فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 150 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-19.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-07-06 00:00:002020-10-19 00:15:46فقط روی خدا حساب باز کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم، بانوی فرهیخته و مهربون، و همهی دوستان دلمهربونم توی سایت
روز شمار تحول زندگی من – فایل هفده
خدایا، ازت ممنونم… چون هرچی دارم، هر چی هستم، از توئه… همهچیزم فقط به خاطر حضورت توی زندگیمه.
بازم رسیدم به گوش دادن این آگاهیهای ناب… و مثل همیشه، هر بار یه تلنگر، یه بیداری، یه انقلاب توی درونم شکل میگیره… از جنس توکل، از جنس امید… فقط به تو!
خدایا، چقدر شرکهای مخفی توی وجودم بود و من نمیدونستم… چقدر جاهایی که باید به تو تکیه میکردم، به بندههات چسبیدم… ولی حالا میخوام فقط به تو پناه بیارم، فقط از تو کمک بخوام، و دلمو به هیچکس جز تو گره نزنم…
قدرت، فقط دست توئه… تویی تنها فرمانروای جهان… من بهت باور دارم، بهت ایمان دارم، بهت اعتماد دارم… و میخوام با تمام وجود تسلیم ارادهات باشم، نه از روی اجبار، که از روی عشق.
خدایا، کمکم کن ظرف وجودیمو بزرگتر کنم… کمکم کن لیاقت نعمتهاتو پیدا کنم… کمکم کن از شرکهای مخفیِ تهنشینشده توی وجودم پاک بشم… یادم بنداز که هر کمکی از سمت بندههات، در اصل از سمت خودته… تویی که میفرستی، تویی که میرسونی…
منبع رزق و ثروت فقط تویی… اگه قراره من به موفقیت برسم، به جایگاهی خاص، به عزت و احترام، فقط باید چشمم به تو باشه… چون اگه همهی دنیا هم بخوان کمکم کنن، تا تو نخوای، هیچ اتفاقی نمیافته…
تو ربّالعالمینی… تو فرمانروای کل جهانی… همه چیز توی دستای توئه، و من تورو سرچشمهی قدرت و عزت میدونم… خدایا، شکرت برای وجود مقدست توی زندگیم… برای این آگاهیهای روشنکننده… برای اینکه هستی، کنارمی، و همیشه خواهی بود.
اگه قراره من به هر چیزی توی این دنیا برسم، فقط با توئه… فقط با دیدن تو، فقط با تکیه به تو…
خدایا شکرت، از ته دلم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان با عشق
بازم اومدم به این سایت چقد همه چیز برام لذت بخشه
فقط روی خدا حساب باز کن
توحیدی تریییییین فایلی که گوش کردم خدایاشکرت که تونستم بیام گوش کنم کامنت بنویسم تبادل انرژی داشته باشم
خوشحالم براخودم چون دارم پیش میرم و رشد میکنم و هرروز یک قدم کوچیک برمیدارم
من خودم به شخصه وقتی به گذشته خودم برمیگردم آدمه فوقالعاده مشرکی بودم از همه میترسیدم وقتی میخندیدم لباس خوشگل میپوشیدم مامانم میگفت خیلی خشگل شدی چشت میزنن چقد راحت باور میکردم وچون باور داشتم اتفاق بدی برام میوفتاد میگفتم چشم خوردم این خودش شرکه
وقتی یک کمکی میخاستم از کسی تو ذهنم فقط به اون قدرت میدادم و میگفتم فقط اون میتونه کمکم کنه و هیچکسی دیگه نمیتونه ووقتی از اون آدم جواب رد میشنیدم ناراحت میشدم این خودش شرکه
وقتی توی مدرسمون میرفتم همکلاسیم که اذیتم میکردند و پشت سرم بدی میگفتند و درسام افت کرده بود داشتم شرک میورزیدم و به اونا قدرت میدادم که اذیتم کنن و از خدا دور شده بودم
وقتی به مامانم وابسته بودم حتی کوچیک ترین جایی که میخاستم برم از برخورد آدم ها ترس داشتم و مامانمو تکیه گاه خودم میدونستم و و همیشه پشتم بهش گرم بود چون اون هست دست به سیاه و سفید نمیزدم همش بخور و بخاب ووقتی ازدواج کردم این وابستگی خودشونو بیشتر نشون داد و حال من هرروز بدتر میشد داشتم شرک میوزریدم چون باخدای خودم اونقدر رابطه ام قوی نبود و فکر میکردم اگر مامانم نباشه من هیچم
وقتی ازدواج کردم به شوهرم وابسته بودم اگر دیر میومد خونه اگر یک جایی میخاستم برم اون نمیومد اگر تنهام میذاشت گاهی اوقات من به جایی که بیام از تنها بودنم لذت ببرم میشستم گریه میکردم داشتم شرک میوزریدم چون قدرت به شوهرم داده بودم که اون باید باشه تا من خوشحال باشم
وقتی دنبال این دکتر اون دکتر میرفتم و با حسرت به کسایی که بچه داشتن نگاه میکردم که چرا من ندارم و نعمت هامو نمیدیدم و 6سال بچه دار نشدم چون مشرک بودم و اون موقعی که از خدا خاستم خودش بده و دیگه دنبال دکتر نمیرم میخام به روش طبیعی باردار بشم اون موقع خدای من خودشو به من ثابت کرد و من باردارشدم نتیجه اعتماد به خدا.. باردارشدنم به روش طبیعی که هیچکس باور نکرد که چجوری شد
هروقت که شرک داشتم ضربه خوردم هروقت به خدا اعتماد کردم برام خودش به بهترین وجه درست کرد
تو ارتباطات مامانم همیشه بهم میگفت با همه مدارا کن بالاخره یک روزی بدردت میخورن
آدم باید همه رو واسه خودش نگه داره
چقد این جمله ها شرکه به خداوند
درواقع داره میگه آدمان که کارهارو برات درست میکنند و اعتبارشو به اونا میده
و ازهمون آدما ضربه میخورم
درسته من باید باهمه خوب باشم همه رو دوست داشته باشم به همه عشق بدم ولی اگر کسی نتوست برای من کاری بکنه یا نکرد بگم خداوند دستان زیادی داره خب از دست دیگش به من کمک میکنه و ناامید نباشم و اعتبارشو بدم به خداوند
خدارشکر تونستم ای آگاهی های ناب رو یاد بگیرم و تو زندگیم عملی کنم انشاالله
خداوندا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن
روز هفدهم.. روزشمار تحول زندگی من
عاشق همتونم به امید خدای مهربونم
فقط روی خدا حساب کن
بعد از مدتها تازه تونستم معنای حقیقی این جمله رو درک کنم. تازه درجه شرک خودم رو فهمیدم. تازه دارم یاد میگیرم چطوری درخواست بدم با چه احساسی و به چه روشی. جمله استاد تو گوشم زنگ میزنه وقتی با اون حالت جدی در قدم دوم از دوازده قدم فریاد میزنه تو خواسته ات رو به جهان بگو 99 قدم رو اون برات برمیداره و تو کافیه یک قدم برداری. یک قدم با ایمان، یک قدم از سر تسلیم، یک قدم که باور داری از اعماق وجودت که او برات به بهترین نحو ممکن انجام میده. او همه رو بسیج میکنه تا من به خواسته ام برسم. چون من ارزشمندم. من با وجودم به این جهان روشنی بخشیدم، و این جهان پاسخی است به انعکاس های من. فقط کافیست فرکانسم رو به سوی بالاترین قدرت تنظیم کنم. اونوقت همه چیز معجزه اسا انجام میشه. من میتونم شاهد معجزه ها باشم. امروز شنبه سوم خرداد 1404 هست و من با خوندن کامنت زیبای دوست قدرتمندم پی به شرک درونی خودم بردم. اون پاشنه اشیلی که سالهاست در وجودم تار ناامیدی و حسرت تنیده و وجود خدا را کمرنگ و کمرنگ تر کرده.
امروز با این احساس هفتهی خودم رو اغاز میکنم. من فقط خواسته هایم رو ارسال میکنم، با احساس خوب و لذت زندگی میکنم، چون مطمئن هستم به بهترین صورت ممکن خواسته هایم تحقق می یابند. چون او غفور و مهربان هست. لغزشهایم رو به راحتی نادیده میگیره. او مهربانترین مهربانان است. با او دیگه قلبم نمیلرزه و امکان خطایم به صفر میرسد اگر واقعا ابراهیم وار مومن باشم.
میخام این هفته فقط درجه اعتماد به خدایم را به بالاترین حد ممکن برسانم.
تلاش میکنم ستاره قطبی زندگیم با بهترین احساس بنویسم و شب هنگام میزان ایمانم رو بسنجم. ببینم عه چه راحت و معجزه وار این مسئله حل شد. و بنویسم از این معجزات روزانه ام تا سندی محکم برای ذهن نجواگرم باشه که ناممکن ها میشود به شرط ایمان ابراهیمی.
درود و عرض ادب
روز هفدهم از تحول روز شمار زندگی من
سپاس از استاد
من این فایل رو بصورت رندوم تقریباً کمتر از یکسال پیش گوش کرده بودم وبعد از اون رفتم فایلهای مربوط به توحید عملی رو گوش کردم و چقدر تکان دهنده بود برام این فایلها
و معنای واقعی توحید رو فهمیدم و چقدر لذت بخش بود
اون توحید و شرکی که به ما گفته بودند زمین تا آسمان با این توحید و شرکی که استاد در فایلها اشاره کردند فرق میکنه
اینبار تونستم جمله به جمله رو بنویسم و پنج صفحه شد .
یک جا استاد در پایان گفتند که من هر روز دارم به خودم میگم که تنها قدرت جهان رب هستش و هر روز دارم اینو یاد آوری میکنم .
خیلی این یادآوری مهم بود که واقعا این لازم هست چون ما میدونیم الان توحید و شرک یعنی چه ، اما اگر یادآوری روزانه نداشته باشیم واقعا شاید متوجه نشیم در زندگیمون که گاهی داریم از مسیر توحید خارج میشیم و شرک داریم
یک نکته هم یکی از عزیزان در کامنت ها گفته بود که خیلی امیدوارم کرد به اینکه همیشه همه جا میشنویم که هیچ چیزی بالاتر از سلامتی نیست، و ،این عزیز گفت که باور به توحید عظیمتر از حتی سلامتی ست .
و به نظرم جمله ی جالبی هست ، وقتی من با رب خودم در ارتباط صحیح باشم، این ارتباط آرامشی به من خواهد داد که نبود سلامتی رو برای من کوچک خواهد کرد.
واقعا خوشحالم برای این آگاهی
امروز که یادداشت میکردم این فایل رو ، یه لحظه خودم رو در کلاس درس معنوی حس کردم و لذت بخش بود
خداروشکر برای این فایل این سایت و استاد گرانقدر
یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خداجونم خوش حالم از این که نجواها رو کنار گذاشتم تا یک ردپا برای این قسمت بزارم. یارب هدایتم کن به نوشتن ردپایی که باعث بشه درکم از قانون بهتر بشه، بیشتر و بهتر بشناسمت و هربار هدایت شدم به سمت این کامنت احساس آرامش و عشق بیشتری در وجودم ایجاد شود.
یارب به امید تو
توحید یعنی چی؟ ایمان به این که ربی هست که تنها قدرت مطلق این جهان هست که به من توانایی خلق و طراحی زندگیم رو داده. گفته هرجور دوست داری زندگیت رو بساز و بدان تنها کسی که میتواند نقشی در زندگیت داشته باشه خودت هستی نه پدرت نه مادرت نه شرایطی که داخلش هستی و نه هیچ موضوع بیرونی دیگهای.
هرجا که ترسیدی از هر کس و چیزی جز ربالعالمین و قدرت را دادی دست عوامل بیرونی و گفتی آنها در زندگی من تاثیر میگزارند. اگر فلان اتفاق بیافته یا فلان آدم تصمیم بگیره و فلان کار بکند من بدبخت میشم یا نمیتوانم به خواستهام برسم یا زندگیم از این رو به اون رو میشه و شرایط ام بهتر از الان میشه یا…. بدون که با مخ داری میخوری زمین اونم ناجور.
چرا؟ چون این خود شرک هست. چون تو داری برای قدرت خدا شریک قائل میشی در صورتی که ربالعالمین قدرت مطلق این جهان هست و تو رو مسئول زندگیت کرده نه هیچ کس دیگهای.
این شرک در وجود همه کم و بیش هست. در وجود توهم هست خودت خیلی خوب بهش تا همین جا واقف هستی.
حالا باید چه جوری این شرک رو به توحید به ایمان به قدرت رب تبدیل کنم جوری که تمام وجودم رو احساس آرامش و اطمینان قلبی بگیره و هرنگرانی و هر حساب کردنی روی غیر از رب العالمین ام از وجودم رخت ببنده؟
سری قبلی که این فایل رو گوش کردم از هرکسی که بهش قدرت داده بودم در ذهنم بدم میآمد با این که تلاش میکردم آن را پارهای از خودم پارهای از خدا ببینم اما بازهم تمرکزم روی شرک بود اما این سری به سمت راهکار دیگهای در این مدت هدایت شدم.
خداجونم کمکم کن به خوبی شرح بدهم، در ذهن من آن آدم تبدیل شده بود به یک مجسمه بزرگ و زشت و منفور که به شدت ازش بیزار شدم و احساس میکردم دیگه راهی نیست پس یعنی من بیشتر و بیشتر به آن آدم فکر میکردم بیشتر روی بتی که ساخته بودم زوم کرده بودم اما رب جونم بهم گفت بیا باهم با دیدن نکات مثبت آن آدم با این که آن هم انسانهست مثل تو آن هم ضعیف هست و هیچ نقشی در ساختن شکلش در وجود تو نداشته آرام آرام تبدیلش کن به یک مجسمه زیبا به یکی از دستان من که آمده به تو خیری رو برساند، درسی بهت یاد بده . یا اصلا دیگه به آن آدم فکر نکن وقتی این افکار آمد تمرکزت رو بزار روی زیبایی های دیگه این طوری کانون توجهات رو از روی آن برداشتی
قبول دارم آسان نیست اما شدنی هست.
با توکل کردن به من با یادآوری قدرت و عظمت ربت و این که چه جوری بارها و بارها هدایتت کردم جوری که هیچ کس دیگهای نمیتوانست نجاتت دادم ، کارها رو برات آسان کردم.
وَ یَقُولُونَ طاعَهٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ بَیَّتَ طائِفَهٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ وَ اللَّـهُ یَکْتُبُ ما یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَ کَفى بِاللَّـهِ وَکِیلاً
(به تو) میگویند: اطاعت ولی هنگامی که از نزد تو خارج میشوند، عدهای از آنها شبانه خلاف آنچه را که (به تو)گفتهاند در دل میپرورانند . خدا توطئههای شبانهشان را ثبت میکند؛ از آنها روی برگردان و به خدا توکل کن. همین بس که خدا حامیات باشد.
(نسا81 )
این آیه امروز من بود و مهره تایید بر این مسیر و نشانهای از جانب ربالعالمینام.
که هیچ کس هیچ آسیبی نمیتواند به من بزند اگر من به خدا ایمان داشته باشم و توکل کنم و این برایم کافی هست.
مریم یادت باشه تنها رزاق زندگیت ربالعالمین هست. خدایی که قبل از به دنیا آمدنت قبل از این که بدانی چی میخواهی برات همه چی آماده کرد و آمدنت به این جهان را خوش آمد گفت چون تو آمدی تا دنیا رو آن جور که دوست داری تجربه کنی با عشق با شادی و لذت و این طوری دنیا رو جای بهتری برای زندگی تبدیل میکنی.
خداجونم متشکرم برای تک تک دستات در زندگیم که آمدن خیری به من برسانند. دوست دارم عشق بیهمتای من. یه عالمه بوس بهت
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه ی هم کلاسی های ارزشمندم
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
خدایا منو ببخش من به خودم ظلم کردم قریب به پنجاه سال اصلا ندیدمت همیش قدرت را به عوامل بیرونی میدادم و همیشه نا امید می شدم هیچوقت روی خدا حساب نکردم یادمه سال 1374 موقعی که می خواستم به خدمت سربازی برم دوست هم دوره ایم بهم گفت ما تو یگان محل اعزام آشنا داریم می خوای به بابام بگم تو رو هم سفارش کنه و من خیلی خوشحال شدم و پذیرفتم و به یه دوست دیگه هم گفتیم و اون هم قبول کرد که با هم تویه جای خوب باشیم ولی نمی دونستیم که این شرک قراره چگونه اذیتمون کنه روز اعزام در تبریز پدر دوستم گفت دوست دارین به تهران اعزام شید یا کردستان و ما گفتیم تهران خوبه و ما رو به تهران فرستادن و بقیه ی هم دوره ای هارو به ارومیه، ما فک میکردیم تو تهران نگهمون میدارن ولی دل غافل تهران ما رو به دور ترین و گرمترین جایی که میشد فرستاد و دو سال به خاطر شرکمون واقعا اذیت شدیم هوای گرم مرخصی کم ،راه دور و هر شب نگهبانی.
خدایا منو ببخش به خودم ظلم کردم
و سالهاست که تا بخوام کار اداری انجام بدم دنبال یه آشنا گشتم که سفارش منو بکنه بلکه کارام زود انجام شه ولی یا انجام نشده و اگه انجام میشد منت اون شخص سفارش کننده پشیمونم کرده
ولی رفقا همیشه نسبت به این کارم حس بدی داشتم و میدونستم شرک هست اما طعم توکل رو هم نچشیده بودم
ولی دوستان عزیزم حدود یکسال هست که به خدا اعتماد میکنم و دنبال دوست و آشنا در ادارات دولتی نیستم و خداوند داره بهم حال میده و چقدر شیرین است نتیجه توکل بر خداوند
بعد از اینکه یاد گرفتم که به خدا بسپارم کارمو یه روز برا گرفتن پایان کار ساختمانی که با شریکم ساخته بودیم باید به شهرداری منطقه میرفتم و میدونستم که 11متر کسری فضای سبز در حیاط داریم در حالی که تمام کارهای حیاط تمام شده بود و همه میگفتن امکان نداره بتونید پایان کار با این شرایط بگیرید و دوستم طبق سنوات روز های بی خداییمان به چند نفر زنگ زد و کمک خواست که واسطه بشن و من تو دلم میگفتم به خدا اگه پیش اونا برم هرگز حتی اگه تخریب حیاط رو بدن و این برام قطعی بود
و فردای اون روز من رفتم شهرداری منطقه پیش مامور فنی و ایشون گفت که 11متر کمبود فضای سبز داری اول برو فضای سبز رو ایجاد کن و بعد تشریف بیار و من تقاضای دیدار رئیس شهرسازی رو خواستم، مامور فنی گفت برو آقا 2متر کمبود رو رئیس امضا نمیکنه چه برسه به 11متر شما امکان نداره بیخودی وقت تو تلف نکن.
ولی من با اعتماد بخدا واینکه قوانین فقط مال ما آدماست و با اعتماد بنفس عالی رفتم پیش رئیس و پرونده رو دید و گفت این 11 متر رو میخوای چکار کنی و من گفتم نمیدونم همه ی کارهای حیاط تمام شده حالا شما یه لطف کنید
و رئیس یه نگاه به صورت من کرد و گف چی بگم بتو و امضا کرد و امضا کرد و مامور فنی (استیکر شاخ)
والان اتفاق این شکلی زیاد برام می افته دوستان
و امروز توی اداره ثبت تبریز شبیه همین ماجرایی رو که تعریف کردم برام اوفتاد و فقط اشک شوق داشتم و سپاسگزاری. و گوش کردن این فایل استاد و تاکید خانم خانمها استاد شایسته عزیز بر نوشتن کامنت باعث شد بنویسم
استاد شما خدا رو به من شناسوندی بی نهایت ازتون سپاسگزارم خدایا شکرت
در پناه ایزد منان شاد و ثروتمند باشید همکلاسی های عزیزم دوستتون دارم
هر دفعه که این فایل رو گوش میکنم واقعا احساساتی میشم که چقدر خداوند مهربان هست و کافیه من فقط الله رو منشا قدرت و ثروت و خوشبختی بدونم
به گذشته ی زندگیم که نگاه میکنم دلیل همه ی درجا زدن ها و نرسیدن هام این بود که من یه مشرک به تمام معنا بودم و خودم خبرنداشتم
من دلیل خوشبختی و یا بدبختی زندگیم رو دیگران میدونستم از همه انتظار بیجا داشتم
من قدرت رو از خدایم گرفته بودم و داده بودم به دیگران
ولی خدای من چقدر تو مهربونی که منو از عمق شرک و زندگی پر از ترس و اضطراب و نگرانی نجات دادی و بهم یه زندگی سرشار از شادی و خوشبختی و ثروت و عالی بخشیدی
زندگی که انگار همه دارن برای من کار میکنن جهان برای من کار میکنه در اختیار منه ساعت داره برای من کار میکنه و همه چیز داره بهتر و بهتر میشه فقططط از وقتی فقط توی ذهنم و قلبم قدرت رو در تو دیدم ای خدای من
خدایا ازت سپاسگزارم که فهمیدم که من فقط باید بنده ی خوبی برات باشم و مطمئنا تو هم ارباب خوبی برای من خواهی بود
خدایا تنها تو برایم کافی هستی و من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا ازت میخوام کمکم کن تا همیشه در این مسیر توحیدی زیبا بمونم و روز به روز بهتر عمل کنم
عاشقتممم
سلام به رب مطلق همون خدایی که صدامو شنید همون خدایی که منو تو مسیری گذاشت تا بفهمم که اعتقادم باورم درست بوده همون لحظه ای که وقتی بهم گفتن باید خودتو کوچیک کنی و پاپیش بزاری چون اونا برات کار ردیف کردن وروزی که الان میخوری بخاطر لطف اونا بوده ومنی که خداروصدا کردم وگفتم خدایا میدونم که برای تو کار وروزی دادن برای من چیزی نیست وتو اگه بخوای بهترینشو بدون منت بهم عطا میکنی اگه به صلاحم باشه و ازش خواستم که از زیر بار منت بنده هاش رها بشم وچقدر زود صدامو شنید الانم تو این شرایط مطمئنم که داره بهترین کار با بهترین شرایط وعالیترین روزی رو برام مهیا میکنه و از خدا صبر میخوام تا اون روز ولطف شکرگذاری رو از خدا میخوام خدایا ازت سپاسگذارم بخاطر مسیری که بهم نشون دادی بخاطر ورود همکارم که این مسیر رو بهم نشون داد وبخاطر آرامشم خدایا هزاران هزار بار شکرت
سلام عزیزم
سلام منیره جان
ورود پر مِهرت را به سایت معنوی و الهی و پرنور استاد عباسمنش عزیز تبریک میگم …
عزیزم اول خدمتتون عارض هستم خیلی خیلی خوشحالم از اینکه منو بعنوان همکارت مخاطب قرار دادی ، من شکرگزار و سپاسگزار خداوندی هستم که من را در جایگاه و شرایطی قرار داد که امروز شما منو همکارت مورد خطاب قرار دادی…
برات گفتم از لطف و قدرت خداوند که امروز من و شما همکار هستیم
و چقدر خداوند را شاکرم برای اینکه در جایی و مکانی هدایتم کرد که با کسی که هم فرکانسم هست همکار شدم …
استاد شما درست فرمودید :
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد
قسم باطل باطلان را میکشند
از روزی که من مشغول به کار شدم متوجه شدم منیره جان با من هم مسیر و هم فرکانس هستن … کامنتای قبل گفتم ایشون دانشجوهای استاد دیگه ای بودن و به خواست قلبی خودشون امروز اینجا و عضو این سایت هستن ….
عزیزم منیره جان اگر من همکار شما نبودم به دلیل اینکه شما آماده بودی به دلیل اینکه شما خودت میخاستی و آماده ی تغییر و رشد و پیشرفت بودی الان اینجا هستی
مطمئن باش اگر من همکارت نبودم قطعا از مسیر دیگه عضو این سایت میشدی چون شما در مدار دریافت این آگاهی ها قرار گرفتی …
عزیزم در هر صورت برات آرزوی موفقیت و پیشرفت دارم و بی نهایت برات خوشحالم که در مسیر نور الهی قرار گرفتی …
به نام خداوند هدایتگر مهربانم
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿٣۶﴾
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ و مشرکان تو را از کسانی که غیر خدا هستند، میترسانند و هر که را خدا به کیفر ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کنندهای نخواهد بود؛ (36)
خدایا! میدونم تو هستی قدرتمند. تو هستی همه کارهی جهان هستی و آدمها قدرتی ندارن . آدمها همه دستی از طرف تو هستن . آدمها همه میان تا نعمتی و رحمتی رو ک تو برام در نظر گرفتی به من برسونن .
خدایا! از تو میخوام توحید رو در وجودم رشد بدی . بهم قدرت درک مفهوم ربوبیت رو هرروز بیشتر از قبل عطا کنی و بهم کمک کنی تو زندگی توحیدی عمل کنم. کمکم کنی تا هیچ حسابی ب روی انسانها و حرفها و ادعاهاشون باز نکنم . همواره به خودم یادآوری کنم که فرمانروای جهان هستی تو هستی . تمام قدرت ها ، تمام ثروت ها ، تمام نعمتها در اختیار تو هست و تو منبع بی انتهای همه خوشبختی های جهانی و من فقط باید به تو متصل باشم .
خدایا یاورم باش تا هیچ وقت با صورت زمین خوردن و خالی شدن پشتم رو تجربه نکنم بلکه همیشه پشتم گرم باشه به تو.حسابم روی تو باشه و تو قطعا برای من کافی هستی .
خدایا شکرت
سلام به استاد فوق العاده دوست داشتنی و خانم شایسته ی عزیزم،چقدرعالیه این فایل ومرورش،جواب حرفای دیشبم با خداامروز تو این فایل بهم داده شد.واقعا ازاین سفرعالی سپاسگذارم.