گفتگو با دوستان 14 | باید پارو نزد…

سلام و عرض ادب میخواستم در خصوص محتوای این گفت گو هم یک تشکری داشته باشم هم اینکه بگویم که من یک تایمی رو قرار میدهم برای اینکه کامنت های بچه ها رو بخونم و با تجربه های انها که از افتادن در این مسیر نصیب شان شده است الگوهایی برای خود بسازم و ایمان خودم را تقویت کنم اما بهر حال با توجه به اینکه مشغله وکالت بسیار زیاد است و من متاهل هستم و صاحب یک فرزند هم هستم زمان خیلی زیادی ندارم و البته که علی رغم این مسائل بازهم تایم زیادی رو میگذارم تا از الگوهای بچه ها استفاده کنم اما اینکه بتوانم از طریق هندزفری مطالب را دنبال کنم خیلی برایم اسان تر است هنگام رانندگی هنگام غذا درست کردن هنگام تمیز کاری و و و لذا این سبک جدید باعث شده که من راحت تر بتونم از تجربیات دوستان استفاده کنم و واقعا این فایل گفت و گو با دوستان به من چشمک زد چون من همیشه فقط محصولات رو گوش میدادم اما نمیدونم چی شد به این قسمت هدایت شدم و وقتی بچه ها از تجاربشون میگن یا گریه میکنم یا در پشتم یک حالت یخ زدگی یا یک حالت لرزش را تجربه میکنم و جالب اینجاست که خودم هم از دوره های شما خیلی نتیجه گرفتم اما گویا انسان به این راحتی ها ایمان نمیاره حالا توی این چند روز همش با خودم میگم خدای استاد خدای منم هست خدای نگین خدای سپیده خدای احسان خدای طناز خدای فرهاد و ….خدای منم هست لذا من فعلا ایفون ندارم اما واقعا از این قسمت بی نهایت لذت می برم و از شما سپاسگزارم چون بچه ها وقتی تجاربشون رو بیان میکنند چون احساساتشون همراه با گفتارشون هست خیلی بیشتر از نوشتارشون من ارتباط میگیرم استاد من از شما خیلی سپاسگزارم و این رو هم بگم من تا مدت ها به پشتم نمیخوابید که شما رو استاد خطاب کنم ولی اکنون با نهایت عشق و تواضع افتخار میکنم که میتوانم با استاد صادق و درست کاریی مثل شما هم کلام شوم .