گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
  • “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
  • شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
  • قدرت احساس خوب؛
  • کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
  • راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
  • قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
  • قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی صدیق» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی صدیق گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار

    شروع میکنم به گفتن ناگفته‌ها یی که گفتنی هستند برای کسانی که در مدار عالی شنیدن و تجربه کردن بهترین ها هستند، به قول استاد، اگه اطلاعاتی که از طریق گوش و چشم و سخنانی که به زبان می‌آوریم کنترل و فیلتر کنیم، لاجرم ما در مسیر خداوند که همان مسیر خوشبختی از تمام جهات زندگی هست قرار میگیریم ، تنها چیزی که میتونم بگم این است که اون احساس خوبی که باعث ارتباط قلبی ما با خالق جهان هستی میشود اون رو باید بهش اجازه فعال شدن بدیم، من هیچ فایل از سایت عباسمنش خریداری نکردم، ولی به جرات میتونم بگم در عرض سه سال به اندازه ده سال از روزی که با سایت استاد آشنا شدم در زندگیم پیشرفت های چشم گیری بدست آوردم که اگه بخوام توضیح بدم باید بیشتر از صد صفحه تایپ کنم، و فقط از طریق فایل های رایگان که در سایت هست استفاده کردم، داشتن ارتباط با خالق هستی، به قول استاد، این سیستم که با انرژی بیکران خود همه را هدایت میکند، از روزی که من فهمیدم چیزی جز خدا همان انرژی مطلق هستی چیزی وجود ندارد، از همان روز خداوند حضور خود را در زندگی (من) با بیشمار نشانه به نشان داد،البته نه در بیرون از وجود (من) بلکه در خود وجود (من)،الآن تنها چیزی که میتونم بگم این هست که (من) بی نیاز از این شدم که بخواهم فکری، حرفی یا کاری غیر از خواست او انجام دهم، او میگوید و من انجام میدهم، همین نوشتن این مطالب که بعد از سه سال، که خواست او بود که در این زمان نوشته شود، به قول استاد خدا همه چیزه، اگر به این مرحله رسیدی، در اون حالت دیگر تو نیستی که حرف میزنی یا مینویسی، گرچه از اول هم او بود ولی، آگاهی که باید بیدار بشه، نیست، بعد از بیداری دیگر او میشود همان خود شما و این شروع خوشبختی از تمام جهات مختلف زندگی میشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: