سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 136

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار لیلا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد دلم این عکس رو دید و پر کشید. به الله چشمان پر از اشک شد و نفسم در نمیاد. یک ذوقی، یک حس دل باز شدنی، به خدا یک حس عجیبی پیدا کردم که توصیفش سخته. این عکس رو دیدم اصلن یک جنسه دیگه است. از کیفیت عکس بگم یا از حالتی که ایستادید، یا از رنگ آسمان و اون پرچم زیبا و اون مکان زیبا؟!

چه آگاهانه، زیبا، آرام و با وقار ایستادید. اطمینان قلبی رو میشه توی این عکس حس کرد. الان داشتم جلسه ی ۵ دوره روانشناسی ثروت ۱ رو گوش میدادم و یک لحظه اسکرین شات عکس تون رو در بیلبورد سایت دیدم و  حسم گفت که بنویسم. فایل جلسه رو استاپ کردن و الان دارم توی زندگی شما آثار آموزه های این دوره رو می بینم. دارم اون لاجرمی رو می بینم که توی این دوره می گید:

“اگه روی باورهاتون کار کنید، اگه آموزه ها رو جدی بگیرید و اجرا کنید و این مسیر رو ادامه بدید و صبور باشید، لاجرم نتایج وارد زندگی تون میشه.چون طبق قانون: تغییر ورودی های ذهن، موجب تغییر شیوه فکر کردن و نگاه کردن ما به زندگی و خواسته هامون میشه و ادامه یافتنِ این تغییر در زاویه دید، منجر به تغییر باورهامون و قدرتمندکننده شدن اونها میشه و این تغییر در باورها منجر به تغییر اعمال و رفتارها و عادت هایمان میشود و بعد ثروت لاجرم به صورت موقعیت های جدید، ایده های جدی ، انسان های جدید، خرید و فروش های موفق وارد زندگی میشود. البته در یک فرایند تکاملی.”

استاد چقدر این عکس تون با این آگاهی هماهنگه. تناسب اندام، لباس های زیبا، کشور بی نظیر، همدم عالی، همکاران و دوستان عالی، موقعیت و مکان های زیبا، همین ایالت و کشتی کروز و امکانات و خدمات و …همه و همه جلوه های ثروت در زندگی شماست که نتیجه ادامه دادن شما در مسیر درست و کار کردن روی باورها و عمل به آموزه هاتون بوده. با تمام وجودم بهتون تبریک میگم. چه برازنده ی شماست استاد.

چه صبح زیبایی و چه محیط بی نظیر و آرامی. من همیشه گفتم و درونا باور کردم ثروتمندان آرام هستند، ارامش ثروت و ثروت آرامش بیشتری به همراه داره.

چه راهکار جالبی برای motion sickness ارایه شده، ممنونم از اینکه این رو نشونمون دادید. این patch خیلی به کار من میاد. نظم و ساختار و سکشن های این کشتی خیلی برام جذابه. خانم شایسته و استاد ممنونم که دارید این رو ویدیو می کنید و share می کنید . چرا که خود من توی لیست آرزوها کشتی کروز هستش و الان خیلی راحت میتونم تصور کنم. درکش برای من راحتتر شده. توی فیلم و یا سریال بوده ولی هیچ کدوم با این دقت و جزئیات و مدرن نبودند. ممنونم از سخاوتتون.

خانم شایسته عزیز ، صبر و حسن خلق و شادابی شما بی نظیره. به همه لبخند میزنید و صبح به خیر میگید. من از این ور حس خیلی خوبی میگرفتم چه برسه به اون خدمه های کشتی . اون حس مهم بودن و احترام رو قشنگ و خالصانه انتقال میدید. ترکیب عرشه کشتی با اون هوا زیباست و مرده رو اون هوا زنده میکنه. این نفس مسیحای که میگن به نظرم همینه.

تصویر خورشید چقدر نزدیک بود و پرچم امریکا و مریم جان در یک قاب.انگار خورشید اومده پایین. من شخصا عاشق آب و کشتی هستم و توضیح استاد راجع به پهلو گرفتن کشتی خیلی برام جالب بود. ماشالله استاد کوله باری از تجربه و دانش هستید. من خوشحالم که ارزوهای شما دونه دونه محقق میشن و انشالله روزی خودم هم اینجا دوباره بیام بنویسم و بگم استاد من هم همین رو تجربه کردم.

سپاسگزارم که ما رو هم به Travel through the world of fantasy And The lands of pure imagination Beyond the stars and over the rainbow بردید.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

129 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد حسین تجلی» در این صفحه: 1
  1. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    سلام

    دیدگاه اولم در مورد قانون سلامتی و تصمیم شجاعانه‌ای که چند هفته است گرفتم و مصمم روی تصمیمم موندم هستش

    من چند وقت پیش بود یا یک دوست عزیزی که ایشون خودش فست فودی داره ، البته اون زمان هنوز مغازش رو نزده بود ولی الان مغازه داره ، توی ماشین ایشون نشسته بودیم و مسیری رو می رفتیم ، ایشون آدرس چندین و چندتا باغ رستوران ، کافه ، رستوران مدرن و فست فود و … رو به من می گفت و من هم داشتم در یک نت در موبایلم یادداشت می کردم که بعداً تک تک این جاها رو برم

    این موضوع مال حدوداً یک سال و نیم پیش هست الان بهتر یادم اومد

    بعد چند وقت پیش بود از پیج یوتیوب یه دوست عزیز موفق و ثروتمندی ، ایشون اهوازی هست و هشت سال هست مهاجرت کرده به آلمان ، با دست تقریباً خالی رفته و الان به موفقیت های فوق العاده ای رسیده ، خیلی تحسین برانگیز هستش این پسر

    داشتم چند تا ویدیو از مسافرت ها و هتل های سوپر لوکسی که تو سفرهاش رفته می دیدم

    یه موضوعی بود که من از حدود ده سال پیش که یک ترم ، فقط یک ترم دانشجو بودم توی شهر سبزوار در خراسان رضوی توجه من رو جلب کرده بود

    خب من قم زندگی می کنم ، قم هم به دنیا اومدم ، خیلی ایران‌گردی نکردم ولی به اندازه‌ی خودم سفرهای مختلفی رفتم و یه سری از شهر های ایران رو دیدم

    اون موضوعی که از ده سال پیش توی ذهن من بود راجع این بود که انگار همه … حداقل بچه های خوابگاه نگرششون نسبت به ملت قم این‌جوری بود که … بیزنس رستوران و فست فود توی قم می گیره

    (این هم بگم اون زمان طبق چیزی که من متوجه شدم شهر سبزوار بیشترین تعداد دانشجو رو به مقیا کل نفرات ساکن در شهر داشت … یعنی شاید تهران خیلییی دانشجو داشته باشه ولی نصف جمعیت تهران دانشجو نیستند … حداقل اون زمان نبودند ولی تو سبزوار یادمه اون موقع ها یازده یا دوازده تا دانشگاه دولتی و غیر دولتی بود و جمعیت اکر اشتباه نکنم حدود یک میلیون نفر که می‌گفتند بیش از پنجاه درصد جمعیت این شهر دانشجو ها هستن و البته که من هم با خودم چشمم همین رو می دیدم و یادمه توی ایام عید نوروز که تقریباً همه دانشجو ها رفتن ولی من یه مدتی توی خوابگاه بودم ، بماند که خوابگاه چقدر سوت و کور بود … خود شهر هم به شکل شگفت انگیزی خلوت و آروم بود … انگار جنب و جوش و انرژی این شهر بیشتر به خاطر دانشجو ها بود تا خود ملت بومی این شهر)

    حالا با این مقدمه برگردم به صحبتی که با بچه های خوابگاه داشتم

    بعضی هاشون که قم اومده بودند یا مخصوصاً اونهایی که بومی کرج یا تهران بودند و فقط برای تحصیل اومده بودند دانشگاه در سبزوار

    تقریباً همشون متحد می‌گفتند ما غذاهای خیلی خوشمزه ای قم خوردیم و خلاصه قمی ها این بیزنس رو بلد هستند و از اون مهم تر باورشون این بود که قمی جماعت خیلییی خوب پول به غذا میده :)))

    طی این سال ها من هم به همین نتیجه رسیدم و واقعاً قم خیلی خیلی فست فود و رستوران داره و چیزی که من می بینم واقعا انگار قمی ها خیلی خوب و زیاد برای غذا خوردن خرج می کنند

    برگردم به صحبت اولم اون دوستی که گفتم تو ماشین بودیم کلی آدرس های مختلف بهم داد ، ایشون هم می گفت عاشق غذا خوردن هستش

    و حتی باورش این بود یکی از لذت های زندگی غذا خوردن هست و این نعمت بزرگیه که خداوند به ما آدم ها بخشیده

    تو این سفرنامه 12 قسمتی جزایر هاوایی

    چندین و چند قسمت استاد عباس منش و خانم شایسته از رستوران سلف سرویس و البته جذاب کشتی فیلم می گیرند

    توی اون ویدیو هایی هم که از اون دوست عزیز اهوازی که مهاجرت کرده بود به آلمان دیدم ، یه بخش بزرگی از هتل رستوران هست ، نه فقط یک رستوران ها … نه چندین و چند رستوران خفن و سوپر دوپر لوکس و گرون قیمت

    خلاصه من هم به این نتیجه رسیدم که انگار واقعاً در دوره‌ی امروز یکی از بزرگترین تفریحات و لذت های ملت نه فقط در ایران بلکه در کل کشور های خوب و خفن و ثروتمند ، غذا خوردن هستش

    یه چند روزی هست تمرکزی دارم فایل های گفتگو با دوستان قسمت 5 تا 21 رو با موضوع «چه زمانی باید تغییر کنیم» گوش می کنم و نکته برداری می کنم و چراغ های زیادی رو توی ذهنم روشن کرده

    توی قسمت 14 آخر های فایل ، یه دوست عزیزی به نام فرهاد اومد بالا و میان صحبت هاش بارها این جمله رو تکرار کرد ….

    «خیلی خوشحالم که شما رو دارم» این جمله رو خطاب به استاد عباس منش می گفت

    و خیلی این جمله تو گوش من زنگ خورد و هنوز هم دارم بهش فکر می کنم

    و

    از خودم پرسیدم من واقعاً چقدر سپاسگزارم که از بدنه‌ی جامعه جدا شدم دارم در مسیر فکری درست و عاقبت به خیری حرکت می کنم

    چقدر خوشحالم که به این محتواهای واقعاً ارزشمند و هدیه دسترسی دارم و می توانم ازشون بهره‌برداری کنم

    چقدر سپاسگزارم به خاطر این صلح درونی و آرامشی که دارم که باعث شده خیلی ها تو‌ همون برخورد اول و کوتاه مثلاً یه فروشنده یا یه راننده تاکسی عاشقم بشن و حتی پیش اومده راننده تاکسی که درآمدش از طریق همون مسافر کشی هست از من کرایه نگیر و تازه سپاسگزاری کنه برای هم صحبتی با من

    استاد عزیزم من هنوز دوره‌ی قانون سلامتی رو شرکت نکردم به این دلیل که این باور رو داشتم تا مادامی که با خانواده‌ام زندگی می کنم و خودم نرفتم خونه‌ی شخصی خودم نمی توانم به شکل این دوره زندگی کنم و عملاً خریدم بی فایده است

    از طرفی دیگه فکر می کردم باید هزینه های زیادی داشته باشم برای خورد و خوراک و غذا…

    از طرفی دیگه اصلا فکر می کردم زندگی به سبک قانون سلامتی یعنی محرومیت از کلی لذت (منظورم لذت خوردن خوراکی ها و غذاهای متفاوت هستش)

    ولی هر چقدر بیشتر گذشت و من دوستانی رو در فضای واقعی دیدم و باهاشون آشنا شدم که از این دوره‌ی شما استفاده کردند و چقدرررر احساس رضایت دارند

    و دیدگاه های دوستان رو خواندم ، مخصوصاً دیدگاه های خانم سعیده شهریاری عزیز

    و بعد یه مقاله‌ای چند مدت پیش خانم شایسته روی سایت منتشر کرد که خیلی زیبا دوره‌ی هم جهت با جریان خداوند رو تشبیه کرده بود به دوره‌ی قانون سلامتی

    و بعد چند وقت پیش بود هدایت شدم به یک فایلی از توضیح استاد در مورد کامنت های سفر به دور آمریکا ، فکر می کنم قسمت 188 یا 189 بود ، اونجا هم استاد اشاره کردند که من در دوره‌ی قانون سلامتی نیومدم یه عالمه مطلب بگم که بقیه بگن وعووو چقدر این می فهمه ، من چندتا مطلب اصلی و مهم رو از زاویه های مختلف شرح دادم و منطق هایی قوی آوردم که چرا باید این کار رو بکنیم و چرا نباید فلان کار را بکنیم

    و بعد خود استاد عباس منش گفت برای اینکه افراد و خودم بتوانیم به صورت پایدار و تا همیشه به این سبک زندگی کنیم و غذا بخوریم

    یادمه یه بار داشتم به دیدگاهی از خانم شهرزاد می خواندم ، خیلی ها پروفایل ایشون رو فالو دارند و می شناسند ، همون خانم جوان که شوخ طبع هستش و بیزنس واردات و صادرات داره و مرتبط به مواد نفتی هستش …

    ایشون می گفت برای شخصی در مورد قانون سلامتی صحبت می کرده و تو ده دقیقه توضیح داده که دوره چی هست و چه جوری باید ازش استفاده کرد

    بعد اون شخص رو به رو پرسیده همین ؟؟ پس دوره چرا (ظاهراً پونزده جلسه هستش ، من که هنوز دوره رو نخریدم اطلاع هم ندارم) پونزده جلسه است؟

    بعد خانم شهرزاد جواب داده ، چون استاد عباس منش خیلی خیلی عالی با منطق هایی قوی و مثال هایی ملموس توضیح میده که دانشجو بتوانه بپذیره و بعد به اون آگاهی ها عمل کنه

    خلاصه …. یه نگاه به زندگی خودم کردم دیدم من خودم به شخصه خیلیی سالم هستم و خدا رو صد هزار مرتبه شکر بیماری خاصی ندارم و خیلی از عادات غذایی اشتباهم به استناد به آگاهی های جسته گریخته‌ای که از قانون سلامتی درک کردم گذاشتم کنار

    خیلیییی مثال ها و منطق های بیشتری هم دارم که بنویسم امیدوارم دیدگاهم خیلی پیچیده نشده باشه و توانسته باشم مطلبی که در ذهنم هست رو بیان کنم

    و من باور کردم و به یقین رسیدم که قانون سلامتی رو باید بخرم و اتفاقاً ساده تر از اون چیزی هست که من طی این چند سال فکر می کردم

    و

    ان شا الله در دستور کار و لیست برنامه هام هست که بعد از خرید دوره‌ی هم جهت با جریان خداوند و استفاده‌ی کامل از این دوره و به اتمام رسوندن دوره و حل یه سری مسائل مالی با آرامش و اطمینان خاطر برم برای دوره قانون سلامتی و یکبار برای همیشه سلامتی‌ای و انرژی ای رو تجربه بکنم که شاید الان نمی توانم حدس هم بزن و ایده‌ای برایش ندارم.

    چند وقت پیش یک فایل دو قسمتی به نام نحوه‌ی برخورد با تهمت اومد روی سایت

    من دیدگاه دوتا از دوستان رو وقتی خواندم خیلیییی تحت تاثیر قرار گرفتم

    خانم فاطمه که اسم پروفایل ایشون فاطمه و رسول هستش

    و آقای افلاطون نوروزی

    هر دو نفر نوشته بودند که من هیچ رفیقی ندارم … و تمرکزم روی خودم هستش فقط …

    یه مدت زیادی بود داشتم این مطلب رو تو ذهنم سبک سنگین می کردم

    ولی چند هفته پیش با قاطعیت تصمیم گرفتم و ارتباطم رو با تمام افراد قطع کردم

    مخصوصاً چند دوست خوب که هر چند وقت یکبار ، گاهی وقت ها هر روز در تلگرام با هم صحبت می کردیم

    درسته که این دوستان آدم های فوق‌ العاده موفق ، مثبت اندیش و بی نظیری بودند ولی صحبت هاشون خیلی وقت ها متناقض بود با درک صحیحی که من از قانون و از آموزه‌های استاد داشتم

    یا از آموزه های استاد استفاده می کردند و از منابع موفقیتی دیگه هم استفاده می کردند

    یا از آموزه های استاد استفاده می کردند و در مورد قانون و دیدگاه شخصی خودشون و در واقع اونجوری که دوست دارند فکر کنند صحبت می کردند

    خب من هم به رسم ادب و احترام هیچ وقت ایرادی نمی گرفتم و منم نگرش خودم و صحبت های خودم رو داشتم

    و

    می گفتم چه اشکالی داره ما اینقدر حال دلمون با هم خوبه هر کسی زندگی خودش و نگرش خودش رو داره دیگه ….

    ولی از یه جایی به بعد فهمیدم باید با همین چند تا دوست عزیزم هم کات کنم اگر می خواهم این ذهن به سکوت بیشتری برسه و همین جوری حرفای مختلف و متناقض توی ذهنم پخش نشه

    این یه بهایی بود که برای رسیدن به هدف هام امسال پرداختم

    و بی نهایت از تصمیم خودم راضی هستم و قشنگ می فهمم حالم بهتره و احساس آرامش بیشتری رو نسبت به قبل دارم تجربه می کنم

    بهای دوم هم حذف وی پی ان ، دیگه نرفتن توی یوتیوب و البته حذف تمام آهنگ هام و گوش ندادن به آهنگ بود

    از این تصمیم هم خیلی راضی هستم

    و یه بهای سومی هم پرداخت کردم که خب اون شخصی هست نمی خواهم بنویسمش

    ولی خیلی خوشحالم از مسیری که دارم میرم ، خیلی راضی‌ام از خودم و عملکردم و الان تازه دارم بر می‌گردم به روزهای اولی که با استاد آشنا شده بودم و عضو سایت شده بودم

    احساس می کنم تازه متولد شدم و تازه دارم از اول با قانون موفقیت آشنا میشم

    و خیلی خوشبینم نسبت به امسالم چون بها های بزرگی رو برایش پرداختم و دارم سمت خودم رو به درستی انجام می‌دهم

    و اونقدر هم سرم شلوغه و کار دارم و لیست برنامه دارم (داخل گوگل کیپ نوت) که اصلاً حتی 1 درصد احساس تنهایی نمی کنم و بارها خودم رو تحسین کردم برای این تصمیمی که گرفتم و راضی‌ام از خودم

    این دیدگاه رو بیشتر برای خودم نوشتم و می‌خواستم یه ردپایی از خودم ثبت کنم که:

    خیلی راضی هستم و به خودم افتخار می کنم که مثل عموم جامعه فکر نمی کنم و عمل نمی کنم چون نمی خواهم نتایجی که اکثریت می گیرند من هم بگیرم ، من هدف های بزرگی دارم ، من یه بار فرصت زندگی کردن توی این دنیا رو دارم ، می خواهم نهایت لذتش رو ببرم و من باید به تک تک هدف هام تا روزی که زنده هستم برسم

    خدایا شکرت

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: