گفتگو با دوستان 22 | مثبت اندیشی و تاثیر آن در زندگی

موضوع گفتگو: «باورهای محدودکننده ی ما چگونه با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»

این موضوع بر اساس سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 است و درباره این موضوع صحبت می شود که:

دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با به تصویر کشیدن نکات مثبت و زیبایی های آمریکا در جنبه های مختلف، چه تغییراتی در ذهنیت شما درباره آمریکا ایجاد کرده است

یعنی:

1.قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید

یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل:  بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید

2. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)

3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.

 


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • پیش فرضهای ذهنی ما از کجا و چگونه شکل گرفته اند و چقدر حقیقت دارند؟
  • توجه به اتفاقات مثبت (دیدن، بازگو کردن و به خاطر آوردن) و پر رنگ کردن آنها در ذهن، روند رخدادهای مثبت را در زندگی فرد ادامه دار می کند؛
  • ساختن ذهنیت مثبت و خوشبین یعنی: توجه به اتفاقات مثبت و پر رنگ کردن آنها در ذهن + اعراض از اتفاقات ناخواسته و کمرنگ کردن آنها در ذهن؛
  • مفهوم حقیقی اعتماد به نفس؛
  • قانون هم مدار شدن با آدمهای مناسب؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زلیخا جهانگیری⁦» در این صفحه: 3
  1. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    سلام به استاد گرامی و مریم عزیز و دوستان الهی

    چه پشت زمینه ی زیبایی، چقدر حال آدم خوب میشه، چقدر عشق و ثروت میبینم توی این تصویر. چقدر نعمت، چقدر فضل الهی، چقدر همه چی شیک و تمیز و مرتبه.

    ذهنیت شکل گرفته باعث به وجود آمدن تجربیات ما میشه. چه موضوع بسیار بسیار بسیار عالی انتخاب کردید استاد. هرچقدر میگذره مباحثی که تدریس می کنید، منطقی تره انگار، یه همچین حالت هایی داره پیدا می کنه. از زندگی در بهشت قسمت 174 که مسابقه هم بود، من خیلی به این صحبت های شما فکر می کنم، و جربه جز توی تجربیات زندگیم بررسی می کنم میبینم، exatlly دقیقا همینطوره که شما میگید و این ذهنیت شکل گرفته باعث ایجاد ترس هایی برای حرکت نکردن یا نخواستن آرزوهامون میشه.

    این روزها که دارم قران می خونم، خیلی به این آیه برمیخورم که گفته شده رسولانی از جنس خودتان برایتان فرستادیم. همزبان خودتان. و خداروشکر می کنم که صدای رسول زمانه ام به گوش من رسید و من رو در این مسیر الهی قرار داد. در مورد معجزاتی که پیامبران می آوردن، توی قران گفته شده، و من داشتم به معجزات استاد فکر می کردم.

    معجزه چیه؟ کاری که خیلی از مردم یا کلا بقیه قادر به انجامش نیستن، طبق شرایط و دوران و مردمانی که هستند، یک نفر کاری می کنه که بقیه در مخیله شون نمی گنجه!

    الان درآمد هر کدام از ماها، هرچقدر است، صد یا هزار برابر آن را فکر کنیم، چقدر برامون دوراز دسترس میاد؟

    یا روابطی که سالها درگیر بهبودش هستیم، چقدر برامون باورپذیره که ما میتونیم به اون روابط رویایی برسیم؟

    یا اختلال هایی در سلامتی داریم، چقدر فکر می کنیم شدنیه که همیشه همه ی جای بدنمون دقیق و درست کار کنه و بیماری توی وجودمون نباشه؟

    یا هر خواسته ی دیگه!! وقتی بهش نرسیدیم خب توی ذهنمون بزرگ و دور از دسترس میاد، حالا دور از دسترس هم نگیم، کمی دور میاد، کمی غیرواقعی…کمی سخت یا هرچی میشه اسمش رو گذاشت.

    یعنی برای مردم جامعه ی ما، آیا این معجزه نیست که یک نفر از زیرصفر، از سخت ترین شرایط شروع کنه و اینقدر رشد کنه که وقتی خود امریکایی ها که به عنوان ثروتمندترین قاره شناخته شده، خود اون امریکایی ها بیان توی پارادایس و بپرسن از استاد که آیا کل این ملک برای خودتونه؟ استاد بگه بله! و اونا فقط بگن wow و سر تکون بدن!!! آیا به درآمد یک میلیارد یا ده میلیارد یا صد میلیارد رسیدن، الان برای مردم جامعه ی ما، چیزی جز یک خیال بافی و وهم نیست؟ اون دوران اگر عصای کسی تبدیل به مار میشد جزء خیالپردازی حساب میشد، الان اگه به یکی که زیرصفره، خونه و ماشین و پول نداره، بگه من میخوام میلیاردها بسازم، همون عکس العمل پوزخند و نگاهی رو داره که اون موقع به یک عصای تبدیل شده به مار داشتند.

    من فکر می کنم این معجزه ی استاد بود که در مسیر الهی حرکت می کنن، رسیدن به روابط پایدار عالی، رسیدن به اون حد از ثروت که پایانی نداره، به اون حد از آزادی و سلامتی و هرآنچه که یک انسان بخواهد داشته باشد. الخصوص مجموع تمام اینها. و وقتی قران می خوندم و به این موضوعات فکر می کردم، دیدم من به معجزات استاد ایمان آوردم، به معجزه بودنش، چون اگه کسی می گه معجزه نیست، خب انجامش بده دیگه، کل پکیج خوشبختی رو بهش برسه ببینیم!!! و به خاطر همین ایمان آوردن به معجزات استاد، ثابت قدم هم هستم در این مسیر. استاد سپاسگزارم ازتون. بخاطر وجودتون، بخاطر ابلاغ پیام الهی و بخاطر تمام زحماتی که می کشید.

    آقا مهدی: دوست عزیزمون رو تحسین می کنم، که زندگی باب میل خودش رو ساخت، از کپرنشینی به زندگی در خانه ی 120 متری عالی، من میبینم چطور خرید یک خانه برای عزیزانی که دراطرافم هستند و مستاجرهستند، چقدر براشون دوراز دسترس میاد، ولی این دوست الهی مون، ثابت کرد حتی از کپرنشینی هم میشه به خیلی جاها رسید، واقعا تبریک می گم بهتون و تحسینتون می کنم. امیدوارم موفقیت های بزرگتری از شما بشنویم.

    آقا امید: چه نکته ی خوبی گفتن: چون اخبار ایران رو نمیدیدند یا نمی بینند، در نتیجه افکار و ذهنیت منفی در ایشون شکل نگرفته و چون شکل نگرفته با دیدن این دوسریال سایت، احساس کردند که خب تمام اینها طبیعیه! برعکس کسی که کلی در ذهنش از طریق اخبار یا جامعه گفته ها و شنیده های منفی شکل گرفته، با دیدن این دوسریال، براشون کمی عجیب میاد، دور از واقعیت میاد، جالب میاد، و حالا باید تلاش کنن که آنچه از منفی ها در ذهن ثبت شده رو با دلیل و منطق و واقعیت رد کنن. و اینکار انرژی و زمان میبره. پس میرسیم به هشدار همیشگی استاد که می گن تلویزیون نبینید، اینه که در نهایت این انرژی که توی وجودمون هستش رو برای پرواز صرف کنیم، نه برای باز کردن گره های زده شده به پاهامون. و اینطوری سریعتر رشد خواهیم کرد.

    –هرانچه از خداوند به من میرسه خیره! اینکه دوروبرمون افراد خارج رفته نبود و نیست تا از روند رفتن اونها مطلع بشم، الان میبینم چقدر خیرتی توش هست، چون برای مهاجرت به امریکا، ذهن من تقریبا میشه گفت پاکه، چیزی از کسی نشنیدم، یا سختی ها یا ردشدن ها یا مخالفت هایی ندیدم. و اتفاقا برعکس وقتی توی این سایت حضور پیدا کردم، و داستان مهاجرت استاد و دیگر دوستان رو شنیدم، اتفاقا احساس می کنم، خارج رفتن که کاری نداره! اصلا برام یک آرزوی دور و سخت نیست، میدونم که باید تکاملم رو طی کنم، مدارم رو با اگاهی ها و رشدهام بالا ببرم و در آینده به امریکا هم میرسم. و ممنونم از آقا امید که این باور راحت ویزا گرفتن یا به امریکا رفتن را در ذهن من تمدید و تایید کرد. متشکرم بخاطر تعریف کردن این تجربه ی ارزشمند. میشه در عرض چندساعت ویزا گرفت.

    تبعیض نژادی یا هرنوع تبعیضی خلاف منافع اصلی امریکاست، و در کل خلافه، چقدر عالیه این قانون و چقدر خوب و چقدر بافرهنگ. چه اهرم لذتی میسازه این قانون برای حضور در امریکا.

    استاد عزیز، بی نهایت متشکرم برای تعریف کردن داستان برخورد با پلیس در جاده. چون همیشه از تجربیات خوب شما شنیدیم و دیدیم، و برای خودمان تا این حد خوب نبوده و اتفاقات ناجالب پیش میاد. و چقدر این تجربه درس داره برامون تا در اون موقعیت ها از اون ها استفاده کنیم.

    کنترل ذهن، کنترل ذهن، کنترل ذهن=پرهیزکاری=تقوی

    کنترل ذهن اصلا کار راحتی نیست

    استاد، استاد…

    وقتی این بخش از صحبت هاتون رو توی کلاپ هاوس شنیدم، قلبم آرام گرفت.

    پریروز یک چیزی شنیدم که از لحظه ای که شنیدم تا لحظه ای که رفع بشه 12 ساعت طول کشید. و در طی این 12 ساعت به خوبی خودم رو با چیزهای دیگه مشغول کردم، با برنامه ها و کارهام، با تغییرباورهام، با گفتگو و همنشینی لذت بخش با عزیزانم، و خیلی عالی راضی بودم از کنترل ذهنم. ولی وقتی رفتم دوش بگیرم، (خب هیچ گوشی، فایل، یا کتابی یا لبتابی…)چیزی نبود که من بتونم غرق در اون بشم و اون صحبت یا تصمیم ناخوشایندی که شنیده بودم رو فراموش کنم. توی اون حدود یک ساعت، اینقدر این نجواها قدرت گرفت، هی نجوا اومد حرف زد، حرف زد، حرف زد، یهو دیدم ای وای بازم داره حرف میزنه و میترسونه، آگاهانه شروع می کردم حتی با کمی صدای بلند درمورد موضوع دیگه ای صحبت می کردم، ولی یهو بازهم به خودم می اومد میدیدم بازم نجوا…توی همون یک ساعت این نجوا اینقدر بافت و بافت و بافت، اینقدر پروبال داد، اینقدر شاخه و برگ داد، که من احساس کردم بدبخت شدم، همه چی تموم شد، واقعا تمام انرژیم گرفته شد، حتی بعدش انرژی نداشتم که کارامو کنم. میدونم خیلی از دوستان این حالت رو درک می کنن. (یک احساس بی حالی و ضعف)

    بعد از 12 ساعت که فهمیدم اون شنیده، هیچ وقت به عمل تبدیل نمیشه، من آرام گرفتم ولی از خودم ناراحت بودم که چرا نتونستم ذهنم رو کنترل کنم. و بازهم به خودم اون داستان آینه و کارکردن جهان در قسمت های قبل گفتگو یادآوری کردم، که به اندازه ای که بتونم کنترل کنم، جهان هم نتیجه وارد زندگیم می کنه، و این بازهم ناراحتم می کردم که چرا منی که دوساله توی این مسیر هستم، یه جورایی رد شدم، از امتحانی که پیش اومده بود موفق و راضی بیرون نیومده بودم.

    ولی با شنیدن این صحبت ها، قبلم آرام گرفت، استاد وقتیکه گفتید شیطان هی میومد، نجوا هی می اومد و شما هی سرکوبش می کردید…

    احساس بهتری پیدا کردم. چون فکر می کردم اگه کل اون 12 ساعت ذهنم رو کنترل می کردم، موفق بودم. درحالیکه فقط یک ساعتش رو توی ذهنم جدل داشتم، اونم هی متوجه میشدم و مقاومت می کردم در برابر نجوا. و به 11 ساعت نگاه کردم که موفق بودم. راضی بودم.

    و این تجربه ای که تعریف کردید و توضیحاتش چقدر کمک کننده بود برام. چون من فکر می کردم شما تا حدزیادی موفق هستید در کنترل ذهنتون، اون حد زیاد در نگاه من 100 درصد بود. ولی واقعا ایمان آوردم که کنترل ذهن اصلا کار راحتی نیست. و نگاه بهتری به خودم و این مسیر پیدا کردم. و میدونم که همه چی با تمرین و تکرار بهتر و بهتر میشه. و این صحبت های ناخوشایندی که شنیده بودم، کلی درس داشت برام.

    سپاسگزارم. سپاسگزارم.سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  2. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    برای نتایج فوق العاده تون تبریک میگم. عالی بود…امیدوارم خبر موفقیت های بزرگتر شما رو بشنویم.😊🌹

    الخصوص در مورد عینک، نمره چشم من دو، سه هستش و از عینک زدن و محدود بودنم به عینک و تحمل یک وسیله ی اضافی روی صورتم رو ندارم و فقط موقع کار با کامپیوتر استفاده می کنم، امیدوارم من هم روزی بتونم به چشمان سالم برسم.

    ممنونم بابت اشتراک گذاری این تجربه تون، من توی کلاپ هوس هم بودم و واقعا لذت بردم از همه ی نتایجتون ولی این عینک بیشتر، چون خیلی کامنت و نتیجه در مورد ثروت و روابط و … داریم، ولی این موضوع عینک کم دیدم من.

    موفق باشید همیشه😊🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    سلام سپاس فراوان

    ممنونم دوست عزیز برای جاری کردن تجربه ها و کلمات خداوند. بسیار آموزنده بود.

    دقیقا همینطوره که میفرمائید و اتصال با خدا و خواندن قرآن بصورت مفهومی بسیار کمک کننده هستش.

    و همینطور در مورد تقوا گفتید، بله، قطعا مسئله ی اصلی همینه که هم برای همه ی مردم یحورایی سخته و از پسش برنمیان و هم اینقدر مهمه که بارها توی قرآن تکرار شده.

    امیدوارم روز به روز بیشتر توی کنترل ذهن موفق تر بشیم.

    شاد و ثروتمند باشید🌹😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: