گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی

سلام من همیشه قبل از به دنیااومدن دخترم ارزوم داشتن دختر بود چون میتونستم با دخترم بیشتر ازپسرم وقت بگذرونم وبیشتر جاها رو میتونم باهاش برم وکلی خوش میگذره چون باپسرم برای رفتن به بعضی مکان ها محدودیت وجود داشت قبل از اومدن به سایت من اقای عرشیانفر رو دنبال میکردم ایشون یه فایلی دارن که من هرموقع به اون گوش میدادن ارزو داشتم یه دختر داشتم بعد از چندمدت این ارزوم براورده شد ولی موقعی که برای ازمایشهای دوران بارداری رفتم بهم گفتن مغز بچه مشکل داره وتشکیل نشده این حرف مثل یه پتک خورد توی سرمن چندمدت کارم شده بود گریه پنج ماهه بودم ودکتر نامه سقط جنین رو گذاشت توی دستم حال واحساسم خیلی بد بود ولی مرتب باخدا حرف میزدم ویه چیزی ته قلبم میگفت همه چی درست میشه روزها بافایلهای اقای عرشیانفر اروم میشدم زودتر باید تصمیم میگرفتم یا بچه رو سقط میکردم یا باتوجه به مشکلی که داشت باید به دنیاش میاوردم سعی میکردم حال واحساسمو خوب کنم ودائما به خدا میگفتم خودت خواستی بهم بدی خودتم مواظبش باش تا اینکه دوباره رفتم سونو وگفتن بچه مشکل داره ولی خانم دکتر گفت به دستگاها زیاد اعتمادی نیست وبرم ام ار ای جنین،روزای سختی بود ولی ته دلم اروم بود تا اینکه رفتم ام ار ای ودکتر گفت بچه مشکلی نداره همونجا سجده شکر بجا اوردم وخیلی خوشحال شدم الانم که دارم اینو مینویسم دخترم دیروز روزتولدش بودو۴ساله شد از نظر جسمی کاملا سالمه واز لحاظ هوشی هوش بالایی داره نباید در هیچ موقعی ناامید بشیم وتوکل کنیم به خدا تا بهترین برامون رقم بخوره خدایاشکرت که تورو توی قلبم دارم ومنو هرلحظه هدایت حمایت وحفاظت میکنی