ما خالق شرایط خودمان هستیم - صفحه 23

1303 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه مدنی گفته:
    مدت عضویت: 3210 روز

    سلام به خانواده بزرگ و گرامی گروه تحقیقاتی عباس منش.

    استاد گرانقدر ما هم دلمون براتون تنگ شده بود .

    سپاس خدای بی همتا را که من رو در این مسیر هدایت کرده و می کند.

    عزیزانم من دوره تخصصی قانون آفرینش رو تهیه کردم و از زمانی که خواستم شرایط زندگیم تغییر کنه به صورت خیلی جالبی شرایط وقت گذاشتن برای تغییر باورهام و در نهایت در آینده نه چندان دور تغییر زندگیم به بهترین وجه فراهم خواهد شد.

    در حال حاضر از اول مهر 95 از محل کارم با صورتی خیلی دوستانه خداحافظی کردم و بیرون آمدم و هر روز شروع کردم به گوش دادن فایلهای قانون آفرینش و انجام تمرینات آن و تغییر باورهای خودم.

    اتفاقاتی که در این مدت کوتاه برام افتاده رو براتون می گویم تا هرکسی که تردید و دودل هست با این صحبتها شک و تردید روکنار بگذاره البته بگویم در ابتدا هنوز اتفاقات مالی برام نیفتاده اما ایمان دارم باید صبر کنم تا سیر تکاملیم سپری شود اما آن هم زیاد طول نخواهد کشید و در همین جا همه موفقیتهای دیگرم را هم برای دل گرمی دادن به دوستانم اعلام خواهم کرد

    1 – من قبل از شروع دوره قانون آفرینش یعنی شهریور ماه شروع به نوشتن دفتر شکر گذاری کرده بودم و از این طریق آمادگیم را برای تغییر به کاینات اعلام کرده بودم و از پیش خواسته هایم رو به زندگیم دعوت کردم.دوست من این دفتر بی نظیره و کاری می کنه کارستان.حس آرامش زیاد این دفتر باعث شده یار جداناپذیر من بشه .

    2 – وقتی می خواستم دوره قانون آفرینش رو تهیه کنم از قبل دودل بودم برای همین در زمانی که تخفیف ویژه گذاشته بودند من فقط فایل اول را خریدم و بعد تصمیم گرفتم بقیه را هم بخرم آن هم در 3 روز مانده به تمام شدن تخفیف. شاید باورتان نشود اما آیدی من اجازه خرید نمی داد شک شدم چون همان روز که فایل یک را خریداری کرده بودم سایت دچار مشکل شده بود و با مبلغ پایین اجازه خرید بهم داده بود و بعد درست شدن آن من رو بدهکار کرده بود بعد از پیگیری زیاد از طریق ایمیل بهم گفتن تا تسویه نکنم نمی تونم خرید کنم و باید شماره کارت عابر بانک می گرفتم تا تسویه کنم بعد آیدیم رو درست می کردند گروه عباس منش اما این رو زمانی متوجه شدم که روز آخر و ساعت آخر بود و تلفنی که در سایت گذاشته بودند هم پاسخ گو نبود .دقیقا در 5 دقیقه آخر پایان تخفیف یکهو فکری به نظرم رسید که با یک آیدی جدید وارد بشم و خرید کنم و همین کار رو در دقایق آخر انجام دادم و شد .

    متوجه شدم این اتفاقاتی که گفتم برای این افتاد که من این دست اون دست کرده بودم حالا جهان نمی گذاشت اینکار انجام شود ،اما به قول استاد عباس منش حتی شده پابرهنه بریم کوه، این کار را انجام دهید تا به جهان ثابت کنید شک و تردید را کنار گذاشتید و واقعا می خواهید و من این کار را کردم.

    3 – اول مهر با بازگشایی مدارس مسولیت رساندن پسرم به مدرسه را بعهده گرفتم چون هم دیگر سرکار نمی رفتم و هم به دلیل فاصله زیادی که مدرسه از خانه پیدا کرده بود(به دلیل نزدیک بودن محل کارم به مدرسه پسرم ،مدرسه را عوض کرده بودم) فکر می کردم پسرم مجبور است برای سوار شدن سرویس خیلی زود بیدار شود که دلم می سوخت اذیت شود و دلیل دیگر پرداخت هزینه سرویس بود. برنامه ریزی که کرده بودم بعد رساندن پسرم به پارک بزرگ نزدیک مدرسه بروم برای پیاده روی به مدت نیم ساعت و شروع کردم بعد پیاده روی هم برگشت به خانه و دیدن فایلهای دوره قانون آفرینش .حس و حالم عالی بود در طول پیاده روی جای جای پارک برایم تجسم دیدن خواسته هایم بود .کم کم زمان پیاده روی منظورم نیمه های مهر رسید به یک ساعت و من به طور عجیبی با ماشینم تصادف کردم و این در حالی بود که اصلا در انتظار و فکرم نبود اما دلیل آن را متوجه شدم .تصادفم ضرر مالی فقط داشت خدا رو شکر، اما خیلی چیزها بهم یاد داد که چقدر به باورهایی که دارم درست می کنم در ذهنم در عمل نشان می دهم . بعد تصادف نباید با کسی صحبت می کردم در مورد آن اما من نقض کردم و روز بعدبخاطر یک سری مشکلات ،با شخصی که تصادف کرده بودم دوباره مواجه شدم وبا توهین کردن بهم بدون دلیل جذب شرایط بدتر رو درک کردم خیلی شکه شدم چون تا به حال تجربه نکرده بودم عکس العملم ابتدا فرار بود اما چون کارمان نصفه بود با تماس واسطه تصمیم گرفتم برگردم و این ماجرا همان روز تمام شود و تمام شد. کاری که کردم از فردای صبح آن روز دیگر پشت فرمان ننشستم، چون ماشین به قدری داغون بود قبل تصادف من احساس بدی داشتم و همچین ماشینی رو لایق خودم نمی دانستم و مسولیت رساندن پسرم بعهده شوهرم قرار گرفت .

    4 – من برای پیاده روی به پارک بزرگ نزدیک خانه رفتم یعنی دور دریاچه و کم کم زمان و مسافت پیاده رویم را تا به امروز افزایش دادم تا اینکه یک هفته هست که من با یک ساعت و خورده ای زمان یک دور کامل دریاچه را پیاده روی تند انجام می دهم و همزمان به فایلهای صوتی گوش می دهم و تجسم عالی خواسته هایم از جای جای این پارک رو دارم و ساعت پیاده رویم از اول مهرماه که ساعت 7:30 صبح بود رسیده به 6 صبح که دلیل آن به تضاد خوردنم هست چون فرکانسم خیلی عالی شده و با همسرم اصلا هم فرکانس نیستم صبحها بر سر حاضر شدن پسرم میشه گفت بحث و مشاجره 3 نفره داشتیم هر روز و همسرم اصلا حاضر نیست روشش رو تغییر دهد و من تصمیم گرفتم از این سیکل اشتباه بیرون بیایم و با آماده کردن همه چیزهایی که به من نیاز هست قبل از بیدار شدن پسرم و همسرم ،از خانه به قصد پیاده روی و گرفتن انرژی روزانه بیرون می آیم و این شرایط رو من خودم با سپاس گذاری از خدا خلق کردم برای خودم.

    هر روز انرژی و حالم عالیتر می شه و تجسم خواسته هام من رو به وجد میاره.

    5 _ با زمان گذاشتن و تفریح کردن به تنهایی برای خودم ،بی نهایت حس عالی و خوب پیدا کردم که در طول روز لبخند به لب دارم.

    6 _ با اینکه سرکار نمی روم اما حسابم همیشه پره و به صورت هدیه مبلغ حقوقی که قبلا سرکار می گرفتم رو از طریق فرد دیگری( 500000 تومان) بود رو دریافت می کنم.شاید به نظرتون مبلغ ناچیزی باشه اما برای من که بابت این مبلغ از 7:30 صبح تا 6 عصر کار می کردم ارزشمند است و حداقل 3 برابر این مبلغ رو از خدای بزرگ درخواست کردم.

    7 _دانشجو کارشناسی هستم و همیشه به خاطر پسرم درگیری فکری داشتم که چطور کلاسها رو برم و با اساتید صحبت کنم در مورد معذوریتم در شرکت کردن در کلاس ها، که این ترم با قانون درخواست کردن از دوستم وچند نفر دیگر تا به امروز به غیر از ورزش کلا 2 بار رفتم دانشگاه، آن هم برای تحویل قسمتی از کارهای گروهی درسی که مشارکت کردم و بیشتر از نیم ساعت نموندم در دانشگاه و مشکلم هم حل شده.

    8 _ رابطه ام با پسرم خیلی بهتر شده به خاطر پذیرفتن تمام خلق و خوهایی که داره و اینکه او منحصر به فرده و قرار نیست با پذیرش دائمی نظرات و دستورات من زندگی کنه و من با بی توجهی به رفتار ناپسندش به جای سرزنش کردنش (که کار سختی هست و دارم تمرین می کنم ) و جواب ندادن به توهینهاش ،کمکش می کنم از حالت تهاجمی بیرون بیاد و آرامش بگیره و نتیجه ای که گرفتم، با من به طور قابل توجهی رفتارش خوب شده اما با همسرم همچنان درگیر است.

    9 _ با عمل کردن به گفته اطرافیان مخصوصا مادرم که به اصطلاح صلاحم رو فقط می خواهد از انجام یک سری کارهای اساسی همیشه واهمه داشتم که همسرم چه واکنشی نشان می دهد اما با اعتماد به نفسی که پیدا کردم با کار کردن روی باورهام به تازگی یکی از اون کارها رو به انجام رساندم که در کمال تعجب همسرم نپرسید چطور انجام دادی و این فقط به خاطر این هست که تجسم واکنش اون فقط یک توهم بیش نبود و با این کار احساس توانگری فوق العاده ای پیدا کردم.

    10 _در کمال تعجب برای منی که به تلویزیون اعتیاد داشتم آن هم نه ماهواره(چون به مدت یکماه ماهواره داشتم که داشت باعث از دست دادن کل زندگیم می شد از بس برام دیدن سریالهاو حتی تکرار چندبار آن جذابیت داشت و خلاهایم را پر کرده بود اما بدون سود و با زیان) بطور کامل مدت دوماه و خورده ای است تلویزیون و دستگاه دیجیتال روشن نشده است و دستگاه رو کاملا جمع کردم و تلویزیون حالت دکور فقط هست و به قدری نتیجه مثبت داشته که هیچ کداممان نبودش را احساس نمی کنیم فقط با لب تاپ پسرم به صورتی براش خودمان انتخاب می کنیم کارتون می بیندآن هم یک ساعت .

    این دست آوردهای به ظاهر کوچک در مدت یک ماه و خورده ای نشانه های نزدیک شدن به خواسته های خیلی بزرگتر و مهم تر هست در حالیکه هنوز به طور کامل دیدن فایلها تمام نشده و ادامه می دهم .

    دوست عزیز

    در این صفحه خواهم نوشت دست آوردهای بزرگ زندگی ام را که الان به صورت رویا و آرزو است تا باور همگان شود که محصولات آموزشی استاد عباس منش رسالتش رو که رساندن انسانها به آرامش وخوشبختی است به عالیترین شیوه به انجام خواهد رساند البته کسانیکه ایمان به خود و خدای درونشان دارند.

    برای تک تک دوستان بهترین لحظات رو آرزومندم و برای استاد گرانقدر و تیم بی نظیرشون، سلامتی ، شادی و ثروت روز افزون را خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 3339 روز

    سلام به استاد عزیز و همه همراهان گرامی و همیشگی سایت

    استاد گرامی مطمئن باشید دوستداران شما هم مدتی بود که دلشان میخواست باز شما را ببینند و با حرفهای امیدبخش شما نیروی تازه برای ادامه راهشان دریافت کنند به قول خودتان زندگی شما گواهی است بر حقانیت قوانین کیهان و هر بار که شما از شادی و خوشبختی و ثروت خود میگوئید ایمان را در قلب همراهانتان قویتر میکنید و انها مصمم تر برای دستیابی به ارزوهایشان قدم برمیدارند

    ما از کودکی اموخته ایم که همه چیز را با مثال بهتر بیاموزیم و باور کنیم و چون شما خود مثالی واضح بر ادعاهایتان هستید بیش از سایر مکتبها برای دوستدارانتان پذیرفته شده اید. خود من بعد از اشنایی با کلاسهای قانون جذب شما در سال 90 کلاسها و دوره های زیادی را در مورد انرژی درمانی و هیپنوتیزم و … گذراندم ، انها هم مفید بودند اما واقعا روش شما ملموس تر ، کوتاهتر ، راحت تر و حقیقی تر است

    واقعا شگفت زده شدم وقتی وصف این روزهایتان را در این ویدئو شنیدم نه بخاطر اینکه دور از دسترس بودند بخاطر سرعت شما در رسیدن به خواسته هایتان ، یادم هست جلسه اخر کلاسهای 21 روزه ،همسرم هم مرا همراهی کرد و بخاطر دارم در ان روز قرار بود همه بچه ها ارزوهای خود را نوشته و در صندوقچه قرمز جادوئیشان قرار دهند من و همسرم رویاهای زیای داشتیم که در ان زمان غیر ممکن به نظر میرسیدند اما همه را نوشتیم و به لطف خدا همه را امروز داریم ، شما هم دفترتان را اورده بودید و ارزوهایتان را مینوشتید ، درست است !! همان روزها هم شما رویای امریکا را داشتید ، گاهی فیلمهای خانم استر هیکس را سر کلاس نمایش میدادید که ایشان در کشتیهای مسافری بسیار بزرگ و لوکس کلاسهای موفقیت برگزار میکنند و میگفتید هیچ بعید نیست که روزی شما هم مانند ایشان کلاسهایتان را در بهترین نقاط دنیا برگزار کنید ، کسی چه میداند شاید همانروزها به فکر این مکان زیبایی که الان مالک آن هستید بودید !!

    استاد عزیز، کلاسها تمام شد و موسسه شما به مکان فعلی انتقال یافت و من مدتی از ان دور بودم اما کتابها و محصولاتی که آنزمان داشتید را در خانه داشتم و هر از چند گاهی استفاده میکردم ……….. بعد از مدتی یکروز که اصلا یادم نیست چه اتفاقی افتاد یاد شما افتادم خواستم باز در کلاسهایتان شرکت کنم نامتان را در اینترنت سرچ کردم و با سایت جدیدی روبرو شدم همه چیز خیلی عوض شده بود … واااا ی خدای من فایل شما در کشتی کروز !!!!!! سفرهایتان در کشورهای مختلف ، دوره پیشرفته در دبی ..

    هر کدام را میدیدم برقی از کله ام میپرید . همه حرفهای شما و خواسته هایتان به حقیقت پیوسته بود تنها طی چند سال همه را به دست اورده بودید ، واقعا فایل معلولیت ذهنی و خواب شما گواه بر دلیل پیشرفت شماست

    افسوس خوردم به سالهایی که سعی کرده بودم همه راهها را برای رسیدن به خواسته هایم امتحان کنم ، البته انها هم بی نتیجه نبودند اما هیچ یک به اندازه کلاسها ، محصولات و صحبتهای شما برایم جذاب نبود

    البته خدا رو شکر وقتی به پشت سر نگاه میکنم هر روزم از روز قبل بهتر بوده و در نهایت همیشه رو به جلو حرکت کرده ام، هم از لحاظ مالی و هم روابط و هم سلامتی

    “””””شما کاملترین و بی نقصترین و سریعتر راه را اموزش میدهید”””””

    همان روز تصمیم گرفتم مجددا با نام کاربری جدید عضو سایت شما شوم و برای همیشه شاگرد شما بمانم زیرا اکثر راههای دیگر را امتحان کرده ام ، و اگر از ابتدا در همان مسیر شما میماندم شاید موفقیتهای بسیار بزرگتری نسبت به الان داشتم

    در حال حاضر دوره قانون افرینش و بسته ثروت شما را تهیه کرده ام و لازم است بدانید تغییرات بسیار بسیار عالی در زندگیمان رخ داده خدا رو شکر درامدمان خیلی بیشتر شده و هر روز نیز در حال افزایش است

    ما 5 سال است که در آپارتمانی ساکن هستیم صاحبخانه ما بهمراه پسرانش در این اپارتمان زندگی میکنند ، بلطف خدا ما قادر به خرید خانه شخصی هستیم اما صاحب خانه کنونی مان انقدر با ما مهربان است که برای اینکه در خانه اش بمانیم و همسایه او باشیم ، دو سال است از ما 1000 تومان هم بعنوان ودیعه و یا کرایه نگرفته و میگوید دوست دارد که ما فعلا با او و فرزندانش در همین اپارتمان بمانیم و ما هم این پول را وارد کار کرده ایم و بعنوان سرمایه از ان استفاده کردیم ، بلطف خدا ماشین شخصی خود را داریم اما صبحها که همسرم برای رفتن به محل کارش اماده میشود همسایه ها با همسرم تماس میگیرند و از همسرم درخواست میکنند که ماشینش را بیرون نیاورد و اجازه بدهد انها همسرم را به محل کارش برسانند ، عصرها هم با هم برمیگردند و ماشین ما فقط وسیله ای برای تفریح و مسافرتهای شخصی شده ، جالب اینجاست گاهی در یک روز صبح دو تا از همسایه ها با هم برای همراهی همسرم تماس میگیرند و همسرم انتخاب میکند که با کدامیک به محل کارش برود

    هر بار که همسایه ها به باغها و ویلاهای خود میروند میوه ها و محصولات فراوانی می اوردند و مقدار زیادی را به عنوان هدیه به ما میدهند ، انقدر که گویی باغها از آن خودمان است ، این همسایه ها همانهایی هستند که از 5 سال پیش با ما در این اپارتمان بوده اند اما تغییر رفتارشان بدلیل تغییر فرکانسهای ما اتفاق افتاده ، برای خیلیها این باورکردنی نیست

    مثلا دو هفته پیش برای فرزندم تولد مختصری گرفتم بجز والدینمان کسی را دعوت نکردم ( بخاطر ایام محرم) اما همسایه ها با اینکه دعوت نبودند تولد فرزندم را بخاطر داشتند و برایش هدایای گرانبها و ارزشمندی تهیه کرده بودند

    هفته گذشته یک گوشی تلفن همراه که مدتها در فکرش را بودم را خریداری کردم و خوشحال بودم که 10 برابر پولی که پرداخت کرده ام وارد حسابم میشود و چند روز بعد مبلغ 17 میلیون و ششصد هزار تومان به حسابمان واریز شد ( تنها کمی کمتر از 10 برابر) و اینگونه هر روز سدهای ذهنی ام بیشتر و بیشتر شکسته میشود و جریان فراوانی را بیشتر و بیشتر دریافت میکنم. واقعا ادمهایی که وارد زندگیمان میشوند مشتاقانه حاضرند به ما کمک کنند و انها دستهای خداوند روی زمین هستند.

    بیماری داشتم که چند ماهی امانم را بریده بود و نگرانم کرده بود اما با اموزشهایی که از محصولات شما گرفتم انرا خودم براحتی درمان کردم و سلامت و تندرست هستم

    وقتی رویاهای بزرگ شما و دستیابی سریعتان را میبینم خیلی راحت تر میتوانم رویاهای بزرگتری داشته باشم ، شاید خیلیها مثل من ، براورده کردن ارزوهایی مثل داشتن چند اپارتمان و ویلا و چند خودروی شخصی و حساب بانکی پر پول را برای خداوند و کائنات کاری دشوار بدانند ، و به همین دلیل ارزوهای کوچکتری برگزینند اما با دیدن فایلهای شما متوجه میشویم این ارزوها برای ذهن محدود ما بزرگند نه برای خداوند

    و هر روز با قلبی مطمئن به قوانین خداوند و ذهنی روشن و آرام و احساس شادی فردایی بهتر و زیباتر را برای خود ترسیم میکنیم و در می یابیم که ما لایق بهترینها هستیم

    امیدوارم هر روز و هر لحظه شادتر و تندرست تر و ثروتمندتر از قبل باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      احمد شاکری گفته:
      مدت عضویت: 4003 روز

      واقعا عالی بود

      هنگام خواندن حس عجیبی به من دست داد سرشار از غرور و اینکه موفقیت چقدر به ما نزدیک است اما تا در مدارش نباشیم آ ن را نمی یابیم

      خدا رو شکر می کنم که به این حد از موفقیت رسیده اید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    آرش میرزاجانی گفته:
    مدت عضویت: 3686 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    واقعاً با دیدن این ویدئو به وجد اومدم و چنان اشتیاقی تو وجودم زنده شد که حالا حالاها انرژیش تو وجودم می مونه .

    من همیشه قبل از اینکه با سایت عباس منش و استاد آشنا بشم و فایل ها رو گوش بدم تو رویاهام همچین زندگی بود . یک خونه بزرگ و خوب تو یک جایی مثل شمال کشور … داشتن زمین کشاورزی ،خودم سبزیجات بکارم و ازشون استفاده کنم . باغ میوه و گل خونه داشته باشم . داشتن حیواناتی مثل اسب و گاو و مرغ و خروس و سگ شکاری … ماشین وانت در حد هایلوکس و …. تو ذهنم و خواسته هام بود و همیشه برای همه می گفتم زندگی رویایی من و برنامه من اینه … با دیدن این فایل 100% مطمئن شدم که می تونم بهش برسم .

    استاد تشکر بابت این همه انرژی و علمی به ما میدین

    امیدوارم که هر روز در جایگاه بهتری باشید .

    خداروشکر بابت این سایت خوب ، این جمع دوستانه و این استاد بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    رضا رادمنش گفته:
    مدت عضویت: 3167 روز

    سلام و عرض ادب.

    خواهشا این نظر منو تایید کنید چون من به هیج وجه توهینی نخواهم کرد و هیچ نظر سویی ندارم، متشکرم.

    سخنم بیشتر از اینکه با استاد باشه با دوستان هست خواهش میکنم خواهش میکنم که از روی تعصب و جبهه گیری به حرفهایم نگاه نکنید.

    من نه این نظرو دارم که استاد فرشته الهی هستند و دارن به ما کمک میکنند و نه این دید رو دارم که ایشان کسی هستند که فقط فکر جیب خودشان هستند.

    دوستان عزیز من از همان اول با این سایت همراه بودم اما با شناسه ای دیگر اما مدتی به سایت سر نزدم و آن را فراموش کردم و یک شناسه جدید ساختم.

    یکی از دوستان (آقای فرزار محمودزاده که نظرشان چندین نظر قبل از این نظر من موجود هست) گفته بودند که عباس منش در همین ایران میماند و مثلا یک تولیدی راه مینداخت یا اشتغالی ایجاد میکرد بررای جوانان ما (من کاملا با حرف ایشان مخالف هستم و این دوست ما دارند اشتباه میکنند) چرا این همه مسئولین کشور که به اونها رای میدیم که برای ما کارهایی انجام بدن مثلا اشتغال ایجاد کنند و … اونها که وضیفشون چنین چیزیست چنین کاری انجام نمیدن و میان و میرن و میان و میرن و هیچ کاری هم نمیکنند!؟ و فقط گنجها و منابع زیرزمینی ایران را به غارت میبرند!؟مگه وضیفه عباس منش ایجاد اشتغال برای جوانان کشور ماست؟ مگر عباس منش همچین ادعایی دارند و داشتند؟ و همچین وعده ای دادند که برای جوانان اشتغال ایجاد میکنند که حالا شما چنین توقعی از ایشان دارید؟ شما باید این خواسته های خودتان را از کسان دیگر و جای دیگری بخواهید اما چون هیچ جایی برای در دل کردن و ارائه گله و شکایت پیدا نکردید آمدید اینجا و از عباسمنش اعتقاد میکنید! من اصلا از عباس منش دارم دفاع نمیکنم بلکه فقط میگم حرفهایی که درباره ایجاد اشتغال در ایران زدید کاملا بی ربط بوده.

    چند تا خانم هم بودند که میگفتند عباس منش باید در ایران میماند و نباید از این کشور میرفت! چرا عباس منش باید ایران میماند؟ کجای دین ما چنین حرفی زده؟ کدام دین و آییین و قانونی در دنیا چنین حرفی زده؟ کدام پیغمبر و امامی در دنیا چنین حرفی زده، کی خداوند چنین حرفی زده؟ که ما باید یک جا به دنیا بیایم و یکجا از دنیا بریم و جاهای مختلف دنیا رو نبینیم، و چرا ما چنین دیدی به افراد داریم؟ چرا هر کسی که از ایران به هر دلیلی میره ما نظر بدی نثبت به اون پیدا میکنیم؟

    من از همان ابتدا که استاد عباس منش هی میگفتند ویلای شمال ویلای شمال حرفهایشان در این زمینه برایم هیچ جذابتی نداشت چون من خودم شمالی هستم و آن چیزی که برای استاد رویا و ارزش به حساب می آمد برای من هیچ ارزشی نداشت من از همان ابتدا در همین ویلاها به دنیا آمدم و زندگی کردم و در جایی 2000 برابر زیباتر از آنجایی که عباس منش ویلا داشت و البته ما به این ویلا میگوییم خانه! چون خانه ماست! یک خانه روستایی! چیزی که برای افرادی که در شهرهای دیگر هستند یک رویا به حساب می آید!

    و اما درباره آن مزرعه ای که استاد گفتند! ما اینجا چندین هزار متر زمین داریم، بز هم داریم، گوسفند هم داریم، برای شکار هم عیبی ندارد من نمیخواهم نسل حیوانات را منقرض کنم و همین هم در حد خیلی کم برای تفریح این کار را انجام میدهم و چه بهتر که از من مجوز می خواهند چون اگر همین مجوز و قوانین سخت گیرانه نبود دیگر الان حتی یک گنجشک هم در طبیعت ایران وجود نداشت! اتفاقا ما در روستا و خانه خودمان گاو هم داریم و هر روز شیر گاور هم میدوشیم، مرغ و خروس و اردک و غاز و بوغلمون و همه چیز در خانه مان داریم، یک سگ پشمالوی خوشگل هم داریم که واقعا با مرام و زیباست، درخت پرتغال و سیب و میوه های مختلف هم در زمین اطراف خانه مان و حیاطش وجود دارد، یک رودخانه هم در کنار خانه مان جاریست و یک چشمه پر آب! اما من همیشه فکر میکردم که خیلی بدبخت و فقیر هستم چون مجبور بودم که هر روز قبل از مدرسه شیر گاوها و بزها و گوسفند ها را بدوشم و بعد با کفشهای پاره برم مدرسه! چون بعد از مدرسه باید میرفتم سر باغ چای و … البته این بایدها ابدی نبودند اما تا دوره نوجوانی حداقلش بودند چون من همانجا متولد شده بودم. خانه مان هم برایم جذابت خاصی نداشت و احساس میکردم که خیلی از شهر دور هستیم! و اگر بخواهیم یک بار به دکتر بریم باید کلی راه را بپیماییم تا به شهر برسیم! از آن زمان هایی که حتی ماشین و وسیله ای در روستای ما وجود نداشت و باید تا شهر پیاده می آمدیم که دیگر هیچ نمی گویم! اما من همیشه فکر میکردم که خیلی فقیر هستم اما با مشاهده این فایل استاد متوجه این شدم که من خیلی خیلی ثروتمند هستم! ( ببخشید نمیدونم چرا انقدر لحنم در این قسمت انقدر کتابی شد :) )

    و اما من کاملا با استاد موافق هستم که باید بیشتر بخوایم و به همینی که داریم راضی نباشیم و … اما هدف نهایی ما از اینها اینه که بیایم و برسیم به نقطه اولمون!؟

    مدتها قبل یک داستان رو مطالعه کرده بودم در یک کتاب که در زیر مینویسم:

    یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!

    از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟ مکزیکى: مدت خیلى کمى ! آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده‌ام کافیه ! آمریکایى: اما بقیه وقتت رو چیکار میکنى؟ مکزیکى: تا دیروقت میخوابم! یک کم ماهیگیرى میکنم! با بچه‌هام بازى میکنم! با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهکده میچرخم! با دوستام شروع میکنیم به گیتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى !

    آمریکایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم کمکت کنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بکنى! اونوقت میتونى با پولش یک قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میکنى! اونوقت یک عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى ! مکزیکى: خب! بعدش چى؟ آمریکایى: بجاى اینکه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به مشتریها میدى و براى خودت کار و بار درست میکنى… بعدش کارخونه راه میندازى و به تولیداتش نظارت میکنى… این دهکده کوچیک رو هم ترک میکنى و میرى مکزیکو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورک… اونجاس که دست به کارهاى مهمتر هم میزنى …

    مکزیکى: اما آقا! اینکار چقدر طول میکشه؟ آمریکایى: پانزده تا بیست سال ! مکزیکى: اما بعدش چى آقا؟ آمریکایى: بهترین قسمت همینه! موقع مناسب که گیر اومد، میرى و سهام شرکتت رو به قیمت خیلى بالا میفروشى! اینکار میلیونها دلار برات عایدى داره ! مکزیکى: میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟ آمریکایى: اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یک دهکده ساحلى کوچیک! جایى که میتونى تا دیروقت بخوابى! یک کم ماهیگیرى کنى! با بچه هات بازى کنى ! با زنت خوش باشى! برى دهکده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنى و خوش بگذرونى!!!

    مکزیکی نگاهی به مرد آمزیکایی کرد و گفت :خب من الانم که دارم همینکارو میکنم!!!

    یک داستان زیبای دیگر هم هست:

    یک مرد ثروتمند چینی پسرش را به یک روستا فرستاد تا فقر را از نزدیک تجربه کند. پسرش به مدت سه روز در کنار یک خانواده روستایی زندگی کرد، و هنگامیکه به خانه برگشت مکالمه زیر را با پدرش داشت:

    پدر پرسید : خوب چطور بود؟

    پسر گفت : خوب بود.

    پدر پرسید : فرق خانه ما با خانه آنها چیست؟

    پسر با هیجان پاسخ داد : وای! خیلی با هم فرق دارند. ما یه سگ تو خونه داریم ولی اونها چهار تا دارند! ما آب تصفیه شده تو استخرمون داریم ولی اونها یک برکه واقعا بزرگ با آب زلال و تازه دارن، حتی توش ماهی هم هست! ما تو باغ مون چراغ روشنایی داریم در حالیکه شبها ماه و ستاره ها به مزرعه شون می تابد. باغمون دور تا دورش دیوار داره، ولی مال اونها انتها نداره. باغشون مثل اینکه تا افق ادامه داره. ما تو حیاط پشتی به سی دی گوش میکنیم، در حالیکه اونها به آواز پرنده ها و صداهای طبیعت گوش میکنن. خونه مون با دیوار محصور شده، ولی درِ خونه شون همیشه به روی دوستاشون بازه. در شهر، با موبایل و کامپیوتر با هم ارتباط داریم، اونجا مردم به هم نزدیکند و در کنار خانواده و در دل طبیعت زندگی میکنند.

    پدر از گفته های پسرش شگفت زده شد.

    پسرش ادامه داد : بابا، ممنونم از اینکه گذاشتی بفهمم که ما واقعا چقدر فقیریم.

    خیلی از مردم آنقدر فقیرند که تنها چیزی که دارند پول است. (رودولفو کوستا)

    زندگی مان، شادی مان و طبیعت اطراف مان چیزهایی هستند که با پول نمی توان خرید. چرا چیزهایی که با پول میتوانیم بخریم باارزشتر از چیزهایی ست که حتی با پول هم نمی توان خرید! وقتیکه شروع به قدردانی از آدمهای اطرافت و داشته هایت میکنی ، دیگر بدنبال زندگی ثروتمندانه نیستی چونکه می دانی همه چیزهایی که لازم هست را داری. اگر پولدار هستی، این سوالات را از خودت بپرس: آیا من از خانواده و دوستانم و این دنیا بیشتر و بیشتر فاصله میگیرم؟ آیا آدم زیاده خواهی هستم؟

    یک صحبت هم با خانم (لیلا شب خیز) خواهر گرامی خودم در این سایت دارم که امیدوارم از من ناراحت نشن:

    خواهر گرامی، خانم لیلا شب خیز باور کنید که راهی که شما انتخاب کردید راه درستی نیست چون شما اینقدر وقتی که در این سایت قرار میدین رو اگر برای کار دیگری قرار بدید میتونید یک ستاره بشید و یک شخص موفق در حوزه خودتون بشید و سعی کنید در هر چیزی تعادل رو رعایت کنید و این فقط یک خواهش بود و یک دلسوزی برادرانه و مطئن باشید که تا چند سال دیگر اگر به همین شکل ادامه بدید نهایتا پشیمان خواهید شد (به شما قول میدهم)

    آقای علی عموشاهی برادر گرامی من شما در نظرتون نوشتین در تمام مدتی که با این سایت آشنا شدم یک اصل کلی بنام توحید و نفی شرک مد نظر استاد بوده! خیر، اصلا اینطور نیست! ایشان به طرز بسیار ظریفی آنچنان مسائل مذهبی را مورد بررسی قرار میدهند و شبهه وارد میکنند و جعل میکنند که خیلی ها متوجه آن نمیشوند! مثلا یک جوری از امام حسن و امام علی صحبت میکردند که ما اوایلش فکر کردیم استاد شیعه هستند و بعد از مدتی ایشان امامان را کلا بردند زیر سوال و گفتند اصلا آنها وجود ندارند و آنها مخالف بودند و داشتند با قرآن مخالفت میکردند!

    در یکی از فایلهایشان حضرت موسی و معجزاتش را کلا بردند زیر سوال! اما در برخی از فایل ها از پیامبر دیگری به نام حضرت ابراهیم صحبت کردند! ایشان قبول دارند که خداوند در قرآن فرموند که ابراهیم خلیل الله است و به پیامبر محمد گفته است که باید پیرو ملت ابراهیم باشید ولی این را قبول ندارند که ابراهیم به درجه امامت رسید و امامت درجه بالاتری از پیامبری است و خداوند فقط چند تا از پیامبران را به درجه امامت رساند و ایشان اصلا امامت را قبول ندارند و خودشان سنی یا وهابی هستند، من همه برادارن سنی خودم را دوست دارم اما وهابی و بهایی و داعش و این انحرافی ها را نه چون اینها خطرناک هستند و دشمن هستند و هیچکدامشان هم به صورت علنی نمیان که به اسلام و شیعه و … بدو بیراه بگویند و به این شکلی که الان دارند مطرح می کنند، انجام میدهند.

    ایشان مسلمان هستند و دم از توحید و ابراهیمیت میزندد اما چیزی به نام حج را قبول ندارند! و بعید میدانم که به حج رفته باشند و بخواهند بروند و اعتقادی داشته باشند چون در فایل فاجعه منا به شدت حج را نفی کردند. دوستان ببخشینا، نمیدونم چرا هی از اون حالت عادی میام بیرون میرم توی لحن کتابی! :cool:

    حج چیزیست که در قرآن به طور واضح بیان شده و ربطی هم به شیعه و سنی بودن ندارد و برای همه مسلمانان هست و جزو مواردی در قرآن هست که هیچ توضیح و تفسیر خاصی نداره و اگر قرآن رو به 5000 زبان مختلف هم ترجمه کنید باز هم همین مورد به صورت واضح از توش در میاد!

    دقت کنید که در آن زمان عوام فکر میکردند که خوارج حرف حق را میزنند و مسلمانان واقعی اینها (خوارج ) هستند (مثل اعضای این سایت که فکر می کنند استاد یک مسلمان واقعیست!!) پس تصور نکنید چون استاد عباس منش از اسلام صحبت میکند یک مسلمان واقعی هست و بدانید و مواذب باشید!

    ابتدای این نظر گفتم که من نه نظرم اینه که استاد خیلی به فکر کمک کردن به دیگران هستند و نه یک شیطان بزرگ که فقط فکر جیب خودشون هستند و باید جلوشون گرفته بشه و یا باید ترورش کنیم :) نه، استاد هم یک آدم هست و داره کار خودش رو انجام میده، هر کسی یک طوری کار میکنه و یک طوری کمک میکنه (دقت کنید که من گفتم من اعتقاد ندارم که داره کمک میکنه اما در کل داره این کار رو انجام میده اینو گفتم که نگید حرفاتون تناقض داره) و استاد هم این روش رو داره و در دین ما هم گفته تفکر تفکر تفکر و استاد هم داره تفکر رو آموزش میده و مشکلی وجود نداره مشکل اونجایی هست که در کنار بسیاری موارد درست و جهانی که ایشون حرف هاشون کاملا متینه، اونجایی که دارن ریشه اعتقاد رو میزنند و دارن افراد رو به بیراهه هدایت میکنند اصلا کارشون درست نیست و میگم اصلا هم نباید با استاد هیچ برخوردی بشه، بلکه فقط خود افراد باید آگاه باشن که دارن چه چیزهایی رو با چه چیزهایی قاطی میکنند! که متاسفانه تشخیص این موارد بسیار سخت هست حتی برای یک استاد دانشگاه و کسی که مدرک دکتری داره ممکنه این موارد قابل تشخیص نباشه چون سواد رسانه ای کاملا متفاوت هست از سواد دانشگاهی و …

    و به عنوان نکته آخر برخی از خانم ها و آقایان در این سایت نظر نوشتند که ما هم میخوایم راه استاد رو بریم و بریم اونجا و این کار رو انجام بدیم. پیشنهاد میکنم بروید در یکی از روستاهای ایران و (هر جور که دوست دارید شمال یا جنوب و شرق و غرب و هر اقلیمی که دوست دارید) شاید ندانید اما کشور ایران هفدهمین کشور وسیع دنیاست!! اگر اینجا شما یک میلیارد تومان پول داشته باشید یعنی در ایران میتوانید پادشاهی کنید! اما اگر با همین پول به آمریکا بروید آنجا یک گدا هم به حساب نمی آیید!! این نشانی خوبی ایران نیست بلکه این رو فقط گفتم که بدانید میخواهید چه چیزهایی را فدای چه چیزهایی بکنید. در آمریکا هم مشکل وجود دارد و یه جوری استاد عباس منش میگن که من اومدم آمریکا موفق شدم انگار ایشون یک مهاجر یا یک پناهنده فقیر بودن و اونجا از طریق تلاش و باورهاشون تونستند به این موفقیت برسند، ایشون این سایت رو داشتند و ماها هم به صورت مداوم به حساب ایشان پول واریز میکردیم و ایشان با همین پولها رفتند آنجا چنین چیزی ساختند و مشکلی وجود ندارد و ما با رضایت به ایشان پول پرداخت کردیم و من گفتم که نباید نظر بدبینانه داشته باشیم و ما پول واریز کردیم و خدمتی دریافت کردیم و نوش جان ایشان و من کاملا راضی هستم و از اینکه میبینم ایشان خوشحال هستند من هم خیلی خوشحال هستم و امیدوارم برخی از قسمت ها ی ویلای خودشان را نشان بدهند تا برخی از دوستان نگویند که فتوشاپی و افترافکتست :coo: استاد عزیز این رو برای شوخی گفتم اما جدا میگم اگر یک جاهایی رو با دوربین خودتون نشان بدید خیلی عالی میشه و اینطوری افراد خیلی انگیزه و انرژی بیشتری میگیرند.

    برای همه شما آرزوی موفقیت و پول زیاد و حلال میکنم (بخدا میگم از صمیم قلبم میگم) برای استاد هم آرزوی بهترینها رو دارم و آرزو میکنم هر جا هستند همیشه سلامت ، شاد و ثروتمند باشند (بخدا راست میگم، بخدا راست می گم) باور کنید از صمیم قلبم آرزو میکنم. دلیل نمیشه که چون نقد دارم و فریب های ایشان در زمینه دین را قبول ندارم، بدی ایشون رو بخوام، من خوبی ایشان را میخوام. من خسته شدم انقدر تایپ کردم، امیدوارم این نظر من تایید و منتشر بشه، یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضا رادمنش گفته:
      مدت عضویت: 3167 روز

      یک نکته هم یادم رفت بنویسم که احساس نکنید حرفهایم بوی تهمت میدهد و اون این است که شاید در اوایل کار و چند سال پیش استاد درباره دین حرف های درستی زند اما از فاجعه منا به بعد دقیقا چرخش ایشان و انحرافات ایشان بیشتر نمایان شد و معلوم شد که یا منحرف شده یا از ابتدا در مسائل دینی منحرف بودند.

      راستی استاد مگر شما نگفته بودید که هر محدودیتی هست در ذهن ماست!؟ مگر شما نگفته بودید که این باورها مخرب است و نباید بگوییم که چون مسلمان هستم بدبخت هستم، چون ایرانی هستم بدبخت هستم و … مگر شما نگفته بودید که هر جایی هم بروی و باشی فکر توست که خوشبختی تو را مشخص میکند؟ پس چرا نتوانستید در ایران خوشبخت باشید؟ چرا نتوانستید که در ایران درست فکر کنید!؟ من در همین نظر خودم که الان این پاسخ را برایش نوشتم، گفتم که من اصلا مخالف رفتن شما نیستم و نخواهم بود و اگر این نظر من را بخوانید متوجه میشوید که منظور من چیز دیگریست.

      الان باور افرادی که نظرات را نوشتند این شده که در ایران نمیشود خوشبخت و موفق شد و باید رفت در یک جای دیگر دنیا و آنجا برای خود یک بهشت ساخت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهتاب نوري گفته:
        مدت عضویت: 4018 روز

        جناب آقای رادمنش

        با سلام

        من نمی خواهم از استاد عزیزمان دفاع کنم و به نظر شما توجهی داشته باشم و بحثی با شما انجام دهم فقط خواستم چند مطلب را به عرضتان برسانم تا کمی آگاه تر شوید: به نظر شما چه چیزی نشان میدهد که یک استاد موفقیت شرایط استادی کردن را دارد یا خیر؟ آیا موفقیت خود ایشان در همه زمینه ها بهترین دلیل برای اثبات این ادعا نیست؟ شما چه چیزی را مورد قضاوت قرار میدهید؟

        اینکه استاد از موفقیت مالیشان در این فایل توضیح دادند به خاطر اینکه امثال من و شما اولین چیزی که از موفقیت میخواهیم بحث مالی است ولی خود استاد که گفتند در همه زمینه های عاطفی-معنوی-روابط و … به موفقیت رسیدند. من وقتی میتوانم حرفهای شما را در هر زمینه ای قبول کنم که خودتان در آن زمینه ها به جایی رسیده باشید. استاد وقتی میگویند شما میتوانید به هر آنچه میخواهید برسید هر آنچه از نظر خودتان است و نظر افراد با هم متفاوت است ممکن است من آرزوی زندگی در آلمان را داشته باشم ولی شما زندگی در یک روستا برایتان کافی باشد و مهم این است که استاد به هر آنچه که خودشان خواستند رسیدند به جاهایی که شاید خیلیها اگر تا آخر عمر هم تلاش کنند نرسند به خاطر ذهن فقیرشان…. و یک توصیه…. به نظر من شما وقتتان را با گوش دادن به فایل استادی که بی نهایت به موفقیت رسیده اند و شما نمی بینید یعنی در فرکانس ما و امثال من نیستید وقتتان را تلف میکنید و خواهشا اگر خودتان موفق هستید که خیلی هم عالی در غیر این صورت برای موفقیت به دنبال فرد دیگری باشید که در فرکانس او باشید.

        امیدوارم بی نهایت شاد و موفق در تمام جنبه های زندگیتان باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          رضا رادمنش گفته:
          مدت عضویت: 3167 روز

          سلام خانم نوری شما 852 روز هست که همراه این سایت هستید اما هنوز یاد نگرفتید که در تفکرات خودتان تعصب نداشته باشید

          لطفا به این قسمت از نظر خود توجه کنید: من نمی خواهم از استاد عزیزمان دفاع کنم و به نظر شما توجهی داشته باشم و بحثی با شما انجام دهم فقط خواستم چند مطلب را به عرضتان برسانم تا کمی آگاه تر شوید

          استاد عباسمنش همین موضوع را همیشه گفتند که تعصب نداشته باشید و افکار جدید و ایده های جدید رو قبول داشته باشید اما شما نسبت به همان حرف استاد هم تعصب پیدا کردید! و حرف هیچ کسی را به غیر از حرف خودتان و مدار هیچ کسی را به غیر از مدار خودتان قبول ندارید! لطفا اگر وقت دارید یک بار دیگر نظر من رو بخونید چون من نسبت به نظری که ثبت کردم مسئول هستم به همین خاطر هست که میام به اونها پاسخ میدم و استاد چندین و چند سال و بارها و بارها به ما گفتند که دولت و شرایط و خانواده و … هیچ تاثیری (هیچ تاثیری) ندارند!! اما حالا میگویند که در ایران به من مجوز نمیدادند!!! و به همین خاطر آمدم جایی رو پیدا کردم که این محدودیت ها نباشد!

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        علی عموشاهی گفته:
        مدت عضویت: 3367 روز

        دوست عزیز آقای رادمنش بنده بحث توحیدی استاد را گفتم چون وقتی هفت هشت ماه قبل قانون جذب را سرچ میکردم اتفاقی به یکی از فایلهای استاد عباسمنش برخوردم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و تا الان با اینکه به غیر از دو کتاب صوتی هیچ محصولی از این سایت خرید نکردم و فقط از فایلهای رایگان استفاده کردم تغییرات مثبتی را در درون خودم حس کردم و همچنین زندگی و کارم. اینکه کسی بحث توحید را که اصل کلی و بنیادی تمام ادیان آسمانی بوده را مطرح کرده نباید برچسب و انگ وهابی و بهایی بزنیم. مگه امامان ما غیر از این بوده که موحد بودند .هیچ ملتی با داشتن تعصب به جایی نرسید چه مذهبی چه ملی یا نژادی جز اینکه درجازده یا دویست سال عقب رفته. اصولا هم آیه نازل نشده که باید همه مثل هم فکر کنیم . اگر شما دو نفر پیدا کردید حتی دوقلوهای همسان که اثر انگشت مثل هم داشته باشند اونوقت میشه دنبال دو انسان با اعتقاد و باور کاملا یکسان گشت.هر کسی آرزو و رویایی داره و برای خودش رسیدن به اون آرزو یک موفقیت به حساب میاد .اگر کسی آمریکا را برای زندگی انتخاب کرد بر این باوره که احساس راحتی و آرامش را آنجا تجربه خواهد کرد و قطعا تجربه خواهد کرد. یاشخص دیگری اینجا.

        مثلا شاید آرزوی یک ایرانی که ساکن آمریکاست زندگی در ایران باشه یا رویای خود من داشتن مزرعه با انواع احشام در یک جای معتدل کشور هست.اگر کسی از نعمتهای خدا استفاده کرد دلیل بر بی دینی نیست.من و احتمالا بعضی از دوستان قسمتهایی از دیدگاههای استاد را قبول نداشته باشند ولی من نگرش توحیدی را که در فایلهای ایشان میبینم بیشتر بهش توجه میکنم.مهم رسیدن به آرامش و داشتن احساس امنیت در پناه خداوندیست که همه جا هست.چه غرب چه شرق . در هر حال شما که قبلا عضو بودید بهتر از من آشنا هستید.موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رضا رادمنش گفته:
        مدت عضویت: 3167 روز

        سلام خانم نسائی

        مقام امامت از پیامبری بالاتر هست، امامان معصوم هستند یعنی هیچ گناهی انجام ندادند و به همین خاطر به اونها میگن معصوم. و به همین خاطر در طول تاریخ هر پیامبری که مرتکب هیچ گناهی نشد خداوند اونها رو به درجه امامت رسوند و تنها چند پیامبر هستند که به درجه امامت رسیدند.

        جایگاه امامان از پیامبرانی که به درجه امامت “نرسیدند” بالاتر هست.

        مثلا ابراهیم (ع) مدتى پیغمبر بود و امام نبود تا خدا فرمود: «إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»[بقره/124] من ترا امام مردم قرار دادم ابراهیم گفت از فرزندان من هم؟» خدا فرمود «پیمان من بستمکاران نرسد» کسى که غیر خدا یا بتى را پرستیده امام نگردد. و باز هم آیاتی وجود داره می تونین تحقیق کنین.

        به طور واضح و بدون هیچ تفسیر و اختلاف در ترجمه کاملا مشخص هست که مقام امامت از پیامبری بالاتر هست (شیعه باشیم یا سنی فرقی ندارد و این آیه به صورت دقیق و واضح برتری جایگاه امامت به پیامبری رو نشون داده)

        پیامبرانی که به درجه امامت رسیدند پنج تا هستند: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمد (ص)

        این پیامبران به درجه امامت رسیدند و حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام هم به درجه امامت رسیدند. موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          رضا رادمنش گفته:
          مدت عضویت: 3167 روز

          همه مسمانان اعتقاد دارند که تمام انبیاء معصوم هستند، بدین معنا که در ابلاغ وحى، و تمام دستوراتى که از طرف خداوند به آنها وحى میشده، بطور کامل و بدون نقص و اشتباه و خطا به بشر رسانده اند، و در این مسئله هیچ اختلافى ندارند، خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:

          ” وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَى عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ” (سوره النجم الآیات 1 – 5)

          «سوگند به‌نجم‌چون‌فروگراید که‌همسخن‌شما سرگشته‌نیست و نه‌غاوی‌شده‌است و از سر هوای‌نفس‌سخن‌نمی‌گوید این‌سخن‌جز و حیی‌که‌به‌او فرستاده‌می‌شود نیست‌ فرشته‌بسیار نیرومند به‌او فرا آموخت‌»

          اما در مورد گناه، جمهور اهل علم میگویند که انبیاء ممکن است که فقط دچار گناه صغیره بشوند ولى بر آن ثابت نمیمانند زیرا خداوند آنها را از آن گناه آگاه میسازد و خود را اصلاح میکنند.

          اما در مسائل دنیوى ممکن است اشتباه کنند زیرا انبیاء بشر هستند و بشر عارى از خطا نیست، همانطور که در روایتى وارد شده است که پیامبر صلى الله علیه و سلم در یکى از امور دنیوى از خودش نظریه اى داد ولى نظریه اى خطا بود، و اینچنین بود که از کنار برخى از صحابه رد شد که درخت خرما را باردار میکردند، سپس پیامبر صلى الله علیه و سلم به آنها فرمود: ” ما أظنه یضره لو ترکتموه “، یعنى: “گمان کنم اگر آنرا به حال خودش رها سازید (و باردار نکنید) ضررى بهش نمیرسد “، اصحاب پیامبر صلى الله علیه و سلم پس از این گفتار، آن درخت خرما را به حال خود رها ساختند و آنرا باردار نکردند، و پس از چندى خرمایى به ثمر نرسید، و پیامبر صلى الله علیه و سلم را از این موضوع با خبر ساختند، سپس به آنها فرمود: ” إنما قلت ذلک ظنا منی وأنتم أعلم بأمر دنیاکم، أما ما أخبرکم به عن الله عز وجل فإنی لم أکذب على الله “” (روایت مسلم)، یعنى: ” من آنرا از روى گمان شخصى خودم گفتم و شما به مسائل دنیویتان از من آگاهترید، ولى چیزهایى را که از خداوند عزوجل به شما میگویم بر خداوند دروغ نمیبندم ” (یعنى در ابلاغ وحى نه دروغ میگوید و نه دچار خطا و اشتباه میشود، ولى در مسائل دنیوى که از گمان خود نظریه اى میدهد ممکن است دچار اشتباه شود).

          اینها رو هم فرستادم شاید کمک بیشتری بکنه و دقیق تر توضح داده باشم و بهترین کار این هست که خودتان تحقیق بیشتری و بررسی دقیق تری بکنید و به حرف ها من بسنده نکنید، موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    بهرام حمزوی گفته:
    مدت عضویت: 3872 روز

    سلام استاد اراده و خواسته

    سلام استاد توکل در فلو ریدا نشسته

    بقول شما همه چیز دست خودماست قسمتی در کار نیست سر نوشت را خودمان رقم می زنیم

    شما باعث سربلندی ایرانید

    شما سمبل موفقیت و پر کارید

    ایرانی که در ایالت فلوریدا برای خود حکومت می کنه

    تمام محدویت ها را شکسته انجا را اباد می کنه

    زندگی یعنی این ما که فقط زنده ایم

    امید که همیشه پاینده و مستدام باشی چون اگلوی مناسبی برای نسل حاضر هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سید محسن گفته:
    مدت عضویت: 3477 روز

    یه سلاااااام پرانرژی وبا یک احساس عالی عالی شاد شاد خدمت استاد عزیز و هم گروهان گرانقدر :)

    ما هم حتی بیشتراز خود شمادلتنگتان بودیم :)

    استاد عزیز خواهشی که از شما دارم تا میتونید فایل تصویری بفرستید برای هر چه تصویر سازی بهتربرای افرادی مثل من بمانند: کشتی کروز ، لگولند و.. که واقعا واقعا تاثیر گذارند و امیدوارم نظرات انسان های کوته فکر و بد اندیش احساس شمارو در این رابطه تغییر ندهد.(و فکر میکنم این موضوع درخواست خیلی از اعضا هم است)

    و یک نظر شخصی: و واقعا واقعا خوشحال میشم که یک ایرانی به همچین ثروت ونعمتی با تغییر دیدگاهش رسیده وارزوی ثروت وسلامتی و رحمت هر چه بییییشتر دارم.

    نوش جونت، نوش جونت، نوش جونت:):):)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رئیس قبیله گفته:
    مدت عضویت: 3306 روز

    سلام دوستان بهتر از گل

    دوستان واقعا همه تون رو دوست دارم چون احساس میکنم این گروه همه ی ادم هاش سوارن بر هواپیما برای سفر به جهان دیگه که اونجا همه چیزش تازه و جدید و راحته …

    و حرفی در مورد استاد بگم که اقا حسین حالا دیگه مرغ و خروس دار شدی گلم ما رو ول نکنی بری با گاو و گوسفندات خودم پیدات میکنم و باید برام یه صبحانه ی کامل مخصوصا از شیر گوسفند امریکایی بدوشی بیاری باهم در مورد اهدافمون حتی رو تراکتورت حرف بزنیم این یکی فایلت واقعا من رو با خواسته های دوران بچگیم زنده کرد و گفتم من باید از استاد بهتر باشم و سعی میکنم که بهتر بشم و هر وقت که این فایل رو گوش میکنم میخوام پرواز کنم از ذوق وشوق خدارو شکر و ممنون که چنین جهان خوشگلی که خلق کرده

    و در اخر اینکه دوستان بازیکن شماره 7تیم پرسپولیس من انتخاب شدم و امید وارم که به تیم های اروپایی برم و شماها هم تماشاگر بازیه زیبایه من باشید موفق وشاد و ثروتمند باشید در تمام لحظات:-)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: