خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 11

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معید ماندگار گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    «منی که هنوز نتونستم تو ایران موفق بشم ، توی آمریکا هم نمیتونم موفق بشم.»

    درود میفرستم بر بهترین استادم

    اگر بخوام تجربه خودم رو در مورد حل کردن مسئله بگم

    جدید ترین و یکی از مهم ترین هاش همین دیشب بود

    که وقتی داشتم فایلای شما رو گوش میدادم رسیدم به این حرفتون که همیشه در حال پول ساختن باشید و پول بسازید و این نگرشو نداشته باشید که فقط روی باورهاتون کار کنید و بیزنس نکنید و انتظار داشته باشید یه کیسه پول از اون بالا بیوفته پایین یا با این نگرش که فرضا من انقدر کار میکنم روی باورهام تا کسانی که ازشون پول میخوام ، بهم پس بدند و بعدش بیام بیزنس خودمو بزنم

    که کاملا اشتباهه و من دوره خیلی خیلی کوتاهی رو با این نگرش گذروندم تا اینکه این حرفو از خودتون با راهکارش ازتون شنیدم

    سپس من فکر کردم که منی که دانشجو ام ، از دانشگاه خیلی عقبم باید درس هم بخونم ، چکاری باید بکنم که ورودی داشته باشم

    به خودم میگفتم بابا تو که وقت برای نوت برداری فایلا میذاری ، درس هم داری میخونی ، طبق عادت هم روزی دو ساعت میری قدم میزنی روی خودت کار میکنی ، یکسری خورده کاری ها هم که باید انجام بدی ، خب اونوقت وقتی نمیمونه که بخوای کار کنی

    و این شده بود مسئله جدید و مهم من که همین دیروز اتفاق افتاده بود. که من نمیدونستم چجوری ورودی مالی داشته باشم و هم وقت کم میاوردم

    و داشتم کم کم اون روز خسته میشدم از اینکه به این مسئله برخورده بودم و امتحانای میان ترمم هم نزدیک بود و حجم درسا ریخته بود رو هم و احساس بد داشت به سراغم میومد و اینجور موقع ها خیلی خدا رو یاد میکنم و ازش طلب هدایت میکنم و کردم

    طبق عادتم همیشه روزی دو ساعت قدم میزنم و با خودم حرف میزنم تا روی خودم کار کنم ولی دیشب به خودم گفتم نرم بیرون و بشینم درس بخونم و قبول هم کردم ( با اینکه مهم ترین کاری که باید اون موقع میکردم همون بیرون رفتن بود تا روی خودم کار کنم تا ایده ها برای حل مسئله بیاد سمتم و احساسمو خوب کنم )

    خلاصه که گفتم برم نماز بخونم و بعدش برم پای درس

    ولی تا نماز رو شروع کردم اونم با چهره خسته ، خدا هدایتم کرد و گفت ، معید حالت رو خوب کن تا هدایتمو دریافت کنی .

    و نکته اصلی اینجاست که من قبلنا وقتی از استاد فهمیدم که احساسمون خوب باشه هدایت خدا را دریافت میکنیم همونجا با خدا طی کردم که «ربنا هروقت حال من بد شد، احساس من بد شد ، به من یادآوری بکن که معید حالتو خوب کن تا هدایتمو دریافت کنی»

    چون اکثر اوقات یادآوری آگاهی، مهم تر از یادگیری آگاهی هاست

    اینکه این همه آموزش ببینیم و چیزی یاد بگیریم چه فایده داره وقتی که ممکنه چند روز بعد یادمون بره

    و همین یادآوری ها برای من شد کلید

    برای من شد نعمت

    و من همون اول نماز که داشتم میخوندم این به من الهام شد و در حین نماز خوندن حالمو خوب کردم و ایمانم به خدایم بیشتر شد و همین برایم احساس خوب ایجاد کرد

    بعد از نماز با سپاس گزاری فراوان ، قلبم گفت معید برو بیرون و رو خودت کار کن که همینکارو کردم

    و قشنگیش همینجاست که احساسمو خوب نگه میداشتم ، باور کردم که من تو این شرایط میتونم ورودی داشته باشم و در کنارش به درسام هم آسیب نزنم

    و بعد نیم ساعت تقریبا پیاده روی و کار کردن ، راه حل مسئله به طور کامل به ذهنم رسید

    کلا من داره عادتم میشه که هر موقع به تضاد و مسئله برمیخورم سریع میرم بیرون. رو خودم کار میکنم . احساسمو خوب میکنم .هدایت خدا رو طلب میکنم. در مورد خواسته هام صبحت میکنم یهو از ناکجاآباد جواب مسئله ، جواب تضاد میاد.

    و استاد چقدر ما انسانها عجیبیم که وقتی به مسئله برمیخوریم ، اون راهکار درسته به ذهنمون نمیرسه اما وقتی حلش میکنیم میگیم ، این راهکار که دم دستم بود که . چطور من ندیدمش . چطور اصن بهش فکر نکردم و وقتی مسئله حل میشه میگیم چقدر راحت حل شد همینطور که میگیم معما حل شود آسان شود

    دقیقا همینو دیشب تجربه کردم

    و استاد چیزی که ممکنه برا آدما بد باشه اینه که وقتی به مسئله هایی که در گذشته حل کردیم نگاه میکنیم ، میگیم بابا من کاری نکردم اون مسائل خیلی خیلی ساده بودند ، اینی که الان هست سخته. اما اگه در گذشته چکاپ فرکانسی انجام میدادیم و الان گوش میکردیم میفهمیدیم که بابا مسائل الان رو که من راحت میتونم حل کنم. اون قبلیا که سخت تر از این بوده. اما چون احساس قبل از مسائل گذشته مون که حلشون کردیم رو یادمون رفته ، برای همین این اتفاقا ممکنه بیوفته و تو دام بیوفتیم

    و خلاصه راهکار مسئله این بود که قبلا من نسبت به تخصصی که توی دیجیتال مارکتینگ داشتم و دارم ،

    همکارانم و مشتری هام به من محصولاتشون رو بهم میدادند (4 ماه پیش) تا براشون بفروشم. نسبت به درستکاری که از من میدیدند و اعتمادی که داشتند و میدونستند تو این حوزه تخصص دارم.

    و اینا گفتن که اینارو برامون بفروش و

    و من نتونستم بفروشم اونم بخاطر باورهای نامناسبم

    و ولشون کردم و چسبیدم به محصول خودم (NFT) و اون موقع میگفتم کیفیت محصولات اینا، خوب نیس برای همین فروش نمیره ( که محصولاتشون همش NFT بود) نگو مشکل از من بوده

    خلاصه دیشب راهکاری که به ذهنم رسید یک جمله ای از استاد بود که قبلا ایشون تعریف میکردن از قبل موفقیتشان که دعوت شدن به کشور ترکیه فک کنم که اونجا یک نفر از کار استاد خوششون اومده برای همین دعوتش کردند آمریکا که استاد قبول نکرد و به خودش گفت:

    «منی که هنوز نتونستم تو ایران موفق بشم ، توی آمریکا هم نمیتونم موفق بشم»

    و من این جمله به ذهن خودم رسید و تحلیلش کردم و بلند به خودم گفتم (توی همون خلوتی خیابونا) :

    «منی که نتونستم هنوز محصولات همکارامو بفروشم ، محصولات خودم رو هم نمیتونم بفروشم.»

    و این چنان احساس عالی به من داد که دیگه مسئله حل شد

    گفتم برم وقتمو بزارم روی فروش محصولات همکارام و با قیمت مناسب سود خودمو از روش وردارم و ورودی مالی ایجاد کنم.

    بعدش نجوا ها در حد نیم ثانیه میومدند و میگفتند که تو اون موقع نتونستی حالا رو چه حسابی میگی میتونی

    اونوقت گفتم بهش که باور های الان من با اون موقع اصلا قابل مقایسه نیست.

    و من به تازگی از جاهای کوچیک نتیجه باورهامو دیدم و حتی پول هم ساختم بدون اینکه کاری بکنم

    اما اون زمانی که محصولات همکارامو گرفتم هیچ نتیجه ای نگرفته بودم چون خشت های اولم رو کج گذاشته بودم و مسیر رو گم کرده بودم اما الان دیگه نه

    الان مطمئنم خشت اول درسته و من بعد از اینکه خشت اول رو درست بزارم ، نتیجه ها مالی و غیرمالی رو تجربه کردم پس تو مسیر درستم. پس باورهام داره کار میکنه. پس الان هم که دوباره میخوام NFT هارو بفروشم ، قطعا فروش میره

    و اینطوری دهن نجواهای شیطان رو بستم

    و هی این جمله استاد که آیه قرآنه تو ذهنم تکرار میشد و بهم انگیزه و ایمان میداد که :

    «هیچ برگی بدون اذن خداوند به زمین نمیوفته.»

    و من تجربه اینو داشتم که محصولی فروختم ولی هیچ ویو یا بازدیدی نخورده بود اما یک نفر باهام تماس میگیره و بدون هیچ چک و چونه ای ازم میخره

    پس نگران نبودم که کجا تبلیغ میکنم محصولمو.

    میدونستم که خدا ایمان و عمل بندگانشو ضابع نمیکنه پس من کارمو انجام میدادم فقط

    و در آخر با یک ذره برنامه ریزی فهمیدم بابا منکه خیلی وقت دارم . میتونم به همه کارهام برسم.

    و بدینگونه بود که مسئله ام حل شد و چقدر اعتماد به نفس و رشد و ایمان و نعمت نصیبم شد

    من آدم پر حرفی نیستم نه تو مجازی نه تو واقعیش. اما نمیدونم چرا اینجا ناخودآگاه کامنتام انقدر طولانی میشه (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    شاهین حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    وتمامی دوستان وهم فرکانسی های عزیز

    امروز به یه تضادی بر خوردم که مرتبط با این فایل هم هست

    که قربانی شرایط بشم یا خالق شرایط خودم

    سپاسگذار الله یک تا هستم که با این تضاد امروز بهم یاد آور شد که تنها رو خودش حساب کنم

    ومطمانم که این تضاد برای رشد من اومده و همراهش درس های بزرگی برای من داره

    داستان از این قراره چند سال پیش با یه دوستی که دوستی ما 25سال هستش واز بچگی باهم بزرگ شدیم و همیشه باهم بودیم من بخاطر این دوستم خیلی کارها میکردم دوست خانوادگیم بود

    انقد بهش اعتماد داشتم که راحت تو خانواده من رفت اومد میکرد

    خلاصه من خیلی رو این دوستم حساب میکردم هرجا میرفتم ویابودم واز دوستی صحبت میشد من همیشه میگفتم بهترین دوست من اونه اینجوری فلا نه خلاصه خیلی روش حساب میکردم

    خب از بچگی من خیلی رفاقتی بودم و بخاطر دوستام به قول استاد هرکاری میکردم دعوا پول یا هر خودگذشتگی دیگه

    بخاطر این دوستمم خیلی کارها کرده بودم

    اما از اونجا که کسب کار مابه مشکل برخورد ومن یه مقدار پول از این دوستم اون موقع به دلار گرفته بودم که قرار بود با دلار اون موقع بهش پس بدم البته به اندازه دلار اون موقع پول و وسایل براش گذاشته بودم که از اون کار اومدم بیرون

    بعد گفت که باید پول منو بدی منم گفتم باشه میدم فقط بهم وقت بده خلاصه که من بعد اون کاری که اومدم بیرون هرچند اونجاهم بخاطر همین دوستم کلی هزینه کردم واون هیچ وقت مسولیت هیچکدوم از اون هزینه هارو بر عهده نگرفت که هیچ آخرشم که بدهکارش شدم

    وقتی من از کارم بیرون اومده بودم خب با قوانین آشنا نبودم وطول کشید تا خودمو جمع جور کنم

    بیشتر از لحاظ روحی و روانی

    یه مدت از این دوست ما خبری نشد منم در صدد بودم پولشو بهش بدم اما درآمدی نداشتم شغلی هم نداشتم

    تا این عید که من بهش گفتم می‌خوام پولتو بهت بدم اما خورد خورد

    یه قسمتشو قبلاً داده بودم یه قسمتشم امروز

    که همین دوستم که من کلی روش حساب میکردم و میگفتم دمش گرم که صبر کرده پولشو بهش بدم

    برگشت گفت که باید به دلار الان پولمو بدی

    گفتم که مگه به دلار اون موقع قرار نبود بهت بدم گفت نه باید به دلار الان بدی گفتم ما همچین قراری نداشتیم تو که می‌دونی من چقدرت ضرر کردم تو که هیچی ضرر نکردی که هیچ سودم کردی من رو تو قسم می‌خوردم تو همیشه به من میگفتی داداش من جونمم برات میدم ………

    هیچی نگفتم گفتم چشم همونو بهت میدم

    خداروشکر کردم برای این تضاد هزاران بار شکر قبلاً بود بهم میریختم اما الان از ته دلم سپاسگذار الله شدم برای این تضاد

    که قشنگ بهم فهموند یادم داد که روی هیچکس هیچکس وهیچکس. بغیر از خودش حساب نکنم

    نه پدر نه مادر نه خواهر نه برادر نه دوست فقط و فقط خودش الان بیشتر حرفهای استاد و در مورد توحید درک میکنم هزاران بار شکر

    سپاسگذارم استاد عزیز که آنقدر برای ما میگی توحیدو یکتاپرستی رو اما ما باز نمی‌فهمیم

    دوستان عزیز این داستان و نوشتم که بگم فقط روی خدا حساب کنید فقط خودش

    ایاک نعبدو ایاک نستعین

    دوستون دارم امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      عارفه گفته:
      مدت عضویت: 1215 روز

      سلام آقا شاهین

      وای وای هیچی درد آور تر و پر نشانه تزگر از این نیست که خدا کاری میکنه که آدم بفهمه رو مردم هیچ حسابی نکنه این مردم هم هر کسی میتونه باشه غیر از خودمون

      اینکه رفیقت دنبال دو دوتا چهارتا باشه بعد از 25سال دردناکه ولی به قانون که نگاه کنیم قانون تعارف برنمیداره و طرفی اون دوستتون هم داشته حقش را مطالبه میکرده

      و چقدر خوبه احساسی برخورد نکردید و تونستید با عزت نفس کامل از این تضاد درس بگیرید

      دست مریزاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    الهام رمضانپور گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    سلامم حضرت استاد، پیامبر زماانه،،

    خدایا این جنس آگاهی ها رو کجا میتونیم پیدا کنیم، جز همین سایت، در کنار حضرت استاد، پروردگاراا چقدر من سعادتمندم و تو چقدر عاشق منی که منو به این سایت و به این جنس آگاهی های ناب هدایت کردی..خداوندا چقدرر ما خوشبختیم که در این زمان از زندگی زمین هستیم که حضرت استاد رو ببینیم، همیشه سوالم از خدا ابن بود چرا پیامبرانی اومدن و رفتن و دیگه برای ما کسی نیست که راه نشونم بده..و خداوند اینگونه ما رو هدایت کرد..استاد عزیز چقدررر خوشتیپ شدین، وای ینی همین یه کار مونده بود که اندامتون رو هم اینحوری بسازین..این فایل رو چند بار هم گوش کنیم باز توش نکته هست که انگار تا به حال نشنیدیم..خداوندا هزاران بار سپاسگزارم از حضور حضرت استاد که دستی از دستهای توست..

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2939 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد جان و خانم شایسته

    سلام دوستان گرامی

    افراد دو دسته هستند

    قربانی شرایط

    خالق شرایط

    استاد جان من مدتهای بسیار زیادی از زندگی خودم را قربانی شرایط بودم

    از محل کار گرفته تا زندگی و همه و همه

    تا اینکه توی دوره عزت نفس برای اولین بار از زبان گرانقدر شما شنیدم

    احساس قربانی بودن را و مگر توی مخ من می‌رفت که من هم این احساس را دارم

    مگر غرور الکی من به من اجازه میداد که باور کنم که من هم این باور مخرب را دارم

    نه اصلا و ابدا و همیشه فرار میکردم از اینکه من هم باور کنم که این باور در ذهنم هست و ریشه ای هم هست.

    یک روز برای خودم نشستم خیلی خیلی اساسی فکر کردم که آیا و آیا این باور را دارم یا نه

    دیدم که دارم و خوی هم دارم

    یادم هست تا همون زمان نزدیک بیست الی سی باز این باور مخرب را داشتم

    و جالب اینکه از داشتن این احساس که من بیچاره چقدر طفلکی هستم که قربانی این شرایط شده ام و دیگران اینقدر به من ظلم میکنند و من چقدر و چقدر شرایط بدی دارم.

    الله و اکبر و جالب بود که هر زمان که دیگران موافق نظر من بودند و نظر من را تایید می‌کردند من کلی چاق میشدم و لذت می بردم که ببین حق با من وگرنه من خیلی و خیلی گناه دارم که اینقدر داره یه من ظلم می شود. و همیشه و همیشه دوست داشتم که به من ترحم شود.

    ترحم و ترحم و ترحم و من هم لذت و لذت و لذت اینه که دلیل ناکامی من این خانواده و این شرایط و این پدر مادر و ایران و این شغل و … نگم براتون .

    نتایج صفر ها صفر شاید خیلی با ارفاق بود .

    اما همه چیز تغییر کرد

    کی ؟وقتی که با آشنایی با استاپ درک کردم که من خالق شرایط هستم و به این موضوع فکر کردم و دنبال رگه هایی از جاهایی که اینطوری عمل کرده بودم و زندگی خودم را خلق کرده بودم

    دوستان خیلی کم بود توی ذهنم و شاید مقاومت داشتم

    ولی بعد از چند روز کنکاش تونستم پیدا کنم

    و همون رو گرفتم و ادامه دادم دیدم آره خودم خلقش کردم .

    البته در موارد منفی که الا ماشاالله خیلی زیاد است ولی من تصمیم گرفته بودم که تمرکز نکنم بر منفی ها.

    ولی همه چیز معجزه آسا تغییر کردم

    رییسی که تا دیروز باهاش در جنگ و جدل بودم بهترین دوستم بود

    کار ی که ازش تنفر داشتم را عاشقانه دوست داشتم

    مردمی که همیشه ازشون بدم می آمدند با من بهترین رفتار را داشتند

    خانواده که نگم براتون چقدر عالی بودند

    راننده تاکسی که از من پول نمی گرفت

    لباس فروشی که خود تخفیف می داد

    مسافرتی که یه هوییی پولش جور میشد

    دوستی که خودش من رو برای لذت بردن دعوت می‌کرد

    پولی که از جایی که فکر نمی کردم می‌آمد توی حسابم.

    من شده بودم خالق

    خیلی لذت بخش بود و هست

    ولی خوب مواردی بود که درک کرده بودم باورهای مناسبی ندارم و باید آنها را درست کنم که می شود.

    استاد جان من هر دور را درک کردم هم قربانی و هم خالق بودن را .تازه اصلا ادعایی ندارم که که خالق هستم در زندگی خودم . اما به اندازه درک خودم خیلی خوب هستم.

    دوستان اگر فکر می کنید جاهایی را در زندگی خودتان خلق نکرده اید، امکان ندارد .

    دقیق تر بشید .

    من خیلی دقیق شدم چون ذهن مقاومت داره و اصلا نمی خواد وجود عوامل خارجی را در موفقیت های ما منکر بشه و همه را ربط میده به شانس، یکبار بوده و دیگه نمیشه و هزار تا دلیل دیگه .

    ولی اگر بتونید یکی پیدا کنید و گسترشش بدین کولاک می‌کنه.

    استاد جان شما بهترین الگوی خلق زندگی هستید در همه جنبه ها

    از زندگی تون

    مهاجرت

    سلامتی

    الله و اکبر

    شما همه چی رو خلق کردید و من همیشه تکرار میکنم .

    الله اکبر

    خدایا شکرت بابت بودن تون

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  5. -
    فاطمه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1642 روز

    استاد عزیزم سلام

    سپاسگزار استاد گرامی هستم که همیشه به بهترین نحو ممکن ما را با آگاهی های ناب آشنا می کند. از شما سوالی دارم که می خواهم پاسخ شما را با توجه به قوانین جهان و اصولی که به ما آموزش داده اید بدانم.

    سوالم این است که چرا در قرآن دعاها و درخواست های بندگان از پروردگار با ضمیر جمع(ما) آمده است؟

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

    اى پروردگار ما، ما را، هم در دنیا خیرى بخش و هم در آخرت، و ما را از عذاب آتش نگه دار.

    و بسیاری از این ربناها چرا این دعا ها به صورت فردی نیامده است

    چون شما بیشتر بر فردیت تاکید دارید و بیشتر می گویید ما کاری به دیگران و اطرافیان نداریم این سوال برایم پررنگ شد

    سپاسگزارم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1291 روز

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    بینهایت سپاسگذار استاد هستم بابت آموزش ها بی نظیرشون واقعا شما بهترین استاد روی کره زمین هستین

    زمانی که ما رو خودمون کار میکنیم و خواسته ایی در ما شکل میگیره مسائل با توجه به ابعاد خواستمون شکل میگیرین تا ما اون مسئله رو حل کنیم و به خواستمون برسیم.

    مسائل چگونه حل میشن؟ با توجه به مدارمون ایده هایی الهام میشه که من با توجه به شرایط حال حاظرم میتونم اون ایده رو انجام بدم؛ ایده های خدایی رایگانن و ایده های شیطانی پولیه، باید وام بگیری باید قرض کنی

    قبل ورود به سایت من درآمد خوبی داشتم اما سپاسگذاری بلد نبودم و همش میگفتم این که کمه من بیشتر میخام، درآمدم از بقیه دوروبریام بیشتر بود اما من جای اینکه حالم خوب باشه و سپاسگذاری کنم حالم بد بود و میگفتم کمه و تو اون مدارم ایده شیطانی اومد وام بگیر و من وام گرفتم؛ علاوه بر اینکه از اون درآمد خودم لذتی نبردم وام گرفتم بدهی بالا آوردم حدود 250 میلیون؛ آرامشم زیر صفر بود.

    خواسته من زمانی که وارد سایت شدم پرداخت بدهی بود؛ فایل های دانلودی رو که کار کردم وارد مدار بالاتر شدم و مسئله خودشو نشون داد

    مسئله چی بود؟ باید سپاسگذار باشم، باید به خداوند ایمان داشته باشم، باید به خودم ایمان و باور داشته باشم؛ رو خودم و باور هام کار کردم و اصلا نمیدونم چطوری بدهیمو پرداخت کردم.

    خواسته لاغر شدن در من شکل گرفت: چه مسئله ایی به وجود اومد؟ تغذیه نامناسب و نداشتن تحرک؛ هدایت شدم به قانون سلامتی و 30 کیلو وزن کم کردم و انرژی فوق العاده ایی کسب کردم و تمرکزم بینهایت رفت بالا

    خواسته درآمد بیشتر در من شکل گرفت

    مسئله چی بود؟

    باید رو عزت نفسم بیشتر کار میکردم و پروژه هایی رو کار میکردم که درآمدم بره بالا؛ رسیدم به درآمد ماهی 50 میلیون

    زمانی که من رو خودم کار میکنم، مدارم میره بالاتر، خواسته ها بزرگ تر میشه و مسائل با جوابش میاد تا من به خواستم برسم.

    الان من در مداری قرار گرفتم که خواستم درآمد ماهی 500 میلیونه و رسیدن به استقلال زمانی و مکانی.

    چه مسئله ایی نمایان شد؟ مسیرم از محل کارم تا محل زندگیم طولانیه و فضای خونه اونجور که باید ایزوله نیس که من رو خودم کار کنم

    ایده اومد مهاجرت کن و مستقل شو و برو به شهر محل کارت؛ میخاستم خونه بخرم ولی مهاجرت کنم؛ اما گفت کمالگرایی رو بزار کن همین الان مستقل شو: منم گفتم چشم شاید باورتون نشه دقیقا همون خونه ایی که مد نظرم بود با امکانات برام با یه قیمتی که ب هرکسی میگم باورش نمیشه برام فراهم شد، نوساز کلید نخورده با ویژگی هایی که من میخاستم.

    نتیجش چیشد؟ آرامش فوق العاده ایی دارم و بینهایت خوشحالم که مستقل شدم و میتونم رو خودمو باورام کار کنم با تمرکز بالا در یک فضای کاملا ایزوله

    و ایده بعدی که اومد شهر محل کارتو عوض کن: من بیش از 5 سال تو یک شهر ساحلی کار میکردم و الان اومدم به یک شهر جنگلی که قوانین کاری کاملا متفاوته و من هیچ شناختی نداشتم ولی گفتم چشم و رفتم به شهری که بهم الهام شد برای کار کردن

    چه نتیجه ایی حاصل شد؟

    اولا اینکه من اینجا حس خیلی خوبی دارم و هر روز از دل جنگل میرم و این جنگل و سر سبزی حتی سبب درآمد بیشترم خواهد شد با توجه به ایده هایی که الهام شد و ضمن اینکه اینجا شرایط کاری بسیار وسیع تر و گسترده تره و اون سبکی که من میخاستم اینجا دقیقا باب میل ونه و باور فراوانیم هم هر روز تقویت میشه چرا که اینجا بینهایت ساخت و ساز زیاده؛ بناهای لوکس و سوپر لوکس و بناهای بسیار قوی با هزینه های هنگفت همون چیزی که من دوست داشتم؛ رو بناهای سوپر لوکس کار کنم.

    مسئله بعدی؟ من زمانی که درگیر وام بودم برای اینکه واممو بتونم پرداخت کنم؛ مسئله ایی به وجود اومد که آقا کسی تورو نمیشناسه و ایده اومد سایت بزن( قبل ورود به سایت) و من سایت زدم و مسئله الانم اینه که سایت اون پویایی که باید نداره و ایده اومد خودت دست بکار شو؛ شروع کن به تولید محتوا، هم دیگه هزینه ایی بابت تولید محتوا نخواهم پرداخت، هم سایتم مطالبش کاربردی تر و واقعی تر خواهد بود به جای کلمات و جمله های خسته کننده، سایت پویا تر میشه و من گفتم چشم

    تماس گرفتم با مسئول سایتم؛ گفتم فضایی برام ایجاد کنه تا من بتونم خودم محتوا تولید کنم رو سایت و دیروز اولین محتوا رو رو سایت منتشر کردم

    زمانی که من به خواستم میرسم در مدار بالاتر قرار میگیرم و خواسته من بزرگ تر میشه و بعد مسئله به وجود میاد و بعدش ایده حل مسئله میاد؛ قانون ایده و الهامات اینه که اولا ایده با شرایط موجودت میاد، رایگانه و پولی نیست و من بدون در نظر گرفتن نتیجه و بدون اینکه بگم این ایده که منو به خواستم نمیرسونه باید ایده رو به بهترین شکل ممکن انجام بدم و سپس ایده بهترو بهتر میاد

    خواسته الانم رسیدن به استقلال زمانی و مکانیو مالی

    شک ندارم بهش میرسم؛ چون اگر قرار نبود بهش برسم اصلا این خواسته در من شکل نمیگرفت؛ الان یک انرژی تو دهنمه که قراره تبدیل بشه به ماده تو دنیای من

    ضمن اینکه من از منفی 250 میلیون رسیدم با مثبت 300 میلیون تو یکسال؛ الان من آرامشم خیلی بیشتره، الان من ایمانم به خودم و خدام خیلی بیشتره، عزت نفس و اعتماد به نفسم خیلی بیشتره، آگاهی هام بالاتره، بهتر رو خودم کار میکنم و ما یک قانونی هم داریم به نام قانون تصاعد؛ رسیدن از صفر به درآمد ماهی 50 میلیون خیلی سخت تره تا رسیدن از درآمد 50 میلیون به 500 میلیون

    استاد عزیزم افلاطون نوروزی با تموم وجود عاشقته و من اینجا، تو سایت شما و با آموزش های شما آروم آروم رشد کردم و به زودی میام بهتون خبر میدم که استاد من به استقلال زمانی و مکانی و مالی رسیدم

    خدایا شکرت

    زمانی که من وارد این سایت شدم 250 میلیون بدهی داشتم، خبری ام از آرامش نبود

    وقتی که وارد ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2234 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام آقا افلاطون عزیز

      سرعت و تندی کار را مجوی، بلکه خوبی و برگزیدگی آن را سعی کن زیرا که مردم از تو نپرسند در چه مدت کار را انجام دادی بلکه خوبی و بی نقصی آن را می‌جویند.(افلاطون)

      داستان هدایت شما خواندم، بسیار زیبا و جذاب بود. مررررسی از این تعهد و پشتکاری که داشتید، مررررسی بخاطر نتایج فوق العاده ای که گرفتید. مررررسی که رد پا گذاشتید که برای ساختن باوری محکم برای کسانی هنوز اول راه هستند. منم از نتورک با مباحث موفقیت آشنا شدم.

      بهرحال بهتون تبریک میگم این اندام رویایی و این زندگی عالی که ساختید.

      منتظر کامنت پر از شور و شوق شما که به آزادی زمانی و مکانی رسیده اید هستیم.

      روز به روز، ساعت به ساعت، لحظه به لحظه شادتر،آرام تر،ثروتمند تر،سرحال تر، توحیدی تر، سپاس گذارتر، آزادتر، رها تر و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید، به لطف خدای مهربان

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        دوست عزیزم سلام

        همین دیروز بود که اتفاقی به صفحه شما هدایت شدم و عکس پروفایلتون رو دیدم و تحسین کردم شمارو و عکستون رو

        بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرده و با دوستان نازنینی چون شما آشنا شدم و هر روز این دایره دوستان بی نظیر من وسیع تر میشه

        بینهایت سپاسگذارتونم که برام کامنت گذاشتین و بینهایت سپاسگذارم بخاطر انرژی که برام فرستادین

        این جمله ایی که از افلاطون گفتین هم نشانه ایی بود از خدا برام قطعا این نشانه رو سرلوحه کارم و امورم قرار میدم و ازتون تشکر میکنم که زبان خدا شدین برام

        بهترین هارو براتون میخام دوست عزیزم

        آرامشی خدایی و ثروت و نعمت آسمانی و الهی رو براتون خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
          مدت عضویت: 1388 روز

          سلام افلاطون جان

          داداش گلم

          بابت کامنتی که تو فایل دیروز دادی من کلی پیام دادم ولی نیومد

          دمت گرم از این همه موفقیت از این همه چشم زیبا بین از این همه مثبت نگری

          کلی ازت ایده گرفتم که تو کاله هم دنبال فراوانی باشم

          اگه تونستم فردا میام پیشت که ببینمت

          الگوی منی دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
          مدت عضویت: 1388 روز

          سلام افلاطون جان

          داداش گلم

          بابت کامنتی که تو فایل دیروز دادی من کلی پیام دادم ولی نیومد

          دمت گرم از این همه موفقیت از این همه چشم زیبا بین از این همه مثبت نگری

          کلی ازت ایده گرفتم که تو کاله هم دنبال فراوانی باشم

          الگوی منی دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1954 روز

      سلام افلاطون عزیزم

      نمیدونی چقدر خوشحال هستم از اینکه کامنت های پر از عشق و برکت و فراوانی تو رو میخونم

      رفیق بهت افتخار میکنم

      که از چنین شرایطی به همچین موقعیتی رسیدی اون هم توی این مدت کوتاه

      برات بهترین ها رو می‌خوام

      اما می‌خوام یک اعترافی هم بکنم که ذهن نجواکرم خودم رو با تو مقایسه می‌کنه

      در صورتی که من خودم همین الان خیلی جلوتر از خودم هستم

      زدم توی دل ترسم و مهاجرت کردم به یک شهر زیبا

      هنوز نتونستم پول بسازم ولی تمام تلاش خودم رو دارم انجام میدم

      و خداوند هم داره کمکم می‌کنه

      اما ذهن من فقط پول رو میبینه

      اون هم پول زیاد مثل تورو ولی چی بگم از این ذهن که میخواد تا امیدم بکنه

      اما همینجا بهش میگم که من هم میتونم چون ارشیا رضا حمید افلاطون سعیده رزا و خیلی دیگ از دوستان سایت توانستند پس من هم میتونم به شرطی که باور کنم و عمل کنم و بهم گفته میشه بقیش

      خدایا شکرت بابت این دوستان عالی و ثروتمندی که دارم

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        جواد جان دوست عزیزو نازنینم سلام

        جواد جان بینهایت ازت سپاسگذارم که برام کامنت گذاشتی

        بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرده و دوستان نازنینی چون تورو دارم جواد جان

        من شغلم به گونه ایی هست که اعداد و ارقام خیلی بالاست آقا جواد؛ افرادی رو باهاشون ملاقات میکنم که قیمت یه ملکشون 50 میلیارده، 100 میلیارده

        دوستایی دارم که جلو جشم من از صفر تو کمتر از چند سال به 100 میلیارد ثروت و دارایی رسیدن ما باهم شروع کردیم ولی اونا الان 100 میلیارد ثروت دارن؛ من میتونم شبانه روز بگم خدایا من کجا و اونا کجا؛ البته قبل ورود به سایت همین بودم.

        اما زمانی که وارد سایت شدم از یه قائده پیروی کردم که ببین از دیروزت از یه هفته قبلت از یه ماه قبلت از یه سال قبلت پشرفت داشتی؟ اگه داشتی تو مسیر درستی؛ آقا جواد برا منم تو شروع مسیر درستم پول نبود حال خوب بود، آرامش بود

        آقا جواد غریزه ما انسان ها به اینصورته که ما به هر جایگاهی میرسیم جایگاه بالاتری میخایم؛ اگر این غریزه نبود این دنیا اینقدر پیشرفت نمیکرد؛ ایلان ماسک کشتی فضایی به فضا نمیفرستاد

        آقا جواد به 1 میلیارد رسیدی: 10 میلیارد میخای، به 10 رسیدی 100 میلیارد میخای به 100 رسیدی 1000 میلیارد میخوای: به 1000 میلیارد رسیدی باز میبینی خیلیا هستن 1000 برابر 1000 میلیاردو دارن

        پس منو تو فقط باید از الانمون لذت ببریم از مسیرمون لذت ببریم این دنیا مقصدی نداره نه برای موفقیت نه برای ثروت فقط مسیره؛ مثلا اینطوری نیست که اقا جواد به 100 میلیارد ثروت رسید بگه خب بالاخره تموم شد نه اقا جواد این دنیا کلا مسیره و مقصدی وجود نداره پس باید از این مسیر لذت برد؛ هر روز خودتو فقط با دیروز خودت مقایسه کن تصحیم مسیر کن و سوت زنان لذت ببر

        اقا جواد بخدا قانون جواب میده؛ بخدا پول میاد 100 میلیون 200 میلیون بقول استاد برا یه ثانیشه میلیارد میاد یه قانون ثابته؛ به خواسته هات توجه کن، خلقش کن، خدا رو شکر کن و خواسته بزرگتر شکل میگیره بهش توجه کن خلقش کن بزرگترو بزرگترو بزرگتر

        اقا جواد همین که ما اینجایم بخدا 10 هیچ خوبه که 100 هیچ از کسایی که اینجا نیستیم جلوییم

        به قانون تصاعد فکر کن آقا جواد؛ یه روزی میای میبینی 1 میلیارد پول تو حسابته

        اقا جواد اینجا پول و ثروت و خوشبختی با همه؛ رفیقایی دارم 50 میلیارد داریی دارن ولی شبو روزشون بهم دوختس بخدا من 1000 برابر بهتر از اونا دارم زندگی میکنم؛ اینجا پول، ثروت، خوشبختی و درست زندگی کردن باهم میاد

        آقا جواد تا میتونی سپاسگذار خدا باش و خیلی زود میای بهم میگی از شرایط مالیت بخدا شک ندارم میای میگی از ورودی های مالیت از معجزه های مالی که تو زندگیت رقم خورد فقط از امروزت لذت ببر، از الانت لذت ببر ما یه ماموریت داریم از الانمون لذت ببریم

        دوست دارم جواد جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          جواد صنمی گفته:
          مدت عضویت: 1954 روز

          سلام افلاطون عزیزم

          بسیار خدارو شکر میکنم که چنین دوستانی در این سایت دارم و دارم ازشون یاد میگیریم و سعی میکنم در زندگیم استفاده کنم

          نکات بسیار ارزشمندی بهم گفتی

          که در هر موقعیتی باشیم باز هم بالاترش رو میخوایم

          و این کار ذهن هست که نجوا می‌کنه و نا امید می‌کنه

          چقدر کامتت برام درس داره چقدر باید بارها بخونمش

          برای همین کپی کردمش که بارها و بارها برای خودم بخوانم و یادم نره که چی می‌خوام و به چی می‌خوام برسم

          بسیار ازت سپاسگزارم افلاطون عزیزم

          آره راست میگی

          من بکروزی میام و از نتایج عالی بابام می‌نویسم

          ولی همین الان هم از خودم خیلی جلوترم

          اون روزی که این کامنت رو گذاشتم اول مهاجرتم بود و کاری نداشتم

          اما خدا بزرگ دستانش رو برام فرستاد و الان ن تنها کار دارم که با دوستان جدید و فوق العاده ای آشنا شدم که بزور منو دعوت می‌کنند خونشون و از لطف و محبت خودشون بهم ارزونی میکنند همین دیشب برام اتفاق افتاد

          خدایا شکرت

          اعتبارش همش از خودشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          زهرا گفته:
          مدت عضویت: 1431 روز

          سلام به شما دوست عزیز و گرامی آقای افلاطون نوروزی

          قبلا یکی از کامنتهاتون رو خونده بودم که خطاب به استاد گفته بودید من اسمم خاصه و یادتون میمونه چون میخوام از نتایجم زیاد بنویسم و الان تحسین میکنم شما رو برای اینکه انقدر نتایج عالی گرفتید و ان شاالله روز به روز بیشتر از نتایجتون بنویسید واقعا برای خود من خیلی الگوی باورپذیری هست این کامنتتون رو که خوندم در جواب به آقای صنمی خیلی منطقی پاسخ دادید که هرکس باید خودش رو با قبل خودش بسنجه نه با دیگران نگاه مقایسه ای که از بچگی تو ذهن ما حک شده باید اصلاح بشه منم درامد رشد سه برابری داشته که قبلا آرزوم بوده ولی الان عادی شده برام هرروز باید این نکته رو به خودم یادآوری کنم زندگی یه مسیره هیچ مقصدی در کار نیست من فقط باید از دیروزم بهتر عمل کنم و بجای مقایسه الگو بگیرم تا ذهنم قانع بشه

          ازتون سپاسگزارم از اینکه نتایجتون رو به اشتراک میذارید چون اینطوری برام منطقی میشه که منم میتونم

          ان شاالله همیشه در مسیر فراوانی و ثروت باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    به نام رب وهاب و غفورم

    سلام به دوستان و خانواده عزیزم

    روز 74 ام

    استاد عزیزم عاشقتونم که چقدر در و گوهر میگید و صحبت هایی رو الان در این فایل داشتین، که آگاهی هایی بودن که دقیقا بشون احتیاج داشتم، و پریروز که اومدم ذهنم رو حلاجی کنم که چرا یک سری صحبت های ریز درونی داره که همش میگفتم خدایا هدایتم کن، من این صحبت ها رو دوست ندارم، این بگو مگوها مال قبلا من که هیچی از قوانینت نمی دوستم، و بعد در صحبت هایی که با دخترعمه ام به فایل “چگونه از تضادهایمان اهرم بسازیم”، هدایت شدم که فوق العاده بود و چقدر لذت بردم، و فایلی هست که باید هزاران بار گوش کنم و به درد الانم میخوره، و این رو دریافت کردم که هر تضادی باشه در نهایت حل میشه و اگر هم تضادی هست در هر صورت به نفع منه اگر من بیام بشینم ازش مسئله بیارم بیرون حل کنم، و وقتی حل شد دیگه این تضاد و تضادی از این نوع رخ نمیده، و دیروز دیدم که خواهرم گفت استاد فایل جدید گذاشتن، دیروز فایل رو دانلود کردم ولی وقت نشد ببینم و الان اومدم دیدم و چقدر لذت بردم و چقدر هم راستا با فایلی بود که خدمتتون عرض کردم.

    یادم میاد اواخر سال بود که می دیدم لباس شویی همش موقع شستن لباس ها ارور میداد، از توی دفترچه راهنماش چک کردم که ارور مربوط به کمبود آب بود، و بعد اومدم چک کردم که آب فشارش خوبه و حتی همزمان با اینکه لباس شویی داره کار می کنه کسی جای دیگه خونه از آب استفاده نمی کنه و همه چیز اوکیه، و بعد فهمیدم که اشکال چی میتونه باشه، و از طرفی می تونستم زنگ بزنم نمایندگی که بیاد درستش کنه، ولی با خودم گفتم دوست دارم خودم حلش کنم، قطعا می تونم اینکارو انجام بدم حتما تو اینترنت و یا یوتیوب در موردش هست، و خداروشکر من یه ویژگی تو خودم دارم، که هیچ چیزی نشد نداره، و اینکه برای هر مسئله ای هزاران راه حل وجود داره، و اینکه حتما می تونم یکی دوتا راه حل رو خودم پیدا کنم و مسئله رو حل کنم، هم همیشه تو درس ریاضی اینجوری بودم، سعی می کردم مسائل رو از زاویه دید خودم حل کنم و همیشه هم خداروشکر موفق بودم، و برای همین در مورد بحران هم مدیریت خیلی خوبی دارم. یا مثلا اگر توانایی ای رو ببینم کسی داره، نمیگم وای چه سخت فلانی چطوری بلده این کارو انجام بده چجوری می تونه این حرکت ورزشی سخت رو انجام بده؟ و همیشه می گفتم اوکی این توانایی رو منم میتونم از طریق فلان منبع و یا راهکار به راحتی یاد بگیرم و چیزی نداره، این چیزی نداره خلی ورد زبونم بود و همیشه خواهرام می گفتن تو توانایی های دیگران رو با این نگاهت نادیده میگیری، در حالی که اینم منظور من رو متوجه نمیشدن که من کاری و حرفه ای و توانایی که اون فرد داشت رو تحسین می کردم ولی در عین حال فکر نمیکردم که من نتونم انجامش بدم، و یا عدم توانایی خودم ببینم، و میگفتم اگر بخوام منم میتونم یاد بگیرم.

    خلاصه با سرچ کردن در یوتیوب متوجه شدم که چجوری میشه فیلتر رو عوض کرد و یا تمیز کرد، بلافاصله یک فیلم آموزشی رو دیدم و دقیقا طبق اون عملیات رو انجام دادیم من و پدرم و به بهترین شکل حل شد بدون اینکه نیاز باشه نمایندگی بیاد و این قضیه اعتماد به نفس زیادی به من داد.

    همینطور میخواستم شیر و لوله دستشویی رو عوض کنم و تو ذهنم اومد که موقع خرید شیر و لوله جدید از خود فروشنده میپرسم و یا نهایت یک فیلم آموزشی میزارم و کار رو انجام میدم و مسئله به همین شکل حل شد.

    در نهایت بعد از حل کردن مسائل تو زندگیم همیشه احساس قدرت میکردم، احساس جرئت مندی می کردم و این اعتماد به نفسی که حاصل از این حل کردن مسئله به سراغم میومد، باعث میشد که تصویر سازی و تجسمی که در مورد آیندم انجام میدم با قطعیت بیشتری همراه باشه.

    مثلا اگر تجسم می کنم که خونه دارم و دارم به صورت مستقلانه و یا همراه همسرم زندگی می کنم خودم رو آدمی میدیدم که به کسی احتیاج نداره و خودش از پس کاراش برمیاد. وابسته به کسی نیست و این تصویر سازی ها با قطعیت بودن و برای همین احساس فوق العاده ای هم ازشون می گرفتم.

    استاد عزیزم خیلی خیلی خیلی سپاس گزارم که برامون فایل پر می کنید، عاشقتونم.

    مریم خانم از شما هم سپاس گزارم که فوق العاده فیلمبرداری می کنید، عاشقتونم.

    استاد فوق العاده خوشتیپ و خوش اندام و زیباتر شدین، تحسینتون می کنم

    دوستان عزیزم افتخار می کنم که با شما هستم، عاشقتونم.

    عاشقتم خدا برای این نعمت و رحمت

    در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    امید سعادت پور گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و تمامی شیفته گان رشد شخصی

    دیدن و شنیدن این فایل بعد از مدت ها کار کردن روی شخصیت خودم مجدد احساس بی نظیر خالق بودن خودم در زندگی ام را در من زنده کرد؛ باورها و ویژگی های شخصیتی که از دوره 12 قدم در من ایجاد شده اند. اینکه مولد و محرک و پویا در ساخت ثروت، حل مسائل و باور داشتن قدرتی که الله مهربان به من عطا کرده تا زندگی بهتر و با کیفیت تری داشته باشم.

    چقدر مهم است که من همواره به خودم یادآور شوم که من می توانم خالق شرایطم باشم. چقدر این حرف آرامش را در وجود من برقرار می کند. چقدر این حرف ها متفاوت و متمایز از آن چیزی است که از دیگران می شنوم.

    به یاد می آورم زمانی که تازه به شروع دوره 12 قدم کرده بودم ایده های بسیاری به من الهام میشد که وسایلی که در خانه هستند را خودت تعمیر کن و باورش حتی برای خودم هم سخت بود که من توانستم این وسایل را تعمیر کنم؛ و آن احساس بی نظیری که در من ایجاد میشد، آن خود باوری، ارزشمندی، عزت نفس و اعتماد بنفس بی نهایت برایم ارزشمند و دوست داشتنی بود.

    به یاد می آورم که در آغاز این ترس در من بود که نکند آن را خراب کنم و یکبار هم دقیقاً بخاطر اینکه قبل از شروع به کار نکات ایمنی را رعایت نکرده بودم اتفاقی افتاد که ترس من را چندین برابر کرد ولی صدایی در درون من به من می گفت که آرام باش و ایده ها برای اصلاح کار به ذهنم میرسید و من قدم به قدم آن ها را انجام دادم.

    چقدر احساس من پس از آن روز عالی شده بود، چقدر ایمان من پس از درست شدن وسیله من از اینکه توانسته بودم ذهنم را کنترل کنم و اینکه خدا مرا در این مسیر همراهی و هدایت می کند، بیشتر شده بود. خدایا شکرت

    دوست دارم بی نهایت از این مسیر بگویم. در آینده از کارهای بزرگ تری که انجام دادم بیشتر برایتان می نویسم.

    در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    بانو اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم شایسته

    چقدر فایل قوی ای بود استاد

    چقدر حرف توشه آدم ها دو دسته اند

    یک: کسانی که قربانی هستند و همه اتفاقات و به گردن دیگران میاندازند

    دو: افرادی که عزت نفس بالایی دارند و خودشون و خالق زندگی خودشون میدونن

    به نظرم ساعت ها باید همین دو مورد و نگاه کرد و بهشون فکر کرد

    استاد ترجیح میدم اول این دو گزینه رو هضم کنم ساعت ها در موردش فکر کنم و بعد نکته های جدید از فایل دربیارم

    واقعا مفید و پر مغز هستن فایل های استاد جان

    هوالحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان گرامی خداروشکر چقد عالی که شما رو داریم که ما روتکون میدی سپاسگزارم خواستم یه کاری که من انجام دادم واسه عید واسه در ورودی خونمون دروازه که دستگیرشو عوض کردیم همسرم و دوستش خواستن بزارن و یه کاری کردن که اون دستگیره شکست یه قسمت رو وصل شد یه قسمتش از هم جداشد که همسرم گفت این جنسش خوب نبود شکست که من چند روز همش فکر میکردم و یه روز تصمیم گرفتم خوبش کنم و رفتم چسب گرفتم خیلی راحت بهش چسبوندم و از قبل هم هی به همسرم میگفتم درستش کن و اون خیلی میگفت باید عوض بشه و این شد که خودم انجامش دادم واقعا واقعا واقعا درست میگین من درستش کردم هر دفعه میبینمش یاد کار خودم میفتم و کلی از خودم لذت میبرم و یه احساسی که چقد من خودم کارا رو میتونم انجام بدم البته که استاد از وقتی که تو این مسیر هستم نشده تقریبا اکثر کارای که به من داده میشه رو انجام ندم کلا خیلی قوی شدم واقعا تمام سعی ام رو میکنم برم تو دل ترس هام اصلا این کار برام لذت بخشه یه جورایی ومن دو روز هست که این دوره ی بی نظیر رو خودم خریداری کردم که شاید دو یاسه بار گوش دادم که یه مسئله که خیلی اون زیر زیر بود خودش حل شد واقعا برام جالب بود خداروشکر بابت داشتنتون که راهنمای ماشدین خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: