گفتگو با دوستان 44 | ساختن باور فراوانی

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • اولین و بزرگترین نتیجه، آرامش ذهنی است؛
  • جهان مادی هر روز از همه لحاظ غنی تر می شود؛
  • تمرکز بر فراوانی های اطرافت، “باور به فراوانی” را در ذهن شما پرورش می دهد؛
  • شما با نگران بودن درباره دیگران، به آنها کمک نمی کنی، اما قطعاً به خودت ضربه می زنی؛
  • شناسایی چند شرک مخفی؛

منابع بیشتر:

دوره روانشناسی ثروت 1 


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

205 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «موگه محمدزاده» در این صفحه: 1
  1. -
    موگه محمدزاده گفته:
    مدت عضویت: 3424 روز

    سلام و صد سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنینم

    استاد یک اتفاق خیلی جالب برای من افتاد

    من دیشب داشتم جلسه پنجم از قدم ششم را نگاه میکردم که در مورد باورسازی بود

    وقتی که باورهایم را در دفترم نوشتم میخواستم در همان قسمت قدم ششم دیدگاهم را بنویسم که خوابم برد!

    و الان که فایل صوتی گفتگو با دوستان قسمت ۴۴ را گوش دادم دیدم که چه جالب! موضوع باز هم درباره باورسازی است.

    استاد عزیزم اول اینکه دلم میخواد یک شکرگزاری درست و حسابی از خدا داشته باشم، سعید عزیز و خیلی از دوستان که با شما مکالمه را شروع میکنند بسیار خوشحال هستند که میتوانند با شما صحبت کنند و خب واقعا هم جای بسی ذوق و شوق دارند چون این دوستان از وقتی به خانواده عباس منش پیوستند که شما دیگه کلاس حضوری نداشتید و فقط دوره هاتون از طریق سایت به فروش میرسید.

    الان داشتم با خودم فکر میکردم من چه سعادتی داشتم که کلاس های حضوری شما را شرکت کردم

    دست در دست دوستانم و شما در تالار تفاهم دعا میکردیم، فریاد میزدیم از خوشحالی و شکرگزاری میکردیم

    و چقدر من خوشبختم که با شما و دوستانم چند بار تور رفتیم از جنگل های زیبای شمال بگیر تاااااا کویر های زیبای مرکز ایران، از این بابت بسیار خدا را شاکرم و خوشحالی در کنار شما بودن در گذشته هیچ وقت برای من عادی نخواهد شد و همیشه سپاسگزار خدا خواهم بود.

    و امید دارم که به طور حتم و صد در صد باز هم در کنار شما و مریم جان شایسته و دوستان عزیزم جمع خواهیم شد و دعا و سپاسگزاری خواهیم کرد.

    و اما باور بسیار قدرتمند من در زندگی، استاد من با تمام وجودم به این باور ایمان دارم که خدا گر ز حکمت ببند دری ز رحمت گشاید در بهتری.

    واقعا در بهتری نه در دیگری

    توی ۱۰ سال اخیر خدا بارها و بارها به من نشان داده که چیزی را با تمام وجودم دوست دارم بنا به دلیلی که من نمیدونم و فقط خدا میداند، به من نمیدهد و چند وقت بعد چیزی را به من میدهد که بسیار بهتر از خواسته ی خودم است.

    مثلا درست ۱۱ سال قبل و بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه خیلی دنبال کار گشتم، حتی راضی بودم در شرکت های خیلی کوچک مشغول به کار بشم ولی نشد که نشد، و بعد از چند ماه در یک ارگان دولتی با موقعیت شلغی خوب استخدام شدم

    یا مثال دیگری که الان در ذهنم اومد، تقریبا همان ۱۰ سال پیش من با تمام وجودم میخواستم با یکی از همکارانم ازدواج کنم، یعنی انقدر من انرژی به کائنات فرستادم که نگووووو!!!! هر شب تجسم هر شب در دفترم که مینوشتم تا اتفاق بیوفتد و هر کاری که به ذهنم میرسید انجام دادم ولی نشد که نشد! و یک روز انقدر اشک ریختم و از خدای خودم خواستم که خودش کمکم کنه، الان که دارم اینجا براتون مینویسم واقعا خنده م میگیره!!!

    چرا این همه من به موضوعی اصرار داشتم که اصلا الان به نظرم مهم نبود!

    من به خدا و مسیر او اعتماد کردم چون او از اون بالا داشت همه چیز را میدید و خدا کسی را وارد زندگی من کرد که از هر لحاظ خیلی بهتر بود، از نظر فکری از هر نظر که فکرش را بکنید و مهم تر از همه این که علیرضا همسرم الان با من هم هدف است و با اینکه هیچ وقت کلاس های شما را شرکت را نکرده ولی در رفتار و گفتارش میبینم که به صورت ناخودآگاه داره از قوانین استفاده میکنه

    به طور مثال دیروز ما میخواستیم با یک شرکت مهاجرتی قرارداد ببندیم که وکیل، کارهای مهاجرت ما به کانادا را انجام دهد ولی تا رفتیم پای قرارداد بنا به دلایلی جور نشد، همسرم اومد پیشم و گفت مگه خودت نمیگفتی باید صبور بود وهمه چیز را سپرد به خدا و از چیزهایی که داریم شکرگزاری کنیم، بهم گفت نگاه کن ما دوتایی شغل هایی خوبی داریم، درآمد خوبی داریم، خونه داریم ماشین داریم که خیلی ها آرزوی اینها را دارند و داریم تلاش میکنیم برای زندگی بهتر پس صبور باش، همه چیز درست میشه

    دیروز برای یکی دو ساعت حالم گرفته بود ولی بعدشم به خودم اومدم و یاد صحبت های شما افتادم استاد عزیزم

    که در مورد مهاجرت گفتید با وکیل به نتیجه نرسیدید ولی بعدش به شیوه ی خیلی ساده تر و بهتر به بهتریم کشور دنیا هدایت شدید

    من هر روز و هر ساعت و هر لحظه دارم به خودم میگم وقتی داری مسیر درست را در زندگی میری که همه چیز خیلی راحت و آسان انجام شود و مرتبا با خودم تکرار میکنم که از بهترین و راحت ترین راه مهاجرت خواهم کرد

    و البته وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم خدا هر وقت چیزی را که خیلی و با تمام وجود میخواستم بهم نداد ولی بعدش خیلییییییی بهترش را بهم داد

    پس با ایمان سکوت میکنم و منتظر نمایش زیبای خداوند در زندگی ام هستم و مطمئنم زیباترین سکانس زندگی ام را خواهم دید.

    و تا اون موقع از نعمت ها و زیبایی هایی که در اطرافم هستند لذت میبرم، مثل سلامتی، خانواده ام، شغل ام، همکاران خوبم و کلی نعمت و ثروت دیگر

    استاد عزیزم، مریم جان مهربان و دوستان عزیزم، منتظر خبرهای خوبم باشید

    عاشقتوووووونم

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: