سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 139

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار لیلا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

چه درخت های عجیب و خاص و قشنگی. چه میوه‌های عجیب غریبی دارند. آب اونقدر زلال بود که در دقایق اولیه من اصلاً نفهمیدم که اونجا آبه. بعد که مریم جون ماهی رو نشون داد فهمیدم آب بوده. از بس تمیز و زلاله.

رنگ دریا یه چیزی بین آبی‌سورمه‌ای و آبی کاربنی است. فوق‌العاده است‌. تعریفم از دریا اصلا عوض شد.‌ استانداردم خیلی رفت بالا و ساحل پوشیده شده با سنگ های آتشفشانی مشکی. دقیقا شبیه سنگ پا. من نمی دونستم که این نوع سنگ‌های مخصوص بر اثر آتشفشان ایجاد می‌شن. خیلی زیبا و جالب بود.

و اما درباره اون باغچه های طبیعی از گلهای کاکتوس زیبا باید بگم که وقتی چیزی سر جای خودش قرار بگیره، نتیجه عالی اونهم به صورت طبیعی اتفاق می افته. فکر کن ما تو خونه کلی مراقب گل‌ها هستیم. آب بده، کود بده، خاکش رو چک کن، آفتاب و نور و ناز و نوازش و… آخرشم گل یه ذره رشد می‌کنه. اون وقت اونجا تو اون جزیره، توی اون خاک، میون اون همه سنگ آتشفشانی یه همچین درخت های میوه و کاکتوس و این همه درخت متنوع و زیبا رشد کرده.

خدایا اون گل سفید و زردی که مریم جون زد پشت گوشش، چقدر زیباست. .مریم جان وسط اون همه زیبایی خارق العاده این جزیره زیبا، شما مثل یه نگین می‌درخشید.

استاد بهتون تبریک می گم که امروز10 الی دوازده کیلومتر پیاده‌روی داشتید بدون اینکه غذا بخورید. این دوره قانون سلامتی عجب دوره ایه. استاد بعد از دوره قانون سلامتی خدا رو صدهزاران بار شکر خیلی خوش‌چهره‌تر و جوان‌تر شدید.

نمایش آخر هم که مثل همیشه شاد و زیبا بود. کلی رنگ و انرژی داشت‌ چه دیزاین صحنه خوبی. چقدر به رنگ توجه دارند. عالی بود. آدم با دیدن اون همه رنگ و قشنگی دلش باز می شه و احساس زنده بودن می کنه.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

126 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهروز علایی» در این صفحه: 2
  1. -
    بهروز علایی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    بنام خالق هستی

    استاد عزیزم جناب آقای عباس منش و خانم شایسته مهربون سلام خدا قوت، ان شاالله همیشه در شادی و در سفر شادی باشین و…

    چقدر زیباست این جهان آفرینش و چقدر این جهان دارای نظم خاصی هست

    خدایا شکرت و هزاران مرتبه شکر،

    خدایا سپاس از شما که از هر طریقی بندگانت را هدایت و یاریگری می کنی

    استاد عزیزم

    نزدیکیای صبح درخواب شما را دیدم،

    دیدم خسته شدین، و چهرتون خسته به نطرم میومد، خیلی دلم سوخت، و گفتم استاد یک پیشنهادی دارم، و شما گفتین بفرمایین

    گفتم اگه امکانش هست یک هفته ایی کل برنامه هاتون را تعطیل کنین و برین یجایی دنج و بی سر و صدا که طبیعتی باشه بکر و در آنجا یک کلبه ایی طبیعی اجاره کن و فقط استراحت کن و به هیچ چیز فکر نکن، و…

    و خیلی هم حالم گرفته بود بطوریکه انتطار داشتم حرفم را قبول کنی و پاسخ اوکی بدین

    و با حالتی دو دلی گفتین که نه من خسته نیستم و این کار منه و…

    استاد عزیزم، با اینکه در دلم برات ایمان داشتم(درحال دیدن خواب) و یقین داشتم که استاد هیچ وقت خسته نمیشه، و تا بی نهایت درجه میتونه ذهنش را در شرایط سخت کنترل کنه، و… اما باز در چهرتون احساس خستگی را میدیدم و با در نطر گرفتن همه موارد فوق بخودم گفتم باید احساسم را به استاد بگم و اون ماجرای فوق را گفتم و..

    بعد از اینکه بیدار شدم نزدیکیای ۷ صبح بود

    اول خیلی خوشحال شدم از اینکه استاد را در خواب دیدم و دستتون را داده بودین به دستم و خیلی خوشحال بودم که شما را در خواب دیدم بی اندازه خوشحال بودم، و…

    رفتم سراغ سایت دیدم سایت باز نمیشه!!! ، نمیدونم گوشیم چی شده بود که به سایت نمی رفت،!! ؟؟؟

    وذوق و تصمیم داشتم خوابم را مستقیما براتون ایمیل کنم و نشد که نشد و..

    تا اینکه ساعت ۵ عصر بود، یهویی سایت باز شد و یه لحظه عکس خانم شایسته را دیدم که در میان گلها نشسته و سریع بازش کردم

    با همسرم نشستیم نگاه کردیم،

    بعد از اینکه این قسمت را دیدم و( در این لحظه که دارم می نویسم شمارش قسمتش یادم رفته،) انگار دنیا را برام دادن،

    بخودم گفتم چقدر دل به دل راه داره

    وقتی دیدم به اون جزیره قشنگ بی نظیررفتین و کشتی را در دریا دیدم، که انگار یک هتل بزرگ چند طبقه وسط دریا ساخته شده، و…

    زیبای و رنگ آبی نیلگون دریاو خلوتی و صدای موج و ماهی های زیبا. وگلهای کاکتوس را دیدم و اینکه حال استاد و خانم شایسته چقدر عالی هست لذت بردم، و به خودم گفتم، تعبیر خوابم همین سفر بود،

    و چه سفری

    با چه وسیله ایی

    کشتی که خودش با إرامش حرکت میکنه، و کشتی در اختیار استاد عزیز و خانم شایسته مهربون بودو

    به برکت اقیانوسی هست که آن را در دل آرام خود جایی داده و قلبهای آرام استاد و خانم شایسته را هم در آرامش کامل همراهی میکنه،

    این صحنه های زیبا و این جزیزه بکر و طبیعی، که بقول استاد، حاصل اتشفشان ایجاد شده، اون درختهای سرو زیبایی که خانم شایسته به تصویر کشید

    و اونجایی که استاد نزدیک درخت کاکتوس بزرگ نزدیک شد و خارهایش را دید و از زبان آن گفتش که با من کاری نداشته باشین با شما کاری ندارم و استراتژی اون درخت را تبیین نمود، اینکه چیکاره هست واستاد به نکته خوبی هم اشاره کرد،اینکه خوبه این کاکتوس خارها را پرتاب نمیکنه🤣

    من یاد انسانهایی افتادم که مثل خار هستن که اگر از کنارشون عبور کنی و خود را به آن نزدیک نکنی هیچ آسیبی بهت وارد نخواهد شد اما وقتی بخواهی آن را بکنی و با خود حمل کنی، باید زخمهایش را نیز تحمل کنی و… بهتره که توجهی به اون انسانها نکنیم و آنها راه خودشون را برن و ما هم راه خودمان را، و منتظر عاقبت باشیم، و…

    درست قبل از اینکه استاد این درخت کاکتوس خاردار را ببیند، در اول این ویدئو، میوه یک درختی را چید، که هیچگونه خاری نداشت، با اینکه ناشناخته بود اما نه درخت و نه میوه، هیچ خاری نداشتن، استاد ان را چید و حتی مزه اش هم کرد و فک کنم در دستش هم نگهداشت و بو کرد و..

    انسانها هم همینطور هستن تا زمانی که خار نداشته باشن همه میخوان نزدیکش برن و بو کنن و از میوشون استفاده کنن و. ..

    همه اون مناطر از گل و ماهی و آسمان ، دریا، کوه، و اون حیون سمور که استاد اسمش را خاطرش نبود، اینها نمایانگر زیبایی هاست

    البته بقول استاد عزیز اگر همون جزیره بصورت طبیعی باقی میموند خیلی بهتر از آن بود که حیوانات را به آن اضافه می کردن

    همچنین، استاد از بوجود آمدن اون جزیره بوسیله آتشفشان یاد کردن

    در اون لحظه بخودم گفتم

    این طبیعت زیبا،حاصل اتشفشانی شده که

    که قبلا در زیر دریا بوده، و برام این را یاد اور شد که اتش عشق و علاقه درون هرکس هم میتواند مثل آتشفشانی فووران کند و ان را از بالقوه بودن به بالفعل مبدل نماید و این در حالیست که باید تکاملش را طی نماید و با توکل بر خدا گام اول را برای ایجاد یک طرح،

    و هدف استارت بزند و..

    خدا را شکر میکنم استاد عزیز به سفری رفته که دلش خواسته و خانم ‌شایسته، که واقعا شایسته همسفر خوب هستن، سفری تمام عیار زیبا را به نمایش گذاشتن،

    امیدوارم همیشه دل همه شاد، و با یاد خدا در آرامش کامل باشد،واقعا همسفر شدن با استاد لیاقت میخواهد و کار هر کسی نیست، و خدا را شکر خانم شایسته واقعا شایسته همسفر عالی برای استاد هستن، و اونهایی که لیاقت این همسفر بودن را ندارن بصورت خودکار از زندگی خارج میشوند و…

    ان شاالله همه اعضای گروه خانواده استاد عباس منش و هم فرکانس های نازنین، روزی را شاهد باشند که پس از سفر درون، سفر برون را به زیبایی سفر درون لمس کنن و از همچنین سفرهایی زیبا را تجربه کنیم

    و در این مورد روش استاد عباس منش را الگوی تمام عیار خود قرار دهیم

    که واقعا مرد خداییست،

    (مردان خدا پرده پندار دریدن

    یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدن)

    و صفات مرد خدایی را در استاد عباس منش عزیز بوضوح می بینم

    و خانم شایسته مهربون بر این وضوح شفافیت بیشتری ارایه میدهند

    درود خدا بر شما استاد عزیز

    و خانم شایسته مهربون

    خدا یارتون🌹🌺❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
  2. -
    بهروز علایی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    با سلام و عرض ادب و خدا قوت، دوست عزیزم سرکار محمدی، این روح لطیف شماست که زیبایی ها را برام منعکس میفرمایین، خدا را سپاس میگویم، همچوون شما دوستان همدل دارم، و برای شما و استنباط شما از زندگی زیبا و هدفمند افتخار میکنم و منم از این احساس عالی و زیبای شما بی نهایت لذت می برم،

    و این را در حالتی مینویسم که اشک شوق از چشمان سرازیر میشود، اینکه خدا چقدر ما را دوست دارد و چه نعمتهایی بیکران در اختیار ما قرار داده و خودش گفته زمین و آسمان و هرچه در آنها هست برای شما مسخر کردیم،

    امیدوارم همیشه در هر لحظه شکرگزار باشم،

    دوست عزیزم از ابراز لطف شما بی نهایت سپاسگزارم، درود خدا بر شما، امیدوارم در این راه بی نهایت نعمتها هر چی در دلت داری خداوند برای شما عطا نماید و… دوستتون دارم خدا یار و نگهدارتون🙏🌺🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: