سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 134 - صفحه 9

به نام خدای زیبایی ها.

سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا.

خدا رو سپاسگزارم که شما دو زوج نازنین و زیبا رو در کنار هم سالم و شاد می بینم. چقدر خوشحال شدم استاد دوباره سفرتون رو شروع کردید.

استاد و خانم شایسته از ته دلم به شما تبریک میگم به خاطر سلامتی و تناسب اندام شما. بسیار تغییر کردید و اصلن استاد حتی تن صدای شما هم بسیار جوان تر و شاد تر شده. ماشالله پوست تون هم که یه شادابی خاصی پیدا کرده.

استاد قبل از اینکه قسمت قبلی گذاشته بشه، من سر کلاسم راجع به این شهر تدریس کردم و ساختار آتشفشان. اینقدر ذوق کردم وقتی گفتید داریم میریم اونجا. چقدر خوشحال شدم. انگار یکی از آرزوهای من برآورده شد. شما رفتید اونجا و دارید اون همه زیبایی رو با ما سهیم میشید.

خدای من اول صبح صدای امواج آب روی اون چمن ها اون هوای تازه و صدای پرنده ها لابلای اون درخت ها. بوی رطوبت آب رو احساس می کنم ، اون بادی که میاد. چقدر آرامش اونجا به طبیعت ، زیبایی دو چندان میده. اصلن احساس نکردم اونجا باید جای پرجمعیتی باشه. چقدر حس صلح به من منتقل شد.

خانم شایسته چقدر این رنگ ها و تن قرمز بهتون میاید.

خدایا چه درخت زیبایی، واقعا هنرمندی خدا عقل از سر انسان می پرونه. این درخت ، خونه درختی . ریشه در زمین، دوباره درخت شاخه هاش رشد میکنه و به زمین میرسه و قوی و دوباره این روند. چقدر درخته تنومند و بی نظیری. با دیدن این صحنه چشمام پر از اشک شد.

خدایا قطعه ای از بهشته اونجا. یعنی با دیدن این تصاویر انگار مدیتیشن کردم، بدنم اصل شل شد. چه ترکیب زیبایی. دلم خواست لابلای اون درخت تاب بازی میکردم. استاد بوی طراوت رو احساس می کنم.

مرغ و جوجه ها چقدر راحت و رلکس بین این همه ماشین و آدم میگردن.

گفتید پیاده روی طولانی انجام دادید ، من هم چند ساعت قبل رفتم برای پیاده روی ، صدای شما توی گوشم طنین انداز شد. واقعا پیاده روی آرامش رو به ارمغان میاره، یک شادی خاص ، یک بی وزنی زیبا رو تجربه می کنی. و چقدر جالب من امروز به سمتی هدایت شدم که آب بود و پارک و باد و سر سبزی. مدتی مکث کردم و حرف های شما از جلسه ی ۷ دوره ی سلامتی از ذهنم رد میشدند. و هر بار میگفتم حق با استاده. هیچ وقت با این دقت به پیاده روی فکر نکرده بودم.

اونجایی که بعد از پیاده روی تون ایستادید و از بالا به شهر نگاه می کردید. انگار مادر زمین و طبیعت آغوش باز کرده و همه چیز رو در آغوش خودش قرار داده. آرامش و آرامش تا چشم کار میکنه زیبایی.

استاد توی تونل که راه میرفتید ،ماشالله انگار یک آقایی که توی دوران ۲۰ سالگی شون هستند و البته خانم شایسته هم گفتن روز به روز ماشالله دارید جونتر میشید.

و بالاخره تصویر از بالا و درون بچه ی ما، فقط باید انگشت به دهن گذاشت بگم خدای من. چقدر همه چیز زیباست. اون حالت پلتو مانند و سبزی و رنگ آبی فیروزه ای آب. و اون رستوران و موقعیت جغرافیایی اش. همه چیز مدهوش کننده بود.

خدایا ممنونم بابت دیدن این همه زیبایی. از شما سپاسگزارم بابت این ویدیو. در پناه الله یکتا همیشه شاد، سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.

۲۳ فروردین ۱۴۰۱، سه شنبه