گفتگو با دوستان 33 | معجزه "تمرکز بر بهبود خودت" - صفحه 8

بنام رب وهاب و غفورم

سلام به شما دوستان عزیزم که به بودن در کنار شما می بالم

روز 65ام

خدایا شکرت برای تمام این فایل های عالی و معرکه

اصن خودمم باورم نمیشه وقتی زهراخانم از نتایجشون گفتن مو به تنم سیخ شد واقعا معرکست، خیلی عالیه، واقعا تحسینتون میکنم

و همینطور خودم هن تحسین میکنم که تعهد دادم به خودم و الان 65 روز از تعهدم میگذره و تا اینجاشم به بخاطر رحمت و فضل ربم رسیدم، و فوق العاده دارم از مسیرم لذت میبرم، و اکثرا دارن از فایل های رایگان استفاده میکنم که بتونم از طریق همین فایل ها به درآمد برسم و بتونم با پرداخت بهای محصولات، به نتایج عالی حاصل از آگاهی های محصولات برسم، و یک نیروی خیلی قوی بم میگه تو هر جیزی وه نیاز داشته باشی فعلا از طریق همین فایل ها بدست میاری، و واقعا به طرز عالی ای هر بار که به یک مسئله ای فکر میکنم فایل همون موضوع به راحت ترین شکل حتی بدون سرچ به پستم میخوره و نگاه میکنم و به راحتی حلش میکنم، و چقدر بر آگاهی هام افزوده که باعث شده چقدر آگاهی های قرآنیم افزایش پیدا کنه، اصلا خدا خیلی واضح از طریق قرآن بام حرف میزنه، امروز شب قدر که بود به تضادی رسیدم و همون لحظه خدا گفت برو خواستت رو بنویس تو یادداشت های گوشیت که نفهمیدم چرا این رو شنیدم، در حالی که خودکار دفتر پیشم باز بود و داشتم مینوشتم ی سری چیزها، بعد همونطور که ندا گفت بنویس تو یادداشت های گوشی، من سریعا نوشتم ولی و یک حس معرکه و تصاویر عالی همینطور پیش چشمام ظاهر شد که من ک داشتم جلو خودمو میگرفتم که گریه نکنم و حالت غمگین به خودم نگیرم، ایندفعه بعد از نوشتن اشک شوقی ریختم که فهمیدم مهر تایید خواستم بوده با اون تصاویری که خودکار ساخته شدن، و حالم خوب شد و همش قانون احساست خوب کن تو ذهنم بود و همینطور سپاس گزاری میکردم برای خواسته هام و عشق میکردم، و چقدر عالی بود و بعد شب بعد از سحر که خواستم بخوابم و داشتم شکرگزاری میکردم در مورد اینکه چقدر خدا احساس بدم رو در عرض فقط چند دقیقه اینقدر عالی کرد و بعد ندا اومد که تو نوشتی تو گوشیت که خیلی زود همین خواسته که برآورده شده بیای همین متنی که که تو یادداشت های گوشیت کپی کنی و پیست کنی تو یه کامنت برای بچه ها تا نشانه ای باشد برای مومنان مثل بقیه نشانه های معرکه بچه ها و خیلی ذوق کردم، خدایا شکرت

و هیمنطور امشب من و دوستان عباسمنشیم گفتم جوشن کبیر نخونیم، قرآن بخونیم و در مورد قوانین حرف بزنیم تو قرآن و چقدر نکات دراوردیم و من چقدر تمرین برای خودم درآوردم و در واقع راهکار، بطوریکه قشنگ امروز که بیدار شدم فقط این کفتم خدایا من چرا به خواستم نمیرسم و همون لحظه گفت چون بش چسبیدی و خیلی هم وابسته شدی بش، و بعد گفتم خب چجور نچسبم، بعد شب که داشتیم قرآن میخونیدم، راهکارم از سوره عنکبوت به بهترین شکل پیدا کردم و انشالله تعهد کردم که انجامش بدم، و چقدر لذت بردم و چقدر امروز احساس عالی و شادی و انرژی بالایی داشتم از بودن و درک کردن خدا و شب واقعا پر از تامل و تفکر و مرور قوانین خداوند و حرف زدن در مورد خواسته ها و عینا وقتی راجع به خواسته هام فکر میکردم، بعد میگفتم چجوری خو، بعد همون لحظه آیه ای اومد برام که میگفت اسماء خانم میشه و به بهترین شکلم میشه اصلا خوبه و عالیه چیزی که تو میخوای

خدایااااااا شکرت برای این همه عظمت و وهابیت و هدایتگری، بعد قشنگ آیه ای رو دیدم در قرآن که تو سوره رم بود جفتش نوشته بودم آیه عشق و این بود: انا علینا نصر المومنین، همانا که یاری کردن مومنان (کسانی که به خدا ایمان و باور دارن) وظیفه ماست، چقدر عشق کردم، و اولین شب قدر گفتم باید گفت و گوی های دوستان با استاد رو ببینم ولی وقت نکردم سرچ کنم، الان اومدم فایل ببینم گفتم خدایا خودت یه فایل رو بم بگو و این فایل رو به من نشون داد و موی تنم سیخ شد و اشک ریختم از معجزات زهرا خانم، و ایت نصر و یاری خدا بود، خدایا شکرت

عاشقتمممممم خدای من

عاشقتووووووونم دوستان عزیزم خانواده گلم

در پناه الله باشید.