گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد

به نام رب عالم ها که هر لحظه در حال هدایت ماست

من با صحبتهای استاد در این فایل تکان خوردم. نمیدونم واقعا عملگرا هستشم یا نه؟ نکنه توی توهمم حواسم نیست! اینها رو دارم با حس خوب میگم و مینویسم.. واقعا عملگرایی یه چیزیه که انگار گم میشه بعضی وقتها و از طرفی یه فایل دیگه هم از استاد امروز دیدم که میگفتن حرف های قشنگ زدن ربطی به فرکانس باورتون نداره. هر چقدر هم قشنگ حرف بزنی اما وقتی باورت اونی نباشه که میگی فایده ای نداره چون فرکانس داره چیز دیگه ای ارسال میکنه و از اون دست دریافت می کنی..

من الان در دوره کشف قوانین زندگی هستم و تازه رسیدم به جلسه 6 و با اینکه بسیار جلسه راحتی هست از لحاظ تمیرنات و بسیار هم لذت بخشه چون در مورد تمرکز روی خواسته ها هست و باید تصویر سازی کنیم و من الان تلنگری خوردم که فهمیدم حدود ده روزه هنوز نه تمرکز درست حسابی کردم و نه تصویر سازی خیلی دقیق و نه عملی برای محقق شدن این تصاویری که می سازم.. خب اصن یعنی چی؟

بابد حرکت کنم .. الان کلی از بازار کالا خریدم و سرمایه قفل شده ولی تو این ده روز هیچ کاری برای فروش اینها نکردم.. البته که استاد تاکید دارند که باور به الله موجب میشه همه کارها رو خودش برامون درست کنه.. مگه قلبمون ما کاری براش میکنیم که خدا درستش کرده و یا مگه برای سیستم ایمنی بدنمون که انقدر عالی کار میکنه ، من دارم کاری میکنم؟ یا برای همین خرید این محصولات مگه من آگاهانه کاری کردم؟ من فقط هدایت شدم و گفتم باید بخرم و قطعا خودش برای فروشش هم باید همینطور راحت هدایتم کنه.. حتما باورم ضعیفه به خدا و موجب شده چیزی دریافت نکردم.. اگه موانع رو از جلوی ارسال فرکانسم بردارم قطعا اینها سریع فروش میره ، بدون اینکه کار خاصی لازم باشه..

گرچه اگر هم کاری لازم باشه خودش بهم ایده میده به همراه جراتش . مثل خانم آزاده که جرات کرد و رفت با مادر دوستش برای آموزش بهتر صحبت کرد و ازش درخواست آموزش کرد .. مثل جراتی که کرد و رفت با اون مسافرین خارجی صحبت کرد . مثل جراتی که رفت با آموزشگاه صحبت کرد و راهی جدید شروع شد و مثل بقیه کارهایی که بسیار تحسین برانگیزه..

من الان میفهمم که درسته خدا خیلی چیزها رو به ما داده و میده که هیچ کاری براش نمیکنیم یا نکردیم.. ما قرارمون اینه که همه کارها رو بسپریم به اون و لطف کنه و راست و ریس کنه و بقیه راحتی و استفاده از نتایجش با ما باشه..

یه وجهه دیگرش میشه اینکه اون ایده هایی که همراه با انرژی انجامش میاد خیلی طبیعی و روان است و از کسی انرژی نمیگیره.. پس برا همین مثل همون کار قلبم یا سیستم ایمنیم و غیره خودش پیش میره..

یعنی باید تسلیم باشم..

چه در سکوت و هیچکاری نکردن

و چه در حرف زدن و پیاده روی

ممنون از استاد عزیز و خانم شایسته و خانم آزاده