گفتگو با دوستان 45 | رابطه "تمرکز" و "عشق و علاقه"

سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

هدایت امروزم وستاره قطبی

صبح به خدا گفتم من نمیدونم باید واضح به من راه حل مسئله مو بهم بگی..

من چه جوری درآمد مغازه مو ببرم بالا

من چه جوری باردار بشم..

خدایا خودت حل کن مسئله منو واز هر راهی که خودت صلاح میدونی..

و اول فایل سحر عزیز از بارداری وکارش اشکم در اومد

دیووونه شدم…

در مورد کارم که مغازه رو باز کردیم من واقعا خیلی علاقه به آشپزی داریم ولذت میبرم زمانیکه غذا درست میکنم..ولی از زمانیکه شروع به کار کردم.

متوجه شدم که سلیقه ها خیلی متفاوته ..و خیلی ایراد از کارم گرفته میشه و…..

خیلی سخته بشه کنترل ذهن کنم ..اما یاد حرفای استاد اینکه دنبال کمال گرایی نباشم و بهبود گرا باشم .

ویاد بگیرم و بهتر از قبلم اشپزی کنم .

من باید روی خودم واحساس لیاقتم کار کنم .

ومهترین اصلا احساس لیاقت اینکه خودمو سرزنش میکنم ..وبه خودم میگم دیدی نمیتونی..دیدی همش خرابکاری میکنی و…..

ولی من همین که اونقدر جسارت داشتم و قدم برداشتم و عمل کردم وایمانمو به خدا نشون دادم

عالی وبینظیرم …

من بهترین آشپز هستم …وکم کم سلیقه های عموم مردم رو یاد میگیرم

من بهترینم و الهام تو بینظیری..

الهام تو خیلی با جسارت و توامند هستی.

الهام جان تو ایمانت رو به خدا نشون دادی وحرکت کردی..ناراحت نباش… همه اینا باعث میشه تو رشد کنی و پیشرفت کنی .

خدایامنو هدایتم کن به مسیر آسونی ها

به مسیر یاد گیری بهتر و کمکم کن که هرلحظه کانون توجهمون رو کنترل کنم …

خدایا کمکم کن که بیشتر سکوت کن وحرف نزنم ..

خدایا امروز میخوام که مشتریهای ثروتمند من به مغازه من هدایت کنی.

خدایا امروز میخوام که حرفای عاشقانه ودلگرم کننده ای با عشقم بزنیم..

خدایا امروز میخوام که به سادگی خونم اوکی بشه

خدایا من راه حل مشکلاتمو نمیدونم ..

تو میدونی ..خدایا من تسلیمم وسکوت میکنم وهمه

امور زندگیمو رو به تو میسپارم…