فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 142

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه خواجویی گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیز چقدر این فایل آگاهی دهنده بود و چقدر ذهن آدمو باز می‌کنه چقدر ما اشتباه میکنیم چقدر راه اشتباه میریم بعد میگیم چرا قانون برای ما جواب نمیده .این سری که دارم از اول فایلارو گوش میدم همش میگم وای وای اینارو اشتباه کردم اونجارو اشتباه کردم چطوری ممکنه اینارو فراموش کنم ولی واقعا ذات آدمی فراموشیه. از خدا خواستم کمکم کنه این دفعه که شروع کردم درست پیش برم اشتباهاتمو اصلاح کنم خدایی که صدای منو می‌شنوه خدایی که فراموش نمیکنه خدایی که آگاه به همه چیزه می‌دونه من چی می‌خوام خودش کمکم میده دستمو ول نمیکنه دستمو میگیره و تا انتهای مسیر همراهیم می‌کنه و منو می‌رسونه به خوشبختی .الهی شکرت واسه این آگاهی‌های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    درود الله عزیز و مهربانم پروردگار رب عرش عظیم به شما استاد عزیزم و توحیدی ام امیدوارم هزاران سال برایمان بمانید استادم ک خوب درس توحید رو به ما آموزش دادید توحید اصل و اساس جهان هستی توحید بنیان و ریشه های محکم و سرسبز خوب زیستن توحید توحید توحید ولاغیر…

    ………………………………………….

    توکل بر خدایی ک تنها اوست ک کافی ترین هست بیش از اون چیزی ک من فکر میکنم کافی ترین هست

    اوست ک هدایت میکند

    آسان میکند

    راهگشایی میکند

    برکت می‌دهد

    عزت می‌دهد

    پروردگارم آری فقط روی شما حساب باز میکنم و احساس میکنم ک چطور در حال آسان شدن برای آسانی ها هستم

    پروردگارم توکل بر شما میکنم و درخواست میکنم و احساس میکنم ک چطور شما معجزه هارااا آسان میکنی

    دل‌ها را نرم میکنی

    اسم را رفیع میکنی

    مقام میدهی

    عزت میدهی

    رفیع و بلند مرتبه میکنی

    فقط حساب کردن روی شما کافیست یا رب من چه چیزی در ذهنم هست و شما چ چیزی را پاداش میدهی یارب

    من به بخشنده بودن و وهاب بودن و مهربانی و کریم بودن شما ایمان دارم فقط باید ادامه بدهم پر قدرت تر قوی تر و درخشان تر

    من ایمان دارم الله به حمایت کردن و هدایت کردن و بودنت من باور دارم به حضورت یا رب

    یا رب ک از رگ گردن نزدیک تری به من و از درون من آگاه تر به من هستی….

    الهی صد هزاران بار سپاس پروردگارم تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم در هر شرایطی من فقط روی خودم کار میکنم اتصال خودم را حفظ میکنم فارغ از هر گونه شرایطی و عوامل بیرونی…

    این تکلیف من هست و مابقی کارها وظیفه ی شماست

    پس من تکلیف خودم را تلاش میکنم خوب انجام دهم و بنده ی خوبی باشم برایت یا الله دختر خوبی باشم برایت پدرم پروردگارم معبودم خالق من ولی مالک سرپرست من

    عزیزم الله من تنها امیدم و حمایتگرم ….

    الهی صد هزاران بار سپاس پروردگارم

    «ایاک نعبد و ایاک نستعین»

    شما بودی که من رو هدایت کردی یا الله پس من هم فقط باید بندگی شمارا بکنم

    شما بودی که من رو از تاریکی و جهالت ها رها کردی و نجات دادی پس من هم فقط فقط فقط باید بندگی شمارو بکنم و شماروبپرستم یا الله…

    و چقدز زیباست این رابطه و این عشق پاک الهی من یک قدم بر میدارم شما هزاران قدم…

    الهی صد هزاران بار سپاس.

    من ایمان به غیبم را حفظ میکنم و ادامه میدهم

    خدایا هرلحظه هر قدم هر نفس سپاسگزارم ک این فرصت و همت و اراده رو نصیبم کردی برای بودن در این مسیر توحیدی و مستقیم و حق و حقیقت…

    عاشقتونم استاد

    استاد توحیدی عزیزم

    شمارو ستایش میکنم

    تحسین میکنم

    قدر دان هستم و این وظیفه ی من هست برای تشکر و قدر دانی و تلاش کردن و عمل کردن از این آگاهی ها ک خداوند نصیبم کرده و هدایتم کرده و منت گذاشته بر سرم برای تاج بندگی

    سپاسگزارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      ملکه ی هدایت شده گفته:
      مدت عضویت: 270 روز

      از خدا سپاس گزارم بابت این مسیر زیبا ک منو با مفهوم ربوبیت آشنا کرد و شرک رو از وجودم برد

      سپاس گزارم از استاد عزیزمون ک پلی شدن برای اتصال ماها بخدا و مسیر درست

      سپاس گزارم از خالق بی همتامون ک انقدر چشم دل شمار رو باز کرده عاطفه جان با خوندن دید گاه شما و خیلی از عزیزان دیگه ب درک بالایی رسیدم

      عاطفه جان ی دنیا سپاس گزارم ازت حرفهای قلبمو زدی

      قلبمو سبک کردی از این حرفهای حق و بی‌نظیر این حرفها تو دلم گیر بود رو زبونم نمیومد ک ب لطف ایمان بی‌نظیر شما خوندم و خوندم و خوندم تا ک در وجودم آرام گرفتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2055 روز

    یا هو

    و به نام او

    و به اذن او

    درونم حرف بسیار است یا هو

    وجودم از تو سرشار است یا هو

    نمی دانم چه گویم از که گویم

    درونم یک جهان جان است یاهو

    از اینکه رخصت نوشتن برای تو را دادی تشکر می کنم و آگاهانه تو را به یاد دارم در این لحظه

    خوب من، زبانم قاصر است و کلمات را یارای جاری شدن برای اتصالت نیستند، اما تو خود خوب می دانی که تشنه ام تشنه

    پرودگار تجلیات و معنویات و درونیات

    ای وجودی که همه آنچه هست و نیست و آنچه گفته شده و گفته می شود خود خود تویی

    از کجا بگویم؟

    تو بگو

    تو بنویس

    تو بتاب بر این ذهن بی تاب و بی تابش

    از اینکه نتوانم عاشقانه با تو و برای بنویسم بیمناکم

    هر روز بیشتر به این حقیقت پی می برم که بی تو بودن جهنم است.

    این جهان مادی که خود ظهور وجود توست ولی نگرش معتاد و وابسته به ناسپاسی ذهن من در باتلاق روزمرگی فرویم برده و مرا از زندگی غافل کرده

    یا بهتر بگویم مرا از تو غافل کرده

    امان از وقتی که به مشکلی برخورد کند، شروع می کند به هیاهو و همهمه

    امان امان از دست شیطان ذهن انسانی

    به قول قرآن خلق الانسان کفورا

    اما این به یاد تو بودن کلید رهایی است، شاه کلید است

    پروردگارم ای آنکه خلقم کردی و پرورشم دادی و بازگشتم به سوی توست از تو سپاسگزارم که با من هستی و صبورانه حمایت و هدایتم می کنی .

    ممنونم که چشمه هایی را در درون می جوشانی

    ای خدای خوب من مرا از زلال وجودت سیراب کن.

    الحمد لله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    Fateme Soleymani گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    به نام خالق هستی

    سلام خداجونم سلام استادم ک دستی از دستان خداوند هستی سلام ب همه

    این فایل من قبلا گوش داده بودم اما نتونستم درست بهش عمل کنم دوباره خداوند من ب این فایل هدایت کرد چرا چون ک من دو روز پیش شرک ورزیدم میخاستم باشوهرم برم تفریح ماشین نداشتیم از پدر شوهرم میخاستم اونم گوشیش جواب نداد چرا چون از غیر خدا میخاستم چون از دیگران انتظار داشتم بهم ریختم ک چرا ماشین برام جور نشد اما امروز ک فایل گوش دادم متوجه شدم انتظار و توقع از کسی نداشته باشم رو کسی حساب باز نکنم جز خدا من چرا از غیر خدا ماشین بخام من از خود خداوند ماشین میخام ی ماشین 206 میخام از خدای خودم میدونم براش کاری نداره میدونه ب وسیله هزاران دستش ب من کمک میکنه ک ماشین بخرم ک مسافرت برم ک شاد باشم خدایا بی نهایت سپاسگزار توام ک هر وقت از مسیر دور شدم ب وسیله نشونه هات ب من یادآوری میکنی ک فاطمه دوباره دور شدی دوباره عصبی شدی دوباره انتظار داشتی از دیگران دوباره غیبت کردی چرا دوباره روز خودت خراب کردی بهم میگ ک من هستم چرا از دیگران میخای از خودم بخاه دوستت دارم خداجونم عاشقتم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    و توکل بر خدایی ک هرگز نمیمیرد…

    پروردگارم تسلیم امر شما هستم و هرلحظه پناه میبرم به درگاهت یا الله روزی دهنده ام

    فقط باید روی شما حساب باز کرد

    عزت دهنده شمایی

    نعمت دهنده شمایی

    سربلند کننده شمایی

    سرافراز کننده شمایی

    شمایی ک کافی ترین هستید

    یا الله به چشم دیدم تحقیر و توهینهارو و شما چطور با تضادها ب عزت و برکت و نعمت برای من تبدیلش کردید..

    یا الله فقط و فقط«« ایاک نعبد و ایاک نستعین»»

    عاشقتونم استاد عزیزم عاشقتونم خانوم شایسته جانم استادم الگوی من زن قوی و توحیدی و موحد و مستقل و پر از استقامت…

    درود میفرستم به ذات و شرافت و توحیدی بودن شما و بینهایت تحسین میکنم و سپاسگزاری میکنم و قدر دانی.

    متعهدم ک بیشتر مکتوب کنم در سایت علاوه بر اینکه هرلحظه در دفترهایم مکتوب میکنم متعهدم ک بیشتر اینجا مشق بنویسم صلات خودم رو انجام دهم و فرکانسهای خالص‌تری رو ارسال کنم به جهان زیبا…

    در تنگناها و نجواها ک قرار میگیرم بارها با خودم گفتم اگر این سایت و آگاهی ها نبود من چه وضعیتی رو میداشتم!!!

    من عاشق این جمله ام خداوند بنده هاش رو درمانده نمیگذره «« آیه قرآن والضحی»»

    خداوند هزاران دست و وسیله و برکت‌ها داره من دلم رو بینهایت قوی تر میکنم و استقامتم رو بیشتر و بیشتر برای ادامه دادن این مسیر…

    استاد عزیزم استاد توحیدی نازنینم خودتون تجربه کردید و میدانید من در قلبم چه میگذرد از دست دادن عزیز یکی از سخت ترین تضادها…

    دلتنگی نجواها ناراحتی اما با این وجود توکل کردن به الله و استقامت و ادامه دادن…

    این برایم مثل بهشت می ماند فقط و فقط به عشق توحید و الله پروردگار و آخرت ادامه دادن ها و تقوی کردنها این برایم کافیست…

    فقط روی خدا حساب میکنم و فقط به عشق و انرژی الله و توحید عزیزم ادامه میدهم…

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ««ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است.»»

    =======================

    إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَهُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّهِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ

    ««آنان که گفتند: محققا پروردگار ما خداى یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسى (از وقایع آینده) و حزن و اندوهى (از گذشتۀ خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتى که (انبیا) وعده دادند بشارت باد»»

    =======================

    ٱلَّذِینَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِیبَهࣱ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ

    ««آنان که چون به حادثۀ سخت و ناگوارى دچار شوند (صبورى پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوى او رجوع خواهیم کرد»»

    =======================

    پروردگار عزیزو نازنینم خیلی وقتها عرصه بر من تنگ میشه و دلتنگ و نگران و سراسر نجوا اما اما من تسلیم نجواهای شیطانی نمیشوم و ادامه میدهم پر قدرت قوی تر به عشق توحید و به شوق الله و با قدرت بیشتر سپاسگزاری کردن و به اتصال رسیدن تمام تمام عشق وهدفم همین هست یا الله وگرنه تمام نعمتهای مادی داده می‌شود و پروردگارم کریم کریمان عالم است من ترسی ندارم از نداشتن ها و دیر شدن ها اوست که کافیست و بخشنده و مهربان ‌خالق و مالک و ولی و سرپرست من هست و این برایم کافیست …

    حتی عزیزترینم مادرم هم در زندگی ام من مالکش نبودم و نیستم پس چرا معبودی جز الله رو نپرستم و وابسته نباشم…

    عاشقتونم استاد عزیزم تمام باورهایم رو بنیادین با شما در حال تغییر دادن و رشدم …

    قدردانتون هستم استادم سپاسگزارم راضی ام و قوی ام و ادامه میدهم

    =======================

    مادر عزیزو نازنینم بهت قول داده بودم فتح کنم قله ی توحید رو و قوانین الله رو و پای قولم هستم و متعهدترین حالت ممکن به عشق توحید الله رب ادامه میدهم…

    ======================

    فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

    ««موسی گوسفندانشان را سیراب کرد و (با حالی خسته) رو به سایه درختی آورد و گفت: بار الها، من به خیری (یعنی زندگانی و قوت و غذایی) که تو (از خوان کرمت) نازل فرمایی محتاجم.»»

    من فقیرترینم به درگاهت یا الله به هرنفسی هر قدمی و هر برکتی من فقیرترین هستم به درگاهت یا رب…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 847 روز

    ردپای من از روز هفدهم سفرنامه

    همه‌ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم.

    خداوند از ما دور نیست؛ بلکه در تمام رگ های ما جریان دارد.

    ما جزئی از خداوندیم.

    خداوند به ما نزدیک است؛ نزدیک تر از آنچه فکرش را می‌کنیم.

    خداوند در طعم خوش میوه ها جریان دارد..

    خداوند در زیبایی شگفت انگیز پروانه هاست..

    خداوند در لبخندهاست..

    خداوند در قلب کسانی جاری‌ست که حال خوب رسالت همیشگی آنهاست..

    خداوند در طراوت گل و گیاهان جاری‌ست..

    خداوند در خنکای نسیم عصرگاهی جریان دارد..

    خداوند در صدای آرامش بخش رودخانه‌هاست..

    خداوند در زیبایی آسمان آبی‌ست..

    خداوند در تک تک نفس هایمان جاری‌ست..

    خداوند در لابه‌لای صفحات آگاهی بخش قرآن است..

    خداوند در خانه هاست؛ زیر سقف ها، در قلب انسان ها..

    خداوند در کلمه به کلمه‌ی شکرگزاری ها جریان دارد..

    خداوند در سکوت ذهن است..

    خداوند با باران می‌بارد..

    با زندگی لبخند می‌زند..

    با لحظات جریان دارد..

    با خوشبختی عجین است..

    خداوند حاکم قلب کسانی‌ست که تصمیم گرفته اند جهان را با عینک زیبایی شناسی تماشا کنند… کسانی که آگاهانه حال خوب را در وجودشان ساخته اند… کسانی که از جنس آزادی و اطمینان هستند… کسانی که خوشبختی را باور کرده اند… آنها که تک تک لحظات زندگی را زندگی می‌کنند و قلبشان سرشار از آرامش است… آنان که لبخند همیشه بر لبانشان حک شده و حرکت کردن میراث همیشگی‌شان است…

    خدایا شکرت؛ شکرت که تو خدای منی و من بنده‌ی تو ام :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    فاطمه ربیعی گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    بنام تنها رب جهانیان

    سلام استاد عزیزم

    من درشرایط خیلی خیلی سختی بودم سال 99 اسفندماه با شما اشناشدم از فایل های دانلودی شروع کردم کلییی نتیجه گرفتم سلامتیم اوکی شد روابطم خوب شد حالممم عالی شد درامدم بالارفت اینقد گوش دادم وگوش دادم وتمرین کردم وتمرین کردم وادامه دادم وادامه دادم ونتیجه گرفتم که بعدش 12 قدم رو خریدم وکلی پیشرفت کردم که پایه واساسش وبیسش توحید بوده وتوحید بوده وتوحید وایمان و توکل بوده ومن اینا رو یادم رفت فکرمیکردم این نتایج خودبه خود به وجود اومدن یکم دور شدم از فضای توحید دورشدم ازفقط روی خدا حساب کردن،فایل هرروز بدون استثنا گوش میدم کامنت بارها وبارها میخونم ولی به اون احساس شوروشعف نمیرسم به اون احساس رضایت درونی و عشق نمیرسم چندروزیه که درجست وجوی این بودم دلیلش رو بدونم هرچی فایل توحید عملی هست سرراهم قرار میگیره هر کامنتی سرشار از توحید وفقط روی خدا حساب بازکن سرراهم قرار میگیره واینجا خدا با نشانه ها باهام حرف زد که بنده ی خوب من داری جاده خاکی میری داری تو درو دیوار میری برگرد وفقط به من اعتماد کن فقط رو من حساب کن فقط از من بخواه نه هیچ کس دیگه ودلیل این حال بدمو فهمیدم که شرک بوده وشرک…ومهمتر از همه فهمیدم که خداااااااا جقدرررر دوستم داره که بااین اتفاقات داره بهم میفهمونه که عزیزم بنده ام راهو اشتباه نرو ادامه نده برگرد باهراتفاق به ظاهر بد اینو به من یاداوری میکنه…خدای من خدای من خدای من چقدرر تو عظیمی چقدرر بزرگی چقدررر رحیمی چقدر مهربونی چقدر وهابی ومن عاشقانه تو رومیپرستم وعاشقانه از تو یاری میجویم،منو ببخش که در هرخانه ای زدم جز در خانه ی تو منو ببخش که رو همه حساب کردم جز رو تو،منو ببخش که دست نیاز رو به هرکسی دراز کردم جز رو به تو که تویی بخشنده تویی غفور ممنونم که هستی ممنونم که هدایتم کردی به این مسیرزیبا به این سایت الهی وتوحیدی وبی نظیر ممنونم خدای خوبم

    استاد من تو یه داروخونه ای کار میکردم هفت سال اونجا بودم بعدش ازدواج کردم رفتم از اونجا کلا مهاجرت کردم به یه شهر دیگه خب طبیعیه همه چیز خوب بود باهمکارام مثل خواهربرادر بودیم کلی خاطرات خوب داشتیم وده یازده ساعت از وقتم رو اونجا میگذروندم خلاصه بعد از یک سال ونیم دوباره برگشتم شهرستانمون گفتم چه خوب الان دوباره میرم پیش اقای فلانی صاحب داروخونه کارمیکنم این خیلی ادم خوبیه وکارمو ادامه میدم مطمئنم برم منو قبول میکنه بی برو برگرد اصلا ازهمین الان استخدامم وقتی اومدم شهرستان همون روزاول اماده شدم رفتم داروخونه سلام واحوالپرسی گرم وهمکارام چه استقبالی ازم کردن منم توذهنم گفتم تموم دیگه،رفتم مستقیم پشت سیستم نشستم که نسخه ثبت کنم چقدرر ذوق وشوق داشتم صاحب داروخونه هیچ حرفی نزد گفت بمون تابرگردم اینقدر منتظر موندم نیومد من دیگه برگشتم خونه وپیام دادم به همکارم که چی شد مگه منو نمیخواین استخدام کنید گفت نمیدونم باید با رئیس صحبت کنی گفتم صحبت کردن نداره من فقط یک سال ونیم فاصله گرفتم میخوام دوباره برگردم به کارم خلاصه دو سه روز گذشت خبری نشد وگفت معلوم نیست جوابمودرست نمیداد گفت فعلا نیرو داریم اگه یه وقت یکی ازپرسنلاخواست استعفا بده خبرت میدیم ومن بدجور تو ذوقم خورد پشتمو بدجور خالی کرد بدجور زمین خوردم واین از شرک وبی ایمانی من بود ومتوجه شدم که شرک ورزیدم،برعکس یه داروخونه ای که نمیشناسم بهم زنگ زد دکترش گفت چندسال سابقه داری گفتم هفت سال گفت عصر بیا استخدامی ندیده ونشناخته خواهرم شمارمو گذاشته بود تو دیوار ومن خبرنداشتم اصلا وعصرش رفتم واستخدام شدم خیلی راحت وازطریق همین داروخونه جدیده من به یه خونه ای که تجسم میکردم هدایت شدم خیلی راحت وقتی بهش توکل میکنی اینجوری سربلندت میکنه ولی وقتی رو کسی حساب میکنی ذلیل وخوار میشی ومن اینو باپوست واستخونم درک کردم،همین خونه ای که الان دارم توش زندگی میکنم ازطریق همکارم بهش رسیدم خیلییی راحت ولی قبلش شرک ورزیدم بهش گفتم به صاحب خونت بگو یه واحد داری برای همکارم وقتی بهش گفت گفت نه ندارم مامانم هم بهش گفت چون از همسایه قدیمی مابود باز جوابش نه بود ولی همین ادم همین ادم که من واسطه قرار داده بودم اوکی نداد ولی وقتی ازخدا خواستم ورهاش کردم همون ادم دلشو نرم کرد وقبول کرد اونم باکمترین مقدار پول یه خونه خیلی قشنگ با ویو دریا…خودشو داداشش بنگاه دارن همه کارا رو خودشون انجام دادن واومد گفت همه کارا رو ماکردیم شماهیچ کاری نکردین واینجا دستی ازدستان خدا بودن ویادمون باشه رو کی حساب میکنیم،(باز شرک )خونه منو همکارم فقط یه کوچه فاصله داریم گفتمش چه خوب دیگه شبا نیاز نیست باتاکسی برم خونه منوتو باهم میریم گفت حتما وخوشحال بودم همون شبی که اساس کشی کردم من این حرفو بهش زدم فرداش رفتم داروخونه صاحب داروخونه گفت شما وخانم فلانی دیگه ازاین به بعدیه روز درمیون میاین گفتم چرا به دلیل شرایط داروخونه یه روز من میرفتم یه روز همکارم که قرار بود باهم بیایم خونه وکلا جداشدیم ازاون روز دیگه همدیگه رو ندیدیم جالبش اینه که چهارتا پرسنل بودیم چرااین اتفاق برای اونا نیوفتاد فقط چون من رو همکارم حساب کرده بودم…

    ازوقتی قانون وبلد شدم من حالم خیلی عالیه خیلی زیاد ودرطول روز کلی باخدای خودم حرف میزنم ولذت میبرم وعشق میکنم از این ارتباط شیرین واقعا هیچ لذتی بالاتر از لذت ارتباط باخالق نیست خدارو صدهاهزاران مرتبه شکرش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 628 روز

    به نام خدایی که به شدت کافیست

    درود خدمت همگی

    روز هفدهم روز شمار تحول زندگی من

    دقیقا امروز که من به یک چالش و تضاد برخوردم که بار احساسی برام داشت خداوند عزیزم به سمت این فایل هدایتم کرد

    نمیدونم چند وقته

    اما چند ماهی هست که من و همسرم ماشین نداریم

    اونم در شرایطی که قبلا بهترین مدل و شاسی بلندشو داشتیم

    و همیشه نداشتن نعمتی که قبلا داشتی خیلی سخت تر از زمانیه که کلا تاحالا نداشتیش

    اما اینارو نوشتم که تضادمو توضیح بدم وگرنه خداروشکر با گوش دادن فایل و خوندن کامنتا برگشتم سر مدار سپاسگذاریه خودم.

    قرار بود با گرفتن وام ازدواجمون ماشین تهیه کنیم

    که خب تا همین مرحله رسیدنشم کلی پله پشت سر گذاشتیم مثل ازاد کردن حسابای بانکی راضی کردن شاکی که چکش برگشت شده بود پرداخت بدهی و کلی چیزای دیگه که فقط خدا کمکمون کرد ازش عبور کنیم

    و حالا مثل اینکه به مرحله اخر رسیده باشیم و ارور بده

    سایت وام ازدواج باز نمیشه

    وام ازدواجی که من پارسال به راحتی اب خوردن گرفتم امسال همسرم نمیتونه ثبت نام کنه و هی میگن سایت فلانه اینجوریه نمیشه

    و تضاد بزرگی واسه من بود امروز

    اما الان دلیلشو متوجه شدم با گوش دادن این فایل

    من ماشین میخوام

    خب چرا پلن چیدم برای تهیه ش؟

    چرا روش بدست اوردنشو تو ذهنم چیدم و گیر دادم بهش؟

    چرا بدست اوردن ماشینمو تو گرفتن وام میبینم؟

    چرا دستای خدای عزیزمو بستم؟

    خدایی که آب و خشکی و هوا تو زمین مسخرشن

    خدایی که همزمان داره سلول به سلول بدنای ما انسانارو کنترل میکنه نفس هامونو ادامه دار کرده

    ایا واسش کاری داره یه ماشین به من هدیه بده؟

    ماشین میخوام چیکار؟

    مگه قبلا نداشتی

    اصلا جزو نعمتات حسابش میکردی؟

    یا همیشه غر میزدی که اینجاش چرا اینجوریه

    چرا مدلش بالاتر نیست

    چرا اینجاش اونجوریه

    چرا رنگش یه رنگ دیگه نیست

    حوصله نداشتی یه کارواش به ماشین بگیری

    اشغالاتو داخل ماشین میریختی و زباله دونی بود ماشین

    نمیخام خودمو سرزنش کنم

    من اون موقع هدایت نشده بودم

    مینویسم که یادم بیاد که خدای نکرده الان اینجوری با نعمتام رفتار نکنم

    قدر همه چیزو تو زندگیم بدونم

    خدایا خودت برام بهترین راهشو بچین

    بهترین راه همون اسون ترین و سریع ترین راهه

    راهی که تو فقط مسیرشو بلدی

    هدایتم کن

    من از خودت خواستم

    و ازینجا به بعد رها میشم

    شکر گذار همین موتوری میشم که داریم

    شکر گذار دوتا پای سالمم میشم که میتونم راه برم خودم باشون

    شکرگذار برنامه اسنپی میشم که تو گوشیم دارم

    احساس خوبمو وابسته نمیکنم به هیچ خواسته ایم

    چون میدونم همین الانم ماشین بخرم پنج روز دیگه برام عادی شده

    پس عجله چرا

    لذت میبرم از مسیرم

    از شرایط پر چالش الانم

    از دلتنگی هایی که با همسرم واسه هم میکشیم و لذت وصال بعدش

    ازینکه میتونم در کنار مادرم باشم و بعدا که برم خونه خودم میدونم دلتنگ خونه مادریم و حال و هواش میشم

    پس الان که هستم کیفشو میبرم

    از هوای مطبوع شبانه تابستون که تو ایوون دراز کشیدم و کامنتای زیبای دوستانمو میخونم

    بچه ها شما همتون دستای خداوندید

    اصلا خودتونو دست کم نگیرید

    من چقدر با خوندن حرفاتون دلم اروم شد و فرکانسم تغییر کرد

    قدر خودتونو بدونید

    خدایا شکرت بابت امروز زیبام

    که تونستم همه برنامه هایی که نوشته بودم تیک بزنم و یه خواب راحت امشب در انتظارمه

    به امید خودت واسه فردا

    شبتون بخیر دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 751 روز

    1403/4/29

    روز هفدهم

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به همگی دوستان عزیزم

    برای من دیشب اصلا شب خوبی نبود سردرد خیلی بدی داشتم دلیلش رو امروز فهمیدم من به غیر خدا قدرت دادم که حالمو خراب کنه بهم اضطراب و بی ارزشی بده خدایا خودت کمکم کن شرک درونم و از بین ببرم خدایا خودت کمکم کن به سمت تو هدایت بشم خدایا خودت کمکم کن که به غیر از تو روی هیچ کسی حساب بازنکنم ازهمه نظر از نظر عاطفی روحی مالی وشغلی و ….

    خداجونم امروز 20روز که من شغلمو ازدست دادم اما توی این 20روز اتفاقات خیلی زیاد و بی نظیری برام افتاد بخاطر اینکه من قدرت و ندادم دست غیرتو من به تو توکل کردم یه سفر بی نظیر رفتم دوتا مهارت رو آموزشش رو شروع کردم این مهارتها و سالهابود که میخواستم شروع کنم اما شروع نمیکردم چون به خودم باور نداشتم چون به تو ایمان نداشتم که میتونی کمکم کنی خدایا شکرت که امروز هم میتونم با امید و خیالی آسوده زندگی امو شروع کنم خدایا خودت کمکم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 761 روز

    به نام رب العالمین.

    سلام به دوست داشتنی ترین استاد دنیا ومریم جان.

    روز 17 سفر.

    خداوند که رب وتنها قدرت جهان است.

    بارها وبارها این فایل رو گوش دادم وهر بار سعی گردم شرکها رو در وجودم از بین ببرم.

    از کسی یا چیزی نترسم از حسادتشون از چشم انها از قدم بد به کسی جز خدا امید مداشته باشم .

    برای کارهام دنبال پارتی نباشم کسی رو خدا نکنم.

    خدارو شکر بعضی جنبه ها خیلی موفق بودم اما هر بار دنبال یه شرک جدید در وجودم هستم.

    وبه گفته مریم جان دنبال یه نکته جدید باشم.

    امروز هم داشتم دقت می کردم شرک پیدا کنم ودیدم اینبار شوهرم بود من همش فکر می کنم اونه که خرج من رو می ده اگه سر کار نباشه من می ترسم وهر کاری انجام می دم می خوام تاییدش کنه.

    واینها شرکه خداوند هست که به من رزق وروزی می ده خداوند هست که همراهم کار هام رو انجام می ده خداوند هست که برام مشتری می شه وهمه چیز من از ان خداست.

    پس باید به شوهرم عشق بورزم دوستش داشته باشم ازش تشکر کنم اما بدونم این خداست که کارها رو روبه راه می کنه.

    خداست که هدایتم می کنه جز خدا قدرتی نیست.

    خدایا شکرت.

    استاد ومریم عزیز متشکرم .

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: