فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 110

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1876 روز

    با نام نیرویی آغاز میکنم که مهم ترین فرد زندگی منه و همواره وتا ابد در کنار منه. کسی که با ساده ترین روش ها هدایتم میکنه به بهترین مسیر ها برای رسیدن به هدفم.

    امروز داشتم لباسامو میشستم یهو تو ذهنم اومد برو این فایل و گوش کن و منم گفتم چشم.

    نمیدونم چرا همیشه یه مقاومتی نسبت به این فایل داشتم و شایدم دارم هنوز. همیشه هی براش بهونه میاوردم و درست و حسابی براش وقت نمیذاشتم.

    اما امروز بهترین روزشه. مصادف شد با اتفاق به ظاهر نامناسبی که قشششنگ بهم گفت این عاقبت حساب باز کردن رو یه انسانه.

    آنها میگویند قدرت در دست خداوند است، اما از حکومت ها، دولت ها، کارفرماها و… می ترسند و دوام‌شان را منوط به وجود آنها می دانند و برای حل مشکل شان به انسان هایی با ویژگی های خودشان متوسل می شوند.

    اعتراف میکنم که من از این دسته آدمام، من کسی هستم که میگم قدرت دست خداست ولی از بابام میترسم ولی گاهی میگم اگر بابام پول فلان چیز و نده پس چی و یجورایی جزو دسته اول میشم.

    شاید بزرگترین شرک من بابامه، دو ساله دارم سعی میکنم توحیدی تر بشم و این بت و بشکنم و آفرین میگم به خودم خییییییلی عالی شدم خیییلی اما هنوزم خیییلی جای کار دارم و به قول استاد این پاشنه آشیل منه و تا آخر عمر باید روش کار کنم.

    با اینکه این انرژی خودش واضح گفته من نزدیکم و تو رو اجابت میکنم اعتراف میکنم خیلی پیش میاد که وقتی نیازی دارم مخصوصا نیاز مالی به اون نمیگم تا فراهم کنه تو ذهنم اینه فقط بابا میتونه این کار و برام انجام بده و کلی ترس و نگرانی میاد تو ذهنم که الان دوباره میگه نه یا شایدم داد و هوار کنه یا.. کلا عذاب میکشم.

    اما شده زمانایی که مثلا کفش میخوام با خیال راحت بهش میسپارم و بعدش به عالی ترین شکل ممکن برام جور میشه.

    مثال واضح: پارسال میخواستم آزمون ثبت نام کنم و دو و نیم در میومد و بابام هی مقاومت میکرد، اومدم رو خودم کار کردم تا از خدا بخوام تا نگران نباشم و رزق و دست خدا ببینم باورتون نمیشه بعد از کلی وقت که با بحث و جدل به جایی نرسیده بود کارم، یه صبح پاشدم پروندم و گذاشتم بره ثبت نامم کنه و خیییلی راحت ثبت نام شدم (چون بشدت روی توحید وجودم کار کرده بودم.)

    ولی آفرین میگم به خودم که اینقدر جسورانه از نقص هاش میگه و اینقدر عالی خودشو میشناسه.

    فاطمه عزیزم من میبخشمت بخاطر همه شرک هایی که داشتی🫂 این بخاطر اینه که خدای خوبی تو ذهنت نساختی،

    یه خدای خوب تو ذهنت میسازی و بعد تو هم میشی کسی که با اعماق وجودش میگه

    «خدا برایم کافیست»

    میخوام اون و به شکل ثروت دربیارم تا برام بشه ثروت

    میخوام به شکل رابطه عاشقونه درش بیارم

    به شکل شادی به شکل موفقیت کاری

    این انرژی و این قدرت را رئیست بدان. این نیرو را مهم‌،ترین فرد و رابطه‌ی زندگی‌ات بدان و به این خدا وابسته شو تا قلبت آرام گیرد و نه ترسی داشته باشی و نه غمی.

    تلنگر: مهم ترین رابطه زندگی و مهم ترین فرد زندگی.

    چقدر برات مهمه رابطه خوب با خونوادت و دوستات؟ اونقدری رابطت با این انرژی تا الان برات مهم بوده؟ صادقانه نه.

    معمولا حواسم خیلی به روابطمه اما چرا حواسم به رابطم با خدا نبوده یا خیلی کم بوده.

    همیشه حس میکنم این یه چیز عادیه که تو از خدا دور باشی چون طبیعیه که فرکانسات بره تو در و دیوار و از فرکانس خدا دور باشی برای همین زیاد تلاش نمیکنم که رابطمو باهاش همیشه عالی نگه دارم.

    اما امروز روز تغییره

    از امروز از این انرژی میخوام که به یادم بیاره که مهم ترین فرد زندگیمه که رابطم باهاش مهم تر از بقیه روابطمه و این باور اشتباه رو هم دور بندازم که طبیعیه به خدا نزدیک نباشم. این باور غالب جامعه هست اما من جزو اون اندک جمعیت جهانم پس متفاوتم و رابطه خوب نداشتن با خدا برای من طبیعی و عادی نیستـ..

    ایمان داری بهش؟ به رزاقیتش؟ به اینکه از جایی که فکر نمیکنی بهت میرسونه؟ به اینکه تمااام رزقی که در جهان موجوده مال اونه و اونه که به هممه انسان ها روزی میده؟

    اگر ایمان داری بهش پس از اون بخواه ثروت ازش بخواه لباس بخخواه ماشبن بخواه هرررر چی میخوای و از اون بخواه نه هیییچ آدم دیگه ای،

    تو نباید روی هیچ آدمی حساب کنی حتی خونوادت، هر چی میخوای به خدا بگو. این تو هسای که داری جلوی رزق خدا رو میگیری چون اون داره به همه آدم ها روزی میده. به یه سری ها رزق بی حساب میده به بعضی ها هم در حد بخور و نمیر. برای این نیرو همه آدما یکسان اند این نیرو به هر کس اندازه ظرفش میده مثلا به کسایی که ازش میخوان و روی اون حساب باز میکنن نه هیچ کس دیگه خییلی بیشتر میده.

    خدایا من و یاری و هدایت کن تا فقط روی تو حساب کنم تا فقط از تو بخوام، کمکم کن ظرف وجودیم هر روز و هر روز بزرگ و بزرگ تر بشه.

    یه مدته روی باور فراوانی دارم کار میکنم و آرام آرام این باور داره نهادینه میشه، روزای اول زور میزدم تا فراوانی و ثروت و ببینم الان به وضوح میخورن تو صورتم. نباید عجله کرد، باید آروم آروم همراه با این جهان جلو بری و هم لذت ببری هم تغییر کنی، منی که تا حالا به فراوانی فکر نکرده بودم نباید انتظار داشته باشم سریع یقین پیدا کنم به فراوانی.

    یا مثلا منی که تمام عمرم جوری بوده که همه گفتن بابات بابات و بابام هی تو ذهن من بزرگ شده من نباید انتظار داشته باشم که یه شبه توحیدی بشم

    خدایا سپاسگزارم از هدایت بی نظیرت.

    هدایتمون کن به لذت بردن از زندگی و درک مفهوم تکامل

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر دوستان خوب خودم

    هفدهمین روز از روزشمار تحول زندگی من رقم خوردو یک فایل عالی دیگر را خدای من هدایتم کرد تا آنرا بشنوم و از آن درسهای جدیدی را یاد بگیرم

    روی خدا حساب باز کنم و این مهمترین و کلیدی ترین اصلی که من خودم همیشه در زندگی خودم آنرا فراموش می کنم

    وقتی که من قدرت را به دست عوامل بیرونی بدهم و از قدرت خدای خودم بکاهم این سبب می شود که خدا در نهاد کمرنگ بشود و این خود نوعی شرک است و از همین جا من ضربه می خورم

    وقتیکه من از دیگری توقع داشته باشم این سبب می شود که سطح انتظار و توقع من بالا نسبت به اشخاص بالا برود و از همین نقطه من ضربه می خورم

    تنها منبع نیروی خوشبختی و رزق فقط خدای مهربان است

    رب به معنی صاحب اختیار و فرمانروایی کردن است

    وقتی من کسی را در ذهن خودم بزرگ می کنم به واسطه ثروت و قدرت او این دست من را از خوشبختی کوتاه می کند

    هیچکس نیست به من کمک کند جز خدای مهربان

    خدای عزیز است که به من نعمت و عزت و سربلندی می دهد

    وقتی که من از تهدید دیگری می ترسم این بدان معنی است که من به قدرت خداوند و ربوبیت او ایمان و اعتماد ندارم

    جالب است

    وقتی کسی به من قولی می دهد من دلم قرص می شود و حالم خوب می شود ولی نسبت به خدای خودم و قول و وعده های او هرگز دلم قرص نیست و پشتم محکم نیست

    این نکته ای بود که امروز من از صحبت های استاد عزیز یاد گرفتم

    خداوند آنقدر توانایی دارد که از جایی به من می رساند که من هرگز به ذهنم خطور نمی کرده است

    زمانی این اتفاق می افتد که من خدای بزرگ را در ذهن خودم باور می کنم

    من هیچ چیزی کم ندارم چرا که من خدای مهربان را در کنار خودم دارم

    به تنها قدرت این جهان زیبا ایمان داشته باشم و روی او فقط حساب باز کنم

    ممنونم استاد از این فایل بی نظیر و فوق العاده

    ممنونم از خدای قدرتمند خودم

    ممنونم از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    محمدرضا دیناری گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده سلام براستاد عزیزم وخانم شایسته مهربان و دوستان خوبم روز 17سفرنامه است خدا رو شکر میکنم که تو این مسیر بهشتی قرار گرفته ام ویک زندگی جدید با دوستان جدید وخدای جدید شروع کردم که بعد 33 سال وجود خداوند در زندگیم می بینم واحساسش میکنم و خودمو زندگیمو همه چیزم سپردم به خدای خوب خدای عشق خدای رزاق خدا شاهده هر موقع روی به غیر از حساب باز کردم و به کسی دیگه امیداور بودم بد جور حالمو خراب کردن چه روی ریس شرکت چه همکار چه دوست چه خانواده کاری که برام انجام ندادن برام دردسر هم درست کردن ولی برخلاف هر موقع از روی عشق ایمان صدای خدا زدم هر چیزی هر کاری داشتم خیلی راحت درست شده و یادت گرفتم بغیر از خدا روی هیچ بنی بشری حساب نکنم فقط روی تنها فرمانروایی جهان هستی بزرگترین انرژی جهان نام خدا میارم بهم آرامش میده وقدرت میگیرم حالم خوب. میشه توی هرشرایط که باشم واقعا این فایل برای من یک دوره است چند بار گوشش دادم عالیه خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن نه ستمکاران نه گمراهان خدایا شکرت بخاطر استاد عباسمنش که دستانی از خدا در زندگی من بود به آرامش رسیدم به زیبایی رسیدم به حال خوب رسیدم به سلامتی رسیدم انگیز گرفتم امیداور شدم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    سلام بر دوستان عزیزم

    این فایل رو قبلا گوش داده بودم و امروز بعد ازینکه به ترتیب فایلهای اجرای توحید در عمل رو در روزهای قبل دیدم بهش برخوردم و واقعا درک بهتر و عمیق تری نسبت بهش پیدا کردم. از خدا خواستم که خودش منو هدایت بکنه که بهش برسم و معنای عمیقتری ازش رو درک بکنم و بره تو گوشت و پوست و استخونم و خدارو شکر به مرور بهتر و بیشتر میفهمم معنی گفته های استاد عزیزم رو.

    چقدر زیبا بود این داستان که به من شرکهای خفی خودم رو با یک مثال ساده شناسوند. زبانی همیشه گفته بودم که امیدم به خداست و اگر بخواهد میشود و …

    اما الان حسم جور دیگه ست، الان تا حدی میدونم که کجاها قدرت رو دادم دست ادمهایی که خودشون محتاج هستن به الله. الان ترسهامو بیشتر میفهمم و عمیقا از خدا میخوام که ترسهامو از من بگیره و ایمان و یقین رو جایگزین کنه،

    خدایا بهم کمک کن بندگی کنم.بهم کمک کن بیشتر بفهممت،بیشتر روت حساب کنم

    شناختنت و روت حساب باز کردن هم درک بالا میخواد،شایستگی میخواد،اون شایستگی و درک عمیق رو به همه ما عطا کن و کمک کن همیشه به سمت درک عمیق تر از توحید و قوانین دنیا هدایت بشیم.

    شکرت خدای بزرگم. حمد و ستایش برای پروردگار عالیمان است.

    سپاس از استاد عزیزم که دستی از دستان خداونده برای به تکامل رسیدن من در مسیر درک معنای عمیق تر از زندگی،از خدا، از افرینش ….

    پروردگارا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    User گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    سلام به همگی

    روز هفدهم

    11 فوریه

    استاد شایسته‌‌ی عزیزم، این دومین باریه که شما قلب من رو لمس کردید و اشکِ قدرت از چشمام جاری شد. ازتون ممنونم.

    چقد دوست دارم شما از زندگی خودتون حرف بزنید استاد شایسته عزیزم. یکی از خواسته‌هام از خدا اینکه یه روزی استاد عباسمنش با شما مصاحبه کنه یا شما یه فایل از مسیر و روند پیشرفت خودتون اینکه از کجا به کجا رسیدین برامون آماده کنید.

    من از اواسط آذر ماه، این سفر رو با شما شروع کردم و از 25 آذر اولین کامنتم رو در اولین روزشمار ثبت کردم. الان 22 بهمنه و این سفر سی روزه برام 2 ماه طول کشیده و هنوز در اواسط راهم. چند هفته پیش تصمیم گرفتم تا 20 فوریه، حتما این سفرنامه رو تموم کنم و هر روز حتما یک فایلو ببینم و کامنت بنویسم براش. اما بلافاصله بعد از تصمیمم اون وقفه دو سه روزه در کامنت گذاشتنم، کمتر نشد که هیچ حتی بیشترم شد. و خودمو توجیح میکردم اشکالی نداره، آخر هفته‌ها میشینیم و چند تا روز رو باهم گوش میدم و جلو میرم. با خوندن مقاله شما، متوجه شدم که باید فایل هر روز رو همون روز گوش بدم و کامنتشو بنویسم از خدا میخوام منو به نحوه انجام این خواسته هدایت کنه. ( خدا چقد خوب ما رو هدایت میکنه بلافاصله: الان که کامنت بچه‌ها رو خوندم، یه حسی بهم میگه، مریمی عجله نکن هدف یادگیری و پیشرفت هرچند کم. مسابقه نذار، برای کامنتها وقت بذار و یاد بگیر اگه این سفرنامه بجای 30 روز، برای تو 90 روز طول بکشه، عیبی نداره اگه بتونی هر روز یک نکته جدید رو تکرار کنی. خوندن کامنتها یعنی همون تکراری که استاد شایسته میگن)

    —————–

    تو کل زندگیم، من خواهر بزرگترمو برای خودم خدا کرده بودم. یعنی اگه میگفت بمیر، سریع رو به قبله میشدم و میمردم. همه‌ی زندگی و دستاوردهام فقط برای جلب توجه اون بود. سعی میکردم بندگی شو بکنم. بدون اون هیچ کاری انجام نمیدادم. بدون اون بهم خوش نمیگذشت. فقط یه سال از من بزرگتر بود، اما من به شدت وابسته‌اش بودم دوست داشتم همیشه منو تایید کنه. خیلی ترسو بودم، جرات خرید کردن یا اینکه تنهایی برم مغازه یا جایی، و سوالی بپرسم رو نداشتم. در این مورد خیلی رو مخ خواهرم بودم. به شدت از اینکه اون من رو تو اینکارها همراهی نکنه میترسیدم و احساس عجز و ناتوانی داشتم. بارها از جهان مشت و لگد خوردم، حاضر بودم عصبانیت، قهر و تحقیر از طرف خواهرمو ببینم اما منو تنها ول نکنه. این وابستگیم بشدت عصبانیش میکرد، اینکه مسئول کوچکترین کارهای من بود و من به شدت بهش احتیاج داشتم. اما من جرات اینکه خواهرمو ول کنم و خدای واقعی رو خدای خودم بودنم رو نداشتم. اصلا نمیدونستم که مسیرم اشتباهه و باید یجور دیگه بود. همیشه میگفتم خدایا، ما که توی یک خونه با یه پدر و مادر با شرایط یکسان بزرگ شدیم، آخه چرا شرایط من اینجوریه شرایط اون اونطوری. هر پول و وسیله‌ای لازم داشتم خواهرم برام مهیا میکرد. فکر میکردم چون خواهرم خیلی باهوشه، چون با استعداد‌تر از منه، اینجوری شده، و نتیجه میگرفتم که من ضعیف و ناتوان و نابلدم و به خودم حق میدادم . سی سال اینطوری زندگی کردیم. هم من درمانده شدم هم اون، تا اینکه تصمیم گرفتیم تغییر کنیم. من رفتم پیش مشاور. مشاورم از خدا حرف میزد من میگفتم نه، خدا رو ولش کن بگو من چکار کنم. خدا مال آدمای ضعیف و بهانه جویه، من دیگه نمیخوام ضعیف باشم، بگو خودم چکار کنم تا قوی‌ بشم تا مستقل بشم. و شش ماه درجا زدم با مشاورم. که بلاخره آماده شدم تا بتونم فقط روی خدا حساب کنم و ورق برگشت. زندگیم کن و فیکون شد. الان سه ساله که تمرین میکنم خدا رو رئیسم بدونم. این نیرو رو مهم‌ترین فرد و رابطه‌ی زندگی‌ام بدونم و به این خدا وابسته بشم تا قلبم آرام بگیره و نه ترسی داشته باشم و نه غمی. بعضی وقتا خطا میکنم اما خدا همیشه حواسش هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    زهره مرتضایی گفته:
    مدت عضویت: 1425 روز

    به اسم اللّه

    رحمن و رحیم

    سلام ودرود به استاد عزیزو خانم شایسته مهربون و همه هم فرکانسی های عزیز

    شرک الله اکبر از شرکی که در وجود من است

    الله اکبر پناه میبرم به خود خدا

    من نمیگم کاملا اما رابطم تا سالیان سال با خدای خودم کاملا رفاقتی بوده و هرآنچه میخواستم مدام از خودش طلب میکردم و شاه من هم به اندازه ی ظرف من به من میبخشید و هرجا که خواسته هامو نشنیده گرفته بود بعدها متوجه میشدم که شکرت که نشد

    اما وای وای از سالهای اخیر

    وای ازاینکه ورودیهایی گرفتم که شرک رو در من روز به روز بزرگتر کرد

    بت سازیهایی که انجام دادیم

    یه روز با یکی از همکارهام که هم دوستم بود و هم مدیرم صحبت میکردم و گفتم که چرا بت سازی

    آیا فلان کاری که داریم انجام میدیم بت سازی نیست

    احترام باید قلبی باشه نه به اجبار

    و یادمه که ایشون به من گفت که بت سازی

    توو شغلهایی که سازمانی هستن از ضروریات هست

    چرا که بخاطر اون بت اعضای سازمان قویتر کار میکنن

    خب من همون موقع هم این برام پذیرفتنی نبود

    کما اینکه بعد مدتی این بت سازی هم جواب نداد

    و حتی بت هایی که خود من ساخته بودم هم البته در کمال احترام شروع کردم به شکستن

    و وای بر من از دوران شرکم که هرروز اوضاعم بد و بدتر میشد

    احترامم کم و کمتر

    عزتم کم و کمتر

    الان خوشحالم که خودم رو از اون زنجیرها رها کردم

    اما شرک خفی قطعا هست و قطعا داره کار خرابی های خودشو انجام میده

    با کسب آگاهی و گوشزد کردن هر لحظه به خودمون میتونیم نجات پیدا کنیم

    خداوندا ازت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    برگی از روزشمار تحول زندگی من ، روز هفدهم

    “فقط روی خدا حساب باز کن”

    بسم اللّه النّور

    سلام استاد عباس منش و سلام مریم بانو

    نوشتن در مورد این موضوع برام خیلی سخته ، وقتی برای اولین بار این فایل رو شنیدم به درون خودم برگشتم و دیدم که چقدر من از این قانون دورم! چقدر روی دیگران حساب باز کردم! چقدر محبت ، ثروت ، سلامتی و حتی معنویت رو در جایی به غیر از الله در جستجو بودم! و وقتی که خواستم که غیر از روالی که تا به اون روز زندگی کردم طی کنم ، برام سخت بود چون اصلاً بلد نبودم! اصلاً بلد نبودم که میشه به خداوند در همه ی زمینه ها اعتماد کرد و توکل داشت! جالبه که در موقعیتی هم قرار گرفتم که همون موقع انسان هایی در موضوعات مختلف به من وعده ی حمایت دادند! یادمه نجوا می گفت اینا فرستاده ی خداست! ببین به محض اینکه تو خواستی فقط روی خدا حساب باز کنی ، خدا اینا رو فرستاده! و من باز هم بدون اینکه بفهمم داشتم همون مسیر قبلی رو طی می کردم! فقط ظاهرش این بود که روی خدا حساب باز کردم! نمی دونم چطور بگم ، نمی خوام بگم نباید از دیگران کمک گرفت و نباید توجهی به حمایت های خیرخواهانه و بدون چشمداشت دیگران داشت! خودم هنوز تو این زمینه ماهر نشدم و تازه شروع کردم ، و حتی ممکنه که دچار خطا هم بشم در این زمینه و یا نا خودآگاه باز هم روی دیگران حساب باز کنم! اما یه کوچولو فهمیدم که وقتی روی کمک دیگران حساب باز می کنی و کمک رو می پذیری خیلی متفاوت هست با زمانی که فقط و فقط روی خداوند حساب باز می کنی و اجازه میدی که خداوند برات برنامه ریزی کنه! اصلاً هم حال دلت در این دو موقعیت کاملاً متفاوته و هم نتایج متفاوتند و من خیلی آرام آرام و تکاملی دارم این ماهیچه توکل به الله یکتا رو پرورش میدم، که حقیقتاً خیلی هم سخته!خیلی درس ها از استاد یاد گرفتم و خیلی تلاش کردم برای تغییر باورهام در زمینه های متفاوت اما این زمینه انگار سخت ترینش هست! وقتی سال های سال دیدم که فلانی برای گرفتن حق و حقوقش دل به وکیل و دادگاه و قاضی و … بسته و تو محاسباتش نقش خداوند آخرین نقشه ! وقتی تو مدرسه ها دیدم که معلمی عاجزانه التماس دعا داره از همه برای رسمی شدنش و کارهای زیادی رو هم برای رسیدن به این مرحله انجام میده و خداوند در ذهنش آخرین مرحله هست و وقتی زنان زیادی رو دیدم که در زایمان ها به فکر فلان بیمارستان و فلان دکترند و باز خداوند جزء آخرین هاست! و و و و توی ذهن من هم خداوند جزء آخرین ردیف هابوده، سال های سال! شاید نهایت برای تشکر گفته باشم که لطف خدا بود یا خدا رسوند ، اما خودم میدونم یعنی الان میدونم که توی وجودم اعتمادم به اون شخص خیلی بیشتر از اعتمادم به الله بوده! و یادمه که کارهام تا مرحله انجام و نتیجه گیری پیش می رفتند اما یهو بهم میریخت و بی نتیجه بود!

    اما از وقتی سعی و تلاشم بر این شده که فقط روی خود خدا حساب باز کنم خیلی قضیه متفاوت شده و اتفاقاً در جایی که فکرش رو هم نمی کنم که به این زودی و آسونی قضیه درست بشه ، برام حلش کرده ، با خداییِ خودش حلّش کرده ، حلّش کرده ….

    خدایا هدایتم کن ، بهم یاد بده که فقط روی خودت حساب باز کنم….. و توکل علی العزیز الرحیم

    پیش به سوی روز هجدهم سفرنامه

    اللّهم ثبّت اقدامنا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    رضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام عرض ادب دارم خدمت استاد عزیزم،خانم شایسته و همسفران نازنینم .

    خدایاسپاسگذارم که مرا در مسیر توحید هدایتم کردی و برام سنگ تمام مگذاری که در زنده گی اینهمه دول دا راست شدی که شد بیا اینجا آوردمت منو باور کن هر چی بخوای بت میدم …

    چی مخوای ثروت میخوای بیا پیش من ولی خواهشا منو تنها منبع ثروت بدون …

    شهرت میخوای بیا پیش من ولی دنبال حاشیه نباش …

    عشق مخای بیا پیش من بهترین عشق دنیا رو تحویلت میدم که هیچ کس قادر به دادن آن نیست

    روزی مخای بیا هر چی دوست داری بت میدم ولی تنها در قلبت منو به عنوان تنها منبع روزی بدان و نگران نباش من الوعده من الوفا بت روزی بغیر حساب میدم

    سلامتی و آرامش دوست داری بیا پیش من تا دلت بخواد بت میدم ولی روی من حساب کن

    خدایا تنها تورا میفرستم و تنها از تو یاری میجویم

    خدایا تنها منبع رزق تو هستی

    خدایا تنها منبع ثروت تو هستی

    خدایا تنها منبع قدرت تو هستی

    خدایا تنها منبع آرامش و سلامتی تو هستی

    خدایا تنها منبع آگاهی تو هستی

    خدایا تنها منبع روابط تو هستی

    خدایا تنها منبع خوشبختی تو هستی

    خدایا تنها منبع نعمت ها تو هستی

    خدایا تنها منبع خیر و برکت تو هستی

    خدایا تنها منبع هدایت تو هستی

    خدایا تنها منبع ایمان تو هستی

    خدایا تنها منبع نور تو استی

    خدایا تنها منبع عظمت تو هستی

    خدایا تنها منبع شجاعت تو هستی

    خدایا تو برایم توفیق رسیدن به باور های قلبی را در وجودم بیشتر کن خدایا من باید هر جور شده تورا باور کنم نه در حد حرف بلکه در حد عمل خدایا بهترین کلام هارا در زبان من جاری کن از اون کلام های که حامل قدرت ، ثروت و خیر و برکت است خدایا زیباترین اندیشه هارا در ذهن من تو جاری کن

    خدایا زیباترین اندیشه هارا در من جاری کن .خدایا زیباترین ایده هارا تو درمن الهام کن

    خدایا چشمانم را به آب طهارت و پاکی خودت شستشو بده

    خدایا چشمانم را به دیدن زیبایی های خودت روشن کن

    خدایا دیدگاه من را زیباترین دیدگاه ها قرار بده

    خدایا دستانم را وقف خدمت گذاری مخلوقات خویش قرار بده

    خدایا سینه ام را از صدر شرح و بزرگی خودت بزرگ کن

    خدایا قلبم را عاشق خودت کن

    خدایا ذهنم را از هر نوع شک و تردید ها پاک اش کن

    خدایا ایمان راستین را در قلبم جاری کن

    خدایا بمن آگاهی های بیشمار بده

    خدایا مرا به سمت موفقیت های عظیم هدایتم کن

    خدایا رزقم را به آسانی وارد زنده گیم کن

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    خدایا آسانترین کار هارا به سمت من هدایت کن

    خدایا مرا نیز به سمت آسانترین کارها هدایت کن

    خدایا ایمان و توحید را در وجودم جاری کن خدایا اگر من با تو باشم همه چی دارم اگر روی تو حساب کنم به همه ثروت و نعمت های ممکن دست پیدا میکنم و اگر تورا تنها منبع خیر و برکت و رزق قرار بدم زنده گیم سرشار از رزق و برکت میشود

    خدایا تنها قدرت جهان از آن توست هیچ کسی در مقابل قدرت تو قدرت ندارد هیچ کسی در زنده گی من قدرت ندارد مگر اینکه من به اون قدرت بدهم من هستم که زنده گیم را رقم میزنم

    من اصلا کاری به مردم و دنیا ندارم که مخاد چی بشه من باید روی خودم کار کنم دنیای من توسط باور های من رقم می‌خورد هیچ کس به اندازه پشه در زنده گی ما تاثیر ندارد چرا ما برای مردم باج بدهیم برای چی باج بدهم خدایا تو کمک ام کن که دیگر از شر شرک ها خلاص بشم برای مردم کاری را انجام ندهم چون اونا تاثیر در زنده گی ما ندارد

    تو هستی که بمن رزق میدهی تو هستی که بمن احساس عالی میدهی تو هستی که بمن آگاهی میدهی تو هستی که همه چی بمن میدهی ….

    خدایاشکرت خدایاشگرت خدایاسپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سمیه چنکشی گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته گرامی بعد از چند وقت که دوباره این فایل رو گوش دادم مثل همیشه درس هایی ازش گرفتم وتازه فهمیدم که چرا استاد تاکید دارند که باید فایل هارو بارها وبارها گوش داد درسی که من امروز ازاین فایل گفتم این بود که واقعا ما در وجودمون شرک های مخفی ای داریم که خودمون از اون اطلایی ندارم وبا گوش دادن به این فایل و کمی فکر کردن درمورد خودمون می فهمیم‌که دلیل نرسیدن به خواسته هامون چی بوده قبل این فایل پیش خودم فکر می کردم من که آدم پاکی هستم من که درست کارم پس چرا به خواسته هایم نمی رسم چرا ارزو هامو خدا برآورده نمیکنه امروز که به این صحبت ها بار دیگر گوش کردم وفکر کردم دیدم بله تو ذهن من هم عواملی هستن که من قدرت را به آنها داده ام وآنها رو مانع رسیدن خود به آرزوهایم‌میدانم فکر میکردم انها هستن که باایجا مانع باعث نرسیدن من به خواسته هایم میشونند چون آنها دوست ندارن من به آرزو هایم برسم واگر بفهمن من چه قدم هایی برداشتن حتما سنگ جلو راه من می اندازن من در ذهنم نا خواسته قدرت را به آنها داده بودم ودیگران را مانع رسیدن خود به آرزو هایم می دانستم قافل از اینکه من در وجودم‌قدرت را به آنها داده بودم که آنها می توانند مانع رسیدن من به خواسته هایم شکند کیست که خدا بخواهد ان رابلا ببرد وکسی بخواهد بکشد پایین ویا کیست که خدا بخواهد آن را بکشد پایین بتوانند بکشن بالا تمام قدرت از آن خداست خدایا به من کمک کن تا بتوانم‌ این شرک را از وجودم دور کنم وتوحیدی شوم و تو رو تنها قدرت در جهان بدانم که بدون فرمان تو برگی از درخت نمی افتد در پناه الله یکتا سالم سلامت وثروت مند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    نورخاتون هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 926 روز

    سلام استاد عزیز

    دوستان

    من وقتی که امید م به غیر خدا بود همیشه بدون استثنا زمین خوردم شدید اما این چند وقته که با استاد آشنا شدم خدامو یکمی بیشتر می شناسنم وسعی میکنم فقط به خود خدا توکل کنم که اون پشتم باشه چقدر اتفاق های خوب توی زندگیم داره میافتد بعضی وقت ها خودم باورم نمی شه این همون منم که اینقد اتفاق های عالی برام داره می افته من خدارو بیشتر دوستش دارم و دیگه ازش به اون شکل نمی ترسم و داره باورم میشه اونم منو خیلی دوست داره

    خدایا شکرت هزاران هزار مرتبه

    واز شما استاد عزیز ومریم مهربان سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: