گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
  • “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
  • شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
  • قدرت احساس خوب؛
  • کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
  • راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
  • قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
  • قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نگار» در این صفحه: 1
  1. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2189 روز

    بنام خدا

    من این فایل رو قبلا گوش داده بودم

    ولی باز هم‌برام تازه بود

    و ب کمکش تونستم خودم در مورد موضوعی اروم تر کنم

    که میدونم ریشه اش از مقایسه میاد

    من کلاس خوشنویسی میرم چند ماهی هست ( توی کامنتهای قبلیم نوشتم)

    دوستی دارم که ایشون سالها پیش خوشنویسی کار میکرده

    بهش گفتم کلاس میرم و گفت دوست داره بیاد

    ( احتمال زیاد امروز عصر بیاد کلاس)

    از وقتی که گفت میخواد کلاس بیاد ( دیروز) هی ی نجوایی تو کله ام هست که

    اَه

    کاش نگفته بودم بهش

    چرا این احساس بد رو دارم

    چون من تو نظر اونها ی معلم زبان عالیم

    و الان بیاد خطم ببینه چی میکه

    ( من هنوز خطشون ندیدم ولی چون کفته قبلا کار کرده

    همین ی جمله من خلع سلاح کرد که زود بزنم تو سر خودم)

    ایشون ادم بشدت مقایسه ای، و اهل رقابته

    من میخوام ازمون شرکت کنم

    حالا اکه بفهمه اونم میاد شرکت میکنه

    بعد بحث نمره میشه

    اگه از من بالاتر بشه چی. و …

    اینا نجوای شیطان چون دارم حالم بد میکنه

    دوم اینکه باید ب خودم بگم

    تو شاگرد دوره لیاقتی ، درس اول: مقایسه ممنوع

    من هم خطم خیلی عالی و توی این 6 ماه عالی کار کردم

    بدون پیش زمینه

    من فقط باید خودم با قبلم مقایسه کنم

    من هم توانمندم و میتونم توی ازمون نمره خوبی بگیرم

    باید تمرکزم‌روی خودم باشه

    اومدن ایشون جای من تنگ نمیکنه

    ( باور فراوانی)

    استاد باز هم با حوصله برام وقت میذاره

    دلیل نداره چون شخصیت ایشون رقابتی هست منم تو دام این اخلاق بیوفتم

    من باید ب قول استاد راه خودم برم و سبک زندگی خودم رو‌داشته باشم

    تا ارامش داشته باشم

    مقایسه و چشم و هم چشمی و حرص و حسادت باعث سلب ارامش میشه

    عصبیم میکنه و خود بخود روی رفتارم با بچه هام و اطرافیانم تاثیر میذاره

    میپذیرم که خودم ایشون رو ب زندگیم دعوت کردم ( البته خصلتهای خیلی خوب زیادی هم دارن)

    و اکر از در رقابت بخواد با من وارد بشه من این وجه رو توی ایشون برانگیخته کردم

    در حالیکه هدف من از کلاس رفتن یادگیری مهارت جدید و لذت بردنه

    پسسس

    من باید احساسم خوب نگه دارم

    لاجرم اتفاقات عالی برام میوفته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: