https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/09/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-09-25 08:44:482024-02-26 20:46:09سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 110
192نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام بر استاد و مریم جان و همه دوستان عزیز. استاد بسیار ممنونم از توضیخات جامع تون در باره این قلعه. یادمه در قسمتی که دوستتون راجع به این قلعه توضیح می دادن و مریم جان دنبال فیلم گرفتن از تهیه غذای جنگلی ( چیزی شبیه به کوکوی سیب زمینی با گوشت داخلش که روی آتش تهیه شده بود)رفته بود شما چقدر سورپرایز شدین و با خوشحالی به مریم جان توضیح دادین که این قلعه در فلان جا بوده و من نمی دانستم. بسیار زیبا و تاثیر گذار بود داستان این ادوارد. مریم جان چه کفش خوش رنگی پوشیده بودی. نارنجی خوش رنگ. رستوران هم عالی بود . همیشه به سفر و دلخوشی.
سلام درود خدمت هر دو استاد عزیز و دوستان عباس منشی
بابت این فایل استاد خیلی مچکرم واقعا بازم دارین نکته های بسیار بسیار باارزش بصورت رایگان به ما هدیه میدین
یه نکته استاد گفتین که ما فکر میکنیم هر کی که کاربزرگی انجام داده اون آدم قدرت خاصی داره یا رابطه خاصی با خداوند داره ویا استعداد خاصی داره نه اینطور نیست اون آدم قوانین درک کرده که شما هم استاد عزیز تو بسته ثروت و کشف قوانین زندگی بارها تو ضیح دادین که دنیاطبق قوانین عمل میکنه و تو این فایل با عمل ادوارد عزیز ثابت شد برای من خیلی مچکرم و نکته بعدی که برای من بسیار بسیار بسیار خیلی جالب بود در مورد حضرت موسی ودریایی که به دستور موسی باز شد که اینطور نبوده!!!!!؟؟؟؟خود من سالهاست که باور کرده بودم خدا فقط برای موسی اینکارو کرده بوده در صورتی که طبق قوانین خیر اینطور نبوده موسی تو زمان مناسب و مکان مناسب بوده که دریا براش بازشده استاد شما دارین زندگی منو از خیلی از باورهای اشتباه نجات میدین بسیار بسیار بسیار سپاسگذارم
استاد ماجراهای این سفر شما چه میکنه با روح و روان ما..امروز رسیدیم به جایی که شما 15 سال پیش به عنوان یک موفقیت عجیب توی یه وب سایت در موردش خونده بودید و آرزوی دیدن اون توی ذهن شما شکل گرفت و امروز با هدایت خدا در بهترین زمان شما در این مکان زیبا هستید..قلعه ی مرجانی یا coral castel
چه زیبایی و خلاقیتی توی طراحی و ساخت این مکان صورت گرفته…همه چیز داره…صندلی ، تخت ، کتابخونه ، هات تاب و … چه قدر ادوارد قصه ی ما با وجود شکستی که تجربه کرده این چنین قلعه ی اسرارآمیزی رو ساخته اونم به تنهایی در دل تاریکی و سکوت شب…چه لذتی برده ادوارد در لحظات ساختش..چه قدر با خودش در صلح بوده و عشق میکرده با کاری که انجام میداده…
این همه زیبایی و طراحی فضا ها و گل هایی که از همه نوع و همه رنگ اینجا هست…چه قدر تحسین میکنم ادوارد رو که فراتر از ذهن الان ما اون زمان عمل کرده…ادوارد کاری رو انجام داده که تا مدت ها یه معما بوده برای بشر و اون ثابت کرده که می شود…چه قدر زیباست این فضای چمن دور قلعه…
چه قدر این راهنمای تور امروز شما با شور و هیجان و ذوق داره برای شما اسن مکان رو معرفی میکنه انگار خودش هم اولین بار هست که اینها رو بیان میکنه و به تازگی اینها رو فهمیده..همین قدر عاشق کارش هست و از انجامش لذت میبره…دمش گرم…
چه قدر قشنگ که برای راحتی بازدیدکننده ها به اونهایی که دوست داشتن چتر دادن که آفتاب اونها رو اذیت نکنه…تحسین میکنم این احترامی رو که به راحتی بازدیدکننده میزارن…
چه قدر همه با لباس ها و پوشش زیبا و رنگارنگ و ساده ای اینجا هستن…خداروشکر…
چه رستوران ساده اما خفنی هست و غذایی لذیذ که روزی امروز شما هست…خداروشکر خدای من که با همین مواد ساده و یکسان چه قدر میشه غذا و مزه و طعم خلق کرد…
تحسین میکنم ورودی زیبای کورال کسل رو چقدر زیبا و با گل و گیاهان و سنگ های زیبا تزئینش کردن
تحسین میکنم ذوق و شوق استاد رو برای دیدن کورال کسل و همچنین رابطه عاشقانتون رو که مرتب به هم میگید عاشقتم من
تحسین میکنم ادوارد رو که این قلعه ی زیبای مرجانی رو درست کرده و این همه جذابیت از اون زمان تا الان ایجاد کرده و کلی آدم اومدن و از دیدن این قلعه لذت بردن
کلا آدم ها وقتی در مورد یک چیزی شناخت ندارن خیلی عجیب و غریب و خاص و داستان سازی های ماورائی در مورد اون موضوعی که در موردش شناخت ندارن ایجاد میکنن، مثل پولسازی میمونه، طرف وقتی میبینه یک نفر خیلی خوب پول میسازه اگر نگه این فرد دزده و باورهای مالی بد نداشته باشه میگه این یک آدمه خاصه و کسی نمیتونه از پس این کار بر بیاد.. یا خیلی بزرگش میکنه توی ذهنش و میگه این یک غوله این یک نابغست یا میگه اینها استثناء هستند در صورتی که وقتی به شناخت و آگاهی میرسی میبینی که اون هم یک انسانی بوده عین خودت که خودش رو باور کرده خدا رو باور کرده و قانون رو درک کرده و اومده این کار به ظاهر بزرگ رو انجام داده
تحسین میکنم فضا زیبا کورال کسل که با درون گرفته شده و از بالا چقدر منظم و زیبا به نظر میرسه و چقدر طبیعت سرسبز و فوق العاده هست
تحسین میکنم رستوران حرفه ای رو که باربیکیو داره و کلی گوشت خوشمزه میشه ازش خورد
راستی تحسین میکنم این تورلیدر پرانرژی رو که با عشق داشت در مورد کورال کسل توضیح میداد و همچنین تحسین میکنم استاد عزیز رو که رفت قانون ساخت اهرام مصر و کورال کسل رو در آورد و فهمید که این بناها چطور ساخته میشن با استفاده از اهرم و علم و دانش چقدر فوق العاده هست که میتونه مسائل ما رو حل کنه و اینها همش هدایت های الله مهربان هست که به انسان الهام میکنه که چطور مسائلش رو حل کنه و این توانایی رو خدا به انسان ها داده و لطف خداست.
چقدر حالم خوب می شه وقتی استاد از قوانین بدون تغییر حرف می زنه قوانینی که حتی برای پیامبران هم هست وخداوند تبعیضی قائل نمی شه.
اینکه اگر دریا برای موسی شکافته شده به دلیل این نبوده که او برتر افریده شده یا خداوند بیشتر دوستش داشته یا بیشتر هواش رو داشته .
چون موسی با باورهاش در مدار درست قرار گرفته هدایت می شه در زمانی که قوانین به شکلی که به نفع موسی هست عمل می کنند موسی در اون نقطه قرار می گیره.
اگر اهرام مصر تخت جمشید یا این سازه عجیب ساخته شده کمکهای غیبی نبوده فقط این افراد قوانین جهان رو کشف کردند در مسیر درست قرار گرفتند واستفاده کردند از قوانین.
وچقدر تحسین برانگیز هست که یک انسان با این وزن کم در سالهای دور که چنین پیشرفتهایی نبوده تونسته با درک قوانین جهان به تنهایی چیزی بسازه که انسانها هنوز متعجب هستند.
وتحسین برانگیز هست ذهن ثروتمندش که همون موقع سعی کرده از چیزی که ساخته ثروت بسازه.
واین داستان مدام بهم می گه خودت هستی که زندگیت رو می سازی کافیه قوانین جهان رو بشناسی ودرست استفاده کنی ان وقت زندگیت سرشار از زیبایی می شه خدا بین تو وبنده های دیگش فرقی قائل نشده وچه حس زیبایی هست.
استاد ومریم عزیز متشکرم که چشمان ما رو به دیدن زیبایی ها وشگفتی ها عادت می دید.
ونوش جانتون این غذای لذیذ ونوش جانتون این ازادی مالی وزمانی ومکانی .
این ثروتی که باعث می شه به خواسته سالهای گذشتتون برسید.
این ثروتی که باعث می شه هدایت بشید به دیدن زیبایی ها .
مکانی که استاد این همه سال قبل ازش آشنایی پیدا کرده بوده و خلی هم دوست داشته که این مکان تاریخی و نامدار را روزی از نزدیک مشاهده کند که چی به چی است
بلاخره رویا داشتن این چنین نتیجه می دهد
و با صحبت های که با دوستان داشته می داند که این مکان نامدار و دوست داشتنی در همین نزدیکی هاست
و حالا آمدیم به این موزه ادوارد
کسیکه با این وزن و قدش کلی حرف دارد
عاشق شدن هم چی چیزهای در پی دارد
و شکست عشقی انسان را به کجا ها می کشاند
شکست برای انسانها نتایج متفاوتی دارد
حالا این شکست می تواند عشقی باشد یا مالی
و این به خود آدمها بر می گردد که چگونه به این موضوع نگاه می کند
یکی از شکست خوردن کارش به اعتیاد و جنون و دیوانگی و پوچ بودن زندگی می رسد
اما برای یک دیگر شکست می تواند یک سکوی قوی برای رشد و پیشرفت باشد
داستان این قیصه ماهم خلی جالب است که این چنین کاری که برای خلی از انسانها دور از باور است
اما این آدم به نظرم قانون راخوب باد بوده
همان قیسم که استاد هم بیان کردند
همه چیز در زندگی ما انسانها قانون دارد
باید اول قانونش را بلد شویم تا نتایج خوب و مد نظر مان را بدست آوریم
ثروتمند شدن قانون دارد که باید آموخت
سلامت بودن قانون دارد که باید آموخت
خوشبخت بودن قانون دارد که باید آموخت
روابط قشنگ و رویایی قانون دارد که باید آموخت
در صلح بودن قانون دارد که باید آموخت
و صدها موضوع دیگر در زندگی ما انسان ها قانون دارد که باید قانونش را بلد شویم تا نتایج عالی کسب کنیم
ابن موزه جذابیت های خاص خودش را داشت
و حالا اینکه اینجا بهدیم فضای جالب و جذاب تبدیل شده است و این چنین انسانها می آیند و با عشق از اینجا دیدن می کند و معلومات را هم در این مورد کسب می کند
منم نگرشم این است که هیچجادو و حنبلی در کار نبوده
قانون جهان را نمی تواند تغیراتی در آن اعمال کند
بلکه باید قانون انجام دادن یک کاری را آموخت
و جذابیت و ویژگی های زیادی داشت این موزه ادوارد
و بازهم ممنون شما استاد خوبم هستم که اینقدر خوب معلومات مفید و ارزشمند را برای مان از این موزه جالب شریک ساختید
و این رستوران محلی هم جذابیت خلی باحالی داشت
خلی پاکیزه تمیز مرتب و جذاب بود.
و عجب غذاهای جالب و خوشمزه را انتخاب کرد و نوشجان تان
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام استاد قشنگم وای وای میخوام امروز یه درس خیلی مهم که خودتون بارها درموردش صحبت کردین رو اینجا با شما و دوستان به اشتراک بزارم. من تقریبا یکی دوماه پیش یک ورکشاپ خیلی مهم رو شرکت کردم توی تهران و خودم سنندج زندگی میکنم، حساب کنید من تا حالا تهران نیومده بودم بااینکه خیلی دلم میخواست دیگه قسمت این شد خودم توی کارم پیشرفت کنم و با پول خودم بیام اینجا با داداش کوچیک تر از خودمه اونم نیومده بود تهران. الان که این تجربه رو مینویسم تهرانم و روی تخت هتل فایل صحبت شما با سیدعرشیانفر رو گوش میدم که در مورد حس خوب صحبت میکنید. اتفاقا خیلی یه هویی شد که این موضو دارم گوش میدم. امروز بیدار شدم از خواب صبحانه اینارو خوردیم و رفتیم پیاده تا بازار شوش، وای نگم چقد حسم بد شد یعنی علنا حالم رو خراب کرد پر از تصاویر نازیبا و زشت پر از معتاد پر از آلودگی و لجن و فقر.
با داداشم هی با شوخی میگفتم فلان چیز مواده پر از کراکه هی با این کلمات بازی و شوخی میکردیم بدون اینکه حتی این چیزارو بشناسیم اینقد اینارو که حتی به شوخی گفتیم به جایی هدایت شدیم که پر از موادی و معتاد بود خدددایا نگم براتون داشتم توی دلم حالم بهم میخورد خیییلی حسم خراب شد از این همه آلودگی و لجن خدای من.
هی به داداشم میگفتم ببین اینقد با این چیزا(مواد تریاکو و..) شوخی کردیم، تا آخر به جایی هدایت شدیم که پر از کثافت و معتاد بود.
دوستان خواهش میکنم حتتتتتی به شوخی با کلمات و چیزهای منفی رو به زبون نیارید توروخدااا که تبدیل به واقعیت میشه.
دیگه با داداشم یه درس بزرگ گرفتیم و بهش گفتم دیگه حتی یه کلمه از این چیزا نگی اونم دیگه قبول کرد و از ظهر تا الان که ساعت 11 شبه چیزی از این موارد نگفته.
دیگه این هیچی حسم یه جوری خراب شد که گیر یه راننده اسنپ افتادیم که مسیر کلاس سمینار من رو بلد نبود مسیر نیم ساعته رو با اساعتو 40 دقیقه اومدیم تازه تو راه هی غررر میزد این چه مملکتیه همه ی سیستمش غلطه، فلان خیابونو بخاطر جشن امام رضا بستن، من که از هیچی خبر نداشتم ولی دلم خبر میداد که داره الکی میگه مسیرو بلد نیس دیگه اون هی غررر میزد ولی من سکوت میکردم میدونستم مغز اونه که خرابه نه سیستم، فقط یاد حرفای استاد قشنگم میفتادم که میگفت طرف خودش هیچ گهی نشده(البته معذرت) داره از مملکت ایراد میگیره. حساب کن استاد طرف پیرمرد 60ساله عمری تهرانه آدرسو بلد نیس من داشتم راهنماییش میکردم منی که تو عمرم تهران نیومدم.
من از روی بلد”(برنامه مسیریاب) میگفتم از این بزرگراه برو از اینجا و از اونجا هیییی خدا.
راحت 40دقیقه به سمینار دیر رسیدم تو دلم هی بهش فحش میدادم ولی دیگه بهش پول ندادم البته خودش قبلش گفت پول نمیخوام هر چن تو دلش، دلش میخواس بهش پول بدم. خلاصه که من تا حد انفجار عصبی بودم ولی به روی خودم نمیوردم با اون حس و حال مسخره رسیدم سمینار ولی حالم خوب نشد. دیگه موقع پایان سمینار که سعادت آباد بود رفتیم پایین تر و رو ب روی هتل اسپیناس ایستاده بودیم و اسنپ زدم،
اینبار راننده اسنپ یه خانوم بود که دقیق لوکیشین رو
اومد، من گفتم به نکات مثبش توجه کنم و تو دلم میگفتم آفرین به این دست و فرمون و اینکه چقد آروم و زیبا رانندگی کرد و اینکه ماشینش چقد تمیزه و چقد دقیق مارو رسوند دم هتل که از قضااااااااااااا بگ وسایلی که توی سمینار بهم داده بودن که سرتیفیکیتم داخلش بود و خیلی برام عزیز بود رو گم کردم البته من دست داداشم داده بودم دیگه اینقد امروز اعصابمون خورد بود و داداشم یکم بی حواسی میکرد تو خیابون و ماشین اینا بود اینقد بهش گفتم چرا اینقد گیجی چرا دست و پا چلفتی هستی که باعث شدم این اتفاق برام بیفته. من میدونم باعث و بانی تمام اتفاقای امروز خودم هستم و اینکه باید همیشه مراقب ذهن لعنتیمون باشیم. روزی که قلب خاموش باشه و ذهن سلطان بشه روز اتفاقای منفیه.
همیشه با قلبتون ارتباططون رو درست کنید دوستان. چون تموم حسای خوب از قلب سرچشمه میگیرن وقتی حست بد باشه پشت سر هم بدبیاری میاری. ولی من میخوام بازم مثبت فکر کنم و به اون مجموعه پیام دادم که فایل سرتیفیکیت رو اگه ممکنه برام بفرستن و اگر هم نفرستادم، ناراحت نمیشم چون علم من و اعتبار من وابسته به یه تیکه کاغذ نیس.
من خیلی خوشبخت و سعادتمندم که با شما آشنا شدم، خدااایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این همه آگاهی های زیبا.
به نظر من این داستان شکست عشقی این آقا یه داستان ساختگیه این کار منحصر بفرد نمیتونه از یه ادم ضعیف باشه ایشون حتما باورهای قوی داشته که همچین کاری رو انجام داده دمشگرم
هم تجربه داشته و هم باورهای خوب
فقط علاقه به کار که یه انسان میتونه یه همچین کاری رو به تنهایی انجام بده نه چیز دیگری
خیلی زیبا ساخته این کاخ رو هم صندلی درست کرده هم تخت هم صندلی راحتی معلومه که خیلی ذهنش باز بوده و خلاقیت داشته
چقدر راننده های خیابان مجاور با نظم رانندگی میکنند چقدر زیباست این منظره اطراف کاخ
موقعی که از تصاویر درون این قلعه مرجانی که توسط ادوارد داستان جا به جا شده بود خیلی برام جالبه
ما آدمها همیشه دوست داریم که تخیل کنیم چیزهای ماورایی در دنیا وجود داره اینها را موجودات فضایی درست کردن اما واقعیتش اینه که تمام اینها طبق قانون فیزیک جابجا شده آن کس که قانون رو میدونه اینها براش عجیب نیست. همینطور که با این قانون و سیستم خداوند میشه به ثروت و مکنت رسید با قانون فیزیک همیشه کارهای عجیب از نظر بقیه انجام داد ولی خوب ر اغلب ذهنها چون ین کارها نمیگنجه آن را ربط به ماورا و موجودات فضایی میدهند . به قول استاد هرچیزی قانون داره و باید به علت ها فکر کرد
ولی دم ادوارد داستان گرمه که از هنرش و ساخت این موزه پول در میآورده
وقتی یک آدم را در ذهنت بزرگ و گنده میکنی و فکر میکنی آن آدم یک شخص خاص هست و تونسته این کار را انجام بده باعث میشه که نتونی کاری را انجام بدی و این همان شرکه
سلام بر استاد و مریم جان و همه دوستان عزیز. استاد بسیار ممنونم از توضیخات جامع تون در باره این قلعه. یادمه در قسمتی که دوستتون راجع به این قلعه توضیح می دادن و مریم جان دنبال فیلم گرفتن از تهیه غذای جنگلی ( چیزی شبیه به کوکوی سیب زمینی با گوشت داخلش که روی آتش تهیه شده بود)رفته بود شما چقدر سورپرایز شدین و با خوشحالی به مریم جان توضیح دادین که این قلعه در فلان جا بوده و من نمی دانستم. بسیار زیبا و تاثیر گذار بود داستان این ادوارد. مریم جان چه کفش خوش رنگی پوشیده بودی. نارنجی خوش رنگ. رستوران هم عالی بود . همیشه به سفر و دلخوشی.
سلام درود خدمت هر دو استاد عزیز و دوستان عباس منشی
بابت این فایل استاد خیلی مچکرم واقعا بازم دارین نکته های بسیار بسیار باارزش بصورت رایگان به ما هدیه میدین
یه نکته استاد گفتین که ما فکر میکنیم هر کی که کاربزرگی انجام داده اون آدم قدرت خاصی داره یا رابطه خاصی با خداوند داره ویا استعداد خاصی داره نه اینطور نیست اون آدم قوانین درک کرده که شما هم استاد عزیز تو بسته ثروت و کشف قوانین زندگی بارها تو ضیح دادین که دنیاطبق قوانین عمل میکنه و تو این فایل با عمل ادوارد عزیز ثابت شد برای من خیلی مچکرم و نکته بعدی که برای من بسیار بسیار بسیار خیلی جالب بود در مورد حضرت موسی ودریایی که به دستور موسی باز شد که اینطور نبوده!!!!!؟؟؟؟خود من سالهاست که باور کرده بودم خدا فقط برای موسی اینکارو کرده بوده در صورتی که طبق قوانین خیر اینطور نبوده موسی تو زمان مناسب و مکان مناسب بوده که دریا براش بازشده استاد شما دارین زندگی منو از خیلی از باورهای اشتباه نجات میدین بسیار بسیار بسیار سپاسگذارم
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام
سریال سفر به دور آمریکا
قسمت 120
استاد ماجراهای این سفر شما چه میکنه با روح و روان ما..امروز رسیدیم به جایی که شما 15 سال پیش به عنوان یک موفقیت عجیب توی یه وب سایت در موردش خونده بودید و آرزوی دیدن اون توی ذهن شما شکل گرفت و امروز با هدایت خدا در بهترین زمان شما در این مکان زیبا هستید..قلعه ی مرجانی یا coral castel
چه زیبایی و خلاقیتی توی طراحی و ساخت این مکان صورت گرفته…همه چیز داره…صندلی ، تخت ، کتابخونه ، هات تاب و … چه قدر ادوارد قصه ی ما با وجود شکستی که تجربه کرده این چنین قلعه ی اسرارآمیزی رو ساخته اونم به تنهایی در دل تاریکی و سکوت شب…چه لذتی برده ادوارد در لحظات ساختش..چه قدر با خودش در صلح بوده و عشق میکرده با کاری که انجام میداده…
این همه زیبایی و طراحی فضا ها و گل هایی که از همه نوع و همه رنگ اینجا هست…چه قدر تحسین میکنم ادوارد رو که فراتر از ذهن الان ما اون زمان عمل کرده…ادوارد کاری رو انجام داده که تا مدت ها یه معما بوده برای بشر و اون ثابت کرده که می شود…چه قدر زیباست این فضای چمن دور قلعه…
چه قدر این راهنمای تور امروز شما با شور و هیجان و ذوق داره برای شما اسن مکان رو معرفی میکنه انگار خودش هم اولین بار هست که اینها رو بیان میکنه و به تازگی اینها رو فهمیده..همین قدر عاشق کارش هست و از انجامش لذت میبره…دمش گرم…
چه قدر قشنگ که برای راحتی بازدیدکننده ها به اونهایی که دوست داشتن چتر دادن که آفتاب اونها رو اذیت نکنه…تحسین میکنم این احترامی رو که به راحتی بازدیدکننده میزارن…
چه قدر همه با لباس ها و پوشش زیبا و رنگارنگ و ساده ای اینجا هستن…خداروشکر…
چه رستوران ساده اما خفنی هست و غذایی لذیذ که روزی امروز شما هست…خداروشکر خدای من که با همین مواد ساده و یکسان چه قدر میشه غذا و مزه و طعم خلق کرد…
خداروشکر خدای من…
20/اسفندماه/1402
به نام خدا
قسمت 110 سریال سفر به دور آمریکا
تحسین میکنم ورودی زیبای کورال کسل رو چقدر زیبا و با گل و گیاهان و سنگ های زیبا تزئینش کردن
تحسین میکنم ذوق و شوق استاد رو برای دیدن کورال کسل و همچنین رابطه عاشقانتون رو که مرتب به هم میگید عاشقتم من
تحسین میکنم ادوارد رو که این قلعه ی زیبای مرجانی رو درست کرده و این همه جذابیت از اون زمان تا الان ایجاد کرده و کلی آدم اومدن و از دیدن این قلعه لذت بردن
کلا آدم ها وقتی در مورد یک چیزی شناخت ندارن خیلی عجیب و غریب و خاص و داستان سازی های ماورائی در مورد اون موضوعی که در موردش شناخت ندارن ایجاد میکنن، مثل پولسازی میمونه، طرف وقتی میبینه یک نفر خیلی خوب پول میسازه اگر نگه این فرد دزده و باورهای مالی بد نداشته باشه میگه این یک آدمه خاصه و کسی نمیتونه از پس این کار بر بیاد.. یا خیلی بزرگش میکنه توی ذهنش و میگه این یک غوله این یک نابغست یا میگه اینها استثناء هستند در صورتی که وقتی به شناخت و آگاهی میرسی میبینی که اون هم یک انسانی بوده عین خودت که خودش رو باور کرده خدا رو باور کرده و قانون رو درک کرده و اومده این کار به ظاهر بزرگ رو انجام داده
تحسین میکنم فضا زیبا کورال کسل که با درون گرفته شده و از بالا چقدر منظم و زیبا به نظر میرسه و چقدر طبیعت سرسبز و فوق العاده هست
تحسین میکنم رستوران حرفه ای رو که باربیکیو داره و کلی گوشت خوشمزه میشه ازش خورد
راستی تحسین میکنم این تورلیدر پرانرژی رو که با عشق داشت در مورد کورال کسل توضیح میداد و همچنین تحسین میکنم استاد عزیز رو که رفت قانون ساخت اهرام مصر و کورال کسل رو در آورد و فهمید که این بناها چطور ساخته میشن با استفاده از اهرم و علم و دانش چقدر فوق العاده هست که میتونه مسائل ما رو حل کنه و اینها همش هدایت های الله مهربان هست که به انسان الهام میکنه که چطور مسائلش رو حل کنه و این توانایی رو خدا به انسان ها داده و لطف خداست.
عاشقتونم
به نام خالق زیبایی ها.
سلام به استاد ومریم نازنین.
خدایا شکرت که چشمم باز شد به دیدن این همه زیبایی.
چقدر حالم خوب می شه وقتی استاد از قوانین بدون تغییر حرف می زنه قوانینی که حتی برای پیامبران هم هست وخداوند تبعیضی قائل نمی شه.
اینکه اگر دریا برای موسی شکافته شده به دلیل این نبوده که او برتر افریده شده یا خداوند بیشتر دوستش داشته یا بیشتر هواش رو داشته .
چون موسی با باورهاش در مدار درست قرار گرفته هدایت می شه در زمانی که قوانین به شکلی که به نفع موسی هست عمل می کنند موسی در اون نقطه قرار می گیره.
اگر اهرام مصر تخت جمشید یا این سازه عجیب ساخته شده کمکهای غیبی نبوده فقط این افراد قوانین جهان رو کشف کردند در مسیر درست قرار گرفتند واستفاده کردند از قوانین.
وچقدر تحسین برانگیز هست که یک انسان با این وزن کم در سالهای دور که چنین پیشرفتهایی نبوده تونسته با درک قوانین جهان به تنهایی چیزی بسازه که انسانها هنوز متعجب هستند.
وتحسین برانگیز هست ذهن ثروتمندش که همون موقع سعی کرده از چیزی که ساخته ثروت بسازه.
واین داستان مدام بهم می گه خودت هستی که زندگیت رو می سازی کافیه قوانین جهان رو بشناسی ودرست استفاده کنی ان وقت زندگیت سرشار از زیبایی می شه خدا بین تو وبنده های دیگش فرقی قائل نشده وچه حس زیبایی هست.
استاد ومریم عزیز متشکرم که چشمان ما رو به دیدن زیبایی ها وشگفتی ها عادت می دید.
ونوش جانتون این غذای لذیذ ونوش جانتون این ازادی مالی وزمانی ومکانی .
این ثروتی که باعث می شه به خواسته سالهای گذشتتون برسید.
این ثروتی که باعث می شه هدایت بشید به دیدن زیبایی ها .
خدایا شکرت .
متشکرم.
در پناه خدا.
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و درود خدمت شما خوبان روزگار
چقدر به جاهای زیبا و جالب هدایت شدیم
مکانی که استاد این همه سال قبل ازش آشنایی پیدا کرده بوده و خلی هم دوست داشته که این مکان تاریخی و نامدار را روزی از نزدیک مشاهده کند که چی به چی است
بلاخره رویا داشتن این چنین نتیجه می دهد
و با صحبت های که با دوستان داشته می داند که این مکان نامدار و دوست داشتنی در همین نزدیکی هاست
و حالا آمدیم به این موزه ادوارد
کسیکه با این وزن و قدش کلی حرف دارد
عاشق شدن هم چی چیزهای در پی دارد
و شکست عشقی انسان را به کجا ها می کشاند
شکست برای انسانها نتایج متفاوتی دارد
حالا این شکست می تواند عشقی باشد یا مالی
و این به خود آدمها بر می گردد که چگونه به این موضوع نگاه می کند
یکی از شکست خوردن کارش به اعتیاد و جنون و دیوانگی و پوچ بودن زندگی می رسد
اما برای یک دیگر شکست می تواند یک سکوی قوی برای رشد و پیشرفت باشد
داستان این قیصه ماهم خلی جالب است که این چنین کاری که برای خلی از انسانها دور از باور است
اما این آدم به نظرم قانون راخوب باد بوده
همان قیسم که استاد هم بیان کردند
همه چیز در زندگی ما انسانها قانون دارد
باید اول قانونش را بلد شویم تا نتایج خوب و مد نظر مان را بدست آوریم
ثروتمند شدن قانون دارد که باید آموخت
سلامت بودن قانون دارد که باید آموخت
خوشبخت بودن قانون دارد که باید آموخت
روابط قشنگ و رویایی قانون دارد که باید آموخت
در صلح بودن قانون دارد که باید آموخت
و صدها موضوع دیگر در زندگی ما انسان ها قانون دارد که باید قانونش را بلد شویم تا نتایج عالی کسب کنیم
ابن موزه جذابیت های خاص خودش را داشت
و حالا اینکه اینجا بهدیم فضای جالب و جذاب تبدیل شده است و این چنین انسانها می آیند و با عشق از اینجا دیدن می کند و معلومات را هم در این مورد کسب می کند
منم نگرشم این است که هیچجادو و حنبلی در کار نبوده
قانون جهان را نمی تواند تغیراتی در آن اعمال کند
بلکه باید قانون انجام دادن یک کاری را آموخت
و جذابیت و ویژگی های زیادی داشت این موزه ادوارد
و بازهم ممنون شما استاد خوبم هستم که اینقدر خوب معلومات مفید و ارزشمند را برای مان از این موزه جالب شریک ساختید
و این رستوران محلی هم جذابیت خلی باحالی داشت
خلی پاکیزه تمیز مرتب و جذاب بود.
و عجب غذاهای جالب و خوشمزه را انتخاب کرد و نوشجان تان
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام استاد قشنگم وای وای میخوام امروز یه درس خیلی مهم که خودتون بارها درموردش صحبت کردین رو اینجا با شما و دوستان به اشتراک بزارم. من تقریبا یکی دوماه پیش یک ورکشاپ خیلی مهم رو شرکت کردم توی تهران و خودم سنندج زندگی میکنم، حساب کنید من تا حالا تهران نیومده بودم بااینکه خیلی دلم میخواست دیگه قسمت این شد خودم توی کارم پیشرفت کنم و با پول خودم بیام اینجا با داداش کوچیک تر از خودمه اونم نیومده بود تهران. الان که این تجربه رو مینویسم تهرانم و روی تخت هتل فایل صحبت شما با سیدعرشیانفر رو گوش میدم که در مورد حس خوب صحبت میکنید. اتفاقا خیلی یه هویی شد که این موضو دارم گوش میدم. امروز بیدار شدم از خواب صبحانه اینارو خوردیم و رفتیم پیاده تا بازار شوش، وای نگم چقد حسم بد شد یعنی علنا حالم رو خراب کرد پر از تصاویر نازیبا و زشت پر از معتاد پر از آلودگی و لجن و فقر.
با داداشم هی با شوخی میگفتم فلان چیز مواده پر از کراکه هی با این کلمات بازی و شوخی میکردیم بدون اینکه حتی این چیزارو بشناسیم اینقد اینارو که حتی به شوخی گفتیم به جایی هدایت شدیم که پر از موادی و معتاد بود خدددایا نگم براتون داشتم توی دلم حالم بهم میخورد خیییلی حسم خراب شد از این همه آلودگی و لجن خدای من.
هی به داداشم میگفتم ببین اینقد با این چیزا(مواد تریاکو و..) شوخی کردیم، تا آخر به جایی هدایت شدیم که پر از کثافت و معتاد بود.
دوستان خواهش میکنم حتتتتتی به شوخی با کلمات و چیزهای منفی رو به زبون نیارید توروخدااا که تبدیل به واقعیت میشه.
دیگه با داداشم یه درس بزرگ گرفتیم و بهش گفتم دیگه حتی یه کلمه از این چیزا نگی اونم دیگه قبول کرد و از ظهر تا الان که ساعت 11 شبه چیزی از این موارد نگفته.
دیگه این هیچی حسم یه جوری خراب شد که گیر یه راننده اسنپ افتادیم که مسیر کلاس سمینار من رو بلد نبود مسیر نیم ساعته رو با اساعتو 40 دقیقه اومدیم تازه تو راه هی غررر میزد این چه مملکتیه همه ی سیستمش غلطه، فلان خیابونو بخاطر جشن امام رضا بستن، من که از هیچی خبر نداشتم ولی دلم خبر میداد که داره الکی میگه مسیرو بلد نیس دیگه اون هی غررر میزد ولی من سکوت میکردم میدونستم مغز اونه که خرابه نه سیستم، فقط یاد حرفای استاد قشنگم میفتادم که میگفت طرف خودش هیچ گهی نشده(البته معذرت) داره از مملکت ایراد میگیره. حساب کن استاد طرف پیرمرد 60ساله عمری تهرانه آدرسو بلد نیس من داشتم راهنماییش میکردم منی که تو عمرم تهران نیومدم.
من از روی بلد”(برنامه مسیریاب) میگفتم از این بزرگراه برو از اینجا و از اونجا هیییی خدا.
راحت 40دقیقه به سمینار دیر رسیدم تو دلم هی بهش فحش میدادم ولی دیگه بهش پول ندادم البته خودش قبلش گفت پول نمیخوام هر چن تو دلش، دلش میخواس بهش پول بدم. خلاصه که من تا حد انفجار عصبی بودم ولی به روی خودم نمیوردم با اون حس و حال مسخره رسیدم سمینار ولی حالم خوب نشد. دیگه موقع پایان سمینار که سعادت آباد بود رفتیم پایین تر و رو ب روی هتل اسپیناس ایستاده بودیم و اسنپ زدم،
اینبار راننده اسنپ یه خانوم بود که دقیق لوکیشین رو
اومد، من گفتم به نکات مثبش توجه کنم و تو دلم میگفتم آفرین به این دست و فرمون و اینکه چقد آروم و زیبا رانندگی کرد و اینکه ماشینش چقد تمیزه و چقد دقیق مارو رسوند دم هتل که از قضااااااااااااا بگ وسایلی که توی سمینار بهم داده بودن که سرتیفیکیتم داخلش بود و خیلی برام عزیز بود رو گم کردم البته من دست داداشم داده بودم دیگه اینقد امروز اعصابمون خورد بود و داداشم یکم بی حواسی میکرد تو خیابون و ماشین اینا بود اینقد بهش گفتم چرا اینقد گیجی چرا دست و پا چلفتی هستی که باعث شدم این اتفاق برام بیفته. من میدونم باعث و بانی تمام اتفاقای امروز خودم هستم و اینکه باید همیشه مراقب ذهن لعنتیمون باشیم. روزی که قلب خاموش باشه و ذهن سلطان بشه روز اتفاقای منفیه.
همیشه با قلبتون ارتباططون رو درست کنید دوستان. چون تموم حسای خوب از قلب سرچشمه میگیرن وقتی حست بد باشه پشت سر هم بدبیاری میاری. ولی من میخوام بازم مثبت فکر کنم و به اون مجموعه پیام دادم که فایل سرتیفیکیت رو اگه ممکنه برام بفرستن و اگر هم نفرستادم، ناراحت نمیشم چون علم من و اعتبار من وابسته به یه تیکه کاغذ نیس.
من خیلی خوشبخت و سعادتمندم که با شما آشنا شدم، خدااایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این همه آگاهی های زیبا.
خدایا شکرت ️
سلام استاد عزیزم
به نظر من این داستان شکست عشقی این آقا یه داستان ساختگیه این کار منحصر بفرد نمیتونه از یه ادم ضعیف باشه ایشون حتما باورهای قوی داشته که همچین کاری رو انجام داده دمشگرم
هم تجربه داشته و هم باورهای خوب
فقط علاقه به کار که یه انسان میتونه یه همچین کاری رو به تنهایی انجام بده نه چیز دیگری
خیلی زیبا ساخته این کاخ رو هم صندلی درست کرده هم تخت هم صندلی راحتی معلومه که خیلی ذهنش باز بوده و خلاقیت داشته
چقدر راننده های خیابان مجاور با نظم رانندگی میکنند چقدر زیباست این منظره اطراف کاخ
خدایا شکرت
به نام خداوند عشق
سلام خدمت استادعباسمنش گرامی ومریم جان عزیزم و همه دوستان واعضای خانواده بزرگ عباسمنش
فقط خدا میدونه بادیدن این همه زیبایی به چه احساس قشنگی رسیدم
واقعا به وجد اومدم
خدایا شکرت که من تو این مدار قرار گرفتم واین همه زیبایی رو دیدم
خدایاشکرت مثل همیشه فرمایشهای استاد عشق در عمق جانم نفوذ کرد
اینی که فرمودن که وقتی قانون رو درست درک کنی وتکامل رو طی کنی به هر چی که بخوای می رسی
وهیچ غیر ممکنی وجود نداره
زمانی که قانون رو درک میکنی
شور وشوق واشتیاق بالا برای رسیدن به خواسته هات در وجودت شعله ور میشه
صبر میکنی برای رسیدن به خواسته هات
آرام آرام همه چیز در وجودت جوانه میزنه
بعدبه بهشت واقعی روی زمین دست پیدا میکنی
خدایاشکرت که ما رو طوری آفریدی که خالق زندگیمون باشیم
خالق همه زیبایی هایی که عاشقش هستیم
خالق بهشت خودمون
خدایا شکرت که من رو با این قانون وبا این بهشت ومهتر از اینا با استاد عزیزم آشنا کردی
واقعا در این لحظه اینقد حس، خوب وزیبا وقشنگی دارم که نمیتونم وصفش کنم
فقط میتونم سجده شکر بجا بیارم وهزاران بار خدارو شکر کنم بابت این همه زیبایی وحس قشنگ ونعمت فراوان
به نام خداوند زیباییها
سلام به همه عزیزان
موقعی که از تصاویر درون این قلعه مرجانی که توسط ادوارد داستان جا به جا شده بود خیلی برام جالبه
ما آدمها همیشه دوست داریم که تخیل کنیم چیزهای ماورایی در دنیا وجود داره اینها را موجودات فضایی درست کردن اما واقعیتش اینه که تمام اینها طبق قانون فیزیک جابجا شده آن کس که قانون رو میدونه اینها براش عجیب نیست. همینطور که با این قانون و سیستم خداوند میشه به ثروت و مکنت رسید با قانون فیزیک همیشه کارهای عجیب از نظر بقیه انجام داد ولی خوب ر اغلب ذهنها چون ین کارها نمیگنجه آن را ربط به ماورا و موجودات فضایی میدهند . به قول استاد هرچیزی قانون داره و باید به علت ها فکر کرد
ولی دم ادوارد داستان گرمه که از هنرش و ساخت این موزه پول در میآورده
وقتی یک آدم را در ذهنت بزرگ و گنده میکنی و فکر میکنی آن آدم یک شخص خاص هست و تونسته این کار را انجام بده باعث میشه که نتونی کاری را انجام بدی و این همان شرکه
خداروشکر