نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- سمت خودت را انجام بده؛
- معجزه “بازسازی احساس لیاقت درونی”؛
- معجزه “ورود به دل ترس ها”؛
- چرخه ای نابود کننده به نام “راضی نگه داشتن دیگران”؛
منابع بیشتر
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 57 | به هیچ چیز باج نده28MB28 دقیقه
سلام استاد عزیزم
واقعا ساعتها باید فکر کرد و نوشت
در مورد حرف مردم که اگر پاشنه آشیل ۱۰۰ درصد افراد نباشه ولی پاشنه آشیل ۹۹ درصد آدم ها هست . در مورد خودم قضیه اینطور بود که بعد از آشنایی با شما که از کتاب رویاها شروع شد و فایلهایی که گوش می کردم و بعدها که دوره عزت نفس را خریدم ، توی جواب دادن به افراد بهتر شدم یعنی قبلش اینطور بود که اگر مورد قضاوت قرار می گرفتم و کسی چیزی بهم میگفت به شدت بهم می ریختم و میرفتم تو اتاق یک ساعت گریه میکردم ولی بعد از اینکه روی خودم کار کردم دیگه گریه نمی کردم و بعدش بازم بهتر شدم و همون موقع که حرف مفت میزدند جواب میدادم طوریکه طرف حداقل جلوی من خودشو جمع میکرد و رفتارشو کنترل میکرد و من دیگه هیچوقت گریه نکردم و همین گریه نکردن خودش کنترل احساس محسوب میشد و من از لحاظ احساسی ثبات بیشتری گرفتم . بعدش که محکم تر شدم هرجا لازم بود جواب بدم جواب های درست و کوتاه به زبونم میومد و میدادم و همین واکنش های به موقع ، احساسمو بهتر میکرد و فکر می کردم این به معنی کامل شدن من در این موضوع باشه . حالا همیشه شما می گفتید پاشنه آشیل خودتون حرف مردم هست و من فکر می کردم خودم اصلا این پاشنه آشیل را ندارم و در واقع بنظرم حرف مردم یک پاشنه آشیل پیش پا افتاده ست و برام عجیب بود که پاشنه آشیل شما حرف مردم باشه تا اینکه چند روز پیش پسرم در مورد اینکه عید که مسافرت خونه عمه ش رفته بود و شوهر عمه ش پشت سر همسرم حرف زده بود و کلا زندگی ما را قضاوت کرده بودند ، صحبتهایی کرد و خیلیم ناراحت بود که در مورد پدرش حرف شنیده و من همون موقع بهش گفتم اشکال نداره میدونم چقدر احساست بد شد وقتی پشت سر ما حرف زدند ولی برای خودت تجربه خوبی بود که انقدر روی آدم ها حساب نکنی و بعدش دیدم هم من و هم همسرم بر طبق حرفهایی که در موردمون گفتند خودمونم داریم خودمونو قضاوت میکنیم یعنی داریم توی مکالمه های دو نفره مون دلیل میاریم که اگر فلان کار را کردیم به فلان دلیل بوده و حق داشتیم و مدام توجیهاتی میاوردیم که از توبیخ و سرزنش خودمون جلوگیری کنیم بعد یهو گفتم یعنی چی این حرفها ؟ چرا ما تحت تاثیر حرفهای دیگران داریم خودمونو توجیه می کنیم ؟ اصلا درستی و غلطی تصمیمات ما به کسی ربطی نداره که حالا ما هم به دنبال قضاوت اونها بشینیم خودمونو توجیه و تفسیر کنیم بعد دیگه تصمیم گرفتم نه به تعریف هایی که ازم میکنند اهمیت بدم نه به انتقاداتی که به گوشم میرسه و گفتم من اگر میخوام بزرگ بشم نباید به قضاوت ها اهمیت بدم و خدا را شکر خودمم پتانسیل اینو دارم که در این زمینه خوب بشم یعنی ترمز ها خیلی سریع و با کمی منطقی کردن موضوع برداشته میشند و راستشو بخواهید الان دیگه دلم می خواد حتی پشت سرم حرف بزنند که من بخندم و بگم چقدر از کارهایی که من میکنم زورشون اومده که نمی تونند جلوی حرصشونو بگیرند و زبونشون را کنترل کنند .