گفتگو با دوستان 32 | هدف اهرم رنج و لذت

سلام سلام

یه روز دیگه با استاد عباسمنش و دوستان فوق‌العاده عباسمنشی

استاد من اینقدر امروز حالم عجیب بود که نگو چون دیشب خواب دیدم من و شما و خانوم شایسته رفتیم مسافرت با هم دیگه

توی یه جنگل فوق‌العاده سرسبز توی یه روستا قدیمی خیلی عالی

شما رفتید استراحت کنید من و خانوم شایسته رفتیم توی یه مغازه بعد خانوم شایسته گفت که چمدون ها سنگینه الیاس بیا یه مدل سبک بخریم بعد عوضشون کردیم داشتیم برمی گشتیم شما اومدید با اون چهره خواب آلود و توپ آوردیم بازی کردیم می خواستم به شما با توپ لایی بدم اما نمیشد

توی این جنگل پر از حیوانات باحال بود

استاد توپ رو شوت کردید افتاد توی مزرعه بغلی من رفتم آوردمش

بعد که می خواستیم بیایم شما متوجه شدید که چمدون ها رو عوض کردیم اما رفتید دوباره اوردیدشون من گفتم الان استاد ناراحت میشه بعد دیدم انگار که نه انگار بعد همونجا منم به خودم گفتم الان باید توجهت رو عوض کنی همه چیز در درون تو هست (وسط خوابم توجهم رو عوض می کنم😅)

بعد با هم دیگه رفتیم دویدیم با هم حرف می‌زدیم استاد با انگشت به درختان فوق العاده و هوای عالی اشاره نمی کرد اما من با نگاه کردن به استاد می فهمیدم که چقدر تو دلش عاشقانه داره تحسین می‌کنه فرکانس استاد رو دریافت می کردم اون عشقی که از وجود استاد پخش می شد

با هم در مورد مایک صحبت کردیم استاد گفت دیگه بزرگ شده و بالای لبش سبز شده با هم مسابقه گذاشتیم ماشاالله اینقدر استاد تند می دیدید که من بهش نمی رسیدم و بعد من به خودم می گفتم استاد چطور با این هیکل اینقدر تند می‌ره ای جان

خب بگذریم

دوستان همین فایل گفت وگو با دوستان خودش در متن کار کلی آموزه هست در هر قسمتش علاوه بر آگاهی هها

اولا این پرادایس که هر روز داره ابر هاش رویایی تر و سه بعدی تر می شن بعد اون جنگل فسفری که آدم فرکانس زندگی و طراوت رو حس می‌کنه و ماشاالله استاد بچه ها بروید ببیند دو سال پیش استاد رو و حالا رو اینقدر که ایشون چهرشون جذاب شده زیبا شده پر طراوت و روشن و نورانی شده و بنظرم بدون مو خیلی جذاب شدن شاید استاد ریختن مو ها جالب نباشه اما خیلی خوشتیپ تر شدید

همچنین دوستانمون که به این خوبی با استاد صحبت می کنند من اینقدر ذوق داشتم که بشنوم دوباره انگار خودم با استاد صحبت کرده بودم

عزت نفسشون موقع صحبت کردن کلام رسا و گیرا و خوش ارتعاش اونها، لهجه بسیار زیبا دوست مشهدیمون و عزت نفس ایشون که می پرسن میشه با لهجه خودم صحبت کنم یا میگن استاد سید بگم مشکل نداره؟و استاد هم محترمانه جواب رد می دهند و میگن استاد بگو یعنی اونی که عزت نفس داره در خواست می کنه و با شنیدن جواب نه ناراحت نمیشه باریکلا و باریکلا به جسارت دوستمون که در کارشون نمی باشند که سایر دوستانشون پیش قدم باشن و خودشون پیشی می‌گرفتند در فروش و مذاکره همچنین احسنت بر عمل گراییشون در کار که گوشی نگرفتن دستشون خودشون رفتن و کارفرما شدن و تو ۳ ماه بیشترین فروش رو داشتند و به دیگران نگفتند حتی به خانوادشون تا خودشون هدایت بشن و به قول استاد اون آدم خرابه هم خود تویی فرکانس تو هست و اگه عوض شدی عوض میشه باریکلا و خدا رو شکر که تونستی دوباره با استاد صحبت کنی و همینه اولش می ترسی ولی وقتی یه با انجام دادی بار دوم به مراتب راحت تره و به خودت می گی اصلا بی دلیل بود ترسی که داشتم و همین تکامله باریکلا و خدا رو شکر کلی انرژی داشتی پسر که ما رو هم گرفت و هیچ چیز کامل نیست و ما داریم تکامل رو طیمی کنیم رو در صحبت ها تون قابل لمس بود و در مورد دوست دوممون

دیگه کم کم آمریکا باید اماه پذیرایی برای عباسمنشی ها باشه تبریک بهت میگم و غبته می خورم به تعهت که ۳ ساله یک روز بدون تمرین و یادگیری نداشتی و به قول استاد همینه فرق کسی که متعهدانه و جدی کار می کنه با سایر

و همین قشنگ ترین بخشه که از دو ماه پیش که با استاد صحبت کردید کلی تغییر کردید بهبود داشتید و رشد کردید احسنت بر شما اصلا ما همین رو می خوایم به قول قرآن ما شما رو می آزماییم تا به شما اطمینان کنیم و هدف تضاد که رشد ماست خدا رو شکر و اینجا که می گوید اینقدر نتیجه گرفتم و تغییر کردم که نمی دونن از کجا بگم و عزت نفسشون که رفتید و برای خودتون کیک گرفتید و در نتیجه اون عشقی که به خودتون دادید افراد دیگه از زبان و فرهنگ های متفاوت اومدن و با شما همراه شدن و این نشون می ده همه چیز فرکانسه و چقدر فرهنگ های دیگه برای ما ارزش قایل هستند

و اونجا که می گوید من هیچ عجله ای ندارم برای اینکه با شما دیدار کنم و می دونن که به وقتش من شما رو می بینم

این همون تسلیم شدن همون لذت بردن از مسیر همون پارو نزدن همون راضی ام به رضا تو هست باریکلا

و وقتی این قدر نمونه می بینم آدم این قفل ها می‌شکنه که آقا منم می توانم و باید عمل کنم نه به این این عنوان که این مسیرهیچ چالش و مشکلی ندارد بلکه بفهمم که مسیر درسته هدف همینه که ما اطمینان کنیم در اون شرایطی که همه در ترس هستند اینجا باید تقوا کرد همه چی وقتی گل و بلبل هست ایمان به چه معناست؟!!

هدف شک نداشتن نیست کنترل اونه

و دوست عزیزم که در مورد تغییر دیدگاه ثروتشون صحبت کردند که گفتند اصلا چرا نباید باشه؟ و در امدشون ده برابر شده

و دقیقا طبق همین اهرم رنج لذت ما خداگاه باور های مخرب و داغون و اشتباه ما ما رو از ثروت دور می‌کنه اگر باور بر این باشه که پول خوب نیست یا ثروتمندان خوب نیستند ذهنت چون می خواد از ین رنج خوب نبودن دورت کنه ثروت نمی زاره بیاد تو دستت ✋ و یه جوری در می‌ره به قول استاد آب میشه و اون درآمدی که استاد توی جوونی داشت یه ساندویچ همبرگر هم نمی تونن بخره این کار ذهنفقیره و بر عکس اون وقتی تو ثروت رو تحسین کنی و ببینی که ثروتمندان چطور دارن به جهان خدمت می کنند و الگو پیدا مثل امام علی با نخلستان ها همسر پیامبر با اون ثروت بی نظیر و سلیمان ها می بینی که اصلا منافاتی که ندارد هیچ بلکه هرچه به خدا نزدیک تر باشی ثروتمند تری و یه سری به قول استاد چون نمی توانستند به ثروت برسن اون رو بد کردن برا ذهنشون

اما ثروت ارزشمند هست و اصلابه قول استاد هدف مادی نداریم همین خرجی که برا خودت می کنی و لذتی که می‌بری به تموم دنیا داری سود می رسونه با خرج کردن

در مورد اهرم رنج لذت من این رو متوجه شدم که تا ذهنت کاری رو متقاعد نشه انجام نمی دهد هرچقدر هم که شما به خودت سختی بدی تا وقتی به قول استاد شاکله کارت جوری شکل نگیره که اهمیت اون کار رو درک کنه و اون براش ضروری بشه انجام نمی ده

مثلاً اکثر کارمند ها دوست دارن صبح زود بخوابن اما چون لذت صبح زود خوابیدن نمی ارزه به رنجی که سر ماه بی پول بمونه یا اخراج بشه از خواب بیدار میشه و می‌ره سر کار

یا

رنج از خواب بیدار شدن خیلی کمتر از لذت حقوق مزایا یا لذت اون کاری که می‌کنه رو داره

یعنی من حتی مثلاً درس خواندن رو دوست ندارم اما اون شغل پایین و اون اذیت هاش که تو آینده منتظر اگه درس نخونم اون رنج ها خیلی بیشتر ه تا این رنج درس خونده پس من درس می خونم و اون لذت مثلاً بازی کردن یا بیرون رفتن با دوستام خیلی کمتر از اون در آمد های میلیاردی و جایگاه اجتماعی و آزادی زمانی هست اما اگه تو ظاهر و اکنون رو ببینی اون لذت زود گذر رو انجام میدی

در مورد کار کر کردن روی فایل ها یا سختی هایی که داره عمل به اون باید عوض بشی تغییر کنی کار کنی متعهدانه و شجاعت به خرج بدی اما کی تو این ها رو انجام میدی ؟

موقعی که بفهمی اگر انجام بدی چقدر زندگیت بهترین میشه و چقدر آینده لذت بخش تری داری و اگر تعلل کنی چه بلا هایی سرت میاد و اون کار فیزیکی سخت اون اجبار ها و اون شرکی که تو وجودت ریشه می‌کنه و هر روز کارت سخت تر میشه متعهد نبودن رو اونقدر باید بُلد کنی که نا خودآگاه کار کنی و متعهد بشی

در قرآن هم بنظرم تموم اون آیه عذاب برای همین اهرم رنج هست و بشارت هایی که میگه برای اهرم لذت

مثلاً از اونایی که ایمان می‌آورند و عمل صالح انجام می دهد نه ترسی یرانهاست و نه غمگین می شوند و آنها اصحاب بهشتند که در آن جاویدانند و آنهایی هم که کافر می شوند در جهنم جاویدانند و این قدرت قرآن و خداوند برای درک اهمیت هست

مثلاً میگه چه کسی از کسانی که وقتی پند و اندرز ما به آنها رسید و دوباره سرپیچی کردند ستمکار تر است؟

و این آیه قرآن کریم که من رو دیوانه می کنه

کسانی که کافر شدند جاهل بودند

جاهل بودند

اهمیت داستان رو درک نکرده بودند نمی دونستم اون فرکانس شرک و منفی چه بلایی سرشون میاره و رفتن به راه حق چقدر خوبه اگر می دانستند قطعا رویه متفاوت با وجود همون چالش و سختی ها در همون شرایط اتخاذ می کردند

و در آخر هم دوستمون به خوبی ارزش قایل ها و کامنت های رایگان دوستان رو متذکر شدند و ایشون محصول هم داشتند اما باز فایل های رایگان و نظرات دوستان رو بسیار با ارزش می دونستند

عاشقتونم

منتظر نتایج فوق العادتون و شجاعت هایی که به خرج دادید و دلاوری های شما در راه حق و زندگی ای که لایق آن هستید هستم و به شما افتخار می کنم به همه شما