گفتگو با دوستان 36 | تمرکز تقسیم نشده

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • احساس خوب، گره گشای هر مسئله ای است؛
  • ثروتی به نام رضایت درونی؛
  • در صلح بودن با جریان هستی؛
  • معیار خوشبختی، آرامش درونی است؛
  • پایدارترین ثروت، رضایت درونی است؛
  • اصلی اساسی به نام “تمرکز تقسیم نشده”؛

منابع بیشتر:

دوره 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

176 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سلطانی» در این صفحه: 2
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2492 روز

    گفتگو با دوستان 36

    با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان الهی ام

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها

    نکات طلایی که من دفعه ی اولی که کامنت گزاشتم خیلی روشون متمرکز نشدم :

    احساس رضایت درونی قدم اول برای موفقیته

    احساس رضایت درونی اولین چیزیه که با آشنا شدن به قوانین ایجاد میشه

    احساس رضایت درونی ثروت رو بدنیال داره

    میشه ثروتمند بود اما احساس رضایت نداشت

    نماد خوشبختی ثروت نیست

    آرامش و ذهن زیبا اتفاقات خوب رو رقم میزنه

    وقتی عشق در قلب جای بگیره وقتی قلب باز بشه وقتی روح لطیف بشه اونوقته که انفاقات خوب از راه میرسه

    معیار سنجش خوشبختی پول نیست

    معیار خوشبختی آرامشه

    معیار خوشبختی شادی درونیه

    ذهن آرام میتواند ایده های پولساز را پیدا کند

    ذهن آرام هدایت می شود به مکانهای بهتر انسان های بهتر مسیرهای بهتر

    ذهن آرام قدم اول و آخره

    وقتی احساس خوشبختیت به چیز بیرونی گره نخوره و وقتی که داری و وقتی که نداری یکی باشه یعنی در مسیر درستی

    اون چیزی که مسائل رو حل میکنه اون روح بزرگتره

    با تغییر باورها در مسیر درست روح لطیف میشه

    وقتی روحت لطیف باشه تمام هستی رو خداوند میبینی (اشکم داره درمیاد )

    وقتی تمام هستی رو خداوند ببینی به آدم ها برچسب نمیزنی ازشون انتقاد نمیکنی همه رو پاره هایی از خداوند میدونی و دوسشون داری و بهشون احترام میذاری

    احساس در صلح بودن با خود و آرامش با پول بدست نمیاد

    احساس در صلح بودن با خود و همگام شدن با جریان الهی با تغییر نگرش به وجود میاد

    پول میخوای با آرامش بخواه نه با عصبانیت نه با حرص نه با طمع نه با زور زدن

    همونجور که آرامش میاد سلامتی میاد عزت نفس میاد ثروت هم میاد

    بخواه حرکت کن باورهات رو تغییر بده اونوقت ثروت آرام آرام توی زندگیت جاری میشه جاری

    تحسین کنید کسی رو که میتونه ثروت خلق کنه توی جهان

    خوشبختی یک معیار درونیه

    با کشف حقایق در مورد ثروت میشه باورهای نادرست مالی رو پیدا کرد

    ثروت رو برای شواف نخواه

    هر چی بیشتر ثروت خلق کنی رهاتر میشی از ثروت

    از لحظه لحظه زندگیتون لذت ببرید

    خدایا اینهمه آگاهی فقط در چند دقیقه

    سپاسگزارم استاد

    دارم لطیف شدن روحم رو احساس میکنم

    خیلی وقته ثروت رو برا خودم میخوام نه شوآف

    چون دارم روی باورهام کار میکنم و تغییرشون میدم پس ثروت آرام آرام وارد زندگیم میشه

    از این به بعد پول میخام با آرامش بیشتر

    همانطور که آرامش اومد توی زندگیم سلامتی اومد عزن نفس داره میاد پس ثروت هم میاد

    اگر هنوز رها نیستم یعنی هنوز ثروت زیادی خلق نکردم

    دارم سعی می کنم در همه حال احساس آرامشم رو حفظ کنم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2492 روز

    گفتگو با دوستان قسمت 36

    با سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان و همه ی دوستان عزیز

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    وقتی خوب این فایل ها رو گوش میدم هی به یاد میارم که از وقتی که توی دفتر اهداف سال 400 اولین هدفم رو نوشتم توحیدی بودن نشانه ها هی داره میاد اونم توی کلاب هوس که آره اصل و اساس توحیده و بقیه دیگه فرعه

    اصلی که اگر درست بشه بقیه چیزها خودبخود درست میشن درست مثل ساختمونی که وقتی مراحل پی درست بشه دیگه دیوارها و بقیه مراحل خیلی سریعتر و راحت تر میرن بالا .اونایی که خودشون خونه درست کردن و در جریان کار بودن این موضوع رو خوب درک میکنن

    البته که اگر پی ساخته بشه اما برای بقیه مراحل اقدام نشه اون پی هیچوقت به ی ساختمون تبدیل نمیشه و این همون مداومت و استمرار در کاره که نتایج رو رقم میزنه اما زمان و انرژی که برای پیشبرد کار نیازه بعد از پشت سر گذاشتن مراحل پی خیلی کمتر میشه و سرعت خیلی بیشتر میشه

    داشتم فکر میکردم که کی تو دنیا هست که دو ساعت سه ساعت و یا بیشتر بشینه ی جا و با عشق پای صحبت های دیگران بشینه و بصورت فی البداهه راجع به صحبت هاشون توضیح هم بده ؟؟!؟؟؟؟؟ و کم نیاره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    هیچکس مگر کسی که به منبع وصل باشه

    کسی که قوانین خداوند رو اونقدر کار کرده باشه که مسلط باشه به همه جوانبش

    کسی که توی قانون خارپشت شده باشه

    کسی که عاشق اینکار باشه با تمام وجودش

    اونوقته که خسته نمیشه

    آره اینه حکایت استاد عباس منش

    وقتی خوب فکر میکنم میبینم درسته که توی ی جنبه هایی من هنوز نتونستم به وضوح برسم اما از وقتی با استاد آشنا شدم من هم به اندازه کار کردنم وصل شدم به منبع حالا درسته که اتصالی و نوسان دارم اما نسبت به قبل از آشنایی با استاد که هیچ اتصالی وجود نداشت و ارتباط قطع بود خیلی پیشرفت کردم و واسه همین هم بعضی وقتها که با دیگران صحبت میکنم بهم میگن اینهمه اطلاعات رو از کجا آوردی

    این فکر کردنها باعث میشه که هی برام مرور بشه حرفهای استاد که :

    اگر میخوای موفق بشی باید مسلط بشی به قوانین جوری که همه چیز رو از دید قوانین ببینی

    باید خار پشت بشی در یادگرفتن قوانین

    باید عشقت رو پیدا کنی و با جان و دل انجامش بدی

    اونوقته که خسته نمیشی گله نمیکنی لذت میبری و با انگیزه و اشتیاق مسیرت رو ادامه میدی

    حتی برای همه ی این باید ها هم باید حالت خوبه باشه تا بهشون برسی .

    پس مهم نیست با چه منطقی حالت بده حال بده تو رو در فرکانس بد قرار میده و فرکانس بد یعنی اتفاقات بد یعنی دور شدن از این بایدهایی که میخوای بهشون برسی

    این جمله این روزها همدم من شده و دارم سعی میکنم در عمل پیادش کنم اونم آگاهانه چون میدونم اونقدر باید تکرار بشه تا ناخودآگاه بشه و ناخودآگاه ران بشه

    وقتی حرفهای پریسا جان رو شنیدم از کسی که توی اروپا توی ترکیه اس بازهم برام تکرار شد که خیلی ها هستن که مهاجرت کردن به کشورهای دیگه و کم کم داره برام عادی میشه که میشه خیلی راحت مهاجرت کرد آخه قبل از آشنایی با استاد برام ی چیز دور از دسترس بود که افراد خاصی میتونستن انجامش بدن

    ی نکته ای که با شنیدن حرفهای دوستان باز هم داره برام تکرار میشه اینه که مهم نیست کجا داری زندگی میکنی توی اروپا یا توی کرمانشاهی که همین استان کناریته مهم اینه که دلت خدایی باشه اونوقته که خوب زندگی میکنی و از زندگیت داری لذت میبری .پس مکان زندگی اصل نیست ی فرعه که میتونه با توجه به باورهای تو برات بهشت بشه مثل پریسا جان و لقمان جان . اصل باورهای تو و فرکانس های تو که داره خوشبختی یا بدبختیت رو رقم میزنه

    چقدر خوب پریسا جان صحبت کردن در مورد راحت تر شدن کارها همون چیزی مه استاد میگن چرخ زندگیتون روغن کاری میشه.اون گاریه کم کم از رودوشتون ورداشته باشه و میافتین توی اون جاده آسفالته وسط اون جنگله که توی دوره دوازده قدم ازش صحبت کردن استاد

    وقتی خوب فکر میکنم میبینم منم چقدر سبکبالتر شدم و راحت تر دارم زندگی میکنم دیگه از اون زجر و سختی ها خبری نیست.البته که ی سری تضادها هستن اما نحوه برخورد من و قدرت کنترل ذهنم خیلی بهتر شده

    وای وای وای از دوره عزت نفس .الان دارم درک میکنم که چرا استاد میگفتن عزت نفس پایه و اساس همه چیه .اصلا وقتی دو جلسه اولش رو کار کردم انگار توی سالن تشریح بودم .نه اون سالن تشریح های پزشکی که بوی فرمالینش حال آدم رو بهم میزنه و تو بدن ی نفر دیگه رو میبینی و تشریحش میکنن برات و بیشتر وقتها هم حالت بهم میخوره البته اگه باورهات هم درست نباشن.

    ی سالن تشریح با بوی عطر خودشناسی که خودت رو به خودت نشون میده بدون هیچ حس بدی .چیزی که خودت آگاهانه بودن در اون رو انتخاب کردی نه بزور دانشگاه و استاد و …….. . سالنی که ابزارش چاقوی جراحی نیست که تمام وجودت رو زخم کنی .

    ابزارش تفکره اونم خیلی هدفمند و در خلوت نه اینکه 50 نفر بالای سر ی جسد متعفن

    خدا میدونه تا جلسه نهم قراره چه اتفاقاتی در درون من رخ بده توی این سالن دلپذیر تشریح

    استاد جان بخوام حقیقت رو بگم من هنوز در مورد مسائل مالی آسیب پذیرم یعنی اگر پول نداشته باشم خیلی روم تاثیر میذاره تا چیزهای دیگه و این نشون میده که هنوز اون رضایت درونی به حد بالایی نرسیده .البته که خیلی بهتر شدم نسبت به قبل اما این نقطه ایه که آسیب پذیری زیادی ازش دارم

    اما نسبت به قبل آرامشم شادیم سلامتیم و روابطم بهتر شده و این یعنی من در مسیر درستم فقط باید بیشتر روی خودم کار کنم

    آره استاد من قبل از آشنایی با شما درک نمی کردم شعرهای شاعرایی مثل سهراب رو اما خدا رو شکر الان خیلی بهتر درک میکنم که وقتی سهراب میگه:

    هل کاشانم.

    روزگارم بد نیست.

    تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.

    مادری دارم، بهتر از برگ درخت

    دوستانی، بهتر از آب روان.

    و خدایی که در این نزدیکی است:

    لای این شب‌بوها، پای آن کاج بلند.

    روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.

    من مسلمانم.

    قبله‌ام یک گل سرخ.

    جانمازم چشمه، مهرم نور.

    دشت سجاده‌ی من.

    من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم.

    در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف.

    سنگ از پشت نمازم پیداست:

    همه ذرات نمازم متبلور شده است

    من نمازم را وقتی می‌خوانم

    که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدسته‌ی سرو.

    من نمازم را، پی «تکبیره‌الاحرام» علف می‌خوانم،

    پی «قد قامت »موج.

    کعبه‌ام بر لب آب،

    کعبه‌ام زیر اقاقی‌هاست.

    کعبه‌ام مثل نسیمی، می‌رود باغ به باغ، می‌رود شهر به شهر.

    «حجرالاسود» من روشنی باغچه است.

    یعنی چی چون از شما یاد گرفتم توحید یعنی چی اون صلاتی که توی قرآن ازش صحبت شده یعنی چی

    لقمان جان اون انرژی که من از صدای شما دریافت کردم قابل وصف نیست. اصلا حرف که میزدی قلب من باز شد اینجا بود که مفهوم باز شدن قلب رو اونجوری که استاد ازش صحبت میکرد رو درک کردم. اونم از ی آدمی که نزدیکم نیست و من فقط دارم فرکانسش رو دریافت میکنم .

    شادی و انرژی توی کلام شما داشت موج میزد .همینه که استاد میگه شادی مسریه .شادی شما به من هم سرایت کرد.

    چقدر با خنده های شما من هم خندیدم

    وچقدر خوشحال شدم از نتایجتون و تحسین میکنم شما رو به خاطر خلق این نتایج .شما الگوی خوبی برای من هستین که میشه میشه با وجود تضادهای بسیار اونقدر پیشرفت کنی که رویاهات رو جامه عمل بپوشونی

    م نکته ی مهم استاد:

    نمرکز داشتن توی کار .که من رو یاد حرفهای استاد توی دوره دازده قدم انداخت. لقمان جان توی قدم های بعدی استاد مفصل راجع به این توضیح دادن میرسین به جواب مفصلتون

    اما همینجا هم اصل مطلب رو استاد گفتن که باید تمام تمرکز روی اون چیزی باشه که بهش علاقه داریم تا بتونیم اون نتایجی که مد نظر داریم رو بگیریم .

    استاد شما همیشه میگفتین میخواستین ی سری استارت آپهایی رو داشته باشین اما جزییاتش رو نگفته بودین .همینه که شما استاد میگین جوابها به موقع بهتون گفته میشه .من همش توی ذهنم بود که شما چه کاری رو میخواستین انجام بدین توی اون زمین 60 هکتاری که بعدش الهامات اومد که نه توی همین مسیر بمونین . که الان جوابم رو گرفتم

    استاد آدم لذت میبره وقتی میگین من سرمایش رو داشتم نیازی به شریک نداشتم و میتونستم کارم رو شروع کنم .همین متفاوت بودن شما رو داره نشون میده و اینکه داره یادآوری میکنه به من که عباس منش از زمانی که باورهاش رو در مورد خداوند درست کرد و اون رو شریک کارهاش کرد دیگه نیازی به هیچ شریکی نداشت چون با قدرتی شریک شده بود که بی مزد و منت توی کارها کمکش میکرد

    اینجا که رسیدم بهم گفته شد برو سراغ صحبت لقمان به پسرش افتادم ولی یادم رفته بود کجا خوندمشون رفتم سرچ کردم و بالا اومد اون چیزی که خیلی هم مرتبط هست با این بحث و اونم اولین پند لقمان به پسرشه در قرآن :

    وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ﴿١٣﴾

    و [یاد کن] هنگامی که لقمان به پسرش در حالی که او را موعظه می کرد، گفت: پسرکم! به خدا شرک نورز، بی تردید شرک ستمی بزرگ است. (۱۳)

    و بعد حرفهای استاد:

    شرک یعنی قدرت دادن به عوامل بیرونی و نادیده گرفتن قدرتی که خداوند در درونت گذاشته برای خلق خواسته ها.شرک یعنی دو دستی قدرتی که خداوند برای خلق خواسته هات بهت داده رو بدی به عوامل بیرونی

    و بعد دوباره یادم اومد حرفهای استاد رو که نقطه مقابل شرک میشه توحید و باز هم رسیدم به بحث توحید

    توحید یعنی قدرت ندادن به عوامل بیرونی و تکیه کردن بر قدرتی که خداوند در درونت نهاده برای خلق خواسته هات

    چقدر حرفهای استاد منطبق برقرآنه

    ی نکته ای که باز هم داشتم بهش فکر میکردم اینه که ما اینجوری دورادور اینقدر تاثیر میپذیریم از کلام استاد مریم جانی که اونجا نشسته کنار استاد و هر روز پیش استاده و باهاشون زندگی میکنه و در مورد قوانین باهاشون صحبت میکنه دیگه چقدر استفاده میکنه هم رفتاری و هم کلامی از این آگاهی ها .البته که لیاقتش رو در خودشون ایجاد کردن و نوش جانشون

    سپاسگزارم استاد و دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: