فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 51

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رها پرورده گفته:
    مدت عضویت: 2385 روز

    به نام خدا

    سلام

    روزهفدهم سفرنامه

    فقط روی خداحساب بازکن

    نکات مهمی که من ازاین فایل یادگرفتم اینکه این باور روبسازیم درذهنمون که:تنهاقدرت جهان ربّه تنهاقدرت جهان الله است،بایدشرکهایی که دروجودمون هست روبشناسیم وتوحیدروجایگزین شرک کنیم وباورهای توحیدی روقوی کنیم دروجودمون چون مهمترین موضوع برای خوشبختی وسعادت انسان ورسیدن به خواسته هاداشتن باورهای توحیدی است،وباداشتن باورهای توحیدی انسان به آرامش میرسه،

    این فایل روخیلی دوست دارم وخودم به شخصه احتیاج دارم که بارهاگوش بدم بهش استادعزیزازشماخیلی تشکرمیکنم بابت این فایل وهمه فایلهای زیباتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیر غلامی گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    آن که با معجزه ی عشقه تو آسان دلش آرام شد آن که بیتاب تو شد از تو چنان مستو دلارام شد

    خال ابروی تو را دید و دلش رشته ی عالم شد آنکه می خورده چنان در همگان شهره ی عیان شد

    آن که دیوانه شد مست شد از عشقه تو آسان منم خسته از حاله پریشانو هراسان که دارد تنم

    منه دیوانه چرا قال نمودم همه ی عالم را که قدم رنجه نمایی بدین سان چنین بر سرم

    کی به جز تو حاله منه دیوانه رو میفهمه عاشق که بشی میگذری از تمامیه سهمت

    دنیات زیر بارونا خلاصه میشه با عشقت هیچ کسی تو و احساسه تو رو دیگه نمیفهمه

    تو تمنای منو عشقو رویای منو حالو روزایه منو میفهمی چون که وا مانده دلم از قرار تو نداره سهمی

    مست به گیسوی توام عاشقه روی توام در پی بوی توام تا هستی

    حاله لبریز دلم می دود سمت دلت تا مستی

    کی به جز تو حاله منه دیوانه رو میفهمه عاشق که بشی میگذری از تمامیه سهمت

    دنیات زیر بارونا خلاصه میشه با عشقت هیچ کسی تو و احساسه تو رو دیگه نمیفهمه

    کی به جز تو حاله منه دیوانه رو میفهمه عاشق که بشی میگذری از تمامیه سهمت

    دنیات زیر بارونا خلاصه میشه با عشقت هیچ کسی تو و احساسه تو رو دیگه نمیفهمه

    سلام به همه

    پای در چه مسیری گذاشتم مسیری که خداوند صاحب اوست و چقدر و چقدر و چقدر سبک بال پای در این مسیر گذاشتم به لطف خدا

    چقدر زیباست زمانی که میفهمی صاحب همه اتفاقات و صاحب تمام نعمت‌هایی روی زمین خداونده (((((( رب ))))) خداوند میگیرد و خداوند میدهد مثل نفس که دم و باز دم داره به جهت هدایت .

    خدا می دونه که چقدر دوست دارم این باور تو ذهنم قوی و قویتر بشه

    بزرگترین پاشنه آشیل من عجله منه و بزرگترین آرزو من در حال حاضر رسیدن به برنامه آموزشی ۱۲ قدمه که حتی تو نشانه امروز من هم بوده

    وقتی امروز فایل مقدمه ۱۲ قدم گوش دادم و توش استاد می‌گفت دندون عجله تو این برنامه میکشم چقدر خوشحال شدم

    خدایا من ۱۲ قدم می خوام

    کمکم کن که بهش برسم

    موتور من احتیاج به نیترو داره

    در حال حاضر لازمش دارم .

    امروز حتی پول یه پاکت سیگارم نداشتم ولی کلی نهال مرکبات و سیب و آلو ، لیمو ترش و لیمو شیرین و … و نشا توت فرنگی و انواع فلفل ، بادمجون و گوجه خیار کلی گل های مختلف زیبا و کلی لوازم خونه برام توسط دستان خداوند. بهم رسید .

    امروز یه مقداری انرژیم کم شده بود که یکی از دوستانم سر زده اومد سراغم و صحبت این بود که تو این وضعیت چه شغلی رو باید شروع به کار کنه ، وقتی من شروع کردم به حرف زدن متوجه شدم اصلا حرفهای من قابل درک براش نیست و سریع حرفهای قطع کردم و گذاشتم اون بگه ،

    یه چیز جالب لای حرفاش گفت

    اون گفت تو این شهری که زندگی میکنیم فکر نمیکنم کسی مثل تو باشه و انگیزه تو رو داشته باشه که بتونه تنهایی یه ملک ۱۰۰۰ متری باز سازی سنگین با دستای خودش انجام بده با اینکه هیچ تجربه کار عملی نداشته باشه با این جسه لاغر و با این موهای بلند و این دستای لطیف .

    اینا همشون کار خداست دیگه

    خدا منو تو این مسیر قرار داده و بهم میگه چه کار کنم ویا چه کار نکنم ، اگه من خنگ متوجه بشم و نترسم از فردا و دقیقا به حرفاش گوش بدم اگه بتونم .

    در حال حاضر یک سال داره میشه که هر روز تنها میرم سره کار شروع به انجام کارهایی میکنم که تا به حال انجامشون ندادم به امید اینکه فردای بهتر میرسه حال خودمو خوب میکنم و شکر خداوند. میکنم بابت اکنون .

    راستی چقدر اسم این فایل زیباست

    فقط روی خدا حساب کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چه خواهی کن

    روز ۱۷ ام سفر، فقط روی خدا باز کنید

    حقیقتا تا حالا چند بار این فایل رو گوش دادم اما اینبار یه چیز دیگه بود، یه حس دیگه داشت ، یه هدایت های دیگه ای داخلش بود

    اگه فقط روی دیگران حساب میکنیم، مشرک هستیم

    اگه تهدید دیگران رو جدی می گیریم، مشرک هستیم

    اگه روی قول بقیه حساب باز میکنیم، مشرک هستیم

    اگه یه نفر زیر قولش زد و حال ما بد شد، مشرک هستیم

    اگه جلوی رئیسمون تا زانو خم میشیم، مشرک هستیم

    اگه جلو افراد قوی، به تته پته میفتیم، مشرک هستیم

    اگه راه رسیدن به هدف و خواستمون رو فقط ۱ راه میدونیم، مشرک هستیم

    و

    اگه روی هر کسی غیر خدا حساب باز کنیم و خدا در اولویت بعدیمون باشه، مشرک هستیم

    واقعا چقدر مشرک بودن و شرک ورزیدن ، پنهانه. چقدر ماها خودمون رو توحیدی میدونیم اما اگه فلان فرد قوی زیر قولش زد، یا فلانی کارمون رو به تعویق انداخت ویا خیلی موقعیت های این مدلی پیش اومد، ترسیدیم و دیگه فکر کردیم که بله خدا ما رو دوست نداره، ما اصلا شانس نداریم و ایمان و امیدمون رو از دست دادیم. اما

    اینو باید بدونیم که قدرت دادن به هر که غیر خدا و بعد ناامید شدن، نشانه انسان کافره. نشانه یه فرد بدون اعتماد به نفسه و فردی که راههای موفقیت رو محدود میدونه. اما خدا براش محدودیتی نیست، دست هاش برای کمک به ما بی نهایته اگر و تنها اگر بهش ایمان واقعی داشته باشیم و فقیر به او و بی نیاز از دیگران باشیم.

    فایل تفسیر دعای کمیل حضرت علی که دقیقا توی زمینه ایمان به خدا و فقط از او کمک خواستن هست، نمونه واقعی روی خدا حساب باز کردنه. نمونه یه مومن واقعی.

    خداوند برای من کافی است

    ممنونم. روزتون زیبا و پر از اتفاقات عالی

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  4. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    سلام استاااااد جاااان و خانم شایسته ی عزیز

    و سلام به دوستایی که اینجا هستند و کامنت من رو میخونن…

    من همیشه دوست داشتم با کسی که تو رابطه هستم یه آدم‌خارجی باشهه

    … یادمه ی دوستی داشتم‌ که دورو ورش همه ی دوستاش ، هم خونش ، همکاراش ،همه خارجی بودن

    من خیلی سعی میکردم‌با این در ارتباط باشم بلکه بتونم دوستاش رو ببینم و باهاشون ارتباط برقرار کنم همیشه در حال تلاش بودم که برنامه ریزی کنم و ببینمش اما هیچ وقت نمیشد دیگه کار به جایی رسیده بود که میخوااستم برم دم در مدرسه دهخدا که همه ی خارجیا اونجا میان فارسی یاد میگیرن برم بایستم 😀😀

    چون باور نداشتم‌ک اگه ایمان به خدا داشته باشی خودش از یه راهیی یه جوری تو رو به خواستت میرسونه که شوکه میشی غیر از معجزه اسم‌دیگه ای نمیتونی روش بذاری…

    فکر میکردم باید خودم رو سر راه این آدما قرار بدم تا من رو ببینن وگرنه من چه جوری ی آدم خارجی پیدا کنم… ی مدتی گذشت ۸،۹ ماه گذشت از اون روزا من دیگه بیخیال شده بودم

    ی شب مهمون خونمون بود … داداشم تو اتاق خودش داشت دختر خالمو راهنمایی میکرد که ی معلم زبان هست خیلی خوبه اسمشم…. من همینو خیلی اتفاقی شنیدم‌..

    همونجا رفتم پیج معلم زبان رو فالو کردم وزیرو رو کردم یهو دیدم ی ااپلیکیشن معرفی کرده که کلی آدم خارجی از کشورای مختلف اونجا هستن که میخوان زبانهای مختلف از جمله فارسی رو یاد بگیرن

    شروع کردم چت کردن … ۵ ماه از نصب کردن اون اپ گذشت با آدم های مختلفی آشنا شدم از اون بین ۳،۴نفر بودن که حاضر بودن به خاطره من بیان ایران ولی اینا اونی نبودن که من میخواستم…

    ی روز ی نفر مسج داد اما من چون انسان ظاهر بینی بودم جوابش رو ندادم،

    ولی بعد ۲،۳ روز به خودم گفتم نه همین لباس زیباست نشان آدمیت و از خودم خجالت کشیدم که از روی ظاهر آدمارو قضاوت میکنم.

    خلاصه که من رضایت دادم و ایشون هم زنگ زدن و دیدم که چقدر با عکسشون متفاوت هستن، چقدر جذابیت ظاهری و حتی رفتاری دارن .. یک انسان بینظیر که دستی از دستان خدا بودند و به لطف خدا به رشد من خیلی کمک کردن…خیلی خوشحال بودم ک به اون زمزمه ها گوش نکردم و با این آدم آشنا شدم… انقدر ما از هم خوشمون اومد ک ایشون بعد از ۱ ماه که از آشناییمون میگذشت اومدن از انگلستان ایران…

    و الان ۱/۵ سال از اون روز میگذره و من بعد از دیدن این فایل فهمیدم ک خدا از راه هایی ک من حتی عقلم بهش نمیرسه من رو به خواسته هام میرسونه… خدای من بهترینه خدای من عشق خدای من ،بهترین هارو سر راه من قرار میده.

    و ی روز براتون مینویسم از داستان آشناییم با شما استاد عزیز🌳❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    یکی دور روز بود که بود از طرق مختلف خداوند بهم می گفت که این فایل رو ببین منم به حرفتش گوش دادم و دیدم

    خدایا شکرت

    خدایا چقدر زندگی کردن با تو خوب و راحت و لذت بخشه

    چقدر این راه مستقیم زیباست

    راهی که به اصل و اساست وصلی

    راهی که توی اون به هیچ کس باج نمی دی

    راهی که روی هیچ کس حساب نمی کنی

    راهی که عزت و شرفت رو زیر پا نمی ذاری

    راهی که دلت قرصه قرصه

    راهی که آدم ها رو تو نظرت بزرگ نمی کنی به واسطه قدرت و شهرت و مقامی که دارن

    راهی که مردم را دستان خداوند می دانی برای کمک

    راهی که فقط روی خودش حساب می کنی

    راهی که باور داری هر چی بخوای رو با عزت و شرف به بهترین شکل ممکن از بهترین راه ها بهت می ده. از جایی که حتی روحت هم خبر نداشته باشه

    سعیده، هیچ کس هیچ قدرتی توی زندگی تو نداره. هیچ کس هیچ کمکی بهت نمی تونه بکنه. نه مدیر موسسه، نه رئیس بانک، نه فلان آشنا، نه فلان دوست، اینا دستان خداوند هستند. من فقط از خدا می خوام که بهم کمک کنه نه از هیچ کس دیگه ای .

    تنها قدرت دست خداست

    یکی دو روزه ی خواسته ای توی ذهنم هست و نجواها گاهی سراغم میامدن که تو چطوری می خوای به این خواسته ات برسی و میخواست با منطق به من ثابت کنه که نمی شه به نظرم خدا منو هدایت کرد به این فایل که بگه قرار نیست به خواسته هایی که از نظرت منطقیِ و راه رسیدن به اونها رو می دونی، بهشون برسی . فقط کافی روی من حساب کنی به هرآنچه که می خوای برسی می رسی با من با گذاشتن دستانت تو دستای من.

    خدایا ممنونم که هستی

    خدایا ممنونم که کمکم میکنی که روز به روز ایمانم به قدرتت بیشتر بشه.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سمیه عباس پور گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    سلام. یک اتفاق برای من امروز پیش اومد که دوست دارم با شما به اشتراک بگذارم. من دیشب با یک نفر درگیر شدم و اون منو تهدید کرد. البته با ایشون مدتهاست که درگیرم. اولش خیلی ترسیدم قلبم داشت می ایستاد. اما بعد کم کم توجهم رو بردم سمت خدا. خیلی زود دلم آروم شد و گفتم خدایا بدون وقتی تو پناه منی هیچ کس نمی تونه برای من مشکلی بوجود بیاره. در صورتی که قبلا که پیش میومد خیلی استرس داشتم حالم بشدت بد میشد. خوابم نمیبرد و ضربان قلبم بالا میرفت. اما دیشب خیلی سریع برطرف شد و خیلی راحت خوابیدم. صبح ایمیلم که باز کردم بین تعدادی عکس که برام ارسال شده بود یکیش این آیه شریفه بود:”َلاتحزن. ان الله معنا” ” غم مخور خدا با ماست” و واقعا این رو نشونه ای از سمت خداوند مهربانم دونستم. خدایا شکرت و ممنونم که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    پریسا خورسندی گفته:
    مدت عضویت: 2517 روز

    به نام خودت که راهنما و هدایت کننده ی عظیم و برحقی

    سلام به همگی

    امروز داشتم با مادرم صحبت میکردم و یه باور مخرب داخل حرف هاش پیدا کردم که خیلی خیلی در من وجود داشت و خودم از فهمیدنش یه لحظه هنگ بودم یکم که در مورد اون باور با خودم حرف زدم و کند و کاش کردم و فکر کردم،به خیلی چیزها پی بردم.رفتم تمام اون صحبت ها و پرسش و پاسخ هایی که با خودم داشتم و بیشترش پرسش من وپاسخش از سمت خود خداوند بود رو ویس گرفتم که بارها وبارها گوش کنم.بعد از اون برگشتم که کارهای خونه رو انجام بدم و تو حین جارو زدن بازم تفکر کردم و دیدم چقدر خداوند هدایتگرم بوده چون من نزدیک ۳۵ روز هست که دارم رو خودم عمیق تراز همیشه کارمیکنم وتو این یک ماه هر دفعه که کامنتای دوستان رو میخوندم خیلی با خودم درگیر بودم که چرا با اینکه فایل ها رو گوش میدم و کامنت دوستان رو میخونم و بعضی اوقاتم یه یاداشت برداری هایی میکنم و تمارینی که استاد گفتن رو هم سعی کردم تا الان تا جایی که میتونم انجام بدم ولی نتونستم باورای مخربم روبا اینکه چندین بار بهم الهام شده که بشینم وفکر کنم بنویسم بهم گفته میشه ولی نمیتونستم انجامش بدم تا چند روز پیش که فایلی که استاد در رابطه با قسمت هدایت در سایت گذاشتن و من همون شب مشکل و سوال بزرگی که داشتم رو به خداوند گفتم ازش خواستم که فردا که میرم تو سایت من رو هدایت کنه و همین طور شد و فردا وقتی اومدم داخل سایت و رفتم تو بخش هدایت امروزمن، به این فایل هدایت شدم وقتی گوشش دادم اولش زیاد متوجه نشدم کجای جوابم رو در این فایل دریافت کردم،ولی بعد که متن زیر فایل و کامنت دوستان رو خوندم حس کردم که هنوز شرک درمورد خداوند طبق باورهای قبلی در بعضی کارها و جاها درمن وجود داره وگفتم که از امروز به همراه فایل های دیگه ای که گوش میدم حتمن هر روز این فایل رو گوش بدم و تمرین کنم که در طول روز بیشتر یاد خدا باشم و فقط از خودش کمک بخوام و امروز که از اون روز چند روز میگذره تو همین حین کار کردن دیدم وای چقدر بعد از هدایت شدنم به این فایل و گوش دادنش درها در رابطه با شناختن باورای مخربم باز شده و من تو این دو سه روز چندتا باورای مخربم رو بعد ازیک ماه کار متوالی روی خودم پیدا کردم و به راحتی از طریق های مختلفی بهم گفته شده و چراااا؟؟؟ چون من الان میفهمم اصل همه چیز توحیده اتصال به خودش و هر لحظه به یاد خودش بودن چقدر من این چند وقت خواستم که باورام پیدا کنم و نشد ولی بعد از دیدن این فایل هدایتی از سمت خودش و دوباره شناختن بهتر خودش به راحتی درها برام بازشد.همون موقع یه مثالی اومد تو ذهنم که باورم به توحید و اعتقاد به خودش و وصل شدن به خودش رو بیشتر درک کردم.

    مثال اینه من چندین بار دیده بودم که افراد ثروتمند زیادی در دنیا وجود دارند که بعضی از اونا مثل خود استاد عباس منش،انقدر به خدا اعتقاد ندارند یا اصلن ندارن ولی ثروتمندن حالا سوال پیش میاد که چراا با اینکه اعتقادی ندارن یا خیلی کم ولی ثروتمندن چون طبق قانونی که خودش وضع کرده همه میتونن از ثروت ها و نعمت هایی که در دنیا وجود داره بهره ببرن چه کافر چه با ایمان(چقدر ماهی تو اخه خداجون😍).این افراد با این باور که میتونن بدست بیارن و با اعتماد به نفس و پشت کارثروت رو بدست اوردن اما،اما،اما من دقت کردم و دیدم نسبت به استاد تلاش بیشتری خیلی بیشتری کردن و خیلی هم مسیر های رسیدن به خواسته هاشون هموار تر بوده ولی کسایی که مانند استاد علاوه بر قانون به خدا اعتقاد داشتن و روی اون حساب کردن مسیربراشون خیلی راحت بوده و خیلی سریع تر خیللللی سریع تر،ازاون افراد به خواسته هاشون رسیدن چراا؟؟؟چون وقتی به خدا اعتقاد داری و اون و قبول داری تو هر مشکلی ازش کمک بخوای سریع بهت کمک میکنه و اون مشکل خیلی راحت و از راه های خیلی اسون تر نسبت به دیگران حل میشه چون خدا راه مینبر و نشون میده،، نمونه های زیادش برا خودم پیش اومده که مواقعی که به خودش تکیه کردم و واقعا از خودش خواستم راه ها خیلی راحت برام باز شده و خیلی راحت مسائل و کارها برام به وسیله ی خودش حل و انجام شدند ولی مواقعی که اعتقادم کم بوده یعنی قبل از اشنایی با این سایت و شناختن بهتر خودش کارهام خیلی سخت تر و با گره های بیشتری انجام میشدن ولی همون موقع هام با اینکه قانون هارو بلد نبودم وقتی خیلی به بن بست میرسیدم و طبق باوری که حتی لفظی در بیشتر ما بوده از خودش چاره میخواستم و همون موقع درها برام باز میشد و مشکلم حل میشدیعنی عاشقشما چقدر این خدا ماه و گله اخه😍😍.به این مثال از یه سمت دیگم میشه نگاه کرد ما گفتیم اون افراد به قانون اعتقاد و ایمان داشتن و به این نعمت و ثروت ها رسیدن با راه های مشکل تر.

    ولی یکسری هم این قانون ها رو نمیشناسن اما اعتقاد به خدا رو دارن با اینکه قانون های خدا رو نمیشناسن ولی خدا خیلی جاها به خاطر همون اعتقادی که بهش داشتن کمکشون کرده از جاهایی که فکرش و نمیکردن،حتی ممکنه چون قانون ها رو نمیشناسن انجام اون کارو یکمی به تلاش خودشون یا کمک دیگران هم نسبت بدن در صورتی که طبق قانون الهامات و کمک به وسیله ی دستان خداوند بوده.حالا یسری هم هستن که این ایمانی که به خدا دارن چون یکم قوی تره باعث میشه به این راه یعنی فهمیدن قوانین خداوند برسند و در مدار و مسیرش به وسیله خود خدا قرار بگیرند که دیگه هر کدوم ازما یکم بشینیم و با خودمون فکر کنیم میبینیم اخرش همین اعتقاد به خدا بوده که باعث قرار گرفتنمون در این مسیر واین سایت گرانبها شده.مثلن من فکر کردم دیدم من از کوچیکی ادم قلدری بودم(حرف زور تو کتم نمیرفت اصلا و ابدا)😂😂همیشه هم برا چیزایی که در موردشون قانع نمیشدم و متوجهشون نمیشدم جواب میخواستم به خاطر همین یکم که بزرگتر شدم برای اعتقاداتم و خدا و دلایل کارهایی که در دین باید انجام میدادم دلیل میخواستم اون موقع منبع درستی مثل استاد و این سایت نداشتم وحرف مادر و پدرم و خانواده بود معلمای دینی و حاج اقاهای مسجد اخه خانواده ی من مذهبین مخصوصن مادرم و خواهرام و بیشتراوقات چون من بچه ی اول مادرمم من رو به مسجد میبرد البته بیشتر موقع ها خودمم میرفتم ولی از یه جایی به بعد نمیتونستم حرفاشون رو قبول کنم راجع به حجاب راجع به عذاب راجع به چشم زخم راجع به ظلم وای من فوق العاده روی ظلم به دیگران حساس بودم و ظلم شدن به خودم، همیشه همه جا میخواستم حق خودم رو بگیرم شاید بعضی جاها زیاده روی کردم ولی این شخصیتم رو دوست دارم چون همین شخصیتم باعث شد خیلی اتفاقات خوب برام بیفته و زیاد تو زندگی سختی نداشتم یا اگرم داشتم انچنانی نبوده خیلی جزیی بوده در رابطه با همین ظلم وقتی به دیگران ظلم میشد یا درمورد شخصی که فلان بلا سرش اومده یا جوونی که مرده یا ادمی که فقیره و دختری که زندگیش به خاطر خیانت شوهرش اینطوری شده و خیلی چیزای دیگه خیلی حساس بودم (همیشه میخواستم به هرکسی که نزدیکم بودو بهش ظلمی شده بود و خودش نمیتونست کاری کنه و جراتش رو نداشت کمک کنم و حقش و بگیرم تو این چند سال دانشگاه که سر همین چیزا با اساتید هم سر خودم و هم دوستام کولاک کردم وای یادش که میفتم الان که تغییر کردم و خیلی از باورهای اشتباهم رو در همین مورد که من نمیتونم برای دیگران کاری بکنم و رو کنار گذاشتم،خودم هنگم که با چه جراتی اون کارارو کردم😂😂 )و به خاطر باور غلطی که میگفتن حتمن قسمتش بوده یا اخی بدبخت مظلوم یا اینکه اخی خدا اون دنیا خیلی بهش نعمت میده چون خیلی زجر کشیده من این ها رو میشنیدم و با افرادی که اینطور نشدن و خیلی راحت زندگی میکردن یا با خودم که به خاطر همین باور که حق خودم رو میگرفتم و نمیذاشتم هیچ وقت کسی بهم زور بگه و کلن ادم محکم و رکی بودم،این اتفاقات برا نیفتاده مقایسه میکردم ومیگفتم خدایا چرا،و همه رو اخر کار ربط میدادم به خدا و همش با خدا حرف میزدم باش درگیر بودم و ازش طلبکار تا جایی که یادم نمیره چند سال پیش سال سوم دبیرستان سر کلاس دینی من سر همین مساله با معلم دینی بحث داشتم که هنوز یادم نرفته حرفش که بهم گفت پریسا مراقب حرف زدنت باش خیلی راحت حرف میزنی چوب خدا صدا نداره ها ولی اگه صدا کنه خیلی برات بد تموم میشه البته این حرفش درست نبود و اینقدر خدا مهربون و امرزندس که در برابر تمام این حرفام خیلی باهام راه اومد و هرکی جاش بود با این همه طلبکاری و حاضر جوابی و داد و بیداد من تا الان حسابی از خجالتم در اومده بودولی خدا با من خوب بود.چون خوب من قوانین وباورها و همه ی چیزای درستی که الان میدونم و نمیدونستم چون من همیشه سر کوچکترین اتفاقات بدی که میفتاد ربطش میدادم به خودش و طلب کارش بودم الان اصلا اینطوری نیستم چون نزدیک دو هفته پیشم یه مشکل بزرگ برام پیش اومد که اپسیلون به خداجونم ربطش ندادم و به خودم افتخار میکنم که انقدر باهاش در صلح شدم البته در این مورد، در موردای دیگه ی اعتقات و باورام به خودش خیلی خیلی جای کار دارن.خلاصه ولی با همه ی اون طلب کار بودنام و دعواهایی که باهاش داشتم همیشه از اول این اعتقاد عمیق واقعا عمیق درم وجود داشت که به هیچ عنوان هیچ وقت غیر از خودش نمیتونه خدایی به این عظمت و قدرت وجود داشته باشه و همه ی این چیزایی که تو دنیا هست همه کار خودشه وتازه اگه به غیر خودم کسی میدیدم یا جایی کسی بهش توهینی میکردیا میگفتن که وجود نداره رگ غیرتم میزد بالا و بحث میکردم که نه فقط خدا یکیه و این حرف ها درست نیست اما الان و امروز میفهمم که من اون موقعم با خدا بحث جدل نداشتم من با اون حرف ها و باورای غلطی که به وسیله ی حرف های نااگاهانه و بی ربط دیگران بهم خورونده شده بود و تو مغزم رفته بود مشکل داشتم چون بلافاصه وقتی به خاطر یک مسئله ی که اونم طولانیه و یه روزی باید مفصل در موردش بنویسم که باعث شد با این سایت و استاد عزیز و این همه نعمت داخل این سایت اشنا بشم براتون بگم ، باعث شد من فایلی های صوتی رایگان استاد به دستم برسه و با همون بار اول که به گوشم رسید انقدر واضح و درست جواب سوالام داده میشد که قبولشون میکردم و حتی اگه عملم نمیکردم به خاطر باورهای عمیقی که ناخوداگاه در من نهادینه نشده بود ولی حرفای استاد رو خیلی قبول کردم مخصوصن در مورد خداوند و میتونم بگم پریسای الان با اون پریسای قلدروهمیشه عصبی و طلبکار از خدا و دیگران الان به پریسای اروم و با متانت و دوست با خدا تبدیل شده😍😍😍حسم گفت که همون موقع که این الهامات به من شد بیام با شما استاد عزیز و مریم گلی و دوستای خوبمم در میون بذارم میدونم که میتونه هم این باور اعتماد و اطمینان مطلق به خدا رو در خودم بیشتر کنه و هم به شما برای درک بهتر کمک کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    خاطره پارسا گفته:
    مدت عضویت: 3376 روز

    سلام

    روز 17 ام…

    هدایت خداوند همیشه برای من بوده از وقتی با این قوانین اشنا شدم بیشتر حواسم بهش هست مثل لایو امروزی که از خوشه دیدم و یکی دیگه از دستای خدا که بهم پیام داد این دوره چه گوهریه اون چیزی که من سالها داشتم از بیرون دنبال درست کردنش بودم درونم بود عزت نفش خود ارزشی به صلح رسیدن با خود و داشتن کاریزما که همه اینا تورو زیبا قوی و قابل قبول میکنه واسه خودت و شخصیت حقیقی از تو میسازه که شبیه هیچ کس نیست و یونیکه

    ممنونم از خدا برای این سفر زیبا و این اگاهی ها که از وقتی باهاش عهد بستم اوفو بعهدی اوفو به عهدکم داره چشم منو به جهانی نو با میکنه حتی خواسته هام دارن تغییر میکنن چون من دارم تغییر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    سپاس گذار خداوندی هستم که هفدهمین روز رو هم به ما عطا کرد تا بتوانیم در مسیر رشد و شخصیت شناسی خودم قدمی بردارم.

    سپاس از استاد و خانواده صمیمی.

    با تشکر ویژه از مریم جان.

    واقعیتش الان که فکر میکنم ما از لحاظ انسان بودن با شرایط ویژه ای بدنیا آمدیم.

    از همان بدو تولد ریست میشیم و چیزی راجع به این دنیا و خدای آن نمیدانیم.

    در لایه های عمیق خود به آن اعتقاد داریم… درست ولی مدام آن را فراموش میکنیم. حال آنکه بزرگی میگفت انسان همیشه در خسران(ضرر) است.

    اگر بخواهی جلو این ضرر را بگیری دوست من همواره بهترین روش یادآوری این هست که تو در هر صورت از خدایی و به سمت او باز میگردی.

    خواه شاه یا گدا تو فقط آمده ای تا این دنیا را تجربه کنی و در آخر از تو پرسیده خواهد شد که این دنیا چگونه بود؟ در آن چه کردی و عمرت چگونه سپری شد؟ چه چیزی را باور کردی؟ به چه کسی قدرت دادی؟ خودت را چقدر باور کردی و توانایی هایت را چقدر به حساب آوردی؟

    به نظرم تکرار و تمرین هر روزه تو میتواند جواب همه این سوال ها باشد، چه بخواهی و چه نخواهی چیزهایی را باور و بدان ها ایمان می آوری! جزئی از وجودت میشود…. تو را میسازد. قطره قطره جمع میگردد، وانگهی دریا میشود، وانگهی “تو” میشود.

    چه خوب اگر این ” تو” شخصیتی جسور، با ایمان، خداشناس، بخشنده و ثروتمند باشد. چه خوب اگر این شخصیت فقط روی خدا حساب کند و قلبش را تنها برای الهامات ”او” باز بگذارد.

    شجاع باشد و پای تصمیم هایش بایستد. نترسد و ایمان داشته باشد که راه به او نشان داده خواهد شد.

    تو این آدم را ساختی… تبریک دوست من.

    فتبارک الله احسن الخالقین.

    تبریک به پروردگار انسان که این موجود را خلق کرد.

    فرشته ها که دقیقا میدونند خداکیست و تسبیح گوی اویند….

    تو اما نمیدانستی و ایمان آوردی که او کیست و تسبیح گوی او شدی.

    در همه حال نام او بر لبانت جاریست و سبحان الله سبحان الله توست آرامش جسم و جانت.

    درود بر تو آدم که از غیب ایمان ساختی و حریف نجواهایی شدی که عمری تو را در پیله ”ترس” زندانی ات گماشته بود.

    سپاس از تو ای آدم که اراده ات در مسیر شناخت خالق هستی راه را به دیگران نشان داد تا آنها هم مثل تو حریف نجواهای گمراه کننده نشوند و با ایمان قلبی به وجود و بودن الله اعتقاد داشته باشند که همان انسان را کافیست.

    خدایا شکرت بابت نفس نفس لحضه ها که نام تو در آن است.

    درود بر خداوند یگانه هستی.

    درود بر خانواده صمیمی عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2101 روز

    سلام .

    باز هم من :محـــــــــــــمد رضــــــــــــــا رئیــــــــــس آبـــــــــــادی.

    و

    ۱۷اُمین روز سفر نامه ام.

    با: «فقط روی خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا حساب باز کن»

    اٌستاد هم می توانست خواسته هایش را فراموش کند،آنها را زیاده خواهی یا حتی غیر ممکن و مالِ از ما بهترون بداند ودست از دنبال کردنشان بردارد.در بهترین حالت فقط کارمند همان شرکت در بندر عباس بماند . اما روحش همیشه فراتر از این را خواسته است.

    روحِ او نتوانسته در همان کلیشه هایی متوقف شود که ۹۸ درصدِ آدمهای جهان متوقف شده اند و این لطف الهی بود تا آن روزها، با تجربه کم از قوانینِ جهانِ هستی ، خود آگاه ـ شاید هم نا خود آگاه ـ ‌‌ سُکان را به قلبش بسپاردتا راهنمایَش شود.راهنمایی که او را تا به اینجا هدایت نموده و لا جرَم خواسته هایش را به محضِ واضح شدن محقق می کند و اغلب حتی زودتر از وضوح.

    * من آموخته ام که هدف های بزرگ را باقدم های کوچک اما مستدام بردارم.

    * من یاد گرفته ام که باورهای قدرتمند کننده ، حاصل یاد آوری و تکرارِ نکات کوچکی است که هر روز در باره قوانین زندگی می آموزیم.فقط راهش ادامه دادن است؛ راهش تکرار آنچه است که آموخته ایم.

    همینکه در این سفرِ پر برکت هر روز یک نکته ی کوچکِ دیگر به خود یاد آور می شویم،خود یک دنیاست؛زیرا

    «یاد آوری » کُلِ قانون است.

    *من هم سفرِ خوبی هستم؛چون می دانم نیاز نیست که همه ی قوانین را بلد باشیم وباور هایم را یک شبه تغییر دهَم.همینکه از هر فایل یک نکته بیاموزم ـ با گوش کردن و نوشتنِ یک متن از آنچه که در نظرم مهم آمده ـ کافیست.

    پس؛

    فقط؛

    روی خــــــــــــــــــــــــــــــدا حساب باز می کنم.

    خداوندی که می گوید : من نزدیکم و اجابت می کنم دعای هر فردی که من را اجابت نمایید.

    من قبل از آشنایی با سایتِ استاد خدای را می شناختم که اصلاٌ برایم کافی نبود؛اما تصمیم گرفتم آن را از نو بشاسم و توحید و شِرک را دوباره معنا کنم.

    شرک یعنی؛ قدرت دادن به هر عاملی بیرون از خود.

    توحید یعنی؛تنها منبعِ قدرت را نیرویی بدانی که کنترلِ زندگی ات را در دستِ باورهایت قرار داده است.

    وقتی خدا را اینگونه بشناسی و توحید را در رفتارت جاری سازی ،خداوند برایت کافی خواهد بود.

    این نیرو را به هر شکلی در ذهنم بسازم ،به همان شکل وارد زندگی ام می شود؛یعنی به همان اندازه که روی این نیرو حساب می کنم ،به همان اندازه نیز برایم شادی،آرامش،سلامتی،ثروت و عشق می شود.

    من

    این نیرو را؛

    ۱- به شکلِ عشق در ذهنم می سازم ،تا برایم رابطه ای عاشقانه شود.

    ۲- به شکلِ ثروت در ذهنم می سازم،تا به شکلِ استقلالِ مالی در زندگی ام فرود آید.

    ۳- به شکلِ سلامتی می سازم ،تا زندگی ای در کمالِ آرامش با تنی سالم در زندگی ام متجلی شود.

    رئیسمَم ،میدانم.مهمترین فرد و رابطه ی زندگیمَم ، می دانم ، می دانم وبه این خدا وابسته می شوم تا قلبم آرام گیرد ونَه ترسی داشته باشم ونَه غمی.

    خداوند یک انرژی است و به شکلِ هر آنچه در زندگی ام ظاهر می شود که بتوانم در ذهنم بسازم.

    و چه زیباست این آیه؛

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (۱۸۶بقره)

    آن گاه که بندگانم درباره من از تو بپرسند:- من نزدیکم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت مى‏کنم. آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند.

    و چه زیباست این حدیث از پیامبرِ اسلام:

    “شرک در دلِ مومن همچون راه رفتنِ مورچه ی سیاه در دلِ تاریکیِ شب بر روی سنگِ صافِ سیاه است”

    و دو اسمِ مشابِه با معنای متفاوت؛

    رَبٌ یعنی؛ صاحب اختیار=فرمانروا=دارای قدرت.

    پروردگار یعنی؛پرورش دهنده.

    تنها منبعِ رِزق در جهانِ هستی،فقط خداوند است.

    خداوند از بی نهایت دستانش به من رزق می دهد.

    بی نهایت رزق و روزی هست؛

    ۱- اَگه باور کنم خداوند رُ.

    ۲- اگه باور کنم دَستانِ خداوند رُ.

    ۳- اگه باور کنم که هیچ برگی بدونِ اِذن خدا از درخت نمی افتد.

    ۴- اگه باور کنم وقتی خداوند اِراده کند کیست که جلوی ارداده ی خداوند را بگیرد؟

    کیست آن کس که بخواهد کسی دیگر را بکشد پایین در حالی که خدا آن را بالا می کشد؟ هیچ کس.

    و

    کیست آن کس که بخواهد کسی دیگر را بفرستد بالا در حالی که خدا آن را پایین می فرستد؟ هیچ کس.

    خداوند وعده ی پیروزی و ثروت به ما داده.

    یک مومن واقعی از هیچ کس غیر از خدا انتظار ندارد.

    من باور می کنم که خداوند از جایی که فکرش را نمی کنم به من رزق می دهد.

    همه چیز بر میگردد به باور و یقینِ ما.

    من باور دارم تنها قدرتِ جهان «رَبٌ» است.

    همه ی مردمِ جهان فرشته هایی هستند برای رساندنِ رزق به من.

    و در آخر؛

    همگی شاد، سلامت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: