گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

به نام خداوند بخشنده مهربان سلام میکنم به استادعزیزو خانوم شایسته عزیزودوست داشتنی و تمام دوستان گلم استاد چقد قشنگ میگید همه چیزو بنویسید چقد خوبه که مینویسیم ومیبینیم که چقد تغیر کردیم و اگه همه اینارو ننویسیم و یاداور نشیم فک میکنیم همون ادم قبلیم ولی اصلا اینطور نیس زندگی من به قبل از اشنایی با استاد و بعد از اشنایی با استاد خلاصه میشه خداروشکر میکنم واقعا خداروشکر میکنم که انقد قشنگ خدارو بهم نشون دادی استاد توی یکی از فایل هاتون وقتی ماشین برده بودین تعویض روغن و ماشین شامل تخفیف شده بود و گفتید از همه چی حتی چیزهای کوچیک شکر گزار باشید تا بیشتر خدا بهتون بده .ومن واقعا به چشم خودم دیدم استاد بعد از دیدن فایل باخودم گفتم باید توجه کنم وشکر گزار و از یکی از دوستان توقع داشتم که با داشتن باغ زرد آلو های رنگارنگ برامون زردآلو بیاره که حتی به همسرم گفتم چرا دوستت برامون زدآلو نیاورد امسال این برمیگرده به همون دست های خدا شاید موضوع کوچیکی باشه ولی من در اون زمان خیلی دلم زردالو میخواست وداشتم بدون فکر دست های خداوند رومیبستم و فقط میگفتم همون دوستش باید برامون بیاره و روز بعد دیدم یکی دیگه از دوستاش برامون یک جعبه زرد الو اورد ومن توی این داستا دوتا درس یاد گرفتم که دست خدارو نبنیدم شکر گزار باشیم چیزهای که میخوای از طریقی نیکو به دستمون میرسه یا اولین کامن من درسایت برای حسادت بود .من با لطف خدا و اون فایل زیباتون تونستم از حسادت کردن و کینه دور بمانم و من هم که بادیدن عکس دوستانم در تفریح حسادت کردم و باز به خودم اومدم حالمو خوب کردم چهارروز پیش باهمون دوستان همون جاهایی رفتیم که قبلا بدون من رفته بودن وکلی بهمون خوش گذشت باهر قدم گشتن توی طبیعت و بازی کردن با دوستان از ته دل خداروشکر کردم این از تجربه من توی این مدت وارد سایت شدم انشاالله کامنت های بیشتر و بهتر وپیشرفت های بیشتر خدایاشکرت خدایا شکرت

ممنونم استاد یاحق