ما خالق شرایط خودمان هستیم - صفحه 69
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/AX-SITE.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-01 09:19:012024-06-08 22:12:49ما خالق شرایط خودمان هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
روزچهاردهم
چیزی که ما بهش دقت نمیکنیم، اینه که خداوند درون ماست
و خودش هدایتمون میکنه
اگر که توی مدار درست باشیم
اگر کفر نگیم
اگر شرک نورزیم
خودش همه چیز رو هدایت میکنه…
واقعا وقتی باور نداشته باشیم که ما خالق شرایط زندگی خودمونیم، قراره به دیگران شرک بورزیم
توی فایل روز سیزدهم راجب این جریان صحبت شده بود….
سلام دوستان عزیز
چیکار میکنی استاد با ما
عجب انگیزه ای بهم میده این فایلتون
ما که خالق زندگی خودمونیم چرا اینقدر نگرانیم، چرا اینقدر ترس داریم، چرا اینهمه افکار منفی بهمون چسبیده.
فقط کافیه تو مدار درست قرار بگیریم.
بعضی وقتها مدار و پیدا میکنم ولی بعد از چند روز باز گمش میکنم.
اولش ناراحت میشم ولی خودمو که گول نمیتونم بزنم میدونم که علتش خودم هستم و هنوز……
بعد با خودم میگم اینم مثل فرکانس رادیو میمونه هیچوقت نمیتونی یک ضرب اون موجی رو که میخوای پیدا کنی، چند بار امواج و عوض میکنی تا بالاخره اون سیگنال و پیدا میکنی.
استاد عزیزم
امروز میخوام به خودم تعهد بدم که دیگه گم نکنم فرکانسمو
دیگه به موضوعات فرعی توجه نکنم.
خدایا سپاسگزارم که منو به این راه هدایت کردی.
بهنامتنهاپروردگارجهان
سفرمنبهروزچهاردهم
سلاموخداقوتبهاستادعزیزومریمعزیزوتمام
دوستانعزیزم.
ماخالقتمامشرایطزندگیخودمانهستیم
واقعاچقدربایداینجملهتکراربشهتامادرککنیمکه
حقیقتیجزایننیستوتابهحالهمنبودهاست.
چونمنمخلوقبهترینخالقامکهازنیروهایش
کهخلقکنندگیاستدرونمنبهودیعهنهادهاست.
وبهمناختیاردادهتاهرچیکهخودممیخوامو
خودمدوستدارمراخلقکنموخودشنیزهدایت
وحمایتممیکندتابهسادگیبهخواستهامبرسم.
خداونداتوچقدرمنهبندهاتراعاشقانهدوست
داریوماحتیدرسپاسگزاریکوتاهیمیکنیم،
خدایامتشکرمکهمراقدرتمندوارزشمندآفریدی.
سلام به وسعت وپهنه بیکران جهان هستی
اگزقبلا به من گفته می شد خالق زندگیم یاخیلی می خندیدم یا میگفتم کفر است .اما حدودا چندسال پیش بااین قانون آشناشدم دراوایل کمی توجه نداشتم اماالان یکسالی است که واقعادرک می کنم نه هیچ کس وهیچ چیزی درزندگیم موثراست ون من بروی هیچ کس تاثیردارم بخاطر همین دست تلاش بیهوده برای تغییردیگران برداشتم ودیگران رادرپیشرفت یاشکست خودم مهم نمیدانم فقط وظیفه دارم ازاین دنیای زیبا بهره مند شوم وهمه چیزرابه دست ایزدیکتا بسپارم
باوردارم ومطمعن ام خداوند مرابه تمام خواسته عام به بهترین شکل ودربهترین زمان می رساند
خدایااااادمتذگررررم
سلام و هزاران حال خوب و ثروت و نعمت های پاکیزه خداوند برای شما استاد عزیزم و خانم شایسته و تمام عزیزان هم گروهی ام.
ما خالق شرایط زندگی مون هستیم.
چقدر باور خلق کنندگی و خدایی در صحبت هاتون بود استاد عزیزم .
ما اومدیم در دنیا که درست کنیم و بسازیم و خلق کنیم.
ما نماینده و خلیفه خدا در کره زمین هستیم با قدرت تفکر و تصمیم و خلق کندگی .
قدرتی که جهان بر پایه آن به حیاط خود ادامه میدهد.
امروز برگدیگری از سفرنامه رو با الهامات و کلام خداوند از زبان استاد آغاز میکنم.
خدایا خدایا چقدر خوشحالم که پیدات کردم و لحظه به لحظه با آموزه های استاد عزیزم و تمامی دوستانم بیشتر باورت میکنم و لمس میکنم که خودم تکیه از تو هستم.
من اول مسیرم ولی نمیدونم کلماتی که مینویسم چطوره و بیشترش در لحظه میاد و در کنار هم قرار میگیره تا این حس شادی درونی من رو کمی بیان کنه.
ی احساسی که کمتر تجربه کرده بودم.
امروز روز سوم ستاره قطبی هستش دارم مینویسم و همش داشتم به این فکر میکردم که اگر درست انجام بدم و توکلم به خدا باش .
خودم میشم خالق تمام زندگی ام .
خودم جلو جلو شرایط و اتفاق و چیز های دیگر خلق میکنم.
میشم ی خدا .میشم ی خلق کننده.
چرا که خداوند بزرگ و بخشنده من رو در این دنیا آورده که خدایی کنم و تمام زندگی ام رو خلق کنم و تجربه خلق کنندگی رو بفهمم.
دنیا و زندگی و آدم ها هستن که دارن با نظام هستی هماهنگ میشن و به حیاط خود ادامه میدهن.
و منم هستم که دارم در آغوش خداوند و قدرت خدایی در وجودم دارم این شرایط رو با خودم هماهنگ میکنم و شرایط جدید و قشنگ خلق میکنم.
دیگر منتظر دیگران و شرایط و دنیا نمیمانم و زندگی خودم را همانطور که دلم میخواد اول در ذهنم درست میکنم و بعد در زندگی مادی ام خلق میکنم.
خدایا خدایا سپاس گویم لحظه به ِلحظه تو را با تک تک سلول های بدنم.
از تو سعادت و خوشبختی و ثروت برای تمام دوستانم و استاد عزیزم خانم شایسته میخواهم .
شکرت خالق من.
😍😍😍😍😍😍❤❤❤❤❤💐💐💐💐💐❤😍
بنام خدای یکتا..خدایی که همیشه و هر لحظه هدایتمون میکنه..سلام به همه دوستانم..استا ومریم عزیزم سلام..خداقوت برای هر ثانیه تلاشتون توی سایت..روز 14سفرنامه بازم اگاهی های ناب..خدایا چقدر تکامل تو درک همین یه جمله بدست اوردم ما خودمان خالق شرایط زندکیمون هستیم..وای خدایا چه زیبا درک میکنم وعمل میکنم چقدر لذت داره این مسیر کنترل ذهن من الان یه خواسته ای دارم که مسیر رسیدن به اون خواسته خیلی برام لذت بخشه چرا که هر لحظه ایمانم به خدا بیشتر می شود باعشق دارم ذهنم را هدایت میکنم تا وسوسه نکنه توی احساس خوب صدای زندگی بخش خدا تو گوشم زمزمه میشود…قبل از اشنایی با سنت الهی تابع شرایط بودم باهر چیز بیرونی خوشحال یا غمگین میشدم فکر میکردم که همه چیز از قبل برام مقدر شده ومن باید با التماس از خدا بخوام یه موردی رو تو زندگیم تغییر بده ولی الان چقدر لذت میبرم وقتی به خواسته های ریز ودرشت میرسم با حمایت وهدایت خدا ..وقتی میتونم شیطان ذهن رو خاموش کنم از لیاقت و ارزشمندیم به خودم میبالم ..خدایاشکرررت که الان به اینجا رسیدم وهر روزم بهتر از دیروزه از هر لحاظ به خصوص ایمانم وارتباطم به خدا..استاد عزیزم ازتون بینهایت سپاسگزارم برای این فایل های ارزشمند..منو که از باتلاق زندگی خود ساختم نجات دادن وبه مسیر عشق وآرامش اورده البته همش هدایت خدا بود که من اینجام چون از ته دلم خواستم خدا مسیر درست روبهم نشون بده..خدایا سپاسگزارم😘😘😘
چه کسی وفادار تر از خداوند به وعده خویش است؟
هیچ کس.
این رو از روی تجربه میگم. هر بار که فقط کمی خواستم تا اون روح الهیم آزاد بشه و اموراتم رو به دست بگیره و بهم بگه که اینقدر سخت نگیرم و رها و راحت باشم، از خدا عجیب غریب ترین چیز ها رو خواستم که به گمون بنده هاش اصلا امکان پذیر نیسست. بعدش خدای با معرفت و توانمند من اومده و نه تنها اون مورد رو حل کرده، بلکه چنان نعمتی به من بخشیده که خواسته عجیب و غریب من در مقابلش ذره است.
اون وقت بعدش چی شده، همون بنده هاش که من در ظاهر میگم نظراتشون هیچ اهمیتی برام نداره اما در باطن باز همه چیز زندگیم و آرزو و رویاهام رو ناخودآگاه و بصورت خاموش با نظر و رای اونا هم وزن می کنم و می سنجم، میان و کلی نظریه منطقی میارن و میگن آره به این دلیل و فلان دلیل و بهمان دلیل این اتفاقه واست افتاده. حتی حاضرن بگن شانس آوردی و فقط همین یه بار این اتفاقه واست افتاد اما حاضر نیستن قبول کنن که من با اعتماد به خدام این رو به دست آوردم. راستی یه چیزی رو هم باید بگما.میدونی که چرا اینقدر هنوز گیر اینی که حرفاتو باور بکنن یا نکنن. میدونم خبر داری اما من دوباره میگم تا باور کنی که هنوز داری از ادما میترسی. هنوز داری بهشون قدرت میدی. دقیقا همونطوری که خدا داره کارهاتو راست و ریس میکنه و فقط میگه بگو عزیزم، بگو چی میخوای؟ اینم واست اوکی میکنم، تو هنوز چسبیدی به عادت های قبلیت، به باورهای قبلیت، به کینه ها، خاطرات، گذشته، تایید آدما و نمیبینی وجود خدا رو، نمیبینی قدرت سازندگی و خلق خودتو نمیبینی زیبایی رو.
نمیبینی روح بزرگ و توانمند خودتو و اون وقت چسبیدی به اینکه آدما باور کنن این قضیه رو. چسبیدی به اینکه روی مردم به زور تاثیر بذاری( که پشت این در واقع تو داری ازشون تایید میگیری و خبر هم داری اما خودتو زدی به کوچه علی چپ و نمیدونم قراره کدوم سیلی تو رو به خودت بیاره.).
میدونی چیه انگار تو رفتی و بدون نوبت بزرگترین و بهترین و خوش طعم ترین کیک شهر رو که همه سال ها و ماه ها توی نوبتن تا فقط یه اپسیلون ازش رو مزه کنن، یه جا گذاشتن بغلت با کلی اشانتیون دیگه و بهترین رفتارها رو دارن باهات، بعد اون وقت تو چشماتو دوختی به آدمای نق نقوی توی صف که هنوز دستشون هم به کیک نرسیده و رو می کنی بهشون و ازشون می پرسی که آهایییی! به نظرتون من این کیک رو بخورم؟ با چی بخورم؟ چجوری مزه شو بچشم؟ به نظرتون بخورم بهتره یا نه؟ و همونجا کیک رو میندازی زمین و زیر پات لهش می کنی و دوباره میری ته همون صف آدما غرغرو و نق نقو وامیسی!
یا اینکه بدنت درد داره. و بهترین پزشک رو میشناسی و میدونی فقط یه کوچولو بهش بگی بهترین درمان و راه حل رو بهت میگه. اون وقت میری سر کوچه وامیسی و از پیرزن بدون دندون تا بچه ای که تازه از لاستیک بازش کردن می پرسی به نظرت من چجوری دردمو خوب کنم. به نظرت بهترین راه درمانی چیه؟
عزیز من !عزیز من! خدا برای همه مسائلت کافیه. خدا رو محدود نکن به شرایط خاص. خدا رو محدود نکن به خلق لحظه های خاص. آرزوی بزرگی داری؟ عین آدم و به روند طبیعی از خدا ارزوتو بخواه و منتظر راهنمایی هاش باش. یا نه مثل همیشه دوباره خدا رو بذار توی گنجه واسه روزای خاص و برو سر کوچه وایسا و دست گدایی تو بگیر جلوی آدما و ازشون، از آدم هایی که از دو لحظه بعد خودشون خبر ندارن، راه حل بخواه مشورت بگیر و هی گیج و گیج تر شو.
در صورتی که اگه همون اول از خدا کمک میخواستی الان عین یه پادشاه قدرتمند و قوی توی قصری که با راهنمایی خدا ساخته بودی، نشسته بود و داشتی راجع به عملی کردن آرزوهای بعدی خودت با خدا مشورت می کردی.
عزیز من. آدما رو ول کن. قوانین اعمالی توسط آدما رو ول کن. محدودیت های زندگیتو بشکن و باز از خدای خوش قولت کمک بگیر.
چقد عالی بود این فایل واقعن باورهای شما این هارا ساخته کاش ما هم بتونیم اینقد ب ایمان ایمان داشته باشیم شاید ب این شکل ب این قدرت شما باور ندارم ک میشود در حالی که کلی نتیجه گرفتم و میدونم امکان پذیر متاسفانه ذهنم محدوده و اجازه نمیده و متاسفانه جامعه مریضی ک توش هستم عاشقتم استاد
بنام الله یکتا
روز ۱۴ سفرنامه من ؛
این فایل مخصوص این روز های من گفته شده .البته اکثرا هر وقت هر فایلی رو ببینیم ، حس میکنیم حرفای استاد دقیقا مناسب همون حس و حالمونه و دلیلش اینه که استاد قوانینو میگه و ما هر بار در مدارهای مختلف قرار داریم و از اون زاویه مد نظر خودمون نگاه میکنیم این میشه که اینطوری فکر میکنیم.
خب بریم سر صحبتهای این فایل که دقیقا مخاطب حرفهای این اگاهیها بنده هستم چون این روزها منتظرم که یه اتفاقی بیفته تا من حرکت کنم و تغییر کنم و منتظرم شرایطو ببینم و بعد تصمیم بگیرم که طبق گفته های استاد اینکار کااملا غلط و اشتباهه و مخالف قوانین جهانی هست .چون که جهان منتظر ما نمیمونه و هر لحظه درحال رشدو اپدیته اون کسیکه باید تغییر بکنه ماهستیم اگر ماتغیی بکنیم و قدم اول و برداریم دستان خداوند برامون ظاهر میشند ولی اگه مثل الانه من دست روی دست بزاریم ، هیچ اتفاقی نمیفته و راکد میشی و اگه به این نقطه برسی بعدش سقوط میکنی چون جهان هولت میده که حرکت بکنی اگه حرکت نکنی با طرق مختلف تنبیهت میکنه این سازوکار جهانه .جهانی که خدا افریده و سیستم به این شکل عمل میکنه و این عین عدالته و ذره ای ظلم به کسی نخواهد شد اگر فکر میکنیم داره بهمون ظلم میشه ،یعنی خدا رو درست نشناختیم …وگرنه خداوند کامله خداوند عالیه این ماییم که بلید خودمونو درست کنیم.
من منتظرم ببینم این رشته ام جواب میده بعد جدی حرکت کنم !! البته این به اعتماد بنفس هم خیلی زیاد بستگی داره. باید بتونم طبق قوانین عمل کنم چون هیچ راه دیگه ای وجود نداره. امیدوارم این صحبتها بتونه درصدی منو به عمل و اقدام بکشونه وگرنه حرف که باد هواس !!
یه نکته خیلی خیلی مهمی روبگم ؛
وقتی میاییم هندزفری میزاریم تو گوش و حرفهای استاد ساعات زیادی از شبانه روز برامون تکرار میشه ، اگاهانه و نااگاهانه اون حرفارو میشفیم این باعث میشه فرکانسامون تنظیم بشه . اینو خودم به وضوح کامل در زندگیم تجربش کردم یه چیز واقعیه اینی که میگم… یعنی من با تمام وجودم درک کردم وقتی که از این اگاهیها حتی ذره ای دور بشم نجوا ها جاشو میگیره و توی گوشم میخونه و فرکانسامو پایین و پایینتر میاره …دقیییقا لمسش کردم البته اوایل که هندزفری رو از خودم دور کردم متوجهش نشدم وبعد از گذشت حدودا دو ماه فهمیدم بععععلللله چه کاری کردم وخودم خبر نداشتم چون میدیدم زندگیم در همه ابعادش داره افت میکنه اما نمیدونستم چرا تااینکه دلیلشو پیداکردم
وقتی چند ماه هر روز هندزفری تو گوشم باشه ، اتفاقی که میفته اینه که بعد از همون چند ماه هر موضوعی برام پیش بیاد گفتگوهای درونیم اون حرفهای استاد هست نه نجوای ذهن !! و این عاااااااالیه !و این گفتگوهای مثبت باعث میشه بهترین تصمیم رو در اون لحظه بگیرم …
خدا رو شکر🙏⚘
سلام به استاد و دوستان بسیار خوبم
روز چهاردهم سفر نامه هستم در ۱۴۰۰/۱۰/۷ ساعت ۲۰:۳۹ سه شنبه شب
یه نمود عینی از قانون رهایی که برام رخ داد بگم
یه اتفاق (هدایت) جالب که امروز برام پیش اومد رو بگم که رد پایی باشه برای وقتی که برگشتم و کامنتم رو دوباره خوندم
من برای یه بنده خدایی کاری انجام دادم که مبلغ کارش حدود یه میلیون تومن بود بهم گفت برام این کارو انجام بده قول میدم سه چهار روز دیگه تسویه میکنم این ماجرا مال ۶ ماه پیشه منم بهش اعتماد کردم و گذاشتم بره اینم بگم چند بار واسش قبلاً کار کرده بودم ولی نقدی . ایندفعه بهم رو زد منم تو رودربایستی (بخوان عدم اعتماد بنفس)قرار گرفتم و انجامش دادم
بعد یک ماه بهش تماس گرفتم میگفت چشم ولی خبری نشد دوباره تماس گرفتم صدامو که شنید قطع کرد اولش خیلی حسم بد شد ولی کم کم خودمو جمع و جور کردم و بیخیالش شدم(هیچ آدرسی ازش نداشتم فقط تلفنشو داشتم) گفتم ولش کن با ناراحتی چیزی درست نمیشه خلاصه رهاش کردم
تا امروز که من در زمان مناسب در مکان مناسب به لطف خدا هدایت شدم به دیدن اون فرد با اینکه من پشت فرمون بودم و اون تو پیاده رو بود و ماسک زده بود شناختمش رفتم پیشش اول گفت برات میارم و از این حرفا
منم گفتم باید الان بدی و دیدم پدرش اومد(اون وجه زیبای پدرشو برانگیخته کردم) جریان رو گفتم پدرش به پسرش گفت حق با این آقاست چرا پول مردم رو نمیدی؟چرا آبروی منو میبری؟
و به این ترتیب پدرش کلی معذرت خواهی کرد و بدهی پسرشو تسویه کرد.
خدارو شکر
وقتی زندگیتون رو میبینم میفهمم فرق من با شما استاد عزیزم اینه که من محدودیتها رو نتونستم در ذهنم از بین ببرم و تو حصار امن خودم گیر کردم ولی شما خیلی خوب تمام محدودیتها و زنجیرها رو پاره کردی و خیلی راحت داری پرواز میکنی
تمام تضادهایی که بهش برخورد کردی رو کردی پله ای برای بالارفتن( داشتن موتور و ماشین با حجم موتور بالا یا داشتن هواپیما یا داشتن یه جنگل و …. )
فرق من و شما در میزان ایمان و باور به خداست
الان میفهمم وقتی میگفتید فرق ما با پیامبران در ایمان است یعنی چی
فرق من و شما در مداری هست که درش هستیم شما مدارتون ۱۰۰ و من مدارم ۱ برای همینه که حرفهاتون رو میشنوم اما نمیتونم درک کنم
از خدا برای خودم و شما و همه دوستان بهترینها رو از خدای سریع الاجابه طلب میکنم
استاد در این فایل از افرادی گفتن که مدام آدم رو ناامید میکنن این افراد همه جا هستن (حرفهای اونها نشعت گرفته از تجربیات و دیده ها و شنیده هاشون هست) من خیلی وقته تصمیم گرفتم که در مورد کارهام با کسی مشورت نکنم چون این آدمها میان با حرفهاشون ناخاسته آدم رو نا امید میکنن
یه مدت به مادرم میگفتم که من اینجور دختری میخام برای ازدواج ولی اون با اینکه خیر و صلاح منو میخواد بهم میگفت
اونجور دختری دیگه گیر نمیاد توقعتو بیار پایین و داره سنت میره بالا و از این حرفا …
الان دیگه بحث نمیکنم باهاش
به خداوند قادر گفتم(سفارش دادم) برام یه دونه خوبشو هدایت کنه سمتم (و رهاش کردم)
پنج شش روز پیش ویژگی اون دختر خانم مورد نظرم رو ریز به ریز نوشتم و سپردمش به وکیلم(God)
چجوریش رو هم نمیدونم فقط میدونم اون خلف وعده نمیکنه
وقتی میبینم کسی داره میزنه جاده خاکی و چرت و پرت میگه (سوال حافظه ای)میگم راستی تو فامیلتون کسی رو داری که بعد چند سال از زندگی مشترک همو عاشقانه دوست داشته باشن؟
یا میگم کسی رو دارید که خیلی آسان و بیدردسر با مهریه بسیار کم با هم ازدواج کردن؟
و ….
(برای اینکه باورم قوی بشه که بله میشه اینجوری باشه
جالبه اکثرا نمونه هایی از فامیلاشون رو برام میگن که همینجورین)
دارم روی توحید و ایمانم کار میکنم که وقتی میگم از خدا میخوام فقط و فقط از اون خدایی بخوام که گنجینه آسمون و زمین دستشه
دارم تلاش میکنم تا حرف و عملم یکی بشه
نه اینکه دنبال آدمهایی باشم که برای هر لحظه زنده موندن محتاج خداوند هستن
مرسی بابت نگاههای زیباتون🙏🙏🙏🙏🙏