گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-26 08:26:532024-04-27 07:35:59گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود به عشق دل های من
با نام و الله یکتای جهان آفرین شروع میکنم به نوشتن کامنتی که مثل همیشه، هیچ سناریویی واسش ندارم چرا که سناریوی من حداقل توی این نوشتن در این لحظه ها که مهم ترین لحظه زندگیمه تا به امروز، تجربه ی هدایتِ
داستان، داستانِ این 70 روزی هست که از دوران سربازی من گذشته .. تجربه هایی که داشتم .. عملکردهام .. نیازهایی که دیدم .. باورهایی که نیاز داشتم .. ساختن باورها .. کنترل ذهن .. در همین مورد این کامنت
دو ماهی هست که نتونستم این کامنت را بنویسم یک کامنت جامع ولی امروز از خدای خودم خواستم توی تمرین ستاره قطبیم که هدایتم کنه کمکم کنه که این کامنت فوق العاده را بنویسیم تا هم ردپایی بشه و البته که هر هم پاره ی بینظیر و ارزشمند من در زمان و مکان مناسب هدایت بشه به این کامنتی که از خودشِ از جنس خدایی و خالقی و مالکی و صاحبی که جز زیبایی و ارزش چیز دیگه ای نمی آفریند.
کل داستان را بخوام بگم خلاصه اش را اگر بخوام و بتونم بگم واقعا واقعا واقعا، توحید و بالابردن توانایی ات در توحید عملی هست، همین
شِرک تو دلِ مومن مثل راه رفتن مورچه تو دل سیاه شبِ تاریک ، همین
عزت نفس، با این معنی که عاشق خودت باشی، عاشق همینی که هستی، همین چهره، همین اندام، همین شخصیت، همین همینی که هستی عاشقش بودن، دیگران را همینجور که هستن دوست داشتن، عزت و احترام برای خودت که مهم ترین فرد زندگیت هستی قائل شدن و برای دیگران همانطور همانطور گوش! کن!! گوش کن!! همانطور که دیگران هستند را دوست داشتن نه اینکه بخوای به خاطر تو برای تو تغییر کنند،عزت نفس با این معنی که بدونی کی هستی بدونی که چقــــدر مهمی و بی همتا و یکتاااا و منحصر به فرد چون واقعا واقعا واقعا اگر کل ِ دنیا را بگردی مثل خودت با ژن خودت کسی نیست … آره همین ” خودت” را عاشقش بودن، میخواستم همین را بگم، همین
بگم که تو توانی در تغییر دیگران را نداری، تو توانی ای محمد ای محمد چقدر خدا توی قرآن .. نه بذار اصلاحش کنم چقدر محمد توی قرآن این کلام خداوند را اینجور شنید که توان تغییر دیگران و توان هدایت کردن دیگران را نداره اصلاا اصلاا اصلاا چون هدایت کار خداست فقط، اصلا وظیفه ی خداست، درست مثل وظیفه ی ما که بندگی کردن و خلق همیشگی عالی پول و دریافت نعمت های بیشتر و بیشترِ اوووم، همین
بگم که خدا واقعا داره با ما حرف میزنه هر لحظه .. هر لحظه … اینجوری بگم از شنیدن و حس کردن نشانه ها اینجوری بگم از شنیدن و دیدن و حس کردن نشانه ها که هرچقدر متصل تر باشی هر چقدر تونسته باشی ذهنت را با توجه بر نکات مثبت هر لحظه بمباران کنی به همون میزانی که در صلحی با خودت میتونی نشانه ها را ببینی و ذوق مرگترین از صحبت کردن خداوند یکتای جهان آفرین با خودت بشی ، همین
بگم وای وای وای وای از تضــــادها
تضادهااا نعمتن نعمت، روزهای اولم توی پلیس راه بودنم و توی خب یک شرایط جدید یک جای جدید با آدما و فرهنگ ها و عقایدهای متفاوت؛
تضادهااا چقدر بود و در صلح نبودنم و بله طبق قانون زجر و سختی کشیدن و لذت نبردن از لحظه هام
و روزهای بعد، به لطف خدا با کمک خودش با هدایت خودت و درک درست و انتخاب درست و تمرکز روی جای درست هر بار هر روز به صلح بیشتر و با ثبات بیشتری نزدیک میشدم و البته که لذت داشت بیشتر میشد و البته که احساس خوبم را میدیدم که واقعا واقعا واقعااا منجر به اتفاقات خوب و خوب تر با بیشتر بودنم در احساس خوب با بیشتر سپاس گزار بودنم میشد و میشه و خواهد شد.
و بازم توحید!
امان امان امان از وقتی که قدرت را میدی به فرمانده ات که دقیقاااا مثل خودت یک انسانِ و یادت میره توی انسان نسیان کار یادت میره که اونم مثل خودت دقیقا آدم و نیاز داره به همونی که میدونی تمام قدرت از ان اوست و تنها نیروی خیر توی این جهان و بله خدایی که فرمان و سلطنت عالم آفرینش با اوست و رجوع همه خلایق به سوی اوست
و دیدم خالق بودنم را اونم 100% را .. یک مثال بزنم
توی مراقب راه بودنم یک دوستی اومد که مدارکش را چک کردم کنارش پر از این دهیری (یک نوع خرما) و واقعاا دلممم خواست اما هوشیار بودم خداروشکر و توی دلم از خدا خواستم که دهیری میخوام .. فرکانسش فرستاده شد .. منتظر بودم که توسط همون شخص خدا بهم دهیری بده .. اما نداد .. و رفت اون ماشین .. ولی همون لحظه گفتم میاد .. به وقتش در زمان و مکان مناسب این خواسته هم تحقق مییخشه
بخدا سر 15 دقیقه نکشید غروب بود درست مثل همین موقعااا از فاصله ی 50 متری دیدم که یک مزدا و دو نفر سرنشین، کمک راننده دست کرد از کنارش یک چیزی برداشت از دور میشد شاخه دهیری را دید!!! آره ایستادند کنارم بدون اینکه حتی بخوام نگهشون دارم و با لبخند یک لیوان پر از دهیری و سه تا کلوچه تازه خرمایی بهم داد و رفتند .. به همین راحتی .. همون لحظه یاد داستان مریم افتادم .. مریم جان مریم مقدس
مریمی که وقتی زکریا پیشش میرفت میدید که عهِ چقدر میوه هست چقدر غذا هست …
زکریا رو میکرد به مریم و میپرسید اینا از کجا اومدند این همه نعمت هر بارر که میام پیشت مریم جان .. چطوریه داستانش چیه؟
و مریم میگه، این مائده های هستند که خدای من برای من فرستاده .. هذا من فضل ربی .. و خدایی که به هر کسی که بخواد میبخشد .. و خدایی که قادر بر انجام هر کاری .. این مائده ها بهشتی هستند ..
و همون لحظه توی این هوای رو به خنک خوزستان من و جاده و این همه نعمت .. و در حالی که با دستم این نعمت ها را گرفته بودم و با چشم نگاهشون میکردم ولی چشم دلم ذهنم قلبم داشت اینا را میدید این داستان را .. احساس کردم مثل مریم این نعمت ها هم از بهشت واسه من اومده واسه من ها .. واسه من که خدا را باور کردم واسه من که باور کردم خدا میتونه بهم ببخشه باور کردم که میتونه کن فیکون کنه باور کردم که همیشه همراهمه خداوند، همین
کل داستان توی این 70 روزه که دیدمم چقدر بارها اشتباهات خودم دیدم چقدررر بچه هاا به این و اون قدرت میدادند میدیدم حالشون را .. میدیدم .. میدیدم که لذتی نمیبرند و اما میدیدم که منی که قانون را میدونم و اون موقعی که داشتم اجرا میکردم و هر وقتی که اجرا میکنم هر وقتی که هر کسی اجرا میکنه چقدر حالش خوبه .. حال دلش خوبه ..
یک روزی توی همین روزها رو تختم بودم و قرآن میخواندم رسیدم به جایی که محمد اینو دریافت کرده بود که خداوند به سلیمان بود موسی بود دقیق یادم نمیاد این فرع را .. ولی اصلش را یادمه خوب! داستان این بود که پیامبر داشت اشاعه توحید و یکتاپرستی میکرد و کافران بهش گفتند بیا بیا ماا تو را ثروت بارون میکنیم و دست بکش از این توحید و یکتاپرستیت … بعد نوشته بود که امااا چیزی که نزد خداست برای تو ای پیامبر بهتر از این همه ثروت دنیوی .. بعد خداروشکر که منم هوشیار بودم .. و همون لحظه گفتم خداییاااا این چیزی که میگی نزد تو بهتره چیه نشونم بدم و گذاشتمش توی تمرین ستاره قطبیم ..
فرداش دیدم خدا توسط عشقم .. پیام یکی از هم پاره هامون را واسم فرستاد .. و دقیقاااا پاسخش را دریافت کردم
پاسخ همین چیزی که الان داریش .. هدایتت به این پیام .. بدون بهترین چیز را داری .. بهترینی که همه چیز میشه واست با ادامه دادنش با گسترش دادنش توی جنبه های متفاوت (ّباورهای مناسب و قدرتمند و قدرتمندتر در هر زمینه ای) … منظورم حالِ خوب .. حال خوب، حال خوب
و بگم بازم از توحید؛ بگم که ندیدم توی قرآن توی این چندین و چندبار خواندن که یک بار فقط یکبار توی قرآن در مورد خونه و غذا و خوراک و پوشاک گفته بشه .. بلکه فقط داستان اصلِ این بود که اقا جان سپاس گزار باش، اقا جان به یاد داشته باش که هر چه کنی بر خود کردی از ماست که بر ماست .. بگه که نشه هااا که شرک بورزی ها نشه که باور کنی این اون دسته قدرت داره و داره کارهاتو انجام میده هااا نه .. نشه که بگی این عشق از جانب عشقمه هاا و نه خدا ..
. . . . . . . . . .
دیروز تا خط بالا را نوشته بودم و امروز هدایت به شنیدن این فایل
وای وای Rosa عزیز .. چه صدای پر از آرامشی و دوبلری و گویندگی
چه لهجه ی شیرینی
چه خودباوری
چه صداقتی
چه تکاملی
چه درکی از قانون و عمل به قانون
چه زندگی به سبک شخصی
فقط اونجا اینجاییی که گفتی رُزا عزیز جان جانان که بابااا این قبلیا اصلا جواب نمیدادند این خداروشکرررر جواب داد همین که جواب داد فقط اصلا … چقدررررر تحسینت میکنم قبل از اینکه استاد بخواد بگه که این اصلااا یک مدار یک مرحله چه مرحله ای از کنترل ذهنِ
چه باور به اینکه خداوند من را هدایت میکند وقتی من قدم اول را بر میدارم.
اما در ادامه ی درس های سربازی
“از امید بگم … از ترسیدن از رفتن به شاید بزرگترین ترس زندگیم، بگم … از تنهایی مقدس دوباره ام بگم
از توانایی اعراض کردن که چقدر مهمه … از بحث نکردن از دعوا نکردن .. از اصلِ اصلِ بگم که کل داستان دور همین میچرخه واقعاا بخداا که وقتی میدونی قانون احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب .. میدونی که وقتی میای احساست را خوب نگه داری امروزو زندگی کنی امروز برنامه داشته باشی امروزو فقط خواسته داشته باشی و بخوای از خدا .. امروزو ایمان و انرژی داشته باشی .. امروز خودتو باور داشته باشی .. میبینی که چقدر اون روزت روزِ با این وجود که شاید توی اول راه شرایط اون جوری که میخوای نیست
و در انتها بگم که من ایمان داشتم به خدا که حرکت کردم من ایمان داشتم که خداوند پاسخ افراد شجاعان را میدهد و میدهد درست در زمان و مکان مناسب .. که تا اون روز و اون لحظه رسیدن به خواسته باید لحظه هام را سعی کنم با صبر و صلاه پر کنم.
الهی به امید تو
عاشقتونم.
مارکو در راه ِ جهانگردی … یوهووو
به نام خدای مهربان
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که منو به این کامنت زیبا و الهی عزیزدلم هدایت کردی؛ کامنتی که با خوندنش اشک توی چشمام جمع شده بود و یه بغض شیرینی گلوم گرفته
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
سلام عزیزدلم
ازت ممنونم که این کامنت زیبا و الهی رو با قلم بینظیرت که قلم الله ست برامون نوشتی
کامنتی که هر کدوم از جملاتش برام بوی توحید میداد
کامنتی که تمام وجودم رو پر از عشق الله کرد
کامنتی که تمام وجودم رو پر از احساس الهی کرد
عشقم ازت ممنونم که داستان هدایتت رو با عشق و با قلب مهربونت برامون هدیه دادی
عاشقتم عشقم
خدایا شکرت ؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قوی تر و قدرتمندتر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
سلام
استاد نمیدونین چطوری از اول تا آخر این فایل داشتم اشک میریختم .استاد ۴۹ دقیقه بود این فایل و من از اونجایی که در مورد خلیل الله بودن ابراهیم حرف زدین اونجا که گفتین ابراهیم رفیق خداست اونجا که گفتین ابراهیم بود و ابراهیم اونحا که گفتین ابراهیم بود و تنهایی ابراهیم بود و خدای خودش اشکم مثل بارون های پردایس با شدت شروع شد به سرازیر شدن
استاد وقتی رزا عزیزم شروع کرد با لحجه قشنگش صحبت کردن با تمام وجودم اشک میریختم و چقدر چقدر وقتی گفت حس میکردم وقتی توی خونه هستم یه نور آبی هم هست که کنارم روی مبل نشسته و من تو اون خوابگاه تنها نیستم اشکهام بیشتر شدن
چقدر خدارو توی این فایل سراسر عشق و توحید لمس کردم والان هم با یادآوری اون جملات و کلمات باز هم اشکام جلوی دیدم رو میگیرن و بی وقفه میبارن
استاد عزیزم شما قبلا هم این صحبتها رو کرده بودین بچه ها قبلا هم از تکامل و توحید صحبت کرده بودن اما من الان فهمیدمشون البته نسبت به قبلم
کمی تونستم اونو تکامل رو توحید رو توی زندگیم درک کنم و بفهمم که اونجاهایی که دارم به شدت عذاب میکشم دلیلش چیه و اینو از خدا پرسیده بودم و باور داشتم که اون من رو بی جواب نمیذاره اون تنها وظیفه خودشو پاسخ به درخواستهای من قرار داده اون تنها پاسخ دهنده است اون تنها دانای مطلقه و جوابمو توی این فایل بهم داد
خدا تو این فایل بهم گفت اونجاهایی که داری مغرور میشی اونجاهایی که داری به زودتر رسیدن فکر میکنی اونجاهایی که لذت نمیبری تکامل رو بوسیدی گذاشتی کنار
خدا تو این فایل بهم گفت که فقط نگاهت به من باشه فقط از من بخواه چرا وقتی از من درخواست میکنی به چیزای دیگ به موانعی که فکر میکنی وجود داره اهمیت میدی
اگر فکر میکنی من قدرت ندارم که تو رو به خواستت برسونم اصن چرا از من خواستی حتما میدونی اون ته ته قلبت میفهمی که تنها منم که میتونم و قدرتشو دارم که تو رو به خواستت برسونم دیگ
پس نگاهت همیشه به قلبت باشه که من اونجا هستم
پس نگاهت همیشه به قدرت های درونت باشه که من در روح تو دمیدم و من با تو حرکت میکنم من با تو راه میام من با تو به خرید میرم من همه جا با تو هستم
استاد این فایل بی وقفه اشکهای من رو سرازیر کرد و عاشق داستان رزای عزیز شدم
عاشق این شدم که فهمیدم که باید با تمام وجودم سپاسگزار باشم و از تک تک مراحل زندگیم با ایمان به خودش و تنها خودش لدت ببرم
استاد باز هم بهم یک بار دیگ ثابت شد که خدا در درست ترین زمان و در درست ترین دستانش و در بهترین حالت فرکانسی ممکن پاسخ من رو میده و اون نمیذاره هیچ خواسته ای بی جواب بمونه
استاد باز هم بهم ثابت شد که تکامل چقدر مهمه و همه چیز در زمان خودش لذت بخش و شیرینه و زمان بندی خداوند بی نقصه
استاد یاد گرفتم که در تک تک لحظه هام آموزه های شما رو تو زندگیم بکار ببرم نه فقط برای یه هدف خاص
یاد گرفتم تمام مسائل به ظاهر ساده رو با خدای خودم حل کنم که بدون اون من هیچ قدرتی ندارم و همیشه نگاهم به خودش باشه
استاد چقدر تسلیم بودن چقدر توحید سریع جواب میده بهت وقتی خدا میبینه ما فقط به خودش تکیه میکنیم چقدر پاداش های عظیم رو چقدر سریع بهمون میده مثلا تو مثال بازی پینگ پونگ چقدر سریع تو امتیاز بعدی شما جلو میوفتین و خیلی راحت به ما میگه خیلی صمیمانه فقط کافیه ایمان و باور داشته باشی که وقتی ازش میپرسی بهت جواب میده اون بیخیال نیست اون عاشق توعه و عاشق اینه که به تو پاسخ بده اون خدای پاسخگوعه
استاد توی مثال رزا عزیز و دوستداشتنی وقتی که به قدرت خدای خودش اعتماد کرد و خواست از کاری که تازه پیدا کرده بود استعفا بده به خاطر اینکه جای خواب نداشت وقتی قدرت رو در درون خودش دید و بهش اعتماد کرد وقتی اون کار معماری رو نجات دهنده ی خودش ندید و خدای درونش رو ناجی خودش دید وقتی به اون کاری که میتونست اونو به پول بیشتر به زندگی بهتر برسونه و از گارسونی و پاهای تاول زده نجات بده وابسته نبود و خدارو منبع قدرت دید چقدر سریع چقدر عاشقانه بهش پاسخ داد و چقدر زود صاحب خوابگاه بهش فرصت یک ماهه داد و نظرشو عوض کرد و خدا هم یهش جای خواب داد هم کار داد اون پاداش میده به کسی که فقط به اون تکیه میکنه
استاد چقدر برای نوشتن کامنت قلبم اشتیاق داشت که بیام و از احساسم بگم ولی یه نجوایی گفت ولش کن بگی که چیبشه ولی من همون لحظه یاد گرفته بودم که من نمیدونم خداست که میدونه من کاره ای نیستم اونه که انجامش میده و فقط این رو به ذهنم گفتم به قلبم گفتم گفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی من همین چند لحظه پیش از زبان رزا این رو شنیدم اگر قراره عمل کنم الان وقتشه تو خودت همین الان اینو بهم گفتی پس من پیش میرم و کامنتم رو مینویسم و از احساسم میگم فارغ از تمام چیزهایی که ذهنم میخواد بگه گفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی من نمیدونم چطوری چیزی که احساس کردم رو بیان کنم تو کمکم کن که انجامش بدم تو بگو چی بنویسم تو برام بنویس و بدون مکث شروع کردم به نوشتن و مغزم همون جا ساکت شد و هیچ نگفت و خدا برام نوشت خودش میاد خودش دیکته میکنه برای انگشهام و اونا فقط مینویسن
استاد چه چیزا که من از این فایل یاد نگرفتم
چه قدر باور و تعهدم بیشتر شد چقدر دوست دارم بیشتر روی عزت نفسم کار کنم چقدر به توانایی های خودم بیشتر ارزش میدم و چه قدر خوب این قایل بهم یاد داد که چه ارزش ها و چه قدرت هایی در درونم دارم
رزایی که تو کشوری که کشور خودش نیست درمورد تاریخچه معماری اون کشور تونسته بین این همه آدمی که به قول معروف از کله گنده های این رشته هستن با قدرت با تکیه به خدای خودش جوری صحبت کنه که بتونه تو کلاس های آموزشی شرکت کنه
رزایی که تونسته به خوبی یادبگیره که باید به ترسهاش حمله کنه و از هر چی که میترسه به دل اون ترس شیرجه بزنه و بتونه بره و بارها و بارها پاور پوینت فوق العادش رو جلوی صدها آدم ارائه بده
اینها همش به خاطر قدرتیه که وقتی میفهمی خدا در درونته و همه جا حمایتت میکنه و منبع قدرت و نعمت اونه در تو ایجاد میشه و اون بنده اش رو بی پاداش نمیذاره
اون بنده ای رو که اور را بخواند بی پاسخ نمیگذارد
خدایی که من شناختم هیچ وقت از درخواست های من سرسری رد نمیشه
خدایی که من شناختم داره بهم میگه که اگر در مسیر درست باشی اگر همونطوری که اون با تو گام برمیداره تو هم با اون گام برداری اگر تکامل رو در نظر داشته باشی بهت همه چی میده همه چی رو برات با هم جور میکنه
هم برات خدا میشه هم خرما
وقتی سحر عزیز گفت از درآمد صفر که پولش رو از خانوادش میگیره به درآمد ۸۰ میلیونی رسیده و کاملا مستقل شده وقتی گفت که تونسته مهاجرت کنه و قتی از توحید حرف زد زنگی بلند تو گوشم صدا خورد که میگفت من هم میتونم پس من هم میتونم من هم میتونم مهاجرت کنم من هم میتونم درآمد بیشتر داشته باشم
فقط باید بگم که هر چی که الان دارم باید سپاسگذار باشم هم سپاسگذار خدا که این نعمت ها رو بهم داده و هم قدردان خود اون نعمت ها باشم و تنها وقتی میتونی قدردان نعمت ها و داشته هات باشی که ازشون لذت ببری وقتی استفادشون میکنی
استاد شبها وقتی ماه درست در بهترین قسمت آسمون قراره میگره درست مقابل چشمهای من فقط حس سپاسگزاری هست که وجودمو فرا میگیره و چیزی که عمیقا براش سپاسگزاری میکنم هدایت شدنم به این سایته که هر کسی تو زندگیش به این حقیقت اصیل زندگی و به این مسیر هدایت نمیشه
خیلی خوشحالم که در این مسیر قرار دارم و با حقیقت جهان آشنا شدم که توحید و تکامل هست
استاد رزای عزیز چقدر قشنگ با کلمات انگلیسی گفت just in God trust که باز هم اشکهای من رو سرازیر کرد چقدر با احساس و از ته قلبش بود و کاملا حسش کردم
استاد سپاسگزارتونم و عاشق شمام
سپاسگزار همه عزیزان و دوستانم هستم که عاشقانه صحبت میکنن و از هر کلامشون به قول شما در و گوهر بیرون میاد و الهام بخش ما میشه
خدایا شکرت
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
درود به سید جان عزیز و خانم شایسته بانمک
دوستانم شادباش به همهتون
این نتایج
این نعمتها
این گفتنها
چقدر معرکهن
سید جان
استاد عزیز و دوست داشتنیم
تو چقدر خواستنی و معرکهیی
روزی نیست که حداقل چند ساعت را با تو و زندگی تو سپری نکنم
شب که میخوابم
صبح که بیدار میشم
اولین لذت، لذت شنیدن کلام الله از زبان خودته
لذت دیدن زیستن بهشت وار در بهشت این دنیاته
شاکر این نعمت و مسیر الهی هستم.
چقدر حین صحبتهای خانم رُزای عزیز اشک شوق ریختم.
چه صدای آرامش بخشی
چه کلمات روحانیی
چقدر خوب صحبت کردی دوست با انگیزه و لایق
آفرین
خیلی خوبه که اینچنین قوانین را یاد گرفتن و به وقتش عمل میکنن. خدا را شاکرم که همراه شما دوستان هستم.
الهی شکر که این چراغ راه را برامون فرو فرستاده و خدا را شکر بابت دستان زیباش تو زندگیهامون.
خیلی خیلی حس قدرت و شأف دارم از بابت آگاه بودن از این قوانین.
من ۵ سال پیش مغازه داشتم که ۴ تا شعبه داشت و در یه مدت ۳ ماهه مجبور شدم همهش را ببندم و بعد از اون دوست نداشتم برم برای دیگران کار کنم و بیکار بودم. اما با گوش دادن سرگذشت رزای عزیز قدم اول را دوباره برمیدارم و از صفر دوباره شروع میکنم.
خدایا شکرت که نشانهیی بهم نشون دادی.
خیلی تو دلم حس خوبی دارم،
یه احساس قدرت دوباره و یقیین به رب وهاب
سپاس از همه شما دوستانم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گل و همه ی دوستان خوبم
من دیشب ساعت ۱۱ بود که چندتا از فایل های صوتی استاد رو دانلود کردم و بعد با هندزفری شروع به گوش دادن فایل ها کردم دو تا از فایلها رو گوش دادم که ساعت ۱۲ شد و داشت خوابم میبرد که این فایل هم به ترتیب که دانلود کرده بود خودش پلی شد و من با اینکه خوابم می یومد وقتی صدای یک خانم رو شنیدم که میخواد از نتایجش بگه گفتم نه بذار گوش بدم بعد بخوابم صحبت های سحر جون که تموم شد و استاد توضیح دادو رفت سراغ نفر بعدی گفتم بذار ببینم کیه وقتی رزا جون شروع کرد به صحبت کردن اصلا خواب از سرم پرید و من با صحبت های سحر جون اشک میریختم و می گفتم خدایا ممنون که من رو هدایت کردی که در این لحظه به این فایل گوش کنم و انگار این فایل در جواب خواسته من از خدا ساخته شده بود که در زمانی که من نیاز به شنیدنش داشتم به دستم رسید(خدایا شکرت……)
رزا جون ممنونم ازت که اینقدر زیبا صحبت کردی و حرف هات به دلم نشست و چیزهایی گفتی که من بهش نیاز داشتم😍😍😍هر کجا هستی شاد و موفق باشی
من بعد از فایل به خدا گفتم خدایا منم میخوام مثل رزا باشم و تو منو هدایت کنی و من هم تسلیم تو باشم و گفتم خدایا برای این مشکلی که امروز برام پیش اومده هدایت میخوام که چکار کنم و بعد خدا بهم گفت همین الان از رختخوابت بلند شو و این کار رو انجام بده و من گفتم خدایا میشه بگی یه کار دیگه انجام بدم این کاری که گفتی رو دوست ندارم و یادم اومد که تصمیم گرفتم که مثل رزا تسلیم باشم و بعد بلند شدم و رفتم اون کار رو انجام دادم و چقدر احساسم خوب شد وقتی انجامش دادم. کاری که قبلش دوست نداشتم انجام بدم ولی بعد از انجامش احساس بسیار خوبی داشتم و معنی تسلیم بودن رو فهمیدم و خیلی خوشحال بودم و خدا هم به من گفت آفرین که انجامش دادی و تسلیم من بودی بزن قدش( کاری که من همیشه با دخترم انجام میدم وقتی که یک حرکت جدید ژیمناستیک رو درست انجام میده و خوشحال میشه).
خدایا شکرت خدایا شکرت
ومن دیشب یاد گرفتم که وقتی کارم رو به خدا بسپارم چقدر آرامم و چقدر احساس خوبی دارم ودیگه نگران نتیجه نیستم چون میدونم خدا بهترین راه رو به من نشون میده و من باید فقط تسلیم باشم.😗😗😗😗
سلام به استاد عزیزتر از جانم
اخ که چقد قشنگ گفتید امان از شرک امان از وابستگی امروز داشتم به رابطه ای که یک سال پیش تموم کردم فکر میکردم که چهارسال من با مردی بودم که همه زندگیم شده بود خدای زندگی من شده بود جهان همه جور چک و لگدی بهم میزد تا به خودم بیام ولی مننمیفهمیدم و بیشتر هر لحظه خودموابسته تر میکردم و پناه امنزندگی منتنها همون اقا بود تااینکه در نهایت یکسال پیش به بدترین شکل ممکن اون اقا من زندگیش بیرون کرد یعنی عملا دیگه جهانپتک اخر به سرم زد یهو به خودم اومدم دیدم من هیچی ندارم حتی یه هدف برای ایندم ندارم چون همه چیم گره زده بودم به وجود یه شخص دیگه و عملا بعد رفتن اون شخص دیگه منی وجود نداشت تااینکه توسط یک بلاگری با فایل قانون جذب در قران شما اشنا شدم و اخ خدای من اونجا بود که معجزات شروع بود اونجا بود که من خدای خودم شناختم اونجا بود که زندگی روی دیگش رو به من نشونداد الان خداوند رو در همه جا میبینم از عطر گل ها تا بالشی که زیر سرم شبا میزارم و چقدر سرمستم از اینهمه وابستگی به خالقم به معبودم
رزا جان امروز جمعه است
من تنهام و قصه ی زیبای تو را که به زیبایی خلقش کردی را گوش دادم
البته الان خیلی قلبم درد میاد خدا کمکم کنه حالم یک جوریی هست
انگار تو نبودی که حرف میزدی خدا داشت حرف میزد من صدای خدا رو می شنیدم به خودم افتخار میکنم به جایگاهی رسیدم که روزگارم داره اینجوری سپری میشه که بشینم و حرفهایی انسان های بزرگی مثل تو و استاد و بقیه دوستانم را بشنوم .
سلام و هزاران درود به استاد عزیز و گروه تحقیقاتی عباس منش و دوستان عباس منشی
بعد از شنیدن این فایل واقعا همه چیز توی ذهن من بهم ریخت
سحر که با وجود اینکه هیچ درآمدی نداشته به درآمد ماهی 80 میلیون رسیده و این یعنی اجرای کامل قوانین در مورد ثروت
کاش جزئی تر میگفت که قدم به قدم چجوری پیش رفته
ولی واقعا تحسین کردم این موفقیت مالی رو چون من الان خودم هیچ درآمدی ندارم
ولی رزا جزئیاتی که گفت واقعا درون من رو بیدار کرد و تلنگر بزرگی بود برای من
رزا بعد از جدایی از همسرش دوتا انتخاب داشته اولی که راحت ترین کار واسه خیلی از ماست اینه که افسرده بشه و به سراغ مواد مخدر بره یا…. و با سرزنش خودش و همسرش مدتها حالش رو خراب میکرد و تسلیم شرایط بدش میشد اما دومی که رزا انتخاب کرد اینه که زندگیش رو بهتر کنه و الآن “بهترین کاری که میتونه انجام بده چیه”
وقتی که کاملا به خدا سپرد خودش رو و اون رستوران که اون موقع باز بود رو” نشونه” دید و گفت از هر جایی که بشه شروع میکنم و غرورش رو کنار گذاشت و گارسون شد حتی وقتی رئیسش گفت اینجا چیکار میکنی با وجود مدرکی که داری گفت “قدم اول منه”
و معرفی کرد به کسی که با رشته رزا در ارتباط بود که خود رزا میگه من قبلا روزی 30 تا شرکت درخواست کار دادم ولی از جایی خدا براش کار مورد علاقه اش رو جور کرد که فکرش رو هم نمیکرد
وقتی بعد از شنیدن جواب رد اون رئیس شرکت بجای اینکه ناامید بشه میگه “خدایا شکرت” و اون رو یه پله پیشرفت میبینه
ایمانش به خدا
و سپاسگزاری
و امیدواریش باعث میشه به مرحله بعد بره
جایی که جهان براش یه جای خوب رزرو میکنه به عنوان مدیر فنی شرکت
بخاطر ایمان صد در صد به خدا و سپردن کامل خودش به خدا به مسیری هدایت شد که دوست داشت باشه
و دوباره توی شرکتی که کار میکرد هنوز حواسش بود که هر جایی که به مسئله ای برمیخوره باز هم به خدا بسپارد و از خدا هدایت بخواد ….
نگفت خب دیگه تموم شد من استخدام شدم توی شرکت ساختمون سازی خدایا از این به بعدش خودم اوکی ام
خیلی خیلی خیلی ایمانت رو تحسین کردم رزا به عنوان یه دختر که اگه توی شرایط تو بودم قطعا این همه توکل رو نداشتم و ندارم
هر ثانیه از حرفای رزا برای من یه نکته طلایی بود و اعتراف میکنم خیلی از حرفای استاد رو درک نکردم و یک هزارم رزا ایمان و سپاسگزاری نکردم
رزا جان بسیار بسیار بسیار برات آرزوی پیشرفت بیشتر و سعادت مندی و ثروت مندی دارم
باید چندین بار گوش بدم به این فایل پر از نکته
استاد جانم خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم از شما و خانم شایسته عزیز که باعث این همه اتفاقات عالی و هدایت های ابراهیم وار افراد میشین امیدوارم من هم بتونم به شما بپیوندم
سپاسگزارم به خاطر وجود شما استاد و گروه تحقیقاتی عباس منش و تمام اعضای سایت
خدایا مارا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به ایشان نعمت بخشیدی و نه گمراهان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹💖💖💖💖💖💖💖❤❤❤❤♥♥♥♥♥♥
به نام خدای مهربانم
درود بر شما استاد عباسمنش نازنین ، مریم جان شایسته و همه ی دوستانم در این خانواده ی صمیمی
خدایا شکرت بابت این همه آگاهی ( ستاره قطبی دیروزم بود ) استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بابت این عشق بی قید و شرطی که در این سایت جاری کردید و هر روز داریم از این عشق ناب الهی سیراب میشیم رشد می کنیم و ایمانمون قوی تر میشه
از رزای عزیزم بابت به اشتراک گذاشتن تجربه ی زیباش ممنونم و تحسینش می کنم بابت این قدرت بابت این ایمان بابت این تعهد . خدایا شکرت .
من همیشه فکر میکردم خیلی آدم با خدا و با ایمانی هستم ! همیشه فکر میکردم اینقدر خدا رو دارم تو زندگیم پر رنگ می کنم اینقدر رو خدا حساب کردم و می کنم که دیگه آخرت ایمان و عمل و خلاصه بنده ی خوب خدا هستم . اما دیشب متوجه شدم موقع عمل به این ایمان پام لغزیده دلم لرزیده و خیلی وقتا توی این آزمون شاگرد خوبی نبودم وقتی دیشب دو بار این فایل رو گوش کردم وقتی ایمان و تعهد و اون آرامش وصف ناشدنی رزای عزیز رو با تمام وجود احساس کردم متوجه شدم چرا تا حالا نتایج دلخواهم رو کمتر دریافت کردم ! دیشب این قسمت برای من یه کلاس خود شناسی و خدا شناسی بود تازه دارم معنی واقعی توحید رو درک می کنم تازه دارم درک می کنم که استاد وقتی اون حدیث در مورد شرک رو می گفت یعنی چی ؟ ( شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه ای سیاه بر روی سنگی سیاه در دل تاریکی شب پنهان است ) نگفته در دل آدمها گفته در دل مومن ! چه تقلاها که نکردم چه این در و اون در که نزدم چه راه ها که امتحان نکردم برای بهبود وضعیتی که دارم اما همیشه یه چیزی انگار کم بود ! تازه فهمیدم اون کمبود من باور های توحیدیه . این قسمت مغزم رو شخم زد ذهنم فرو پاشید از دیشب تا الان هنگم !
خیلی وقت پیش یه جمله خونده بودم که گفته بود : از زمانی که انسان قدرت ثبت تصاویر را بدست آورد نه عصایی مار شد نه دریایی شکافته شد نه مرده ای زنده شد و نه آتشی گلستان شد ….! این جمله می خواست بگه معجزات دروغی بیش نیستند و منم کم کم داشت باورم میشد و میگفتم راست میگه اگه هم بوده برای اون آدم های خاص مثل پیامبران بوده ! اما دیشب فهمیدم این جمله از پایه اشتباهه ! تک تک ما می تونیم معجزه خلق کنیم کافیه باور کنیم خدامونو باور کنیم کافیه مشرک نباشیم و رو خدا حساب باز کنیم اینا فقط در حرف نباشه در عمل باشه .
این روزا خیلی داره این توحید رو برام پر رنگ می کنه داره منو تو شرایطی قرار میده که بدونم چند مرده حلاجم !
دو روز پیش اینقدر تحت فشار یه موقعیت مالی قرار گرفتیم که همسرم کلی به زمین و زمان بد و براه میگفت اما من که میدونستم این شرایط از کجا داره آب می خوره من که میدونستم قانون اینه که خودمون با فرکانسهامون شرایط رو خلق می کنیم به همسرم قانون رو یادآوری کردم و بهش ثابت شد که چه باوری و چه فرکانسی باعث این موقعیت شد براش کنترل ذهنش سخت بود و آرامشش بهم ریخته بود از خونه زد بیرون ( همسرم منو همیشه همه جا با خودش میبره حتی پمپ بنزین میگه تو باشی حواست به همه چی هست من بعضی کارا رو فراموش می کنم و منم دیگه تو خونه و بیرون خونه شده بودم نگهبان و مراقب همه )
تا راهی پیدا کنه ولی من تو خونه موندم تو خنکی باد کولر برای خودم چایی دم کردم یه عصرانه خوردم و گفتم به قول استاد به مو میرسه ولی پاره نمیشه! (این جمله این روزها زیاد توی مغزم تکرار میشه ) این روزا این چندمین باره که دیگه با همسرم بیرون نمیرم بانک می خواد بره میگه تو بیا خرید می خواد بره میگه تو بیا تعمیرگاه می خواد بره میگه تو بیا و اینقدر که منم گفته بودم باشه دیگه انگار این کار شده بود وظیفه! اما تقریبا یه ماهی میشه که دیگه این کار رو نمی کنم حتی یه بار داشت میرفت بانک گفت تو هم بیا کلی اصرار کرد و من گفتم نه من خونه کار دارم حتی ناراحت هم شد ولی گفتم نه! با این کارم هم خودم و هم بقیه به من وابستگی پیدا کرده بودن ! یه جورای با این کار حس مراقبت و محاغظت از خانواده و دیگران انگار شده بود وظیفه من و من خدا رو فراموش کرده بودم ! فراموش کرده بودم که همهی ما در هدایت و حمایت الهی هستیم !
استاد عزیزم از حرفای رزای عزیز فهمیدم که من مشرک بودم فهمیدم که خیلی باید رو باورهای توحیدی خودم کار کنم فهمیدم که ترمز من توحیده فهمیدم که چرا پیشرفتم مورچه ای شده چون به خدا اعتماد بی قید و شرط نداشتم و خودم می خواستم همهی کار ها رو انجام بدم . به لطف آموزشهای شما و فایل دیشب بیشتر و بیشتر به این موضوع پی بردم .
خدایا شکرت که باعث شدی خودمو بیشتر بشناسم تو رو بیشتر بشناسم .
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
استاد جان باز هم از شما از رزا جان از مریم جان عزیز و همه دوستانی که در این مسیر الهی همراهم هستند سپاسگزارم .
در پناه الله یکتا محفوظ باشید .
به زودی آمریکا می بینمتون .
به نام پروردگار ی که هر روز با زیبایی هر چه تمام تر بر من جلوه گر می شود.🌹🌹
سلااااممم به استاد عزیزم وهمه دوستان گلم در این بهشت زیبا که زیبایی هایش قابل توصیف نیست.
خدای من مگه دااااااریم اینقدررحس وحال ناب وایمان وتوکل…..مگه میشه؟؟
هر گاه که تسلیمم در کارگه هستی🌺🌺
آرامتر از آهو بی باک تر از شیرم🌺🌺
هر بار که میکوشم در کار کنم تدبیر🌼🌼
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر🌼🌼
هر وقت که استاد از تسلیم بودن وتوکل وایمان ونیست کردن منیت خودمون در برابر خالق دو جهان صحبت میکنن ودوستان هم در صحبت هاشون اشاره میکنن وجود من به وجد میاااااد انگار رهااا میشم احساس میکنم خیلی به خداوند ،انرژی خالص، نزدیکم احساس میکنم قدرت وتوانایی انجام هر کاااری بهم داده میشه واین بااااور که خداااااوند برااات انجااام میده وخداااوند همه چیز می شود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاااکی دل وجودم رو پر از نور وروشنااایی میکنه…..واقعا باور هاااای توحیدی اصل آموزه های استاددده وخود استاد هم بار ها گفتن از توحید شرررروع کنید و خداارو باااور کنید …قدرت، عظمت و فرااااونیش رو با هرررر نشاااانه ی کوچیکی تایید کنید و هررر بااار با ((کنترل ذهن وکنترل ورودی ها)) که خودش اصل(( تقواست)) تقویتش کنید که در این صورررت هست که شما طرف خودتون رو به طور درست اانجام دادید ووبعد ببینید که خداااوند چطور دست به کااار میشه وطرف خودش رو انجام میده اون بدون شک ده برابر پاسخ خواهد داد طبق گفته ی خودش در قرااان واو هیچ گاه خلف وعده نمی کند. ومن خودم با بند بند وجودم این را حس کررردم که هر باااار که تسلیم بودم وگفتم خدایا مدیر و مدبر وهمه کاره زندگی من تو هستیییی خودت هدایت کن مرا به سمت بهترین هااااا چطور آسان میشدم برای آسانی ها….چطورررر ورودی مالی می رسید از جایی که فکرشم نمی کردم….چطور عشق ومحبت هااا سرازیر می شد از طرف کساااانی که حتی آنها را نمی شناختم….چطور تمام کائنات برایم دست به سینه می شدند انگار که خلق شده اند تاااا امورات مرا پیش ببرند و در یک کلام اتفاقاتی رخ می داد وشرایطی حاکم میشد که عقل عاجز بود از درکش و زبان قاصر بود از جاری کردنش وفقط قلبت بود وروح خدااییت ودرونت که در آن لحظات می توانست شمه ای از آن را در یابد. ودوره فوق العاده د عزت نفس کههه به معنای واقعی کلمه غوغا می کند حرف های استاد در این دوره.در نوع خووودش دریایست از آگاهی های ناب… که هر کسی که بخواهد و اراده کند از طریق هممین یک دوره و عمممممممممل کردن به تمریناتش می تواند به همه چیز دست یابد…
نگاه پر مهر الله سایه بان هر لحظه ی زندگیتان.🌻🌻🌻🌻
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و تمامی دوستان
استاد واقعا ازتون سپاس گزارم که انقد زیبا و انقد ساده مسیر هدایت رو بهمون نشون میدی و خدا رو شکر میکنم که تو مسیری قرار گرفتم که هرروز دیدم به این جهان و نعمتهای خداوند زیباتر میشه
چقدر این فایل زیبا و تاثیر گذار بود واقعا کیف کردم
وقتی به خداوند اعتماد کنی و بتونی به ترسهایی که زاییدهی ذهن منطقی هستن غلبه کنی و خودتو تو دستای خداوند رها کنی میبینی همه چیز فوقالعاده پیش میره میبینی خداوند بجز زیبایی چیزی نشونت نمیده
مثل پرنده ای که واسه اولین بار میخواد پرواز کنه باید از ارتفاع بپره ذهن منطقی بهش میگه اگه نتونی میمیری ولی خداوند بهش میگه بپر و از هیچ چیز نترس اون پرنده وقتی اعتماد میکنه و به ترساش غلبه میکنه تازه زندگی جدیدش شروع میشه از زاویه ای دنیارو میبینه که تاحالا ندیده و تجربه نکرده
این پتانسیل تو وجود همهی آدما هست فقط اونایی حق استفاده دارن که بتونن به خداوند اعتماد کنن و خودشونو تو دستای خداوند رها کنن
استادعزیز واقعا ازتون سپاس گزارم و با تک تک سلولهام دوستتون دارم