گفتگو با دوستان 14 | باید پارو نزد…

سلام به همه عزیزان و استاد عزیز

نگین عزیز گفتن که دلشون میخواست برن دانشگاه که بهشون خوش بگذره و تجربه قبلی رو فراموش کنن … برای من هم همین اتفاق افتاد

من در دوران کارشناسی توی یه دانشگاه کوچیک درس میخوندم …. یه ساختمون دو طبقه

و برای کارشناسی ارشد گفتم یه دانشگاهی میخوام که حس دانشگاه رفتن بهم دست بده و هدایت شدم به دانشگاه علوم تحقیقات… یکی از بزرگ ترین دانشگاه های کشور که با اتوبوس باید توی دانشگاه رفت و آمد کنیم😂

داره دو سال میشه که من با عشق توی این دانشگاه درس میخونم و از ویو دانشگاه و محیطش و چیزهایی که تجربه میکنم و درسی که میخونم لذت میبرم

یکی از دوستان عزیز دیگه گفتن که سال ۹۹ یکی از سال های فوق العاده زندگیشون بود و من دیدم چه جالب برای منم بود… من سال ۹۸ دوره ۱۲ قدم رو شروع کردم و سال ۹۹ هر ماه داشتم روی یه قدم کار میکردم و هر چقدر من بیشتر روی خودم کار میکردم انگار تاثیرش روی خانوادم بیشتر میشد مثلا توی سال ۹۹ که اوج بیماری بود ما خونمون رو عوض کردیم، یه خونه عالی که هر روز خدا رو شکر میکنیم، ماشین جدید خریدیم، وسایل خونه رو عوض کردیم… انگار خیلی راحت همه این اتفاق ها پیش اومد و این نتیجه تغییر با‌ورها و فرکانس های من بود

و توی سال ۱۴۰۰ دوره ثروت ۱ رو هم خریدم و مطمئنم امسال بیشتر برام پر از خیر و برکته