فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 111

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1216 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلام خدمت تمام دوستان عزیزم و استاد عزیزترینم

    امروز یه اتفاقی افتاد که باعث شد من ازش درس بگیرم و دیدم کجا بهتری ازاینجا و این فایل که به اشتراک بزارم

    ما تو خونه ای که هستیم مستاجر هستیم و امروز همسرم بهم گفت صاحب خونه قبلی خونه فروخته و امروز می‌خواند بیاند ببیند. و بعد دوتا صاحب خونه جدید و قدیم اومدند بعد آشنایی اولیه (که اینم باید تو پرانتز بگم با ابنکه تو خونه تنها بودم و اونا همشون مرد چون بعد سه نفر دیگه هم اومدند ولی من با اعتماد به نفس و بدون ترس و نگرانی بودم و راحت باهاشون حرف میزدم و جواب میدادم خدایا سپاسگزارم) من بهشون گفتم انشا الله دستتون برای ماهم خوب باشه ماهم خونه دار بشیم و از این خونه بریم. بعد که داشتم وقایع را برای همسرم تعریف میکردم وقتی به ابن جمله تگ رسید که انشالله دستتون….. بعد به خودم و همسرم گفتم البته این جمله که من گفتم شرک بوده ها و چرا ما ی ک سزی حرف را یاد گرفتیم همبن جوری بزنیم همسرم گفت دقیقا شرکه و باید این مدل حرفا هی درموردش حرف بزنیم که تو همچین مواقعی استفاده نکنیم و بعد سر سفره از خدا طلب بخشش کردم و گفتم خدایا منو ببخش نفهمیده شرک ورزیدم و من به هرخیری که از سمت تو بیاد فقیرم

    الانم که داشتم نماز مبخوندم باز طلب بخشش کردم و یهو یه ندایی گفت از داستان یوسف درس نگرفتی که تو زندان به یکی گفت به شاه بگه هوای منو داشته باش چه اتفاقی براش افتاد؟

    و گفتم خدایا ببخش که ما یک سری جملات همین جوری می زنیم و نمی دونیم شرکه

    مثلا دستتون خوبه

    مثل دستت رو سر ما

    مثل قدم فلانی خوب بود

    و

    و

    و

    خدایا مرسی از آگاهی امروز که یاد گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    یگانه مدرس نیا گفته:
    مدت عضویت: 1434 روز

    وقتی خدارو ناظر به کارهات بدونی وقتی بدونی اونه که بهت امتیاز، شرف، عزت و پیشرفت و ارتقا میده…دیگد نظر دیگران و دیده شدن توسط دیگران چه اهمیتی دارد؟

    وقتی خدا اراده کتد تو را بالا بکشد کیست که بتواند تو را پایین بکشد؟

    یگانه تو داری هر روز روی انسان بهتری شدن وقت میزاری سرمایه میزاری و میتونی به اطرافیانت کمک کنی… تو یک فکر متفاوتی وسط انبوهی از ناامیدان تو خودِ امیدی…

    آیا پاداش تو یکسان است؟ نه یگانه

    تو بنده ی خاص و محبوب خدایی چطور غمگین میشی چرا غمگین میشی مگر خدا را نداری؟

    خدا تورا میبیند مصمم بودنت را امیدت را عشقت راو درست کاریت را میبیند..منتظر چه کس دیگری هستی که این ها را ببیند غیر از خدا؟!

    یقین دارم که هیچ کدامشان که تو با حسرت به آنها نگاه میکنی ذره ای به اندازه تو تلاش برای نزدیک شدن به رب محبوبشان ندارند

    آیا تو با آنها برابری؟ نه یگانه

    بدون که لایق پاداش ها از طرق خدای مهربانت هستی

    بدون که او میبیند و میشنود و درک میکند و بی حساب پاداش میدهد

    چه نیازی است به قدردانی و تشکر و حتی اثبات خوب تلاش کردنت برای دیگران؟!!!!!!!!!!

    دیگر تشویق دیگران برایم ذره ای اهمیت ندارد تا وقتی بزرگترین خالق جهانیان ،خدایم مرا هر روز میبیند دیگر چه نیازی است به جلب نظر دیگران؟

    سرت جلوی همه بالا باشه یگانه

    من چیزی از اون کمتر ندارم من قدرت خدا همراهمه

    تنها قدرت جهت رب منه

    ممنونم ازتون

    بعد از بارها گوش دادن هر روزه

    امروز به این آگاهی رسیدم

    احساس رهایی میکنم از بند آدم ها

    از این کشمکش همیشگی که چرا ادم ها قدر کارهای من رو نمیدونند و من رو نمیبینند و کارهای ارزشمندم رو بی ارزش نشون میدن

    امروز درک کردم که من داشتم به خودم ظلم میکردم من نظر فرد اشتباهی رو میخواستم جلب کنم

    کسی ک باید ببینه و باید ماداش بده و باید کارم و خودم رو ارزشمند کنه کس دیگری است

    رب قدرتمند منه

    خیلی خوشحالم ازین آگاهی

    این خواسته ی من بود که یک آگاهی ارزشمند رو کسب کنم و درها برام باز شدند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 886 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    هفدهمین روز سفرنامه من

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته و تمام دوستان هم سفر و هم مسیر خدایا شکرت بابت تمام نعمت های که میبینم خدایا شکرت

    فقط روی خدا حساب باز کنین و دیگر حساب ها زا بسته کنیم وختی با تمام وجود به خداوند توکل میکنیم خداوند دستان را برایم می‌فرسته که حتی در فکر آنرا هم نمی‌کنیم خداوند از جایی کمک می‌کنه که حتی در ذهن ما خطور نمیکنه فقط وختی که از خداوند می خواهیم . هیچکس به من به شما کمک نمیکنه به جز از خداوند فقط خداوند هست که انسان را از فرش به عرش می‌رسانند خییلی وخت ها بوده که من وختی از بقیه حساب باز کردم و دیدم که چجوری به زمین خوردم و وختی به خداوند توکل کردم دیدم خداوند چجوری دست هایم را قشنگ گرفت و برد بالا و چه انسان هایی را در راه من قرار داد و تمام کار هایش را ردیف کرد خدایا شکرت

    چند وخت پیش من سفری داشتم و 24ساعت تا به مقصد می‌رسیدم و تنها بودم و سه تا ساک بزرگ داشتم و راستش خیلی سنگین بود و نجوا ها می آمد که چجوری اینا را می‌بری و همون لحظه به خودم گفتم این ها همش از بنده های خداست و خودی خدا کمک می‌کنه و با کمال ناباوری شخصی پیدا شد و تمام ساک ها را برد با من و من را کمک کرد و همین طور چند وخت پیش کار دولتی را باید طی مراحل میکردم و خییلی شلوغ بود و حدودا بعد بیست نفر نوبت من بود و یک سرهنگ آمد و خییلی عجله داشت و به آن نوبت زودتر داد و با کمال تعجب با ورق های آن سرهنگ اوراق من را هم گذاشت در نوبت دومی و من خییلی سریع کار هایم را تمام کردم خدایا شکرت یعنی اگر سابق بود اول تلاش میکردم که یه نفر آشنا پیدا کنم و حالا نه من تغییر کردم و همون دقیقه گفتم خدایا من تنها از کمک میگیرم و این ها همه دستان تو هست و من فقط از تو کمک و یاری میخواهم و تنها تو را در میپرستم می خواهم خدایا شکرت و از وختی قدرت را دادم به خدا از این اتفاقات خییلی برایم اتفاق میفته و خییلی لذت میبرم و تصدیق میکنم قوانین بدون تغییر خدا را

    خدایا شکرت

    رد پای روز هفدهم

    هر کجایی دنیا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️️️️️️️️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    سفرنامه 17

    من هم تا به این نکته رسیدم خیلی چک ولقد خوردم ونمیگویم دیگه نیست ولی خیلی بهتر شده ام وبخواهم ریشه یابی کنم :

    کمبود اعتماد به نفس

    قدرت خودت وخدا را فراموش کردن

    سردرگمی

    عدم شناخت از الهامات خداوند وعمل به انها

    شخصیت سو استفاده گر خودم وآویزان دیگران شدن

    نقشه کشیدن

    تغییر نکردن

    ترس از اینده

    عدم هویت وپذیرفتن خودت همانجور که هستی

    توقع طلب بودن

    اجازه سو استفاده کردن به دیگران

    نداشتن قدرت نه گفتن

    دنبال تایید دیگران

    دیگران را ناجی خودت دانستن

    ترس از دست دادن

    عدم اعتماد به قانون

    عدم اعتماد به توانایی خودت

    ترس از ناشناخته ها

    عدم رابطه درست با خداوند

    و….

    حالا با ذکر یک نمونه مثال از خودم بحث رو جمع کنم:

    در دوران سربازی در پایان اموزشی فرمانده گردان یه از اقوام واشنایان بود با اینکه سعی کزدم لو نره ولی همه فهمیدن که باهم نسبتی داریم

    در پایان دوره اموزشی هم خودم وهم دیگران متفق القول بودن که خوش به حالت تو پارتی داری وتو شهر خودت می افتی وواقعا من هم روی اون فرد حساب باز کرده بودم که این قدرت رادارد که من را در شهر خودم گیر دهد در روز تقسیم من با تمسخر به دیگران میگفتم خدا کمک تان کنه معلوم نیست کجای ایران بیفتید یکی زاهدان یکی شمال یکی مرز و…ومن هم با غرور منتظر بودم که فقط محل خدمت شهری مشخص شود اما چیزی که اتفاق افتاد این بود که افتادم یکی از دورافتاده ترین نقاط مرزی اذربایجان غربی که با شهر مو 14ساعت اختلاف داشت

    واین خود هم درسی برای من داشت که نباید روی کسی به غیر خدا حساب باز کرد ولی اون زمان متوجه این نکته نشدم وامروز میفهمم

    راستی این م بگم هیچ کس مثل استاده این نکته ظریف شرک مخفی رو باز نکردن به خدا بارها با ادم های خیلی مذهبی صحبت کردم اونها هم خیلی اعتقاد به پارتی وروابط نفوذی دارند ورو دیگران حساب باز میکنن

    مستدام باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    افسانه عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 3591 روز

    سلام خانم شایسته عزیز

    چقدر خوندن راجع به اینکه این فایل ها تحولی در شما ایجاد کرده بهم انگیزه میده، چون من فکر میکردم شخصیت شما از اول همین قدر قوی بوده. این موضوع برای من به عنوان دانشجوی استاد خیلی انگیزه بخشه که شما هم شخصیت تون آروم آروم تغییر کرده و ما الان این ورزن از شخصیت شما رو میبینیم.

    من واقعا دارم روی خودم کار میکنم و تغییرات رو در شخصیت م میبینم و میبینم که کار کردن روی باورهام چقدر شخصیت من رو بهتر میکنه و همیشه هم جا داره برای بهتر شدن. به قول خودتون در توضیحات یکی از فایل های سفرنامه نوشته بودید در همه ما یک جنبه از عزت نفس وجود داره که باید ساخته بشه و من این رو با تمام وجود درک میکنم.

    این روز از سفرنامه برای من دو جنبه داشت یکی صحبت های استاد راجع به توحید که انگار روحم تنشنه شنیدن هزار باره این فایل هست و دوم هم خوندن راجع به اینکه این مسیر این شخصیت رو برای شما ساخته که برای من بسیار بسیار انگیزه بخشه.

    من باور دارم قانونی که برای استاد نتیجه داده برای من هم نتیجه میده، به شرطی که مثل استاد باور کنم، روی خودم کار کنم و عمل کنم.

    ازتون ممنونم برای آگاهی هایی که در اختیار ما قرار میدین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خدا

    فایل هفدهم سفرنامه

    خداوند و درست وقتی فهمیدمش که سعی کردم برای آبی که مینوشم شکرش کن ،

    خداوند و وقتی فهمیدمش که تونستم عاشق باشم ، دلیل و توجیهی نیارم برای اینکه عشق بورزم ،

    خداوندِ من داخل آینست ،

    آینه ای که منو به من نشون میده ،

    خداوند صورتگری بی نظیره و بهترین صورت ها رو برای هرکدوم ما خلق کرده ( و احسن صورکم )

    خداوند و وقتی فهمیدمش که متوجه شدم از وقتی من به دنیا اومدم داره بهم ثروت و نعمت میده ،

    ثروتِ خانواده ، ثروت خوراک ، پوشاک ، ثروت زندگی به شکل انسان ، ثروت صحبت کردن ، ثروت راه رفتن اینایی که اطرافم هست همش ثروتِ ،

    اینایی که درون من شکل گرفته ،

    افکارم ،

    حال خوبم ،

    صحبت های مثبتی که از دهان من بیرون میاد تا حال یه نفرو خوب کنه ،

    اینا همش هدایای خداونده به من اینا همش ثروته ،

    واااای چرا من نمیدیدم؟؟

    البته که من دیگه سرزنشگر نیستم ،

    حتی برای یک اشتباه کوچیک خودم سرزنش نمیکنم چون وقت این نبوده که من اون اتفاق و تپی زندگیم ببینم و الان وقتش شده ،

    خدای من لحظه به لحظه زندگیمه که از اول صبح وقتی میگم :

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یعنی با نام خداوند ، با اراده ی خداوند ، با قدرت خداوند میرم که کار امروزم و زندگی امروزم و شروع کنم ، وقتی اینو میگم یعنی قطعا همه چی رو میسپارم به خودت تا بهترین ها برای من پیش بیاد ،

    یعنی قطعا مطمعنم که پیش میاد مگه میشه وقتی هرچیزی رو بسپارم به خودش همه چیز خوب نباشه؟؟

    پس هر لحظه دوباره بهش ایمان میارم و برای ورود به این لحظه زندگیم باز میگم ،

    الان زندگیمو با توکل به اسم اعظمت شروع میکنم ،

    بسم الله الرحمن الرحیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین روز هفدهم از دوره زیبای روز شمار تحول زندگی من

    طبق قول و قرارم نتایجی که بعد از شروع این دوره زیبا وارد زندگیم شده رو مینویسم تا هم ردپا باشه هم قوت قلب هم توجه به نشانه ها

    خداروشکر میکنم هرروز نتایجم داره بیشتر و بزرگتر میشه از روزی که فایل های آقا رضا رو دیدم و تصمیم گرفتم وام ها و بدهی هام رو تسویه کنم اتفاقات عجیبی برام افتاده اون روز حساب کردم کل بدهی های من 26 میلیون بود و امروز که کمتر از 10 روز از تعهدم گذشته بدهی من به 16 میلیون کاهش پیدا کرده خدای من اصلا باورم نمیشه به خدا من یه دونه هزار تومنی نداشتم اما امروز ظرف کمتر از 10 روز من 10 میلیون بدهی پرداخت کردم و حالا یکی از معجزات مسیر رو براتون مینویسم یکی از بدهی هام مال 4سال پیش بود وقتی به اون بنده خدا زنگ زدم و گفتم شماره حساب بده میخوام اون بدهی رو بهت پرداخت کنم اون گفت 50 درصدش رو برام بفرست و 50 درصد بقیه اش هم میخوام به دخترت از طرف من هدیه بدی واقعا اون لحظه متوجه شدم که مسیرم مسیر الهیه…

    یه روز رفتم بانک که یکی از وام هام رو تسویه کنم وقتی به کارمند بانک گفتم میخوام وامم رو تسویه کنم اولش قیافش اینجوری شدبعد بهم گفت بابا تو دیوانه ای این همه مردم دارن خودشون رو میکشن التماس میکنن که از بانک وام بگیرن اونوقت تو اومدی میگی وامم رو تسویه کن!!!!وقتی حرفای کارمند بانک رو شنیدم قند تو دلم آب شد گفتم بخدا که این همون مسیریه که دنبالش بودم خلاصه اون وامم رو هم تسویه کردم و وقتی داشتم از بانک میومدم بیرون کارمنده بهم گفت هیچوقت اسم و چهره ات رو فراموش نمیکنم…

    راستی کسب و کارم رو راه انداختم در کنار کار کارمندی و درآمد غیرفعالم شروع شده یه کاری رو انجام دادم و سیستم سازی کردم و الان روزانه 100 هزار تومان پول داره وارد حسابم میشه خداروشکر خداروشکر خداروشکر

    و اما در مورد این فایل زیبا:

    یه روزی هرجایی میرفتم دنبال یه نفر یا یه آشنا میگشتم که سفارش من رو بکنه تا کارم زودتر یا سریع تر و یا با کیفیت بهتر انجام بشه و هربار هم کارم یا راه نمیفتاد یا یه گره میخورد یا به بی کیفیت ترین شکل ممکن انجام میشد و من سردرگم که چرا اینجوری میشه تا اینکه وارد این بهشت شدم و کم کم با فایل ها آشنا شدم تا روزی که این فایل زیبا رو دیدم و ایرادم رو از ریشه پیدا کردم و فهمیدم که من روی همه حساب میکردم به جز خدا در واقع من مشرک میشدم و وقتی این فایل رو گوش دادم و و هرروز خودم رو با سایت و آموزش درگیر کردم فهمیدم من باید فقط روی خدا حساب کنم

    چندروز پیش یه جایی رفتم و باید همون روز کار من انجام میشد خیلی شلوغ بود و تقریبا 50 نفر که از قبل نوبت داشتند منتظر بودند که کارشون انجام بشه صف رو که دیدم گفتم ای بابا فکرنکنم امروز کارم راه بیفته یادم افتاد که یکی از آشناهام توی اون سازمان کارمنده یه حسی بهم گفت بهش زنگ بزنم و بیاد واسطه شه که کارم راه بیفته از اونجایی که من هرروز چه روی موتور چه پشت فرمون ماشین چه توی ترافیک و هرجایی که باشم هندزفری گوشمه و دارم آموزش ها و فایل ها رو گوش میدم یه آلارمی توی مغزم به صدا دراومد که داری شرک می ورزی تو باید فقط روی خدا حساب کنی و اینجا همون جاییه که باید ایمانت رو نشون بدی ته دلم گفتم الهی به امید تو کمکم کن امروز کارم راه بیفته رفتم و به منشی گفتم من اومدم فلان کار رو انجام بدم اصلا ازم نپرسید آقا نوبت داری نداری کی اومدی کجا میری تو کی هستی….چون قبل از من و بعد از من با ده ها نفر سر همین موضوع دعوا کرد و گفت کسانی که نوبت قبلی ندارن بیخودی اینجا نمونن خلاصه اینکه همون روز کار من بدون نوبت قبلی و بدون سفارش آشنا فقط با حساب کردن روی خدا انجام شد و به خودم گفتم خدای من اگه من همیشه بتونم روی تو حساب کنم(که باید این کار رو انجام بدم و تمرین کنم) واقعا هیچ دری برام بسته نمی مونه…

    خداروشکر خدارو صدهزار مرتبه شکر

    ممنونم استاد عزیزم بابت این فایل زیبا

    ممنونم خانم شایسته

    ممنونم از بچه های سایت بابت کامنت های زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    مریم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    سلام،روزهفدهم سفرنامه

    اوایل که بااستادعباسمنش اشناشده بودم فایلای استادو

    ازطریق گوگل ویوتیوپ میدیدم

    این فایلو تو،یویتوپ دیده بودم دانلودش کرده بودم روزی 6بارگوش میکردم بعدازهرباردیدن فایل شرکو دروجودم احساس میکردم هرروزاین فایل چندین بارگوش میکردم بعدازهربارگوش کردن ایمانم به خداوندبیشترمیشدعاشق این فایل بودم

    ——————————————

    ازوقتی که شروع به سفرنامه کردم هرروزتونستم کامنت بنویسم ازهمون روزاول ازخداخواستم که بهم کمک کنه هرروزسفرنامه رو دنبال کنم وبتونم کامنت بنویسم روزای اول نوشتن کامنت خیلی برام سخت بود

    بعدازدیدن هرفایل هیچ ایده ای نداشتم که راجبش کامنت بنویسم هرروزازخدامیخواستم خودش کمکم کنه بتونم ردپاازخودم بزارم تاالان که هرروز،ردپاگذاشتم خداروشکر

    بجزاین مورد،خیلی جاهای دیگه شده وقتی ازخداخواستم به راحترین شکل به خواستم رسیدم

    -‐‐——‐—————————–

    من ازکودکی تا یک ونیم سال پیش خیلی به دوتا خواهربزرگترم وابسته بودم اگه میخواستم بیرون برم باخواهرام میرفتم اگه میخواستم لباسی بخرم بایداونا

    تائیدمیکردن باید اونا انتخاب میکردن

    هیچ اعتمادبه نفسی نداشتم ،ترسوبودم قدرت صحبت کردن باهیچکس رونداشتم

    وقتی یکی ازخواهرام خواست ازدواج کنه خیلی بهش التماس میکردم که ازدواج نکنه

    بیشترازقبل افسرده ترشدم

    خیلی عصبانی بودم ازهمه،مخصوصاازخودم که چرا من اینطوریم هیچ اعتمادبه نفسی ندارم

    اون موقع هاذهنم خیلی اشفته بودم ارامش نداشتم

    تویوتیوپ عضو یه کانالی شده بودم اسمش رازموفقیت بود

    یه فایلی ازمدیتیشن گذاشته بود،داخل کانال

    واسه اینکه اروم بشم شروع کردم به مدیتیشن

    خوب بودخوشم اومده بود ارومترشدم

    دوره های اموزشی انلاینم داشت. کشف رازنهفته درون پاکسازی وفعال سازی هفت چاکرا،فعال سازی چشم سوم

    خیلی دوست داشتم شرکت کنم تودوره هاش

    یه روزباکلی ترسوخجالت بهش پیام دادم

    خخخخخخخ

    الان که یادم افتادخیلی خندم گرفت حتی خجالت میکشیدم بهش پیام بدم

    هزینه دوره هاروپرسیدم مغزم سوت کشید

    ناامیدنشدم یه روزداخل گوگل اتفاقی بااستادعباسمنش اشناشدم اولش خیلی برام سخت بودکه عضو سایت بشم برای همین بیشترازیوتیوپ فایلای استادو میدیدم

    الان ازاون روزای سخت گذشته خداروشکر

    دیگه مثل قبل به خواهرم بااون شدت وابسته نیستم

    میدونم دراینده خیلی ایمانم به خدابیشترمیشه

    یه زمانی میرسه که اصلا به گذشتم هیچ شباهتی ندارم

    یه ادم دیگه میشم

    به امیداونروز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    علی خوشدل گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    با داشتن این باور چقدر زندگی شیرین تره ، چقدر احساس ارامش می کنم

    من خودم به شخصه خدارو خیلی جاها ار زندکیم احساس کردم ، خیلی جاها ازش کمک می خواستم و فقط به خودش توکل کردم و به خواستم رسیدم . ولی فرام.ش می کنم ، فزاموس می کنم که من یه زمانی یک خواسته ای از خدا داشتم و بهم دادش

    اون لحظه که فقط روی خودش حساب میکنی و همه چیو میسپاری به خودش ، چه ارامشی کل وجودتو میگیره

    نمیتونم اون ارامشو توصیف کنم

    رها میشی ، رها

    ذهنو روحت اروم اروم میشه ، و مطمئن هستی ، تأکید میکنم ، مطمئن هستی که بهترین اتفاق ممکن رو برات رقم میزنه

    و همین اتفاق هم میوفته

    و تو در اون لحظه خدارو نزدیک تر از همیشه به خودت میبینی ، بیشتر از همیشه احساسش میکنی

    تو در اون لحظه به چشم خودت معجزه دیدی ، ولی اصلا تعجب نمیکنی چون مطمئن بودی و چنین فکری داشتی که این اتفاق در بهترین زمان ممکن برای من رخ میداد چون من از خدا خواسته بودم و بهش توکل کردم و در مقابلش تسلیم بودم

    و هر کسی این حال رو تجربه کرده باشه میدونه گریه جزء جدایی ناپذیرشه

    با هر قطره اشکی که میریزی بیشتر خدارو احساس میکنی و اروم تر میشی

    تو اون لحظه در بهشت هستی

    تو اون لحظه نه حسرت گذشترو میخوری و نه نگران اینده ای ، به معنای واقعی کلمه در لحظه حال حضور داری و لحظرو با تمام وجود احساس و زندگیش میکنی

    خدایا شکرت برای تجربه ی همچین حسی

    خدایا فقط تورو میپرستیم و فقط از تو کمک میخواهیم

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن ، راه کسانی که به انها نعمت دادی ، نه کسانی که بر انها غضب کردی ، و نه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سکینه برجی گفته:
    مدت عضویت: 1038 روز

    بنام تنها رب قدرتمندم

    سلام به استاد عزیز و سرکار خانم شایسته مهربون وهمه دوستان گلم در سایت درجه یک

    خداوندقدرتمندم را به خاطر هدایت من به این مسیر معنوی سپاسگزارم

    باتوجه به مدارم از این فایل بینظیر یاد گرفتم که:

    از افراد موفق الگو بگیریم ولی تنهاراه رسیدن به موفقیت، ارتباط با افراد موفق ندانیم ،که اگر بدانیم شرک خفی ایجاد کردیم وقدرت را از خدا گرفته وبه غیر خدا دادیم

    اگر با این نیت با افرادرابطه برقرار کنیم که یک روزی دستمونو میگیره با سرعت هرچه تمام خود رااز خوشبختی و موفقیت دور کردیم

    اگر تنها منبع رزق و سلامتی وثروت وخوشبختی را خدا بدانی به تو رزق غیر الحساب میدهد وتمام جهان درخدمت تو هست وبرای تو پولسازمیشود و این یعنی ربوبیت خداوند ،

    رب در قرآن 980بار تکرار شده وبه معنی پروردگار نیست بلکه به معنی فرمانروا و صاحب اختیار وکسی که تمام قدرت در دست اوست

    ‌وقتی در ذهنمان کسی را بزرگ می کنیم وفکر میکنیم فقط اون میتونه دستمونو بگیره در واقع دیگر دستهای خداوند را بسته ایم چون خداوند بینهایت دست دارد وهر بار توسط دستی به ما کمک میکند

    آدمها رو تو ذهنمان به واسطه قدرت ثروتشان بولد نکنیم اگر به ما کمک کردن به آنها احترام بگذاریم ولی به آنها قدرت ندهیم و همان لحظه بگوییم که خدای این فرد هست که به من کمک کرد نه خود فرد

    کسی که جلوی انسانهای ثروتمند وقدرتمندم تعظیم میکند ،انسانی ضعیف است وبا همان سرعتی که به واسطه ثروت و مقام اون شخص بالا رفته با همان سرعت به زمین می افتد،پس فقط وفقط وفقط خداوند هست که میتونه به ما کمک کنه

    اگر کسی ما رو تهدید کند وما تهدیدش را باور کنیم وبترسیم به این معناست که قدرت بی پایان خداوند را باور نداریم واین شرک است

    به هر اندازه جلوی افراد دست و پات می لرزه به همان اندازه شرک داری که اون را قدرتمند میدانی،ما باید جلوی افراد ثروتمند و صاحب مقام و قدرت با قدرت تمام حرف بزنیم چون چیزی از اون کم نداریم شاید از لحاظ مالی قویتر باشد ولی در آفرینش به یک اندازه قدرتمندیم

    ما باید باورهای توحیدی خود را تقویت کنیم تا مزه خوشبختی را بچشیم

    اگر با تمام وجود ودر ذهنمان با خدا باشیم وتنها منبع رزق و قدرت خداوند بدانیم هیچ کس نمی تواند به ما ضربه ای بزند

    یک مومن واقعی از کسی انتظار ندارد

    خداوند توانایی این را دارد که از راهی که به ذهنت نمی رسد به تو کمک کند ،پس روی کسی حساب باز نکن بجز خود خداوند

    خداوندا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری میجویم

    امیدوارم خداوند خودش به ما کمک کنه که فقط روی خودش حساب باز کنیم

    خداوندا از شرک به خودت پناه میبرم

    سپاس فراوان از خدای مهربانی ها ودو فرشته نازنین زندگیم استاد و خانم شایسته دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: