گفتگو با دوستان 58 | هماهنگ ماندن با قانون - صفحه 7

به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اووست

درود و سلام استاد نازنینم

این جمله شاه کلید این فایله: اگه قااانون جواب میده پس من روی خودم کار میکنم من خودم رو بهبود میدم و خداوند جهان بلده چطور سمت خودش رو انجام بده و میدهههه و شراااایط و آدماااای مناسب رو در مسیر من قرار میده (مشق شب: 1000 بار از روی این جمله بنویسیم )

دقیقااااا دقیقاااااا من میلیون ها بار تجربش کردم.

برای اینکه حتی بهتر به وجودم بشینه تجربه ی حدود سه هفته پیشم رو مینویسم که اگه روزی مجددا به اینجا هدایت شدم یااادم بیاد که منم طبق همین قانون عمل کردم و جوااب گرفتم برای بار میلیونم.

ما الان در شرایطی هستیم که به لطف خدا در بهترین زمان و در بهترین مکان باید متوجه یه سری مسایل میشدیم که بخواهیم با هدایت پروردگار بهترین تصمیم رو بگیریم. یه تصمییییییم بزرررررگ دیگه. ازون تصمیما که جسارت و ایمان میخواد. تصمیم به مهاجرت بعدی یا اینکه نه همینجا برای ما عالیه. وقتی میشه این تصمیم رو گرفت که تو به حد زیادی رشد کرده باشی دل نبسته باشی به محیط خونه شهری که توش زندگی کردی و فقط به حال خووبت به پیشرفتت به رشدت کمک کرده و باااز هم یادت بیاد پروردگار برای تو همه جااااا خدایی میکنه پس دل بدی به هدایت هاش و به ماهیت خواسته هات بچسبی و باور کنی قطعا جاهای دیگه ای هم هست که شاید ازینجا بهتر و عالیتر باشن برای تو پسسسس باور کنی نترسی دلتو ذهنتو باز بذاااری و فقط با ایمان پیش بریییی.

نترسیییی از ناشناخته های جدید. مگه روز اول ما ازینجا چی میدونستیم مگه همه کارارو خدا برامون نکرد و ما فقط چون باور کردیم که از راه هایی که فقط اون میدونه و میتونه دستهاش رو میرسونههه کارای ما به آسانی رقم می‌خورد. ما فقط گوشای قلبمونو باز کردیم گووش به زنگ هدایتاش بودیم و برااحتی به طرقی که قابل درک بود برای ما دستاش رو میرسووند و ما عمل میکردیم قدم برمیداشتیم و بعد بوووووم راحتی بیشتر رفاااه بیشتر آسایش و رزق بیشتر رو تجربه میکردیم.

واای خیلییی حرف دارم که بخوام بزنممم.

ببینیییید من دووس دارم بارها اینو بگم که هم خودم بفهممش هم اگه عزیز جانی به این کامنت هدایت شد. ببینید عمل عمل عمل خیلیییی مهمه. به قول استاد این دنیااای مااادی به عمل کردن نیاز داره. قرار نیست که فقط حالمونو خوب نگه داریم به قول استاد یه کیسه پول از بالا بیفته پایین. قراره ماااا حالمونو خوب نگه داریم و هدایت ها در آرامش در ایمان و باور بدون آلوده شدن به تررررس میان و تو میفهمیشون و بعد باااید عمل کرد اقدام کرد.

مهم ترین موضوع اینه که حتی برای با کیفیت ترین نحوه ی عمل کردن هم پروردگار باااز و باااز و باااااز هدایت میکنه. حتی میگه برو الان این لینک رو باز کن الااان این جلسه آموزشیه رو گوش کن حالا پاشو به فلوونی زنگ بزن الان جواب این تماس رو نمیخوااد بدییی الاان این ویست نرفت پس نباید این موضوع رو عنوان کنی و همینطور رگباریییی اگه شنوا بشی میشنوی و عمل میکنیییی و همه چیز سریع برات وضوح پیدا میکنه.

فرق تو با اونی که روی مغزش حساب کرده یعنیییی روی برنامه ریزی های مغزش بدون توجه به هدایت ها میشه زمین تا آسمووون. توام یه پلنی تو ذهنت دااشتی اماااا حسااابیم گوش بزنگ هدایتا بودی و اگه قرار باشه پاسخی برای ذهن نجواگرمون داشته باشیم نتیجه بهترین پاسخ میتونه باشه.

خدا پروردگار کاینات انرژی مطلق کیهان هر چیییی که اسمش رو بذاریم میدووونه من الان چیکار کنم که حتی دو ساله دیگه مثلاااا فلااان قانونه عوض میشه و یااا فلااان جا قراره در ماه ژانویه در سال 2025 فلان نرخ بهره بیاد و من الان باید این کار رو انجام بدم.

بحث هدااایت اینجووریه که دل بدی و چونه نزنیییی وقتی میتونی چونه نزنی که گوش کرده باشی بعد حضضض نتایج شگفت انگیز قبلیتو برده باشی و بگی پس روال همینه و کلیدیییی ترین جمله ی این فااایل من رووی خودم کار میکنم جهاااان خوب بلده کارشو انجام بده و ادامههه میدییی.

نمییییدونم چی میشه. اینو اینجا مینویسم برای تو نگین که داری امروز رو زندگی میکنی و نمیدووونی سال دیگه این موقع کجاایی امااا دمتتتت گرم بهت افتخار میکنم که باااور داری اگه فرصت زندگی در این دنیارو داشته باشی قطعااااا در یک جاااای فوق العاده ای داری زندگی میکنی با کوله باری از اتفاقات شگفت انگیز و لذت بخش و ایمانی قویتر. شاید همینجا باااشی شاایدم نه. همینکه پذیرایی و ماهیت خواسته هاتو فهمیدییی و درخواستای خفن میدییی چون باااور داری برای خدا انجامشون کاری نداره تو برنده اییییی. هر جا باااشی قطعا بهترین جا برای رشد و تعالی تواه و خدا کارشو خووب بلده خوووووب.

پس من فقققققط و فقطططط روی بهبود و رشد خودم کار میکنم من قدم برمیدارم عمل میکنم من روی ارتقای مهارتام کار میکنم روی ارتقای شخصیتم کار میکنم روی ارتقای درکم از جهان پیرامونم کار میکنم من تلاش میکنم غل و زنجیرهای وابستگی به این مکان رو از خودم جدا کنم من تلااش میکنم باور کنم هر زمااااان که بهترین زمانه من خانوادمو میبینم من عشقای دلمووو میبینم من مامانمو بابای شیکم تپلیمووو من داداشای شیرین زبون شیطونمو من بچه های قند عسلشون رو من همسرای نزدیک تر از خواهر برااام رو در آغوووش میکشم پس نترسسم و بدونم خدا خوووب بلده سمت خودش رو انجام بده.من فقط روووی خووودم کار کنم همییین و بعددد مزدها و پاداش ها کرور کرور به زندگیم جاری میشه و اصلاااا چرا میگم میییشه همیین الانم جااریه.والااااا

عاااشق خودمم میام یه چی دیگه بگم میرسم جای دیگه.

مووضوعی که میخواستم بگم اوون داستان هدیه تپله مال حدود سه هفته پیشه.

یه مبلغ پولی بود که به نسبت برای ما پوول خوبی بود.یعنی حدودا بیشتر از دو ماه اجاره خونه ی اینجا میشه. ما اصن نمیدونستیم این پوله وجوود داره. ما تو فکر و خیالات کارای خودمون بودیم. بابای همسرم از ایشون وکالت دارن برای کارایی که اگه ما نبودیم از طرف ایشون انجام بدن. این شخص مثل یک فرشته شده دستی از دستان خدا برای ما. شخصی که خودش یه عالمه سرماایه داره و یک شخصیت به قول خودمون کاسب کار قدیمی و ازون تحصیل کرده های قدیمی و اصن اصول آداب و معاشرت خاص خودش. در هر صورت این شخصی که به شدت جدیه کلاااا عاشق من شده بماااند و حتیییی این شخص شده از طرف خدا مامور یه سری کارای ما. یعنی زمانی ما اینجا خواب و تو حال خودمون بودیم این بنده خدا تو اون وضعیت آب و هوایی شهر ما با ادارات تق و لق از شدت گرما و قطعی برق پیگیر کار ما بوده.

حالا پیگیر چی؟ پیگیر پولی که اصن ما نمیدونستیم هسسست و یهو مشخص میشه که هست. اونم توسط افرادی که سهمی ازین پول داشتن و در اوج عدم صلح با خودشون هستن و حاضر بودن خودشون ازین پوله چیزی بهشون نرسه تا همسر منم به سهمش نرسه و این موضوع رو عنوان نکرده بودن. اما خدا مدیر و مدبر عالم خوب بلده به قول استاد که هر شخص چه نقاط ضعف و قدرتی داره. به هرحال اوضاع به سمتی پیش میره که به علت یه مساله ای این موضوع ناخواسته توسط اونها عنوان میشه و بابای همسر منم به همسرم میگه میخوای برم دنبال این پوله و ایشونم میگه که نمیدونم هر جور خودتون صلاح میدونید اگه اذیت نمیشید برید اگه هم نرفتید ایرادی نداره مهم نیست.

حالااا چی میشه که پدر همسرم پیگیر میشه. چون همون افرادیم که سهمی داشتن پشت تلفن یه چیزی میگن که گویا برای پدر همسرم اکی نکردن پوله حیثیتی میشه. ببینید استاد میدونید موضوع چیه. من اینو به همسرمم گفتم. ببینید اگه اون صحبتا به مثلا پدر من گفته شده بود شخصیت ایشون مدلیه که میگفت تو این زمینه اصلاااا برام مهم نیست اینا چی گفتن و برام ذره ای اهمیت نداااره ولییییی برای پدر همسر من اوون حرفه سنگین بوده. حرفم اینه که حتی خدا میدونه یه فردی رو تو چه شرایطی قرار بده که یک جمله به یکی دیگه که اینجا پدر همسر من باشه بگههه که این جملههه قضیه رو هیثیتی کنه و این دست خدا رو مامور کنه بره پیگیر این مبلغه شهههه در صوورتی که ما اصنننن خبر نداشتیم. میخوام بگم استاد میفهمممم چی میگیییین تجربش کرددم.

ما اینجا مشغول زندگانی و دست خدا مشغول قدم زدن در ادارات برای ما بود.

حتیییی خدا خووب بلده چه زمااانی بهت هدیه رو بدهه. همووون موقع که بهترین زمانه که تو بفهمی دقیقا کدوووم بعد از رفتارت و افکارت رو باید بیشتر بولد کنی.

همووون موقع که مثلااا من بیدار شدم و به یه عااالمه ترسم غلبه کرده بوودم و خودم و زندگیمو سپرده بودم دسته اووست کریم و بهش گفته بودم خدایااا من فقط روی بهبود خودم کار میکنم من خواسته های الهی لاکچری و خفنم رو بدون ترس بدون نگرانی از نشدن بدون احساس کمبود بهت میگم چون تو حتی به مووو برسه نمیذاری پاره شه تو هیییچ وقت دیر نمیکنی تو بارهااا بهم نشووون دادی و من نمیذارم شرایط به ظاهر پیچیده تورو توی قلب و ذهن من کمرنگ کنه من بااازم بهت ثابت میکنم عاشقتم و باورت دارم و خودمم به عنوان مخلوق توانمندت که وقتی خلقم کردی به خودت گفتی فتبارک الله احسن الخالقین باور دارم پس پیش میرم ادامه میدم و عمل میکنم و نمیییییدونم چطوور و نمیدوونم چجووری و نمیدونم چیکاااار میکنی ولی میدونم حتی زمانیم خوابم تو با عششق حواست به من و زندگیمه و کمک ها و دستهاتو لشکر زمین و زمان و جن و انست رو برای من میرسونی و ردیف میکنییییی همه چی رووو

آرررره وقتی از خواب بیداار شدی و این مکالمات رو داشتی با خدا تو دفتر رویاییت میکردی وقتی که خواستی روز پر برکتت رو شروع کنییی بعد که صحبتت با یگانه قدرت هستی تموم میشه و خودتو با آرامش و باور سپردی دستش همسرت از پشت سرت صدات میزنه میگه نگین یه خبر خوووب و بعد تو میشنوی که پوله رفته به حسابتون میفهمییییی که آااااره درستهههه مسیییر همینهههه خدا الااان خواست بفهمیییی که بیشتر باورش کنی که چه قدرتی داره پس ترسی نداشته باش و با همیییین فرمون ادامه بده که توووو رستگااار میشی تو میشی جزو همونایی که انعمت علیهم شامل حااالشون شده چون تووو در صراط مستقیمییی

آاااخ من آرااامم ورای نتیجه ورای هر چیزی من تا زمانی که امور زندگی الهیم رو دسته خود اووس کریم سپردم و قدم برمیدارم طبق هدایتاش ترسی بر من نیست شکی بر من نیست و من تلاش میکنم بهتر و بیشتر باورش کنم.

خداااا هیچ بنده ایش رو بیشتر از توانش تکلیف نمیکنه. پس تواناییش رو دارم که اینجام. باید به خودم افتخار کنم.

خدایاااا شکرت که فرصت نوشتن بهم دادی.

دیگهههه واقعنیییی بریم سراغ آموزشای خفنمون تحت نظر استاد استادااان خود خووود اوووس کریم که بهتر از هر کسی بازارهای مالی رو میشناسه چون خودش خلقشون کرده و خدایاااا قشنگ معلووومه که میخوای به رااحتی و با لذت دلااار و یورو و طلااا و ثروت به سر تا پااااام بریزییییی تا لعلک ترضی بشششششم. میگمااااا لعلک ترضی هستمممم اماااا ترضی ترررر ترضی ترررر. بریم که بترکووونیم.