مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
- “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
- شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
- قدرت احساس خوب؛
- کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
- راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
- قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
- قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD769MB49 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا45MB49 دقیقه
بنام خدا
من این فایل رو قبلا گوش داده بودم
ولی باز همبرام تازه بود
و ب کمکش تونستم خودم در مورد موضوعی اروم تر کنم
که میدونم ریشه اش از مقایسه میاد
من کلاس خوشنویسی میرم چند ماهی هست ( توی کامنتهای قبلیم نوشتم)
دوستی دارم که ایشون سالها پیش خوشنویسی کار میکرده
بهش گفتم کلاس میرم و گفت دوست داره بیاد
( احتمال زیاد امروز عصر بیاد کلاس)
از وقتی که گفت میخواد کلاس بیاد ( دیروز) هی ی نجوایی تو کله ام هست که
اَه
کاش نگفته بودم بهش
چرا این احساس بد رو دارم
چون من تو نظر اونها ی معلم زبان عالیم
و الان بیاد خطم ببینه چی میکه
( من هنوز خطشون ندیدم ولی چون کفته قبلا کار کرده
همین ی جمله من خلع سلاح کرد که زود بزنم تو سر خودم)
ایشون ادم بشدت مقایسه ای، و اهل رقابته
من میخوام ازمون شرکت کنم
حالا اکه بفهمه اونم میاد شرکت میکنه
بعد بحث نمره میشه
اگه از من بالاتر بشه چی. و …
اینا نجوای شیطان چون دارم حالم بد میکنه
دوم اینکه باید ب خودم بگم
تو شاگرد دوره لیاقتی ، درس اول: مقایسه ممنوع
من هم خطم خیلی عالی و توی این 6 ماه عالی کار کردم
بدون پیش زمینه
من فقط باید خودم با قبلم مقایسه کنم
من هم توانمندم و میتونم توی ازمون نمره خوبی بگیرم
باید تمرکزمروی خودم باشه
اومدن ایشون جای من تنگ نمیکنه
( باور فراوانی)
استاد باز هم با حوصله برام وقت میذاره
دلیل نداره چون شخصیت ایشون رقابتی هست منم تو دام این اخلاق بیوفتم
من باید ب قول استاد راه خودم برم و سبک زندگی خودم روداشته باشم
تا ارامش داشته باشم
مقایسه و چشم و هم چشمی و حرص و حسادت باعث سلب ارامش میشه
عصبیم میکنه و خود بخود روی رفتارم با بچه هام و اطرافیانم تاثیر میذاره
میپذیرم که خودم ایشون رو ب زندگیم دعوت کردم ( البته خصلتهای خیلی خوب زیادی هم دارن)
و اکر از در رقابت بخواد با من وارد بشه من این وجه رو توی ایشون برانگیخته کردم
در حالیکه هدف من از کلاس رفتن یادگیری مهارت جدید و لذت بردنه
پسسس
من باید احساسم خوب نگه دارم
لاجرم اتفاقات عالی برام میوفته