سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 140 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

به نام یکتا پروردگار جهان هستی به نام خداوند مهربان

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

و زیبایی و زیبایی و زیبایی و ثروت و ثروت و ثروت و فراوانی و فراوانی و فراوانی تو همین چند دقیقه فایل اصلاً موج می‌زد.

همین چند ساعت پیش داشتم قرآنو می‌خوندم و به این آیه برخوردم که اگر تمام دریاها مرکب بشن و باز هم از پی آن دوباره دریا ضمینه آن کنیم دریا ها تمام می‌شوند قبل از آن که کلمات خدا پایان یابد نمی‌توانند کلمات را در مورد خداوند بنویسند.

دیگه خدا آخرته مثال و برای فراوونی زده.

همه چیز داره از فراوانی زیبایی صحبت می‌کنه از اون جزیره قشنگ از اون کوه‌های پوشیده از درخت و گیاهان ز اون همه ثروتی که هر دم داره بیشتر بیشتر می‌شه اون همه فضا واسه تفریح و اون همه شرایط خوب ولی همشون پره همشون مشتری دارن جز تفریحات گرون قیمت ولی باز هم همشون بوک بوکه و نمیشه اصلاً نهایتی واسش متصور شد و این کشتی عظیم هفت طبقه که هر طبقه اینقدر اتاق داره این همه وسیله این همه تلویزیون این همه وسایل رفاهی این همه امکانات چقدر کارخونه و کارگر و آدم دارن روزی می‌خورن.

من بودم و زیاد دیدم تو این فرایندهای تولید واسه حتی یه محصول کوچیک چقدر تجهیزات نیازه چقدر نیرو نیازه چقدر رفت و آمد به صورت مستقیم و غیر مستقیم دارن همه

از بی‌نهایت دستان خداوند بی‌نهایت روزی می‌گیرند.

حالا فقط ببین تو همین یه دونه کشتی چقدر واسه ساخته شدنش هزاران کارخانه‌هاو کارگاه‌ها و مغازه‌ها و فروشگاه‌ها و آدمای مختلف دارن روزی می‌خورن.

روزی نیست که فراوانی و نبینم و به خودم گوشزد نکنم همین الان د دقیقه پیش باران زیبا رو داشتم می‌دیدم و تحسین می‌کردم.

خدایا کاش می‌شد من هم همین الان این بارون فراوون و قشنگی که داره مثل قطره اشک از آسمون می‌ریزه و همه جا رو بهشتی کرده برای استاد فیلم می‌گرفتم و می‌فرستادم.

استاد عزیزم چقدر قشنگه تو این فضا تو این هوا تو این باد قشنگ مدیترانه‌ای باشی و از هوا لذت ببری چقدر همه با خودشون در صلح بودن با همدیگه شنا می‌کردن و لذت می‌بردند و اون دوشای شیشه‌ای کنار استخر برام جالب بود قبلاًم این فایلو دیده بودم ولی نمی‌دونم چرا اون فضا رو ندیده بودم.

اون جکوزی‌های دور استخر هم خیلی حال می‌داد من که خودم حاضر بودم چند ساعت برم تو اون آب چشامو ببندم و آنچه دوست دارم و تجسم کنم و اون قدر غرق در رویاهای خودم بشم و لذتشو ببرم.

افراد تو کشتی چقدر حسشون خوب بود چقدر در حال لذت بودن و در لحظه حال بودن لذت داره همین دیشب بود که سوار موتور شدن و تو هوای دو نمه بارونی به خدا گفتم یه حال اساسی بهمون بده و اونم هدایتم کرد به یه پارکی کنار اتوبان همت نزدیک برج میلاد و دیدم. خونواده‌هایی رو که دارن از اون فضا از اون طبیعت از اون همه درخت از اون هوای لذت بخش از اون جمع‌های دوست داشتنیشون لذت می‌برند که مسیر پیاده‌روی رو پیش گرفتم و شروع کردم سر به آسمون و دیدن زیبایی‌ها و لذت بردن از هوا و قشنگی‌های مسیر و عطر گل ها گیاهان زیبایی‌های مسیر و غرق در حال و هوای خودم بودم که چقدر خدا زیبا با من سخن گفت و گفت فقط لذت ببر فقط در لحظه باش فقط عشق کن. اون اول که رسیدم اونجا یکم گفتم خدایا این چه جاییه منو آوردی ولی یکم که صبر کردم شروع کردم به پیاده‌روی اصلاً غرق شدم از لذت و عشق و و با اینکه اون اول جای شلوغی بود ولی کسی یر پیاده‌روی رو نمی‌رفت و خیلی کم بودن اون افراد ولی من شروع کردم به پیاده روی و اصلاً دیگه زمان و مکان از یادم رفت و وقتی که برگشتم دیدم که همه آدمای اونجا دختر پسرا ه جمع شدن و یه آهنگ زیبا گذاشتن و همه دور هم دارن می‌رقصن و شادی می‌کنن چقدر لذت بردم چقدر شاد شدم منم سریع واسه تمرین عزت نفس گوشیمو درآوردم و شروع کردم به فیلمبرداری کردن از آزادی های اونجا رو و رهایی‌ها و آزاد بودن افراد رو تحسین می‌کردم و خنده و شادی افراد رو می‌دیدم و لذت می‌بردم و تو اون هوای واقعاً واقعاً بهشتی اصلأ غرق شده بودم.

استاد این جزیره چقدر قشنگه چقدر لذت بخشه چقدر اون هوا رو دوست داشتم چقدر دوست داشتم منم بیشتر به اینجا هدایت بشم فراوانی‌ها رو ثروت‌ها رو بیشتر ببینم و تحسین کنم ولی خدا را شکر استاد عزیزی دارم که داره هدایت میشه به این مکان‌ها اییبایی‌ها را ثروت‌ها و قشنگی‌ها رو فراوانی‌ها رو برای ما به اشتراک می‌ذاره و حتی در موردش توضیح میده.

نمی‌دونم چقدر میشه شکر این همه نعمت رو به جا آورد و تحسین کرد.

استاد دوستتون دارم در پناه الله هر روز شادتر و سلامت‌تر و ثروتمندتر باشید.

ایاک نعبد و ایاک نستعین