گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
  • تواناییِ ابراز قدردانی؛
  • بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
  • مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
  • کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
  • “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
  • خودباوری چگونه ساخته می شود؟
  • چگونه برای خودم درآمد بسازم؟

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

271 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زکیه لرستانی» در این صفحه: 1
  1. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    بنام الله مهربان

    سلام ب همگی عزیزانم

    روز65

    خداروشکر ک هدایت شدم ب این فایل و آگاهی های ارزشمند

    خدایا شکرت بخاطر الگوی موفقی ک هدایتم کردی برای کارم

    چقد تحسین کردم آرزوی عزیز و بخاطر ایمانی ک نشون داد و قدم ب داشت و عمل کرد ب الهامش

    و خداوند چقد قشنگ هرلحظه داره با ما صحبت میکنه و بهمون پاسخ میده

    چقد تحسین کردم آزاده عزیزرو بخاطر عزت نفسی ک نشون داد و عمل کرد ب ایده های ساده و ارزشمندی ک بهش هدایت شد

    .برای خودش و تواناییش ارزش قائل شد

    و چون میخواست ارزش خلق کن

    @@@@@@@@@@

    سلام مجدد ب دوستان قشنگم

    ادامه ی کامنتم و الان ک 12:24دقیقه ظهره دارم مینویسم

    دیشب خواب شیرین چشمانم و ربود خخخخخ

    الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر خواب بسیار عمیق و آرامم

    صبح خیلی سرحال بیدار شدم و نرمشم و انجام دادم

    دیروز بعد کارم ساعت 8و30از سالن زدم بیرون هرچی منتظر تاکسی شدم

    خبری نبود

    تصمیم گرفتم ی کم پیاده روی کنم تا میدون جوان گفتم اونجا مث همیشه حتما تاکسی میاد

    خیلی جالب بود اصلا تاکسی ب چشمم نمیخورد منی ک هرروز بعد دو دقیقه سوار میشدم و میومدم خونه

    یادم اومد ک حسم میگفت باید یکبار پیاده بری تا خونه و پا روی ترست بزاری

    گفتم قرار بود ک هوا ی کم روشن تر باشه ولی الان تاریکه ک

    خیلی جالب بود حسم میگفت اشکال نداره خدا ک هست تو تنها نیستی

    پس مسیرتو ادامه بده

    قبل اینکه برسم ب میدون هنوز دو دل بود

    گفتم دو دقیقه میمونم اگه تاکسی نیومد یعنی باید بقیه ی راهو تا خونه پیاده برم

    اگه اومد سوار میشم

    خلاصه موندم خبری نشد

    حسم گفت برو

    من تو عمرم تواین ساعت تو این منطقه نیومدم ولی الان داشتم پیاده میرفتم ب سمت زیر پل هوایی ک تاریک بود و هیچ کسی نبود اونجا

    گفتم خدایا از کدوم سمت برم از زیر پل یا برم طرف راست و بعد برم تو کوچه

    خیلی قشنگ بهم گفت برو اونطرف خیابون و بپیچ تو کوچه و من هم رفتم

    اولین چیزی ک دیدم گالری ماشینی بود ک قبلا هم دیده بودمش

    چون یبار هوا روشن بود اومده بودم این مسیر رو

    اون خیابون و ک رفتم ی کوچه بود جفت گالری

    ک اونو رد کردم

    و وارد کوچه ی دوم شدم

    دیدم ک تاریکه کوچه باز ادامه دادم

    باخودم میگفتم خدا همراهمه و مراقبم هست انتهای کوچه بودم ک 4تا خانم و دیدم ک از روب رو میومدن

    ک حسم بهتر شد گفتم خدایا مرسی ک اینا رو برای من فرستادی

    و بعد از چن دقیقه رسبدم ب خیابون اصلی ک خونه مون بود

    واقعا تعجب کردم ک چقددد نزدیکه خونه مون ب محل کارم یک رب هم نشد

    و خداروشکر کردم ک پا گذاشتم روی این ترسم و بزرگتر شدم

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    وقتی اومدم داخل دیدم آجیم داره سبزی پاک میکنه و شام هم درست کرده خداروشکر خییلی خوشحال شدم

    الهی شکرت سرشام بودیم ک آجیم ک اراکه خونه ش با خانواده اش بدون اینکه خبر بده اومدن و سوپرایزمون کردن

    دیروز تو سالن کار با میکرو کانت و یاد گرفتم پوستو لیفت میکنه و روشن

    طریقه ی درست کردن کانتور

    زدن

    و پاک کردنشو یاد گرفتم

    یکی از مشتری هام هم اومد و بهم میگفت آرامش خخخ

    میگفت خیلی آرامش داری و حس خوب ازت میگیرم

    دیروز ماسک پایانی درست کردم برای مشتری هم درست کردنش قلق داره و هم زدنش

    ولی من ب لطف خدای قشنگم و توانایی ک ب هم داده همون بار اول عالی درست کردم و زدم

    و باز دیروز بار دومم خیلی بهتر مراحلشو انجام دادم و سمانه جان هنرجویی ک داریم با هم آموزش میبینیم میگفت خیلی سخته برام درست کردن و زدنش کلی استرس داشت

    اومد کنار دستم و داشت با دقت نگاه میکرد ک چطور دارم میزنم

    من واقعا توانایی بالایی دارم تو یاد گیری

    ک این از فضل خدای قشنگمه

    ک آسانم کرده برای آسانی ها

    الهی صدهزار بار شکرت

    امروز صبح برای اینکه بافت زدن مو رو تمربن کنم

    هم برای خواهر زاده ام زدم و هم برای آجیم ک خداروشکر خیلی بهتر شده کارم

    ولی باز باید تمرین کنم و مرتب تر کار کنم

    ک اجیم و دخترش کلی ذوق کردن براش

    و وقتی ک تصویری با آجی دیگه ام صحبت میکردن خیلی تعجب کرد گفت ثنا این بافتو زکیه برات زده

    گفت اره

    گفت خیییلی مرتب و خوشگل ترشده موهات

    و خودمم خیلی ذوق کردم براشون

    من توانایی های زیادی دارم

    ک ب راحتی میتونم ازش ثروت بسازم

    من از همین بافت ک هنوز خیلی حرفه ای هم نیست تونستم پول بسازم اگه بیشتر رو تواناییم کار کنم ب راحتی میتونم ازش ثروت بسازم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر اینکه ثروت بی نهایته و روز ب روز بیشترو بیشتر میشه

    و هرروز فرصتها بیشتر میشه

    موقعیت های پول سازی بیشتر میشه

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    من میخوام مولد ثروت کنم

    و خدمت کنم ب گسترش جهان وارزش خلق کنم و رشد کنم و لذتشو ببرم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: