فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 95
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-19.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-07-06 00:00:002020-10-19 00:15:46فقط روی خدا حساب باز کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام به همه دوستان.
من به دلیل اینکه پدرم خیلی بهم گفته بود رو هیچ کس حساب باز نکن، خیلی برام سخت بود که باور کنم دیگران میتونن به من کمکی کنن. هر وقت هم کسی میخاست بهم کمک کنه میگفتم برو بابا تو چه کمکی میتونی بکنی، البته با این کار بعضی وقت ها باور نداشتم که خدا از طریق دست هاش کمک میکنه،.
اما مدل شرک من این جوری بود که روی دعانویس ها حساب میکردم. حتی یه بار بعد از اینکه دعاها هیچ اثری در زندگیم نداشت با خودم عهد کردم که دیگه پیش دعا نویس نمیرم. یه موقعیت کاری برام پیش اومده بود که چون خیلی عالی بود ترس برم داشت. تو همین زمان مامانم گفت بیا بریم پیش دعانویس، بعد من اشتباهی با خودم گفتم حتما خدا میخاد از طریق دعانویس بهم کمک کنه، در صورتی که اون کار درست شده بود اصلا نیازی به کمک نبود. خلاصه من رفتم پیش دعانویس و همین شد که کرونا شد و من اون موقعیت رو از دست دادم. الان که این فایل رو گوش دادم دیدم که من به خاطر باورهای نادرستم قدرت تشخیص ایمان از شرک رو نداشتم. قدرت تشخیص کمک خدا و ندای شیطان رو نداشتم.
من متعهد به تغییر در سرنوشت خود هستم
درود فراوان خدمت استاد عزیز و خانواده صمیمی عباسمنش
چند وقت پیش من در صدد تغییر شغل همسرم بودم و مدام توی این فکر بودم که چیکار کنیم که شغلش و عوض کنه و درآمدمون بیشتر بشه.یکی از فامیلهای نزدیک همسرم در ارگان دولتی بزرگی رئیس هست.هر چند همسرم بسیار مخالف این کار بود ولی با اصرار و باورهای غلط من تصمیم گرفتم به طرف زنگ بزنم و درخواست کنم که همسرم اونجا مشغول به فعالیت بشه.وقتی که من تماس گرفتم به طرف گفتم اول خدا و بعد هم شما و بعد هم شما.شرک مطلق!
خدا خودش میدونه که هیچ حسابی روی خودش نکرده بودم و با کمال تعجب میدونید اون طرف چی جوابم داد؟
.
.
.
گفت هیچ کاری از من بر نمیاد.
اینم جواب شرک ورزیدن من
از خداوند طلب بخشش میکنم و میدونم که بخشندگی اش بی نهایت است و بسیار مسرورم از اینکه متوجه این باور شدم دارم روی خودم کار میکنم.من هر روز با عشق از خودم ردپا به جا میگذارم
دوستتون دارم
با سلام به استاد و مریم بانو و همه دوستان
روز ١٧ سفر ،من از بچگی نماز می خواندم ولی همه انها طوطی وار و بدون توجه به معنی ان بود . فکر نمی کردم که وقتی دارم میگم تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم نباید بترسم که فلانی این کار را برای من نمی کنه ، یا وقتی من برای کسی کاری می کنم نباید بگم چرا اون برای من کاری نکرد ، با کسی دوستی نکنم به این امید و انتظار که روزی برام کاری انجام بده ، خدا خودش همه کار می کنه اون هم با دستها ی بی نهایت از جایی که فکر نمی کنیم .
کاش اینها را خیلی زودتر می دانستم .
موفق و پایدار باشید
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش
روز هفدهم
الهی شکرت چقدر زیبا جواب سوال واین بی انگیزگی و این سیکل مشکلات تکراری من رو دادی
استاد ممنون وقتی در مورد توحید میگی یکپارچه اشتیاق هستی مثل اتشفشان
اره دوستان همه چیز رب هستش
خدایا ببخش که دوباره قدرت رو به صاحب کارم دادم
خدایا ببخش دوباره قدرت رو به صاحبخانه م دادم
ببخش فک میکنم انسانها میتوانند کاری برای من بکنن
ببخش خدایا که عمیقا باورت نکردم وبا ترس هام زندگی کردم ونتیجه ش ندلشتن ارامش بود
ببخش خدایا که از دیگران توقع داشتم
ببخش خدایا که همیشه ترس از بی پولی دارم
ببخش خدایا :
خدایا تنها فرمانروا وصاحب اختیار ما تویی
الهی کمک کن ابراهیم وار زندگی کنم وموحد
سلام به دوستای عزیزم. به استاد و مریم عزیز
فقط روی خدا حساب باز کن
اول اینکه میخواستم فایل رو شرو کنم، خیلی بی حوصله بودم ولی میدونستم که تنها راه موفقیت من اینه که این فایلا رو گوش بدم و نظر بذارم و کامنت بنویسم.
وارد فایل شدم. گوشش دادم و یادداشت برداری کردم. دیدم من جاهایی که شرک ورزیدم همش داشتم غر میزدم و ناراحت بودم. از چی؟ از انتظاراتی که از بقیه داشتم و براورده نشده یا حتی از خدا که براورده نکرده بود ولی اگاه نبودم که اصلا من چطوری درخواستم رو گفتم! من خیلی شده با خوشحالی ادما خوشحالی کرده و وقتی ناراحت بودن ناراحت میشدم و خودمو میخوردم که نکنه از من ناراحته و تا نخنده استرس داشتم! استرس اینکه نکنه از من ناراحته. وای من چیکار کنم و…. غافل از اینکه دارم به اون ادم تعظیم میکنم که اره خوشحالی تو خوشحالی منه و ناراحتی تو ناراحتی منه! اصلا من کیم؟!!
این فایل نشون داد که من یه بنده ام. یه فردی که باید خوشحالی خودم خودمو خوشحال کنه و خودم خودمو از ناراحتی دربیارم و باز به خوشحالی برگردم. من بنده ای هستم که به خدا وابسته اس و نه به غیر. اصلا به هیچ کسی جز خدا وابسته نیستم. کمک های من از طرف خدا به دستم میرسه و موفقیت هام از طریق دست خدا انجام شدنیه.
یه ماجرایی رو میخوام بگم که برا خودمم یاداوری بشه. من هاردم رو برای اینکه اطلاعاتش رو ریکاوری کنه داده بودم دوستم که بعد هارد خودم رو خودم اشتباهی فرمت کردم و مجبور بودم بابت اطلاعات دوستم، هزینه ریکاوری بدم چون با وعده دوستم فرستادم تهران و به اونا اوکی دادم و مجبور بودم برا برگردوندن هارد خودم هزینه کنم. وقتی به این مشکل برخوردم واقعا به در بسته خورده بودم. نه پولش رو داشتم نه هارد اضافه برا ریختن اطلاعات برگشت شده! به خدا گفتم کمکم کنه. بعد از یکسال و خورده ای به اون مرکز تو تهران زنگ زدم و برنداشتن یهو یه شماره تو پیامای گوشیم دیدم و فک کردم شماره مسئول اونجاس و سری زنگ زدم نگو که مال یه شرکت تو شهر خودمون بوده!! موضوع رو براش باز کردم و این فرد خود خواسته گفت ما اتفاقا برا اون شرکت هارد میفرستیم تا درس کنه. میتونیم اطلاعاتتون رو تو اون هارد بریزن و براتون بفرستن! گفتم ممکنه هزینه رو برده باشنن بالا و… گفتن خودم شخصا باهاشون صحبت میکنم.!! یه لحظه مات موندم. اصلا فکرشم نمیکردم اون فرد اینجوری بخواد کمکم کنه. اصلا فکرشم نمیکردم. فقط به خدا گفته بودم که دوست دارم هاردم خیلی راحت دستم بیاد. شاید باورتون نشه ولی خدا نه تنها هزینه هارد رو از طریقای مختلف برام فرستاد بلکه بیشتر هم داد!!
وقتی ادم خاطراتی که خدا معجزه وار تو زندگیش حضور پیدا کرده رو مرور میکنه بیشتر میفهمه که تو هر لحظه زندگیش باید به این خدا چنگ بزنه تا هر لحظش معجزه رخ بده.
خدایا دوست دارم. خدایا منو از بنده های واقعی و مخلص خودت قرار بده. خدایا تو دانایی و علیم منو تو اهدافم راهنمایی کن.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
این کامنتو بین نماز ظهر و عصرم مینویسم
سجادم بازه و خدای مهربون رو واقعا شاکرم
این فایلو همون روزهایی که تازه به سایت اومدم دیده بودم بارها
فوق العادست
در این یکی دو روز هم چندین بار شنیدمش
یه احساس سردرگمی خاصی دارم
نمیدونم شاید بی ربطه ولی یه خاطره رو دوست دارم تعریف کنم
زمانی که دخترم رو باردار بودم شدت بوها برام هزار برابر شده بودن
یادمه نزدیکی خونه ما یه کبابی بود که عصر های رمضان حلیم میپخت
یعنی بوی حلیم بقدری آزارم میداد که یه مدت رفتم خونه مامانم موندم
اونجا هم اگر دریخچالشون باز میشد واقعا حالم بد میشد
از بوی حیلی از مواد غذایی بیزار بودم
ویار سختی بود
یادمه خواهرم بهم گفت این وضعیت تموم میشه و تو بالاخره به وضعیت عادی برمیگردی
ولی باورش تو اون شرایط سخت بود
نجواها میگفتن دیگه همیشه تو اون شرایط میمونم و هیچ وقت خوب نمیشم
اما بعد از به دنیا اومدن دخترم من بهتر و بهتر شدم
تا جایی که دوباره به حالت سابق برگشتم
و به صدق گفته خواهرم ایمان اوردم
تو ویار توی یه نا امیدی غرق بودم
البته همیشه یه کورسوی امیدی بود
حالا چرا اینو گفتم
مدت هاست که من نمیدونم رسالتم چیه
و به چه کاری علاقه دارم
استاد قبلی که داشتم یه فایل درباره رسالت شغلی داشتن تو دوره پولسازیشون که خریده بودم
چندین و چند بار اون فایلو گوش کردم و نوشتم
کلی بهش فکر کردم
از اطرافیانم پرسیدم چه کاری بهم میاد
ولی رسالتم پیدا نشد
تنها کاری که کردم از شغلی که داشتم بیرون اومدم
دوباره رفتم توی اون نا امیدی
منی که چندین تا شغلو تجربه کردم
و هیچوقت به اون حس عشقی که همه ازش میگفتن توی کار نرسیده بودم
همه میگفتن یه کاری هست که توش فوق العاده ای
استاد شما گفتین از هرکاری میشه شروع کن
فقط مهم حرکته
تو قدم های بعدی مسیر برات روشن میشه
مدتها بود همسرم میگفت آپارتمانی رو که پدرم بهم داده بفروشیم و سرمایه گذاری کنیم
و من 11 سال به عناوین مختلف قبول نکردم
ولی سال گذشته این شجاعتو به خرج دادم
به دلایل خیلی زیادی که اگر اینجا بنویسم مطمئنا خیلیا تاییدم میکنن فروش اون اپارتمان برام مثل مرگ بود
ولی انجامش دادم
نخواستم حسرت لحظه مرگم باشه
خواستم حرکت کنم
خیلی خیلی سخت بود
البته خدارو وکیل خودم کردم و خیلی خیلی راحت و عالی کار فروش انجام شد
ولی برای من این حرکت عظیم خیلی سخت بود
الان به لطف خدای مهربون سود خوبی از سرمایه گذاری روی مسکن داریم
و نکته ای که در مورد رسالتم هست
همیشه یه حسی داشتم که از ساخت و ساز خوشم میومده
الان چون سرمایه گذاریمون در بخش ساخت و سازه یکمی بیشتر به این مقوله نزدیک شدم
و جدیدا یه زمین قناص برای خرید پیشنهاد شده با پلن هر طبقه دو واحد
ولی دوستمون که کار ساخت رو انجام میده خودشم اذعان داشت که اگر بشه سه واحد درآورد در هر طبقه فوق العادست
من با توجه به زمین حسم این بود که میشه
پلن رو که برام فرستادن دیدم امکانش هست
پدرم طراح ماشین آلات صنعتی هستن و نقشه برای من چیز آشنایی هست
ولی از پلن ساختمان لذت بردم
حس کردم دوسش دارم
یه کورسوی امیدی توی دلم روشن شد
برنامه طراحی رو نداشتم روی لپتابم
روی کاغذ پلن سه واحدی رو کشیدم
حس کردم مثل حل مساله و معما میمونه
حدود 4ساعتی که دخترم مدرسه بود روش کار کردم
و برام سریع گذشت
در مورد معماری تحقیق کردم
هم رشته هنرستانه هم دانشگاه و هم اموزشگاه های آزاد تدریسش میکنن
با مدرک معتبر دو زبانه
خواستم بگم یعنی منی که امیدی نداشتم به پیدا کردن رسالت
الان اون نورو کوچیکو از دور میبینم
و منتظر نشونم
از خدا میخوام اگر همین کارمه منو هدایت کنه
ناگفته نمونه وقتی نقشه سه واحدی رو کشیدم روی کاغذ و برا همسرم فرستادم که به دوستشون بده پیش خودم فکر میکردم الان ایشون از دیدن نقشه ذوق زده میشه و درجا تاییدش میکنه و به حسابم یه مبلغ بزرگی میریزه و من در جا هم قانون سلامتی رو میگیرم و هم دوره آموزشگاه ازادو ثبت نام میکنم:))
البته ایشون نقشه رو دقیق ندیده بود و گفته بود باید با برنامه و ابعاد دقیق طراحی بشه
:))))
ولی بقول یکی از دوستامون که گفته بودن همین که اون شرکت بهشون گفته بود ما شما رو نمیخوایم ، از بابت اینکه یه شرکت خلاصه بهشون جواب داده خوشحال بودن، و احساس موفقیت کردن ، منم حس بدی در قلبم بوجود نیومد
الان هدف بعدیم اینه برم کتابخونه و یه سری کتاب درباره همین موضوع بگیرم
و ببینم چه نرم افزاری مخصوص این طراحی هست
یه سری اطلاعات بدست بیارم
و از خدا هدایت بخوام
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
اهدافم در 1401
به لطف خدا کسب و کار خودم راه اندازی کنم
قانون سلامتی رو از خدای مهربونم هدیه بگیرم
با هدایت خدای مهربونم فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی عالی عالی بشه
سلام به استاد و همگی دوستان مهربان 🍀
ردپای هفدهم
چند روزه کلا حس میکنم ارتباطم با خدا قطع شده البته حواسم بود و دنبال این بودم که تمرکزم رو بیارم رو نعمتها رو خواسته ها و احساسم رو بهتر کنم تا ارتباطم با خدا رو حس کنم
خب این فایل جز اولین فایلهای بود که قبلا گوش کردم و منو تکون داد منی که شدیدا وابسته به دیگران بودم و فکر میکردم اگر اونها نباشن من دیگه نمیتونم هیچ کاری بکنم
مخصوصا اینکه من فرزند آخر خانواده هستم و فاصله سنی بقیه از من خیلی زیاد هست و من مقصر نبودم اینطوری بزرگ شده بودم و این باورها در من شکل گرفته بود
به مرور طوری شد بی تجربه بودن من و اعتماد بی چون چرا قبول کردن هر نوع و باوری کار رو مشکل کرده بود و وابستگی …
کلا یه جایی یهو خسته شدم از اظهار نظرهای مدام دیگران تو کارهام و شاید هم اونا هم خسته شده باشن از ساپورت من…
و شرایط طوری شد که کلا تنها شدم و به قول استاد اینقدر رو بقیه حساب باز کرده بودم که با صورت خوردم زمین…
ترس شدید از تنهایی، ترس از اینکه نتونم از پس خیلی از کارها بر بیام و ترس از اینکه تجربه خیلی از کارها رو ندارم و نیاز دارم یکی کمکم کنه و شدید حس کردم من آدم مستقلی نیستم و حتی یادمه به دوستم گفتم که من میخوام آدم مستقلی باشم از تنهایی در هر کار و شرایطی نترسم…
تو اون شرایط بود که با سایت آشنا شدم و این فایل رو شنیدم
یادمه حتی نمیتونستم آپارتمانم رو اجاره بدم بلد نبودم تنهایی تا حالا این کار رو نکردم و چقدر اذیت شدم بنگاه رفتم اومدم… آدمهای مختلف، ترس و حتی بنگاهداره چقدر اذیت کرد مستاجرهای نامناسب، حتی سیم کشی و عوض کردن شیرهای خونه رو خودم انجام دادم به تنهایی خیلی اذیت شدم چون باورم این بود وقتی یه خانم تنها این کارها رو به تنهایی انجام بده بقیه مزاحمش میشن از سیم کش تا لوله کش تا بنگاه و… و این اتفاق هم افتاد
آپارتمانم رو دادم نقاشی کردن شیر آب ها رو عوض کردم برق و.. خلاصه تعمیرات زیادی احتیاج داشت انجام داده بودم و به خاطر باورم کلی هم اذیت شده بودم و چند ماهی بود که به خاطر ترس از اذیت شدن ترس از اینه بازم مستاجر بد یا بنگاهی بد گیرم بیاد هیچ کاری نمیکردم
همش منتظر بودم برادری خواهری کسی بیاد بهم کمک کنه…
وقتی در شرایط خیلی سخت قرار گرفتم خیلی خیلی بد و احتیاج داشتم حتما آپارتمانم رو اجاره بدم و از اجاره استفاده کنم گفتم باید با همه ترسهام مواجه بشم باید به تنهایی انجامش بدم
حتی رو کاغذ نوشتم باید فردا صبح انجامش بدم از خدا کمک خواستم
هدایت شدم به سمت یه بنگاهی محترم کلید رو دادم گفتم خودتون مستاجر آوردید نشون بدید به ظهر نکشید یه مستاجر محترم که همش کلمات مثبت مبارک، به سلامتی، خیر برکت، فقط به کار میبرد و خانم هم بود پیدا شد
جالبه که هر وقت کرایه رو واریز میکنه زنگ میزنه میگه مبارکتون باشه به سلامتی و شادی استفاده کنید
وقتی رو دیگران حساب باز میکردم یا ضربه میخوردم یا اونجور که اونا میخواستن باید عمل میکردم یا مدام منت میذاشتن و هر کاری هم که براشون انجام میدادم باز کم بود همش طلبکار بودن استاد درست میگن
بازم خلاص شدم از یه باور بد و اونم حساب کردن رو دیگران یا نگه داشتن اونها با هر زور و زحمت برای روز مبادا
من که پریروز از کارم استعفا کردم رئیسم تهدید کرد ترک کارت رو زودتر رد میکنم تا بیمه ات خراب بشه یا ترک کارت رو میذارم آخر ماه رد میکنم که خودت نتونی بیمه ات رو رد کنی بیمه ات خراب بشه فاصله بیافته
اولش یکم ناراحت شدم بعد گفتم آخه این آدم قدرتی نداره بذار هر کاری که میخواد بکنه من اگر باور کنم اون میتونه به من ضرر بزنه اون قدرت میگره
اصلا شاید خیری در این جریان هست قدرت مطلق خداست
منتظر خیر و برکت خداوندم احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب رو در ذهنم تکرار میکنم
و الان کمی ارتباطم با گوش کردن به فایل استاد با خدا بیشتر حس میکنم آرام تر شدم و مجدد باید گوش بدم
به امید سلامتی شادی برای استاد و دوستان مهربان
۱۳بدر همگی مبارک🌺
خدایا سپاسگزارم که وقتی به خودت توکل میکنم
وقتی فقط روی خودت حساب میکنم
نشانه هاتو میفرستی برام
آدما دستای تو میشن و بدون اینکه من چیزی ازشون بخوام ،برام کارهایی انجام میدم که فقط باعث خوشحالی من میشن و من اول از تو سپاسگزاری میکنم،بعد از بنده هات
خدایا شکرت بابت بنده هات که دستهای تو میشن روی زمین و کارها رو به بهترین نحو انجام میدم برامون
خدایا شکرت که از طریق بنده هات روزیمون رو بهمون میده
خدایا شکرت که کافیه من بندگی تو رو بکنم ،تو خیلی خوب بلدی خدایی رو
خدایا شکرت که نعمت و ثروت و سلامتی از در و دیوار،از زمین و زمان برامون میباره
خدایا شکرت که همین نوشتن توی سایت عباسمنش باعث میشه من تمرکز کنم روی خوبی ها،زیباییها و نعمت هام،خدایا شکرت که با همین کار به ظاهر ساده،دارم فرکانس مثبت میفرستم به جهان هستی و قطعا نتایج از راه خواهد رسید
خدایا شکرت که در جهان نظامند دارای سیستم زندگی میکنم و میتونم زندگی خودم را همانگونه که رویایم است ،خلق کنم
فایل هفدهم سفرنامه
میخوام اینجا نکات طلایی که از این فایل برام یادآوری و مرور شد رو بنویسم تا هم خودم و دوستان فرکانسی ازش استفاده کنیم و انشالله با قدرت و تمرکز بیشتری توی زندگیمون بهشون عمل کنیم و نتایج عالیشو ببینیم
من از استادم یاد گرفتم که تنها قدرت مطلق جهان هستی خداوند است
خداوند انرژی است که من بهش شکل میدهم
خداوند را هر جوری که من در ذهنم تصور کنم ،همونجور میشه برام و همونجور بهم پاسخ میده به من
خداوند در هر لحظه به فرکانس هایی که من به جهان اطرافم ارسال میکنم پاسخ میدهد
خداوند کاری ندارد که من به چه چیز فکر میکنم،به چیز خوب یا به چیز بد
سپاسگزاری میکنم یا کفر میگم،خداوند یک سیستم نظامند داری قانون هستش که فقط پاسخ میدهد بدون قضاوت به افکار و ورودی های ذهن من
قوانینش رو هم توی کتاب قرآن برای هرکسی که دنبال دونستنش هست گفته
تنها کار من درک این قوانین و بکاربردنش به نفع خودمه تا زندگی دنیا و آخرت رو داشته باشم
مهمترین قانونش هم اینه که تنها خودش رو بپرستیم و لاغیر
تنها از خودش بخواییم که بهمون میده هر آنچه که میخواهیم
خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم
ما را به راه راست،راه کسانی که بهشون نعمت دادی ،نه راه کسانی که بر آن ها غضب کردی و نه راه گمراهان هدایت کن
با سلام
وقت بخیر ایام بکام
چقدر به جا بود این مطالب!!!
من از اون موقع که این دوره رو شروع کردم گفتم خب منکه مشرک نیستم چون نمیگم خدا دوتاست و شریکی براش قائل نمیشم.
اما…
من رو آدمها گاهی بیشتر از خدا حساب باز میکردم
و اون ها رو دارای قدرت میدونستم.
گاهی برای خواستههام از اونا درخواست میکردم
الان متوجه شدم همهی اینها شرک بوده و من متوجه این عمل نبودم.
خدا قدرت مطلقه و باید همیشه این نکته طلایی رو یادمون بمونه.
رو ادمها بیشتر از خدا حساب باز نکنید.و به اونا متوسل نشید.خداوند خیلی قدرتمندتر از اونیه که فکر میکنید.
شاد و پیروز باشید