فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 53

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2247 روز

    سلامی به گرمی خورشید هرمزگان

    سلامی به وسعت دریای خلیج فارس

    سلامی به زیبایی خاک های جزیره هرمز

    سلامی به زیبایی و نیلگونی آب های خلیج فارس

    سلامی به طراوت و ترنم شبنم صبحگاهی

    سلامی از اعماق وجودم به دوستان و همسفرانم در این سفرنامه و همچنین سلام خدمت استادم و خانم شایسته عزیز

    امروز هفدهمین روز سفرنامه ساعت 16:45عصر هست و من ظهر فایل رو گوش کردم و الان بعد از خوندن کامنت های دوستانم کامنت می نویسم.

    شکر و سپاس خدای عزوجل رو که جهان رو بر اساس قانون تکامل چنان منظم و با نظم و ترتیب خاص آفرید که هر بیننده ای رو شگفت زده میکند

    شکر و سپاس رب العالمین رو که فرمانروایی این جهان پهناور و گسترده و هدایت موجودات زنده فقط در ید قدرت اوست

    شکر و سپاس خدای صمد رو که ما همه نیازمند اوییم و او بی نیاز از هر عبادت و اطاعت ما

    شکر و سپاس خدایی رو لم یلد و ولم یولد است خدایی که نزاده و زاده هم نشده است

    شکر و سپاس خدایی که هر به اندازه ظرفیت و باورهای افراد و با توجه به گنجایش ظرف افراد نعمت و فراوانی به آنها بخشید

    شکر و سپاس خداوند رو که یدالله فوق ایدیهم هست و از همه دستها و نیروهای جهان برتر است

    فقط روی خدا حساب باز کن

    چقدر این جمله زیبا و پرمحتواست چقدر خوب به ما انسانها یادآوری می کند که تکیه بر نیروی ضعیفی چون افراد دیگر ما رو از مسیر مستقیم دور میکند و چرخاندن لقمه از پشت سر است

    چه زیبا و ماهرانه و قابل فهم استادم این موضوع رو تشریح می کنند و مرا به یاد داستان حضرت یوسف در زندان انداخت هنگامی که ساقی قصر آزاد میشد از ایشون خواست که نزد پادشاه برای آزادیش پادر میانی کند اما چون لحظه ای به غیر فکر کرد اون ساقی سالها یوسف رو فراموش کرد تا قضیه خواب پادشاه مطرح شد و اگر یوسف عزیز مصر شد چون به غیر از رب به هیچکه متکی نبود

    همه ما باید به این باور و یقین و اعتقاد قلبی برسیم که باید فقط روی خدا حساب کنیم و همه ما این موضوع رو در زندگی روزمره به خوبی درک کرده ایم که هر گاه روی خدا حساب نکردیم و روی افراد با موقعیت های خوب حساب کردیم سیلی محکمی خوردیم شاید اون زمان قانون رو بلد نبودیم و نمی دونستیم چرا این سیلی خوردیم اگر همه برگردیم و گذشته کاری اجتماعی و عاطفی خودمون و حتی اطرافیانمون رو بررسی کنیم موضوع قابل فهم تر میشه

    باید هر روز با خودمون تکرار کنیم که خدا هست و خدا هست و خدا هست

    روی دیوار دلمون برجسته حک کنیم خدا هست و خدا هست و خدا هست

    عینک ایمان و یقین به چشم بزنیم و ببینیم که خدا هست و خدا هست و خدا هست

    هندزفری باورهای قوی رو بزنیم به گوش و هر لحظه بشنویم خدا هست و خدا هست و خدا هست

    وبا تمام ذره ذره سلول های بدن خدا رو نزدیکتر از رگ گردنمون حس کنیم وجود خدا رو در همه جا و در تمام لحظات با سلول های وجودی مون درک کنیم

    خدا رو بسیار شاکرم که من رو در مسیر هدایت خودش قرار داده تا مادامی که من بخوام و تلاش کنم

    سعادتمند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مرجان پورحسین و محمد انوری گفته:
    مدت عضویت: 2124 روز

    سلام استاد سخاوتمندم❤

    سلام خانم شایسته و اعضای نازنین خونواده ام🌹

    یکی از فایلهایی که بسیار زندگی من رو تغییر داده و شخصیت جدیدی رو در من ایجاد کرده همین فایل فقط روی الله حساب کن

    دو روز اخیر برای من اتفاقاتی افتاد که لازم دونستم آگاهی هایی که خودم درکشون کردم رو در اختیار خونواده ی عزیزم قرار بدم تا با هم از این آگاهی های ناب استفاده کنیم

    یه چیزی که بهم ثابت شدو خییییلی بهتر درکش کردم این که اصلا اهمیتی نداره که آدمها با چه قصد و نیتی میان سراغت

    شاید اون آدم از ارتباط گرفتن باهات و پیشنهادی که در مورد امری بهت میده

    فقط و فقط به فکر سود و منفعت خودش باشه و یا حتی تماما داره برای خودش تلاش میکنه

    ولی

    این قصد و نیت درونی اون فرد نیستش که اهمیت داره

    چون آدمها با هر قصد و نیتی بیان سراغت

    زمانی که تو در مسیر درستی هستی

    وقتی در حال کار کردن روی خودتو ساختن باورهای توحیدی تری

    دیگه افراد هم مسیر باهات همه شون به اتفاق،برای خدمت کردن به توئه که جمع اند

    یعنی اونا هرررر جوووری عمل کنند

    و هرررر جوووری رفتار کنند

    فقط و فقط دارن به نفع تو کار می کنند

    و تو داری به خاطر وجود این آدمها

    هم مسیر خواسته هات رو،راحت تر طی میکنی

    و هم داری نزدیک و نزدیکتر میشی به خواسته های دلخواهت

    در حالیکه حتی شاید خودشونم ندونند که دستان خدا شدند برات

    مثلا:طرف رفته یه دو جایی و دیده کسی رو برای کار میخوان

    بعد تو رو به اونها پیشنهاد داده و بهت زنگ زده که ببین دوست من!

    چنین کاری هست،حتما برو اونجا و پی اش رو بگیر

    و مجداد بعد چند روز بهت پیام میده و ازت می‌پرسه که رفتی

    و تو میگی نه و ازش تشکر میکنی بابت کارش و براش توضیح میدی که،من هدفی دارم و متمرکزم روی هدفم که جز علاقه مندی هام و ترجیحم بر این که فقط برای خودم کار کنم اونوقت در جوابت میگه:باشه موفق باشی

    من بهشون میگم که نمیری،و دیگه سفارش شما رو جااایی نمی کنم

    این در حالی که تو از اون اولم،اصلا تقاضای کار ازش نکرده بودی و اون خودش مشتاقانه خواست و اینکارو برات کرد

    و حالا چرا اینطور میگه؟

    چون ما آدمها گاهی وقتها خییییلی خودمونو بزرگ می دونیم و فکر می کنیم اگه کاری رو داریم برای کسی انجام میدیم این ماییم که این وسط همه کاره ایم!

    نه رفیق من

    به ولله تو کاره ای نیستی

    این خداست که بر تو منت گذاشته

    و تو رو لایق دونسته تا به عنوان دستی از خودش

    به بنده ی محبوب دیگه ش خدمت کنی و به قول خودت سفااارشش رو بکنی

    چون اون بنده اش جایی

    طوری ایمانش رو به رب مقتدرش نشون داده و عملا خودشو ثابت کرده که

    حالا خدا خواسته به واسطه ی تو یه حالی به اون و یه حالی ام به تو بده

    پس فکر نکن تنها یه مسیر برای بنده مومن و موحد خدا وجود دارهو اونم فقط این راههو تنها آدم شم تویی

    وقتی کسی فقط و فقط روی رب خودش حساب کرده

    کسی که مسیرش درسته

    کسی که آسون شده ست برای آسونی ها

    چه دلهااااایی که همییییشه نرمند براش

    و چه راه هایی که همواره باز و هموارند براش

    و هرگز آدم های مسیرش نمییییتونند که آدم های اشتباهی باشند

    تمامشون برای خدمت کردن بهش که ماموریت دارند

    حتی اگه خودشون جور دیگه ای فکر کنند و یا حتی بخوان عمل کنند

    خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که شرایطی رو برام فراهم کردی که همچنان به خودم یادآوری کنم که یگانه رب مقتدر جهان تویی

    بسیار خوشحالم که اینبارم صدای تو بالاتر بود و من شنیدم و باز هم عملا تونستم توحیدی باشم

    در پناه یگانه رب مقتدر جهان موحد باشید و شاد💚🌹

    مرجان :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    𝓐𝓷𝓪 𝓳𝓪𝓷 گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    این فایل به عنوان نشانه روزانه ام دریافت کردم

    درست زمانی که با رییسم در حالیکه کارم عالی انجام داده بودم و حق با من بود ولی ترس اخراج شدن داشتم دریافت کردم

    خداوند میخواد به من بگه که من هستم من همیشه به تو روزی دادم من بودم که همیشه ازت محافظت کردم خانه ای که داری ماشینی که داری بچه سالم و عالی که داری هیچکدوم حاصل لطف رییست نیست . این خدای بزرگت است که این نعمتها را به تو داده

    میدونید به رییسم چی گفتم؟ گفتم من از تو میترسم چون تو راحت ادمها را اخراج میکنی

    خدایا به خاطر شرکی که در افکارم بود مغذرت میخوام

    من به تو ایمان دارم من به تو اعتماد دارم من همیشه چون به تو فکر میکنم کارم عالی انجام میدم اما نمی دونم چرا تو اون لحظه این فکر از سر من خطور کرد که روزی و زندگی من دست رییسمه

    من به خدا ایمان دارم و مطمئنم انچه برای من بهترینه توسط خالقم اتفاق میفته

    شاید خداوند میخواد منو به مرحله بعدی زندگیم هدایت کنه و من همچنان بچه گانه به مرحله قبلی چسبیدم !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      𝓐𝓷𝓪 𝓳𝓪𝓷 گفته:
      مدت عضویت: 2413 روز

      استاد من این دیدگاه رو دو سال قبل نوشتم

      الله اکبر

      توی این دیدگاه نوشتم که از رییسم میترسم ،،، از بیکاری….

      استاد من اون کار رو با روش معجزه گونه تغییر دادم ، الان تو بهترین بیمارستان تهران کار میکنم ، بالاترین دستمزد مال منه ، فقط سه روز در هفته کار میکنم ، انگار خدا برام نقاشی کرده ، خدایا شکرت ، تشکر استاد عباسمنش نازنین

      حالا منتظرم ببینم نقاشی بعدی خدا چیه ، حالا می‌خوام سایت و دفترکار خودم رو داشته باشم ، به هر حال من انسانم و همیشه خواسته جدید دارم ، یه پله بهتر و قشنگ تر رو میخوام ،،، خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم م د گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم خانم عزیزو همه دوستان عباس منشی ام.

    بارها و بارها این فایل زیبا و تک رو گوش دادم و هربار یک تکه کوچک از باورهای شرک آلودم اصلاح میشود. منی که فکر میکردم خیلی مومن هستم نمیدونستم چه شرک های و سیعی از فرهنگ مهر طلب ماوجامعه وارد باورهای من شده است و چقدر مشکل از این ناحیه وارد زندگی من شده است. دیگه از هیچ قدرت کوچک وبزرگی نمیترسم چون قدرت را از آن خدا میدانم .

    دیگه محبت را از بیرون و در افراد دیگر جستجو نمیکنم چون میدانم خدا خودش عشق مطلق است.

    ومحبت های دیکر حقیقت ندارد.

    خدا خودش بی نیازی مطلق است. خدا نور مطلق است و برای هدایت ما احتیاج به وسیله نداره فقط کافیه رو بهش کنیم و اگه ما در اعماق اقیانوسها و وسط بیابان ها هم تک وتنها مانده باشیم او میتواند مارا هدایت کند.

    خدا همه چیز است . امیدوارم همه مون روز به روز بیشتر خدا رو وارد گیمون کنیم وخوشبختی رو احساس کنیم.

    باتشکر استاد عزیز که ما رو با این مقوله حیاتی شنا کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    لیلا بکری گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    سلام به خانواده عزیزم⁦💚

    روزی که بعد از مدتها بیکاری رفتم مرکزی که درخواست کار بدم ،توی راه هندزفری گذاشتم که اهنگ گوش بدم یدفه توی پلی لیستم که پر از فایل های صوتی استاد بود خیلی اتفاقی این فایل رو پلی کردم تا رسیدم به محل کاری که میخواستم درخواست کار بدم . منشی بهم فرم درخواست کارو داد و منم رسیدم به قسمتی که نوشته بود معرف شما ؟!؟ و منم چون بدون معرف رفته بودم اون قسمتو خالی گذاشتم و بعد اتمام پر کردن فرم، منشی گفت که در صورت نیاز باهاتون تماس میگیریم . از ساختمون که اومدم بیرون و داشتم پیاده میرفتم یدفه ناخوداگاه برگشتم سمت مرکز و گفتم ببخشید میشه فرم منو بدین یه چیزیو یادم رفته پر کنم و توی قسمت معرف شما نوشتم خدا 🥺⁦❤️ .

    همش حرفای استاد تو ذهنم بود که تو این فایل گفته بودن و اومدم بیرون و سوار تاکسی شدم که برم مرکز بعدی برای درخواست کار .

    تا رسیدم ورودی مرکز بعدی، دیدم گوشیم زنگ‌ خورد که بله شما اومدین اینجا درخواست کار دادین لطف کنین بیاین که میخوام باهاتون صحبت کنم و من برگشتم . رفتم مستقیم پیش رئیس مرکز و چنان منو تحویل گرفت و که اره فرم های درخواست کار امروز رو که برام اوردن رسیدم به فرم شما که نوشتین معرف خدا ،انگار قفل شدم رو برگه ت و با خودم گفتم این هر کی هست باااااید تو‌این مرکز هر جا شده هر قسمتی که بشه ببرمش سر کار . منو بگو داشتم از خوشحالی پرواز میکردم که خدایا گل کاشتی منی که هیچ کسو اونجا نمیشناختم الان با این همه عزت و احترام رییس اینجا داره اینجوری با من حرف میزنه واقعا مات و مبهوت شده بودم . تو راه برگشت فقط اشک شوق میریختم و به خودم افرین میگفتم بابت اعتمادی که به خدا کردم و با تمام وجودم خواستم و شد .

    من به دستهای خدا خیره شدم معجزه کرد⁦❤️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  6. -
    بيتا طهماسبي گفته:
    مدت عضویت: 2366 روز

    با سلام خدمت خانواده بزرگ عباسمنش.

    امروز که تصمیم گرفتم راجب این فایل دیدگاه بنویسم دلیلش اینکه از حرفهای استاد تو همین فایل یه نتیجه ی باورنکردنی (البته از نظر کسانیکه هنوز رو این مدارها نیستن) گرفتم و انقدررررر خوسحالم که مطمئنا از طریق نوشتنش برای شما، خوشحالیم ساطع میشه🤗

    قضیه این بود که تاریخ ۱۰ خرداد ساعت ۱۱ شب، مادرم متوجه شد که از حسابش مبلغ ۲،۵۰۰۰۰۰۰ پول برداشت شده، و از اونجا که تمام کارهای اینترنتیشو من انجام میدم بهم زنگ زد و گفت تو باعث شدی و تو مقصری، چون حواست نبوده و اطلاعات من هک شده…سریع وارد نت بانکش شدم دیدم بله، این مبلغ بصورت برداشت از حساب، برداشته شده و به حساب فردی که ما اصلا نمیشناختیم واریز شده…

    تا حدود ساعت ۱ شب فقط داشتم تماس میگرفتم با پشتیبانی بانک و سرچ کردن راجب پلیس فتا و دستگیری هکر ها…

    مادرم همراه خواهرم تبریز بودن و فردا صبحش رفتن از اونجا شکایت تنظیم کردن و کارهای قانونی انجام شد.

    ولی جو اصلا خوب نبود، همه میگفتن من مقصرم، باید این جریمه رو به مادرم برگردونم، از طرفیم همه میگفتن شکایت هیچ فایده ای نداره، این پول دیگه رفت، بر فلانی رو هک کردن پیدا نشد، ۷ میلیون از فلان کس هک کردن رفت، فلانی ۳ سال داره میدو هیچی به هیچی…خلاصه حتی ۱ نفر هم خوشبین نبود.

    شب اتفاق قبل اینکه بخوابم بدجوری یاد حرفای استاد افتادم که میگن تو هرجوری که بخوای، خدا برات همونجوری شکل میگیره، به همون شکل که تو باورش کنی، تو بخوای …

    این حرفا زیر و رو میشد تو درونم و آروم میشدم.

    بخودم گفتم وقتی این قانون برای استاد مسجل شده پس امشب بر این ماجرا ازش استفاده کنم، گفتم خدایا برای من بشکل این پول و به شکل پیدا شدنش ظاهر شو، بشکل نیرویی که قدرت همچیز رو داره، به شکل یه وکیلی که کارش درسته، بشکل پلیسی که گرفتن حق ازش برمیاد…اینارو گفتم و خوابیدم…

    فردا بازهم تماس و پیامهای تکراری و اینکه من مقصرم…تا اینکه ۳ روز از این ماجرا گذشت و خواهرم بهم گفت که تماس گرفتن و گفتن فردا حضوری بیایید پلیس فتا…

    همه گفتن برای تکمیل پرونده صدا میکنن، اگه پیدا شده بود میگفتن و یا پول رو واریز میکرد بانک. ولی نمیدونم چرا من حس ام بهم میگفت این زنگ بخاطر یه خبر خوب.

    خلاصه اینکه مراجعه کردن و متوجه شدن که پلیس از طریق قوه ی قضاییه حساب طرف رو مسدود کرده و اون شخص هم تو کرمان ساکن بوده، اظهار بی اطلاعی کرده و گفته شماره کارت بدید که پول رو واریز کنم🤲😉

    خدا برای من بشکل خدای عادل و وکیل خبره ظاهر شد…بشکلی که خودم باورش کردم و به همه قبل از این اتفاقات میگفتم که من مطمئنم که این پول پیدا میشه…

    انگار خدا خودش میگفت بگو که ایمان داری و با قاطعیت حرف بزن، هر چقدر هم که تو ظاهر همچیز بر علیه تو…

    من باورش کردم و او هم پاسخ داد.

    پس قانون برای من هم کار کرد…اونم چه کارستونی…

    بازهم شاکرم و سپاسگزارم.🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    راحله ر گفته:
    مدت عضویت: 1891 روز

    سلام استاد.

    والله که حلال تر از حلال است روزی و ثروتی که شما بواسطه فقط همین فایل بدست بیارید.

    گوش کردم و خجالت کشیدم از خودم و خدای خودم

    از بی معرفتیم نسبت به خدا

    اشک ریختم و دلم گرم شد به وجود تنها و قدرتمندترین فرمانروای عالم

    چشمم باز شد به دیدن دوباره ش

    قلبت گرم شد به وجودش

    ممنونم ازتون

    و خدا رو هزاران بار شکرمیکنم که منو به واسطه شما هدایت کرد و باهام حرف زد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    هفدهمین روز سفرنامه…

    سلام…

    چقدر خوبه ادم ب درجه ای برسه ک تمام کاراش و حرفاش و فکراش توحیدی باشه.

    امروز داشتم در مورد ایده ای ک ب ذهنم خورده بود واسه کسب درامد ولی چون هنوز لپتاپم اماده نبود هنوز نتونسته بودم عملیش کنم فکر میکردم و باخودم میگفتم چرا لپتاپم هنوز مشکلش برطرف نشده من دوس دارم هرچه زودتر این ایده رو عملی کنم تا نتیجه رو ببینم من ک دارم روی خودم کار میکنم و ب تعهدم شدیدا پایبندم و هر طوری شده هر روز واسه هدفم ی قدم کوچیک یا بزرگ برمیدارم تا بتونم تا زمان نتیجه گرفتنم تو ذهنم زنده نگهش دارم ولی این مشکل لپتاپم منو تو مرحله ی عمل کردن متوقف کرده !!!

    بعد باخودم گفتم ایا من ب اندازه استاد روی خودم کارمیکنم؟ ایا ب اندازه استاد روی باورام کار میکنم؟؟؟ و خیلی سریع بدون هیچ تردیدی ب خودم گفتم ن!!!!!!!!!!!!!

    من حتی اندازه یک سر سوزن هم مثل استاد روی خودم و باورام کار نمیکنم؟؟؟

    حرفای استاد رو قبول دارم اما چقدر برای اینکه باورام تغییر کنه دارم همین حرفایی ک بهشون اعتقاد دارم و از ته قلبم ب درست بودنشون ایمان دارم در طول هر روز باخودم تکرارشون میکنم؟؟؟؟ دیدم خیلی کم باخودم تکرارشون میکنم..حتی خوده فایلها رو هم زیاد تکرار نمیکنم و تا زمانی دارم کم تکرار میکنم کم هم نتیجه میگیرم.. اگه زیاد کار کنم و مثل نفس کشیدنم تکرار و نکته برداری کنم زیادم نتیجه میگیرم..

    فعلا توان تهیه محصولات رو ندارم خب عیب نداره از همین فایلهای رایگان استفاده میکنم ک در هر موضوعی بیس و اساس قانون رو استاد تو تمام فایلهای رایگانشون گفتن و تفاوت چندانی با محصولات پولی ندارن، پس من اگه واقعا تشنه ی موفقیت و پیشرفت باشم از همین داشته های الانم ک فایلهای رایگان هستن نهایت استفاده رو میکنم تا نتیجه بگیرم و فقطم روی خدا حساب باز میکنم تا منو هدایت کنه ب مدارهایی ک محصولات پولی استاد در اونها وجود دارن و منو با ( امادگی کامل و طی کردن تکاملم) وارد این محصولات کنه تا ب صورت حرفه ای تر روی باورهام کار کنم..

    تصمیمی ک باخودم گرفتم اینه:

    _ هر روز رو اختصاص بدم ب گوش دادن یک فایل و در طول اون روز هرچقدر ک تونستم فقط همون فایل رو گوش بدم، با هربار گوش دادنش هر نکته جدیدی ازش دریافت کردم بنویسمش..

    _ بعد وقتی گوشیم میزنم تو شارژ، تازمانی گوشیم شارژ میشه ک بتونم بازم اون فایل رو گوش کنم، بیام اون نکاتی ک نوشتم رو چندین بار مرور کنم..

    _ هر اتفاق خوبی هم در طول روز واسم افتاد یادداشتش میکنم و میام بهش بال و پر میدم ب این شکل ک میام باخودم در موردش صحبت میکنم و تا اخر اون روز سعی میکنم ب خودم چند بار یاداوریش کنم و بهش فکر کنم تا بازم همون احساس خوب رو وقتی اون اتفاق واسم افتاد بهم دست داده بود دوباره بهم دست بده،

    _ اخر هر هفته هم اختصاص بدم ب تمام اون فایلهایی ک در طول اون هفته گوش دادم رو هرکدومو ی دور گوش کنم و تمام اون نکاتی هم ک در طول اون هفته نوشتم بیام ی دور مرور کنم..

    _ هفته اخر هر ماه هم بیام تمام اون فایلهایی ک در طول اون ۳ هفته گوش دادم رو تو هفته اخر هرکدومو ی دور گوش کنم و تمام اون نکاتی هم ک تو اون ۳ هفته نوشتم بیام ی دور مرور کنم..

    و ماه های بعدم همین روند رو ادامه بدم تا یک سال بعدش ببینم چقدر این روند موثر بوده و چقدر نتیجه گرفتم..

    اینجوری ب جهان میفهمونم ک من اتفاقات خوب دوس دارم و جهانم میاد در جوابم همون چیزی ک دوس دارمو وارد زندگیم میکنه و هر سری اتفاقات خوب بیشتری بهم نشون میده و اینجوری تعداد اتفاقات خوب هر روزم هی بیشتر و بیشتر میشه ب حدی ک دیگه نمیدونم در مورد کدوم یکیش بنویسم در مورد کدوم یکیش صحبت کنم و ب کدوم یکیش فکر کنم😍😍😍👍👍👍👌👌👌

    چون ارسال فرکانس مثبت= رخ دادن اتفاقات مثبت

    داشتن احساس خوب = رخ دادن اتفاقات خوب

    توجه کردن ب نکات مثبت و نعمتهام= ب وجود امدن نکات مثبت بیشتر و نعمتهای بیشتر برای توجه کردن بهشون و سپاسگزاری کردن

    و فکر میکنم اینجوری مدارم هم بالاتر میره و ب اون مداری ک فقط اتفاقات خوب و احساسات خوب و نعمتهای زیاد واسه سپاسگزاری داره میرسم..

    تازه دیگه ب معنای واقعی هم فقط دارم از زندگیم لذت میبرم چون دیگه ب هیچ چیز بدی و هیچ نکته منفی توجه نمیکنم و روند تکاملم با لذت طی میشه..

    واسه اینکه یادم نره و هرروز یادم باشه این کارو انجام بدم الان میرم این تصمیم رو هم مینویسمش هم باصدای خودم ضبطش میکنم ببینم با کدوم یکی راحتترم برای مرورش هر صبح ب محضی ک از خواب بیدار شدم و حتی ممکنه روزای اول یا شایدم هفته های اول لازم باشه روزی چند بار این تصمیممو ب خودم یاداوری کنم تا حواسم باشه باید چیکار کنم و تازمانی مرور این تصمیم رو واسه خودم انجام میدم ک دیگه ملکه ذهنم بشه و بدون یاداوری هم اتوماتیک وار این کارهارو انجام بدم..

    واسه عملی کردن تصمیمم هم نمیگم امروز ک پنج شنبس صبر میکنم شنبه بشه ک از همون اول هفته درست تصمیمم رو اجرا کنم!!!!

    من از همین امروز ک پنج شنبه هست و اخر هفته حساب میشه ب تصمیمم عمل میکنم و میام تمام فایلهایی ک تو طول این هفته گوش دادم رو دوباره گوش میدم و نکته برداری میکنم و هر اتفاق خوبی هم ک تو طول این هفته واسم افتاده و یادم مونده رو میام مینویسمشون و بهشون بال و پر میدم..

    فکر میکنم این تصمیمم، تصمیم خوبی باشه و بهتر از تصمیمات قبلی ک گرفته بودم جواب بده.

    چون اینجوری دیگه شیوه فایل گوش دادنم از حالت جسته و گریخته و در هر روز چند فایل متفاوت گوش دادن و اختصاص گرفتن زمان کمم ب گوش دادن هر فایل ، تبدیل میشه ب هدفمند گوش دادنم ب فایلها و کل زمان شبانه روزم اختصاص داده میشه ب گوش دادن یا دیدن فقط یک فایل در روز و تمرکزمم ب گوش دادن اون فایل بالا میره..

    خیلی مشتاقم این تصمیمم رو اول حداقل یک ماه انجام بدم تا نتایجم رو با ماه قبلم مقایسه کنم و کلی انگیزه بگیرم و ب خودم و این ایده ام افتخار کنم ک چ ایده ی خوب و نتیجه بخشیه😃😃

    بعدم ب مدت ۳۶۵ روز این ایده رو ادامه میدم و خودمو با سال قبلم مقایسه میکنم از نتایجم لذت میبرم..🤩🤩

    چون مطمئنم این تصمیم خیلی بیشتر از قبل و تصمیمات قبلیم بهم نتیجه میده و همچنین سرعت نتایجی هم ک میگیرم بیشتر از قبل میشه..

    شاید این تصمیم من ب اندازه ی تلاش اون روزای اول استاد ک با کتونی هاشون ی مسیری رو هر روز دائما پیاده روی میکردن و ب خواسته هاشون فکر میکردن و در واقع روی باورهاشون کار میکردن و ب حدی این کار رو انجام دادن و این مسیر رفت و برگشت رو طی کردن ک کف کفشاشون صاف شد و از بین رفت نباشه ، ولی قطعا از تلاشی ک خودم تا قبل از گرفتن این تصمیم میکردم خیلی بیشتره👌👍

    مرسی خدا جونم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    هفدهمین روز سفرنامم (دور دوم)

    سلام بر عزیزان

    اولین باری که با تمام وجود توکلم به خدا بود و با تمام وجودم شکرگذارش بودم تابستان 98 بود.در اون روزها بخاطر مطالعاتی که در زمینه ذهن و قانون جذب داشتم یک سرس سوالاتی در ذهنم شکل گرفت و رفته رفته بسمت مطالعه قرآن هدایت شدم.این مطالعه کاملا متفاوت با سالها پیش بود که قرآن رو مطالعه می کردم و به دنبال نقش قانون جذب در قرآن بودم.انقدر درگیر قرآن و به دنبال درک بهترش بودم که اصلا متوجه گذر زمان نبودم.اون روزها بهترین روزهای عمرم بود و کاملا شاد بودم انگار چیزی رو فهمیده بودم که خیلیی ها نمیدونستن.تا اینکه یک روز گرم تابستان که به طرز عجیبی ترسیده بودم که نکنه دارم اشتباه میکنم و اینها دروغن، با قلبم تونستم خدا رو صدا بزنم و گفتم ” خدایا کمکم کن یه نشونه ای چیزی به من نشان بده”

    فردای همون روز طبق عادت اینستگرامم رو چک کردم و یکی از دوستانم یک پستی برای من دایرکت کرده بود که آیه ای از قرآن سوره عنکبوت بود:

    “نترس و اندوهگین مباش ما نجاتت میدهیم”

    اول متوجه نشدم اما لحظه ای بعد درونم دگرگون شد و فهمیدم موضوع چیه.اصلا همینطور مات و مبهوت شده بودم.چند روزی گذشت و من بطور نامعلومی فراموش کردم این الهام رو.

    تا اینکه یک روز یک عزیزی که دستی از دستان رب العالمین بود به من بسته روانشناسی ثروت رو هدیه داد.من اصلا اعتقادی به این آموزش ها نداشتم و عباس منشی رو نمیشناختم و با این طرز نگاه که” حالا بده ببینم چی میگه” هدیه رو پذیرفتم. وقتی جلسات اول رو گوش دادم نشونه ها اومدن و اومدن و بعد از مدتی متوقف شد و حدود دو ماه بعد با هدایت خداوند متوجه شدم که چرا این اتفاق افتاد و دلیلش احساس عدم لیاقت و ارزشمندی بود و همچنان هست.

    این داستان رو برای این مطرح کردم که کاملا با فایل امروز هماهنگ هست و دوست داشتم مرور بشه برام و هم به دوستانم انگیزه بدم و بگم که همه چیی خودشه و فقط باید از خودش بخوایم و هیچ کس دیگه ای نمیتونه یاوری برای ما باشد.

    چندی پیش هم پسر خالم که عضو این خانواده عزیز هست از من راهنمایی و کمک می خواست.من در پاسخ بی درنگ گفتم :

    من نمیتونم راهنماییت کنم و بگم کدوم مسیر رو برو و تنها چیزی صحبتم این بود که از خود خدا بخواه.این کارو کرد و هدایت شد و خیلی از این بابت خوشحالم که دستی از دستان آن شکوهمند ارجمند شدم.

    شاااد و ثروتمند باشید در پناه الله یکتا

    الحمد الله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فاطمه طاهری گفته:
    مدت عضویت: 1883 روز

    به نام خداوندیکتا فرمانروای دوعالم

    سلام به استادعزیزم ودوستان هم فرکانسی

    خداروسپاسگزارم برای آشنایی باخانواده ی عزیزم،من قبلابااین خانواده به طریقی آشناشده بودم که حالاداستانش وبعدمینویسم،اماجدیدادوباره شروع کردم اونم وقتی ازخداخواستم من وبه سمت خودش هدایت کنه ونزارتونادونی با سربرسه عمرم(خدایی روبشناسم که واقعی نه خدایی که توجامعه بهمون شناسوندن)به هرحال به سمت خانواده ی عزیزم راهنمایی شدم و واقعاخداروشاکرم،اینکه فقط بایدبه خداتوکل داشت وفقط روی خداحساب بازکردواقعی ترین حرف تمام عمرم:وقتی بهش توکل میکنی وقتی فقط روی خداحساب بازمیکنی دیگه هیچ نیازی به هیچ کس نداری هیچ کس به معنی واقعی کلمه،وقتی فقط روخداحساب بازمیکنی وتوکل میکنی تمام باروهم وغم زندگی ازرودوشت برداشته میشه،طوری آروم وسبک میشی مثل پر؛اماامان ازوسوسه های شیطان وزمزمه هایش که مدام درسرآدم بالاوپایین میکنه ویه ثانیه شک تمامش ونابودمیکنه امابازهم خداروباتمام وجودشاکرم که قدرتمندترین درهردوعالم وبازهم به کمک آدم میادوتوقلب آدم زمزمه میکنه من هستم ازرگ گردن به تونزدیکتر،با یادبیارزمانی روکه فقط روی من حساب کردی چه آرامشی داشتی ومن زندگی روبرات چقدراحت کردم وبابه یادآوردن همونهازمزمه های شیطان رنگ میبازد،خدایاسپاسگزارم به خاطربودنت،همین که تورودارم شکرت ای یکتای من ای قدرمندترین هردوجهان

    درپناه خدای یکتا،قدرتمندترن هردوعالم به تمام خواسته هایتان برسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: