https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-15.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-10-25 07:37:562024-02-27 06:30:41سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 119
189نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عاشق هر دوی شما هستم من عظیمه هستم از بندرعباس .استاد جان اون قسمت صحبتاتون که گفتین خانم شایسته عزیز خیلی شخصیت آسان گیر و کمک کننده ای هستن خیلی به دلم نشست و چقدر متوجه شدم که کار منم درسته چون منم همینجوری هستم در برخورد با همه هم همسرم هم خانواده خودم یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر و هم خانواده همسرم ولی همیشه همه اطرافیان و خانواده میگن به شوهرت رو نده پر رو میشه به خواهرشوهرا و برادر شوهرات رو نده پر رو میشن مخصوصا مامانم خیلی میگه میگن باید فشار بیاری به مرد باید فلان کنی دستان کنی ولی هیچ وقت این حرفا برای من منطقی نبود و هیچ وقت نمیپذیرفتم یا مثلاً میگن بهم تو چقدر سادهای یه کم خودتو بگیر یه کم کلاس بذار اینجوری کسی ازت حساب نمیبره ولی من دلم میخواد همیشه خودم باشم راست و حسینی و صاف و ساده و هیچ وقت نتونستم کلاس بذارم همیشه با پسرام میرم تو پارک بازی میکنم خاک بازی میکنم توپ بازی میکنم میدوم میخندم مثل بچه ها از پسرام و بچه های فامیل خیلی چیز یاد میگیرم همیشه چون همیشه خودشونن ولی همیشه یه جورایی فکر میکردم کارم اشتباه هست که اینقدر ساده میگیرم همه چی رو .ولی الان مطمین شدم که روشم درسته.یا مثلا همیشه مامانم میگه چرا کارای خونتو خودت انجام میدی.خدمتکار بگیر .حتی غذا هم از بیرون بگیر خودت درست نکن ولی من اصلا خوشم نمیاد و منم مثل خانم شایسته خودم همه کارام رو انجام میدم و حتی اگه همسرم فرصت نکنه انجام بده خودم انجام میدم و حتی کمکشم میکنم اخیش استاد راحت شدم از این احساس بد که این فرهنگ غلط فکر کنم تو ایران خیلی زیادتره تا آمریکا من فکر میکنم این به خاطر اون باور اشتباه مذهبیه که به ما گفتن امام زمان باید بیاد زندگی ما و کشور رو درست کنه و این فرهنگ افتضاح تن پروری و شرک و شرک و شرک وحشتناک نابود کرده وضعیت زندگی ما رو و این شرک رو اسمش میذاریم توسل اما چیزی جز شرک مطلق نیست و در دنیا و آخرت چیزی جز عذاب دردناک و آتش دوزخ را نصیبمان نخواهد کرد خدایا من را هدایت کن تا از این شرک به توحید واقعی برسم.
سلام به مریم عزیز و استاد. من النا هستم و ۱۲ ساله ام هست من واقعا خوشحالم که شما رو میشناسم و دارم به حرف های شما عمل میکنم. خدایا شکرت. من دایی و پسر داییم شما رو دنبال میکنن و اونها شما رو به من معرفی کرد. من خیلی درباره ی خودم توی فایل های مختلف کامت گذاشته ام و فکر نکنم شما دیده باشید اما از صمیم قلب عاشقتونم و میدونم که دارم پیشرفت میکنم و زندگیمو با دستان خودم و خداوند میسازم
این فایل خیلی درس های زیادی داشت برامن و موقعی دیدم ش ک خودم ب تازگی از یه سفر برگشته بودم،بعد مدتهای خیلی طولانی یه سفر یکمی پرجمعیت تر نسبت ب مسافرت های قبلی م رفتم،من معمولا تنها میرم سفر یا با یکی از دوستام و حداکثر ۴ نفره ولی بعد چندسال یه سفر ۵ نفره رفتیم ک البته چالش فقط تعداد ادماش نبودن،موضوع این بود ک مامانم و برادر کوچیکم باهامون بودن تو این سفر و ترکیب این دونفر خیلی سمیه :))) باهم کل کل میکنن،برادر کوچیکم صدای مامانم و همه رو درمیاره و باعث میشه ناخواسته غرغر کنن همه،حتی خاله م ک بسیار بسیار خوش مسافرته و من تجربه ی سفرهای خیلی خوب و باهاش دارم تو این سفر خیلی غر زد و روز اخر ک رسیدیم،زنگ زد از من عذرخواهی کرد و گفت من خودم نمیفهمم چرا تو این سفر بدخلق شده بودم و من بهش گفتم من کاملا درکت میکنم و این بدخلقی رو ناخواسته داری اگه رو ذهنت کار نکنی چون مامانم و برادرم یه کارایی میکنن ک رو مخه واقعا،مخصوصا تو مسافرت.
ولی یه نکته ی خیلی خوبی ک برامن داشت این سفر این بود ک من متوجه شدم چقدر نسبت ب سابق صبورتر شدم،من ازون مدل خانومایی بودم ک همیشه تو مسافرتا غر میزدم،نه اینکه ننر باشم ها نه،کلا بداخلاق بودم،باهرکسی نمیجوشیدم،مدام درگیر و دار مقایسه ی خودم با آدما بودم،از ظاهرم و وزنم راضی نبودم و باخودم در صلح نبودم و مثلا اگه یه خانوم خوش اندام و زیبا همسفرمون میشد و تمام توجهارو ب خودش معطوف میکرد من عصبی میشدم چون ب شدت توجه طلب و حسود بودم ولی مدتیه متوجه شدم ک خودمو دوست داشته باشم،خودمو بپذیرم همینطوری ک هستم و عاشق خودم باشم،از شرایط لذت ببرم،از بودن در جمع و از خلوت و تنهایی م،هردوش
تو این مسافرت من خوش اخلاق ترین ادم جمع انتخاب شدم،از هر لحظه ی سفرم لذت برده بودم و واقعا کیف کرده بودم تو سفر،تو جاده ها آهنگ قشنگ میذاشتم و آواز میخوندم و دست میزدم و میرقصیدم طوری ک بقیه هم ب شوق میومدن و منو همراهی میکردن،درکل بسیار بسیار لذت بردن همه از این سفر و باوجودی ک برادرم نق نق میکرد و داد مامانمو درمیاورد،من تمام تلاش مو میکردم ک سخت نگیرم ب خودم و ذهن مو کنترل کنم تا بهم خوش بگذره،قدیما تو همچین شرایطی منم دادبیداد میکردم و غر میزدم ب برادرم ک بشین سرجات دیگه و خفه کردی مارو و سرمون رفت ولی این بار اصلا هیچ غری نزدم و اونو بعنوان یه همسفر بدقلق تو مسافرت پذیرفتم و تلاش میکردم بی توجه ب رفتاراش ک ناخواسته م بودن،از سفرم لذت ببرم،
از سفر ک برگشتم این فایل و ک دیدم متوجه شدم چقدر عالی هست ک تکامل مونو طی کنیم و رو خودسازی مون بیشتر و بیشتر کار کنیم،ک ادمای انعطاف پذیرتر و آسون گیرتری بشیم تو سفر،سخت نگیریم ب خودمون و بقیه و تلاش کنیم از هر لحظه لذت ببریم،من خودم تلاش کردم ک با توجه و تمرکز ب زیبایی ها آدم خوش ذوقی بشم و انصافا الان نسبت ب سابق،خیلی بیشتر از دیدن زیبایی ها ذوق میکنم و توجه میکنم بهشون،مثلا یه رستوران بی نظیر رفتیم و من عاشق غذایی بودم ک خوردم و مدام ازش تعریف کردم و خداروشکر کردم ک هدایت شدیم ب اونجا،این خوش ذوق بودن روی سایر همسفرامونم تاثیر میذاره همونطور ک استاد گفتن و باعث میشه همه تو فرکانس عالی و بی نظیر توجه ب نکات مثبت قرار بگیرن،لذت ببرن از سفرشون و خوشحال باشن بخاطر تمام نعمت هایی ک دریافت میکنن.
ازتون متشکرم استاد عزیزم ک این فایل و با ما ب اشتراک گذاشتین و تحسین تون میکنم بابت دیدن نکات مثبت شریک زندگی تون،تو فرودگاه وقتی داشتم برمیگشتم از سفر،تنها بودم،مامانم اینا دیرتر میخاستن بیان و با ماشین برمیگشتن ولی من چون باید میرفتم سرکار با پرواز برگشتم،دوساعت زودتر رسیدم فرودگاه و تو اون تایم نشستم یکی از فایل های شمارو گوش کردم،قسمت سوم الگوبرداری از افراد موفق،اونجا ک داشتین تحلیل میکردین مصاحبه ی آنتونی جاشوا رو،همینطور ک هندسفری م تو گوشم بود ب اطراف و ادما نگاه میکردم،فرودگاهم شلوغ بود و ادمای زیادی رو نیمکت نشسته بودن،شاید ب جرات بتونم بگم ۹۰درصد مردم،حتی بیشتر داشتن گوشی بازی میکردن،تو سوشال نتورک بودن و اینستاگرام و همینطوری بی هدف تو قسمت اکسپلور اینستا میچرخیدن،دقیقا داشتم ب اون جمله ی شما فکر میکردم ک میگفتین ‘ شبکه های اجتماعی یه نشتی وحشتناک انرژی دارن’ و من ب چشم دیدم این انرژی چطوری داره پرت میره،خداروشکر میکردم ک جزء اون دسته از ادما هستم ک هدایت شده م ب مسیر درست و راه راست،هدایت شده م ب این سایت و خوندن کامنت های بچه ها،رو خودم کار کردن و خودسازی بیشتر،ازتون ممنونم خانوم شایسته ی عزیزم بایت اینکه همسفر خوبی هستین،بابت اینکه انقد نکات مثبت دارید ک استاد ۴۷ دقیقه ازتون تعریف میکنه تو یه فایل و مطمعنم اگه بخاد تمام خصوصیات و ویژگیهای مثبت شمارو بگه باید تا صبح حرف بزنه ازشون،از الله یکتا هم تشکر میکنم ک انقد لایق شدم ک تو این سایت حضور فعال داشته باشم،کامنت هارو بخونم،فایل هارو ببینم و کامنت بذارم،
استاد من خیلی خیلی خیلیییییییی خوشحالم که میبینم یک مرد این همه بخاطر زحمات خانمش ازش تشکر میکنه و یه چشم وظیفه نگاه نمیکنه. ذوق میکنم میبینم مردایی هستند که به جای سرکوفت زدن ایراد گیری از خانومشون ازش حمایت میکنن.
استاد جان تو خانواده ما پدربزرگم دقیقا از ادمایی هست که خیلی همه چیز رو سخت میگیره الان که سنشون بالا رفته بیشتر شده و اینقدراینقدر اینقدر که منفی فکر کردن الان ذهن روحشون داره اذیت میشه و ما هم هیچ کاری نمیتونیم بکنیم چون بعد یه عمر حاضر نیست افکارشو تغییر بده به قول معروف که میگه کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب نه. استاد متاسفانه بخاطر این طرز فکر منفی هیچ وقت تو زندگیشون رشد مالی نکرد و همین الانم از خرج کردن برای خودش میترسه از همون نشون هم همون اتفاقاتی که میترسن ازش سرشون میاد و شبانه روز ناله میکنن و عذاب میکشن.
بخاطر همین استاد من یادگرفتم افکار منفی فقط روح روان ادمو ازار میده و در اینده تبدیل به یه فردی میکنه که هم خودشو اذیت میکنه هم اطرافیان.
استاد یه درخواستی داشتم ازتون اگه امکانش هست توی این سفرهاتون یه باربا اطلاع رسانی قبل یه بار که یکی از جاهایی قشنگ میرید یه لایو بزارید ما در همون موقع با شما همراه باشیم فکر میکنم خیلی جالب باشه
استاد وقتی واژه در صلح بودن با خود رو می شنوم اولین نفری که به یادم میاد مریم شایسته اس
استاد حتی شما هم به ذهنم نمیاید شاید به این دلیل که یک خانوم هستم، اصلا گاهی وقتها خودم به این مترادف پیدا کردن ذهنم خنده ام میگیره، که مگه مترادف یه کلمه نباید یه کلمه باشه پس چرا من یه آدم توی ذهنم میاد:))))
عاشق این رابطه قشنگ بین شما دو نفر هستم
عاشق این تعریف کردنهای شما دو نفر از همدیگه هستم، تعریف کردنهایی که با احترام کامل همراهه و چندش آور نیست
عاشق این ساعتها و ساعتها با همدیگه صحبت کردنتون هستم، صحبتهایی که ارزشمندن و حرف پوچ نیستن و گاهی ما رو هم در اون حرفهای ارزشمند شریک میکنید
عاشق این ذوق کردنهای شما دو نفر هستم از زیبایی ها، باید اعتراف کنم که هنوز توی این موضوع لنگ میزنم و فعلا به زور ذهنم رو به این سمت می کشونم
عاشق این همیشه در سفر و گردش بودن شما هستم، باید اعتراف کنم شما یه ورژن جدیدی از آدمهای ثروتمند بهمون نشون دادید، قبلش من فقط آدمهای ثروتمندی رو دیده بودم که اونقدر مشغول بودن و خودشون رو توی کار غرق کرده بودن که شب و روزشون رو بهم دوخته بودن، هرچند همون آدمها هم عاشق کارشون بودن و ازش لذت می بردن ولی از دید من که یه ناظر بیرونی بودم همه اش رنج و رنج بود و برای همین من دوست نداشتم ثروتمند بشم
استاد گفتید فرکانس رو نمیشه سرش رو کلاه گذاشت، دقیقا درست گفتید چون خیلی از کارهایی که گفتید خانوم شایسته انجامش میدن رو شاید من هم انجام میدادم ولی با حس تحمیل شدن اون کار بهم و اینکه من چقدر مظلومم
استاد مادر من استادِ احساس گناه دادن و همینطور نقش قربانی بازی کردنه، جز اون مادرهاییه که وقتی صبح بیدار میشن، هر روز یه جایی شون درد میکنه، و با یه حس شدیدی هم این موضوع رو میگن، البته به نسبت قبل خیلی خیلی بهتر شدن ولی هنوز این موضوع رو دارن
و اما منی که فکر میکردم خیلی تغییر کردم تمام این چند روز اخیر توی ریشه یابی مسائلم، مدام دارم به این بازی کردن نقش قربانی توی زندگیم میرسم
من از بچگی خیلی بچه ساکت و آروم و درونگرا و به قول معروف مظلومی بودم در مقابل خواهر دوسال بزرگتر از خودم که برونگرا و پر سر و صدا بود، و مدام برای این مظلوم بودنه وکوتاه اومدنه در برابر خواهرم تشویق شدم و این رو در کنار رفتار مامانم که میزارم، دیدم که خیلی جاها من هنوز دارم این کار رو انجام میدم، شاید خیلی خیلی توی این زمینه بهتر شدم ولی یه سری خواسته هام هست که بهشون نمیرسم و ذهنم توشون داره بقیه رو مخاطب قرار میده که به خاطر فلان رفتار شماها بوده که من به این خواسته ام نرسیده ام، از اونجایی که انگار ورژنش بروزتر شده من دیگه پیداش نمیکردم و فکر میکردم توی این موضوع اوکی شدم
یا یه سری موقعیتها هست که توشون قرار میگیرم که بگم ببین این کار تو داره برای من زحمت تولید میکنه، یعنی چیزی هم به زبون نمیارم و به طرف مقابل نمیگم ولی این ذهنه دوست داره توی این موقعیت قرار بگیره و نقش آدم مظلومه رو بازی کنه که بهش ظلم شده، خیلی گشتم دنبال این باگم و به لطف تمارین دوره کشف قوانین بهش رسیدم
خیلی خوشحالم که خداوند فرصت داد تا باز یک فایل بینظیر دیگه ببینم و کلی چیز یاد بگیرم
چه رستوران باحالی اول فیلم بود، کلی غذاهای باحال و حتما خوشمزه🤩خدایا شکرت بابت این همه نعمت هات
چه درخت باحالی 🤤قدرت خورشید رو ببین نصف درخت رو زرد کرده نصفی که آفتاب نخورده سبزه 😬خیلی چیز جالبی بود 🤩خدایا شکرت بابت اینکه این درخت زیبا رو دیدم
استاد جانم چه راحت جولوی دوربین گفتید که حسش نیست که درون رو بفرستم بالا و تنبلی دارم میکنم😅 این واسه من درس داشت میدونید چی : رو راست بودن و راستگو بودن با خودمون و بقیه، (راحتی خود)
ای خدای من ساختمونه رو ببین میمون بهش چسبیده 😍من تا حالا ندیده بودم
عه یکی دیگه هم مدل سازی شده روی زمین چقدر جالبن اینها و حس خوبی به آدم میدن 😍خدایا شکرت
چه خوب استاد که راه دوم رو انتخاب کردید چون هدف لذت بردن است مهم نیست که چقدر راه طولانی تر میشه، مهم اینه که ما میتونیم منظره های زیبا تری رو ببینیم و بیشتر لذت ببریم
خوب استاد جانم وقتی صحبت از بچه ها شد که کامت راجب مریم خانم گذاشته بودن و شما اینقدر قشنگ توضیح دادید، من این وسط داشتم تمرکز میکردم به ویژگی های خوب مریم خانم و شما و سعی کردم که مانند شما ها باشم و دیدم خدای من چقدر فوقالعاده هستید،من تا حالا اینجور خانمی ندیده ام چقدر قشنگ به قانون ها حالا توی روابط، عزت نفس و… به همش عمل میکنن، واقعا تحسین میکنم و سپاسگزارم ازشون که باعث شده ما ببینیم و لذت ببریم و افکار و باور هامون تغیر کنه
راجب تاثیر این سریال ها گفتید، من یاد گرفتم که زندگیم رو مثل شما اینقدر زیبا بسازم و با هرقسمت بیشتر رشد کردم
اصلا قشنگ حس میکنم یه چیزی درون من داره تغیر میکه
مثلا یه قسمت اوایل سریال زندگی در بهشت مریم خانم رو زنبور گزید 😅 و ایشون گفتن که این برای بدن من خوب بود، باورتون نمیشه اینقدر این جمله روی من تاثیر گذاشت که تا همین الان هر اتفاقی که برای من افتاده من به خودم گفتم این برای من خوب بود و سعی کردم تمرکزم رو روی نکات مثبت بگذارم
استاد جان راجب بیخیال بودن گفتید 😇من خیلی وقته علی بیغم هه شدم و چقدر همه چیز شیرین تر و لذت بخش تر شده 🤗و حرص هیچ چیزو نمیخورم و از هیچ چیزی نمیترسم و همه چیز رو سپردم به خدا
و به قول شما بسیار انسان پایه ای هستم و یادگرفتم که مثل شما باشم و با هرشرایطی مثل حالا توی ماشین خوابیدن کنار بیام و سعی کنم از زندگیم لذت ببرم
عاشقتونم که اینقدر خوب و فوقالعاده اید
آرزومه یک روزی از نزدیک ببینمتون و عاشقانه در آغوش بگیرمتون
من عااااشق این بوفه رستوران ها هستم که کلییی غذای متنوع دارن و میشه نامحدود ازشون استفاده کرد،
استاد دیروز با فکر کردن در مورد صحبتهای شما و خوندن کامنت امین عزیز تمام فکرم در مورد این بود که خودم باید انسان بهتری بشم
ولی امروز همش تو فکر مریم جان عزیز و شجاعم بودم، برای افرادی مثل من که الگوی مناسبی به عنوان خانم در اطرافم نبوده و تمام چیزهایی که یاد گرفتم از سایت ها و کانال های همسرداری بوده(چون نمی خواستم تجربه ی بد زن های اطرافم رو به عنوان همسر داشته باشم ) و تو این سایت ها و کانال ها محوریت روی ضعیف نشون دان خودمون بود. راستش من هم تا مدت ها ضعیف بودن و منتظر مرد برای هر لحظه همراهی بودم و حتی جزیی از شخصیتم و شده.
در صورتی که قبل از ازدواج اتفاقا دختر نترس و شجاعی بودم، اتفاقا عاشق تنهایی خرید رفتن و گشتن بودم.
حتی یادمه چشمم یه عمل سرپایی لازم داشت و دکتر از اینکه تنها برای عمل رفته بودم تعجب کرد وقتی کارش تموم شد به بابام زنگ زدم که بیاد دنبالم و دکتر چقدر تحسینم کرد،
هیجوقت از تنهایی و تاریکی نمیترسیدم
خونمون تو محله ی خلوتی بود و من بارها شب و تاریکی به راحتی میرفتم خونه
ولی باورتون نمیشه بعد ازدواج به چه آدم ترسو و ضعیف و به نظر خودم خانوم با ظرافتی تبدیل شده بودم … از نگرانی ها و توجهات شوهرم کیف میکردم … واقعا یاد اون روزها که میفتم حالم بد میشه
یادمه برای یه دندون عقل کشیدن وقتی همسرم گفت نمیتونه باهام بیاد چقدر ناراحت شدم و میخواستم زنگ بزنم بابام از همدان پاشه بیاد منو ببره دکتر … البته ته دلم میخواستم عذاب وجدان بدم به همسرم
خلاصه به تمام معناااا یه انسان ضعیف و درب و داغون شدم
ولی منم کم کم با زندگی در بهشت و دیدن رفتار و کارهای مریم عزیزم دخترک شجاع درونم بیدار شد و الان واقعاااا ربطی به این چند سال بعد ازدواجم ندارم
در مورد تکامل بچه های سایت طی شدن واقعا درست میگین یعنی من خودم از روی خاله زنکی واقعاااا فقط میخواستم ببینم مریم جون چه شکلیه و کلی هم اسمشو سرچ کردم
وواقعا آدم تا قبل از اینکه به گذشته فکر کنه نمیفهمه چقدر تغییر کرده
بعد یه فایلی از زندگی در بهشت که مریم جون به ترسش از آب غلبه کرده بود و شما گفتید تجربه کنید رانندگی و دوچرخه سواری و …
من خیلی دلم خواست دوچرخه سواری یاد بگیرم ولی ذهنم میگفت نمیشه بابا
دوچرخه کجا بود حالا
ولی گفتم به موقعش خدا هدایتم کن
بعدش هدایت شدم به پارک بانوان خیلییی نزدیک خونمون که انننقدر زیباست که حد نداره، پر پروانه های سفید خال خالیه پر از گل و گیاه و درختهای خوشگل و اونجا ایستگاه دوچرخه بودد
اومدم خونه سرچ کردم آموزش دوچرخه سواری به بزرگسالان دیدم اوووووه چقدر آدم تو بزرکسالی دوچرخه یاد گرفتن پس منم میتونم
بعدش رفتم که از مسیول اونجا خواهش کردم دوچرخه بهم بده ولی گفت بخاطر بیماری نمیشه
ولی امروز که برای پیاده روی رفتم دیدم ایستگاه دوچرخه بازه ولی گفت ساعت 10 صبح تا 2 بعدازظهر میدن و الان نمیشه ولی من بنر آموزش دوچرخه سواری رو دیدم اوووونم نزدیک خونموننن و انقدر خوشحالم که حد نداره
چون وقتی سرچ کردم برای یادگیری نوشته بودن بهتره یه همراه داشته باشی و یه کوچولو از این قضیه نگران بودم که حالاا با این آموزش دیگه درست و حسابی یاد میگیرم و وقتی از سفرم برگشتم حتمااا میرم و یاد میگیرم و دوچرخه سواری رو تجربه میکنممم
من خواستم و خدا هدایتم کرد
وقتی بچه بودم بابام بخاطر باورهای مذهبی و متعصبانه بهم دوچرخه سواری یاد نداد ولی به داداشم یاد داد و این شبیه یه عقده برام شده بود البته دیگه از زمان دانشگاهم که فک کنم بخاطر باورهام بود بابای عزیز دلم دیگه اصلااا تعصبی نبود روم و بهترین تجربه هارو باهاش داشتم و دارم قربونش برم… ولی همیشه به دوچرخه که فک میکردم اون خاطرات فقط حسمو بد میکرد و تا الان باعث شده بود هیچوقت سمتش نرم ولی وقتی گذشته رو رها کردم و خواستم خیلی خوشگل همه چیز جور شد
از رانندگی هم میترسیدم و از وقتی اسنپ هم اومده دیگه خیالم راحت شده بود که نیازی بهش ندارم ولی حتمااااا بعد دوچرخه سواری هدف بعدیم یاد گرفتن رانندگیه
اینارو نوشتم که ازتون تشکر کنمم که با به اشتراک گزاری زندگیتون اینجوری تجربه ی زندگی لذت بخش رو برای ما دست یافتنی کردین
خدا رو شکر که امروز هدایت شدم به یکی از زیباترین و پر محتوا ترین فایلهای استاد! ابتدا میپردازیم به نکات مثبت در یکی از فوق العاده ترین بوفه رستورانایی که تا بحال دیده بودم! وود گریل یعنی طبخ غذاها رو ظاهرا اینجوری انجام میدادن بیاد درست کردن غذا روی ذغال افتادم استاد انصافا همه چی طعم و بو و مزش روی ذغال یه چیز دیگه میشه یاد پیاز چال های مریم بانو هم در پارادایس بخیر دلمون حسابی تنگ شده براشون استاد ، چه غذاهایی رو قراره با هم ببینیم و چه مزه هایی رو تجربه کنیم خدایا شکرت. از همون ابتدا بزرگی و فراوانی استندای غذا حسابی توجهمو جلب کرد ماشالله به این همه فراوانی و نعمت به هرکجا نگاه میکردی تنوع و رنگارنگی غذاهای خوشمززه رو میدیدی ، واقعا ایمان دارم به اینکه موقعیکه آدم در مدار و فرکانس درسته هدایت میشه به جاهای درست به مکانهای فوق العاده به انسانهای فوق العاده به زیباییها و استادمون در عمل دارن به همه ما اینو نشون میدن. از بوفه سالاد بار شروع میکنیم با کلم بروکلی های لذیذی که استاد برداشتن و بسیار تازه و خوشرنگ بنظر میرسیدن کاملا پخته شده ، میریم جلوتر به هر ظرفی که نگاه میکردم کاملا گررم بود و بخاری که ازش بلند میشد رو تو فیلم میتونستی ببینی! آخ که چقدر غذای گررم رو دوست دارم و میچسبه نوش جونتون استاد نوش جوونتون خانوم شایسته عزیز ، چقدر پرسنل اونجا فوق العاده بودن و دائما داشتن به تمیزی و نظافت اونجا میرسیدین. خب میرسیم به تنوع غذاها از مکزیکی بگیر تا آسیایی از امریکن بگیر تا غذاهای دریایی و استیک های خوششمززه و …. یه نکته جالب در استند غذاهای آسیایی برنج بود یاد برنجای ایرانی خودمون افتادم استاد. واقعا فضای رستورانای آمریکا پر از انرژی مثبته پر از احساس خوب و خدا رو شکر که با دیدن این تصاویرفوق العاده ما هم در این ضیافت فوق العاده سهیم شدیم. درخت زیبای جلوی رستوران چقدر زیبا و فوق العاده بود بقول استاد یطرفش به زردی میزد و یطرف به سبزی انسان چی میتونه بگه با دیدن این همه شکوه و زیبایی خدایا شکرت خدایا شکرت تصویر این درخت و آسمان آبیاطرافش بحدی زیبا بود که برش زدمش بصورت عکس از این فایل استخراجش کردم تا برای بک گراند لپ تاپم استفاده کنم …. واقعا طبیعت هر فصلش زیبا و شگفت انگیزه یکی از دیدنیهای دیگه در آمریکا خودروهای وانته در این کشور که در انواع و اقسام برندهای معروف و معتبر همه جا میبینیمشون و فک کنم اغلب مردم خصوصا اونایی که مثه استاد در مناطق دورتر از شهرها زندگی میکنن یه وانتو دارن. خدا رو شکر
میرسیم به مهمترین و ارزشمند ترین دقایق این فایل و این قسمت و نکات بسیار طلائی که استادمون مثه همیشه با عشق واسمون باز کردن و توضیح دادن. خانم شایسته عزیز شما الگوی ما هستید شما فردی هستید که با عمل به قانون و رفتن بر دل ترسهاتون و جسارت بخرج دادن در این همه فایل که دیدیم همگی ثابت قدمی خودتونو در عمل به آموزه های ارزشمند استاد اثبات کردید. شما کسی هستید که من با خوندن آگاهی های فوق العادتون در بخش پاسخ به مسایل زندگی یا توضیحات فایل های مختلف و جلسات محصولات سایت هر بار احساس رشد میکنم. واقعا شخصیت شما جدای از ارتباطی که بین شما و استادمون هست ستودنی و مثالزدنیه خانوم شایسته عزیز. شما مثل استاد برامون الگو هستید الگو از فردی که تونسته با عمل به اونچه درک کرده زندگی خودش رو متحول کنه و اگر الان در این جایگاه هست بخاطر اعمال و باورهای مناسب خودشه. من شما رو هر لحظه تحسین میکنم و گفته های استاد عزیزم در مورد شما و شخصیتتون حجت رو بر هممون تمام کرد. شما شخصی هستید که سالها دارید روی خودتون کار میکنین و این نتایجی که میبینیم حاصل همون عمل کردن ها و استمرار هاست. استاد عزیزم داستانهای جالبی رو از ایران و از همایشها و سمینارهاتون برامون نقل کردین که درس های زیادی داشت و یجورایی بازگو کردن روند تکاملی زندگیتون رو بازگو میکردین اینکه شاید خیلی از دوستان هنوز فکر کنن عباس منش چون الان پول داره چون الان در این کشوره چون الان در این جایگاهه پس میتونه ذهنشو کنترل کنه پس میتونه به نکات مثبت توجه کنه و …اما در دل صحبتهاتون این موضوع رو مطرح کردید که شما از همون ابتدا از همون موقع که کسی شما رو نمیشناخت از همون زمانی که موقعیت مالی خاصی نداشتید پایه عمل کردن به این قوانین بودین و با همه وجودتون متعهد و اینا نتیجه اون تعهده که ما الان داریم تو زندگیتون میبینیم. واقعا لذت بردم و استفاده کردم از اینهمه آگاهی و باورهای خوب استاد و ممنون که بما اصل قانون رو یادآور میشید تا مسیرمون رو گم نکنیم ، تا اصل رو فدای فرع نکنیم تا بتونیم جویای راه حق و حقیقت باشیم همگیمون. انشالله
خداروشکر که همین اول فایلی سوال ذهنمو جواب دادین(امروز صبح داشتم از همسرم میپرسیدم که استادشون الان تو سفر هستن یا دارن فایل های قبلی رو میفرستن. و این فایل پاسخ من بود برای اکنون شما، امروز شما که در جاده های زیبا و در مسیر سفر هستین و ما همسفر شما هستیم در سفر به دور آمریکا)
خدایا شکرت که اینقدر همه چی آسون میشه وقتی تقلا نکنم و بذارم به موقع پاسخ ها رو در مسیر به من بدی و منو شگفت زده کنی ممنونم خدا جون. شکرت برای این همه…
خب داریم میریم غذا بخوریم. اونم یک رستوران متفاوت که اولش فروشگاه بود و بعد وارد میشیم به سالن رستوران میشیم اونم یک رستوران با ویژگی جالبی که آتیش و گرمای پخت از چوب درست میشه.
چقدر بوفه پر از تنوعی بود. یک بوفه برای ذائقه های مختلف. بوفه ایی که از غذاهای دریایی تا سوپ و استیک گرفته تا غذاهای خاص کشورهای مختلف مثل غذای آمریکایی، ایتالیایی، مکزیکی، آسیایی(بیشتر غذاهای چینی و تایلندی و…موجود بود) خدایا شکرت برای این همه تنوع.
چیزی که الان یهو به ذهنم اومد این بود که همچین رستوران های منو باز و بوفه ایی با تنوع غذایی که تقریا هر سلیقه ایی رو در نطر گرفته، وقتی میری داخل که غذای برای خودت سرو کنی فقط باید دوتا چیز رو خوب بدونیم. یک شناخت خوب از خودمون و سلیقه غذایی مون که بیشتر بهمون بچسبه و لذت ببریم و یکی هم اینکه یاد داشته باشیم سریع تصمیم بگیریم و در لحظه انتخاب کنیم. اینجا برمیگرده به ماهیچه و عضله تصمیم گیری قوی داشتن که اونم بر اساس تمرین وتجربه و هی انتخاب های زیاد داشتن برمیگرده و یکی اینکه بتونیم ندای درون و الهام مون رو بشنویم که بدن مون الان چی لازم داره تا بیشتر لذت ببریم، بیشتر درست انتخاب کنیم و درست چیزی رو برای خودمون سرو کنیم که با ما هماهنگ تر هست اون زمان.
که نتیجه اش میشه یک انتخاب عالی و سرو غذاهای خوشمزه بر اساس شناخت از علاقه و سلیقه و هدایت های کمک کننده برای درست ترین و لذت بخش ترین انتخاب.
حالا این ایده رو بیایم رو خواسته ها بررسی کنیم.
در جهان پر از تنوع و تضادهای مختلف مثل بوفه ایی از خواسته ها و داشته هایی هست که میتونیم برای خودمون انتخاب کنیم.اگر ما شناخت درستی از خودمون و علاقه های خودمون نداشته باشیم همون اول کار گیج میشیم و از اونجایی که جهان منتطر نمیمونه تا ما از گیجی در بیایم تا انتخاب کنیم خودش براامون انتخاب میکنه و اغلب تضاد میاره تا به خواسته هامون به وضوح بیشتری برسیم تا درخواست کنیم آنچه که واقعا میخواهیم. حالا کنار مهارت درخواست کردن و به شفافیت رسیدن خواسته هامون یاد بگیریم تا در مسیر جریان هدایت الهی قرار بگیریم. یاد بگیریم که صدای الهامات رو بشنویم دیگه این مسییر فقط لذت و لذت و لذت اونم در راحت ترین حالت ممکن…(کاری که استاد عباسمنش عزیز بنظر من توی اونا هربار به مهارت رسید و نتایجش هم گواه این موضوع هست.)
خدایا چه درخت زیبایی بود. درختی داشت آرام آرام شکل ورنگ پاییزی بخودش میگرفت و جالب بود از اون قسمتی شروع کرده بود به تغییر که داشت با نور خورشید تغذیه میشد. همون نوری که اول بهار باعث جوانه زدنش میشد همون نور داشت تبدیلش میکرد به یک درخت پاییزی. اینجا هم به ذهنم پاشنه اشیل اومد. یک بخش هایی در وجودمون باغ تغذیه یا تضعیف ما میشن.
بقول استاد که خیلی این حرف رو میگن که بچه ها از پاشن های اشیل تون شروع کنید و جاهایی که مقاومت دارین اونجا ها رو بیشتر کار کنید همونا باعث تغییرات در ما میشن. همونا باعث شروع تغییرات ما میشن. مثل جهت این درخت در اون مکان که ورودی نورش رو مشخص میکرد کجای داستان تغییر و تبدیل هست.حالا برای اون درخت شاید نشه بگیم پاشنه آشیل اما میشه بگم نقطه شروع تغییراتش باشه.
خدایا شکرت وقتی بیشتر دقت میکنم بیشتر یاد میگیرم. وقتی قصد میکنم بنویسم بیشتر حواسم جمع میشه و بیشتر ایده ها و نکته هایی به ذهنم میاد. واقعا نوشتن کولاک میکنه و من خوشحالم که دارم دوباره مینویسم با تمرکز. اصلا هم مهم نیست چقدر زمانم رو بگیره مهم نیست یک فایل سی دقیقه ایی ببینم و سه ساعت درباره اش فکر کنم و بنویسم(در صورتی که ذهن نجواگر و منطق من میگه تو این ساعت ها کلی فایل دیگه رومیتونی بشنوی و یاد بگیری. من از پس این ذهن منطقی بارها براومدم و ادامه دادم و ادامه میدم چون دیگه اونم میدونه نتیجه در کیفیت هست نه کمیت. مهم نیست من چندتا فایل گوش بدم مهم اینه من از همون یک فایل چندتا چیز یادبگیرم و این هدف مشترک ومنطقی که براش آوردم چون عاشق یادگرفتنم. ذهنمم دوست داره همش یادبگیره پس قضیه حله و نجواهاش کم شده و خودش خودشو قانع میکنه و میگهمن دنبال یادگیری ام و همین الانم دارم انجامش میدم پس فرقی نمیکنی با یک فایل یا چندتا فایل.
پس من ادامه میدم به نوشتن در این سایت که بهترین جای دنیاست برای من)
واقعا چقدر زیباست این درخت در حال تغییر با رنگهای پاییزی به همرا رنگ سبز
خداروشکر برای دیدن این زیبایی ها و آگاهی ها
چه سازه های جالبی دیدیم در مسیر با المان های جالب و معماری های قشنگ
وای چقدر جالب بود این آرک که گفتین. رفتم سرچ کردم و این کشتی نوح شبیه سازی شده رو دیدم.
این ماکت و شبیه سازی توسط یک مرکز مسیحی بنام جنسیس ایجاد شده که بر اساس انجیل طراحی شده که طول حدود ۱۵۲ متر دارد.واقع در ایالت کنتاکی. به عنوان بخشی از بزرگترین پارک تفریحی مذهبی جهان
جالب بود که یک جا خوندم برای ساخت این کشتی منتقدانی وجود داشته و اینکه مخالف معافیت مالی این پروژه بودند چون بر اساس قانون اساسی امریکا معتقد بودن دین رو از سیاست باید جدا کنند و در کل درآمد خوبی رو از فروش بلیط ها بدست میارن و اینم یک جور ثروت ساختنه.جالب بود که یک المان تاریخی رو با مذهب و سیاست آدم ها گره میزنن و شاید باورهای اشتباه و درست زیادی رو این وسط ایجاد کنن اما ما باید هشدار باشیم که چه چیزی به ما کمک میکنه و فقط همون رو بگیریم و رد بشیم و وارد حاشیه هایی که شاید غیر دور کردن ما از مسیر، ما رو کاملا از مسیر درست گمراه میکنه.
و در ادامه مسیر قرار شد بریم به سمت آشنایی با پدر علم کشاورزی و دامداری همگام با طبیعت
و بعد توضیحات استاد درباره یکسری کامنت های پرتکرار (که البته من ندیدم خوشبختانه) که مربوط به خانم شایسته عزیز و قضاوت اشتباهی که نسبت به ایشون شده. کاش بشه که قضاوت نکنیم اگر قراره تکاملی رو هم بررسی کنیم تکامل خودمون باشه.
چقدر دوست داشتم استاد گفتن ما کلا تو حاشیه نیستیم، آدم کاری رو نمیکنه که بخود برای خودش حاشیه درست کنه.
چقدر به موقع به هر دلیلی که بود ما چهره مریم عزیز رو دوست داشتنی رو دیدیم. واقعا اولین بار که من ایشون در فایل “ثمره بروزرسانی بخش دانلودها در سایت” رو دیدم حس خوبی گرفتم از حضور ایشون برای اینکه دیده بشن سعی کردم درسشو بگیرم نه اینکه برچسبی به رفتار گذشته و اکنون مریم شایسته عزیز باشه.
واقعا تکامل سایت و این حجم خواستن ها باعث شد که بالاخره حضور پررنگ شما در سایت با قدردانی استاد همراه بشه و ما هم بیشتر متوجه تلاش های این شاهکارها بشیم.
واقعا این بخش کلیدها فهرست فایل های دانلودی چقدر کمک کننده شده به تمام بچه هایی که متعهدانه دارند این آگاهی ها رو با عشق نوش میکنند.واقعا که کمک کننده هستی مریم جان و بارها و بارها تحسینت میکنم. اینکه اینقدر با خدت در صلحی که اینقدر راحت در جریان آگاهی ها قرار میگیری و براحتی هر چه تمام تر در اختیار ما قرار میدی. واقعا تحسینت میکنم بخاطر اینکه ذات خودت رو تغییر ندادی بخاطر حرف و نگاه مردم، تحسینت میکنم برای این همه منعطف بودن، تحسینت میکنم برای تمام ویژگی های خوبت که استاد مثال زدن از مستقل عمل کردنت تا صبور بودنت. بارها تحسینت میکنم مریم شایسته عزیز.
استاد عزیزم شما رو هم برای اینقدر خوب توضیح دادن تون تحسین میکنم، برای اون جشن ها و اردوهای مختلفی که در ایران برگزار کردین، تحسینتون میکنم برای این همه صداقت تون.
چقدر این ذهنیت منعطف بودن و همکاری کردن خوبه. چقدر پشتیبان بودن در هر حالتی خوبه.
چقدر خوبه این ذوق کردن ها رو که خودمم عاشق این ذوق کردن ها هستم. عاشق کنجکاوی های بی پایان هستم که خداروشکر در وجود شما عزیزان هربار میبینم و متوجه شدم این ویژگی خوبی هست و اینقدر مخفی اش نکنم چون بقیه اینجوری نیستن.خداروشکر که درک میکنم این همه خوبی و زیبایی ها رو…
خدایا شکرت با همسفرهایی آشنا شدم که سراسر شوق و ذوق هستن.
خدایا شکرت برای این همسفر شدن با شما عزیزان
خدایا شکرت که هربار بیشتر یاد میگیرم که توجه کننده به نکات مثبت باشم
اگر ما تغییر کنیم جهان هم تغییر میکنه، امکان نداره ما تغییری در درون خودمون ایجاد کنیم و جهان واکنشی نشون نده.
گفت آسان گیر بر خود کارها که از روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش
به نام خدای فراوانی و زیبایی
خدمت استاد و مریم نازنینم سلام
عاشق هر دوی شما هستم من عظیمه هستم از بندرعباس .استاد جان اون قسمت صحبتاتون که گفتین خانم شایسته عزیز خیلی شخصیت آسان گیر و کمک کننده ای هستن خیلی به دلم نشست و چقدر متوجه شدم که کار منم درسته چون منم همینجوری هستم در برخورد با همه هم همسرم هم خانواده خودم یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر و هم خانواده همسرم ولی همیشه همه اطرافیان و خانواده میگن به شوهرت رو نده پر رو میشه به خواهرشوهرا و برادر شوهرات رو نده پر رو میشن مخصوصا مامانم خیلی میگه میگن باید فشار بیاری به مرد باید فلان کنی دستان کنی ولی هیچ وقت این حرفا برای من منطقی نبود و هیچ وقت نمیپذیرفتم یا مثلاً میگن بهم تو چقدر سادهای یه کم خودتو بگیر یه کم کلاس بذار اینجوری کسی ازت حساب نمیبره ولی من دلم میخواد همیشه خودم باشم راست و حسینی و صاف و ساده و هیچ وقت نتونستم کلاس بذارم همیشه با پسرام میرم تو پارک بازی میکنم خاک بازی میکنم توپ بازی میکنم میدوم میخندم مثل بچه ها از پسرام و بچه های فامیل خیلی چیز یاد میگیرم همیشه چون همیشه خودشونن ولی همیشه یه جورایی فکر میکردم کارم اشتباه هست که اینقدر ساده میگیرم همه چی رو .ولی الان مطمین شدم که روشم درسته.یا مثلا همیشه مامانم میگه چرا کارای خونتو خودت انجام میدی.خدمتکار بگیر .حتی غذا هم از بیرون بگیر خودت درست نکن ولی من اصلا خوشم نمیاد و منم مثل خانم شایسته خودم همه کارام رو انجام میدم و حتی اگه همسرم فرصت نکنه انجام بده خودم انجام میدم و حتی کمکشم میکنم اخیش استاد راحت شدم از این احساس بد که این فرهنگ غلط فکر کنم تو ایران خیلی زیادتره تا آمریکا من فکر میکنم این به خاطر اون باور اشتباه مذهبیه که به ما گفتن امام زمان باید بیاد زندگی ما و کشور رو درست کنه و این فرهنگ افتضاح تن پروری و شرک و شرک و شرک وحشتناک نابود کرده وضعیت زندگی ما رو و این شرک رو اسمش میذاریم توسل اما چیزی جز شرک مطلق نیست و در دنیا و آخرت چیزی جز عذاب دردناک و آتش دوزخ را نصیبمان نخواهد کرد خدایا من را هدایت کن تا از این شرک به توحید واقعی برسم.
عاشقتونم استاد و مریم عزیزم
میبوسمتون به زودی فلوریدا میبینمتون
سلام به مریم عزیز و استاد. من النا هستم و ۱۲ ساله ام هست من واقعا خوشحالم که شما رو میشناسم و دارم به حرف های شما عمل میکنم. خدایا شکرت. من دایی و پسر داییم شما رو دنبال میکنن و اونها شما رو به من معرفی کرد. من خیلی درباره ی خودم توی فایل های مختلف کامت گذاشته ام و فکر نکنم شما دیده باشید اما از صمیم قلب عاشقتونم و میدونم که دارم پیشرفت میکنم و زندگیمو با دستان خودم و خداوند میسازم
ب نام الله یکتا،
این فایل خیلی درس های زیادی داشت برامن و موقعی دیدم ش ک خودم ب تازگی از یه سفر برگشته بودم،بعد مدتهای خیلی طولانی یه سفر یکمی پرجمعیت تر نسبت ب مسافرت های قبلی م رفتم،من معمولا تنها میرم سفر یا با یکی از دوستام و حداکثر ۴ نفره ولی بعد چندسال یه سفر ۵ نفره رفتیم ک البته چالش فقط تعداد ادماش نبودن،موضوع این بود ک مامانم و برادر کوچیکم باهامون بودن تو این سفر و ترکیب این دونفر خیلی سمیه :))) باهم کل کل میکنن،برادر کوچیکم صدای مامانم و همه رو درمیاره و باعث میشه ناخواسته غرغر کنن همه،حتی خاله م ک بسیار بسیار خوش مسافرته و من تجربه ی سفرهای خیلی خوب و باهاش دارم تو این سفر خیلی غر زد و روز اخر ک رسیدیم،زنگ زد از من عذرخواهی کرد و گفت من خودم نمیفهمم چرا تو این سفر بدخلق شده بودم و من بهش گفتم من کاملا درکت میکنم و این بدخلقی رو ناخواسته داری اگه رو ذهنت کار نکنی چون مامانم و برادرم یه کارایی میکنن ک رو مخه واقعا،مخصوصا تو مسافرت.
ولی یه نکته ی خیلی خوبی ک برامن داشت این سفر این بود ک من متوجه شدم چقدر نسبت ب سابق صبورتر شدم،من ازون مدل خانومایی بودم ک همیشه تو مسافرتا غر میزدم،نه اینکه ننر باشم ها نه،کلا بداخلاق بودم،باهرکسی نمیجوشیدم،مدام درگیر و دار مقایسه ی خودم با آدما بودم،از ظاهرم و وزنم راضی نبودم و باخودم در صلح نبودم و مثلا اگه یه خانوم خوش اندام و زیبا همسفرمون میشد و تمام توجهارو ب خودش معطوف میکرد من عصبی میشدم چون ب شدت توجه طلب و حسود بودم ولی مدتیه متوجه شدم ک خودمو دوست داشته باشم،خودمو بپذیرم همینطوری ک هستم و عاشق خودم باشم،از شرایط لذت ببرم،از بودن در جمع و از خلوت و تنهایی م،هردوش
تو این مسافرت من خوش اخلاق ترین ادم جمع انتخاب شدم،از هر لحظه ی سفرم لذت برده بودم و واقعا کیف کرده بودم تو سفر،تو جاده ها آهنگ قشنگ میذاشتم و آواز میخوندم و دست میزدم و میرقصیدم طوری ک بقیه هم ب شوق میومدن و منو همراهی میکردن،درکل بسیار بسیار لذت بردن همه از این سفر و باوجودی ک برادرم نق نق میکرد و داد مامانمو درمیاورد،من تمام تلاش مو میکردم ک سخت نگیرم ب خودم و ذهن مو کنترل کنم تا بهم خوش بگذره،قدیما تو همچین شرایطی منم دادبیداد میکردم و غر میزدم ب برادرم ک بشین سرجات دیگه و خفه کردی مارو و سرمون رفت ولی این بار اصلا هیچ غری نزدم و اونو بعنوان یه همسفر بدقلق تو مسافرت پذیرفتم و تلاش میکردم بی توجه ب رفتاراش ک ناخواسته م بودن،از سفرم لذت ببرم،
از سفر ک برگشتم این فایل و ک دیدم متوجه شدم چقدر عالی هست ک تکامل مونو طی کنیم و رو خودسازی مون بیشتر و بیشتر کار کنیم،ک ادمای انعطاف پذیرتر و آسون گیرتری بشیم تو سفر،سخت نگیریم ب خودمون و بقیه و تلاش کنیم از هر لحظه لذت ببریم،من خودم تلاش کردم ک با توجه و تمرکز ب زیبایی ها آدم خوش ذوقی بشم و انصافا الان نسبت ب سابق،خیلی بیشتر از دیدن زیبایی ها ذوق میکنم و توجه میکنم بهشون،مثلا یه رستوران بی نظیر رفتیم و من عاشق غذایی بودم ک خوردم و مدام ازش تعریف کردم و خداروشکر کردم ک هدایت شدیم ب اونجا،این خوش ذوق بودن روی سایر همسفرامونم تاثیر میذاره همونطور ک استاد گفتن و باعث میشه همه تو فرکانس عالی و بی نظیر توجه ب نکات مثبت قرار بگیرن،لذت ببرن از سفرشون و خوشحال باشن بخاطر تمام نعمت هایی ک دریافت میکنن.
ازتون متشکرم استاد عزیزم ک این فایل و با ما ب اشتراک گذاشتین و تحسین تون میکنم بابت دیدن نکات مثبت شریک زندگی تون،تو فرودگاه وقتی داشتم برمیگشتم از سفر،تنها بودم،مامانم اینا دیرتر میخاستن بیان و با ماشین برمیگشتن ولی من چون باید میرفتم سرکار با پرواز برگشتم،دوساعت زودتر رسیدم فرودگاه و تو اون تایم نشستم یکی از فایل های شمارو گوش کردم،قسمت سوم الگوبرداری از افراد موفق،اونجا ک داشتین تحلیل میکردین مصاحبه ی آنتونی جاشوا رو،همینطور ک هندسفری م تو گوشم بود ب اطراف و ادما نگاه میکردم،فرودگاهم شلوغ بود و ادمای زیادی رو نیمکت نشسته بودن،شاید ب جرات بتونم بگم ۹۰درصد مردم،حتی بیشتر داشتن گوشی بازی میکردن،تو سوشال نتورک بودن و اینستاگرام و همینطوری بی هدف تو قسمت اکسپلور اینستا میچرخیدن،دقیقا داشتم ب اون جمله ی شما فکر میکردم ک میگفتین ‘ شبکه های اجتماعی یه نشتی وحشتناک انرژی دارن’ و من ب چشم دیدم این انرژی چطوری داره پرت میره،خداروشکر میکردم ک جزء اون دسته از ادما هستم ک هدایت شده م ب مسیر درست و راه راست،هدایت شده م ب این سایت و خوندن کامنت های بچه ها،رو خودم کار کردن و خودسازی بیشتر،ازتون ممنونم خانوم شایسته ی عزیزم بایت اینکه همسفر خوبی هستین،بابت اینکه انقد نکات مثبت دارید ک استاد ۴۷ دقیقه ازتون تعریف میکنه تو یه فایل و مطمعنم اگه بخاد تمام خصوصیات و ویژگیهای مثبت شمارو بگه باید تا صبح حرف بزنه ازشون،از الله یکتا هم تشکر میکنم ک انقد لایق شدم ک تو این سایت حضور فعال داشته باشم،کامنت هارو بخونم،فایل هارو ببینم و کامنت بذارم،
ب امید سفرهای عالی تر و روزای قشنگ،
دوستون دارم ❤
سلامی پر ازعشق به استاد و خانم شایسته عزیزم
استاد من خیلی خیلی خیلیییییییی خوشحالم که میبینم یک مرد این همه بخاطر زحمات خانمش ازش تشکر میکنه و یه چشم وظیفه نگاه نمیکنه. ذوق میکنم میبینم مردایی هستند که به جای سرکوفت زدن ایراد گیری از خانومشون ازش حمایت میکنن.
استاد جان تو خانواده ما پدربزرگم دقیقا از ادمایی هست که خیلی همه چیز رو سخت میگیره الان که سنشون بالا رفته بیشتر شده و اینقدراینقدر اینقدر که منفی فکر کردن الان ذهن روحشون داره اذیت میشه و ما هم هیچ کاری نمیتونیم بکنیم چون بعد یه عمر حاضر نیست افکارشو تغییر بده به قول معروف که میگه کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب نه. استاد متاسفانه بخاطر این طرز فکر منفی هیچ وقت تو زندگیشون رشد مالی نکرد و همین الانم از خرج کردن برای خودش میترسه از همون نشون هم همون اتفاقاتی که میترسن ازش سرشون میاد و شبانه روز ناله میکنن و عذاب میکشن.
بخاطر همین استاد من یادگرفتم افکار منفی فقط روح روان ادمو ازار میده و در اینده تبدیل به یه فردی میکنه که هم خودشو اذیت میکنه هم اطرافیان.
استاد یه درخواستی داشتم ازتون اگه امکانش هست توی این سفرهاتون یه باربا اطلاع رسانی قبل یه بار که یکی از جاهایی قشنگ میرید یه لایو بزارید ما در همون موقع با شما همراه باشیم فکر میکنم خیلی جالب باشه
سلام به همگی
استاد وقتی واژه در صلح بودن با خود رو می شنوم اولین نفری که به یادم میاد مریم شایسته اس
استاد حتی شما هم به ذهنم نمیاید شاید به این دلیل که یک خانوم هستم، اصلا گاهی وقتها خودم به این مترادف پیدا کردن ذهنم خنده ام میگیره، که مگه مترادف یه کلمه نباید یه کلمه باشه پس چرا من یه آدم توی ذهنم میاد:))))
عاشق این رابطه قشنگ بین شما دو نفر هستم
عاشق این تعریف کردنهای شما دو نفر از همدیگه هستم، تعریف کردنهایی که با احترام کامل همراهه و چندش آور نیست
عاشق این ساعتها و ساعتها با همدیگه صحبت کردنتون هستم، صحبتهایی که ارزشمندن و حرف پوچ نیستن و گاهی ما رو هم در اون حرفهای ارزشمند شریک میکنید
عاشق این ذوق کردنهای شما دو نفر هستم از زیبایی ها، باید اعتراف کنم که هنوز توی این موضوع لنگ میزنم و فعلا به زور ذهنم رو به این سمت می کشونم
عاشق این همیشه در سفر و گردش بودن شما هستم، باید اعتراف کنم شما یه ورژن جدیدی از آدمهای ثروتمند بهمون نشون دادید، قبلش من فقط آدمهای ثروتمندی رو دیده بودم که اونقدر مشغول بودن و خودشون رو توی کار غرق کرده بودن که شب و روزشون رو بهم دوخته بودن، هرچند همون آدمها هم عاشق کارشون بودن و ازش لذت می بردن ولی از دید من که یه ناظر بیرونی بودم همه اش رنج و رنج بود و برای همین من دوست نداشتم ثروتمند بشم
استاد گفتید فرکانس رو نمیشه سرش رو کلاه گذاشت، دقیقا درست گفتید چون خیلی از کارهایی که گفتید خانوم شایسته انجامش میدن رو شاید من هم انجام میدادم ولی با حس تحمیل شدن اون کار بهم و اینکه من چقدر مظلومم
استاد مادر من استادِ احساس گناه دادن و همینطور نقش قربانی بازی کردنه، جز اون مادرهاییه که وقتی صبح بیدار میشن، هر روز یه جایی شون درد میکنه، و با یه حس شدیدی هم این موضوع رو میگن، البته به نسبت قبل خیلی خیلی بهتر شدن ولی هنوز این موضوع رو دارن
و اما منی که فکر میکردم خیلی تغییر کردم تمام این چند روز اخیر توی ریشه یابی مسائلم، مدام دارم به این بازی کردن نقش قربانی توی زندگیم میرسم
من از بچگی خیلی بچه ساکت و آروم و درونگرا و به قول معروف مظلومی بودم در مقابل خواهر دوسال بزرگتر از خودم که برونگرا و پر سر و صدا بود، و مدام برای این مظلوم بودنه وکوتاه اومدنه در برابر خواهرم تشویق شدم و این رو در کنار رفتار مامانم که میزارم، دیدم که خیلی جاها من هنوز دارم این کار رو انجام میدم، شاید خیلی خیلی توی این زمینه بهتر شدم ولی یه سری خواسته هام هست که بهشون نمیرسم و ذهنم توشون داره بقیه رو مخاطب قرار میده که به خاطر فلان رفتار شماها بوده که من به این خواسته ام نرسیده ام، از اونجایی که انگار ورژنش بروزتر شده من دیگه پیداش نمیکردم و فکر میکردم توی این موضوع اوکی شدم
یا یه سری موقعیتها هست که توشون قرار میگیرم که بگم ببین این کار تو داره برای من زحمت تولید میکنه، یعنی چیزی هم به زبون نمیارم و به طرف مقابل نمیگم ولی این ذهنه دوست داره توی این موقعیت قرار بگیره و نقش آدم مظلومه رو بازی کنه که بهش ظلم شده، خیلی گشتم دنبال این باگم و به لطف تمارین دوره کشف قوانین بهش رسیدم
استاد و مریم جان شایسته همه جوره ازتون سپاسگزارم
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و مریم خانم❤️😘
خیلی خوشحالم که خداوند فرصت داد تا باز یک فایل بینظیر دیگه ببینم و کلی چیز یاد بگیرم
چه رستوران باحالی اول فیلم بود، کلی غذاهای باحال و حتما خوشمزه🤩خدایا شکرت بابت این همه نعمت هات
چه درخت باحالی 🤤قدرت خورشید رو ببین نصف درخت رو زرد کرده نصفی که آفتاب نخورده سبزه 😬خیلی چیز جالبی بود 🤩خدایا شکرت بابت اینکه این درخت زیبا رو دیدم
استاد جانم چه راحت جولوی دوربین گفتید که حسش نیست که درون رو بفرستم بالا و تنبلی دارم میکنم😅 این واسه من درس داشت میدونید چی : رو راست بودن و راستگو بودن با خودمون و بقیه، (راحتی خود)
ای خدای من ساختمونه رو ببین میمون بهش چسبیده 😍من تا حالا ندیده بودم
عه یکی دیگه هم مدل سازی شده روی زمین چقدر جالبن اینها و حس خوبی به آدم میدن 😍خدایا شکرت
چه خوب استاد که راه دوم رو انتخاب کردید چون هدف لذت بردن است مهم نیست که چقدر راه طولانی تر میشه، مهم اینه که ما میتونیم منظره های زیبا تری رو ببینیم و بیشتر لذت ببریم
خوب استاد جانم وقتی صحبت از بچه ها شد که کامت راجب مریم خانم گذاشته بودن و شما اینقدر قشنگ توضیح دادید، من این وسط داشتم تمرکز میکردم به ویژگی های خوب مریم خانم و شما و سعی کردم که مانند شما ها باشم و دیدم خدای من چقدر فوقالعاده هستید،من تا حالا اینجور خانمی ندیده ام چقدر قشنگ به قانون ها حالا توی روابط، عزت نفس و… به همش عمل میکنن، واقعا تحسین میکنم و سپاسگزارم ازشون که باعث شده ما ببینیم و لذت ببریم و افکار و باور هامون تغیر کنه
راجب تاثیر این سریال ها گفتید، من یاد گرفتم که زندگیم رو مثل شما اینقدر زیبا بسازم و با هرقسمت بیشتر رشد کردم
اصلا قشنگ حس میکنم یه چیزی درون من داره تغیر میکه
مثلا یه قسمت اوایل سریال زندگی در بهشت مریم خانم رو زنبور گزید 😅 و ایشون گفتن که این برای بدن من خوب بود، باورتون نمیشه اینقدر این جمله روی من تاثیر گذاشت که تا همین الان هر اتفاقی که برای من افتاده من به خودم گفتم این برای من خوب بود و سعی کردم تمرکزم رو روی نکات مثبت بگذارم
استاد جان راجب بیخیال بودن گفتید 😇من خیلی وقته علی بیغم هه شدم و چقدر همه چیز شیرین تر و لذت بخش تر شده 🤗و حرص هیچ چیزو نمیخورم و از هیچ چیزی نمیترسم و همه چیز رو سپردم به خدا
و به قول شما بسیار انسان پایه ای هستم و یادگرفتم که مثل شما باشم و با هرشرایطی مثل حالا توی ماشین خوابیدن کنار بیام و سعی کنم از زندگیم لذت ببرم
عاشقتونم که اینقدر خوب و فوقالعاده اید
آرزومه یک روزی از نزدیک ببینمتون و عاشقانه در آغوش بگیرمتون
در پناه حق🌹❤️
سلام به استاد و مریم جان تحسین برانگیزم
من عااااشق این بوفه رستوران ها هستم که کلییی غذای متنوع دارن و میشه نامحدود ازشون استفاده کرد،
استاد دیروز با فکر کردن در مورد صحبتهای شما و خوندن کامنت امین عزیز تمام فکرم در مورد این بود که خودم باید انسان بهتری بشم
ولی امروز همش تو فکر مریم جان عزیز و شجاعم بودم، برای افرادی مثل من که الگوی مناسبی به عنوان خانم در اطرافم نبوده و تمام چیزهایی که یاد گرفتم از سایت ها و کانال های همسرداری بوده(چون نمی خواستم تجربه ی بد زن های اطرافم رو به عنوان همسر داشته باشم ) و تو این سایت ها و کانال ها محوریت روی ضعیف نشون دان خودمون بود. راستش من هم تا مدت ها ضعیف بودن و منتظر مرد برای هر لحظه همراهی بودم و حتی جزیی از شخصیتم و شده.
در صورتی که قبل از ازدواج اتفاقا دختر نترس و شجاعی بودم، اتفاقا عاشق تنهایی خرید رفتن و گشتن بودم.
حتی یادمه چشمم یه عمل سرپایی لازم داشت و دکتر از اینکه تنها برای عمل رفته بودم تعجب کرد وقتی کارش تموم شد به بابام زنگ زدم که بیاد دنبالم و دکتر چقدر تحسینم کرد،
هیجوقت از تنهایی و تاریکی نمیترسیدم
خونمون تو محله ی خلوتی بود و من بارها شب و تاریکی به راحتی میرفتم خونه
ولی باورتون نمیشه بعد ازدواج به چه آدم ترسو و ضعیف و به نظر خودم خانوم با ظرافتی تبدیل شده بودم … از نگرانی ها و توجهات شوهرم کیف میکردم … واقعا یاد اون روزها که میفتم حالم بد میشه
یادمه برای یه دندون عقل کشیدن وقتی همسرم گفت نمیتونه باهام بیاد چقدر ناراحت شدم و میخواستم زنگ بزنم بابام از همدان پاشه بیاد منو ببره دکتر … البته ته دلم میخواستم عذاب وجدان بدم به همسرم
خلاصه به تمام معناااا یه انسان ضعیف و درب و داغون شدم
ولی منم کم کم با زندگی در بهشت و دیدن رفتار و کارهای مریم عزیزم دخترک شجاع درونم بیدار شد و الان واقعاااا ربطی به این چند سال بعد ازدواجم ندارم
در مورد تکامل بچه های سایت طی شدن واقعا درست میگین یعنی من خودم از روی خاله زنکی واقعاااا فقط میخواستم ببینم مریم جون چه شکلیه و کلی هم اسمشو سرچ کردم
وواقعا آدم تا قبل از اینکه به گذشته فکر کنه نمیفهمه چقدر تغییر کرده
بعد یه فایلی از زندگی در بهشت که مریم جون به ترسش از آب غلبه کرده بود و شما گفتید تجربه کنید رانندگی و دوچرخه سواری و …
من خیلی دلم خواست دوچرخه سواری یاد بگیرم ولی ذهنم میگفت نمیشه بابا
دوچرخه کجا بود حالا
ولی گفتم به موقعش خدا هدایتم کن
بعدش هدایت شدم به پارک بانوان خیلییی نزدیک خونمون که انننقدر زیباست که حد نداره، پر پروانه های سفید خال خالیه پر از گل و گیاه و درختهای خوشگل و اونجا ایستگاه دوچرخه بودد
اومدم خونه سرچ کردم آموزش دوچرخه سواری به بزرگسالان دیدم اوووووه چقدر آدم تو بزرکسالی دوچرخه یاد گرفتن پس منم میتونم
بعدش رفتم که از مسیول اونجا خواهش کردم دوچرخه بهم بده ولی گفت بخاطر بیماری نمیشه
ولی امروز که برای پیاده روی رفتم دیدم ایستگاه دوچرخه بازه ولی گفت ساعت 10 صبح تا 2 بعدازظهر میدن و الان نمیشه ولی من بنر آموزش دوچرخه سواری رو دیدم اوووونم نزدیک خونموننن و انقدر خوشحالم که حد نداره
چون وقتی سرچ کردم برای یادگیری نوشته بودن بهتره یه همراه داشته باشی و یه کوچولو از این قضیه نگران بودم که حالاا با این آموزش دیگه درست و حسابی یاد میگیرم و وقتی از سفرم برگشتم حتمااا میرم و یاد میگیرم و دوچرخه سواری رو تجربه میکنممم
من خواستم و خدا هدایتم کرد
وقتی بچه بودم بابام بخاطر باورهای مذهبی و متعصبانه بهم دوچرخه سواری یاد نداد ولی به داداشم یاد داد و این شبیه یه عقده برام شده بود البته دیگه از زمان دانشگاهم که فک کنم بخاطر باورهام بود بابای عزیز دلم دیگه اصلااا تعصبی نبود روم و بهترین تجربه هارو باهاش داشتم و دارم قربونش برم… ولی همیشه به دوچرخه که فک میکردم اون خاطرات فقط حسمو بد میکرد و تا الان باعث شده بود هیچوقت سمتش نرم ولی وقتی گذشته رو رها کردم و خواستم خیلی خوشگل همه چیز جور شد
از رانندگی هم میترسیدم و از وقتی اسنپ هم اومده دیگه خیالم راحت شده بود که نیازی بهش ندارم ولی حتمااااا بعد دوچرخه سواری هدف بعدیم یاد گرفتن رانندگیه
اینارو نوشتم که ازتون تشکر کنمم که با به اشتراک گزاری زندگیتون اینجوری تجربه ی زندگی لذت بخش رو برای ما دست یافتنی کردین
عاشقتونمم
بنام خدای بخشنده مهربان
سلام بر استاد عباس منش عزیزم
سلام بر خانوم شایسته مهربان
خدا رو شکر که امروز هدایت شدم به یکی از زیباترین و پر محتوا ترین فایلهای استاد! ابتدا میپردازیم به نکات مثبت در یکی از فوق العاده ترین بوفه رستورانایی که تا بحال دیده بودم! وود گریل یعنی طبخ غذاها رو ظاهرا اینجوری انجام میدادن بیاد درست کردن غذا روی ذغال افتادم استاد انصافا همه چی طعم و بو و مزش روی ذغال یه چیز دیگه میشه یاد پیاز چال های مریم بانو هم در پارادایس بخیر دلمون حسابی تنگ شده براشون استاد ، چه غذاهایی رو قراره با هم ببینیم و چه مزه هایی رو تجربه کنیم خدایا شکرت. از همون ابتدا بزرگی و فراوانی استندای غذا حسابی توجهمو جلب کرد ماشالله به این همه فراوانی و نعمت به هرکجا نگاه میکردی تنوع و رنگارنگی غذاهای خوشمززه رو میدیدی ، واقعا ایمان دارم به اینکه موقعیکه آدم در مدار و فرکانس درسته هدایت میشه به جاهای درست به مکانهای فوق العاده به انسانهای فوق العاده به زیباییها و استادمون در عمل دارن به همه ما اینو نشون میدن. از بوفه سالاد بار شروع میکنیم با کلم بروکلی های لذیذی که استاد برداشتن و بسیار تازه و خوشرنگ بنظر میرسیدن کاملا پخته شده ، میریم جلوتر به هر ظرفی که نگاه میکردم کاملا گررم بود و بخاری که ازش بلند میشد رو تو فیلم میتونستی ببینی! آخ که چقدر غذای گررم رو دوست دارم و میچسبه نوش جونتون استاد نوش جوونتون خانوم شایسته عزیز ، چقدر پرسنل اونجا فوق العاده بودن و دائما داشتن به تمیزی و نظافت اونجا میرسیدین. خب میرسیم به تنوع غذاها از مکزیکی بگیر تا آسیایی از امریکن بگیر تا غذاهای دریایی و استیک های خوششمززه و …. یه نکته جالب در استند غذاهای آسیایی برنج بود یاد برنجای ایرانی خودمون افتادم استاد. واقعا فضای رستورانای آمریکا پر از انرژی مثبته پر از احساس خوب و خدا رو شکر که با دیدن این تصاویرفوق العاده ما هم در این ضیافت فوق العاده سهیم شدیم. درخت زیبای جلوی رستوران چقدر زیبا و فوق العاده بود بقول استاد یطرفش به زردی میزد و یطرف به سبزی انسان چی میتونه بگه با دیدن این همه شکوه و زیبایی خدایا شکرت خدایا شکرت تصویر این درخت و آسمان آبیاطرافش بحدی زیبا بود که برش زدمش بصورت عکس از این فایل استخراجش کردم تا برای بک گراند لپ تاپم استفاده کنم …. واقعا طبیعت هر فصلش زیبا و شگفت انگیزه یکی از دیدنیهای دیگه در آمریکا خودروهای وانته در این کشور که در انواع و اقسام برندهای معروف و معتبر همه جا میبینیمشون و فک کنم اغلب مردم خصوصا اونایی که مثه استاد در مناطق دورتر از شهرها زندگی میکنن یه وانتو دارن. خدا رو شکر
میرسیم به مهمترین و ارزشمند ترین دقایق این فایل و این قسمت و نکات بسیار طلائی که استادمون مثه همیشه با عشق واسمون باز کردن و توضیح دادن. خانم شایسته عزیز شما الگوی ما هستید شما فردی هستید که با عمل به قانون و رفتن بر دل ترسهاتون و جسارت بخرج دادن در این همه فایل که دیدیم همگی ثابت قدمی خودتونو در عمل به آموزه های ارزشمند استاد اثبات کردید. شما کسی هستید که من با خوندن آگاهی های فوق العادتون در بخش پاسخ به مسایل زندگی یا توضیحات فایل های مختلف و جلسات محصولات سایت هر بار احساس رشد میکنم. واقعا شخصیت شما جدای از ارتباطی که بین شما و استادمون هست ستودنی و مثالزدنیه خانوم شایسته عزیز. شما مثل استاد برامون الگو هستید الگو از فردی که تونسته با عمل به اونچه درک کرده زندگی خودش رو متحول کنه و اگر الان در این جایگاه هست بخاطر اعمال و باورهای مناسب خودشه. من شما رو هر لحظه تحسین میکنم و گفته های استاد عزیزم در مورد شما و شخصیتتون حجت رو بر هممون تمام کرد. شما شخصی هستید که سالها دارید روی خودتون کار میکنین و این نتایجی که میبینیم حاصل همون عمل کردن ها و استمرار هاست. استاد عزیزم داستانهای جالبی رو از ایران و از همایشها و سمینارهاتون برامون نقل کردین که درس های زیادی داشت و یجورایی بازگو کردن روند تکاملی زندگیتون رو بازگو میکردین اینکه شاید خیلی از دوستان هنوز فکر کنن عباس منش چون الان پول داره چون الان در این کشوره چون الان در این جایگاهه پس میتونه ذهنشو کنترل کنه پس میتونه به نکات مثبت توجه کنه و …اما در دل صحبتهاتون این موضوع رو مطرح کردید که شما از همون ابتدا از همون موقع که کسی شما رو نمیشناخت از همون زمانی که موقعیت مالی خاصی نداشتید پایه عمل کردن به این قوانین بودین و با همه وجودتون متعهد و اینا نتیجه اون تعهده که ما الان داریم تو زندگیتون میبینیم. واقعا لذت بردم و استفاده کردم از اینهمه آگاهی و باورهای خوب استاد و ممنون که بما اصل قانون رو یادآور میشید تا مسیرمون رو گم نکنیم ، تا اصل رو فدای فرع نکنیم تا بتونیم جویای راه حق و حقیقت باشیم همگیمون. انشالله
استاد یه نکته جالب این بود
من از عمل شما در ابتدای
این فایل یه درس گرفتم …
آخر فایل همون درسو تو سخن گفتین
😅
اول فایل گفتین ما برای ادامه سفر مسیر طولانی تر انتخاب کردیم نه اتوبان …
چون لذت بیشتری ببریم از مسیر (با این که دیر تر میرسیم)
من این نتیجه رو گرفتم که تو مسیر موفقیت هم ۲ تا مسیر وجود داره ….
یک مسیر اتوبانه که زود تر موفقت میکنه
(و اون سخت کار کردن و تلاش کردنه و کم کردن تفریحات تا زمان گرفتن نتیجه مطلوبه )
یک مسیر …
مسیر آرام رشد کردن و گذراندن تکامل و سخت کار نکردن بلکه با آرامش و عشق کار کردن و از زندگی لذت بردن و تفریح کردن هست …
تو این مسیر به احتمال زیاد یکم دیر تر از حالت اول به نتیجه میرسیم ولی …
داریم از مسیر لذت میبریم ..
به نظرم اگر روح زندگی بتونیم درک کنیم خیلی جلو هستیم …
و روح زندگی هم یعنی (زندگیو زندگی کنیم)
یعنی آرام باشیم و خود را به دست جریان پر مهر زندگی بسپاریم …
حالا نتیجه این احتمالا موفقیت خواهد بود …
موفقیت هدف زنگی نیست
موفقیت نتیجه زندگی کردنه
فکنم ….
به نام فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم شایسته لایقم
سلام به دوستان سفر به دور آمریکا
خداروشکر برای دوباره دیدن تون.
خداروشکر که همین اول فایلی سوال ذهنمو جواب دادین(امروز صبح داشتم از همسرم میپرسیدم که استادشون الان تو سفر هستن یا دارن فایل های قبلی رو میفرستن. و این فایل پاسخ من بود برای اکنون شما، امروز شما که در جاده های زیبا و در مسیر سفر هستین و ما همسفر شما هستیم در سفر به دور آمریکا)
خدایا شکرت که اینقدر همه چی آسون میشه وقتی تقلا نکنم و بذارم به موقع پاسخ ها رو در مسیر به من بدی و منو شگفت زده کنی ممنونم خدا جون. شکرت برای این همه…
خب داریم میریم غذا بخوریم. اونم یک رستوران متفاوت که اولش فروشگاه بود و بعد وارد میشیم به سالن رستوران میشیم اونم یک رستوران با ویژگی جالبی که آتیش و گرمای پخت از چوب درست میشه.
چقدر بوفه پر از تنوعی بود. یک بوفه برای ذائقه های مختلف. بوفه ایی که از غذاهای دریایی تا سوپ و استیک گرفته تا غذاهای خاص کشورهای مختلف مثل غذای آمریکایی، ایتالیایی، مکزیکی، آسیایی(بیشتر غذاهای چینی و تایلندی و…موجود بود) خدایا شکرت برای این همه تنوع.
چیزی که الان یهو به ذهنم اومد این بود که همچین رستوران های منو باز و بوفه ایی با تنوع غذایی که تقریا هر سلیقه ایی رو در نطر گرفته، وقتی میری داخل که غذای برای خودت سرو کنی فقط باید دوتا چیز رو خوب بدونیم. یک شناخت خوب از خودمون و سلیقه غذایی مون که بیشتر بهمون بچسبه و لذت ببریم و یکی هم اینکه یاد داشته باشیم سریع تصمیم بگیریم و در لحظه انتخاب کنیم. اینجا برمیگرده به ماهیچه و عضله تصمیم گیری قوی داشتن که اونم بر اساس تمرین وتجربه و هی انتخاب های زیاد داشتن برمیگرده و یکی اینکه بتونیم ندای درون و الهام مون رو بشنویم که بدن مون الان چی لازم داره تا بیشتر لذت ببریم، بیشتر درست انتخاب کنیم و درست چیزی رو برای خودمون سرو کنیم که با ما هماهنگ تر هست اون زمان.
که نتیجه اش میشه یک انتخاب عالی و سرو غذاهای خوشمزه بر اساس شناخت از علاقه و سلیقه و هدایت های کمک کننده برای درست ترین و لذت بخش ترین انتخاب.
حالا این ایده رو بیایم رو خواسته ها بررسی کنیم.
در جهان پر از تنوع و تضادهای مختلف مثل بوفه ایی از خواسته ها و داشته هایی هست که میتونیم برای خودمون انتخاب کنیم.اگر ما شناخت درستی از خودمون و علاقه های خودمون نداشته باشیم همون اول کار گیج میشیم و از اونجایی که جهان منتطر نمیمونه تا ما از گیجی در بیایم تا انتخاب کنیم خودش براامون انتخاب میکنه و اغلب تضاد میاره تا به خواسته هامون به وضوح بیشتری برسیم تا درخواست کنیم آنچه که واقعا میخواهیم. حالا کنار مهارت درخواست کردن و به شفافیت رسیدن خواسته هامون یاد بگیریم تا در مسیر جریان هدایت الهی قرار بگیریم. یاد بگیریم که صدای الهامات رو بشنویم دیگه این مسییر فقط لذت و لذت و لذت اونم در راحت ترین حالت ممکن…(کاری که استاد عباسمنش عزیز بنظر من توی اونا هربار به مهارت رسید و نتایجش هم گواه این موضوع هست.)
خدایا چه درخت زیبایی بود. درختی داشت آرام آرام شکل ورنگ پاییزی بخودش میگرفت و جالب بود از اون قسمتی شروع کرده بود به تغییر که داشت با نور خورشید تغذیه میشد. همون نوری که اول بهار باعث جوانه زدنش میشد همون نور داشت تبدیلش میکرد به یک درخت پاییزی. اینجا هم به ذهنم پاشنه اشیل اومد. یک بخش هایی در وجودمون باغ تغذیه یا تضعیف ما میشن.
بقول استاد که خیلی این حرف رو میگن که بچه ها از پاشن های اشیل تون شروع کنید و جاهایی که مقاومت دارین اونجا ها رو بیشتر کار کنید همونا باعث تغییرات در ما میشن. همونا باعث شروع تغییرات ما میشن. مثل جهت این درخت در اون مکان که ورودی نورش رو مشخص میکرد کجای داستان تغییر و تبدیل هست.حالا برای اون درخت شاید نشه بگیم پاشنه آشیل اما میشه بگم نقطه شروع تغییراتش باشه.
خدایا شکرت وقتی بیشتر دقت میکنم بیشتر یاد میگیرم. وقتی قصد میکنم بنویسم بیشتر حواسم جمع میشه و بیشتر ایده ها و نکته هایی به ذهنم میاد. واقعا نوشتن کولاک میکنه و من خوشحالم که دارم دوباره مینویسم با تمرکز. اصلا هم مهم نیست چقدر زمانم رو بگیره مهم نیست یک فایل سی دقیقه ایی ببینم و سه ساعت درباره اش فکر کنم و بنویسم(در صورتی که ذهن نجواگر و منطق من میگه تو این ساعت ها کلی فایل دیگه رومیتونی بشنوی و یاد بگیری. من از پس این ذهن منطقی بارها براومدم و ادامه دادم و ادامه میدم چون دیگه اونم میدونه نتیجه در کیفیت هست نه کمیت. مهم نیست من چندتا فایل گوش بدم مهم اینه من از همون یک فایل چندتا چیز یادبگیرم و این هدف مشترک ومنطقی که براش آوردم چون عاشق یادگرفتنم. ذهنمم دوست داره همش یادبگیره پس قضیه حله و نجواهاش کم شده و خودش خودشو قانع میکنه و میگهمن دنبال یادگیری ام و همین الانم دارم انجامش میدم پس فرقی نمیکنی با یک فایل یا چندتا فایل.
پس من ادامه میدم به نوشتن در این سایت که بهترین جای دنیاست برای من)
واقعا چقدر زیباست این درخت در حال تغییر با رنگهای پاییزی به همرا رنگ سبز
خداروشکر برای دیدن این زیبایی ها و آگاهی ها
چه سازه های جالبی دیدیم در مسیر با المان های جالب و معماری های قشنگ
وای چقدر جالب بود این آرک که گفتین. رفتم سرچ کردم و این کشتی نوح شبیه سازی شده رو دیدم.
این ماکت و شبیه سازی توسط یک مرکز مسیحی بنام جنسیس ایجاد شده که بر اساس انجیل طراحی شده که طول حدود ۱۵۲ متر دارد.واقع در ایالت کنتاکی. به عنوان بخشی از بزرگترین پارک تفریحی مذهبی جهان
جالب بود که یک جا خوندم برای ساخت این کشتی منتقدانی وجود داشته و اینکه مخالف معافیت مالی این پروژه بودند چون بر اساس قانون اساسی امریکا معتقد بودن دین رو از سیاست باید جدا کنند و در کل درآمد خوبی رو از فروش بلیط ها بدست میارن و اینم یک جور ثروت ساختنه.جالب بود که یک المان تاریخی رو با مذهب و سیاست آدم ها گره میزنن و شاید باورهای اشتباه و درست زیادی رو این وسط ایجاد کنن اما ما باید هشدار باشیم که چه چیزی به ما کمک میکنه و فقط همون رو بگیریم و رد بشیم و وارد حاشیه هایی که شاید غیر دور کردن ما از مسیر، ما رو کاملا از مسیر درست گمراه میکنه.
و در ادامه مسیر قرار شد بریم به سمت آشنایی با پدر علم کشاورزی و دامداری همگام با طبیعت
و بعد توضیحات استاد درباره یکسری کامنت های پرتکرار (که البته من ندیدم خوشبختانه) که مربوط به خانم شایسته عزیز و قضاوت اشتباهی که نسبت به ایشون شده. کاش بشه که قضاوت نکنیم اگر قراره تکاملی رو هم بررسی کنیم تکامل خودمون باشه.
چقدر دوست داشتم استاد گفتن ما کلا تو حاشیه نیستیم، آدم کاری رو نمیکنه که بخود برای خودش حاشیه درست کنه.
چقدر به موقع به هر دلیلی که بود ما چهره مریم عزیز رو دوست داشتنی رو دیدیم. واقعا اولین بار که من ایشون در فایل “ثمره بروزرسانی بخش دانلودها در سایت” رو دیدم حس خوبی گرفتم از حضور ایشون برای اینکه دیده بشن سعی کردم درسشو بگیرم نه اینکه برچسبی به رفتار گذشته و اکنون مریم شایسته عزیز باشه.
واقعا تکامل سایت و این حجم خواستن ها باعث شد که بالاخره حضور پررنگ شما در سایت با قدردانی استاد همراه بشه و ما هم بیشتر متوجه تلاش های این شاهکارها بشیم.
واقعا این بخش کلیدها فهرست فایل های دانلودی چقدر کمک کننده شده به تمام بچه هایی که متعهدانه دارند این آگاهی ها رو با عشق نوش میکنند.واقعا که کمک کننده هستی مریم جان و بارها و بارها تحسینت میکنم. اینکه اینقدر با خدت در صلحی که اینقدر راحت در جریان آگاهی ها قرار میگیری و براحتی هر چه تمام تر در اختیار ما قرار میدی. واقعا تحسینت میکنم بخاطر اینکه ذات خودت رو تغییر ندادی بخاطر حرف و نگاه مردم، تحسینت میکنم برای این همه منعطف بودن، تحسینت میکنم برای تمام ویژگی های خوبت که استاد مثال زدن از مستقل عمل کردنت تا صبور بودنت. بارها تحسینت میکنم مریم شایسته عزیز.
استاد عزیزم شما رو هم برای اینقدر خوب توضیح دادن تون تحسین میکنم، برای اون جشن ها و اردوهای مختلفی که در ایران برگزار کردین، تحسینتون میکنم برای این همه صداقت تون.
چقدر این ذهنیت منعطف بودن و همکاری کردن خوبه. چقدر پشتیبان بودن در هر حالتی خوبه.
چقدر خوبه این ذوق کردن ها رو که خودمم عاشق این ذوق کردن ها هستم. عاشق کنجکاوی های بی پایان هستم که خداروشکر در وجود شما عزیزان هربار میبینم و متوجه شدم این ویژگی خوبی هست و اینقدر مخفی اش نکنم چون بقیه اینجوری نیستن.خداروشکر که درک میکنم این همه خوبی و زیبایی ها رو…
خدایا شکرت با همسفرهایی آشنا شدم که سراسر شوق و ذوق هستن.
خدایا شکرت برای این همسفر شدن با شما عزیزان
خدایا شکرت که هربار بیشتر یاد میگیرم که توجه کننده به نکات مثبت باشم
اگر ما تغییر کنیم جهان هم تغییر میکنه، امکان نداره ما تغییری در درون خودمون ایجاد کنیم و جهان واکنشی نشون نده.
گفت آسان گیر بر خود کارها که از روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش
د
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
و از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گردد جهان بر مردمان سختکوش
وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان می گفت نوش
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
گوش کن پند ای پسر و از بهر دنیا غم مخور
گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زان که آن جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
ساقیا می ده که رندی های حافظ فهم کرد
آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش