نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اولین و بزرگترین نتیجه، آرامش ذهنی است؛
- جهان مادی هر روز از همه لحاظ غنی تر می شود؛
- تمرکز بر فراوانی های اطرافت، “باور به فراوانی” را در ذهن شما پرورش می دهد؛
- شما با نگران بودن درباره دیگران، به آنها کمک نمی کنی، اما قطعاً به خودت ضربه می زنی؛
- شناسایی چند شرک مخفی؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 44 | ساختن باور فراوانی19MB21 دقیقه
به نام یگانه خالقم
سلام به روی همتون
قلبم تپشش زیاد شده صبح که بیدار شدم ستاره قطبی ام نوشتم شکرگزاری کردم صبحانه بچه هام آماده کردم ایرپاد گذاشتم گوشم فصل پنجم روزشمار روز131 زدم رفتم دنبال بچه ها برای سرویس مدرسه .
از صحبت های آقا سعید کلی لذت بردم من چون به تازگی مسافرت بودم اون حرف سعید جان که گفتن حسابم خالی شد همه چی سپردم به خدا و دیدم نون صلواتی بهترین هتل و غذا و تفریح از خدا خواستم به اشک از چشمم اومد همونجا خدا رو صدا زدم کلی شکر گزاری کردم
ما هفته پیش رفتیم مسافرت به رشت
قبل رفتن با همسرم به تضادی خوردم حالم گرفته شد ولی خیلی دوست داشتم برم مسافرت برای همین کلی ذهن نجواگر اومد که این مسافرت هم مثل مسافرت های دیگ اصلا خوش نمیگذره وقتی شروعش با بحث بوده باقی خودت بفهم نمیخواد بری کنسل کن چون واقعیتش الان 12 سال ازدواج کردیم شاید بگم اولین مسافرتی بود که واقعا لذت بردم چرا ؟چون من به ذهنم گفتم شاید تا الان قدرت دست همسرم میدیدم که اگه هزینه نکنه که بد اخلاقی کنه باهام حرف نزنه ولی الان من فرق کردم به کمک خدای عزیزم با رویای دیروز فرق دارم اینبار گفتم من این مسافرت مهمون خدام هستم اتفاقا میرم خدا هم بهترین مسافرت برام رقم میزنه خدای من شاهد الان بعد چند روز برگشتن هر روز دارم مرو میکنم هدایت های خدا رو .
من از تک تک لحظات لذت بردم همسرم چقدر بهم احترام گذاشت هر چی هزینه بود برامون کرد هر جا میگفتم هر غذا انگار من تو این مسافرت ملکه بود و این قدرت فقط به خدا میدم به خودم افتخار کردم که تونستم مراقب ورودی ذهنم باشم اینکه تو هر لحظه از خدا هدایت خواستم تو خیابون های رفتیم که اصلا کسی خب. نداشت .ای خدا من چطوری تشکر کنم .
نمیدونم شما همین حس دارید یا نه بعد اینکه روی خودم کار کردم این چند وقت اصلا یک حس خود ارزشی پیدا کردم انگار خودم لایق بهترین میدونم به کم قانع نیستم الان مثلا برای دریافت حقوقم در خواست نکردم نه اینکه نتونم درخواست کنم بلکه بخاطر اینکه میگم خدا روزی من دست تو .تو باید به دل اون آدمها بندازی حقوقمبدن نه من گردن کج کنم اصلا دلواپسی ندارم چون حس میکنم تو بهترین زمان برام میفرسته.
باتوجه به کامنت خانم سلطانی عزیز
از اینکه 14 ساعت تایم دارن روی خودشون کار کنن
واقعا لذت بردم و منم واقعا از خدا سپاسگزارم که ساعت ها فرصت کا. کردن روی خودم دارم به همه کار هام میرسم کلی از تنهایی لذت میبرم
من از بچگی هر کاری برای توجه دیگران انجام میدادمو الان میفهمم خدا چقد دوستم داشته که هر دفعه بهترین آدم های زندگیم یا کلا حذف میکرد یا بدترین رفتار میدیدم تعجب میکردم که چرا من که انقد. خوبی کردم متوجه شدم این خوبی برای جلب توجه بود .
خدا منو جای فرستاد به دور از خانواده ام تک و تنها باشم تا فقط روی خودش حساب باز کنم چقدر قشنگ هدایتم کرد
خدا عاشقانه دوستم داشت و داره که با اون همه شرک باز به فکرم بود بازم منو ول نکرد .
استاد عزیزم ای راهنمای من از طرف خدا
عاشقانه دوستون دارم اون روز میبینم که با شما روبرو میشم عاشقانه بغلشون میکنم شما بوی فرشته ها رو میدین شما هدیه خدا برای من بودید و هستید از شما خیلی سپاسگزارم
همه تون به دستان پر قدرت خداوند میسپارم.