گفتگو با دوستان 22 | مثبت اندیشی و تاثیر آن در زندگی

موضوع گفتگو: «باورهای محدودکننده ی ما چگونه با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»

این موضوع بر اساس سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 است و درباره این موضوع صحبت می شود که:

دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با به تصویر کشیدن نکات مثبت و زیبایی های آمریکا در جنبه های مختلف، چه تغییراتی در ذهنیت شما درباره آمریکا ایجاد کرده است

یعنی:

1.قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید

یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل:  بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید

2. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)

3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.

 


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • پیش فرضهای ذهنی ما از کجا و چگونه شکل گرفته اند و چقدر حقیقت دارند؟
  • توجه به اتفاقات مثبت (دیدن، بازگو کردن و به خاطر آوردن) و پر رنگ کردن آنها در ذهن، روند رخدادهای مثبت را در زندگی فرد ادامه دار می کند؛
  • ساختن ذهنیت مثبت و خوشبین یعنی: توجه به اتفاقات مثبت و پر رنگ کردن آنها در ذهن + اعراض از اتفاقات ناخواسته و کمرنگ کردن آنها در ذهن؛
  • مفهوم حقیقی اعتماد به نفس؛
  • قانون هم مدار شدن با آدمهای مناسب؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 7
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    به نام خالق هدایتگر خوبی ها

    سلام به استاد نازنینم استاد مهربان و متینم

    سلام به مریم شایسته دوست داشتنی که حضورش در پشت صحنه هم میشد حس کرد ک یک گوشه ایی نشسته.

    سلام به تک تک دوستانی که در کلاب هاووس بودن حدود ۷۰۰ نفر

    قبل اینکه برم سراغ مطالبی که نوشتم و درس ها و موضوع این فایل. میخوااااام بگـــــــــــم ما هم موفق شدیم که در این کلاب باشیم. یعنی خودمون رو رسوندیم. یعنی خدا فکرا و ایده ها رو به ذهن ما آورد تا ما هم دوشنبه باشیــــم. چقدر خوشحالم که بودم. چقدر حس جالبی بود برام انگار که از یک رادیو بصورت مستقیم صدا دارم و یک عالمه هم تصویر از استاد تو ذهنم بود. که انگار دور هم نشستیم و گفتگویی راه انداختیم به رهبری استاد…یک گفتگو که همش پرسوده و استفاده و درس و اگاهی هست.

    من همسرم یک نرم افزار پیدا کرده بود که روی اندروید هم جواب میداد و اونو قبلا نصب کرده بود و ولی نتونسته بودیم فعالش کنیم،ظاهرا باید کسی ما رو دعوت میکرد. من یکم فکر کردم ببینم کدوم یکی از دوستان احتمالا اپل دارن یا بهشون میاد که این نرم افزار رو نصب کرده باشن. اتفاقا توی یکی از استوری های دوستانم درباره گفتگویی در کلاب هاووس معرفی شده بود با خودم گفتم اگر اون یکی گفتگو رو اطلاع رسانی کرده پس حتما خودش هم داره بهش پیام دادم. و بعد یادم اومد که یکی از دوستانم همون اوایل یک آموزش نصب کلاب هاووس گذاشته بود به ایشون زنگ زدم و رد تماس داد.و یک دوست دیگه هم تو واتساپ پیام دادم.(این اتفاقات ساعت ده شب روز شنبه افتاده) خلاصه که عزیزدلم در حال جستجوی یک نرم افزار دیگه دیدم اون نرم افزار رو پاک کرده و یک نرم افزار دیگه نصب کرده…دیگه منم که منتطر یکی از دوستان تا جواب بده و راهنمایی کنه و خط همسرم رو بهش بگم تا ما رو دعوت کنه.خلاصه که خودمون نمیدونم چی شد که تو مراحل اون نرم افزار جدیده با لینکی که در سایت استاد گذاشتن تونستیم قبل تماس و پاسخگویی دوستان وارد کلاب هاووس بشیم.چقدر خوب بود این حس. موفق شده بودیم….خدایا شکرت که کمک مون کردی و ما رو هدایت به سمت بهترین راه حل ها.

    اینجوری شد که ما هم کلاب هاووس دار شدیم اونم با گوشی اندورید همسرم.

    اینجوری شد که مشتاقانه آماده شدیم برای بودن تو جمع دوستان عباسمنشی ام.

    الان شاید یک کار ساده و یک چیز جذابی بنظر نیاد اما نوشتم تا یادم باشه که چقدر برامون مهم بود تا در کلاب هاووس باشیم و چقدر راحت و ساده هدایت شدیم و چقدر خوب که جهان درخواست ها بخوبی پاسخ میده.

    اینکه یک برنامه نویس هایی برای نسخه اندورید هم این نرم افزار رو ایجاد کنن و فقط مختص گوشی اپل نباشه.

    هر چند این تضادی بود که در کلاب هاووس اول که من با گوشی مدل پایینم که از سال ۹۳ یا ۹۴ دارمش خواسته ایی ایجاد شد که من اینبار باید گوشی اپل بخرم و خیلی دلیل محکمی هم براش دارم. حالا نمیدونم کی و چه طوری ولی ایمان دارم خدایی که منو تا اینجا و این خواست هدایت کرده و رسونده به اون خواسته هم میرسونه…

    خواستم به خودم بگم که میشود و توجه کنم به خواسته ها و اتفاقات خوب. اینم اتفاق خوب من برای ورود به کلاب هاووس و جمع دوستان قرار گرفتن شد.

    همسر عزیزم “عشق من” روز دوشنبه حتی نهار نیومد و خیلی عصر کارهاشو تند تند انجام داده بود تا خودش رو ساعت ۱۹ برسونه. حالا با چند دقیقه تاخیر رسید اما رسید و من خیلی خوشحالم و ازش هم به شدت ممنونم.عشقم عاشقتم وممنون برای تمام تلاش های خوبت.

    گفتگوی استاد عباسمنش با دوستان_قسمت ۲۲

    موضوع صحبت:

    پیش فرض های ذهنی_ اینکه چطور ذهنیت ما توسط رسانه و خانواده، دوستان مدرسه،معلمین، دانشگاه و … شکل گرفته

    و این ذهنیت شکل گرفته باعث تجربیات ما میشه.

    اینکه بگیم که قبل دیدن این سریال ها چه نگاهی به آمریکا داشتیم؟چرا اون نگاه رو داشتیم؟

    واینکه بعد از دیدن برنامه ها نگاه مون چه تغییری کرد؟

    خب استاد نگاه میکنه که در همین ابتدا ۱۰۱ نفر دستشون رو بردن بالا و یکنفر رو میاره بالا و صداش رو باز میکنه. ایشون یکنفر از بچه های پر و پاقرص عباسمنشی هستن به افتخارشون هـــوووووورررررا

    مهدی عزیز سلام میکنه و استاد هم در مقابل سلام و احوال پرسی میکنن (و البته در مقابل حاضرین در کلاب هم بهش در دلشون سلام و درود میفرستن من که از دلم گذشته بود بهت بلند سلام دادم و تحسینت کردم)

    مهدی عزیز متولد جنوب استان کرمان هستن. از خودش گفت از شرایط نادلخواهش و جو موجود در خانه و خانواده و ذهنیت بدش نسبت آمریکا تا شروع کسب و کار در اینستاگرام و یادگرفتن مهارت های ارتباطی در کمتر از ۶ ماه. از رسیدن به درآمد، گرفتن خونه فوق العاده و اینکه گفتن با دیدن استاد و خوردن اون خوراکی ها و غذاهای خوشمزه با خودش میگفته که منم میخوام

    _توضیحات استاد در ادامه حرف های ایشون

    اینکه یکنفر از یک شرایط سخت بتونه زندگیشو تغییر بده. این باور میشه در ما ایجاد کنه که آقا میـــشــود و امکان پذیر است.

    استاد خیلی عالی به ما یادآوری میکنه که خودمون رو کنترل کنیم و اگر بتونیم روی اون موضوع خاص مشخص شده مون وایستیم،میتونیم موضوع به موضوع پیش بریم.

    ذهن مون در موضوعات مختلف ممکن هست سم پاشی شده باشه یا برین واشینگ(شتشو مغزی) شده باشه.

    مثبت اندیشی یعنی ما یک نگاه درستی به مردم، به دنیا داشته باشیم و به تبع اون ما هدایت می شویم به جاهای بهتر

    استاد عزیز خیلی قشنگ اشاره کردن به اینکه وقتی اونا در مورد آمریکا صحبت میکنن یا فایل قرار میدن. اون چیزهایی بوده که اونا دیده بودن. یــــعـــــنــــــی به این معنا نیست که آمریکا یا هر کشور دیگه ایی هیچ ایرادی نداره، هیچ مشکلی نداره و اینجا بهشت برین هست.این کشور هم مسائل خودش رو داره.

    حالا اینکه ما همچین چیزهایی که دیدیم چیزهایی بوده که اونا بهش برخورد کردن.

    حالا چرا به همچین چیزی برخورد کردن؟چون دیدگاه متفاوتی داشتن. چون سعی کردن از دریچه زیباتری ببینن.سعی کردن تمرکزشون رو بگذارن روی نکات مثبت.اگر نکته منفی هم دییدیم بهش توجه نکنیم

    استاد عزیز اولین برخورد با یک پلیس و افسر امریکایی رو در خاک امریکا در فرودگاه میامی تعریف کردن.

    اینکه برگه ایی که باید همراه شون باشه رو نداشتن و اون افسر بهشون کمک کرد تا پر کنن و مهر زد اونم مهر با زمان اقامت بالا.

    اینکه اون افسر درخواست نکرد برای چک کردن ساک هاشون و خیلی راحت از بازرسی رد شدن.(در حالی بوده که تو ساک هاشون پر از خوراکی هایی بوده که آوردن شون به خاک امریکا ممنوع بود و اونا نمیدونستن)

    جالب ود برخورد همون افسر در همون لاین با دونفر دیگه که اصلا قابل مقایسه نبود و برخورد خوبی نداشت.

    استاد گفتن:ما اومدیم چیکار کردیم؟ یک اتفاق خوب رو هی ادامه دادیم هی درباره اش صحبت کردیم. یک اتفاقی که وجود داشت رو هی صحبت کردیم

    ممکن است باد مخالفت بوزد اما باید بتونیم ذهنیت خودمون رو مثبت نگه داریم.

    خب میریم برای صحبت های دوست دیگه ایی که انتخاب میشه و صداش باز میشه تا حرف بزنه.هـوووووررراااااا

    امید از لس آنجلس که با یک لهجه ایی که استاد ازشون متوجه شد در ابتدای صحبت یک شوخی هم با هم کردن و متوجه شدیم ایشون بچه اصفهان هستن که پنج سال هست که در لس آنجلس هست.

    دیدگاه ایشون جالب بود اینکه اخبار ایران رو نمیبینن و توی محیط هستن براشون اون سریال و مردمان آمریکا براشون عجیب نیست.

    امید عزیز از داستان رفتن به سفارت امریکا در اتریش گفتن و باور اینکه خدای من خدایی است که هر کار من میخوام انجام میده.

    این دوست عزیز یک سوال عالی پرسیدن اینکه فرق هدایت الهی و نجواهای شیطانی رو از استاد پرسیدن و استاد خیلی خوب دوباره برای اینکه رو موضوع اصلی متمرکز باشیم با طرح یک سوال دوباره تمرکز گفتگو رو برد همون موضوع اصلی…اینکه برخورد هم دانشگاهی ها و آدم ها باهاش چطور بوده؟و چقدر جالب جواب داد اینکه: تبعیض قائل شدن بر اساس جنس رنگ پوست،جنسیت،ملیت خلاف منافع امریکاست این نکته و قانون برام جالب بود.

    توضیحات استاد

    خودمون گاهی اعتماد به نفس پایینی داریم بعد میگیم اینا خارجی هستند،این خارجی ها و … یک کمبود اعتما به نفس در کلیت جامعه وجود داره که میگیم خارجی ها از ما خیلی بهترن.

    کار جهان همینه که ببینه، تو به چی باور داری همون رو بهت نشون میده

    بعضی ها از اینور خر میفتن. مثلا هنر نزد ایرانیان است و بس،من ایرانی ام، ما از همه برتریم باهوش تریم و… این هم اعتماد به نفس نیست غروره،طبل تو خالی ست.

    این نگاه رو باید درست کنیم. مثلا اینکه ما یرانی هستیم اونا مال فلان کشور هستن و …ما انسان ها برای هر کشور و با هر ملیتی هر کدوم یکسری تجربیات داشتیم و ما انسان ها برابریم.مثل کسی که تو ایران توی روستا به دنیا اومده و کسی که تو شهر به دنیا اومده.یکسری تجربیات در گذشته داشتیم،یکسری تفوت ها داشتیم. امااین تفاوت ها با عث نمیشه اون یا من برتر باشیم از همدیگر؛ این نگاه رو باید درست کنیم.

    اما اگر بتونیم خوودمون با خودمون در صلح باشیم این نگاه در صلح بودن با خود،آرامش داشتن، حال خوب داشتن باعث میشه هرکجا بریم با ادم هایی برخورد کنیم که اونا هم در صلح هستن و انا هم ارامش دارند با خودشون و اتفاقات خوب را تجربه کنیم.

    ادامــــه اولین تجربه با یک افسر پلیس امریکایی که سعی کردن این تجربه رو نگه دارند و بلد کنند.

    کلا ذهن ما اینجوری هست که اگر یک دوست هزار خوبی و محبت کنه ولی یکبار یک حرف نادرست بزنه انگار کل دنیا ریخته رو سرت و فقط میچسبیم به همون یک بدی

    بعد از یکماه اومدن به امریکا متوجه شدن که مسابقات کشتی در لس آنجلس هست. و تصمیم گرفتن تا راهی بشن تا فاصله میامی تا لس آنجلس رو که حدود ۴ هزار مایل هست رو بکوبن بن تا به مسابقات برسن. فقط یک اتفاقی در مسیر راه و تو جاده نیومکزیکو افتاد و اونم برخورد بد و ناجور افسر پلیس.

    اینکه انگار بعد از سبقت از تریلی در یک قسمت جاده سرعت مجاز کمتر از ۷۰ مایل بوده و استاد هنوز با همون سرعت داشته میرفته چون اولا نمیدونستن که باید اون قسمت جاده چون در حال تعمیر هست کم کنن و هم نمیخواستن پشت تریلی رانندگی کنن و اینجوری میشه که پلیس میفته دنبالشون و نگه شون میداره و ازشن مدارک میخواد.

    از اونجایی که استاد جدیدترین ماشین تراک ۴در سیلورادو رو خریده بودن اون افسر با شونت و شاید اهانت میپرسه این ماشین از کجا آوردی.و از اونجایی که آی دی کارت و گواهینامه در امریکا یکی هست و استثنا استاد یکی نبوده و گواهینامه بین المللی نشون میده و…. و از اونجایی که افسر فکر میکنه استاد درباره مدارکش دروغ میگه یک برگه رو میده امضا میکنه که از اونجایی که به انگلیسی هنوز مسلط نبوده امضا میکنه و با امضا خودش موافقت میکنه که انگار دروغ گفته و باید بعد به دادگاه بره. استاد با تمام نجواهای شیطانی و فکر های منفی که براش پیش میاد به مسیر ادامه میدن و میرن که از مسابقه لذت ببرن .

    استاد میگن: حالا منی که میدانم چگونه باید زندگی ام را خلق کنم باید بتونم نگاه خودمو متفاوت کنمکه اصلا کار راحتی نیست.کنترل ذهن کار راحتی نیست. اینکه آدم های زیادی نمیتونن توی زندگی شون به موفقیت خیلی خاصی برسن بخاطر اینه که نمیتونن ذهن شون رو کنترل کنن..

    هر روز باید تمرین کنیم هر چقدر که یاد داشته باشیم،هر چقدر که نتیجه گرفته باشیم. باید روی ذهن مون و کنترل ذهن مون کار کنیم.

    جالب بود که بعد دیدن مسابقه،با یک وکیل در لس آنجلس آشنا شدن و کارهای اقامت شون رو انجام بده.

    و هی سعی میکردن یادآوری کنن این همه اتفاق به ظاهر بد افتاد و آخرش خیر شد.

    خب روز دادگاه رسید و چه جالب داستان این اتفاق به ظاهر بد تموم شد.اینکه قاضی از هزاران قاضی در امریکا پرونده ایشون رو در دست داشت که ۱۵ سال در زمان شاه ایران بوده و آموزش میداده.اینکه این ارتباط و این رفتن به دادگاه با شنیدن خاطرات یک قاضی و اشنا شدن با ایشون ختم به خیر شد…واقعا عالی بود واقعا تحسین تون میکنم استاد این پاداش پرهیزکاران است این پاداش کنترل ذهن و دیدگاه متفاوت وو درست داشتن به اتفاقات و آدم هاست.

    کنترل ذهن هم یک نگاه میتونه بشه وقتی بتونیم به اتفاقات جوری دیگه ایی نگاه کنیم. اینکه بتونیم اتفاقات مثبت رو در ذهن مون بالا ببریم و الیت دار ترش کنیم و اتفاقات به ظاهر بد و منفی رو توی ذهن مون پایین بیاریم تا اتفاقات مثبت بیشتر و بیشتر بشه.

    وای چقدر تو این ۴۸ دقیقه این بخش فایل (فکر کنم بیشتر از چهار بار دیدم و بیشتر از چندین بار تو هر قسمت استپ زدم ) چقدر یاد گرفتم و به درک خودم کمک کردم و چقدر خوب بود…واقعا از خداوند بخاطر تک تک اتفاقاتی برام میفته و قطعا اون هدایتگر همه چیز است تشکر میکنم. تشکر میکنم که اینقدر عالی ما رو همیشه و در هر لحظه هدایت میکنه.

    تشکر میکنم از استاد عزیزمون که اینقدر شفاف و راحت از تجربیات و خاطرات شون برامون میگن و نکته هایی که آگاهانه در دل حرف هاشون به ما میزنن و باعث بهتر درک کردن آگاهی ها میشن.

    واقعا تشکر میکنم از تک تک دوستانی که حرف زدن و بودن در کنارشون به من چیزهای زیادی رو هم یاد داد و هم یادآوری شد.

    من یک چیزی تو این بهبوهه ها از ملت شریف خودمون و ما ایرانی ها فهمیدم اینکه ما خیلی هیجانی هستیم و هیجانی عمل میکنیم و کلا خیلی عشقیم. اما یادگرفتم که اگر هرچقدر هم این عشق و هیجان خوب باشه باید بتونیم خودمون رو کنترل کنیم تا تغییری بنیادین در ریشه های ذهن مون ایجاد کنیم.

    چقدر خوبه که هیچ کس و هیچ چیز رو قضاوت نکنیم حتی خودمون رو. و آرام باشیم تا بهتر هدایت ها رو دریافت کنیم. تا بهتر بتونیم این ذهن چموش رو کنترل کنیم.

    چقدر خوبه که مثل استاد عمل کنده با این آگاهی ها باشم هر چه بیشتر و بیشتر با تمرین…

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما دوست عباسمنشی ام

    سلام مهدی سابقی نژاد عزیز

    کامنتت رو با عشق تا انتها خوندم و تحسین ات کردم و هی بهت میگفتم دمت گرم آقا مهدی دمت گرم. پسر خودساخته

    و قبل از این تحسین ات کردم که شروع کننده کلاب هاووس دوشنبه شدی.

    تحسین ات کردم بخاطر تجربیاتی که گفتی.

    تحسین ات کردم تو کمتر از شش ماه راه حل ها روو پیدا کردی و برای خودن سب و کا را اناختی و به درآمد رسیدی.واقعا به درآمد رسیدنت رو خیلی خیلی تحسین میکنم چون خودم خیلی تو این موضوع ضعف دارم.

    خیلی تحسین ات میکنم که الان تهرانی با شرایط عالی تر از قبل و تحسین ات میکنم که تونستی اینقدر عالی و بینطیر و الحق که بینطیر ور سلامتی خودت مسلط بشی و نمره چشم هاتو تغییر بدی.

    واقعا دمت گرم واقعا دمتون گرم.واقعا عالی عمل کردی و به خودت و به ما نشون دادی که میشه. آره میشه.

    واقعا لذت بردم که اینقدر دوستان لایقی پیدا کردم در این سایت بینطیر و استاد بینظیرمون.

    چقدر این حس لیاقتی که در خود ایجاد کردی رو دوست داشتم و برات بازهم و بازهم پیشرفت از خداوند یکتا میخوام.

    بهت تبریک میگم برای موفقیت های هر روزت. برای برداشتن عینک از روی چشم های لایقت که لایق دیدن زیبایی ها و تجربه اوناست.

    واقعا ازت تشکر میکنم که اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی و تو این مسیر هستی. ازت تشکر میکنم که هستی.

    واقعا با عشق تحسین ات میکنم و با عشق برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا میخوام.

    اردتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام دوست عباسمنشی من

    سلام زینب عزیز

    منم این روم رو تونستم باشم. نمیدونم چطوری خلق شد توسط من یا توسط دستان خداوندم که همسرم باشه. نمیدونمم فقط میدونم به راحتی به خواست ام رسیدم.(یکم مفصل تر نحو وارد شدن خودمون رو به کلاب هاووس تو دیدگاهم گفتم تا یادم باشه. دوست داشتی اونجا بخون)

    اومدم بهت دست تکون بدم چون اسمت رو عکس زیبات رو دیدم و حدس زدم احتمالا شما باشین.چقدر خوشحالم که تونستیم در مدار این آگاهی ها باشیم. امیدوارم در مدار عمل کردن های بیشتر قرار بگیریم.

    ممنونم از یادآوری دوباره و دوباره ستاره قطبی…

    حلاصه که خواستم بگم تحسین ات کردم وقتی دیدم هستی و وقتی کامنتت رو خوندم و نحوه ورودت رو متوجه شدم خواستم با عشق تر و بیشتر تحسین ات کردم.

    پیش بسوی اقدام برای بدست آوردن نتایج عالی

    ارادتمندت فهیمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود دوست عباسمنشی عزیز

    سلام بتو زهرا یاقوتی عزیز

    کامنتت رو تا انتها خوندم و برام خیلی جالب بود.

    ممنون که اینقدر شفاف و صادق هستی با خودت با ما با جهان. اینکه میدونی تقریبا کجاها مشکل داری خیلی خوبه. اینکه خودتو و موفقیت هاتو به یاداوردی خیلی خوبه و واقعا بهت احسنت گفتم. من واقعا الان درامدم صفره. چون تقریبا هیچ کار خاص پولسازی ندارم. اما قبلا داشتم و نصفف کمتر حقوق شما میانگین درامدم یا حقوقم بود. اما مهاجرت کردیم و الان بیشتر از قبل دارم سعی میکنم روی خودم کار میکنم و به یاد بیارم چرا پل های پشت سرم رو خراب کردم و اومدیم تهران.

    ولی با خوندن کامنت شما منم یکم با خودم دیدم آره منم یکم عجله دارم که زودتر یک اتفاقی چیزی بشه.

    اما اول بخودم و بعد به شما دوست عزیزم میگم قانون تکامل رو به یاد بیار. عجله نکن. به الهاماتی که بهت میشه و با شرایط موجودت هماهنگ هست عمل کن. تا باز هم راه های بهتر و پولسازتر بهت گفته بشه. تو خودت رو رشد بده ترمزهات رو بردار خدا بی انتها راه داره تا ما رو به خواسته ها و نعمت ها و ثروت ها برسونه. خوشبختی این مسیره. از مسیر لذت ببر. نخوای که عجله کنی. نخوای که خودتو با بقیه مقایسه کنی که نجواهای شیطان رو بیدار میکنه و تو رو به عقب میکشونه. آروم باش نجواها اومد گوش کن و با چیزهای خوب و الگوهای ماسب آرام آرام جایگزین کن.

    دوست من تو خیلی خوب پیش رفتی درآمد 4میلیون تو رو من اگر داشتم با همین باورهام حتما دوره میخریدم. یا نگاه میکردم کجای کارم میلنگه که باوجود داشتن کتاب و چندتا دوره هنوز عقبم و تازه شاید از نطر مالی عقبتر هم شدم. کجا عجله کردم و تکاملم رو رعایت نکردم. چرا این فایل های رایگان رو دست کم میگرفتم و متعهد تر انجام ندادم. وقتی تصمیم میگیری برو تو دلش بزار عضله تصمیم گیری ات قوی تر بشه.

    اگر قراره تو عقل کل بچرخی تا بیشتر به راه حل ها برسی حب بیشتر بچرخ.

    اگر یک فایلی رو تمرینش رو انجام ندادمم هنوز خب اون پاشنه آشیل منه بیشتر روی اون وقت بذار.

    یکم باور لیاقت و ارزشمندی و لیاقت رو در خودم تقویت کنم.

    دوست عزیزم بقول استاد عزیز ما باید بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم.

    اتفاقات مثبت رو در ذهن مون بالا ببریم و افاقات به ظاهر منفی رو توی ذهن مون پایین بیاریم تا اتافاقات مثبت بیشتر و بیشتر بشه.

    برات بهترین پیشرفت های دروونی و بیرونی رو از خداند یکتا دارم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما دوست عباسمنشی ام

    سلام به شما مرضیه عزیز

    چقدر قشنگ تو کامنتت به نترسیدن استاد و تسلیم حرف مترجم نشدن اشاره کردی.

    اینکه ” جهان به شجاعان پاسخ میده”

    و اقعا برای کنترل ذهن و نترس بودن و ایمان خودمون رو بخدا نشون دادن شجاعت لازم ذاریم . جهان به شجاعان پاسخ میده.

    براتون بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا میخوام.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام به روی ماه خودت دوست من

    سلام زینب جانم

    چه جالب و عجیب…یعنی ما با اندروید تونستیم اما کسی که آیفون داشته نتونسته. یعنی هم مدار بودن دخیله نه صرف امکانات عجیب و غریب داشتن و این خدا چقدر قوانینش عادلانه است و من بیشتر عاشق این خدا و قوانین ثابت و بدون تغییرش میشم.

    ممنونم که برام نوشتی و این موضوع رو گفتی خیلی جالب بود.

    الهی که هر لحظه مون توحیدی تر و با عشق تر باشه.

    ممنونم که هستی.(با لپ تاپ نمیتونم بوس بفرستم_بوس همراه با عشق تقدیم تو دوست قشنگم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام زهرا یاقوتی عزیز

    چقدر خوب نوشتی: هر کس مسیر خودش رو میره ما باید خودمون رو با خودمون مقایسه کنیم .

    دقیقا همینطوره و این یعنی تکامل و تکامل هرکسی با بقیه فرق داره و ذهن مون باید اینو قبول کنه.

    ممنون از توجه ات.

    ممنون از پیشنهاد خوبت. اتفاقا یک روز برای اولین بار که برای اولین بار به خیابان پانزده خرداد تهران رفتم.حس فراوانی ایده و کار و پول و آدم ها برام خیلی ایجاد شد اونم بدون محدودیت جنسیت و حتی داشتن مغازه. هرچند که گاهی خود متروها هم برای خودشون بازاری میشن…اما همسرم اجازه نمیده کاری خارج از علایقم انجام بدم و من باید عزت نفس خودمو دوباره تقویت کنم تا دوباره بتونم.(من مدرس نجوم به کودک و نوجوان بودم و همینطور خیلی علاقه دارم کتاب بنویسم. اما یک باور محدود کنده و ترمزی که دارم اینه که از این راه نمیشه پول در آورد. از علاقه ام فقط لذت میبرم و پول ساختنم ضعیفه و ذهنم باور نداره که از این راه هم میشه ثروتمند شد)

    من منتظر خوندن نتایج و کامنت های پر از موفقیت و پیشرفتت هستم.

    منم میسپارمت به الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: