گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • باور ساختن با آموزه های روانشناسی ثروت 1؛
  • نقش باورهای توحیدی در تجربه خوشبختی؛
  • هر فردی، ضربه های ویرانگر شرک را تجربه کرده است؛
  • پیرو آیین ابراهیم باش که موحّد بود و مشرک نبود؛
  • توحید یعنی قدرت ندادن به هر عاملی بیرون از خودت؛
  • تغییر کانون توجه خود را از همان وضعیتی که هستی، شروع کن؛
  • اجازه دادن به خداوند برای هدایت به سر راست ترین “جگونگی”
  • خداوند وقتی به هدایت تو ادامه می دهد که قدم اول را بر می داری؛
  • معجزه نگاه مثبت و سپاسگزارانه، به هر اتفاق و شرایطی؛

منابع بیشتر:

دوره روانشناسی ثروت 1 

دوره 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

466 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زلیخا جهانگیری⁦» در این صفحه: 1
  1. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2282 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد، که چنین لحظات ناب الهی رو برامون فراهم می کنن….

    سلام به خانم شایسته ی مهربان بخاطر زحمات و وجود ارزشمندشون…

    سلام به سحر نازنین و روزای الهی…

    کلمات محدودند برای بیان حس بی پایانی که از این فایل دریافت کردم…

    چقدر آگاهی، چقدر خداوند جریان داشت…

    سحر عزیزم، بهت تبریک می گم تونستی از زیر صفر به درآمد 80-90 میلیون در ماه برسی، این خیلی امید و انگیزه بخشه که منم میتونم،‌میتونم یه روز به این درامد بالا و حتی خیلی بیشتر از اینها برسم و ازت سپاسگزارم که با گفتن عدد و رقم به ما انگیزه و امید دادی، امیدوارم موفق تر بشی و خبرهای خوب بیشتری از شما بشنویم…

    روزای عزیزم، چقدر صدات، لحنت، بیان دلنشینت رو دوست داشتم… چقدر نور درونت رو حس کردم، چقدر توحیدی و الهی بودنت رو لمس کردم… ممنونم ازت اینقدر با جزئیات برامون تعریف کردی، شنیدن این داستان ها، این سرنوشت ها، این عمل کردن ها، و این توحیدی بودن ها، نمیدونی چقدر مدار مارو بالا میبره، چقدر توحیدی ترمون می کنه، چی بگم از خلوص و ارزش این سرنوشتی که تعریف کردی، و ساعت ها هق هق کنان گوش سپردیم به صحبت های نابت…

    استاد در مورد شرک و ضربه هاش گفتید، به قول شما کسی نیست که طعم این عذاب، طعم مجازات این شرک رو نچشیده باشه، و من هم مستثنی نبودم از این سیلی دردناک خداوند، اون هم برای چندسال. من همیشه دختر مستقلی بودم و به هیچ کس وابسته نبودم، ولی وقتی ازدواج کردم به شدت وابسته ی همسرم شدم، حتی برای خودم هم کاملا واضح بود که چرا من در مقابل ایشون اینقدر خودکم بینی و ضعف و وابستگی دارم، درحالیکه در مقابل دیگران در طی اینهمه سال، کاملا مقتدر و محکم و قوی بودم…درسی بود که باید یاد میگرفتم…

    توی این فایل خیلی صحبت از این شد که از خدا بخوایم، و باید بگیم خدایا من نمیدونم، نمیفهمم، تو میدونی،‌تو میفهمی! حتی برای درک و گفتن این جمله از درون، و با تمام وجود نیاز به تکامل هست، همان زمان هایی که بخاطر شرک و وابستگی به همسرم، هی داشتم سیلی از جهان می خوردم، من آرام ننشسته بودم، من مدام در تقلا بودم، من مدام در حال درست کردن بودم، من مدام در حال بهبود روابط بودم، من مدام تلاش و تقلا می کردم… اما تمام اون تقلاها، با اون حد از فشار هیچ جوابی نداد استاد… از راه ها و روش های مختلف، برای سالها.. استاد میخوام بگم، چون من خودم تقلاهام رو زدم و دیدم نشد، به عجز و ناتوانی خودم، پی بردم، و با تمام وجود رو آوردم به خداوند و گفتم خدایا من نمیدونم و نمیفهمم که باید چیکار کنم! یعنی این جمله توی زندگی من، در حد یک جمله ی ظاهری برای مناجات با خدا نیست، بلکه جمله ایه که با تمام وجودم فریاد میزنم و به خداوند و جهان می گم و به لطف خداوند، با آشنا شدنم در این مسیر الهی، و طی کردن تکاملم، هر روز زندگی و روابطمون داره زیبا و زیباتر میشه! قبلا فکر می کردم تلخی اتفاقات گذشته ماندگاره، اما الان که طعم شیرین اتفاقات جدید رو میچشم، میبینم اینطور نیست، این خوشی ها ماندگاره، مثل وقتی آدم یه بادام تلخی میخوره، و وقتی از روش یه شربت عسل شیرین میخوره، شدت خوشی و لذت شربت اینقدر زیاده که دیگه طعم تلخی حس نمیشه!

    من رسیدم به این جمله که وقتی دست از تقلا بردارم، و اجازه بدم خدا هدایتم کنه، خدا کارامو پیش ببره یعنی چی…

    اتفاقا یک روز قبل از شنیدن این فایل، اتفاقی در زندگیم و ارتباطم با همسرم پیش اومد که با تمام وجودم دیدم و چشیدم طعم رها کردن و دست و پا نزدن رو، طعم شیرین پیش رفتن کارها توسط خداوند رو، دقیقا چیزی که من سالها با احساس قربانی شدن، با بحث، با اصرار و حتی التماس میخواستم انجام بشه، روز قبل خیلی لایت و آروم و لذت بخش انجام شد، چیزی که من خیلی وقته دست از اصرار و پافشاری برداشتم…

    من حس کردم، من لمس کردم من تجربه کردم، طعم کاری که خدا برامون انجام میده، متفاوته با کاری که خودمون براش تقلا میکنیم…

    کاری که خدا انجام میده، با عزت و احترامه، با لذت و آرامش و خوشیه، با رضایتمندیه، خیلی لایت و آرام اتفاق می افته، خیلی حال خوب توشه، خلاصه خیلی متفاوته! چون این مورد تجربه ی اخیرم بود، به وضح تفاوت هارو لمس کردم! کاری که خودم میخوام انجامش بدم در مقابل کاری که خدا انجام میده.

    دیشب که داشتم قران می خوندم رسیدم به این آیه:

    ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَهً إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ﴿۵۵﴾

    پروردگار خود را با تضرع و نهانى بخوانید که او از معتدین را دوست نمى دارد (۵۵)

    خیلی وقت بود میخواستم درک کنم با تضرع خواندن یعنی چی، و توی اپلیکیشن بی نظیر قران حکیم ریشه ض ر ع رو سرچ کردم، توی قران 8 بار تکرار شده، آیه هارو آوردم تا ببینم خدا گفته چطوری بخوانیمش تا جواب بگیریم تا نتیجه بده؟!

    یه تجربه ای که از فایل ها حجاب گرفتم، این بود که کل کل کل برداشت های قبلی از قران رو بزارم کنار، چون من فکر می کردم مسرفین کسانی هستند که خارج از حد و اعتدال عمل می کنن و خب توی قران دنبال این بودم که کجاها نباید خارج از اعتدال رفتار کرد! و بعد دیدم نه بابا! استاد گفتند اصلا مسرف خارج از حد اعتدال رفتار کردن نیست، و یعنی ناسپاسی و بی معرفی به خداوند!

    و با همین نگاه و روش گفتم برم معنا و مفهوم تضرع رو پیدا کنم، و با اینکه توی همه ی قرآن ها به گریه و زاری معنا شده، من اونو درنظر نگرفتم، تا خودم معنای درستش رو پیدا کنم، و چون مرتبط بود با مباحث این فایل، اینجا هم مینویسمش.

    بهترین و واضح ترین آیه ای که برای توصیف این کلمه اومده، سوره ی انعام، آیه ی 63:

    قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیَهً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ ﴿۶۳﴾

    بگو چه کسى شما را از تاریکیهاى خشکى و دریا مى ‏رهاند در حالى که او را به تضرع و در نهان مى‏ خوانید که اگر ما را از این [مهلکه] برهاند البته از سپاسگزاران خواهیم بود (۶۳)

    توی این آیه میگه افرادی که توی تاریکی های دریا و خشکی هستند با تضرع خداوند رو میخوانند. خودمو گذاشتم جای همون فردی که توی تاریکی های دریاست، دیدم چه حالتی خدارو میخوانم، اون میشه تضرع. بی شک توی اون شرایط به عجز و ناتوانی خودم، به قدرت نداشتن خودم برای نجات خودم میرسم، با تمام وجودم لمس میکنم که فقط خدا قادره منو از اون مهلکه نجات بده، چون همه جا تاریکه، چون من راه رو بلد نیستم، چون من قدرت و توان در مقابل بادها، در مقابل حملات حیوانات ندارم، من قدرت ندارم و نمی دونم حتی خشکی از کدوم طرفه! قطعا با تمام وجودم رو می کنم به پروردگار که خدایا من نمی فهمم، من نمیدونم، تو قادری، تو توانایی، تو قدرت داری، تو میتونی، تو نجاتم بده! حتما توی اون لحظه با تمام وجودم از خداوند کمک می خوام و قدرت رو میدم به خداوند و از منیت میگذرم…

    درسته وقتی من به عجز خودم در مقابل پروردگار برسم، ناخودآگاه گریه ام میاد، ولی دلیل این نیست که چون من گریه کردم، خدا نجابتم داده! همه جا معنای تضرع رو با گریه و زاری ترجمه کردن، اگر قرار بود با گریه کردن به خواسته هامون برسیم خب حداقل خودم در تمام 30 سال گذشته ام، در مراسم های مذهبی کلی گریه کردم دیگه! اون طور باشه، اینهمه آدم دارن گریه و زاری می کنن الان باید همه چی داشته باشن…

    تضرع یعنی از منیت گذشتن… خدا ازمون میخواد از منم منم کردن ها، از منیت بگذریم و اجازه بدیم هدایتمون کنه به بهترین و راحت ترین و لذت بخش ترین و رضایت بخش ترین راه…

    شعر خیلی قشنگی دیروز بهش هدایت شدم، که یک بیتش خیلی به دلم نشست و به این موضوع هم ربط داره:

    ار ز منیت گذری، سهل به عرفان برسی

    ” شاعر : ذبیح الله قاسمی“(رهام )

    واقعا درسته، اگر منیت بگذری، سهل و راحت به عرفان میرسیم…

    خداوند هدایتمون کنه و هوشیار و آگاهمون کنه که کجاها داریم منیت می کنیم، هدایتمون کنه که درونی و قلبی تمام امورمون رو بسپاریم به خودش…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: