گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

به نام خدا

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته جان

چقدر شنیدن این فایل کوتاه تجربیات آشنا ولی از یاد رفته ای رو در من زنده کرد و به یادم آورد ، به یاد آوردم اون موقعی رو که چقدر رنجور و درمانده بودم از همه از خودم و مثل بچه ای که تو خیابون گم شده و و برای پیدا کردن آشنایی به هر طرف سرگردان میدوئه در حالی که همه با سرعت و بی تفاوت از کنارش رد میشن .

واقعا روزها و ماههاست و تقریبا یک سالی هست که دیگه اون حس رو نداشتم ، حس این سوال بی جواب که “از کجا امده ام ، آمدنم بهر چه بود؟” و همیشه خودم رو با جوابهای بی منطق و احمقانه ای که بقیه (مدرسه ،جامعه ، خانواده و…) بهم میدادن گول میزدم ولی قلبم با صدای بلند فریاد می کشید که نه این حقیقت نیست. و چقدر زمین خوردم و چقدر خرد شدم ولی دست از جستجو بر نداشتم تا خدا جدئت من (و همه ی ما) رو دید و به راه راست هدایتمون کرد به خودش هدایتمون کرد به ایمان هدایتمون کرد

راهی که برای هر سوالمون پاسخی منطقی و قابل درک و اجرا وجود داره که با عمل بهش بهترین نتایج رو میگیریم در تمام ابعاد در سلامتی در روابط در آرامش در ثروت

و چقدر خوشبختم که در این مسیرم و چقدر خوشحالم که خدا رو پیدا کردم خدایی که در وجود منه و به دور از توهمات و خیالات کثیف افرادیه که ازش برام ی غول بی شاخ و دم ساخته بودن که اگر ی رکعت نمازت رو اشتباه میخوندی پدرت رو در میاورد و باید کلی ناله و گریه میکردی تا صدات رو بشنوه و باید کلی به ادمای بی ارزش و بدردنخور باج میدادی شاید بهت نگاه کنه

خدایا ازت سپاسگزارم که منو وارد مدار یکتاپرستی کردی وارد راهی که من ارزشمندم

وارد مداری که من میخواهم و به آسانی برام فراهم میشه ، نیازی نیست به کسی باج بدم بیخودی احترام بذارم یا بترسم و شرک بورزم که اگر فردا کارم بهش افتاد چی؟

خدایی که هر لحظه بامن در مسیر رشدم قدم برمیداره و هر اتفاقی هم بیوفته تو دلم بهم میگی: زهرای من نترس چون تو منو داری ، اونا باید بترسن که منو ندارن

و قدمهام رو محکم میکنه به خواستن و ایمان به دریافتش و چقدر زندگی ایم با این خدا زیباست ، چقدر آرامم و چقدر همه چیز زندگیم در دستان خودمه

استادم ازت سپاسگزارم که باعث این آرامشم شدی و به قول خودتون :بچه ها همه چیز توحیده ❤