گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها

 

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • اساسی ترین قانون خداوند: احساس خوب = اتفاقات خوب؛
  • رابطه احساس خوب و خوش شانسی؛
  • اگر بتوانی در شرایط نادلخواه، احساس خود را خوب نگه داری، پاداش ها راضی کننده است؛
  • ارتباط بین شکرگزاری و رزق؛
  • راهکار ورود به مدار نعمت ها و بیشتر ماندن در این مدار؛
  • راهکار “رسیدن به احساس خوب” در شرایط نادلخواه؛
  • “احساس خوب”، نتیجه کنترل ذهن است؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

292 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 2
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گلم .

    «ورود ب مدار نعمتها ».

    از صحبتهای استاد عزیزم، مثل همیشه فیض بردم ومثل همیشه مطالب ارزنده بهم یاد آوری شد.

    خداروسپاس وهزاران بار شکر که هر چند وقت یکبار نسبت به گذشته ی خودمون تغییرات مثبت تری رو حاصل میکنیم وبه درک بهتر قوانین جهان پی می‌بریم .خوب میفهمیم که همه چیز در این جهان طبق قانونی بر پا و چیدمان شده .

    وتخطی و فرار از قانون فقط آسیب رسوندن به خودمون میشه وبس !

    بنابراین بهتره تسلیمش باشیم وطبق اصولش پیش بریم .

    من دیگه رو کله وعقل خودم راه نمیرم .هر کاری میخام بکنم قانون رو به خودم یاد آوری میکنم .درسته بازم اشتباهاتی ازم سر میزنه اما مثل گذشته به مدت طولانی حتی به مدت یک روز کامل، تو اون اشتباه یا افکار یا باور غلطم نمی‌مونم . میخام‌ بگم خیلی وقتا به یه روزم نمی‌کشه ممکنه ساعتی درگیرم کنه .

    واقعن بابت این موضوع سپاسگزار خداوند هستم .

    در طول روز با موضوعات ومسائل های مواجه میشیم که ممکنه تو همه زمینه ها باش در گیر باشیم .

    گاهی مرتبط به روابط عاطفی هستش گاهی روابط با بقیه !گاهی برمیگرده به سلامت جسم. گاهی مرتبطه با موضوعات مالی .

    وتمرکز کردن روی همه ی اینا با هم ممکنه باعث بشه

    اشتباهاتی ازمون سر بزنه که باز جا داره آگاهانه رو موضوعات تمرکز داشته باشیم .

    دیدن اشتباهات یه بحثیه ،بحث دیگه اینکه تو بتونی ازشون درس وتجربه کسب کنی .این خیلی مهمه .خداروشکر مثل گذشته ،نمیاییم وقتمونو برای سرزنش یا احساس گناه بزاریم .

    دیگه یه کم بهتر از قبل عمل میکنیم وتوجهمون رو سعی میکنیم روی درسی که بایدبگیریم میزاریم .

    چون اون اتفاق یا پیشامد رخ داده و دیگه نمیشه کاریش کرد پس بهتره به قسمتی که ما عامل خراب شدنش بودیم فک کنیم وسعی کنیم دفعات بعد بهتر عمل کنیم .

    سخت گرفتن به خودمون خیلی جاها باعث رفتن به احساس بد میشه .

    که اینم باز ب خاطر افکار وباور های غلط خودمونه .

    فک میکنیم چ خبره ؟!!

    یا تو مسابقه ای هستیم که داریم از بقیه جا می‌مونیم !!!

    چ بلاها که به خاطر این افکار وباور ها ،سر خودمون در نیووردیم .

    ب نظر شما بس نیست ! بهتر نیست متفاوت عمل کنیم تا متفاوت نتیجه بگیریم .

    البته که دستور العملهای قوانینی که استاد آموزش میدن باعث میشه نگرشمون تغییر کنه .

    شاید نتوانیم زود اجراش کنیم ولی با ادامه دادن وبودن در این مسیر بالاخره جواب میگیریم .

    این نیست که نتیجه ی زندگی منی که این همه وقت میزارم برای تغییراتم با اونی که هیچ کاری نمیکنه وبدون اینکه دنبال تغییراتی باشه داره زندگی می‌کنه یکی باشه .

    باید زندگی من با بقیه فرق داشته باشه .

    باید زندگی من سرشار از آرامش وشادی باشه .

    اگه نیست ینی هنوز نتونستم خوب پیش برم .

    اگه هنوز دارم دست وپا میزنم ینی نتونستم موفق بشم .

    بازم ایرادی نداره ما کم نمیاریم ادامه میدیم انقد ادامه میدیم تا چیزیو که میخاییم بدست بیاریم .

    برای رسیدن به خواسته ها و بودن احساس خوب خیلی چیزا دخیلن !

    این نیست که یه موردی رو درست کنیم بعد بگیم :پس کو نتیجه ؟!!!

    همه چیز زنجیره وار به هم متصل هستن .

    ما نیاز داریم عزت نفس بالایی داشته باشیم .

    نیاز داریم حس خود ارزشمندی بالایی داشته باشیم .اینکه خودمونو لایق بدونیم نه در کلام بلکه در عمل نشون بدیم که لایق هستیم .

    وقتی یه اتفاقی میفته ،یه فردی طوری رفتار باهام می‌کنه که باب میلم نیست ،همسرم اونطور که من میخام نیست ، از بچم رفتارهایی سر میزنه که منو نگران می‌کنه .ممکنه یه جاهایی حتی نیازهای خودم برآورده نشه .ممکنه اطرافیانم رفتار و و منشهایی داشته باشن که باعث آزار منه و صدها اتفاقات دیگه !

    من باید در چنین مواقعی نزارم چیزی از ارزشهام کم بشه نه ارزشی که به کسی بخام نشون بدم .نه! منظورم ارزشهای درونی خودمه .اینکه بتونم خودمو واحساساتم رو کنترل کنم ینی ارزشهای درونی خودمو حفظ کردم

    ینی به جهان میگم من لایق حال خوبم .نباید چیزی حال منو بد کنه .

    من خودم از وقتی که دوره ی احساس لیاقت رو کار کردم،مدام به خودم اینو یاد آوری میکنم .میگم ناهید الان این موضوع ارزششو داره که حال خودتو بد بکنی .

    ارزش تو بیشتر از این چیزاس .قدر خودتو بیشتر بدون .خودتو بیشتر دوست داشته باش .نزار هر چیزی حالتو بد کنه .

    تو که ادعا میکنید اعتماد به نفس خوبی داری باید در عمل نشون بدی .

    چون نگاهم نسبت به قضایا فرق کرده اگه اشتباهی هم مرتکب میشم ورفتارناجالبی ازم سر میزنه سریع به حالت قبل برمیگردم .

    این موضوع وداشتن ایمان وپذیرش تمامی قوانین جهان کمکت می‌کنه تا در مسیر درستی باشی .

    هرچند اشتباه کنی باز بر میگردی .

    خیلی جاها که کم‌ میارم میگم‌خدایا فلان اتفاق دست خودتو میبوسه .

    باید احساسم بهتر بشه وازاون حالت نگرانی یا غم در بیام تا بدونم که تسلیم شدم وخیالم راحت باشه که بقیه ی کارا رو خدا خودش انجام‌میده .

    خودمون از همه بیشتر شناخت به خودمون داریم .

    کلک زدن ممنون ! دروغ گفتن ممنون !

    پیچوندن ممنون ! کلاه سر خودت گذاشتن ممنون !

    کارایی که قبلاً نسبت به خودمون میکردیم وفک میکردیم خب اشکالی نداره کسی متوجه نمیشه .حالا میفهمیم که اصل کاری که خدا وقوانین جهانه ،خوب میفهمن وتو در مقابلشون راه فرار و گریزی نداری .

    پس بهتره تسلیمشون باشی ومسیرتو ادامه بدی .

    به قول معروف بچه ی خوبی باشیو وسرت به کار خودت باشه .

    همون تمرکز کردن روی خودمون و داشته هامون باشه.

    اینکه با هرآنچه که دارم حالم خوب باشه .

    بیشتر سپاسگزار خداوند باشم .اینم نه در کلام بلکه با عمل نشون بدم که سپاسگزار هستم .

    چ زمانی در عمل میتونم نشون بدم ؟وقتی که حالم خوبه . قور نمی‌زنم ناله نمیکنم شکوه وشکایتی ندارم .میپذیرم .به خدا ایمان دارم که پلن بهتری برام‌ میچینه .

    هر کدوم از اینا به ظاهر راحته اما موقع دیدن تضاد ها ومشکلات باید آگاهانه تمرکزتو بزاری روی افکاری درست، و باوری درست ودر نهایت رفتاری وعملکردی درست !

    منم به گفته ی استاد هر چند وقت یکبار که خودمو محک میزنم که ببینم چ تغییراتی داشتم متوجه میشم که به نسبت قبل همیشه بهتر هستم .

    دیگه مثل گذشته توقع زیادی از خودم ندارم که سمت سرزنش کردن خودم برم .

    سعی میکنم رهاتر باشم ولی هرروز روی تغییرات فرکانسیم کار کنم ‌.

    حالا به اینکه چی پیش میاد ، یا چی پیش نمیاد توجه نمیکنم .ینی کنترلی ندارم رو این موضوعات .اصل که احساس خوبه وبودن در مدار درسته ،رو پیش گرفتم وتمرکزمو رو اینا گذاشتم .که میدونم اگه بتونم همین طور خوب پیش برم حتمن اتفاقات قشنگ تری رو تجربه خواهم کرد.

    دیگه نمیگم وااای چرا رابطه ی عاطفی من اینجوریه ؟ نگاه میکنم میبینم که به نسبت 6ماه پیش خیلی بهتر شده ،پس جای شکر داره .

    ویا رابطم با هر فرد دیگه ای ،همین طور !

    ب لحاظ مالی هم همین طور .

    تو بحث سلامتی کسی نیستم که زود وا بدم .اهل دکتر وقرص ودارو هم نیستم .کم پیش میاد بیمار بشم اما وقتی مریض بشم با وجود اینکه کاری نمیزارم رو زمین بمونه وکارای مربوط به خودمو انجام‌میدم ولی یه کم خودمو لوس میکنم که در موردش فک کردم که باید با مراقبت بیشتر فقط از خودم توقع کنم ینی بی هیچ دلیلی نرم سمت احساس بد. وقتی که آدم بیمار هستش ناخودآگاه میزون نبودن جسم نمیزاره احساست خوب باشه اما باید کنترلش کرد وخودت دامن نزنی به احساس بد بیشتری .

    بدونی که فقط نیاز به زمان داری وبا مراقبت روحی و جسمی بیشتر ،زودتر خوب میشی.

    اینجور وقتا شاید تو سپاسگزاری های من، اون احساس خوبه نباشه بنابراین اگه دلی نباشه سپاسی نمیگم .صبر میکنم تا احساسم که خوب شد بعد میگم .ولی باید حواسم باشه که ذهنمو سمت ناخواسته ها نبرم وراجع به اونا حرفی نزنم .

    خلاصه اینکه هیچ بهانه یا توجیهی برای حال بدی خودت نداشته باشی که خداروشکر اینم از تمریناتی هستش که تمرکزمو گذاشتم روش.

    تا انشالله یاد بگیریم در همه حالی ایمانم به خدا کم نشه.ارزشهای درونیم بالا پایین نشه واینکه خودم لذت بیشتری از لحظات زندگیم میبرم .

    در واقع رعایت کردن اصول قوانین منفعتی برای خدا یا کس دیگه نداره .هر چی هست برای خودمه برای لذت بردن لحظات خودم و بودن در شادی بیشتر .بودن درآرامش بیشتر ودر نهایت خوشبختی !

    خدای ما بقدری بزرگ وبخشندس که هر دستور العملی که داده به نفع ما داده .تا زندگی راحت وآسونی داشته باشیم .منتهی اگه ما خلاف اینو میبینم ب خاطر اینه که هنوز درک درستی از این جهان نداریم .

    وقتی استاد عرض میکنن میشود در جاده ای آسان وراحت قدم گذاشت واز زیبایی ها لذت برد .من باور میکنم .

    باور میکنم که ایمان به خدا داشتن ینی بودن در احساس بهتر .

    باور میکنم که همه چیز من متصل به خدای رحمان وبخشندس .خدای قدرتمندی که قادر به انجام هر کاریه !

    به میزانی که باورش میکنم پاسخ دریافت میکنم .

    پس باید تمام تمرکزم روی افکار وباور هام باشه .بدونم که چی دارم خلق میکنم .با هر حرکتم چی دارم به جهان درخاست میدم؟!!

    واقعن خدا رو سپاس میگم که اینجا با شما واستاد عزیزم هستم .

    به یاری خودش وبا کمک استادعزیز وهمت وتلاش واراده ی خودم حتمن به اونچه که میخام میرسم .

    همانطور که هر سالم با سال گذشتم فرق میکنه ومیبینم که رشد کردم حتمن در سالهای بعد رشد بیشتری خواهم داشت ودرک بهتری از قوانین پیدا خواهم کرد.

    از آرامش بیشتر واحساس خوب بیشتری که در زندگیم پیدا کردم متوجه میشم که تغییرات خوبی داشتم.

    استاد جونم عاشقتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    گفتگوی استادعباس منش بادوستان قسمت 49.

    سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جان عزیزوهمه ی دوستان.

    فایل بسیار بسیار قشنگ وآموزنده ای بود.فایلی بود که ازگوش کردنش سیرنمیشدی.

    استادجونمون همه ی نکات لازم رو برای داشتن یک احساس خوب توضیح دادن.

    وازهمه ی جوانب این موضوع روتحلیل و بررسی کردن.

    ذهن ماهم همه رو میپذیره ،چون آمادگی پذیرش بیانات استاد جان عزیز روداره.

    انشالله که درعملکردهامون ثابت کنیم.

    دقیقن قبل از اینکه این فایلو گوش بدم .همسرم بهم اطلاع داد که ممکنه یه مبلغ سنگینی رو به دادگاه بدیم .

    سر یه جریانی الان 4سال درگیر دادگاه رفتن هستیم .وهمسر من متعتقده که این پول سهم خودشه وحقی ازکسی به گردنش نیست.

    حالا چرا وبه چ دلیل این اتفاق کش پیدا کرده وبه این شکل میخاد تموم شه،نمیدونم !

    تنها چیزی که می‌دونم وتواین مدت ازاستاد یادگرفتم اینه که الان در لحظه باشم ینی وارد احساس بد نشم .

    توکل وامیدم به خدا باشه .هنوز اتفاقی نیفتاده وفعلن در حد حرفه.

    من از آینده چیزی نمی‌دونم .

    اینو می‌دونم قمرک زدنم وترس و نگران شدنم کاری ازپیش نمیبره .پس چ‌ضروررتی داره که ازالان بشینم غصه بخورم که قراره انقد ازمالمون رو ازدست بدیم.

    همسرم خیلی عصبی بود.صبر کردم ده دقیقه بعد،بش زنگ زدم فقط گفتم عزیزم ،نگران نباش توکل وامیدت به خدا باشه.دیگه به کسی هم اعتماد نکن که بخاد کارتو رو انجام بده .همون مسیر دادگاه رو برو تاببینیم چی میشه.

    آخه به یه نفری سپرده بود که فکر میکرد کارشو، اوکی می‌کنه درحالی که متوجه شد اونم واسطه شده که یه چیزی گیر خودش بیاد.

    من به شخصه بااعتماد واطمینان کامل ،این موضوع رو رها کردم .اما همسرم هرزگاهی احساس باخت می‌کنه وترس همه ی وجودشو‌ میگیره .

    بازم با آرامش و خونسردی من آروم میگیره.

    بله من به خدای خودم اعتماد کردم .نمی‌دونم قراره چ اتفاقی بیفته؟ .

    اگه این داستان به نفع ما هم تموم نشه ،بازم من مثل گذشته بهم نمیریزم .

    به قول استاد تسلیم وپذیرش هرچیزی می‌تونه منجر به اتفاقات بهتر دیگه ای بشه.

    شایدم این مال ازمون گرفته بشه ولی باتوجه به باوری که ازفراوانی نعمت وثروت خدا یاد گرفتم ،به جهان اعتماد میکنم ومطمئنم ازجای دیگه وازراه دیگه ثروت زیادی برامون میرسه.

    حالا چطور وچ شکلی ؟!من نمی‌دونم .استادهمیشه میگه خدامیداندوبس.

    خداروشکر میکنم چنین افکاری وباورهای خوبی پیدا کردم وتمرکزم رو ،روی نازیبایی ها واتفاقات ناجالبی نمیزارم.

    من همونیم که یه روز به خاطر گم شدن 10000 تومن ،شب خابم نمی‌برد.

    تو زندگیم انقد ازاین اشتباهات داشتم که دیگه دوست ندارم تکرارشون کنم.

    امروز متفاوت عمل میکنم تا متفاوت نتیجه بگیرم.

    بخای فکرشو کنی ،یه چیزایی برای آدم خیلی گرون تموم میشه اما وقتی اتفاق بیفته وکاری ازدست تو برنیاد،آیا چاره ای جز پذیرشش رو داری؟! البته که خیر.

    این عبارت تاکیدی رو هم خیلی به خودم میگم .

    «خدایا من به تو وعدالت توایمان دارم و میدانم آنچه متعلق به من است ازمن گرفته نمیشود،ومن آسوده خاطر هستم».

    پس ،از سر راه خدا کنار میرم ونظاره گر،اتفاقات میشم.

    اینکه دوست عزیزمون گفتن موقع سال تحویل ،بزرگترین درخاستمون ازخدا،داشتن بهترین حال ممکنه .برام خیلی جالب وقشنگ بود.تا حالا دقت نکرده بودم که موقع سال تحویل که تقریبا ،احساسها مثبته و بعد معنوی داره ،چنین دعای قشنگی برای خودمون ودیگران میکنیم.

    جدا هم بزرگترین موهبت الهی وبزرگترین ثروت ،داشتن سلامتی وحال خوبه.

    وقتی هردو رو داشته باشیم ینی سلامتی در کنار احساس خوب ،مسلما ازپس خیلی ازمسائل راحت تر برمیاییم.

    خیلی از ماها به داشتن این دو محبت الهی توجهی نداریم وفقط زمانی که ندارمیشون تازه متوجش میشیم.

    وقتی یه کم مریض میشم تازه یاد این میفتم‌ که بی خیال همه چی ،دلم میخاد فقط سلامت باشم.

    یااینکه تا حالت خوبه ،قدرشو نمیدونی وسپاسگزار نیستی .ولی تا یه کم حالت بد میشه و دپرس میشی همش میگی وااای چکار کنم به اون حال خوب برگردم ؟!چقدر داشتن حال خوب ،لذت بخشه.

    چون با حال بد ،هیچ چیزی برات معنا و مفهومی نداره.

    همه ی ما زمانی که حالمون خوبه ،انگیزه وانرژی برای انجام هرکاریو داریم.

    درواقع با همون انگیزه وانرژی خالق اتفاقات خوب وعالی میشیم.

    دیگه مثل گذشته نیستم که قدر این لحظات رو ندونم .

    اتفاقا خیلی میبینمش.

    وخیلی سپاسگزار خداوند هستم .

    سپاسگزاری به خاطر داشته هات ،باعث ایجاد احساس خوب وبعد رزق بیشتر،ثروت بیشتر،سلامتی وروابط عالی تر میشه.

    باسپاسگزاری وارد مداری میشیم که منجر به اتفاقات بهتری میشه.

    نتیجه ی کارهامون وبودن لحظات بیشتر دراحساس خوب، نشون دهنده ی عملکرد درست ماس.

    بله باید نکاتی رو رعایت کرد تابه این حس رسید.واین حس روکنترل کرد.

    بادیدن تضادها ،ذهنمو آشفته نکنم .اینم مثل همه ی اتفاقات دیگه ،میاد ومیره.

    تسلیم باشم .

    هرآنچه اتفاق میفته رو بپذیرم.

    به خدا وقوانین جهان اعتماد بکنم.

    به خدا اعتماد وایمان داشته باشم.اینکه هرآنچه رخ میده برای رسیدن من به خواستمه.

    هرچیزی که پیش میاد برای رشد وپیشرفت منه.

    به گذشته فکر نکنم .گذشته هرچی بوده،تموم شده وفکر کردن بهش فقط منو عقب نگه میداره.

    ازآینده هراسی نداشته باشم.من ازچیزی خبر ندارم .

    برای امروز زندگی کنم وبرای همین روز حال خودمو خوب نگه دارم.

    نترسید باخت نمیدید.چیزی هم ازدست نمی‌دید.

    از هرکاری که باعث ایجاد احساس بد در من میشه پرهیز کنم مثل گوش کردن خبرها در رسانه های فضای مجازی وغیره.

    تمرکزم روی زیبایی های جهان باشه .

    توجه وتمرکزم روی نکات مثبت وخوب هرکسی باشه.

    سپاسگزار هرآنچه دارم باشم.

    هراتفاقی پیش میاد سعی کنم ،زاویه ی نگاهم رو تغییر بدم تا مثبت ببینمش.

    قبوله یه درسایی سنگینه !ولی خب پیش اومده و راه چاره جز این نیست.

    به قول استاد دلیل اینکه تو با چ منطق و استدلالی رفتارتو توجیه میکنی ،مهم نیس .مهم اینه که تو بتونی ذهنتو کنترل کنی.

    هرجا که می‌دونم باید کاری کنم ،حتمن انجامش بدم وهرجا که ،کاری ازدست من خارجه .بشینمو تماشاش کنم .

    اکثر موقعه ها ،باپیش اومدن تضاد ،استرسی که دامنمونو میگیره به این جهته که طبق افکار وباورهای گذشته ،فکر میکنیم الان باید بترسیم. الان باید ادای آدمای نگرانو در بیاریم.

    یا مدام صحبتشو کنیم وانرژی منفی هم به خودمون و هم به جهان هستی بدیم.

    اینکه دیگران قضاوتمون نکنن .یه وقت نگن اینا چقد بی خیالن!

    کلا تو غم‌ها وغصه ها ودرد هامون باز نگاه مردم وقضاوتهاشون برامون مهمه .

    البته خود، من این طرز نگاه رو خیلی خیلی کمرنگ تر ازقبل کردم .

    هیچ‌کس نمیتونه در همه حالی خودشو اوکی نگه داره.فقط اینکه یاد بگیریم کمی بهتر ازقبل باشیم .ودر طول روز به درسهای زندگی توجه داشته باشیم.

    اینکه اتفاقات ونعمتها رو ببینیم ،خودش کلی ما روبه جلو سوق میده.

    در لحظه ممکنه ناراحت بشیم اما باید سعی کنیم کنترلش کنیم وادامش ندیم.

    البته که صد درصد نمیشه احساس رو‌خوب نگه داشت.اما بامدیریت ذهن ورودیهای مناسب میشه کنترل کرد و از تشدیدش جلوگیری به عمل اوورد.

    استاد جونم مرسی که هستی .

    هرجا که گیر میکنم جملات ودرسهاو تجربه های قشنگ شما به دادم میرسه.

    وخوشحالم ازاینکه هم مدار باشماهستم.

    قربون کلامهات بشم که همشون به دل میشینن.

    در پناه حق تعالی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: