https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/09/abasmanesh-15.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-09-26 05:13:522024-02-26 20:52:36سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 111
145نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من تا حالا باغ وحش نرفتم دوست داشتم برم ولی هیچ موقع وقت نشد یک دفعه باغ پرندگان رفتم که فوق العاده زیبا بود انواع پرنده ها پرنده های اهلی شتر مرغ،بوقلمون،انواع نژاد مرغ و خروس و پرنده های وحشی مثل عقاب،شاهین،لک لک، غاز وحشی و کلی از پرنده های زینتی
خلاصه اینکه نتونستم باغ وحش برم
استاد واقعا این پارک الیگیتورها نمای ورودیش جالب بود هر گوشه کنار که نگاه می کردین مجسمه های الیگیتور بود از درب ورودی گرفته تا داخل انواع مجسمه ها با اشکال مختلف وجود داشت
اون قسمتی که رفتین و یه ابشار مصنوعی داشت و بالای ابشار یک الیگیتور بزرگ و با ابهت مجسمه شو درست کرده بودند که در نگاه اول فکر کردم واقعیه بعد او قسمت جلو اگه اشتباه نکنم دوتا شتر مرغ خوشکل بودند که انگار باهم دعواشون شده و با هم قهرن و اون شتر مرغه چقدر زیبا بود با چشم های درشت و بامزه حتی داخل اون استخره از این ماهی هایی که تو دریاچه پرادایس بود اونجا هم از اون ماهی ها بود واقعا جلوه های بصری زیبایی داشت از اونجا با خانوم شایسته رفتین که جلو یه دریاچه بود و کنار دریاچه کلی الیگیتور کنار فنس های خوابیده بودند که شما در نگاه اول فکر کردین اینها هم مجسمه الیگیتور هستن چون از درب ورودی تا داخل پارک همش مجسمه به چشمتون میخورد و متصور شدین که ایناهم مجسمه ان ولی اونا واقعی بودند و چقدر جالبه که نزدیک به ۱۰۰تا الیگیتور کنار هم داشتند استراحت می کردند و یه تعدادشونم داخل اب بودند و داشتند اب تنی می کردن تو اون هوای گرم و بقیه هم داشتن حمام افتاب می گرفتن.
اونجایی که شما گفتین اونطرف راه داره که برین داخل من با خودم گفتم استاد چی جرعتی داره که می خواد به الیگیتورها نزدیک تر بشه وقتی که شما خودتون توضیح دادین که نباید می رفتین اون قسمت و اون قسمت مخصوص نگهبانان اون پارکه بود که می رفتن و به الیگیتور ها غذا می دادن و شما جسورانه و با شجاعت رفتین داخل فنس دومی و با دل پر رفتین جلو دم شما گرم به این ایمانتون که تصمیمی رو که می گیرید حتما عملیش می کنید و یار همیشگی شما خانوم شایسته هم لحظه به لحظه با شماست و درکنارتون در همه ی شرایط نقش پر رنگی دارن ما شاالله به هردو تون وقتی شما داخل فنس دومی شدین خیلی جالب بود اصلا حرکت تهاجمی نداشتن و چقدر خونسرد لم داده بودند و داشتن از افتاب لذت می بردن واقعا چقدر هیکل های غولی داشتن و چقدر بزرگ و با ابهت بودند و صدای نفس کشیدنشون چقدر بلند بود انگار که داره یه اژدها نفس می کشه چقدر هوا رو با شدت می دادن بیرون واقعا نفس کشیدنشون ترسناک بود
چه دندون های بزرگی داشتن چه فک بزرگی داشتن چقدر پوستشون کلفت و ضخیم دیده می شد واقعا تجربه ی جالبی بود از یک وجبی الیگیتور ها و این جرعتی که شما داشتین قابل تهسین بود.
بعد از اونجا رفتین اون قسمتی که اون اقاهه روی الیگیتور نشسته بود تا ارومش کنه که الیگیتور احساس خطر نکنه این الیگیتوری که این اقا رو پشتش سوار بود جسش از اون الیگیتور های دریاچه کوچیک تر بود تقریبا نصف اونا بود بخاطر همین تسلط بیشتری داشت تا بتونه اونو رام کنه و واقعا هم دل و جرعت می خواد سوار پشت الیگیتور بشی و با دستات دست و دهنشو بگیری که بهت حمله نکنه و این کار هم مطمعنا زمان زیادی گذاشته که الان به راحتی سوار الیگیتور شده و به نگاه اول ماهم می گیم کاری نداره که ولی ما پشت صحنه کار این اقارو ندیدیم که چقدر تلاش کرده تا بتونه اینجوری با تسلط کامل سوار الیگیتور بشه و چقدر داشت توضیح می دادم و حرف های طنز می زد که مردم رو بخندونه بهشون حس خوب بده تا از این تجربه نهایت لذت رو ببرن اونقدر سوار الیگیتور شد که اون اروم شد و دیگه تلاش و تقلا نمی کرد که خودشو ازاد کنه و اروم اروم اونو کشید عقب تر یه دفعه چشمم افتاد به یه الیگیتور تو اب که گفتم الانه که بپره بیرون و این اقاهه رو یه لقمه چپ کنه که اون اقا هم یواش یواش رفت کنار و از اون فاصله گرفت و می خواست با الیگیتوری که سوارشه صمیمی تره بشت و یک اجرا فوق العاده ترسناک رو به نمایش بزاره که اروم اروم دهن الیگیتور رو اورد بالا و یه حالت ثابت نگه داشت و فکشو گذاشت روی فک الیگیتور و دستاشو هم از روی الیگیتور برداشت و ازاد کرد و یه حالتی مثل عقاب که بالا شو باز کرده این اقاهه هم دستاشو باز کرد و فکشو گذاشت روی فک الیگیتور و اروم تو اون حالت موند و بعد دوباره اومد و این دفعه کامل دهن الیگیتور رو باز کرد و یه جورایی هم خودش ترسیده بود که می خواست این کارو بکنه ولی تصمیمشو گرفته بود و شک نداشت که نمی تونه انجام بده دوباره فک الیگیتور رو اورد بالا و ایندفعه کامل دهنشو باز کرد و فک خودشو گذاشت رو دهن باز شده الیگتور و همه حضار متعجب شده بودند و همه می گفتن اوه مای گاد و یه نفر داشت براش کف می زد و بقیه هم می خواستن کف بزنن که یه جوری باچشم اشارت کرده که الان وقتش نیست تشویق کنید چون ممکنه الیگیتور یه دفعه حمله کنه و بعداز نمایش دوباره این اقا اومد و در مورد الیگیتور ها صحبت کرد و اونجا که یه بچه الیگیتور اورد بیرون و داشت در موردش صحبت می کرد و بعد به حضار گفت کی می خواد امتحان کنه که از داخل جمع خانوم شایسته با اعتمادبه نفس کامل جلو رفت و گفت من اماده ام که اون اقاهه از خانوم شایسته پرسید که می تونید یا نه یه جوری تعجب کرد که یه خانوم می خواد بچه الیگیتور رو بگیره و بعد خانم شایسته الیگیتور رو گرفتن و بقیه خانوم هایی که اونجا بودند با این کار خانم شایسته اوناهم اعتماد به نفسشون زیاد شد و یکی یکی اومدن و الیگیتور کوچولو رو گرفتن و اونجا استاد اومدن و بچه الیگیتور رو گرفتن چقدر با نمک باهاش حرف می زدن و خیلی حس خوبیه که ادم با همه مخلوقات خداوند اینگونه مهربان و دوست داشتنی باشه و حس خوب رو منتقل کنه که بعداز استاد اون اقاهه با هیجان بچه الیگیتور رو گرفتن و داشتن باهاش حرف می زدند.
واقعا من لذت بردم اینقدر که دقیق و با حوصله فیلم می گیرین که حس کردم خودمم الان اونجام و اومدم اون الیگیتور ها رو از نزدیک ببینم با اینکه الان تو شرایطی هستم که نمی تونم مسافرت برم با اینکه سفر شما شروع شده انگار که منم همراه شمام تو این سفر و واقعا برای منم لذت بخشه سفر به دور امریکا عاشقتونم خیلی زیاد.
بعداز اونجا رفتین که سوار قایق بادی بشین و اون اقایی که ناخدا قایق بود به حضار گفت که برای خودتون گوشی بردارید که صدای قایق بادی خیلی زیاده و شما اذیت نشین وقتی سوار قایق شدین با چه سرعت زیادی حرکت می کرد خیلی باحال بود بعضی جاها اب رودخانه خیلی کم بود و این اقاهه از روی چمن ها هم با سرعت رد می شد و اون قسمتی که اب زیاد بود ویراژ می داد و دور می زد و اون اب می پاشید رو هوا و وقتی که از پشت قایق نگاه می کردین چقدر جالب بود با چه سرعت زیاد داشت حرکت می کرد و خیلی حس و حال هیجانیه داشت من که همین جا از توی خونه لذت بردم و بعد اونجایی که رسید به اب و سرعتشو کم کرد و داشت یه چیزایی رو توضیح می داد و اون قسمت آبراه بالای سر پرنده ها در حال حرکت بودند و دسته دسته از پرنده ها داشتند حرکت می کردند و چقدر زیبا بود پرواز پرنده ها بعداز اینکه داشتین می رفتین و قایق سواری تون تموم شده بود شما توضیح دادین که موتور ماشین رو وصل کردن به این قایق بادی و یک پنکه بزرگ و غول هم عقب قایق نصب کرده بودند که با شدت زیاد قایق رو به حرکت در می اورد و حتی شما گفتید اینقدر که قدرت موتور زیاده که می شه رو جاده هم حرکت کرد و یه دلیل دیگش این بوده که قایق بادی درست کردن که بعضی جاها عمق اب خیلی کمه و حتی یه جاهایی به ۳ سانت عمق می رسه و اگه موتور زیر قایق باشه پره ها همش به علف ها گیر می کنه و نمی تونه حرکت کنه و فکر اون ها عالی کار می کرده که با وجود همچین شرایطی ایده عالی به ذهنشون می رسه و بعد می یان با یک پنکه غول و موتور ماشین یه قایق بادی فوق العاده درست می کنن که حتی می تونه روی چمن ها و علف ها هم حرکت کنه دمشون گرم با این ایدشون
بعد از قایق سواری رفتین اون قسمتی که خودتون اول رفتین جای الیگیتور ها که اون اقاهه داشت از اونجا بهشون غذا می داد و یه جورایی داشت باهاشون حرف می زدم و به حضار داشت تعریف می کرد موقعی که داشت بهشون غذا می داد گفتم الان بهشون گوشتی چیزی می ده که دیدم داره بهشون موش می ده از این موش های گنده فاظلاب و چقدر اوناهم با لذت می خوردن و اونجایی که موشو می گیره بالا تا اونا بپرن بالا و از دستش بگیرن خیلی جالب بود یک دفعه از حالت افقی به حالت عمودی در میومدن و پرش می زدن و یه لقمه چپ می کردن غذاشونو و اونجا که داشت بهشون غذا می داد و به حضار توضیح می داد. استا گفتن داره این براشون سخنرانی می کنه و اونا هم همه اروم دارن به سخنرانیش گوش می دن و واقعا هم همین جوری بود همه الیگیتور ها داشتن اروم نگاش می کردن تجربه فوق العاده ای بود از دیدن این تصاویر و افریده های خداوند لذت بردم
بعد اونجا شما داشتین در مورد اون لاکپشت تو اب توضیح می دادین که هر کسی بخواد اونارو بگیره این لاکپشت ها خیلی خطرناکن و دست طرف رو قطع می کنن ارواره هاشون خیلی قویه و زمانی که احساس خطر کنه واکنش سریع نشون می ده و دست طرف رو قطع می کنه البته به همه مردم کار نداره فقط اونایی که می خوان شکارش کنن و اذیتش می کنن اینجوری رفتار تهاجمی از خودش نشون می ده
قسمت طنز این گردش اون خانوم و اقای لاکپشته بودند که داشتند با هم جفت گیری می کردند و چیزی که جالب ترش کرده بود صحبت های طنز استاد بود که مکالمه دو تا لاکپشت رو داشت شرح می داد که لاکپشت نر داشت قربون صدقه میومد و لاکپشت ماده هم همش عشوه میومد و همش می گفت صداتو نمی شنوم بلند تر و این بگو مگوی عاشقانه ادامه داشت
و دراخر هم با خانوم شایسته رفتین فروشگاه قسمت میوه ها که انواع میوه هایی که اونجا کاشته می شد رو گذاشته بودند برای فروش اون میوه اولی چه نوع میوه ایی بود خیلی جالب بود چقدر بزرگ بود و یه حالتی مثل اناناس داشت خانه های کوچیک کنار هم و ظاهر غولی داشت خداوند بی نهایت تنوع توی میوه گذاشته که هر میوه ایی با هر شکل و شمایلی پیدا می شه خدارو صد هزار مرتبه شکر کلی میوه خوش مزه و جدید دیدم اون میوه قرمزه اسمش دراگون بود درسته میوه اژدها شکل و شمایل جالبی داشت و یه میوه دیگه بود از وسط نصف کرده بودند ودورش سلفون کشیده بودند اون هم ظاهر شیرینی داشت رنگش مثل انبه بود با کلی دانه سیاه ریز داخلش سقف میوه فروشی هم که پر از موز بود و دراخر یه سبد میوه گرفتید نوش جونتون لذتشو ببرید
استاد جان از شما ممنونم بابت این فایل های زیبا که روح مارو با خودش می بره اونجا❤❤🙏🏻🙏🏻🙏🏻
🕊🍂بلبلان از بوی گل مستند 🕊🍂و مـا از روی دوسـت 🕊🍂دیگران از ساغر و ساقی 🕊🍂و مـا از یـاد دوسـت #خواجوی_کرمانی 🕊🍂دوشنبه 5 مهر مـاهتـون بخیر 🕊🍂روزتان بہ زیبـایی دلهای مهربونتون
بازهم یه گردش علمی دیگه با حضور مدیریت این مدرسه آموزشی استاد عباسمنش ودستیار ومعاونشون خانم مریم شایسته که ایشون خودشون هم از مدیران موفق این مجموعه هستند.خدایا شکرت.
خوب اینبار رفتیم به مزرعه پرورش ونگهداری الیگیتورها.خدایا شکرت
البته در کنار اونا تعدادی لاکپشت ،کرکس و طوطی های سخنگو
وماهی ژاپنی های زیبا،شتر مرغ ها یی که به قول مریم جان نیاز به حمام داشتند هم نگهداری می شدند تا به زیباییهای مزرعه بیافزایند ،
خدایا شکرت.
با اینکه این قسمت حیواناتی که دیدیم یه کم عجیب وغریب بودند ولی بازم هم جز زیبایی چیزی نبود،خدایا شکرت .
وای از اون قایق خفن تو آبهای کم عمق با اون سرعت چه حال خوبی داشت منو به یاد مرداب انزلی انداخت که یه بار تجربه چنین قایق سواری رو داشتم خدایا شکرت که این خاطره که مال حدودا ده سال قبل بود برام تداعی شد ویا لمس اون بچه تمساح چه حس خوبی داشت وبازم هم یادم اومد که یه روزی با چه ترسی دست به بدن یه فیل کشیدم وچه حس عجیبی بود پوست بدن فیل خیلی ضخیم تر از چیزی بود که با چشمام میدیدم واینو وقتی متوجه شدم که لمسش کردم .میخوام بگم که بله باید برای فهمیدن خیلی چیزا یه وقتایی باید بری تو دل ترسات ،خدایا شکرت.
خوب اینم از گردش علمی امروز مان ونکاتی که یاد گرفتیم .
البته نا گفته نماند که بعد از اتمام گردش علمی مون یه دل سیر خوراکی های خوشمزه و جدید نوش جان کردیم
ممنون از مدیریتهای مجموعه خوبمون، خدایا شکرت .
فقط یه نکته
آمریکا آمریکا آفرین به زیبایی های تو که هرروز بیشتر وبیشترمیبینیم ودرک میکنیم عذر خواهی میکنم ازت که از روی نا آگاهی ونادانسته یه وقتایی باهات کج خلقی می کردیم.!!!.
وقتی که برای کامنتام از طرف دوستان هم فرکانسی یا مداربالاتری پاسخ وتعریف وتشکر دریافت میکنم بسیار حس خوبی دریافت میکنم وانگیزه م برای نوشتن کامنت های بعدی در راستای رسیدن به هدف بالا میره ،
از پیامبر اکرم نقل شده :شکر خدا را بجانیاورده است ،آنکس که از مردم (درقبال خدماتش) تشکر نکند. وممنونم از شما انسان شکر گزار
وبسیار سپاسگزار خداوندم که تو این خانواده صمیمی هستم خدایا شکر
با سلام خدمت دو استادان عزیزم جناب عباسمنش و خانم شایسته عزیزم
و دوستان همراه و همسفر
علیگیتور
استاد جان یادتونه توی دریاچه ی پرادایس برای خودتون راحت شنا میکردید و یک علیگیتور خفن اونجاها پرسه میزد 🤣🤣🤣 واااااای خدای من .. شما همیشه میگفتید بیخطره 🤣🤣 ولی با دیدن این قسمت فکر کنم اصلا نباید حتی به مجسمه هاش هم نزدیک بشید … دقیقیا این علیگیتورها حرکات شون ثابت و ساکن هستش بخصوص پوست و ظاهرشون هم دقیقا شبیه به سنگ و خاک هستش ..
وقتی وارد علیگیتور فارم شدید و به اون مجسمه دست میزدید فریاد زدم و گفتم ترو خدا بهش دست نزنید چون اصلا بین اصل و فرع رو نمیشه تشخیص داد ..
گفتم اصل و فرع .
یاد قوانین افتادم . که شما همیشه میگید اصل رو باید از فرع تشخیص بدیم و به ریشه های بنیادین توجه کنیم … درسته این علیگیتور ها ظاهر خشن و خطر ناکی داره ولی باید تخصصی و با نشانه های واضح پی به اصل بودن این علیگیتور ها برد..
خب برای راهنمایی جزییات این علیگیتور فارم یک نقشه ی راه و محوطه بهتون دادن.. با اینکه نقشه راه داشتید و همچنین تابلوهای راهنما ولی باز هم مسیر رو اشتباه رفتید و به یک منطقه ی خطرناک و نا امنی رفتید .. البته خدارو شکر زیاد در اون منطقه نموندید و فوری مسیر درست رو پیدا کردید و برگشتید به مسیر درست .
خُب استاد جان چقدر این قسمت برای من درس داشت اینکه با داشتن نقشه و یا هدف مشخص در مسیر زندگی و حرکت به مسیر مشخص ممکنه در طول مسیر با یک سری عواملی و یا تضادهایی .. و توجه به عوامل بیرونی قسمتی از مسیر رو بیراهه بریم که ممکن هست خطراتی رو در هر زمینه ای برامون بوجود بیاد و احساس خوبی نداشته باشیم… مطمعن هستم استاد جان وقتی شما به اون قسمت خطرناک رسیده بودید با اینکه فنسکشی شده بود احساس خوبی نداشتید یک احساس غریبی برای آدم بوجود میاد … البته محدویت و نشانه هایی وجود داشت . آن هم دو سری فنس های قطور و ضخیم بود .. با فاصله که نشان دهنده ی ورود ممنوع بود ⛔🚫 البته همیشه نشانه ها مثل تابلو های ورود ممنوع زبان خودشون رو دارند و با کنترل ذهن و
تغییر زاویه دیدگاه مون میشه به احساس خوب رسید و از اون نشونه ها برای تغییر مسیر درست استفاده کرد ..
اون آلاچیق حصیری چقدر زیبا بود و در داخل آنجا با وزیدن باد از دداخل این حصیر های چوبی باد خنکی بداخل میوزید خدایا شکرت برای تمام این خلاقیت های طبیعی ..
چقدر حفاظت های شیشه ای جالبی داشت و هم حفاظ های فلزی و فنس کشی های محکم ایمن هم برای حیوانات محافطت شده و هم برای بازدید کننده ها و هم از این جریان طبیعت بیزینس و ثروت آفرینی میکنند و وبرای تمام این خلاقیت ها خدارو شکر کردم و تحسین شون کردم
اون مرغ آبی هایی که داخل
حوضچه آب بودند چقدر زیبا بودند و در کنار اون شتر مرغ ها خیلی جالب بود که تقریبا ی جورایی شبیه بوقلمون های خودمون در پرادایس بودن و چقدر جالب بود که استاد اونا رو مثل بوقلمون هامون ناز و نوازش میکردند🦃🦆🦆🐢🐢🦅
و اون طوطی ها هم چقدر زیبا و قشنگ و بال های رنگین زیبایی داشتند و نقوش و خط ونگار دور دو اطراف چشمش شبیه ببر بود و این خلاقیت خداوند رو تحسین کردم
اون ماهی ژاپنی ها چقدر زیبا در اون آب شنا میکردند ..
جسارت و نترسی خانم شایسته رو هم تحسین کردم که چقدر شجاعانه اون بچه علیگیتور رو در دست گرفتن و از اینکه هر روز بیشتر از دیروز با تمرین به ترس هاشون غلبه میکنند رو هم تحسین کردم و حتی در جواب استاد که پرسیدن چطور بود .. خانم شایسته گفتند . خیلی حس خوبیع ع باید امتحانش کنی .👏👏👏
این علیگیتورها و یا اون لاک پشتی که داخل آب بود از نسل دایانسورها هستند و البته خیلی هم خطرناک که البته وجود باطنیشون طبق قوانین به این شیوه عمل میکنند..
یک نکته ای که برام جالب بود مربی این قسمت تعلیم و تربیت
حفاظت حیات وحش این علیگیتورها بود .. این آقای جوان که داشت عملیات آکروباتیک با این علیگیتورها انجام میداد خیلی هیجان انگیز بود .. و بدون هیچ وسیله ی دفاعی و با یک حرکات تخصصی با این علیگیتور های
خطرناک رفتارهای خاصی انجام میداد … و اینجا هم
درسی داشت که برای
هر کاری مربی متخصص مخصوص به همون کار که
با تجربه و مجرب هست رو باید انتخاب کرد .. کلا همیشه برای یاد گیری باید یک مربی و
یا استاد خوبی رو برای آموزش پیدا کرد …
این مربی ها هم از استادان خودشون آموزش دیدند چون در هر کاری باید یک شور و شوق و اشتیاقی نسبت به اون کار داشت تا از همون اشتیاق کسب و درآمد بدست آورد . و این شور و شوق رو میشد در این مربی جوان دید و چقدر هم جسور و نترس بود و با این حرکات تخصصی اش داشت نشون میداد که اگر درست عمل کنیم حتی با حیوانات خطرناک هم میشود دوست و رفیق بود و با کنترل درست و مناسب از جانب این علیگیتورها غافلگیر و سوپرایز نمیشد .. و چقدر ایشونو تحسین کردم ..خدارو شکر برای این تجربه ای که بصورت واقعی و مستند دیدیم ..
ممنون استاد عزیزم برای این فیلم های مستند بسیار بسیار آموزنده تون .. 🙏🙏🙏👏👏
( عیر بوت A erboth )
قایقی که موتور ماشین روی آن گذاشتند . و باعث شده با این خلاقیت در عمق کم بدون اینکه علف های هرز به پره های قایق برخورد کنه براحتی بدون پره حرکت کنه حتی در خشکی و یا روی چمن..
چقدر لذتبخش بود که خانم شایسته گفتند توی این هوای گرم فلوریدا آب دریاچه بصورتشون میپاشید و در جریان حرکت خنک میشدند ..
قایق سواری روی اون دریاچه های پُر از علفزار مردابی هم خیلی جالب بود و جسارت میخواد دقیقا شبیه مرداب انزلی بود .. و اون قایقران بامزه و فان رو تحسین کردم برای اون روحیه شاد و فرح بخشش که سعی میکرد به مسافراش خوش بگذره ..
در این حیات وحش کرکس هایی بودند که نه میترسن و نه پرواز میکنند ..
وااای خدایای من این استاد ما هر جا میره از عشق و عاشقی حرف میزنه بخصوص با دیدن اون جفت لاک پشت ها که استاد مون از جانب اونها حرف های عاشقانع میزد و از خودشون عشق در وکنه بقول بررره سریال بررره عشق دروَکونه😍😍😍🤗
خُب بخش خوشمزه این قسمت میوه های جالب و بظاهر خوشمزه و پر خاصیت.
چه میوه های خوشمزه ای چه میوه های اورگانیکی معلومه خیلی هم خوشمزه است ..
کوکونات نارگیل و وموزهای سبز و میوه هایی شبیه پرتغال
چه گل های خوشکلی شبیه گا آفتابگردان بودش و میدرخشید خدایاا شکرت برای این تنوع هایی که در میوه ها با خاصیت های بینظیرش وجود داره .
خُب خدارو شکرت که امروز هم به درک آگاهی بیشتری هدایت شدیم به لطف این فیلم های مستند آموزشی استاد عزیزمون که به ما هدیه های ارزشمندی رو ارایه میدهند .. خیلی ممنون و سپاسگزارم از خانم شایسته جان برای تدوین این فیلم های مستند بسیار بسیار شکوهمند . خدایا شکرت برای داشتن این دو عزیز .. و دوستان همیشه حاضر در این سفر رویایی و خاطره انگیز ..
بقول شاعر
بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی..
و واقعا با این سفرهای بینظیر به درک و آگاهی بیشتری خدایت شدیم ..
کامنت پر از نکات مثبتت رو خوندم و لذت بردم نگاه نکته سنج و زیبابینت رو تحسین می کنم عزیزم
. نکته ای که برام جالب بود و بهش اشاره کرده بودی این بود که هر کاری باید مربی و مدرس خاص خودش رو داشته باشه دقیقا همینطوره وقتی یه نفر با چنین مهارتی می تونه یه حیوون با خوی درندگی رو رام کنه که سوارش بشه و چانه ی خودش رو بچسبونه به پوزه ی اون الیگیتور حتما در این مسیر با تمرین و تکرار به این مهارت و تخصص رسیده حتما بهاشو پرداخته حتما براش وقت گذاشته حتما تکاملشو طی کرده که این نتایج رو کسب کرده و دیدن این نتایج می تونه مشوق سایر افراد بشه در این مسیر و می تونن از یه مربی با تجربه و متخصص استفاده کنن و همین نتایج رو بدست بیارن . و این در همه ی زمینه ها صادق هست مخصوصا برای موفقیت در تمام جنبه های زندگی همه ی ما نیاز داریم به فرد متخصص که با نتایجش و عملش حرف بزنه و خدا رو شکر می کنم که چنین استاد ارزشمندی رو خداوند در مسیر زندگی من قرار داد و با استاد عباسمنش و دوستان ارزشمندی چون شما آشنا شدم . خدایا شکرت .
ممنونم عزیزم از یادآوری این نکته ی خیلی مهم .
از خدای بزرگ برات اقیانوسی از سلامتی ، ثروت ، عشق ، آرامش و آگاهی درخواست می کنم رویا جان .
امروز سوپرایز شدم استاد ، چون من عاشق حیواناتم . یادمه باغ وحش که تو دوران نوجوانی میرفتم احساس میکردم این حیوونا اینجا زندانی شدن و خیلی ناراحت میشدم .
تو شرایط خیلی ناجالب نگه داری میشدن و بزرگتر که شدم و وقتی به اینترنت دسترسی پیدا کردم دیدم جاهایی از جهان وجود داره که باغ وحش های بسیار زیبا و جذاب هستند که واقعا برای هر مدل حیوون جای اختصاصی و دیزاین متفاوتی درست کردن و حس کردم اون حیوونات داخل هتل هستند .
استاد اینجایی که شما رفتید یاد اون ویدیو هایی که دیدم افتادم و وقتی علی گیتورهارو دیدم و شنیدم که شما گفتید اینا واقعی نیستند و بعدش دیدید واقعی هستند من چه قدر ذوق کردم ، چه قدر بیشتر تو دلم این خواسته زنده شد که منم باید این تجربه نزدیکی به علی گیتورهارو داشته باشم ، چه قدر عاشق این حیوانات شدم .
واقعا فضای فوقوالعاده ، تمیز و مرتبی و برای این موجودات فراهم کرده بودند ، چه قدر خوب نگه داری میشدن و چه برنامه های جذابی و ترتیب دادند و فرصت مالی و همچنین این امکان و برای مردم ایجاد کرده بودند تا از نزدیک تجربه کنند بودن کنار این موجودات زیبارو .
من دومین علاقه و عشقم بودن کنار حیوانات مختلف ، شناختشون و زندگی کردن با اینهاست . خانم شایسته هم که بچه علی گیتور و گرفتن و تجربه جالبی بوده براشون و همچنین شما استاد نترس که انقدر نزدیک این غول ها شدید و فقط یک فنس با اونها فاصله داشتید .
فقط اونجا که گفتید از کجا بریم داخل و دنبال راه ورودی بودید😃😃😃
پیش خودم گفتم یا خدا استاد میخواد بره کنار اینهمه تمساح 🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊
خیلی باحال بود .
قایق سواری هم که دیدنش حال داد بهم چه برسه تجربش که البته تو شمال سالها پیش تجربش کردم اما وقتی دیدم این قایق داره روی دریاچه یا رودخانه با اینهمه پوشش گیاهی میره !!!! پیش خودم گفتم الان این پره هاش گیر نمیکنه به این گیاه ها که در ادامه با زبان تصاویر و همچنین زبان استاد متوجه شدم .
چه حالی میده غذا دادن به این علی گیتورها ، اصلا این خواسته تو دلم بیشتر شد که باید یه روزی تو همچین باغ وحش هایی کار کنم و برنامه اجرا کنم🧡🧡🧡🤘
چه دوبله حرفه ای استاد کردن صحنه عشق بازی لاکپشت هارو 🤤🤤🤣🤣🤣
واقعا لذت بردم استاد ، سپاس گذارتونم بابت اینکه با این فایل این خواسته همیشگیمو برام زنده تر کردید 💗💗💗🎶🎶👏👏
سلام بر استاد عزیز..خانم شایسته عزیز و بچه های عزیز..
این فایل از اون فایلهاییه که هر چقدر نگاه کنی کمه….خیلی زیبا بود دمتون گرم …عالی بود …عالی…خیلی حال کردم …خیلی لذت بردم ….
مخصوصا همون صحنه اول فایل که وارد محوطه تمساها شدین و پشت فنس بودیدن ….
واقعا منم فکر میکردم اونا مصنوعین خیلی باحال بود خیلی هیجان داشت انگار ما هم اونجا بودیم …چه کارای خطرناکی میکنین…. ولی با شما مسافرت رفتن خیلی حال میده پر از هیجانه…من عاشق این هیجاناتم …
صحنه دیگه هم اونجا اون دوست ما که پشت تمساح نشسته بود هم خیلی وحشتناک بود ….واقعا شجاعت میخواد با ترسیدن هرگز نمیشه این کارهارو کرد ….
میوه ها هم خیلی زیبا بود واقعا خدایا شکرت بابت این همه فراوانی نعمت و ثروت… چه میوه های خوشگلی بودن….
در کل خیلی لذت بردم و وظیفه دونستم که بابت لذت و احساس خوبی که از شما دو نفر بابت تهیه این فایل ها بدست اوردم تشکر کنم بهرحال جهان بدون هزینه کردن ب کسی لذت و احساس خوبی نمیده …فقط هم فرکانس بودن با احساس خوبه که میشه اتفاقات خوب رو ب سمت خودمون جذب کنیم
اما جهان ب من کار نداره که من از شما تشکر میکنم یا نکنم ….چون نیت شما مهمه ….
مطمئنا شما وقتی این همه احساس خوب و حال خوب ب بچه ها هدیه میکنین جهان هم ۱۰۰برابر ان ب زندگی شما بر میگردونه چون که شما در این فرکانس قرار دارین جهان ب بقیه آدمها اصلا کاری نداره با جنس فرکانس شما کار داره و از جنس همان فرکانس وارد زندگی شما میکنه …
برای حال خوب داشتن باید برای ذهن هم هزینه کرد …….
همانطور که نمیتوانیم خوردن و آشامیدن را ترک کنیم و باید ب جسم خود غذای خوب بدیم وگرنه بیمار میشیم ب ذهنمون هم باید خوراک خوبی بدیم نمیتونیم بگیم کدوم یکیشون واجب تره هر دو مهمن و یه جورایی ب هم وصلند….
اگه براشون هزینه نکنی و ذهنت رو ب امان خدا ولش کنی افکار منفی میان سراغت و مثل یه اسب وحشی ب هر سو که دلش بخواد میره و احساست رو خراب میکنه
بقول معروف تبدیل ب اسب یاغی میشه …و اگر برای جسمت هم هزینه نکنی و هر ات و آشغالی بهش بدی جسمی بیمار میشی …
باید برای حال خوب و احساس خوب هزینه کرد ..چه جسمی …چه ذهنی ..و چه روحی….وقتی این دوتا نمره قبولی بگیرند روحت خیلی بهتر میتونه تکاملش رو توسط تو طی کنه وقتی که ما از لحاظ ذهنی و جسمی در وضعیت خوبی باشیم روح ما بهتر میتونه درون ما تجلی پیدا کنه در واقع روح ما کامله منتهی برنامه ها و عادت های مخربی که در ذهن مون نا خوداگاه شکل دادیم مانع از تجلی روح و ب کمال رسیدن در وجودمون میشه
حال بد خودش بصورت طبیعی هست نیاز ب هزینه کردن نداره …
هزینه حال خوب اینه که وقت بذاری مطالعه کنی ….کتابهای خوب بخونی … فایل های خوب ببینی …کانون توجه ات رو بدست بگیری …تمرکزت بر نکات مثبت باشه …همیشه و در همه حال سپاسگزار باشی و خیلی از هزینه های دیگه ….
همه ما ادما در گوشه و کنار این جهان پهناور در هر لحظه در حال نفس کشیدن و توجه کردنیم ….هر کدام از ما انسانها با توجه ب نگرشی که داریم از زندگی مون داریم لذت یا ذلت میبریم …ما این قدرت انتخاب رو داریم و این قدرتیست که خدای مهربان انرا ب ما هدیه کرده است …
همه چی ب خود ما ب درون ما ب نگاه ما ادما بر میگرده …دیدن این صحنه های زیبا احساس خوب رو شکار میکنه ….
احساس خوبی که خیلی ها ارزوی بدست اوردنش رو دارن ما بچه ها ب زیبایی هر چه تمامتر در سایت استاد عباس منش داریم بدستش میاریم فقط ب ان دلیل که در مدارش قرار داریم ..
جهان مثل یک سلف سرویسه که ب هرچی توجه کنی از همان جنس وارد زندگی ات میشود …
این انرژی که ما هم از اون هستیم درون ما ذخیره شده علت انکه ادمها نمیتوانن از این همه انرژی که درونشان ذخیره شده استفاده درست کنن این نیست که این انرژی رو در اختیار ندارند بلکه نمیتوانن کانون توجه شون رو بر روی هدفشون متمرکز کنن …چون کانون توجه شون ول…کنترلی بر روی توجه شون ندارن و انرژیشون همین جوری داره ب هدر میره حواس شونم نیست ….
حواس پنجگانه انها که بر روی ذهن هشیارشان نصب شده توجه بیرونی انهارو بدست داره و مدام ب این سو و ان سو میبره و ب هر چیزی توجه میکنه .
این موضوع باعث میشه که نتوانن کانون توجه شون ( انرژی ) رو بر روی هدفی که دارند معطوف کنن…
زندگی این دسته از افراد بر اساس اتفاقات دنیای بیرونی رقم میخوره و بر اساس انچه میبینن و میشنوند تصمیم میگیرن و این دنیای بیرونی انهاست که داره اونا رو کنترل میکنه …برای گرفتن نتایج بهتر در زندگی تنها راه کنترل ذهنه….
کنترل ذهن یکی از بزرگترین چیزهایی ست که هر انسانی میتونه ب خودش هدیه کنه …
امیدوارم همه بچه ها از کنترل ذهن بالایی بر خوردار باشند …
براتون بهترینها رو از خدای مهربان خواستارم امیدوارم هر روزتون بهتر و زیباتر از دیروزتون باشه …
چقدر خوشحال و خوشنودم که فردی رو میبینم و دنبال میکنم و الگوی خودم قرار دادم که به تک تک آرزوهاش و خواسته هاش رسیده
داره از تک تک لحظات زندگیش لذت میره
به استقلال زمانی و مکانی و مالی رسیده
داری کاریو انجام میده که عاشقشه
بهترین رابطه عاطفی رو داره
و داره از تک تک جنبه های زندگیش لذت میبره و داره زندگی رو زندگی میکنه
من آگاهانه سفر به دورآمریکارو نگاه میکنم تا توجه کنم به زیبایی ها، نعمت ها و ثروت ها و لاجرم اصل و اساس این زیبا ها، نعمت ها و ثروت ها طبق قوانین جهان هستی به زندگی من بیان
من آگاهانه سفر به دورآمریکا رو نگاه میکنم تا استاد رو تحسین کنم که بگم میشود به تک تک آرزوها و خواسته ها رسید مثل استاد
من آگاهنه سفر به دورآمریکارو نگاه میکنم تا کیفیت و استاندارد بالای زندگی استاد؛ کلی خواسته در من به وجود بیاره و من به لیست 107 آرزوم اضافه کنم
و حقیقتا منم دوست دارم سفر کنم، در آزادی سفر کنم برم مکان های جدید رو ببینم، انسان های متفاومت، قومین های متفاوت، فرهنگ های متفاوت رو ببینم تا با جهان اطرافم بیشتر آشنا بشم؛ و این خواسته که یک خواسته کاملا واضحی هست به لیست خواسته هام اضافه شده که منم دوست دارم در آزادی کامل جهان اطرافم روبیینم؛ خیلی دوست دارم یک ماه به سیبری سفر کنم، کنار اسکی مو ها زندگی کنم، باهاشون سوار سورتمه بشم، باهاشون تو اون کلبه هاشون زندگی کنم، باهاشون برم ماهیگیری و شکار، رو یخ راه برم، برم یخچال های بزرگ و طبیعی رو نگاه کنم، و باهاشون آتیش روشن کنم و اون شکار( گوزن) رو باهم کباب کنیم و بخوریم: چقدر لذت بخشه این حد وضوح از تصویر سازی
راستش وقتی دارم فکر میکنم من به تموم نعمت هایی که الان تو زندگیمه با همین قانون تصویر سازی بهشون رسیدم و خیالم راحته که به این تصویر سازی که الان کردم میرسم و یک سفر رویایی به این منطقه خواهم داشت.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم یه سادگی وزیبایی وعزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد ومریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام
عبور از یه جاده تمیز و صاف با درختهایی پرپشت و سرسبز و آسمونی صاف و آبی با ابرهایی پفکی و نزدیک به زمین ورسیدن به جایی که پر از علیگیتور هست ورودی این محل نگهداری نمادی از سر علیگیتور بود که سر در این قسمت بود و جلوی ورودی هم یه کله اهنی علیگیتور بود که بلوز وشلوار تنش بود وبه حالت نشسته جلوی در بود خیلی بامزه و جالب درست کرده بودند و یه عکس از تصویر مردی که نشسته پشت علیگیتور و دهن علیکیتور رو باز کرده بود ونقشه ای که دست استاد بود و بخشهای مختلف این مکان رو نشون میداد
یه محیط آبی کوچیک که در ابتدا مسیر بود و شتر مرغ دوتا توش بود که خیلی کله با مزه ای داشتند با تنه ای بزرگ و اردکهای سفید ومشکی تو آب و حالت آبشاری که درست شده بود و آب میریخت تو دریاچه کوچولویی که برای اردکها بود خیلی فضا رو زیباتر کرده بود
اما مسیر چوبی زیبایی که میرفت سمت علیگیتورها و تو این مسیر چوبی زیبا با اون سقف مثلثی زیباش که با چوبها و نی های جالبی ساخته شده بود و طیف رنگی خاصی تو چوبهای رو سقف داشت و تو این مسیر یه قسمتی هم طوطی خیلی خوشرنگی بود و ماهی ژاپنی زرد رنگ و سفید رنگ تو آب کنار اردکها دیدیم خیلی این مخلوقات زیبا و انرژی مثبتی داشتند و بلاخره رسیدید به قسمتی که علیگیتورها بود چقدر تعدادشون زیاد بود اصلا انقدر اولش آروم بودند که آدم باورش نمیشد واقعی باشند استاد و مریم جانم عاشقتونم که خیلی شجاعانه رفته بودید به سمت فنسی که خیلی بهشون نزدیک بود البته اگر میدیدنتون حتما بهتون هشدار میدادند که نباید انقدر نزدیک برید ولی واقعا صحنه جالبی بود این همه علیگیتور رو زمین خوابیده بودند و کلی هم تو آب بودند تازه از رو نفس کشیدنشون فهمیدید واقعی هستند خدارو شکر که خداوند حافظتون بود و اونها حمله نکردند ولی چهره یه علیگیتور رو تا به حال تصویرش رو به این نزدیکی ندیده بودم فرم دهنشون و چشماشون وفک بزرگشون برام جالب بود ولی چه صدای نفسش بلند و ترسناک بود از آب میومدند بیرون و رو زمین راه میرفتند دهنشون رو باز میکردند تصاویر خیلی واضحی رو از پوست بدنشون و حالت راه رفتن و ناخن پاهاشون و دندوناشون دیدم تا حالا انقدر واضح تصویر یه علیگیتور رو ندیده بودم
و اون صحنه که اون آقا از دم علیگیتور کشید و اومد نشست پشتش تازه فهمیدم این همون آقایی هست که عکسش رو در همون ابتدای راه ورود نشونمون دادید خیلی ریلکس دهنش رو باز میکرد و با چونش نگه میداشت و دو دستش رو هم باز میکرد کاملا مشخص بود که سالهاست داره با این حیوونها کار میکنه و ترسش ریخته حتما روز اول که این کار رو شروع کرده خیلی ترس داشته ولی با شجاعت با همون ترس اقدام کرده و ادامه داده و الان دیگه مهارت پیدا کرده و کاملا مسلط دهن علیگیتور رو با دستش باز نگه میداشت و در آخر هم یه تیکه خاک انداخت دهنش و اون سریع دهنش رو بست من همش میگفتم الان اون یکی که تو آب هست میپره بیرون ولی اون آقا کاملا بر اوضاع مسلط بود و بعد هم از پشت اون علیگیتور بلند شد و اون اومد پشت اون محفظه و به بازدید کننده ها نگاه میکرد ولی قسمت خیلی جالبش اونجا بود که یه علیگیتور کوچولو که دور دهنش رو چسب زده بودند میدادند دست مردم تا از نزدیک لمسش کنند مریم جانم عاشقتم که بر ترسهات غلبه میکنی و اون علیگیتور رو تو دستت گرفتی خیلی برام جالی بود دست وپاهاش رو باز کرده بود و شما هم زیر دم و چونش رو گرفته بودید و خانم های دیگه و استاد هم امتحان کردند وتو دستشون گرفتند چقدر برنامه جالبی رو برای این بازدید داشتند چقدر توضیحات کاملی میدادند و حسابی سرگرم کننده و هیجان انگیز بود برنامشون و برام جالب بود که یه پسر بچه کوچولو هم جزو بازدید کننده بود چقدر بچه ها از همون ابتدا شجاع بار میان و همراه بزرگترها تجربه بازدید از اینجور جاها رو کسب میکنند و بدون محدودیت وترس بزرگ میشند
چه وسیله جالبی رو داشتند تا بازدید کننده ها رو ببرند تو اون بخشی که فکر میکنم محل زندگی علیگیتورها بود یه قایقی که موتور ماشین روش بسته شده بود و پره های بزرگی که بیرون آب بالای قایق نصب شده بود و برای جلوگیری از برخورد با دست دورش رو طور زده بودند تا به علفهای تو آب گیر نکنه وجهت حرکت مسیر رو هم با تنطیم اون بادبانها انجام میدادند خلاصه که خیلی وسیله جالبی بو و جای نشستن مسافرها هم قشنگ درست کرده بودند و اون آقا که تو ارتفاع بلندتر رو صندلی نشسته بود جهت حرکت قایق رو تنظیم میکرد و برای جلوگیری از اینکه صدای بلند موتور افراد رو اذیت نکنه به هر کسب یه هدست میدادند تا بزارند رو گوششون و صدا رو کمتر کنندو هم این قایق میتونست تو عمق خیلی کم آب هم حرکت کنه و اصلا رو خشکی هم بیاد مسیر هم خیلی جالب بود پر از پرنده هایی که تو آسمون پرواز میکردند خفاشهای که رو درخت آویزون بودند و حالت مردابی که آب داشت فضای زندگی این علیگیتورها رو داشت البته فکر کنم تو تاریکی شب خیلی این فضا ترسناک باشه ولی تو طول مسیر آسمون آبی و تمیز و باد خنکی که میوزید و موجی که پشت قایق راه افتاده بود و دیدن این فضای خاص تجربه جالبی بود که خداروشکر ما هم از طریق این تصاویر دیدیم وبرام خیلی جالب و هیجانانگیز بود
کرکس هم دیدیم که خیلی آروم نشسته بودند و لاکپشتی که تو آب بود و گفتید از اون لاکپشتهای خطرناکی هستند که میتونند دست آدم رو قطع کنند و خیلی فک قوی دارند و غذا دادن به علیگیتورها فکر کنم موش میدادند بهشون تو یک حرکت کل موش رو قورت میدادند و اون آقایی که این کار رو میکرد خیلی جالب کاری میکرد که اون علیگیتور حسابی بیاد بالا دهنش رو کامل باز کنه و اون غذا رو ببلعه چقدر تعدادشون زیاد بود هم تو اب هم تو خشکی فکر میکنم زادو ولد هم میکردند کاملا محیط رو برای زندگی و تولید مثل این حیوانات آماده کرده بودند و لاکپشتهای که باهم بودند و استاد عاشقتم که دیالوگهایی رو از طرف این دوتا میگفتید کلی خندیدم خیلی خنده دار میگفتید و طوطی سبز رنگ و زیبا که همه بهش یه سلامی میکردند زیباترین پرنده اونجا طوطی بود خیلی خوشرنگ وزیبا بود
و در آخر میوه های استوایی که همونجا پرورش داده بودند موز های سبز رنگ و دراگون و میوه های دیگه که اسمشون رو دقیق نمیدونم و شما هم دراگون و یه نوعی از پرتغال و یه نوع میوه دیگه خریدید نوش خونتون و گلهای آفتابگردون زرد رنگ خیلی زیبا تو سطل های زردرنگ دسته ای چیده شده بود خیلی خوشرنگ وزیبا بودند خدایا شرکت در مدار دیدن این همه شگفتی و زیبایی و خلقتهای زیباست از موجودات مختلف بودم
مریم جان واستاد جانم چه تجربیات زیبا و متنوعی رو با ما به اشتراک میزارید فکر نمیکنم هیچ جایی به جز این سایت میتونستیم انقدر تجربیات متفاوتی رو داشته باشیم سپاسگزارتونم و مثل همیشه میگم عاااااااشقتونم ❤❤❤❤
سپاسگزارم عزیزم که اینقدر با جزئیات فایلها رو می بینی و کامنت می نویس همیشه که کامنتهاتو می خونم از این ریزبین بودن و زیبا بین بودنت تحسینت می کنم و لذت میبرم چند روزی هست که اسمت خیلی تو ذهنم تکرار میشه نمیدونم چرا؟ دارم فکر می کنم که شاید یه نشونه است ولی چه نشونه ای هنوز درکش نکردم !
یه نکته که تو کامنتت بهش اشاره کرده بودی و خواستم تشکر کنم بابت یاد آوریش این شجاعت و آرامش بچه ها بود که گفتی . دقیقا تو خیلی از فایلهای استاد اینو دیدم که حتی در خطرناک ترین و تاریک ترین جاهایی که وجود داشته توسفر و استاد نشون دادن هم بچه ها و هم والدین با آرامش خاصی فقط از سفر لذت بردن مثل معب یوتا و اون غاری که در اعماق زمین بود فکر کنم قسمت ۸۰ سفر به دور آمریکا بود بچه ها یی بودن که نوزاد بودن ولی ساکت و آروم و بدون ترس و والدینی که بچه ها رو مانع لذت از سفر نمیدونن واقعا این مردم رو تحسین می کنم و این نگاه موشکافانه ی شما دوست عزیم در دیدن زیبایی ها رو تحسین می کنم .
عاشقتم عزیزم که اینقدر مثبت و زیبا می بینی .
از خدای بزرگ برات اقیانوسی از سلامتی ، ثروت ، عشق آرامش و آگاهی درخواست می کنم .
سپاسگزارم که کامنتم رو وقت میزاری و می خونی و انقدر مهربانانه تحسین میکنی عزیزم شما هم هر وقت کامنت گذاشتید من از خوندنش لذت بردم و خداروشکر میکنم که دوستان هم فرکانسی مثل شما دارم که انقدر رشد یافته و در مدار بالایی هستند
عزیزم گفتی که چند روزی هست که اسمم خیلی تو ذهنت تکرار میشه شاید یه نشونه هست ولی نمیدونی چه نشونه ای آرزو میکنم نشونه ای از عشق خداوند برای شما بهترینم باشه و هر وقت نامم تو ذهنت تکرار میشه عشق و وهابیت خداوند رو به ذهنت متبادر کنه
خوشحالم که خداوند هدایت کرد تا تو این قسمت حضور اون بچه رو یاد آوری کنم خیلی این شجاعت والدین و فرزندانشون که نشان از توکل عمیق قلبی به خداوند هست رو تحسین میکنم و اینکه خداوند محافظ خودشون و فرزندانشون هست رو باور قلبی دارند و این همه رها و آزاد هر چیزی رو در کنار فرزندانشان تجربه میکنند و برای من این خیلییی درس داره
فرحناز عزیزم برات بهترینها رو در همه ابعاد زندگیتون از خداوند خواستارم شما لایق بهترینها هستید عشق شادی ثروت و سلامتی در زندگیتون جاری و پایدار باشه عاشقتم رو ماهتون رو بوسه بارون میکنم
برای اولینبار از دیدن صحنه به صحنه ی فیلم طوری لذت بردم که وقتی به آخر سریال رسید دقیق مثل بچگی هام که خداخدا میکردم بازم ادامش را بگذاره و اینجا تموم نشه چنین حسی را داشتم
توی تک تک لحظه ها حس میکردم الان من توی این سفر هستم و این منم که دارم فیلم میگیرم
چقدر لحظه لحظه ناب بود
لحظه ی ورودم به قسمت ممنوعه…. قلبم تند تند میزد و مدام آب دهانم قورت میدادم هی دلم میخواست سرم را بیارم پایین زیر دوربین را ببینم الان تمساحی جلوی پام هست؟
جدی منم حس کردم مجسمه اند و واقعی نیستن
چه حرکات نمایشی جذابی … من هیچوقت از دیدن موجودات سخت پوستی مثل تمساح و … لذت که نمیبردم هیچ متنفر هم بودم ولی برام جای تعجب داشت اینبار اینقدر برام جذاب بود جدا که شما همسفرهای خوبی هستین آدم های بی ذوق را هم سر شوق میارین
وای خدا لحظه ی حرکت قایق هی دلم میخواست سرم را برگردونم قایق ران رو هم نگاه کنم بعد یه لحظه قایق اریب میشد هول میکردم حس میکردم حالا میفتم تو آب …. جداااااااااا منم نسیم خنک از حرکت قایق را روی صورتم حس کردم برام شکه کننده بود …. انگار سینما ۵بعدی تماشا میکردم
کلی ذوق داشتم نحوه عملکرد این قایق را بدونم و ممنون که برامون توضیح دادین
برای اولینبار حس داغی آفتاب رو که روی پوست شما میتابید روی پوست خودم حس کردم ولی باهاش به تضاد برنخوردم تازه برام جذاب هم بود اینم قطعا از تاثیرات همسفری با آدمهای خوش سفره
چه جالب که توی فیلم گرفتن هاتون نه سانسور دارین و نه هدف یا مفهوم مبتذل خاصی رو در نظر دارین…. آدم حس میکنه خودش داره صحنه به صحنه ی سفر خودش را انتخاب و شکار میکنه. برام جالب بود که از جفت گیری لاک پشت ها هم فیلم گرفتین و براتون زشت و ممنوع و سانسور و قضاوت دیگران این جور کلمات مفهومی نداره
وای خدا وقتی داشتین توی بازار میوه میچرخیدین بخدا آب از دهانم راه افتاد هی دلم میخواست همه ی اونا رو امتحان کنم
یهو یه حس عمیقی با خلوص تمام از ته دلم بهم گفت نجمه بیا از خدا بخواه بعد از دو سه سال یه سفر طولانی …. شاد…. دلپذیر …. با دل خوش و خیال راحت از بابت مخارج و هزینه ها هررررچی دوست داری بخری و تست کنی و بخورید از هرحال شبیه سفر های استاد با عزیز دلش تو فقط بخواه برات میاد چطوری به سمتش هدایت بشی
خدایا فعلا تصمیم دارم توی خونم روی مبل هر روز سفری به لذت بخشی سفر امروزم به دور آمریکا داشته باشم و عشششششششششق کنم باهاش… هدایت های بعدی و بقیش با خودت
و البته دادن اراده انجام پیوسته ی هدایت های آمده را هم بتو میسپارم
خدایا شکرت برای یه روز دیگه برای زندگی و این فایل بی نظیر
فقط استاد از الان یه گله کنم از شما که قلبم اومد تو دهنم واقعا ترو خدا اون الیگتور ها رو دیدید اصلا شک شده بودم مخصوصا اونجا که گفتید اینجا ممنوعه بوده و رفتید
و چون نمیدونستید که ممنوعه هست
من که گوشی دستم بود ترسیدم واقعا ای خدا😅
استاد جان واقعا ممنونم از شما و خانوم شایسته که جدیدا هیچ چیزی جز فایل دیدن و فکر درباره قانون و تغییر و بهبود باور هام حالم رو خوب نمیکنه
خدایا شکرت که وقتی عزیزانم به من زنگ میزنند اینقدر حالم خوبه و انرژی دارم که واقعا به خودم میام و میگم ایول پسر و یه نگا میندازم و میبینم بهم میگه انجامش دادی دمت گرم
نمی دونید استاد این صدایی که از اعماق وجودم به قلبم گفته میشه چه آرامشی داره که به دنیا نمیدمش
و همینطور هدایت هاش من رو دیوانه میکنه استاد
مخصوصا از وقتی که شما در مورد وسواس در هدایت توضیح دادید که وقتی داری روی خودت کار میکنی لاجرم اونقدر نشانه و هدایت میاد تا که به مسیر درست آورده بشی
لاجرم تغییر میکنه تو باید ادامه بدی
و میخوام بگم دیدن همین سریالهای مستند شما چقدر کج فهمی های من رو درست کرده
مثلاً همین هدایت که شما از خداوند میخواهید و خودتون دونبال مکان میگردید حرکت میکنید فکر میکنید و با هم مشورت میکنید استاد
که چقدر درس داشت برای من همین فکر کردن که چی بهتره باید کدوم کولر رو بگیریم برای نوشابه ها و اینکه اون چیزی که واقعا مورد نظر هست مفید باشه و معایب و مزایای اون رو مقایسه میکنید و تصمیم میگیرید
این همون هدایت این خودشه همین فکر من که به ذهنم میرسه باز خودشه استاد جونم خدا حفظتون کنه
و حالا نکته دوم که من یاد گرفتم از این فایل این ترس من بر اساس دیدگاه و باور هام هست نه اینکه اون موضوع
استاد اگر از اول به شما میگفتن خیلی خطرناکه اینجا شما اونقدر نزدیک نمیشدید به الیگتور ها
خب بریم سراغ اون قایق سواری
استاد نمیدونید چقدر کیف داد قشنگ باد خنکی که به پوست تون میخورد رو حس کردم خدا شکر برای این آب تمیز و این سبزی هایی که از آب زده بودم بیرون اون آسمون آبی با ابرهای پفکی انعکاسی که روی آب افتاده بود خدایا شکرت برای این قایق بسیار خوشگل و اصلاً آدم رو یاد فرهنگ آمریکایی داخل فیلما می انداخت که چقدر بداشت این پرنده ها 🐦 که تو آسمان بودند اون درخت استاد سبزی سبزی روی آب چقدر حس خوبی داشت خداشکر برای اون درخت های بی نظیر خدا شکر که برای این منظره
واقعا ادما چقدر خوش رفتار بودن همه هم از اون کسایی که کار می کردند اونجا و هم از آن راننده قایق که با همه شوخی می کردند همه حالشون خوب بود و اینقدر جدی و حرفهای بودند تو کارشون عالی و علیگتور رو کنترل می کرد واقعا من ترسیده بودم
استاد چقدر ناز بدون روی تو که گرفتی دستت شما و خانم شایسته چقدر زیبا بود این فضا اون پرنده ها این طوطی یک سلام می کرد ای جان چقدر دل انگیز بود واقعا عشق کردم استاد که شما از همین جا دارید درمورد قشنگ و زیبای صحبت میکنیم و کیف میکنه
چقدر است تنوع بود داخل آن جا که فضای قشنگ داشتم غذا مبدا که با چوب و توپ اول بود که وارد شدید استاد اونجا خیلی قشنگ بود
وقتی که فایل دیدم اونقدر حالم خوب شد آنقدر انرژی گرفتم که خودم تعجب کردم واقعا خدایا شکرت
همه بچه های سایت باهم دیگه رفته بودیم مزرعه الیگیتور واقعاً ما هم اونجا بودیم ولی چقدر لذت بردیم
چقدر فراوانی چقدر شغل های متنوعی است که آدم که با لذت بردن با کسب مهارت به راحتی پول بسازه چه فضای بی نظیری داشت اونجا
استاد اون حالت سنتی که داشت اون تمساح ها لاک پشت ها پرنده ها منو دیوانه می کرد
چقدر این قایق زیبا بود و چه ایده جالبی اصلاً ندیده بودم
آخ اخ جون میوه های خوشمزه واقعا در مورد افتاد ها بخورید کیف کنید چقدر زیبا بودن چقدر تنوع چقدر رنگ های متفاوت و خدا را شکر واقعا این همه برکت توی این زمین استاد
صبرانه منتظر قسمت های بعدی هستیم استاد جان خدا یارو نگهدارتان
زیبایی ها در اینجا پایانی ندارد واقعا اصلا نمیتونم تصور کنم که تو قسمت بعد چ اتفاقی میخاد بیفته به کجا خواهیم رفت و چه خواهیم دید خدایا شکرت
علی گیتور چقدرم اسمش باحاله واقعا اون تعداد از علی گیتور رو یه جا دیدن خیلی عجیب بود البته یکم وحشتناکم بود واقعا علی گیتور خطریه و چقدر اون مرده آروم و ریلکس بود وقتی داشت با علی گیتور ها بازی میکرد چقدر نترس چقدر راحت همه اینا مشخصه از یه ایمانی میاد ک از بس در عمل به کار گرفته دیگه از خودش مطمنئه و براش طبیعی شده وای ک چقدر قایق بادی رو دوست داشتم خیلی باحال بود آدمو یلد صحنه های فیلم جنگی مینداخت تو وسط رودخونه ها از وسط اون بوته ها و علف زار ها رد میشد خیلی جذاب بود و جذابترش کرد تعریفات مریم خانو از برخورد آب به صورتشو نم هوا تو گرمای فلوریدا واقعا چقدر این روزا دارم خودم تازه تر میشم دارم بهتر میفهمم چقدر زندگی بخاطر شروع دوباره سفر همه مون لذت بخش تر شده آها راستی یه تحسینی کنیم مریم داستان رو ک اولین نفر رفت نی نی علی گیتور رو دست گرفت آفرین واقعا شیر زن داستان ما و استادمونم طبق معمول ای جانم ای جانم رو به همه حیوونا هدیه میده چقدر قشنگ صدا در میاورد و صحبت میکرد اون طوطیه چقدر باعث شده بود اون خانومه به ذوق بیاد و میوه فروشی شون یا حالا فروشگاه بود چقدرررر تنوع میوه های عجیب داشت چقدر چیز تو دنیا هست که ما ندیدیم هنچز چقدر جهان بی انتهاست چقدر هر چی بفهمی بیشتر میفهمی باید بفهمی واقعا خدا رو شکر که هدایت شدم به این سایت یه این انسان های بینظیر خدایا شکرت خدایا شکرت
عالیه هستین
ببینیم خدا چ برنامه ی داره برامون…..این داستان ادامه دارد…….
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
من تا حالا باغ وحش نرفتم دوست داشتم برم ولی هیچ موقع وقت نشد یک دفعه باغ پرندگان رفتم که فوق العاده زیبا بود انواع پرنده ها پرنده های اهلی شتر مرغ،بوقلمون،انواع نژاد مرغ و خروس و پرنده های وحشی مثل عقاب،شاهین،لک لک، غاز وحشی و کلی از پرنده های زینتی
خلاصه اینکه نتونستم باغ وحش برم
استاد واقعا این پارک الیگیتورها نمای ورودیش جالب بود هر گوشه کنار که نگاه می کردین مجسمه های الیگیتور بود از درب ورودی گرفته تا داخل انواع مجسمه ها با اشکال مختلف وجود داشت
اون قسمتی که رفتین و یه ابشار مصنوعی داشت و بالای ابشار یک الیگیتور بزرگ و با ابهت مجسمه شو درست کرده بودند که در نگاه اول فکر کردم واقعیه بعد او قسمت جلو اگه اشتباه نکنم دوتا شتر مرغ خوشکل بودند که انگار باهم دعواشون شده و با هم قهرن و اون شتر مرغه چقدر زیبا بود با چشم های درشت و بامزه حتی داخل اون استخره از این ماهی هایی که تو دریاچه پرادایس بود اونجا هم از اون ماهی ها بود واقعا جلوه های بصری زیبایی داشت از اونجا با خانوم شایسته رفتین که جلو یه دریاچه بود و کنار دریاچه کلی الیگیتور کنار فنس های خوابیده بودند که شما در نگاه اول فکر کردین اینها هم مجسمه الیگیتور هستن چون از درب ورودی تا داخل پارک همش مجسمه به چشمتون میخورد و متصور شدین که ایناهم مجسمه ان ولی اونا واقعی بودند و چقدر جالبه که نزدیک به ۱۰۰تا الیگیتور کنار هم داشتند استراحت می کردند و یه تعدادشونم داخل اب بودند و داشتند اب تنی می کردن تو اون هوای گرم و بقیه هم داشتن حمام افتاب می گرفتن.
اونجایی که شما گفتین اونطرف راه داره که برین داخل من با خودم گفتم استاد چی جرعتی داره که می خواد به الیگیتورها نزدیک تر بشه وقتی که شما خودتون توضیح دادین که نباید می رفتین اون قسمت و اون قسمت مخصوص نگهبانان اون پارکه بود که می رفتن و به الیگیتور ها غذا می دادن و شما جسورانه و با شجاعت رفتین داخل فنس دومی و با دل پر رفتین جلو دم شما گرم به این ایمانتون که تصمیمی رو که می گیرید حتما عملیش می کنید و یار همیشگی شما خانوم شایسته هم لحظه به لحظه با شماست و درکنارتون در همه ی شرایط نقش پر رنگی دارن ما شاالله به هردو تون وقتی شما داخل فنس دومی شدین خیلی جالب بود اصلا حرکت تهاجمی نداشتن و چقدر خونسرد لم داده بودند و داشتن از افتاب لذت می بردن واقعا چقدر هیکل های غولی داشتن و چقدر بزرگ و با ابهت بودند و صدای نفس کشیدنشون چقدر بلند بود انگار که داره یه اژدها نفس می کشه چقدر هوا رو با شدت می دادن بیرون واقعا نفس کشیدنشون ترسناک بود
چه دندون های بزرگی داشتن چه فک بزرگی داشتن چقدر پوستشون کلفت و ضخیم دیده می شد واقعا تجربه ی جالبی بود از یک وجبی الیگیتور ها و این جرعتی که شما داشتین قابل تهسین بود.
بعد از اونجا رفتین اون قسمتی که اون اقاهه روی الیگیتور نشسته بود تا ارومش کنه که الیگیتور احساس خطر نکنه این الیگیتوری که این اقا رو پشتش سوار بود جسش از اون الیگیتور های دریاچه کوچیک تر بود تقریبا نصف اونا بود بخاطر همین تسلط بیشتری داشت تا بتونه اونو رام کنه و واقعا هم دل و جرعت می خواد سوار پشت الیگیتور بشی و با دستات دست و دهنشو بگیری که بهت حمله نکنه و این کار هم مطمعنا زمان زیادی گذاشته که الان به راحتی سوار الیگیتور شده و به نگاه اول ماهم می گیم کاری نداره که ولی ما پشت صحنه کار این اقارو ندیدیم که چقدر تلاش کرده تا بتونه اینجوری با تسلط کامل سوار الیگیتور بشه و چقدر داشت توضیح می دادم و حرف های طنز می زد که مردم رو بخندونه بهشون حس خوب بده تا از این تجربه نهایت لذت رو ببرن اونقدر سوار الیگیتور شد که اون اروم شد و دیگه تلاش و تقلا نمی کرد که خودشو ازاد کنه و اروم اروم اونو کشید عقب تر یه دفعه چشمم افتاد به یه الیگیتور تو اب که گفتم الانه که بپره بیرون و این اقاهه رو یه لقمه چپ کنه که اون اقا هم یواش یواش رفت کنار و از اون فاصله گرفت و می خواست با الیگیتوری که سوارشه صمیمی تره بشت و یک اجرا فوق العاده ترسناک رو به نمایش بزاره که اروم اروم دهن الیگیتور رو اورد بالا و یه حالت ثابت نگه داشت و فکشو گذاشت روی فک الیگیتور و دستاشو هم از روی الیگیتور برداشت و ازاد کرد و یه حالتی مثل عقاب که بالا شو باز کرده این اقاهه هم دستاشو باز کرد و فکشو گذاشت روی فک الیگیتور و اروم تو اون حالت موند و بعد دوباره اومد و این دفعه کامل دهن الیگیتور رو باز کرد و یه جورایی هم خودش ترسیده بود که می خواست این کارو بکنه ولی تصمیمشو گرفته بود و شک نداشت که نمی تونه انجام بده دوباره فک الیگیتور رو اورد بالا و ایندفعه کامل دهنشو باز کرد و فک خودشو گذاشت رو دهن باز شده الیگتور و همه حضار متعجب شده بودند و همه می گفتن اوه مای گاد و یه نفر داشت براش کف می زد و بقیه هم می خواستن کف بزنن که یه جوری باچشم اشارت کرده که الان وقتش نیست تشویق کنید چون ممکنه الیگیتور یه دفعه حمله کنه و بعداز نمایش دوباره این اقا اومد و در مورد الیگیتور ها صحبت کرد و اونجا که یه بچه الیگیتور اورد بیرون و داشت در موردش صحبت می کرد و بعد به حضار گفت کی می خواد امتحان کنه که از داخل جمع خانوم شایسته با اعتمادبه نفس کامل جلو رفت و گفت من اماده ام که اون اقاهه از خانوم شایسته پرسید که می تونید یا نه یه جوری تعجب کرد که یه خانوم می خواد بچه الیگیتور رو بگیره و بعد خانم شایسته الیگیتور رو گرفتن و بقیه خانوم هایی که اونجا بودند با این کار خانم شایسته اوناهم اعتماد به نفسشون زیاد شد و یکی یکی اومدن و الیگیتور کوچولو رو گرفتن و اونجا استاد اومدن و بچه الیگیتور رو گرفتن چقدر با نمک باهاش حرف می زدن و خیلی حس خوبیه که ادم با همه مخلوقات خداوند اینگونه مهربان و دوست داشتنی باشه و حس خوب رو منتقل کنه که بعداز استاد اون اقاهه با هیجان بچه الیگیتور رو گرفتن و داشتن باهاش حرف می زدند.
واقعا من لذت بردم اینقدر که دقیق و با حوصله فیلم می گیرین که حس کردم خودمم الان اونجام و اومدم اون الیگیتور ها رو از نزدیک ببینم با اینکه الان تو شرایطی هستم که نمی تونم مسافرت برم با اینکه سفر شما شروع شده انگار که منم همراه شمام تو این سفر و واقعا برای منم لذت بخشه سفر به دور امریکا عاشقتونم خیلی زیاد.
بعداز اونجا رفتین که سوار قایق بادی بشین و اون اقایی که ناخدا قایق بود به حضار گفت که برای خودتون گوشی بردارید که صدای قایق بادی خیلی زیاده و شما اذیت نشین وقتی سوار قایق شدین با چه سرعت زیادی حرکت می کرد خیلی باحال بود بعضی جاها اب رودخانه خیلی کم بود و این اقاهه از روی چمن ها هم با سرعت رد می شد و اون قسمتی که اب زیاد بود ویراژ می داد و دور می زد و اون اب می پاشید رو هوا و وقتی که از پشت قایق نگاه می کردین چقدر جالب بود با چه سرعت زیاد داشت حرکت می کرد و خیلی حس و حال هیجانیه داشت من که همین جا از توی خونه لذت بردم و بعد اونجایی که رسید به اب و سرعتشو کم کرد و داشت یه چیزایی رو توضیح می داد و اون قسمت آبراه بالای سر پرنده ها در حال حرکت بودند و دسته دسته از پرنده ها داشتند حرکت می کردند و چقدر زیبا بود پرواز پرنده ها بعداز اینکه داشتین می رفتین و قایق سواری تون تموم شده بود شما توضیح دادین که موتور ماشین رو وصل کردن به این قایق بادی و یک پنکه بزرگ و غول هم عقب قایق نصب کرده بودند که با شدت زیاد قایق رو به حرکت در می اورد و حتی شما گفتید اینقدر که قدرت موتور زیاده که می شه رو جاده هم حرکت کرد و یه دلیل دیگش این بوده که قایق بادی درست کردن که بعضی جاها عمق اب خیلی کمه و حتی یه جاهایی به ۳ سانت عمق می رسه و اگه موتور زیر قایق باشه پره ها همش به علف ها گیر می کنه و نمی تونه حرکت کنه و فکر اون ها عالی کار می کرده که با وجود همچین شرایطی ایده عالی به ذهنشون می رسه و بعد می یان با یک پنکه غول و موتور ماشین یه قایق بادی فوق العاده درست می کنن که حتی می تونه روی چمن ها و علف ها هم حرکت کنه دمشون گرم با این ایدشون
بعد از قایق سواری رفتین اون قسمتی که خودتون اول رفتین جای الیگیتور ها که اون اقاهه داشت از اونجا بهشون غذا می داد و یه جورایی داشت باهاشون حرف می زدم و به حضار داشت تعریف می کرد موقعی که داشت بهشون غذا می داد گفتم الان بهشون گوشتی چیزی می ده که دیدم داره بهشون موش می ده از این موش های گنده فاظلاب و چقدر اوناهم با لذت می خوردن و اونجایی که موشو می گیره بالا تا اونا بپرن بالا و از دستش بگیرن خیلی جالب بود یک دفعه از حالت افقی به حالت عمودی در میومدن و پرش می زدن و یه لقمه چپ می کردن غذاشونو و اونجا که داشت بهشون غذا می داد و به حضار توضیح می داد. استا گفتن داره این براشون سخنرانی می کنه و اونا هم همه اروم دارن به سخنرانیش گوش می دن و واقعا هم همین جوری بود همه الیگیتور ها داشتن اروم نگاش می کردن تجربه فوق العاده ای بود از دیدن این تصاویر و افریده های خداوند لذت بردم
بعد اونجا شما داشتین در مورد اون لاکپشت تو اب توضیح می دادین که هر کسی بخواد اونارو بگیره این لاکپشت ها خیلی خطرناکن و دست طرف رو قطع می کنن ارواره هاشون خیلی قویه و زمانی که احساس خطر کنه واکنش سریع نشون می ده و دست طرف رو قطع می کنه البته به همه مردم کار نداره فقط اونایی که می خوان شکارش کنن و اذیتش می کنن اینجوری رفتار تهاجمی از خودش نشون می ده
قسمت طنز این گردش اون خانوم و اقای لاکپشته بودند که داشتند با هم جفت گیری می کردند و چیزی که جالب ترش کرده بود صحبت های طنز استاد بود که مکالمه دو تا لاکپشت رو داشت شرح می داد که لاکپشت نر داشت قربون صدقه میومد و لاکپشت ماده هم همش عشوه میومد و همش می گفت صداتو نمی شنوم بلند تر و این بگو مگوی عاشقانه ادامه داشت
و دراخر هم با خانوم شایسته رفتین فروشگاه قسمت میوه ها که انواع میوه هایی که اونجا کاشته می شد رو گذاشته بودند برای فروش اون میوه اولی چه نوع میوه ایی بود خیلی جالب بود چقدر بزرگ بود و یه حالتی مثل اناناس داشت خانه های کوچیک کنار هم و ظاهر غولی داشت خداوند بی نهایت تنوع توی میوه گذاشته که هر میوه ایی با هر شکل و شمایلی پیدا می شه خدارو صد هزار مرتبه شکر کلی میوه خوش مزه و جدید دیدم اون میوه قرمزه اسمش دراگون بود درسته میوه اژدها شکل و شمایل جالبی داشت و یه میوه دیگه بود از وسط نصف کرده بودند ودورش سلفون کشیده بودند اون هم ظاهر شیرینی داشت رنگش مثل انبه بود با کلی دانه سیاه ریز داخلش سقف میوه فروشی هم که پر از موز بود و دراخر یه سبد میوه گرفتید نوش جونتون لذتشو ببرید
استاد جان از شما ممنونم بابت این فایل های زیبا که روح مارو با خودش می بره اونجا❤❤🙏🏻🙏🏻🙏🏻
به نام خالق زیباییها
🕊🍂بلبلان از بوی گل مستند 🕊🍂و مـا از روی دوسـت 🕊🍂دیگران از ساغر و ساقی 🕊🍂و مـا از یـاد دوسـت #خواجوی_کرمانی 🕊🍂دوشنبه 5 مهر مـاهتـون بخیر 🕊🍂روزتان بہ زیبـایی دلهای مهربونتون
بازهم یه گردش علمی دیگه با حضور مدیریت این مدرسه آموزشی استاد عباسمنش ودستیار ومعاونشون خانم مریم شایسته که ایشون خودشون هم از مدیران موفق این مجموعه هستند.خدایا شکرت.
خوب اینبار رفتیم به مزرعه پرورش ونگهداری الیگیتورها.خدایا شکرت
البته در کنار اونا تعدادی لاکپشت ،کرکس و طوطی های سخنگو
وماهی ژاپنی های زیبا،شتر مرغ ها یی که به قول مریم جان نیاز به حمام داشتند هم نگهداری می شدند تا به زیباییهای مزرعه بیافزایند ،
خدایا شکرت.
با اینکه این قسمت حیواناتی که دیدیم یه کم عجیب وغریب بودند ولی بازم هم جز زیبایی چیزی نبود،خدایا شکرت .
وای از اون قایق خفن تو آبهای کم عمق با اون سرعت چه حال خوبی داشت منو به یاد مرداب انزلی انداخت که یه بار تجربه چنین قایق سواری رو داشتم خدایا شکرت که این خاطره که مال حدودا ده سال قبل بود برام تداعی شد ویا لمس اون بچه تمساح چه حس خوبی داشت وبازم هم یادم اومد که یه روزی با چه ترسی دست به بدن یه فیل کشیدم وچه حس عجیبی بود پوست بدن فیل خیلی ضخیم تر از چیزی بود که با چشمام میدیدم واینو وقتی متوجه شدم که لمسش کردم .میخوام بگم که بله باید برای فهمیدن خیلی چیزا یه وقتایی باید بری تو دل ترسات ،خدایا شکرت.
خوب اینم از گردش علمی امروز مان ونکاتی که یاد گرفتیم .
البته نا گفته نماند که بعد از اتمام گردش علمی مون یه دل سیر خوراکی های خوشمزه و جدید نوش جان کردیم
ممنون از مدیریتهای مجموعه خوبمون، خدایا شکرت .
فقط یه نکته
آمریکا آمریکا آفرین به زیبایی های تو که هرروز بیشتر وبیشترمیبینیم ودرک میکنیم عذر خواهی میکنم ازت که از روی نا آگاهی ونادانسته یه وقتایی باهات کج خلقی می کردیم.!!!.
خدایا شکرت بخاطر این دانایی ها .
سلام به خانم فریبا صدیق
من نظرم رو امروز گذاشتم روی سایت ولی نظر ودیدگاه شما رو که دیدم متوجه شدم که شما چقدر چیزایی رو دیدید که من اصلن توجه نکردم
خوشحالم از اینکه تو این سایت و با شما ها در تبادل نظر و اطلاعات هستم
خدایا شکرت
سلام آقای شیری عزیز ممنون از لطف وتوجه شما
وقتی که برای کامنتام از طرف دوستان هم فرکانسی یا مداربالاتری پاسخ وتعریف وتشکر دریافت میکنم بسیار حس خوبی دریافت میکنم وانگیزه م برای نوشتن کامنت های بعدی در راستای رسیدن به هدف بالا میره ،
از پیامبر اکرم نقل شده :شکر خدا را بجانیاورده است ،آنکس که از مردم (درقبال خدماتش) تشکر نکند. وممنونم از شما انسان شکر گزار
وبسیار سپاسگزار خداوندم که تو این خانواده صمیمی هستم خدایا شکر
از این که دیر جواب دادم عذر خواهی میکنم
براتون بهترین هارو از خداوند آرزو مندم
سپاس،سپاس،سپاس 🙏🙏🙏
قسمت ۱۱۱
سریال سفر به دور آمریکا
با سلام خدمت دو استادان عزیزم جناب عباسمنش و خانم شایسته عزیزم
و دوستان همراه و همسفر
علیگیتور
استاد جان یادتونه توی دریاچه ی پرادایس برای خودتون راحت شنا میکردید و یک علیگیتور خفن اونجاها پرسه میزد 🤣🤣🤣 واااااای خدای من .. شما همیشه میگفتید بیخطره 🤣🤣 ولی با دیدن این قسمت فکر کنم اصلا نباید حتی به مجسمه هاش هم نزدیک بشید … دقیقیا این علیگیتورها حرکات شون ثابت و ساکن هستش بخصوص پوست و ظاهرشون هم دقیقا شبیه به سنگ و خاک هستش ..
وقتی وارد علیگیتور فارم شدید و به اون مجسمه دست میزدید فریاد زدم و گفتم ترو خدا بهش دست نزنید چون اصلا بین اصل و فرع رو نمیشه تشخیص داد ..
گفتم اصل و فرع .
یاد قوانین افتادم . که شما همیشه میگید اصل رو باید از فرع تشخیص بدیم و به ریشه های بنیادین توجه کنیم … درسته این علیگیتور ها ظاهر خشن و خطر ناکی داره ولی باید تخصصی و با نشانه های واضح پی به اصل بودن این علیگیتور ها برد..
خب برای راهنمایی جزییات این علیگیتور فارم یک نقشه ی راه و محوطه بهتون دادن.. با اینکه نقشه راه داشتید و همچنین تابلوهای راهنما ولی باز هم مسیر رو اشتباه رفتید و به یک منطقه ی خطرناک و نا امنی رفتید .. البته خدارو شکر زیاد در اون منطقه نموندید و فوری مسیر درست رو پیدا کردید و برگشتید به مسیر درست .
خُب استاد جان چقدر این قسمت برای من درس داشت اینکه با داشتن نقشه و یا هدف مشخص در مسیر زندگی و حرکت به مسیر مشخص ممکنه در طول مسیر با یک سری عواملی و یا تضادهایی .. و توجه به عوامل بیرونی قسمتی از مسیر رو بیراهه بریم که ممکن هست خطراتی رو در هر زمینه ای برامون بوجود بیاد و احساس خوبی نداشته باشیم… مطمعن هستم استاد جان وقتی شما به اون قسمت خطرناک رسیده بودید با اینکه فنسکشی شده بود احساس خوبی نداشتید یک احساس غریبی برای آدم بوجود میاد … البته محدویت و نشانه هایی وجود داشت . آن هم دو سری فنس های قطور و ضخیم بود .. با فاصله که نشان دهنده ی ورود ممنوع بود ⛔🚫 البته همیشه نشانه ها مثل تابلو های ورود ممنوع زبان خودشون رو دارند و با کنترل ذهن و
تغییر زاویه دیدگاه مون میشه به احساس خوب رسید و از اون نشونه ها برای تغییر مسیر درست استفاده کرد ..
اون آلاچیق حصیری چقدر زیبا بود و در داخل آنجا با وزیدن باد از دداخل این حصیر های چوبی باد خنکی بداخل میوزید خدایا شکرت برای تمام این خلاقیت های طبیعی ..
چقدر حفاظت های شیشه ای جالبی داشت و هم حفاظ های فلزی و فنس کشی های محکم ایمن هم برای حیوانات محافطت شده و هم برای بازدید کننده ها و هم از این جریان طبیعت بیزینس و ثروت آفرینی میکنند و وبرای تمام این خلاقیت ها خدارو شکر کردم و تحسین شون کردم
اون مرغ آبی هایی که داخل
حوضچه آب بودند چقدر زیبا بودند و در کنار اون شتر مرغ ها خیلی جالب بود که تقریبا ی جورایی شبیه بوقلمون های خودمون در پرادایس بودن و چقدر جالب بود که استاد اونا رو مثل بوقلمون هامون ناز و نوازش میکردند🦃🦆🦆🐢🐢🦅
و اون طوطی ها هم چقدر زیبا و قشنگ و بال های رنگین زیبایی داشتند و نقوش و خط ونگار دور دو اطراف چشمش شبیه ببر بود و این خلاقیت خداوند رو تحسین کردم
اون ماهی ژاپنی ها چقدر زیبا در اون آب شنا میکردند ..
جسارت و نترسی خانم شایسته رو هم تحسین کردم که چقدر شجاعانه اون بچه علیگیتور رو در دست گرفتن و از اینکه هر روز بیشتر از دیروز با تمرین به ترس هاشون غلبه میکنند رو هم تحسین کردم و حتی در جواب استاد که پرسیدن چطور بود .. خانم شایسته گفتند . خیلی حس خوبیع ع باید امتحانش کنی .👏👏👏
این علیگیتورها و یا اون لاک پشتی که داخل آب بود از نسل دایانسورها هستند و البته خیلی هم خطرناک که البته وجود باطنیشون طبق قوانین به این شیوه عمل میکنند..
یک نکته ای که برام جالب بود مربی این قسمت تعلیم و تربیت
حفاظت حیات وحش این علیگیتورها بود .. این آقای جوان که داشت عملیات آکروباتیک با این علیگیتورها انجام میداد خیلی هیجان انگیز بود .. و بدون هیچ وسیله ی دفاعی و با یک حرکات تخصصی با این علیگیتور های
خطرناک رفتارهای خاصی انجام میداد … و اینجا هم
درسی داشت که برای
هر کاری مربی متخصص مخصوص به همون کار که
با تجربه و مجرب هست رو باید انتخاب کرد .. کلا همیشه برای یاد گیری باید یک مربی و
یا استاد خوبی رو برای آموزش پیدا کرد …
این مربی ها هم از استادان خودشون آموزش دیدند چون در هر کاری باید یک شور و شوق و اشتیاقی نسبت به اون کار داشت تا از همون اشتیاق کسب و درآمد بدست آورد . و این شور و شوق رو میشد در این مربی جوان دید و چقدر هم جسور و نترس بود و با این حرکات تخصصی اش داشت نشون میداد که اگر درست عمل کنیم حتی با حیوانات خطرناک هم میشود دوست و رفیق بود و با کنترل درست و مناسب از جانب این علیگیتورها غافلگیر و سوپرایز نمیشد .. و چقدر ایشونو تحسین کردم ..خدارو شکر برای این تجربه ای که بصورت واقعی و مستند دیدیم ..
ممنون استاد عزیزم برای این فیلم های مستند بسیار بسیار آموزنده تون .. 🙏🙏🙏👏👏
( عیر بوت A erboth )
قایقی که موتور ماشین روی آن گذاشتند . و باعث شده با این خلاقیت در عمق کم بدون اینکه علف های هرز به پره های قایق برخورد کنه براحتی بدون پره حرکت کنه حتی در خشکی و یا روی چمن..
چقدر لذتبخش بود که خانم شایسته گفتند توی این هوای گرم فلوریدا آب دریاچه بصورتشون میپاشید و در جریان حرکت خنک میشدند ..
قایق سواری روی اون دریاچه های پُر از علفزار مردابی هم خیلی جالب بود و جسارت میخواد دقیقا شبیه مرداب انزلی بود .. و اون قایقران بامزه و فان رو تحسین کردم برای اون روحیه شاد و فرح بخشش که سعی میکرد به مسافراش خوش بگذره ..
در این حیات وحش کرکس هایی بودند که نه میترسن و نه پرواز میکنند ..
وااای خدایای من این استاد ما هر جا میره از عشق و عاشقی حرف میزنه بخصوص با دیدن اون جفت لاک پشت ها که استاد مون از جانب اونها حرف های عاشقانع میزد و از خودشون عشق در وکنه بقول بررره سریال بررره عشق دروَکونه😍😍😍🤗
خُب بخش خوشمزه این قسمت میوه های جالب و بظاهر خوشمزه و پر خاصیت.
چه میوه های خوشمزه ای چه میوه های اورگانیکی معلومه خیلی هم خوشمزه است ..
کوکونات نارگیل و وموزهای سبز و میوه هایی شبیه پرتغال
چه گل های خوشکلی شبیه گا آفتابگردان بودش و میدرخشید خدایاا شکرت برای این تنوع هایی که در میوه ها با خاصیت های بینظیرش وجود داره .
خُب خدارو شکرت که امروز هم به درک آگاهی بیشتری هدایت شدیم به لطف این فیلم های مستند آموزشی استاد عزیزمون که به ما هدیه های ارزشمندی رو ارایه میدهند .. خیلی ممنون و سپاسگزارم از خانم شایسته جان برای تدوین این فیلم های مستند بسیار بسیار شکوهمند . خدایا شکرت برای داشتن این دو عزیز .. و دوستان همیشه حاضر در این سفر رویایی و خاطره انگیز ..
بقول شاعر
بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی..
و واقعا با این سفرهای بینظیر به درک و آگاهی بیشتری خدایت شدیم ..
🙏🙏🙏👏👏👏🌹🥀🥀🌲🌱🌾🍀🍁🍂
سلام رویا جانم
کامنت پر از نکات مثبتت رو خوندم و لذت بردم نگاه نکته سنج و زیبابینت رو تحسین می کنم عزیزم
. نکته ای که برام جالب بود و بهش اشاره کرده بودی این بود که هر کاری باید مربی و مدرس خاص خودش رو داشته باشه دقیقا همینطوره وقتی یه نفر با چنین مهارتی می تونه یه حیوون با خوی درندگی رو رام کنه که سوارش بشه و چانه ی خودش رو بچسبونه به پوزه ی اون الیگیتور حتما در این مسیر با تمرین و تکرار به این مهارت و تخصص رسیده حتما بهاشو پرداخته حتما براش وقت گذاشته حتما تکاملشو طی کرده که این نتایج رو کسب کرده و دیدن این نتایج می تونه مشوق سایر افراد بشه در این مسیر و می تونن از یه مربی با تجربه و متخصص استفاده کنن و همین نتایج رو بدست بیارن . و این در همه ی زمینه ها صادق هست مخصوصا برای موفقیت در تمام جنبه های زندگی همه ی ما نیاز داریم به فرد متخصص که با نتایجش و عملش حرف بزنه و خدا رو شکر می کنم که چنین استاد ارزشمندی رو خداوند در مسیر زندگی من قرار داد و با استاد عباسمنش و دوستان ارزشمندی چون شما آشنا شدم . خدایا شکرت .
ممنونم عزیزم از یادآوری این نکته ی خیلی مهم .
از خدای بزرگ برات اقیانوسی از سلامتی ، ثروت ، عشق ، آرامش و آگاهی درخواست می کنم رویا جان .
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته ،شایسته.
امروز سوپرایز شدم استاد ، چون من عاشق حیواناتم . یادمه باغ وحش که تو دوران نوجوانی میرفتم احساس میکردم این حیوونا اینجا زندانی شدن و خیلی ناراحت میشدم .
تو شرایط خیلی ناجالب نگه داری میشدن و بزرگتر که شدم و وقتی به اینترنت دسترسی پیدا کردم دیدم جاهایی از جهان وجود داره که باغ وحش های بسیار زیبا و جذاب هستند که واقعا برای هر مدل حیوون جای اختصاصی و دیزاین متفاوتی درست کردن و حس کردم اون حیوونات داخل هتل هستند .
استاد اینجایی که شما رفتید یاد اون ویدیو هایی که دیدم افتادم و وقتی علی گیتورهارو دیدم و شنیدم که شما گفتید اینا واقعی نیستند و بعدش دیدید واقعی هستند من چه قدر ذوق کردم ، چه قدر بیشتر تو دلم این خواسته زنده شد که منم باید این تجربه نزدیکی به علی گیتورهارو داشته باشم ، چه قدر عاشق این حیوانات شدم .
واقعا فضای فوقوالعاده ، تمیز و مرتبی و برای این موجودات فراهم کرده بودند ، چه قدر خوب نگه داری میشدن و چه برنامه های جذابی و ترتیب دادند و فرصت مالی و همچنین این امکان و برای مردم ایجاد کرده بودند تا از نزدیک تجربه کنند بودن کنار این موجودات زیبارو .
من دومین علاقه و عشقم بودن کنار حیوانات مختلف ، شناختشون و زندگی کردن با اینهاست . خانم شایسته هم که بچه علی گیتور و گرفتن و تجربه جالبی بوده براشون و همچنین شما استاد نترس که انقدر نزدیک این غول ها شدید و فقط یک فنس با اونها فاصله داشتید .
فقط اونجا که گفتید از کجا بریم داخل و دنبال راه ورودی بودید😃😃😃
پیش خودم گفتم یا خدا استاد میخواد بره کنار اینهمه تمساح 🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊
خیلی باحال بود .
قایق سواری هم که دیدنش حال داد بهم چه برسه تجربش که البته تو شمال سالها پیش تجربش کردم اما وقتی دیدم این قایق داره روی دریاچه یا رودخانه با اینهمه پوشش گیاهی میره !!!! پیش خودم گفتم الان این پره هاش گیر نمیکنه به این گیاه ها که در ادامه با زبان تصاویر و همچنین زبان استاد متوجه شدم .
چه حالی میده غذا دادن به این علی گیتورها ، اصلا این خواسته تو دلم بیشتر شد که باید یه روزی تو همچین باغ وحش هایی کار کنم و برنامه اجرا کنم🧡🧡🧡🤘
چه دوبله حرفه ای استاد کردن صحنه عشق بازی لاکپشت هارو 🤤🤤🤣🤣🤣
واقعا لذت بردم استاد ، سپاس گذارتونم بابت اینکه با این فایل این خواسته همیشگیمو برام زنده تر کردید 💗💗💗🎶🎶👏👏
سلام
سفر خوش
چقدر آسمان آبی زیبا چه ابرهای پنبه ای سفید زیبا تحسین میکنم این
همه زیبایی را خدایا شکرت
چه محوطه هایی چه سقف چوبی و اینکه با حصیر های زیبا پوشیده شده اند
دوتا شتر مرغ زیبا کنار برکه و ماهی های ژاپنی داخل آب
وای چقدر علیگیتورها با جثه های بزرگ
اول استاد فکر کرد واقعی نیستند
ولی واقعی بودند
چقدر شجاعت میخواد انقدر به این علیگیتورها نزدیک شدن
تحسینتون میکنم
خدایا بینهایت سپاسگزارم
واقعا چه نفس عمیقی میکشیدند
چه فکهای بزرگ و دهانها ی بزرگی داشتند
اونجایی که مریم و استاد اون بچه علیگیتور را در دستشون گرفتند خیلی هیجان داشت
من هم خیلی دوست دارم بتونم غلبه بر ترسم کنم از نزدیک این حیوانات را لمس کنم
چه نمایش جالب اون آقا داشت
تحسینش میکنم
چه قایق بادی عالی چقدر لذت بخش و هیجان انگیز بود با این عمق کم آب این قایق های عالی را گذاشتند و مردم از این فضای بینظیر استفاده کنند
در این هوای گرم فلوریدا در قایق که بودند آب به صورتشون بر خورد میکرد م
و خنک شدند
اون حیوانی که داخل آب بود و استاد گفتند اگر بری بخوای با دستت بگیرید دست و قطع میکند و اینکه در دریاچه پرادایس هم هست
همون موقع به ذهنم اومد استاد و مریم جان چقدر شجاع هستند در اون دریاچه شنا میکنند
اون طوطی که صحبت میکرد خیلی صدای زیبایی داشت تحسینش میکنم
خدایا بینهایت سپاسگزارم
میوه های باحال خوش مزه که گرفتند
ارگانیک هست
نوش جونتون گلها هم تقدیم به همه
در پناه الله یکتا باشید
❤❤❤❤❤🌷🌷🌷🌷🌷🙏🙏🙏
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده ما اوست
سلام بر استاد عزیز..خانم شایسته عزیز و بچه های عزیز..
این فایل از اون فایلهاییه که هر چقدر نگاه کنی کمه….خیلی زیبا بود دمتون گرم …عالی بود …عالی…خیلی حال کردم …خیلی لذت بردم ….
مخصوصا همون صحنه اول فایل که وارد محوطه تمساها شدین و پشت فنس بودیدن ….
واقعا منم فکر میکردم اونا مصنوعین خیلی باحال بود خیلی هیجان داشت انگار ما هم اونجا بودیم …چه کارای خطرناکی میکنین…. ولی با شما مسافرت رفتن خیلی حال میده پر از هیجانه…من عاشق این هیجاناتم …
صحنه دیگه هم اونجا اون دوست ما که پشت تمساح نشسته بود هم خیلی وحشتناک بود ….واقعا شجاعت میخواد با ترسیدن هرگز نمیشه این کارهارو کرد ….
میوه ها هم خیلی زیبا بود واقعا خدایا شکرت بابت این همه فراوانی نعمت و ثروت… چه میوه های خوشگلی بودن….
در کل خیلی لذت بردم و وظیفه دونستم که بابت لذت و احساس خوبی که از شما دو نفر بابت تهیه این فایل ها بدست اوردم تشکر کنم بهرحال جهان بدون هزینه کردن ب کسی لذت و احساس خوبی نمیده …فقط هم فرکانس بودن با احساس خوبه که میشه اتفاقات خوب رو ب سمت خودمون جذب کنیم
اما جهان ب من کار نداره که من از شما تشکر میکنم یا نکنم ….چون نیت شما مهمه ….
مطمئنا شما وقتی این همه احساس خوب و حال خوب ب بچه ها هدیه میکنین جهان هم ۱۰۰برابر ان ب زندگی شما بر میگردونه چون که شما در این فرکانس قرار دارین جهان ب بقیه آدمها اصلا کاری نداره با جنس فرکانس شما کار داره و از جنس همان فرکانس وارد زندگی شما میکنه …
برای حال خوب داشتن باید برای ذهن هم هزینه کرد …….
همانطور که نمیتوانیم خوردن و آشامیدن را ترک کنیم و باید ب جسم خود غذای خوب بدیم وگرنه بیمار میشیم ب ذهنمون هم باید خوراک خوبی بدیم نمیتونیم بگیم کدوم یکیشون واجب تره هر دو مهمن و یه جورایی ب هم وصلند….
اگه براشون هزینه نکنی و ذهنت رو ب امان خدا ولش کنی افکار منفی میان سراغت و مثل یه اسب وحشی ب هر سو که دلش بخواد میره و احساست رو خراب میکنه
بقول معروف تبدیل ب اسب یاغی میشه …و اگر برای جسمت هم هزینه نکنی و هر ات و آشغالی بهش بدی جسمی بیمار میشی …
باید برای حال خوب و احساس خوب هزینه کرد ..چه جسمی …چه ذهنی ..و چه روحی….وقتی این دوتا نمره قبولی بگیرند روحت خیلی بهتر میتونه تکاملش رو توسط تو طی کنه وقتی که ما از لحاظ ذهنی و جسمی در وضعیت خوبی باشیم روح ما بهتر میتونه درون ما تجلی پیدا کنه در واقع روح ما کامله منتهی برنامه ها و عادت های مخربی که در ذهن مون نا خوداگاه شکل دادیم مانع از تجلی روح و ب کمال رسیدن در وجودمون میشه
حال بد خودش بصورت طبیعی هست نیاز ب هزینه کردن نداره …
هزینه حال خوب اینه که وقت بذاری مطالعه کنی ….کتابهای خوب بخونی … فایل های خوب ببینی …کانون توجه ات رو بدست بگیری …تمرکزت بر نکات مثبت باشه …همیشه و در همه حال سپاسگزار باشی و خیلی از هزینه های دیگه ….
همه ما ادما در گوشه و کنار این جهان پهناور در هر لحظه در حال نفس کشیدن و توجه کردنیم ….هر کدام از ما انسانها با توجه ب نگرشی که داریم از زندگی مون داریم لذت یا ذلت میبریم …ما این قدرت انتخاب رو داریم و این قدرتیست که خدای مهربان انرا ب ما هدیه کرده است …
همه چی ب خود ما ب درون ما ب نگاه ما ادما بر میگرده …دیدن این صحنه های زیبا احساس خوب رو شکار میکنه ….
احساس خوبی که خیلی ها ارزوی بدست اوردنش رو دارن ما بچه ها ب زیبایی هر چه تمامتر در سایت استاد عباس منش داریم بدستش میاریم فقط ب ان دلیل که در مدارش قرار داریم ..
جهان مثل یک سلف سرویسه که ب هرچی توجه کنی از همان جنس وارد زندگی ات میشود …
این انرژی که ما هم از اون هستیم درون ما ذخیره شده علت انکه ادمها نمیتوانن از این همه انرژی که درونشان ذخیره شده استفاده درست کنن این نیست که این انرژی رو در اختیار ندارند بلکه نمیتوانن کانون توجه شون رو بر روی هدفشون متمرکز کنن …چون کانون توجه شون ول…کنترلی بر روی توجه شون ندارن و انرژیشون همین جوری داره ب هدر میره حواس شونم نیست ….
حواس پنجگانه انها که بر روی ذهن هشیارشان نصب شده توجه بیرونی انهارو بدست داره و مدام ب این سو و ان سو میبره و ب هر چیزی توجه میکنه .
این موضوع باعث میشه که نتوانن کانون توجه شون ( انرژی ) رو بر روی هدفی که دارند معطوف کنن…
زندگی این دسته از افراد بر اساس اتفاقات دنیای بیرونی رقم میخوره و بر اساس انچه میبینن و میشنوند تصمیم میگیرن و این دنیای بیرونی انهاست که داره اونا رو کنترل میکنه …برای گرفتن نتایج بهتر در زندگی تنها راه کنترل ذهنه….
کنترل ذهن یکی از بزرگترین چیزهایی ست که هر انسانی میتونه ب خودش هدیه کنه …
امیدوارم همه بچه ها از کنترل ذهن بالایی بر خوردار باشند …
براتون بهترینها رو از خدای مهربان خواستارم امیدوارم هر روزتون بهتر و زیباتر از دیروزتون باشه …
منتظر شنیدن خبرای زیبا و تصاویر زیبا هستیم…
تشکر ….
به نام خداوند بخشنده و مهربان
چقدر خوشحال و خوشنودم که فردی رو میبینم و دنبال میکنم و الگوی خودم قرار دادم که به تک تک آرزوهاش و خواسته هاش رسیده
داره از تک تک لحظات زندگیش لذت میره
به استقلال زمانی و مکانی و مالی رسیده
داری کاریو انجام میده که عاشقشه
بهترین رابطه عاطفی رو داره
و داره از تک تک جنبه های زندگیش لذت میبره و داره زندگی رو زندگی میکنه
من آگاهانه سفر به دورآمریکارو نگاه میکنم تا توجه کنم به زیبایی ها، نعمت ها و ثروت ها و لاجرم اصل و اساس این زیبا ها، نعمت ها و ثروت ها طبق قوانین جهان هستی به زندگی من بیان
من آگاهانه سفر به دورآمریکا رو نگاه میکنم تا استاد رو تحسین کنم که بگم میشود به تک تک آرزوها و خواسته ها رسید مثل استاد
من آگاهنه سفر به دورآمریکارو نگاه میکنم تا کیفیت و استاندارد بالای زندگی استاد؛ کلی خواسته در من به وجود بیاره و من به لیست 107 آرزوم اضافه کنم
و حقیقتا منم دوست دارم سفر کنم، در آزادی سفر کنم برم مکان های جدید رو ببینم، انسان های متفاومت، قومین های متفاوت، فرهنگ های متفاوت رو ببینم تا با جهان اطرافم بیشتر آشنا بشم؛ و این خواسته که یک خواسته کاملا واضحی هست به لیست خواسته هام اضافه شده که منم دوست دارم در آزادی کامل جهان اطرافم روبیینم؛ خیلی دوست دارم یک ماه به سیبری سفر کنم، کنار اسکی مو ها زندگی کنم، باهاشون سوار سورتمه بشم، باهاشون تو اون کلبه هاشون زندگی کنم، باهاشون برم ماهیگیری و شکار، رو یخ راه برم، برم یخچال های بزرگ و طبیعی رو نگاه کنم، و باهاشون آتیش روشن کنم و اون شکار( گوزن) رو باهم کباب کنیم و بخوریم: چقدر لذت بخشه این حد وضوح از تصویر سازی
راستش وقتی دارم فکر میکنم من به تموم نعمت هایی که الان تو زندگیمه با همین قانون تصویر سازی بهشون رسیدم و خیالم راحته که به این تصویر سازی که الان کردم میرسم و یک سفر رویایی به این منطقه خواهم داشت.
خدایا هزاربار شکرت
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم یه سادگی وزیبایی وعزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد ومریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام
عبور از یه جاده تمیز و صاف با درختهایی پرپشت و سرسبز و آسمونی صاف و آبی با ابرهایی پفکی و نزدیک به زمین ورسیدن به جایی که پر از علیگیتور هست ورودی این محل نگهداری نمادی از سر علیگیتور بود که سر در این قسمت بود و جلوی ورودی هم یه کله اهنی علیگیتور بود که بلوز وشلوار تنش بود وبه حالت نشسته جلوی در بود خیلی بامزه و جالب درست کرده بودند و یه عکس از تصویر مردی که نشسته پشت علیگیتور و دهن علیکیتور رو باز کرده بود ونقشه ای که دست استاد بود و بخشهای مختلف این مکان رو نشون میداد
یه محیط آبی کوچیک که در ابتدا مسیر بود و شتر مرغ دوتا توش بود که خیلی کله با مزه ای داشتند با تنه ای بزرگ و اردکهای سفید ومشکی تو آب و حالت آبشاری که درست شده بود و آب میریخت تو دریاچه کوچولویی که برای اردکها بود خیلی فضا رو زیباتر کرده بود
اما مسیر چوبی زیبایی که میرفت سمت علیگیتورها و تو این مسیر چوبی زیبا با اون سقف مثلثی زیباش که با چوبها و نی های جالبی ساخته شده بود و طیف رنگی خاصی تو چوبهای رو سقف داشت و تو این مسیر یه قسمتی هم طوطی خیلی خوشرنگی بود و ماهی ژاپنی زرد رنگ و سفید رنگ تو آب کنار اردکها دیدیم خیلی این مخلوقات زیبا و انرژی مثبتی داشتند و بلاخره رسیدید به قسمتی که علیگیتورها بود چقدر تعدادشون زیاد بود اصلا انقدر اولش آروم بودند که آدم باورش نمیشد واقعی باشند استاد و مریم جانم عاشقتونم که خیلی شجاعانه رفته بودید به سمت فنسی که خیلی بهشون نزدیک بود البته اگر میدیدنتون حتما بهتون هشدار میدادند که نباید انقدر نزدیک برید ولی واقعا صحنه جالبی بود این همه علیگیتور رو زمین خوابیده بودند و کلی هم تو آب بودند تازه از رو نفس کشیدنشون فهمیدید واقعی هستند خدارو شکر که خداوند حافظتون بود و اونها حمله نکردند ولی چهره یه علیگیتور رو تا به حال تصویرش رو به این نزدیکی ندیده بودم فرم دهنشون و چشماشون وفک بزرگشون برام جالب بود ولی چه صدای نفسش بلند و ترسناک بود از آب میومدند بیرون و رو زمین راه میرفتند دهنشون رو باز میکردند تصاویر خیلی واضحی رو از پوست بدنشون و حالت راه رفتن و ناخن پاهاشون و دندوناشون دیدم تا حالا انقدر واضح تصویر یه علیگیتور رو ندیده بودم
و اون صحنه که اون آقا از دم علیگیتور کشید و اومد نشست پشتش تازه فهمیدم این همون آقایی هست که عکسش رو در همون ابتدای راه ورود نشونمون دادید خیلی ریلکس دهنش رو باز میکرد و با چونش نگه میداشت و دو دستش رو هم باز میکرد کاملا مشخص بود که سالهاست داره با این حیوونها کار میکنه و ترسش ریخته حتما روز اول که این کار رو شروع کرده خیلی ترس داشته ولی با شجاعت با همون ترس اقدام کرده و ادامه داده و الان دیگه مهارت پیدا کرده و کاملا مسلط دهن علیگیتور رو با دستش باز نگه میداشت و در آخر هم یه تیکه خاک انداخت دهنش و اون سریع دهنش رو بست من همش میگفتم الان اون یکی که تو آب هست میپره بیرون ولی اون آقا کاملا بر اوضاع مسلط بود و بعد هم از پشت اون علیگیتور بلند شد و اون اومد پشت اون محفظه و به بازدید کننده ها نگاه میکرد ولی قسمت خیلی جالبش اونجا بود که یه علیگیتور کوچولو که دور دهنش رو چسب زده بودند میدادند دست مردم تا از نزدیک لمسش کنند مریم جانم عاشقتم که بر ترسهات غلبه میکنی و اون علیگیتور رو تو دستت گرفتی خیلی برام جالی بود دست وپاهاش رو باز کرده بود و شما هم زیر دم و چونش رو گرفته بودید و خانم های دیگه و استاد هم امتحان کردند وتو دستشون گرفتند چقدر برنامه جالبی رو برای این بازدید داشتند چقدر توضیحات کاملی میدادند و حسابی سرگرم کننده و هیجان انگیز بود برنامشون و برام جالب بود که یه پسر بچه کوچولو هم جزو بازدید کننده بود چقدر بچه ها از همون ابتدا شجاع بار میان و همراه بزرگترها تجربه بازدید از اینجور جاها رو کسب میکنند و بدون محدودیت وترس بزرگ میشند
چه وسیله جالبی رو داشتند تا بازدید کننده ها رو ببرند تو اون بخشی که فکر میکنم محل زندگی علیگیتورها بود یه قایقی که موتور ماشین روش بسته شده بود و پره های بزرگی که بیرون آب بالای قایق نصب شده بود و برای جلوگیری از برخورد با دست دورش رو طور زده بودند تا به علفهای تو آب گیر نکنه وجهت حرکت مسیر رو هم با تنطیم اون بادبانها انجام میدادند خلاصه که خیلی وسیله جالبی بو و جای نشستن مسافرها هم قشنگ درست کرده بودند و اون آقا که تو ارتفاع بلندتر رو صندلی نشسته بود جهت حرکت قایق رو تنظیم میکرد و برای جلوگیری از اینکه صدای بلند موتور افراد رو اذیت نکنه به هر کسب یه هدست میدادند تا بزارند رو گوششون و صدا رو کمتر کنندو هم این قایق میتونست تو عمق خیلی کم آب هم حرکت کنه و اصلا رو خشکی هم بیاد مسیر هم خیلی جالب بود پر از پرنده هایی که تو آسمون پرواز میکردند خفاشهای که رو درخت آویزون بودند و حالت مردابی که آب داشت فضای زندگی این علیگیتورها رو داشت البته فکر کنم تو تاریکی شب خیلی این فضا ترسناک باشه ولی تو طول مسیر آسمون آبی و تمیز و باد خنکی که میوزید و موجی که پشت قایق راه افتاده بود و دیدن این فضای خاص تجربه جالبی بود که خداروشکر ما هم از طریق این تصاویر دیدیم وبرام خیلی جالب و هیجانانگیز بود
کرکس هم دیدیم که خیلی آروم نشسته بودند و لاکپشتی که تو آب بود و گفتید از اون لاکپشتهای خطرناکی هستند که میتونند دست آدم رو قطع کنند و خیلی فک قوی دارند و غذا دادن به علیگیتورها فکر کنم موش میدادند بهشون تو یک حرکت کل موش رو قورت میدادند و اون آقایی که این کار رو میکرد خیلی جالب کاری میکرد که اون علیگیتور حسابی بیاد بالا دهنش رو کامل باز کنه و اون غذا رو ببلعه چقدر تعدادشون زیاد بود هم تو اب هم تو خشکی فکر میکنم زادو ولد هم میکردند کاملا محیط رو برای زندگی و تولید مثل این حیوانات آماده کرده بودند و لاکپشتهای که باهم بودند و استاد عاشقتم که دیالوگهایی رو از طرف این دوتا میگفتید کلی خندیدم خیلی خنده دار میگفتید و طوطی سبز رنگ و زیبا که همه بهش یه سلامی میکردند زیباترین پرنده اونجا طوطی بود خیلی خوشرنگ وزیبا بود
و در آخر میوه های استوایی که همونجا پرورش داده بودند موز های سبز رنگ و دراگون و میوه های دیگه که اسمشون رو دقیق نمیدونم و شما هم دراگون و یه نوعی از پرتغال و یه نوع میوه دیگه خریدید نوش خونتون و گلهای آفتابگردون زرد رنگ خیلی زیبا تو سطل های زردرنگ دسته ای چیده شده بود خیلی خوشرنگ وزیبا بودند خدایا شرکت در مدار دیدن این همه شگفتی و زیبایی و خلقتهای زیباست از موجودات مختلف بودم
مریم جان واستاد جانم چه تجربیات زیبا و متنوعی رو با ما به اشتراک میزارید فکر نمیکنم هیچ جایی به جز این سایت میتونستیم انقدر تجربیات متفاوتی رو داشته باشیم سپاسگزارتونم و مثل همیشه میگم عاااااااشقتونم ❤❤❤❤
خدایا عاشقتم که عاشقمی ❤ سودا ❤
سلام سودا جانم
سپاسگزارم عزیزم که اینقدر با جزئیات فایلها رو می بینی و کامنت می نویس همیشه که کامنتهاتو می خونم از این ریزبین بودن و زیبا بین بودنت تحسینت می کنم و لذت میبرم چند روزی هست که اسمت خیلی تو ذهنم تکرار میشه نمیدونم چرا؟ دارم فکر می کنم که شاید یه نشونه است ولی چه نشونه ای هنوز درکش نکردم !
یه نکته که تو کامنتت بهش اشاره کرده بودی و خواستم تشکر کنم بابت یاد آوریش این شجاعت و آرامش بچه ها بود که گفتی . دقیقا تو خیلی از فایلهای استاد اینو دیدم که حتی در خطرناک ترین و تاریک ترین جاهایی که وجود داشته توسفر و استاد نشون دادن هم بچه ها و هم والدین با آرامش خاصی فقط از سفر لذت بردن مثل معب یوتا و اون غاری که در اعماق زمین بود فکر کنم قسمت ۸۰ سفر به دور آمریکا بود بچه ها یی بودن که نوزاد بودن ولی ساکت و آروم و بدون ترس و والدینی که بچه ها رو مانع لذت از سفر نمیدونن واقعا این مردم رو تحسین می کنم و این نگاه موشکافانه ی شما دوست عزیم در دیدن زیبایی ها رو تحسین می کنم .
عاشقتم عزیزم که اینقدر مثبت و زیبا می بینی .
از خدای بزرگ برات اقیانوسی از سلامتی ، ثروت ، عشق آرامش و آگاهی درخواست می کنم .
سلام به فرحناز عزیزم من عاشقتم خانوووووم
سپاسگزارم که کامنتم رو وقت میزاری و می خونی و انقدر مهربانانه تحسین میکنی عزیزم شما هم هر وقت کامنت گذاشتید من از خوندنش لذت بردم و خداروشکر میکنم که دوستان هم فرکانسی مثل شما دارم که انقدر رشد یافته و در مدار بالایی هستند
عزیزم گفتی که چند روزی هست که اسمم خیلی تو ذهنت تکرار میشه شاید یه نشونه هست ولی نمیدونی چه نشونه ای آرزو میکنم نشونه ای از عشق خداوند برای شما بهترینم باشه و هر وقت نامم تو ذهنت تکرار میشه عشق و وهابیت خداوند رو به ذهنت متبادر کنه
خوشحالم که خداوند هدایت کرد تا تو این قسمت حضور اون بچه رو یاد آوری کنم خیلی این شجاعت والدین و فرزندانشون که نشان از توکل عمیق قلبی به خداوند هست رو تحسین میکنم و اینکه خداوند محافظ خودشون و فرزندانشون هست رو باور قلبی دارند و این همه رها و آزاد هر چیزی رو در کنار فرزندانشان تجربه میکنند و برای من این خیلییی درس داره
فرحناز عزیزم برات بهترینها رو در همه ابعاد زندگیتون از خداوند خواستارم شما لایق بهترینها هستید عشق شادی ثروت و سلامتی در زندگیتون جاری و پایدار باشه عاشقتم رو ماهتون رو بوسه بارون میکنم
برای اولینبار از دیدن صحنه به صحنه ی فیلم طوری لذت بردم که وقتی به آخر سریال رسید دقیق مثل بچگی هام که خداخدا میکردم بازم ادامش را بگذاره و اینجا تموم نشه چنین حسی را داشتم
توی تک تک لحظه ها حس میکردم الان من توی این سفر هستم و این منم که دارم فیلم میگیرم
چقدر لحظه لحظه ناب بود
لحظه ی ورودم به قسمت ممنوعه…. قلبم تند تند میزد و مدام آب دهانم قورت میدادم هی دلم میخواست سرم را بیارم پایین زیر دوربین را ببینم الان تمساحی جلوی پام هست؟
جدی منم حس کردم مجسمه اند و واقعی نیستن
چه حرکات نمایشی جذابی … من هیچوقت از دیدن موجودات سخت پوستی مثل تمساح و … لذت که نمیبردم هیچ متنفر هم بودم ولی برام جای تعجب داشت اینبار اینقدر برام جذاب بود جدا که شما همسفرهای خوبی هستین آدم های بی ذوق را هم سر شوق میارین
وای خدا لحظه ی حرکت قایق هی دلم میخواست سرم را برگردونم قایق ران رو هم نگاه کنم بعد یه لحظه قایق اریب میشد هول میکردم حس میکردم حالا میفتم تو آب …. جداااااااااا منم نسیم خنک از حرکت قایق را روی صورتم حس کردم برام شکه کننده بود …. انگار سینما ۵بعدی تماشا میکردم
کلی ذوق داشتم نحوه عملکرد این قایق را بدونم و ممنون که برامون توضیح دادین
برای اولینبار حس داغی آفتاب رو که روی پوست شما میتابید روی پوست خودم حس کردم ولی باهاش به تضاد برنخوردم تازه برام جذاب هم بود اینم قطعا از تاثیرات همسفری با آدمهای خوش سفره
چه جالب که توی فیلم گرفتن هاتون نه سانسور دارین و نه هدف یا مفهوم مبتذل خاصی رو در نظر دارین…. آدم حس میکنه خودش داره صحنه به صحنه ی سفر خودش را انتخاب و شکار میکنه. برام جالب بود که از جفت گیری لاک پشت ها هم فیلم گرفتین و براتون زشت و ممنوع و سانسور و قضاوت دیگران این جور کلمات مفهومی نداره
وای خدا وقتی داشتین توی بازار میوه میچرخیدین بخدا آب از دهانم راه افتاد هی دلم میخواست همه ی اونا رو امتحان کنم
یهو یه حس عمیقی با خلوص تمام از ته دلم بهم گفت نجمه بیا از خدا بخواه بعد از دو سه سال یه سفر طولانی …. شاد…. دلپذیر …. با دل خوش و خیال راحت از بابت مخارج و هزینه ها هررررچی دوست داری بخری و تست کنی و بخورید از هرحال شبیه سفر های استاد با عزیز دلش تو فقط بخواه برات میاد چطوری به سمتش هدایت بشی
خدایا فعلا تصمیم دارم توی خونم روی مبل هر روز سفری به لذت بخشی سفر امروزم به دور آمریکا داشته باشم و عشششششششششق کنم باهاش… هدایت های بعدی و بقیش با خودت
و البته دادن اراده انجام پیوسته ی هدایت های آمده را هم بتو میسپارم
استاد جان
مریم عزیزم
ازتون عمیقا سپاسگذارم
از همسفری با شما بخودم افتخار میکنم
بوس.
سلام استاد جانم
اینقدر که این فایل بینظیر بود که نتونستم ننویسم
خدایا شکرت برای یه روز دیگه برای زندگی و این فایل بی نظیر
فقط استاد از الان یه گله کنم از شما که قلبم اومد تو دهنم واقعا ترو خدا اون الیگتور ها رو دیدید اصلا شک شده بودم مخصوصا اونجا که گفتید اینجا ممنوعه بوده و رفتید
و چون نمیدونستید که ممنوعه هست
من که گوشی دستم بود ترسیدم واقعا ای خدا😅
استاد جان واقعا ممنونم از شما و خانوم شایسته که جدیدا هیچ چیزی جز فایل دیدن و فکر درباره قانون و تغییر و بهبود باور هام حالم رو خوب نمیکنه
خدایا شکرت که وقتی عزیزانم به من زنگ میزنند اینقدر حالم خوبه و انرژی دارم که واقعا به خودم میام و میگم ایول پسر و یه نگا میندازم و میبینم بهم میگه انجامش دادی دمت گرم
نمی دونید استاد این صدایی که از اعماق وجودم به قلبم گفته میشه چه آرامشی داره که به دنیا نمیدمش
و همینطور هدایت هاش من رو دیوانه میکنه استاد
مخصوصا از وقتی که شما در مورد وسواس در هدایت توضیح دادید که وقتی داری روی خودت کار میکنی لاجرم اونقدر نشانه و هدایت میاد تا که به مسیر درست آورده بشی
لاجرم تغییر میکنه تو باید ادامه بدی
و میخوام بگم دیدن همین سریالهای مستند شما چقدر کج فهمی های من رو درست کرده
مثلاً همین هدایت که شما از خداوند میخواهید و خودتون دونبال مکان میگردید حرکت میکنید فکر میکنید و با هم مشورت میکنید استاد
که چقدر درس داشت برای من همین فکر کردن که چی بهتره باید کدوم کولر رو بگیریم برای نوشابه ها و اینکه اون چیزی که واقعا مورد نظر هست مفید باشه و معایب و مزایای اون رو مقایسه میکنید و تصمیم میگیرید
این همون هدایت این خودشه همین فکر من که به ذهنم میرسه باز خودشه استاد جونم خدا حفظتون کنه
و حالا نکته دوم که من یاد گرفتم از این فایل این ترس من بر اساس دیدگاه و باور هام هست نه اینکه اون موضوع
استاد اگر از اول به شما میگفتن خیلی خطرناکه اینجا شما اونقدر نزدیک نمیشدید به الیگتور ها
خب بریم سراغ اون قایق سواری
استاد نمیدونید چقدر کیف داد قشنگ باد خنکی که به پوست تون میخورد رو حس کردم خدا شکر برای این آب تمیز و این سبزی هایی که از آب زده بودم بیرون اون آسمون آبی با ابرهای پفکی انعکاسی که روی آب افتاده بود خدایا شکرت برای این قایق بسیار خوشگل و اصلاً آدم رو یاد فرهنگ آمریکایی داخل فیلما می انداخت که چقدر بداشت این پرنده ها 🐦 که تو آسمان بودند اون درخت استاد سبزی سبزی روی آب چقدر حس خوبی داشت خداشکر برای اون درخت های بی نظیر خدا شکر که برای این منظره
واقعا ادما چقدر خوش رفتار بودن همه هم از اون کسایی که کار می کردند اونجا و هم از آن راننده قایق که با همه شوخی می کردند همه حالشون خوب بود و اینقدر جدی و حرفهای بودند تو کارشون عالی و علیگتور رو کنترل می کرد واقعا من ترسیده بودم
استاد چقدر ناز بدون روی تو که گرفتی دستت شما و خانم شایسته چقدر زیبا بود این فضا اون پرنده ها این طوطی یک سلام می کرد ای جان چقدر دل انگیز بود واقعا عشق کردم استاد که شما از همین جا دارید درمورد قشنگ و زیبای صحبت میکنیم و کیف میکنه
چقدر است تنوع بود داخل آن جا که فضای قشنگ داشتم غذا مبدا که با چوب و توپ اول بود که وارد شدید استاد اونجا خیلی قشنگ بود
وقتی که فایل دیدم اونقدر حالم خوب شد آنقدر انرژی گرفتم که خودم تعجب کردم واقعا خدایا شکرت
همه بچه های سایت باهم دیگه رفته بودیم مزرعه الیگیتور واقعاً ما هم اونجا بودیم ولی چقدر لذت بردیم
چقدر فراوانی چقدر شغل های متنوعی است که آدم که با لذت بردن با کسب مهارت به راحتی پول بسازه چه فضای بی نظیری داشت اونجا
استاد اون حالت سنتی که داشت اون تمساح ها لاک پشت ها پرنده ها منو دیوانه می کرد
چقدر این قایق زیبا بود و چه ایده جالبی اصلاً ندیده بودم
آخ اخ جون میوه های خوشمزه واقعا در مورد افتاد ها بخورید کیف کنید چقدر زیبا بودن چقدر تنوع چقدر رنگ های متفاوت و خدا را شکر واقعا این همه برکت توی این زمین استاد
صبرانه منتظر قسمت های بعدی هستیم استاد جان خدا یارو نگهدارتان
سلام استاد
زیبایی ها در اینجا پایانی ندارد واقعا اصلا نمیتونم تصور کنم که تو قسمت بعد چ اتفاقی میخاد بیفته به کجا خواهیم رفت و چه خواهیم دید خدایا شکرت
علی گیتور چقدرم اسمش باحاله واقعا اون تعداد از علی گیتور رو یه جا دیدن خیلی عجیب بود البته یکم وحشتناکم بود واقعا علی گیتور خطریه و چقدر اون مرده آروم و ریلکس بود وقتی داشت با علی گیتور ها بازی میکرد چقدر نترس چقدر راحت همه اینا مشخصه از یه ایمانی میاد ک از بس در عمل به کار گرفته دیگه از خودش مطمنئه و براش طبیعی شده وای ک چقدر قایق بادی رو دوست داشتم خیلی باحال بود آدمو یلد صحنه های فیلم جنگی مینداخت تو وسط رودخونه ها از وسط اون بوته ها و علف زار ها رد میشد خیلی جذاب بود و جذابترش کرد تعریفات مریم خانو از برخورد آب به صورتشو نم هوا تو گرمای فلوریدا واقعا چقدر این روزا دارم خودم تازه تر میشم دارم بهتر میفهمم چقدر زندگی بخاطر شروع دوباره سفر همه مون لذت بخش تر شده آها راستی یه تحسینی کنیم مریم داستان رو ک اولین نفر رفت نی نی علی گیتور رو دست گرفت آفرین واقعا شیر زن داستان ما و استادمونم طبق معمول ای جانم ای جانم رو به همه حیوونا هدیه میده چقدر قشنگ صدا در میاورد و صحبت میکرد اون طوطیه چقدر باعث شده بود اون خانومه به ذوق بیاد و میوه فروشی شون یا حالا فروشگاه بود چقدرررر تنوع میوه های عجیب داشت چقدر چیز تو دنیا هست که ما ندیدیم هنچز چقدر جهان بی انتهاست چقدر هر چی بفهمی بیشتر میفهمی باید بفهمی واقعا خدا رو شکر که هدایت شدم به این سایت یه این انسان های بینظیر خدایا شکرت خدایا شکرت
عالیه هستین
ببینیم خدا چ برنامه ی داره برامون…..این داستان ادامه دارد…….