گفتگو با دوستان 44 | ساختن باور فراوانی - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

205 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید عبداله حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    به نام الله یکتا و مهربان.

    سلام به استاد عزیزم و دوست مهربونم آقا سعید گل.

    مثال‌ هایی که آقا سعید تو این فایل گفتند خیلی

    جذاب و جالب بود مثال‌ گوجه و خیار و موز خیلی

    مثال آموزنده هست که هر چیزی که خلق شده

    اومده خودش را گسترش بده و این خودش نشون میده که من هم باید این باور را تو ذهنم بسازم

    که رسالت من هم جز این نیست من هم باید وجودم گسترش بدم به توانایی هام ایمان داشته باشم به قدرت توکل و قدرت ایمانم،ایمان داشته باشم من اومدم خودم را تجربه کنم و این شعار

    همیشگی من و ورد زبان‌ من هست.

    خیلی من لذت می‌برم وقتی صحبت از توکل میشه

    اصلا از کلمه 《مهمون خدا 》چقدر من کیف می‌کنم که انشالله و به یاری خدا 13 روز دیگه

    میخوام ماه رمضان به مهمونی خدایم برم میخوام

    روح و روان و جسمم برا خدا بسیج بکنم خیلی بهم آرامش میده خیلی بهتر می‌تونم ذهنم را کنترلش کنم.

    آقا سعید عزیزمون باز خیلی توکل شون خالص بوده خیلی هم سپاسگذار بودند درک می‌کنم اون

    لحظه ای که آدم همچنین درخواستی را از خداوند

    می‌کنه و همون موقع هم به اجابت برسه.

    با خدا باش پادشاهی کن

    بی خدا باش هرچه خواهی کن.

    ممنونم از آقا سعید گل دوست داشتنی که

    لحظه های خوب و الهام شون را با ما به اشتراک

    گذاشتند خیلی عالی بود و همچنین از استاد عزیزم

    که واقعا از صمیم قلب برامون زحمت میکشند

    و این فایل ها را برامون آماده می‌کنند.

    موفق و پیروز و شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار قسمت 131 فصل پنجم

    نفس عمییییق

    الله اکبر واقعا کاش میتونستم حسم خیلی خیلی واضحتر بیان کنم کاش ذهنمو محتویاتش خالی میشد تو کامنت

    امروز از صبح که بیدار شدم یجوریم بود اینقدر دلیلشو نمیدونستم یا میدونستم به روی خودم نمیوردم یا هرچی فکر میکردم شاید تغییرات هورمونی دارم اصلا متوجه عجیب بودن حالم نمیشدم

    جوری که اگه یه نفر بهم میگفت بیا باهم بزنیم زیر گریه اماده بودم

    بعد یکم رفتم با خواهرم صحبت کردم اونم شرایط منو داشت بعد به این نتیجه رسیدیم شاید داریم رو خودمون کار میکنیم و یسری صفات و اشیل ها از خودمون بیرون کشیدیم که توقع نداشتیم شاید بخاطر برون ریزی هست بعد نشستیم یکم راجع به قانون صحبت کردیم و خدا رو هزاران بار شکر کردیم که همو داریم و میتونیم این حرفها رو بهم بزنیم

    از تو صحبتهامون یعنی یه قسمت صحبتهای خواهرم داشت میگفت من فلان جا وقتی رو خدا حساب کردم بعد دیگه یه لحظه جهان ایستاد همیییینه روی خدا حساب باز کردن هنوز نشانمو باز نکردم اما احتمالا همین فایل فقط روی خدا حساب باز کن بشه نشانم هرچند همین فااایل در بهترین زمان و بهترین لحظه خدا بهم هدیه دادش استاد واقعا قدردان بودنتون هستم

    اصلا فکر نمیکردم تو این فایل اقا سعید عزیز بشه خدا و باهام صحبت کنه استادو توقع داشتم از همینجا میشه متوجه شد که خدا تحت هیچ شرایطی تنهات نمیزاره و از هر شیوه و زبونی که بفهمی باهات صحبت میکنه تا بگه ببین من هستما اشکم دراومد …..

    من یسری نکات که تو این فایل بدرد الان خودم میخوره رو به زبونی که ذهنم درکش کنه برای خودم نوشتم تو دفترم اینجا هم مینویسم

    * خدا برای تو کافییه اینکه تلاش کنی ادمها رو برای خودت نگه داری غلطه تو فقط خدا رو نگهدار (اشاره به اون قسمت صحبتهای اقا سعید راجع به ضامن ادمها شدن)

    * ساخت باووور بصورت جدی (برای خودم )

    * هرچیزی تو دنیا هست اومده که بیشتر بشه باااور فراوانی (مثال دانه های گوجه و خیار)

    * وقت … تو تعیینش میکنی تو زندگیت و تعیین میکنی تو خالقی تو تعیین میکنی نداا که وقت یا تایمت و در جهت مثبت ببری یا منفی اینکه بخوای این وقت و برای شادی و تفریح و زیبایی بزاری یا غر و ناله و تمرکز بر نکات منفی

    * تو هر تصویری رو که ببینی میتونی خلقش کنی (مثل تصویر زندگی دلخواهت که تو فلانی دیدی اگه اون تونسته توهم میتونی کافیه باورش کنی)

    * ما ازینکه بخواهیم کسی رو خوشبخت یا بدبخت کنیم ناتوانیم اینکه بخواهیم شرایط کسی رو تغییر بدیم

    راجع مورد اخر بیشتر میخوام بگم وقتی اومدم جملشو تو دفترم بنویسیم یه لحظه مکث ذهنمو دیدم احساس کردم یکم براش عجیب بود با اینکه بارها شنیده بودش اما فهمیدم زومش رو کلمه خوشبخت بود مثلا این باور براش اشناست ما از تغییر دیگران ناتوانیم و نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم اما اینکه کسی رو خوشبخت کنیم یکم روش فکر کردم

    اخه داشت میگفت پس چرا یه نفر میگی من خییلی خوشبختم که تو رو دارم یا تو منو خوشبخت میکنی ؟

    بعد براش اینجوری منطق اوردم گفتم مثلا من خودمو مثال زدم گفتم من اگه از درون احساس خوشبختی و خوش بودن نکنم اگر باورش نکنم خوشبختم انتظار ندارم کسی هم اینو باور کنه و بقیه هم میخوان احساس ترحم کنن اما وقتی من حالم با خودم خوبه و عمقیا خودمو خوشبخت میدونم درسته یه جاهایی احساس منفی دارم و یسری چیزها رو که شاد ذهنم اونا رو عامل خوشبختی بدونه ندارم اما میدونم که دارم رو شخصیتم کار میکنم میدونم که قراره بدستشون بیارم و این حالمو خوب میکنه و نمیزاره نا امید بشم حالا یکم توضیحش زیاده و سنگینه اما همین اموزشهاییه که با استادم داشتم پس در نتیجه کسایی که در کنارمن هم میگن با با تو احساس خوشبختی میکنیم چون خودم این جمله رو به خودم میگم از دیگران شنیدنش چندان جای تعجب نداره بعد منطق ذهنم قبولش کرد گفت اکی خخ چون بعدش چیزی نگفت نجواهم نکرد

    خدایاااا شکرت که وقتی احساس ناامیدی و منفی دارم و اون ته ته های ذهنم صدات میکنم و میگم خودت کمکم کن تنهام نمیزاری حتی اگه من تنبلی کنم و شیطان سنگینیش بیشتر باشه بازم تو راه رسیدن درونمو پیدا میکنی چون تو خدایی و قدرتت بیشتره به وعدت عمل میکنی حتی اگه صدای شیطان و اثرش در زندگی من 99 باشه تو شرایط بد بازم اون یه درصدت و دریغ نمیکنی و همون یه درصد اگه من بهش اشاره کنم میکنیش هزاران درصد ممنونم ازتون استاد و از دوست عزیزمون از مریم جان که فایل های روزشمار و تهیه کردن و در اختیار ما گذاشتن و خدا رو هزاران مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1726 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز

    در مورد قرض دادن و ضامن شدن و کمک مالی به دیگران باید بگم که منم باورهای اشتباهی داشتم و نمیدونستم که هرکس هر شرایطی داره جای درست هستش و هیچ اشتباهی رخ نداده در حق کسی ظلم نشده و کاملا با عدل خداوند مطابقت داره؛ من هم فکر میکردم اگه به دیگران کمک کنم میتونم زندگیشونو تغییر بدم یا برعکس فکر میکردم اگه کسی به ما کمک مالی کنه زندگی ما تغییر میکنه، حتی نگرانی بابت اوضاع اقتصادی دیگران نه تنها کمکی بهشون نمیکنه بلکه مدار مارو هم پایین میاره، مثلا من درباره شرایط اقتصادی خونواده ام گاها ناراحت میشدم و به فکر این بودم که چرا شرایطشون اینطوریه چطور میتونم کمکشون کنم در صورتی که شرایط زندگی خودم میطلبید که باورهای بهتری بسازم و خداروشکر به لطف الله بدون اینکه این قوانین رو بدونیم من و همسرم داشتیم تلاش خودمونو میکردیم تا هرسال بهتر باشیم و واقعا هم همینطور شد و در عرض سه سال تو تهران خونه خریدیم با دست خالی، ولی فکر کردن درباره خونواده ام حالمو خراب میکرد و دوست داشتم بتونم کمک کنم، الان میفهمم که هر شرایطی هست ساخته ذهن پدرم و مادرم هست اگه من میلیون ها و میلیاردها پول بهشون بدم مخصوصا پدرم باز بر میگرده نقطه اول، باید ذهنیت ما تغییر کنه تا شرایط ما عوض بشه، خودم خیلی کار دارم ولی دارم سعی میکنم باورهای بهتری بسازم با سپاسگزاری کردن به خاطر آنچه دارم با دیدن زیبایی ها و تحسین ثروت و ثروتمندان با به یاد آوردن فراوانی این جهان و ایجاد احساس لیاقت

    در مورد قرض دادن سعی میکنم به کسی قرض ندم از کسی قرض نگیرم و مهمتر اینکه ضامن کسی نشم، چون اون هم باور اشتباهی پشتشه و این باور که ما میتونیم شرایط افراد رو تغییر بدیم درصورتیکه تا کسی خودش نخواد هیچ اتفاقی نمیفته؛ یا مثلا از روی عدم اعتماد به نفس عدم احساس لیاقت بخوام این کارهارو بکنم تا بقیه منو دوست داشته باشن، اصلا این کارو نمیکنم و به خودم قول دادم که خودمو ارزشمند بدونم همینطور که هستم، اگه کسی بخاطر ضامن نشدن یا قرض ندادن با من ارتباط نمیگیره برام مهم نباشه

    این موضوع رو به خاطر داشته باشم که اگر میخوام به کسی کمکی کنم از مازاد در آمدم و نیازم ببخشم، نه از خودم بکنم بدم به دیگران

    در کل از قبل خیلی بهتر درک میکنم قوانین رو و سعی میکنم عمل کنم و اینم باید یادمون باشه که همیشه به خودمون یادآوری کنیم این قوانینو تا یادمون نره

    ممنونم از شما استاد عزیز، خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    مثال آقا سعید واقعا زیبا بود در مورد دانه های داخل میوه ، که هر یک دانه میوه چندین هسته داخلش هست که برای بیشتر شدن و برای گسترش یافتن .

    ما انسانها هم مثل یک میوه هستیم و وقتی دنبال علائق خود می ریم و پیشرفت می کنیم ، ثروتمند می شویم به رشد و گسترش جهان کمک می کنیم .

    در بحث کمک کردن ، باید توحیدی فکر کنیم و عمل کنیم یعنی من توانایی تغییر زندگی دیگران را به سمت پیشرفت یا بدبختی ندارم . چون زندگی هر کس در هر لحظه ساخته میشه با فرنکاسی که ارسال می کنه ، و چون کسی قادر ارسال فرنکاس به جای کس دیگری نیست بنابراین تغییر ی در سرنوشت او ندارد.

    نکته‌ی بعدی، هدایت الله هست، که کل دورههای استاد عباسمنش حول هدایت هست ،

    مهم اعتماد کردن به این جریان هدایت هست که می تونیم از آن به نفع خودمان استفاده کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 626 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    صحبت های فایل دوتا قسمت بود

    یکی باور فراوانی یکی هم تصحیح نگاهمون نسبت به کمک کردن

    باور فراوانی رو تو همه چیز میشه دید و یکی از چیزهایی هست که همیشه باید روش کار کرد به عنوان باید و روتین زندگی

    دقیقا وقتی من روی این باور کار میکنم احساس ثروت و فراوانی میکنم اصلا ناخودآگاه منتظر مشتری و ثروتم ، یه جورایی بوی اومدنش رو حس میکنم

    هر موقع روی این باور کار نمیکنم احساسی کلافگی بهم دست میده احساس کمبود میکنم و‌ یه جورایی نگران میشم از آینده

    در حالی که وقتی رو فراوانی کار میکنم‌من ذوق ‌شوق دارم نسبت به آینده مالی و کاری ام ….

    کار کردن روی هر چیزی باعث گسترشش میشه

    ذهن باید تربیت بشه تا تو هر چیزی فراوانی و زیبای رو بکشه بیرون

    من چند ماه پیش یه تخم اواکادو کاشتم در واقع درخت 4-5 ساله ام برای اولین بار یه میوه داد اونم‌یه دونه و من دونه اش رو کاشتم

    و وقتی جوونه زد دیدم 2 تا نهال درومده …. در حالی که تو همه عکس ها میدیدم یه دونه در میاد

    و خیلی هم اتفاقی یه نوک یکی از شاخه ها رو شکستم و کاشتم تو خاک

    بعد چند هفته دیدم گرفته …

    بعد با خودم‌گفتم از درخت اواکادو سال بعد میدونی چند تا می تونی تکثیر کنی ؟

    50 تا هم‌میوه بده یا این همه شاخه که حرص میکنم ! حداقل 100 تا میشه

    یعنی یه درخت میشه 150 تا نهال کاشت دیگه حدااقل 100 تاش میگیره ….. چقد تبدیل میشه …. آدم فقط باید فکر کنه

    یا مامانم باقالی کاشت . هر دونه باقالی خودش چند تا جوانه میزنه و چند تا ازش درمیاد ، هر شاخه هم حدود 10-20 تا غلاف باقالی میده هر غلاق هم حدااقل 4-5 تا میده

    یعنی یه دونه تبدیل میشه به حداقل 100 عدد ……

    خب این یعنی سیستم جهان اینه

    یا اینکه تو‌کتاب های زیست شناسی تجربی خونده بودیم که چطوری اولین سلول زنده از هیچ سلول زنده ای بوجود اومد و اون چطور الان منشا این همه جانداران تو دنیا هست

    یا من یه کلیپ دیده بودم از اسپرم هایی که هر بار به سمت تخمک می‌رن برای لقاح اصلا باورم نمیشد این همه …… این همه سلول

    یا حتی منطقه ای که ما زندگی میکنیم‌وقتی بچه بودیم‌مردم زمین هاشون رو یه چیز بی ارزش میدونستم

    ولی الان دو دستی چسبیدن بهش چون قیمتش رفته بالا و ویلاسازی تو‌منطقه شکل گرفته یا یه سری مشاغل جدید روی زمین های کشاورزی و بایر مثل گلکاری و گلخونه و استخر ماهی و ….

    راجع به کمک کردن به دیگران ، هر چیزی که باعث شه من به خاطر یه نفر دیگه استرس بهم وارد بشه و از خودم وقتم تمرکزم توجهم بزنم باید رد بشه ( خدا رو شکر تو این زمینه خوب هستم و اجازه نمیدم با دست خودم‌به خاطر یکی دیگه بهم ضربه وارد شه )

    ولی تو زمینه ای که مشکل دارم اینه که فکر میکنم‌می تونم‌با گذاشتم وقت انرژی عشق به اعضا خانواده ام‌امید انگیزه انرژی رو توشون فعال کنم و بدون حرف زدن فقط با تمرکز ذهنی روشون اونا رو تقویت کنم

    البته هنوز تا درستیش بهم‌ ثابت نشده ولی خیلی جاها انگار دارم از خودم‌مایه‌میزارم‌و‌وقنی کامل تمرکز ذهنی بزارم روی خودم احساس گناه میکنم‌ انگار وظیفه خودم‌میدونم و تا الان منطق قوی برخورد نکردم که باعث‌شه ازین عادت دست بردارم البته که کمترش کردم ولی حس گناهش رو دوست دارم پاک‌کنم وگرنه عمل ظاهری رو با اراده میشه درست کرد مهم اون حس درونی هست که باید با تغییر باور و فکر غالبش درست شه

    با فکر میکنم‌هنوز درست روش وقتی نزاشتم چون‌فکر میکنم‌ واجب یا لازم نیست

    البته که خدا کمکم میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    صدف گفته:
    مدت عضویت: 529 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    روز 131 ام

    خدایاشکرت بابت تمام نعمت ها و زیبایی هایی که توی زندگی نصیبمون کردی

    چقدر لذت بردم از صحبت های آقا سعید تبریک میگم تونستین ذهنتون رو کنترل کنین چقد خوب به فراوانی توجه کردین و باور ساختین از همین چیزهایی که توی سفره هممون هست گوجه و خیار اساس جهان فراوانیه خداوند که کمبودی نداره کمبود ساخته ذهن انسانه همش از کم آبی

    همه چی مارو ترسوندن نعمت ها و فرصت ها هرروز داره به لطف خداوند بیشتر میشه هرروز زندگی مردم داره به لطف خداوند بهتر میشه واقعا ماشین هرروز داره بیشتر میشه این ترافیک که ایجاد میشه بخاطر تعداد زیاد ماشینه قبلن اینقد ماشین نداشتن

    اونجایی که رفتین سفر و روی خدا حساب کردین و گفتین دیگه مهمون خدایین و خدا هم هرگز برای مهمونش کم نمیزاره برای کسی که فقط بره در خونه خودش و فقط به خودش توکل کنه وقتی میرین نون بگیرین میگه صلواتیه اون لحظه اشک تو چشمام جمع شد از لطف و بزرگیش از عشق و مهربونی خداوند خدایاشکرت

    شکر بابت مهربونیت شکر بابت رزاق بودنت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    لیلا هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1849 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربانم

    این گفتگو با اقا سعید و صحبتهاش با استاد انقدر زیبا بود ک مجبورم کرد ک کامنت بزارم و بگم ک وقتی اقا سعید در مورد اون قسمت ک برادرشون گفته بودن یکی دونفرو برای خودت نگه دار و جواب و باور زیبایی ک ساخته بودن برای خودشون انقدر قشنگ بود ک من اونجا یاد ایه ی ۳۶ سوره زمر افتادم ک خداوند میفرماید: ایا خدا برای بندگانش کافی نیست؟! !!

    اگر ما ادما فقط همین ۱ ایه رو بتونیم درک کنیم و بفهنیمش، بنظرم قدم بزرگی تو باور توحیدی مون برداشتیم

    خیلی جالبه ک این چند روز از خدای خودم خاستم تا کمکم کنه تا باور فراوانی م رو قدرت بدم بهش و قوی ش کنم و اینو از فایلای قبل همین گفتگوها با دوستان از خود استاد عزیز شنیدم ک گفتن اگر فقط و فقط ما روی باور فراوانی مون بتونیم درست کار کنیم؛ همین ۱ باور ب تنهایی دریایی از نعمت و ثروت وارد زندگی مون میشه و ب خودم گفتم ی مدت طولانی مبخام فقط رو این باور کار کنم و از خدا خاستم تا نشونم بده، راهنمایی م کنه تا باورم قوی بشه و خیلی جالبه ک با این فایل روبرو شدم و صحبت اقا سعید و اون مثال زیبای گوجه فرنگی و خیار و موز رو زدن

    چقدرررررر قشنگ ووزیبا بود و چقدر خداوند قشنگ راهنمایی مون میکنه و مسیرهارو نشونمون میده. جالبه باز ک صبح امروز باز ب طور اتفاقی تلویزیون برای بچه ها روشن بود و ۱برنامه ای داشت از ادویه ها صحبت میکرد و میگفت ک همین ادویه ها ک امروز در خونه ی همه ی ما هست و خیلی عادی و بدیهی و ارزان هست در زمان قدیم قیمت خیییلی بالایی داشته و دعوا بوده سرش و مثال زد ک ۱کیلو ادویه در قدیم قیمتش ب انداره ی ی کیسه جواهر بوده و اصلا بعضی اوقات دعوا و کشت و کشتار میشده. چون ارزش دارویی داشته در زمان قدیم ووبرای همین ارزشمند بوده و کشور انگلیس بخاطر ارزش دارویی ادویه ها لشکر کشی میکنن و. .‌. . . .

    و وقتی کم کم داروی شیمیایی میاد تو بازار ارزش ادویه کم میشه و کم کم میاد توواشپزخانه مردم و ب عنوان مزه ووطعم بهتر تووغذاها استفاده میشه.

    بعد من ب خودم گفتم ؛ ببین پس ما نسبت ب قدیم چقدر ثروتمندتر شدیم، فقط ودفقط بخاطر این ادویه ک الان تو خونه های همه هست ولی قدیم ارزشش اندازه جواهر بوده و دعوا بوده سرش

    چقدر خدا قشنگ هدایتم کرد ب باور فراوانی

    چقدر خدا بی نهایت راه داره برای هدایت ما

    برای چیزی ک ما ازش میخایم

    و چ زیبا نشونمون میده

    خدارو شکررررر

    اینجا بود ک گفتم ببین استاد همیشه میگه ک خدا ب شیوه های خیلی معممولی و ساده و طبیعی با ما حرف میزنه و هدایتمون میکنه و الان هم این فایل رو نشونم داد و صحبتهای قشنگ اقا سعید در مورد گوجه فرنگی و خبارو. . . . .

    استاد عزیز از خدا خیلی سپاسگزارم برای وجود شما برای اون تیکه از صحبتی ک گفتید اگر فقط روی باور فراوانی کار کنیم ، همین ۱ باور ب تتهایی دریای ثروت و نعمت رو باز مبکنه برامون، نمیدونید چقدرررر ارامش دارم. فقط تو همین ۲روز ک دارم کار میکنم روی همین باورم چقدر خودم از درون احساس میکنم ک بهتر شدم و حسش میکنم ک چقدر این باور قدرتمنده.

    شما برای من پیام اور بودید

    همیشه بخاطر باورهای اشتباهی ک درباره خدا گفته شده بود بهم و ترسی ک از خدا داشتم و ساخته بودن برام منو زده کرده بود

    همیشه پیش خودم ب خدای خودم میگفتم : خدایا کمکم کن من میخام تورو ی جور دیگه بشناسم؛ من خدای این کسایی رو ک از بچگی بهم گفتن رو دوس ندارم

    خدایا ی مدل دیگه و از راه دیگه خودتو بهم نشون بده

    و خداوند از اونجایی ک از رگ گردن بهمون نزدیکتره شمارو نشونم داد

    خدای واقعی رو؛ توحید واقعی رو از شما شناختم.

    منی ک از خدا و قران بیزار بودم و فقط قران رو زمان مجالس ترحیم بگوشم میرسید و باز ترسم بیشتر و تنفرم بیشتر میشد ؛ با اموزشهای شما و راهی ک نشونم دادین الان ب کسی تبدیل شدم ک هر روز تفسیر قران رو گوش میدم و لذت میبرم و هر روز نزدیکتر میشم ب خدای مهربونم. هر روز بیشتر ب این نتیجه میرسم ک چقدر این قران هدایتگره. چقدر ارزشمنده. چقدر ب درد تک تک لحطه هامون میخوره

    در کل ممنونم از شما و همیشه یکی از سپاسگزاری هام وجود شماست

    حتی شما سپاسگزاری رو یاد دادین بهم

    ک چطور باید از ی گنجشگی ک پشت پنجره جیک جیک میکنه لذتدبرد و سپاسگزار بود

    💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    روز 131 فصل پنجم روز شمار تحول زندگی من:

    به نام حضرت دوست که هر چه دارم از اوست

    درود به استاد عزیزم با این توضیحات ناب و طلایی شون و همچنین این دوست نازنین که مثال بسیار جالب و کاربردی برای باور فراوانی بیان کردن

    قطعا طبق قانون بر هر چیزی تمرکز کنیم از اساس همون چیز وارد زندگی مون میشه اگه بر فراوانی هنرجو، منابع

    فرصت ها، رابطه، خوراکی ها، فرصت های شغلی

    زیبایی ها ، مشتری ها، ثروت ها تمرکز کنیم تایید و تحسین نماییم و قدر دان خداوند باشیم این ها رو وارد

    تجربه زندگی خودمون می‌کنیم .

    باورهای مناسب برای فراوانی:

    جهان هر روز ثروتمند تر میشه .

    در دنیا بی نهایت پول و منابع مختلف وجود دارد.

    جهان هر روز گسترده تر ،پیشرفته تر و زیباتر می‌شود.

    بی نهایت فرصت وجود دارد.

    هنرجو و ورزشکار بی نهایته که بخوان

    با جون و‌دل من مربی شون باشم.

    پولم برکت دارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    به نام الله

    من این فایل رو چند وقت پیش گوش کرده بودم والان هم گوش کردم . چند وقت پیش اونقدر گریه کردم که نمیدونم چی نوشتم فقط می خواستم بنویسم و حال خوبم رو با خودم و دوستام واستاد جانم در میون بزارم اما الان مصمم تر . با حال عالی . با اراده ی پولادین این فایل رو گوش کردم خدا را صد هزار مرتبه شکرت و می دونم اول با توکل برخدا است و بعد دوره عزت نفس که یاد داد بهم محکم باش . روی پای خودت بایست . احساساتی نشو . گوش به نجواها نده که همیشه هست . گوش به حرف ندای درونت صدای قلبت صدای خدای درونت بده و اینها رو با کار کردن روی خودم یاد گرفتم……………

    //////////استاد خیلی مخلصیم//////////////

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 131 سفرنامه:واقعن دوره های استاد فوق العادن من دوره به صلح رسیدن با خودمان رو دوسال پیش خریدم و نتایج فوق العاده ای داشت یه مدت خوب کار نمی‌کردم اما الان خدارو شکر جهادی اکبر شروع کردم که با تمام توان رو فایلا کار کنم و بنویسم ، خیلی دوست دارم دوره دوازده قدم رو شروع کنم ، خدایا اگه من آمادش هستم منو هدایت کن به این دوره فوق العاده ، اینکه میگید هر روز داره نعمت ها بیشتر واقعن درسته ، قبلن تو روستا چند نفر ماشین داشتن البته من شنیدم از بابام اما الان هر خونه ای بعضن دو سه تا ماشین دارن و این نشون میده هر روز جهان داره رو به جلو و ثروت بیشتر حرکت می‌کنه کافیه وارد این مدار بشن تا جذبشون کنم ، اکه می‌خوایم پولی به کسی ببخشیم باید با این باور باشه که من با این ببخش به خودم کمک میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: