گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
  • “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
  • شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
  • قدرت احساس خوب؛
  • کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
  • راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
  • قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
  • قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نرگس در مسیر توحید» در این صفحه: 2
  1. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    سلام خدمت دوستان بینظیرم

    خدایا شکرت بخاطر یک فایل جدید و کلی آگاهی

    شروع این فایل

    چیزی که استاد در صدها فایل گفته

    چطور بفهمیم که خداوند با ما صحبت میکنه؟

    اصلا از کجا بفهمیم که این الهام خداونده؟

    و جوابش احساس خوبه

    کاملا درکش کردم دیشب

    امتحانی از سمت خداوند بود برام که چطور تونستم آموزشهای توحید رو درک کنم

    خیلی وقت بود فشار ذهنی و اذیت کننده نداشتم ولی دیشب یه حرفی شنیدم که بشدت ذهنم رو بهم ریخته بود اول ولی گفتم مگه کسی غیر از خدا قدرتی داره

    گفتم مگه نمیگی خدا همه چیزه پس چرا الان خودت عمل نمیکنی نکنه حرف مفت بوده همش

    گفتم مگر بغیر خدا ما محتاج دیگران هستیم؟

    گفتم خدایا مگه تو آرام کننده ی قلبها نیستی گفت چرا هستم اعتماد داشته باش گفتم چشم

    یاد آوردم گفته های استاد رو در مورد تضاد که چطور میتونم درکش کنم

    حال بدم نیم ساعت طول نکشید

    گفتم از اون ادمی که اون حرف رو شنیدم خداوند بهش ماموریتش رو داده بوده تا من خواسته ام رو بهتر بشناسم

    گفتم کجاست اون ایمانی که هر روز در موردش فکر میکردی و هی میگفتی آره من توحیدی هستم پس مرد عمل باش و الان آروم کن ذهنت رو

    تیغ ایمانت رو تیز کن

    کلی با خودم حرف زدم و هدایت شده بودم به فایل اهرم ساختن از تضاد توی گوشم بود نمیدونم چندبار این فایل رو گوش دادم هر بار یه چیز جدیدی میشنیدم

    هر بار یه آگاهی جدید بهم گفته میشد

    دیشب حدود شش ساعت نشستم و تمرکزی روی باور اعتمادم و عمل کردن داشتم کار میکردم

    نوشتم و گوش کردم نمیدونید چطور ذهنم آروم شده بود و من از خوشحالی داشتم گریه میکردم که تونستم اینقدر تغییر کنم و بتونم ذهنم رو اینقدر آگاهانه آروم کنم و به قول قران ( با تقوا) باشم

    به خودم گفتم هر چیزی که اتفاق میوفته به نفع منه

    خیلی خوشحالم که تونستم در این مسیر اینقدر رشد کنم نگاه توحیدی داشته باشم

    صبح که هدایت شدم به گوش دادن این فایل بینظیر دیدم بازهم این جواب اتفاق دیشب و عمل من بوده دوباره آرومتر و قدرتمندتر شدم و گفتم خدایا شکرت چقدر قشنگ باهام حرف میزنی

    اولش خیلی سخت بود که داشتم با خودم حرف میزدم صدای شیطان بشدت بالا بود ولی من ادامه دادم و ادامه دادم و ادامه دادم تا کم کم صدای قلبم رفت بالا و بالا و بالا تر به قول استاد الان دیگه توی جاده اش هستم

    هر چقدر بنویسم نمیشه اون حسی که از دیشب گرفتم و توصیف کنم نمیدونم چه کلمه ای میتونه یا اصلا میشه توضیحش داد با کلمات

    نمیتونم با کلمات توضیحش بدم فقط کسی که تجربه داشته میتونه درک کنه

    من تسلیم شدم و همه چیز رو سپردم به خدا

    استاد از ببخشش گفتین

    من همون اولی که وارد این مسیر شده بودم یه فایلی شنیدم که گفتین ببخش تا رها بشی این حرف هم مثل همه ی حرفهای استاد نشست به قلبم و تک تک افرادی که فکر میکردم بهم بدی کردن رو بخشیدم نه اینکه فقط بگم من همه شون رو بخشیدم نه اومدم تک تک اسم آوردم و گفتم من این ادم رو بخاطر این کاری که انجام داده بود بخشیدم دونه دونه همه رو بخشیدم اصلا باور نکردنی بود

    چقدر فضای ذهنم آزاد شد

    چقدر قلبم باز تر شد که دیگه کینه ای از کسی نداشتم

    استاد جان چقدر قشنگ در مورد تشکیل شدن یه بچه رو در شکم مادر توضیح دادید

    من خیلی دوست داشتم که بدونم اول آدم از کجا رشد کرده سرچ کردم دیدم فیلمش هست حدود ۱۶ دقیقه رشد جنین در شکم مادر رو در یوتیوب دیدم خیلی لذت بردم وقتی دیدم اول فقط قلب شکل گرفته بود و بعد کم کم گوشت میاد و مثل تخم مرغ میشه و بعد اروم اروم دست و پا و سر و چشم و گوش و دهن، دماغ، و بقیه چیزا رشد میکنه که این تشکیل دهی نه ماه طول میکشه وقتی اینو دیدم گفتم منم یه روزی همین جوری رشد کردم و اومدم به این دنیا خیلی باحال بود

    وقتی داشتین توضیح میدادین این تصاویر جلوی چشمم بود

    ذهن فرمانده ی جسم فیزیکی ماست

    ولی قلب فرمانده ی روحی ماست

    وقتی در مورد بچگی و حرف زدن با خودمون گفتین یاد خودم افتادم و یاد انیمیشن درون و بیرون وقتی که منطق مون قوی تر میشه انگار دیگه خجالت میکشیم که با نیروی درونمون صحبت کنیم چون از نظر ذهن منطقی دیوانه بازیه

    الان که من در این مسیر هستم میگم اگر اینکار دیوانگی است من عاشق این دیوانگی هستم

    خیلی عالی بود این فاضل هم مثل بقیه ی فایلها

    خدایا شکرت که در این مسیر توحیدی هستم

    بهترینها رو براتون آرزو میکنم

    خیلی دوســــتتون دارم

    ♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام مهدی عزیز

    ببنید ما نمیتونیم همیشه ۱۰۰ درصد باشیم چون تا زنده هستیم در این دنیای مادی کامل نیستیم

    یعنی نمیتونیم کامل باشیم بخاطر شیطان یا همون ذهنی که با دیده و شنیده ها مون ساخته شده

    ما وقتی به دنیا اومدیم فقط روح بودیم و هیچ ذهنیتی نداشتیم بعد از دیدن اطرافیان و جامعه این ذهنه شکل گرفته که باورهایی هستن که تا اعماق وجودمون رفته چرا؟

    چون هر ثانیه و هر ساعت و هروز و هرماه و سال تکرار شدن و این باورمونه

    نمیشه یک شبه و یک ساله نابودشون کنیم شب بخوابیم و صبح بخوایم هیچی یادمون نیاد

    این ذهن یا همون شیطان رانده شده از درگاه خداوند قسم خورده که تا قیامت راه خودش رو میره و خداهم این اجازه رو بهش داده عین همین جمله توی قرآن هست قسم خورده که انسان رو گمراه کنه آیه ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره ی نسا

    ما نمیتونیم شیطان رو نابود کنیم ولی میتونیم در مقابلش کنترل کنیم و صدای خدا رو ببریم بالا و ذهن و روح مون رو هماهنگ کنیم تا احساسمون خوب باشه

    نجواهای شیطان مثل مورچه ی سیاه در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاه پنهانه

    چطور میشه شناسایی شون کرد؟

    با احساس بد که حس نزدیکی بهش هست که در مقابلش تقوا گفته شده در قرآن ما نمیتونیم نابودش کنیم فقط میتونیم با تقوا باشیم

    میدونی باورهای اشتباهی که از بچگی تا الان با ما بودن مثل چیه؟

    مثل یک درخت تنومند و پرقدرت که تا چندین متر در دل زمین ریشه زده

    فکر کن ببین آیا میشه بشینی کنار این درخت و با دست فقط با دست و بدون هیچ ابزار دیگه ای این درخت رو از ریشه بیاری بیرون؟

    مطمئنا نمیشه حتی اگر تا آخر عمر بشینی و کار کنی روش بازهم یه گوشه اش گیر میمونه

    باورهایی که از بعد تولد با ما هست هم دقیقا مثل همین درخته

    حالا بااین باورها ما میتونیم ۱ مطلق یا ۱۰۰ مطلق باشیم؟

    میتونیم باورهای جدید بسازیم و اونا رو بهشون دیگه کود و آب ندیم ولی نجواها اینکار رو میکنن که ما الان میتونیم با باورهایی که الان داریم جلوشو بگیریم مثلا بگیم ببین اگر فقر بوده الان ثروت هم هست دوباره میگه کو ثروت؟ کدوم آدم ثروتمند رو دیدی؟ دوباره باید منطق بیاریم و مثال بزنیم براش که آره مثلا استاد عباسمنش تونسته، ایلان ماسک تونسته، جیف بیزوز تونسته،…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: