گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-13 08:02:192024-04-30 04:22:17گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آوردشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه ی اعضای خانواده ی عزیزم
استاد جان من یک موضوعی رو در این فایل دقیقا متوجه نشدم ، اینکه شما میفرمایید که از خداوند هدایت بخواین و عجله نکنید و روی باورهاتون کار کنید و ورودی و ذهن. و کنترل کنید و به نکات مثبت توجه کنید و سایر تماربن و نتیجه رو برای خدا رها کنید و کارتون خوب باشه تا ایده ای بهتون برسه که با شرایطی که همین حالا دارید بتونید انجامش بدین ولی حالا تو این فایل میفرمایید که منتظر نباشیم و حرکت کنید و بیکار نمودید و پول بسازید و…
این خیلی منو دچار چالش کرده ، من حالم خوبه و دارم همه ی تماربن رو با تعهد انجام میدم و ایده های زیا ی در زمینه ای عاشقش هستم برای پولسازی بهم رسیده ولی شرایط اجرا کردنشون رو ندارم و در توانم نیست و الان منتظر ایده ای هستم که بتونم عمل کنم بهش حتی اگر از راه کاری که عاشقش هستم هم نباشه ، و من حالا نمیدونم چه کار کنم ؟ منتظر ایده ی عملی باشم طبق شرایطم یا اینکه برم هر کاری انجام بدم برای پولسازی؟
ممنون میشم اگه استاد و دوستان راهنمایی کنید.
سلام سیمین عزیز.
اونجا که استاد میگن عجله نکنید آرام باشید هدایت بخواید.
من آگاهیم اینه: کارتو داری انجام یا با همین امکاناتی که هست و داری استارت میزنی قدم برمیداری آرامش باش و بسپار به پروردگار به سمت ایده ها و مسیرهای عالی ووعالیتر هدایت میشیم.
فایل آزاده جان ببین عمورضا عطارروشن و آقا ارشیا هم نگاه کنید، تماما اول از یجا شروع شدن حال ووحس خوب، اقدام کردن قدم اول برداشتن تو کار مورد علاقت و تعهد داشتن به مسیر و در عین حال ایمان به نیروی هدایتگر.
خود من با فایل آقا ارشیا و عمو رضا استارت کارم زدم و کافمو افتتاح کردم و دقت کنید همه از جایی که بوده جایگاهی ک داشتن شروع کردن من هم علارقم اطرافیان که میگفتن جای بزرگتر جای بهتر که ختم میشد برم زیر وام و قرض از جایی که خودم توانایی داشتم استارت زدم و به نحوه احسنت کارم پیش میبرم و نتایج کوچیک دارم میبینم و تحسینشون میکنم.
من چیزی که برداشت کردم از فایل های رایگانی ک تا بحال گوش دادم و نتایج دوستان این آگاهی برداشت کردم دوست داشتم بگم و فقط اینو میدونم در مسیر درست باید قدم برداشت و عمل کرد، عمل کنی قدم برداری هدایت میاد.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم و خانم مهربانِ سایت ما
و خانم زیبا آزاده خانم .مهمون خوشبخت صفحات سایت و مخاطب خاص کامنت بچه ها .
چقدر استمرار در عمل شما خوب جلوه گر شد .
و مصاحبه ی استاد با شما چقدر به نظر من عالیه و این اتفاقیه که نصیب هر کسی بشه قطعا نتیجه هاش بزرگ و بزرگتر میشه .
و شما نمونه ی یک زن موفق هستید
عمل گرا .خالق شرایط. به دل ترسها زدن .
و ….
و در نتیجه نتیجه میشه یک آزاده ی موفق و خوشبخت .
بهتون از اعماق وجودم تبریک میگم .
و قطعا هر کدوم از ما میتونیم یک آزاده ی موفق بشیم اگه از اگر ها و تشویش ها دست برداریم .
و با یک چاقوی بزرگ به قربانی کردن اونچه که سالها در نهان دلمون بود برویم و قسمتی از خودمونو قربانی کنیم که فوق العاده بهش عادت کردیم و دوستش میداریم .
به نظر من بزرگترین قربانی و عملی که نتیجه میدهد
در یک کلام کنترل نجواهاست .
و این نجواها چه کار نمیکنه با ما
وقتی که به همه چنگ میزنی و مشرک میشی به نیروی قدرتمند خداوند و ، وقتی که ارتباط ت با منبع کم رنگ میشه اون وقت همه چیز سخت و سخت تر میشه اما اون لحظه ای که به خودت میای و میبینی که بابا چرا بازم قانون رو فراموش کردی و احساست رو بد کردی و اون وقت دیگه هرچقدر دستت و رو زمین بکشی نمیتونی آبی رو که ریختی جمع کنی .
اون وقته که باید بلند بشی و دستت رو زانوهات بزاری و از این آب روی زمین یه صحنه بزاری تو ذهنت و بگی باشه حالا فهمیدم که دفعه بعد دسته ی سطل رو چه جوری بگیرم .
مچ نجواها رو در نطفه باید خفه کنی
باید بتونی اون قسمت سیاه خودت رو رشد ندی
و بزاری اون قدر بهش نور نرسه که اون زیر توان رشد کردن نداشته باشه .
اما بازهم این خودمون هستیم که با کاهلی سو سوی
نوری بهش میرسونیم .
پس نگیم تضادها اومدن .
من خودم تضادها رو میارم
با افکار مسموم و عبثم .
من بارها و بارها این کار و کردم و نتیجه شم مشخصه من کجا هستم و دیگران در کجا .
امیدوارم هر روز پیش کشی برای اهدافم داشته باشم اینجوری زندگی هدفمندی دارم .
و قطعا نیروی هدایتگرم من و به سمت خواستهام هدایت میکنه .
کامنت من خیلی مرتبط به صحبت های دلنشین شما و استاد عزیز نبود .
اما این کامنتها برای من اثر بخشه .امیدوارم در همه ی جنبه ها موفق باشید دوست عزیز همه ی ما 😘😘😘😘😘
با سلام و عرض ادب و احترام خداروشکر میکنم بابت تمام روزهای که به لطف خدا فرصت داریم و از هر دقیقه و ثانیه اون استفاده میکنیم و پیشرفت میکنیم واقعا اینکه آدم به نقطه ای برسه که خود سازی فردی کنه و از درون خودشو پرورش بده از دید بنده بزرگترین نعمت و برکت و با هیچ خوشبختی نمیشه نمیشه اون رو عوض کرد خداروشکر میکنم از این بابت اول به لطف خداوند و بعد تیم بزرگ آقای عباس منش به این نتایج عجیب و غریب رسیدم
سلام استاد عزیزم و سلام به همه ی عزیزان سایت.
چقدر این مصاحبه برام جذاب بود ی روز که شما رو ببینم قطعا میگم چرا اینقدر از دیدن هم صحبتی لذت بردم خداروشکر برای بودن شما و آدم های خوبی مثل آزاده ی عزیز این فایل نشونه ی بزرگی برای من داشت خیلییی از شما سپاسگزارم و دوستتون دارم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین که مثل همیشه پشت صحنه ودوربین دارند هنرافرینی میکنن باعشق سلام خدمت شما دوستان عزیزم مخصوصا آزاده جان که واقعا کلی درس داشت سرگذشت زندگی زیباش وکلی لذت بردم از این ارامشش زیبا صحبت کردنش اینقد بااعتماد به نفس قوی صحبت کرد واقعا قابل تحسین هستش اصلا موفقیت از سرو روی زیباش میباره از لحن کلامش معلوم بابا چقد قدرتمند چقداین کاره هستش واقعا سپاس گذارخدا هستم که دراینجا عضوی ازاین خانواده قوی وقدرتمند عباسمنش هستم واقعا باعث افتخارم هستش واقعا بزرگترین افتخار واتفاق زندگیم همینهکه بین شما عزیزانم هستم بین یه عده انسان قدرتمند خود ساخته باایمان وسپاس گذارم که با تجربیات تون با گفتن زندگی تون ازطریق کامنت یا مصاحبه با استاد عزیز به من ودیگر دوستان کمک میکنید ایمان دارم بااین کارتون اول هزاران برابر خیر برکتش برمیگرده توزندگی خودتون وبعد کمک میکنید به رشد همه بچها واقعا سپاس گذارتونم هستم وکلی تحسین تون میکنم واقعا خیلی لذت بخش درباره موفقیت ها صحبت کنیم اونم بااستاد یعنی چه حالی میده واقعا از توتصویر میشه حس کرد حس وحال آزاده جان رو ازنزدیک بااستاد گل میگه گل میشنوه اینشالله خدا نصیب تک تک ما میکنه این حس خوب رو که یه روز بااستاد ازنزدیک صحبت کنیم درباره موفقیت هامون بهش بگیم وقتی استاد داره کیف میکنه ازموفقیت ما وای تصور بکنید این صحنه روواقعا اشکم درمیاد هروقت خودمو تصور میکنم بااستاد واقعا بچها خیلی لذت بخش من که هروقت میرم تورویا پردازی کلی کیف میکنم بارها شده دوساعت بااستاد دارم صحبت میکنم ولذتش رومیبرم به والله من بادیدن این صحنه ها انگیزه چندین برابر میشه استاد روازنزدیک ببینم وباهاش صحبت کنم استاد چرا شما اینقد عزیزدل ما شدید که همه مشتاقانه دوست داریم با شما باشیم ببینیمتون واقعا نمیشه اول صبح ازخواب بلند نشم یاد شما نباشم به هرطریقی شده یادشما میکنم واقعا الان دیگه شدین جزیی اززندگی من استاد نمیشه دیگه به شما فکرنکرد حرفای زیبای شمارونشنید نمیشه بخدا دیگه شدین جزیی جدا ناپذیر حالم خوب بوده شما بودید بد بوده شما بودید توماشین شما بودید سرکار شما بودید یعنی همجا شما بامن هستین اموزشهاتون همینجور ازخواب بلندمیشم توذهنم داره دور میخوره تالحظه ای میخوابم وهمچنین دررخواب واقعا خیلی دوست دارم این زندگی الآنم رو واقعا به هرچیزی توجه میکنم ذهنم ناخوداگاه داره ازدید قوانین به اون موضوع نگاه میکنه ناخوداگاه سپاس گذاری میکنم ناخوداگاه به نکات مثبت هرچیزی نگاه میکنم اصلا فقط دنبال یه زیبایی میگردم حالا هرجا هستم مشغول هرکاری هستم توصحبت افراد دنبال صحبت زیبا ونکات مثبت میگردم واقعا وقتی یکی داره یه چیز زیبا رومیگه بادل جون بهش توجه میکنم یه خاطره زیبا یا ازیه ماشین زیبا ویلای زیبا واقعا ازروزی تواین مسیر اومدم خیلی وقتها آدمایی میاد سمت من میبینی دارند راجب یه زیبایی صحبت میکنن دوستم میاد میگه امروز یه ماشینی دیدم فلان بوده لباس فلانی دیدم خیلی شیک بوده اصلا نشانه های زیبایی ثروت هی داره میاد سمت من واقعا اینجاها میفهمم وبه خودم میگم ببین ازجنس واساس باورها کانون توجه داره میاد سمتت ببین انسانها نحوه صحبت شون فرق کرده ببین همین آدم درگذشته میومد سمتت فقط راجب بدبختی صحبت میکرد حالا چی شده همه چیز تغییرکرده به تومیرسه نمیتونه راجب بدبختی فقر اتفاقات نازیبا صحبت کنه ببین خدا چقد زیبا داره کارشو میکنه ببین چقدر زیبا قانون داره جواب میده استاد خیلی دارم تجربه میکنم ازجنس این اتفاقات که ثابت میکنه قانون داره کار میکنه و میتونم فقط بگم خدایا سپاسگذارم واقعا سپاس گذارم بابت این همه لطفی که داریددرحق من میکنی بارها شده استاد دونفرغریبه توخیابون من توماشین نشستم مثلا منتظر مادرم هستم بیاد سوار بشه بریم تو همین حین میبینی دارند راجب ثروت صحبت میکنن راجب یه موفقیتی صحبت میکنن راجب یه زیبایی یعنی بارها این صحنه رودیدم وتجربه کردم که درگذشته اصلا تجربه نکرده بودم به این شدت واقعا همین خیابونی جامعه که اکثریت میگن همه مردم فقط راجب بدبختی صحبت میکنن من دیدم انسانهایی توهمین خیابونا که داشتن راجب خوشبختی وزیبایی صحبت میکردن چی میشه من این ادمارومیبینم توهمین جامعه غیر اینه که من باورهام باعث این همزمانی هامیشه این جنس ازادمارو ببینم پس خیلی دقت کنیم میتونیم ردپای قوانین روتوتک تک اتفاقات زندگیمون درهرلحظه ببینیم
واقعا لذت بردم از صحبتهای آزاده خانم ازاده جان ازکجا بگم ازایمانت بگم به خودت وخدا از پشتکارت بگم ازخواستنت بگم ازارامشت بگم از قوی بودنت بگم اززیباییت بگم همه چیز رو داری امیدوارم خدا نصیب منم بکنه این ویژگی های الهی وزیبا رو واقعا چقد توخوبی واقعا چقد توالگویی چقد انگیزه وانرژی گرفتم ازصحبت هات چقد تومشتاق یادگرفتن زبان انگلیسی بودی چقد تومشتاق یادگیری بودی ویاد دادن بودی چقد توارزش قائل بودی وهستی برای علایقت واقعا قابل تحسین هستین چقد لذت بردم که اینقد عاشق کار معلمی بودین ودوست داشتین اون چیزی رو که بلد بودین وهستین روبه اشتراک بزاری بابقیه رفتین رویه یه مقوا نوشتین وزدین به درودیوار کوچتون ویادرفتین به تک تک همسایه هاتون گفتین اقا بچهاتون توهردرسی ضعیف بودن خواستین من کمک شون میکنم بااینکه مخالفت خانواده بوده بازم ناامید نشدید مثلا رفتین شماره خونه مادربزرگ تون رونوشتین چقد لذت بردم ازاین تبلیغ که برا خودتون کردین بابا غیر اینه وقتی شخصی خودشو وتواناییشون باور داره میدونه از عهده اش برمیاد میره بااعتماد به نفس ازخودش تبلیغ میکنه باعشق بدون هیچ نگرانی اصلا معنا نداره دیگه نگرانی ها راجب هرموضوعی یا اونجایی هم گفتین رفتم تواموزشگاه با قدرت گفتین اقا من این هنر رودارم این مهارت رودارم ورفتین هم درعمل که ازتون امتحان گرفتن عالی عمل کردین وهم شفاعی با قدرت ثابت کردین که واقعا مهارت دارین بازم ناامید نشدین هرچی اونا گفتن شما گفتین من بازم میتونم اقا سخت ترین شرایط روبزارید جلو من من انجامش میدم واقعا تحسین تون میکنم که ناامید نشدین تا نتیجه نگرفتین دست خالی ازاموزشگاه بیرون نزدین بعدش بابا سروکله زدن بازوهای کوچیک واقعا همینجور تومهدکودک که فارسی صحبت میکنی سخته بایه بچه صحبت کنی چه برسه به آموزش زبان انگلیسی بازم تحسین تون میکنم که فکوس کردین رویه این قضیه که اقا ببینم ازچه طریقی میتونم بابچها رابطه برقرار کنم ویادشون بدم اینجا دیگه بهترین دوستت ودوستمون خداجون دست بکار شد دوباره ایده روفرستاد که ازاد جان عزیزدلم با بازی یادشون بده اره وتوهم گفتی چشم ورفتین ایده روعملی کردی ودراخر ترم نتیجه شو دیدی وکلی جهان به وسیله پدرومادر اون بچها بهت جایزه وهدیه داد وباقدرت بیشتر رفتی قدم بعد سروقت کار بعدی وشرایط سخت تر کارکردن با پسران۱۲ به بالا حتی بزرگتر ازخودت بازم اینجا دوباره ایده اومد که بااین استراتژی جدی بودن باید کارتو پیش ببری دیگه اون استراتژی که با بچها کارمیکردی باید تغییر کنه بدون هیچ مقاومتی گفتی چشم وانجامش دادی و بازم نتایج عالی برات داشته و همینجور کلاس های خصوصی وهمچنین آموزشگاه دختران هم مشغول شدی یعنی تکامل رو عالی میشه دید چقد زیبا تکامل روسی کردین اصلا همینجور داشتین صحبت میکردین بابا تکامل داشت دلبری میکرد همینجور توذهنم میگفتم ببین بهروز تکامل رو ببین قدم به قدم اروم اروم روشونه های خدا آزاده جان داره میره واینجا هم خیلی خیلی لذت بردم که به مدیر آموزشگاه گفتین آقا ببین من لیاقتم ارزشم بیشتر اگر بیشتر دادین من هستم ندادین من می میرم جایی که برام ارزش قایل باشم بله کارمو بلدم مهارت دارم به کم هم قانع نیستم 😋😂حالا دیگه ریش وقیچی دست منه گذشت اون روزی که من اومدم اینجا شما هرچی گفتین منم گفتم باشه دیگه تموم شد اون آزاده این آزاده دیگه قضیه اش فرق میکنه…واقعا لذت بردم از داستان زندگیتون تا اینجاش وای قرار چه درسهای بزرگی توقمست اینده بهمون بدین وما یادبگیریم خدا داند استاد واقعا سپاس گذارشماهستم که تجربهای زیبای زندگیتون روباما به اشتراک میزارین وهمچنین ازشما آزاده جان وهم چنین خانم شایسته نازنین گفتم اول کامنت که باعشق دارند پشت صحنه رورهبری میکنن باقدرت
امیدوارم درپناه حق شادوسالم وثروتمند وسعادتمند دردنیا واخرت باشید
دوست دارم خدا 🤍🕋❤️😍
به نام خدایی که به شدت کافی ست
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همی دوستان که در این سایت بهشتی هستند
گفت و گوی خیلی عالی ، خیلی مشتاقم ک ادامه این گفت و گو را ببینم . تشکر از شما که اینقدر زحمت می کشید
خیلی درس ها از این مصاحبه گرفتم
عمل گرایی
امیدوار بودن
دوست بودن با خدا
احساس لیاقت
ووووو…
اونجایی ک استاد میگید مجری میگه عاشق شدی 😂😂😂😂😂وای که چقدر خندیدم
بله دقیقا چه مصاحبه های پوچ و بی ارزشی ما تماشا می کردیم ، خدا رو شکر از وقتی با شما و این سایت آشنا شدم دیگه فقط وقتم رو اینجا توی این بهشت می گذرونم و از حرف های ارزشمند شما و مریم جان و کامنت های دوستان گل استفاده می کنم و لذت می برم ✌
بنام خدای بخشنده مهربان
سلام بر استاد عباس منش عزیزم
سلام بر خانوم شایسته مهربان
سلام بر همه دوستان خوب و نازنینم
به جرات میتونم بگم یکی از تاثیر گذارترین و فوق العاده ترین مصاحبه هایی بود که تا بحال گوش کرده بودم! یادمه استاد عباس منش همیشه میگفتن بارها وقتی به مصاحبه با افراد موفق و مشهور میدیدن و میدیدن که اون شخص مصاحبه کننده جهت مصاحبه رو جای اینکه روی نکات اصلی و موضوعات مهم و تاثیر گذاری که واقعا روی موفقیت اون فرد تاثیر مستقیم داشتن ببره تمرکز رو روی مسائل پوچ و بیهوده میبره ، این خواستشون شده بود که مصاحبه هایی رو برامون آماده کنن تا ببینیم و بفهمیم و درک کنیم که واقعا دلیل موفقیت و ثروت و نعمت در زندگی اون فرد چی بوده؟ خیلی خوشحالم که دارم میبینم چنین فضایی رو استاد دنبال میکنن و بیصبرانه منتظر قسمت دوم این مصاحبه و مصاحبه های مشابه با افراد مشابه دیگه هستم. تو این مدتی که افتخار بودن در جمع این خانواده صمیمی رو دارم و دارم روی خودم کار میکنم هیچ روشی رو بهتر از اینکه یه فرد عادی و معمولی رو ببینیم و ببینیم که با ایمان و عمل تواما در جهت خواسته هاش حرکت کرده و نتیجه گرفته بنظرم نمیتونه تو باور سازی بهمون کمک کنه اصلا دلیلی که استاد عباس منش عزیز هم خودشون و هم آموزشهاشون اینقدر تاثیر گذار هست همین عملگرا بودنشونه امیدوارم همگی ما بصورت درست و اصولی یاد بگیریم و در عمل باورهامونو نشون بدیم.
و اما دوست عزیزم سرکار خانوم آزاده ، بینهایت از شما سپاسگزارم که آمدید و با عشق برامون از تجربه زندگی خودتون و موفقیت و دستاوردهاتون صحبت کردید خانوم چقدر روند اتفاقات زندگیتون بقول استادمون پند آموز بود چقدر جسارت و ایمان بخرج دادید و بقول استاد بها پرداخت کردید برای رسیدن به خواستتون واقعا همینجور که داشتید صحبت میکردید قفلها و زنجیرهای ذهنی من داشت یکی یکی باز میشدن انگار!!!! با خودم میگفتم ببین آرزوش تدریس زبان بوده شور و شوقش رو هم داشته ، با دست خالی و یجورایی بدون امکانات حرکت کرده آقا حرکت کرده آقا حرکت کرده (بخدا این تکرارها برای خودمه دوس دارم هزار بار دیگم بنویسم) بعد ببین شما جهان (خدا) چه پاسخی بهش داده! ببین چطوری دستانش رو فرستاده بخدا خود من بودم به احتمال بسیار زیاد همون اولش با برخورد بهمون مانع اولی همون مخالفت بابام همون امکانات نداشتنه همون از کجا شروع کنمه همون نجواهای شیطانی …. جا میزدم!!! اما نگاه کنید دوستان روند موفقیتشونو نگاه کنید یه دختر 18 ساله اونم تو 20 سال قبل جامعه ایران ببینید از موضوع تدریس زبان انگلیسی که عشقش بوده چی ساخته! اونجایی که تو موسسه زبان میپذیرنش اونجاییکه با بچه های توی اون سن و سال اون دستاوردا رو خلق میکنه اونجاییکه خودش رو ارزشمند میدونه و میره با قدرت درخواست حقوق بالاتر میکنه و ….. بخدا با هر توضیحی که خانوم آزاده میداد تو ذهنم تحسینش میکردم و قوانینی رو که استاد عزیزم بهمون یاد دادن تایید میکردم . میگفتم وااای خدایا ببین چقدر عالی این بندت به قوانین عمل کرده ببین چقدر درسته قوانینت ببین که اگر به قانون عمل کنی چقدر همه چیز برای تو خوب و پرفکت پیش میره واقعا جای تحسین دارید خانوم آزاده منم بعنوان یکی از اعضای این خانواده تبریک بهتون بهتون میگم و میدونم که در ادامه این مصاحبه از دستاوردهای بزرگتر شما قطعا بیشتر خواهیم شنید و اینم طبیعیه دوستانم که فردی که بیاد و روی خودش کار کنه و به نتایجی برسه اگر به این مسیر ادامه بده نتایج بزرگ و بزرگتر خواهند شد همون اتفاقی که برای استاد عباس منشم افتاده و خیلیهای دیگه. بیصبرانه منتظر دیدن قسمت بعدی این مصاحبه هستم و برای همه دوستانم از خدای مهربان شادی ، ثروت و سلامتی آرزو میکنم.
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
سلام ویژه ای هم دارم خدمت خانم آزاده عزیز، واقعا با تمام وجودم تحسینشون میکنم و بهشون میگم که ماشالله به این پشتکارت، واقعا دمت گرم، حرفاش من رو یاد بچگی های خودم مینداخت و همونجوری که تو حین صحبت کردن داشت گذشته ش رو مجسم میکرد و تعریفش میکرد منم دوران راهنمایی و دبیرستانم مثل فیلم از جلو چشمم میگذشت که چجوری دلم میخواست رو پای خودم باشم و ارزش و در آمد خلق کنم. واقعا از ته قلب دوستت دارم و تحسینت میکنم امیدوارم هر روز و هر روز به موفقیت های بیشتری برسی چون لیاقتش رو داری.
اما صحبت اصلی بنده راجع به توضیحات تکمیلی استاد عزیزم هست و بخصوص راجع به جایی که فرمودن ما باید اول خودمون رو ثابت کنیم بعد تقاضای پول یا در آمد بیشتر کنیم و تو توهم به سر نبریم.
واقعیتش من به واسطه ماهیت شغلم که مهندس مکانیک هستم زیاد با این موضوع برخورد داشتم و میخوام اگه جسارت نباشه در تکمیل فرمایش استاد یسری مواردی رو که دیدم بگم شاید به درد دوستان بخوره.
من اواسط تابستون سال ۹۵ بود که تونستم برای اولین بار بصورت رسمی جایی استخدام بشم و حقوق ماهانه بگیرم.
قبلا خیلی کار کرده بودم از سن کم اما همونجور که عرض کردم این اولین تجربه رسمی من بود و تو یه شرکت خصوصی کوچک به عنوان طراح ماشین های کشاورزی مشغول شدم.
من همزمان داشتم رو پایان نامه م کار میکردم و آخرای تحصیلم هم بود و یجورایی ذهنم پر بود از ایده های جدید که میشد تو اونکار انجام داد و تا قبل اینکه وارد اونکار بشم شاید تفکرم این بود که من برم اونجا و شروع کنم به ایده دادن و بقیه هم به به و چه چه بیفتن دنبالم و حرفهای گهربار من رو به مرحله عمل برسونن و منم به نتایج مالی برسم.
اما وقتی رفتم تو دل کار یهو جا خوردم و دیدم نه اصلا از این خبرها نیست و اگه یه ذره حواسم نباشه و یه سوتی کوچولو بدم سریع میشم مضحکه کارگرا و هیچ اصلا آدمم حسابم نمیکنن چه برسه به اینکه بیان ببینن چی میگم و بخوان حرفم رو گوش بدن.
من روز سوم یا چهارم بود که به این نقطه رسیدم و روز بعدش یه دست لباس کهنه تنم کردم و رفتم قاطی کارگرا، هر چی که میخواستم اونا انجام بدن رو خودم با دست خودم انجام میدادم و کاملا هم نگاه سنگینشون رو حس میکردم یه روز دو روز که گذشت و کمی از کاری که بخاطرش قرارداد بسته بودم رو پیش بردم دونه دونه میومدن نزدیک و رد میشدن ببینن چیکار کردم که اگه بازم جاییش خراب کاری کردم برن گزارش بدن و مچ گیری کنن اما باز چیزی عایدشون نشد. کم کم بعد چهار پنج روز میومدن و میگفتن مهندس کمک نمیخوای؟؟؟
من تو دلم ذوق میکردم که ای خدا اینا اخلاقشون چه زود برگشت و دارن میان سمتم. اما با احترام تشکر میکردم و میگفتم فعلا نه اما اگه کمک نیاز داشته باشم مزاحمتون میشم.
یا یه وقتی هم میدیدم یکار جدید انجام میدن و من تابحال ندیدم میرفتم ازشون میپرسیدم و اصلا هم برام سخت نبود که با اون مرتبه علمی که رتبه دوم و دانشجوی ممتاز و نخبه بودم از یه کارگر با سطح تحصیلات در حد سیکل سوال کنم. اونام شروع میکردن هر چی که میشد در مورد سوالم توضیح میدادن.
اینا رو دارم با این جزئیات میگم چون از این روش نتیجه گرفتم و الان یه عده ای زیر مجموعه واحد من هستن و دارن با مدیریت و سرپرستی من تو یه شرکت معتبر کار میکنن.
ببینید دور تکاملی من تو اون شرکت به یک ماه هم نرسید و کاری که بخاطرش قرارداد ۴ ماهه بسته بودم که به صورت پیمانی تحویل بدم رو تو ۱۴ روز تحویل دادم و یکی از دلایلش رفتار و روش کارم بود که باعث شد ده دوازده نفر دیگه با تمام وجودشون و به اختیار خودشون به خدمت من در بیان و کار من رو پیش ببرن.
روزی که کار به اتمام رسید مستقیم بار ماشین شد و رفت نمایشگاه و منم به عنوان نماینده شرکت رفتم نمایشگاه و اونجا با یه شرکت معتبرتر آشنا شدم و چون تعهدم رو اینجا عملی کرده بودم تونستم زودتر از موعد از این شرکت خارج بشم و وارد یه محیط بزرکتر و یه شهر بزرگتر و صنعتی تر بشم.
به همین منوال یکسال هم اونجا و چهار سال هم تو یه شرکت معتبرتر تو همون شهر و الانم که در خدمتتون هستم تو یه هلدینگ عظیم به مدت چهار ماه هست که مشغول شدم و حقوقم چهار پنج برابر آخرین حقوق سال قبلمه. این تصدیق فرمایش استاده که فرمودن روز اول توقع حقوق آنچنانی و شرایط ایده آل رو نداشته باشیم.
احساس لیاقت خوبه ولی توهم لیاقت ممکنه زندگیمون رو برباد بده.
بنده این مورد رو به چشم خودم دیدم و یه بنده خدایی یکسال و نیم با توهم اینکه نخبه هست اومد تو شرکت قبلی و با یه نگاه بالا به پایین و دستوری میخواست پیش بره و حاضر نبود که دست به سیاه و سفید بزنه و وقتی حاضر به تغییر در رفتارش نشد زیر چرخ دنده های جهان خرد شد خرد که میگم له و نابود شد ولی بازم حاضر به تغییر نشد. تحصیلکرده های زیادی هم هستن که متاسفانه با این توهم که سواد دارن میان تو بازار کار و همین بلا سرشون میاد به همین خاطر خواستم تجربه موفقیت خودم رو به اشتراک بذارم تا شاید کسی بخواد ازش استفاده بکنه.
به زبان ساده تر هم بخوام بگم اینه که ما هرچقدرم سواد تئوری بدست بیاریم چند صد برابر باید سواد عملی کسب کنیم و بهترین روشش اینه از کسانی که تجربه اونکار رو دارن کار رو یاد بگیریم پس توهم لیاقت رو کنار بذاریم و در عمل اون لیاقت رو کسب کنیم و بعد نتایج مالیش، اعتماد به نفسش، جایگاه و مرتبه بالاتر شغلیش و هر چی که دوسداریم به سراغ ما میاد. من به این نتایج رسیدم و دوسدارم بقیه هم برسن.
تجارب و نکات ریز زیادی تو این مورد دارم اما اصل داستان برای من اینجوری بود و هر جا هم پا گذاشتم منشا اثر بودم و تونستم همه چیز رو تو دست بگیرم و سر و سامون بدم و در قبالش هر امتیاز و پون مالی و رفاهی رو بگیرم چون کاری رو براشون انجام دادم که تابحال کس دیگه ای انجام نداده.
هدف بعدی من بعد از این دوره تکاملی به لطف الله استارت کار برای خودم هست و این آخرین شرکتی هست که من کارمندش خواهم بود و سعید زندیه تا سال ۱۴۰۵ یک کار آفرین موفق خواهد بود چون پایه های موفقیتش به لطف خداوند مستحکم هست و داره تکاملی خودش رو بالا میکشه.
خدا رو شکر که تو مسیر هدایتم با استاد بزرگوارم آشنا شدم و بعد خرید دوره های عزت نفس و دوازده قدم و ثروت یک به لطف خدا ثروت دو و سه رو هم تهیه خواهم کرد و مسیر تکاملم رو کنار استاد عزیزم و هم خانواده های عزیزی مثل خانم آزاده عزیز طی خواهم کرد.
به امید موفقیت روز افزون برای همه دوستان خوبم
شاد باشید و خوشحال
خدانگهدار⚘❤
سلام به استاد عباسمنش گرامی و خانوم شایسته ی عزیز
من از این فایل پر آگاه کنندتون چند نکته ی آگاه کننده فهمیدم. داستان آزاده جان پر از مطالب آگاه کننده بود.1_اولیش موضوع قلبه بر ترس هست. اولش آزاده جان یک سری باور داشته بعد با این باور ها زندگی نکرده رفته حرکت کرده. آزاده جان ترس از مسخره شدن را کنار گذاشته و همین باعث پیشرفت شده.
2_من وقتی این فایل قشنگ رو دیدم یک سوال از خودم پرسیدم اون هم اینکه (زرنگی یعنی چه؟)حالا این سوال چطوری برام پیش اومد اون هم اینکه یکی از دوستام می گفت چقدر آزاده خانوم زرنگه. من بهش گفتم دقیقا زرنگی یعنی چه بعد به جوابش رسیدم که یعنی حرکت در واقع حرکت آزاده جان باعث پیشرفتش شد.آزاده جان اول بهش الهام می شد بعد عمل می کرد.
3_من چیز بعدی که فهمیدم اینه که آزاده جان کار هایی که می کرد رها نمی کرد مثلا مقوا داد بعد که تموم شد رفت سراغ بعدی رفت سراغ زبان… .
4_نکته ی بعدی که فهمیدم این است که آزاده جان با در خواست کردن پیشرفت کرد. اول از خونه ی مامان بزرگش بعد از مامان دوستش در خواست کرد بعد از موسسه … .
5_نکته ی مهم بعدی که میخام بگم درمورد این است که اول آزاده جان با کمترین امکانات و رایگان شغل راه انداخت و استاد عباسمنش هم اول با کمترین امکانات کار را شروع کردن. یعنی اول کار مثلا نمی ریم 100بلیارد خرج کنیم مثل جف بیسوز با کمترین امکانات کار را شروع کرد بعد کم کم قدم به قدم با تکامل میز خرید بعد الان ثروتمند ترین مرد جهان است.
6_من دوستم وقتی این فایل را گوش داد گفت آزاده جان اولش عزت نفسش خیلی بالا بوده که به اینجا رسیده. اما من بهش گفتم که با حرکت و عمل آزاده جان تونسته عزت نفسش بالا بره نه از همون اول بالای بالا باشه.
7_من نکته ی مهم بعدی که فهمیدم اینه که هیچ خواسته ای بی جواب نمی ماند. آزاده جان زبان انگلیسی دوست داشت بعد مامان دوستش رو جذب کرد. بعد چون خیلی انگلیسی دوست داشت کشوری جذب کرد که همه انگلیسی حرف می زنن. من فهمیدم که ما هر خواسته ای از ته قلب بخایم بی جواب نمی مونه.
خدانگهدار
موفق باشید
سلام به استاد عباسمنش گرامی و خانم مریم شایسته ی عزیز
من از این فایل پر مطلب و پر محتوا هر چه دیدگاه می نویسم تموم نمیشه8_من از این فایل به جواب موضوعی مهمی رسیدم (چطور شغل راه به اندازیم؟) و جوابش هم فهمیدم اگر دقت کنیدآزاده جان در فایل کل موضوعات را گفت و همین باعث شد که من از این فایل کوتاه کلی محتوا بفهمم مثل پول خرج کردن میمونه اون هم اطلاعاتش رو انگار خرج میکنه کسی که مثلا میگه اگر پولام رو خرج کنم تموم میشه مطمئنا یه باور دیگه هم داره اون هم این که اگر اطلاعاتم رو خرج کنم مردم میفهمن برای همین به شغل نمی رسه الان همین آزاده جان اطلاعاتی که انگار خرج کرده باعث این همه پیشرفت شده اول رفته اطلاعات درسیش رو خرج کرده باعث پیشرفت شده بعد رفتی اطلاعات زبان خرج کرده باعث پیشرفت شده پس جوابش میشه یک باور اون هم باور اینکه
آن قدر در جهان ثروت بینهایت و فراوانی است که من هر چیزی را که خرج می کنم بیشتر میشه و ثروت ساخته میشه.
9یک مطلب دیگه ای که درمورد این موضوع بگم اینه که وقتی که ما بخایم ذهن ثروتمند بسازیم باید حرکت کنیم و حرکت یعنی الهامی که به ذهنت میاد عمل کن و همون موقع عمل کنیم.10و مطلب بعدی که فهمیدم از این فایل اینه که چون آزاده جان از هیچی ناراحت نمی شد باعث قوی تر شدنش و پیشرفتش شد. و از هیچی نمی ترسید مثلا از اخراج شدن نمی ترسید برای همین پیشرفت کرد.
11_همین مطالبی که آزاده جان گفت پر محتواییش باعث ثروت شد.
خدانگهدار
موفق باشی