گفتگو با دوستان 64 | سرمایه گذاری روی خودت - صفحه 12

سلام خدمت شما استاد عزیز، بانو شایسته و تمامی دوستان.

استاد، چقدررر حال من با صحبت‌ها، تجربیات و اصلا، شخص آزاده جان خوبه. الهی شکر.

چقدر کلمه به کلمه از صحبت‌هاش برای من، درس و حال خوب میاره.

استاد چندروزی بود سردرگم شده بودم تو مسائلی که مربوط به هدفم بود و باعث می‌شد بهم ریخته بشم، شک کنم، انرژیم بیاد پایین و…

خلاصه خودمو به شکل‌های مختلف میکشوندم بالا ولی باز نجواهای ذهنم و اون شکیات، منو میکشوند پایین.

تااینکه دیروز، داشتم باخدا حرف میزدم درباره حالو روزیکه داشتم و بهش گفتم خدایا :راهمو گم کردم، نمیدونم باید چکار کنم و ازش کمک و هدایت خواستم.

خیلی سریع اومد توی وجودم که: این چندین ساله، مگه فقط خودمو خودت نبودیم که باهم، مسیر تحقق هدفت را طی کردیم، پس حالا هم به همون شکل ادامه بده!!!

و این هدایت خداوند، باز منو برگردوند به مسیر درست و حالم بسیار بسیار عالی شد.

استاد، میدونید جریان چی بود و چرا من این چندروز، بهم ریخته شده بودم و راهمو گم کرده بودم؟!!

مثلا ذهنم بهم میگفتم، استاد فلان جا، فلان حرفو داره میزنه، یا فلانی تو کامنتش فلان چیز نوشته و…..

پس چرا تو الان باید شرایطتت اینجوری باشه، حتما تو راهو اشتباه اومدی و….

خلاصه استاد، بااین نجواها من دچار شکو تردید شده بودم که نکنه من راه تحقق هدفم را اشتباه طی کردم.

ولی دیروز، با هدایت خداوند، متوجه شدم راهم درست بوده.

نه اینکه حرفهای شما یا تجربه مثلا فلان دوستی، که اومده کامنت نوشته اشتباه بوده، نه.

ولی شاید، اون حرفها و تجربه ها، کمکی برای الان من نباشه که هیچ، تازه منو هم از مسیری درستی که، سالها با هدایت و همراهی خدا، گذروندم غافل کنه و پرتم کنه بیرون.

دقیقا خداوند اینجوری هدایتم کرد که، من درین سالها، پله پله بهت گفتم چه قدمی برداری، حالا چه قدم درونی چه قدم بیرونی، ولی چرا تا یحرفی را میشنوی، به اون حرف و اون شخص، بیشتر از من اعتماد میکنی و فکر میکنی من اشتباه بهت گفتم و تو راهو اشتباه اومدی.

تااینکه امروز که نوبت گوش دادن و نت برداری این فایل بود، دقیقا جاییکه آزاده جان درباره مشورت با دیگران صحبت کردن و این جمله ای که مطرح کردند که: ” هرکسی می‌تواند راه زندگی خودش را با خدای خودش تشخیص بدهد”

دقیقا نشانه و مهر تاییدی بود، درباره هدایتی که خداوند دیروز، به وجود من جاری کرد. و اینکه هرچه که هست فقط و فقط بین منو خدای منه. و اگر لازم باشه چیزی را یاد بگیرم خداوند، به بینهایت روش، بمن اونو یاد میده.

پس فقط و فقط به خودمو خدای خودم، و اون مسیریکه باهدایت خودش تا به این لحظه اومدم اعتماد کنم.

و انگار باز خداوند داشت از زبان آزاده جان، یکبار دیگر اون هدایت را برام بازگو می‌کرد.

خیلی خیلی انرژیم بیشتر شد. الهی صدهزار مرتبه شکر.

و نکته دیگر که بازم این چندین روزه، از طریق گفته های آزاده جان، خداوند بمن گوشزد کرده و هدایتم کرده این بوده که:

درمورد شرایطی که اینمدت درونش قرار گرفتم و شرایط سختی بوده برام، خدا واضح بهم داره میگه: این شرایط لازم بوده برات، برای رشدت، برای برنامه هایی که در آینده قراره انجام بدی، بمن اعتماد کن.

مثلا وقتی آزاده جان درباره کار با رنگ و اون آموزشگاه صحبت میکردن، حتی سختگیر بودن مربی سالن، یا جریان همسر سابقشون و سختی هایی که پیش اومده براشون، که تمام این موارد موهبت و نعمت بزرگی از جانب خداوند براشون بوده

دقیقا خدا داشت بهم میگفت :ناامید نباش، بمن اعتماد کن، اگر الان درشرایط سخت هستی، لازمه برای رشدت و…

و تمام این موارد و کلمه به کلمه گفته های آزاده جان، به وجود من نشسته و باعث حال بسیار خوبی برام شده.

خدایا شکرت

استاد جان، واقعا سپاسگزار شما هستم، که وقتی با چنین انسانهای بی‌نظیری روبرو میشین و صحبت می‌کنید، تمام این صحبت‌های بی‌نظیر را هم، در اختیار ما، قرار میدین. خیلی باعث رشد، امیدواری و حال خوب میشه.

درپناه خداوند باشین