گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • باورهایی برای “ساختن استقلال مالی”؛
  • مسیر تکاملی رشد؛
  • خواسته ها چگونه شکل می گیرند و چه عاملی آنها را محقق می کند؟
  • فقط بر “برداشتن قدم پیش رو”، تمرکز کن؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع و تمرکز مطلق بر اصل؛
  • باور چیست و چطور باید آن را تغییر داد؛
  • “تأیید نتایج کوچک” و قدرت سازنده ی این نگرش؛
  • “نگران نبودن درباره مسائل احتمالی پیش رو”، پای حرکت شما به جلو است؛
  • فقط به آنچه فکر کن که: دوست داری اتفاق بیفتد؛
  • تمرکز بر پیشگیری از مسائل احتمالی، شما را از حرکت، منصرف می کند؛
  • درباره شناخت موارد مرتبط با کسب و کار خود “کنجکاو” باش و “آگاهی” کسب کن؛
  • جوانب کسب کار خود را بهتر بشناس و دست از این یادگیری بر ندار؛
  • تکامل به معنی پر شدن یک زمان خاص نیست بلکه فرایندی است از: اجرای ایده ها، به شناخت رسیدن، درس گرفتن و بهتر شدن در این روند؛
  • معجزه ی تکرار ورودی های قدرتمندکننده؛
  • قدرت تمرکز بر نکات مثبت؛

منابع بیشتر

جلسات 7،8،9،10 از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن


برای دیدن سایر قسمت های «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    659MB
    85 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها
    69MB
    85 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

254 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهاجر موفق» در این صفحه: 1
  1. -
    مهاجر موفق گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    سلام به همه دوستان خوش فرکانس و ثروتمندم

    سلام عرشیا جان ، پسر جوان و مصمم

    نمیدونم چطور از استاد جان ، مریم جان ، و عرشیا جان تشکر کنم بابت اینهمه مطلب

    این مصاحبه انقدر برام آموزنده بود که حس کردم صد بار گوش کردنش کمه که هیچ ، باید بعدش نکته برداری کنم که هیچ ، کلی اشتباهات من توش بود .

    همش فکر میکردم من سالها طراحی سایت رو بلد بودم چرا هیچوقت جز تدریس هیچ قدمی براش برنداشتم ؟ من که هم علاقه داشتم هم تا حدودی بلد بودم .

    حدود 5 ماهه استاد رو دنبال میکنم ، خیلی نتایج داشتم اما مالی هنوز نه . چرا ؟

    یکی دو ماه قبل متوجه شدم من آدم عملگرایی نیستم در کل ، قدم تو مسیر جدید گذاشتن برام از کوه کندن سخت تره

    و امروز متوجه شدم من اصلا حس کنجکاوی رو انگار ندارم . یعنی پای یادگیری (جز سرچ واسه سوالی که برای داروی بچه هام دارم یا مسافرت و کسب اطلاعات یا آشپزی ) من در مورد هیچی سرچ نمیکنم . الان رفتم برنامه نویسی رو دوباره مرور کردم و یادم اومده اما نمیتونم درست با مشتری صحبت کنم . چون دانش برخورد با ارباب رجوع رو ندارم . کسی وقتی باهام سر حرف رو باز میکنه من هیچی ازش نمیپرسم چون فکر میکنم حمل بر فضولی و بی ادبی میشه . تا حالا سرچ نکردم ببینم چطور باید پروژه بگیرم . چه راه‌هایی هست واسه ایجاد احساس نیاز در مشتری .

    دو سه جمله سطحی میگم بعدم میندازم به بگو بخند و رد میشم . روم نمیشه جدی حرف بزنم .

    فکر میکنم الان اونا میگن میخواد پول بگیره واسه اینه توضیح میده .

    من نه عملگرا بودم نه کنجکاو

    یکبار نرفتم تو آپارات راجع به مهاجرت و اینکه الان با برنامه نویسی چه کسب و کارهایی میتونم برای خودم راه بندازم تحقیق کنم ، در حالی که ذهنم پر از سواله

    این دقیقا کلید رفع مشکل من بود .

    سرچ . کنجکاوی . آپارات .

    خیلی میتونن ذهن منو روشن کنم .

    بازم میگم ، کلمات قادر به بیان حس و تشکر ما نیستن .

    گاهی میگم چند ماه قبل من کی بودم ؟ چکار میکردم ؟ چه عملکرد و طرز فکری داشتم؟

    انگار از خواب اصحاب کهف بیدار شدم انقدر برام قدیمیه فکرهای اون موقع

    شخصیت اون موقعم

    رفتار اون موقعم

    چقدر واسم عجیبه اتفاقات این روزها

    در ماه مهر دکتر بخاطر مشکل کوچک گوارشی برام آسپرین تجویز کرد ، ولی خوردنش باعث تپش قلبم میشد . قطع کردم . یک ماه بعد تپش قلب برگشت . ول کن هم نبود . من که اصلا سابقه تپش قلب نداشتم کاملا تمرکزم تو کارها از بین میرفت بخاطر این مسئله . وقتی یه،بچه تو خیابون از خوشحالی جیغ میزد قلب من می‌پرید

    وقتی یه لحظه مدادم رو نمیدیدم می‌پرید

    داشتم دیوانه میشدم . بدون هیییییچ سابقه قبل از خوردن آسپرین

    دکتر گفت شاید قبلش توجه نمیکردی به تپش قلبت الان توجه میکنی و متوجه میشی

    گفتم بحث توجه نیست ، داره از سینه ام میزنه بیرون انقدر شدیده زندگیمو مختل کرده

    یک دفعه به ذهنم رسید من از ستاره قطبی اینهمه نتیجه دیدم . روزی که مینویسم پریود میشم ، در حالی که قبلا جابجا میشد و خیلی منظم نبود ، ساعتی که مینویسم بچه ام از خواب بیدار میشه ، دعوای بچه هام کم شده چون مینویسم

    اینم بنویسم. نوشتم و در کمال ناباوری خوب شد

    آروم شد

    الان حدود ده روزه اصلا اونجوری نیست

    حتی یکبار

    با وجود تمام تنش‌ها

    یه دنیای جدید هست این دنیایی که استاد و مریم جان ما رو باهاش آشنا کردن . کاش همه بیان تو فرکانسش و یاد بگیرن .

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: