سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 147 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

241 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2250 روز

    بنام خدای خالق شادی ها

    سلام استاد خوش قلبم سلام مریم قشنگم

    استاد با شنیدن اسم شهر یاد یه کارتونی افتاد که در شهر تنسی تمام وقایع و اتفاقات رخ میداد. چقدر اینکه اول هر شهر میان یه مکانی رو برای معرفی جاذبه های شهر گذاشتن ایده خیلی خوبی هست چقدر مکانش دنج و قشنگ بود مخصوصا اون چیدمان هالوینش اون کدوهای خوش رنگ نارنجی فوق العاده بود.

    مریم عزیزم چقدر ست هودی و شلوارتون خوش رنگ بود مخصوصا با اون موهای مشکی خیلی جذاب تر و خوشگلتر شده بودین.

    چقدر من احترام و عشق بین استاد و مریم جون دوست دارم مریم هنوز که هنوز ایشون استاد صدا میزنه و استاد هم که دیگه نگم از احترام و عشقی که به مریم جون ابراز می کنن مثلا هنگام ورود مریم جون در رو براش باز کردن من خیلی از این احترام و عشق متقابل لذت می برم عشق و احترامی که بدون توقع هست منم برای رابطه ام دوست دارم این حالت و حس باشه.

    چیزی که تو این فایل خیلی نظرمو جلب کرد اون حس خوشایند شادی و لبخند بود که در کل شهر جریان داشت از در و دیوار این شهر شادی میریخت مردم بدون هیچ دغدغه در کنار هم هر کس اونطور که دوست داره برای خودش شادی می کنه.

    اون قسمتی که دخترها عکاسی با مار و تجربه کردن خیلی هیجان انگیز بود چقدر آروم پا رو ترساشون گذاشتن و یه تجربه جدید رو در ذهنشون ماندگار کردن.

    چقدر این مورد که هر کسی با هر پوششی با هر سلیقه ای با هر قد و هیکلی که داشت خوش بود خیلی لذت بردم از رنگ موی قشنگ خانم ها از لباس هاشون با هر طرح و شکلی واقعا لذت بردم و در سراسر این فایل فقط لذت بردم و یک عالمه خواسته جدید در من شکل گرفت.

    اون جمع قشنگ دخترها رو اون ماشین پدالی واقعا دوست دارم تجربه کنم خیلی حسش عالی بود با دیدین فیلم چه برسه که واقعا بخوام تجربه کنم.

    میرسیم به اون صحنه جذاب پل در شهر چقدر نمای چراغ ها در شب خیره کننده بود اون ساختمان نیسان هم چون تیره بود در کنار این پل سفید خیلی خودنمایی می کرد.

    اون خانمی که محجبه بودن در کنار افرادی که اصلا حجاب نداشتن بدون هیچ معذب بودنی هر دو دسته داشتن تفریح می کردن من عاشق این آزادی بدون هیچ قضاوت و دخالتی هستم.

    مریم جون اون کلاه سفید خیلی بهتون میومد چقدر اون بوت های کابویی با طرح مختلفشون زیبا بود انگار این کشور و مردمانش خلق شدن برای لذت و شادی انگار اون شب دنیا وایساده بود و مردم فقط یک ماموریت داشتن شادی کردن و خوشحال بودن.

    چقدر دیدم با دیدن سریال سفر به دورآمریکا و زندگی در بهشت به این کشور و مردمانش عوض شد چقدر همه چیز با تغییر زاویه دید میتونه متفاوت باشه فقط با کنترل ورودی ها و تغییر زاویه دید میتونیم تجاربی داشته باشیم که برای خود مردمان آن کشور هم قابل باور نیست.

    خدایا شکرت بابت این فایل زیبا و اینکه من امروز از خدا هدایت خواسته بودم و خدا بهم گفت تو حستو خوب نگه دار و بدنبال دیدن زیبایی ها و شادی باش تا در فرکانس خیر و خوشی قرار بگیری.

    استاد، مریم جون بابت این فایل ها واقعا نمیدونم چه جوری از شما تشکر کنم و از خدای مهربونم سپاسگزار باشم.

    در پناه خدای مهربون همگی شاد و خوشحال باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    سلام بر دوستداران عشق وشادی

    خدای من چقدر قشنگ بود وچقدر حس خوبی میداد شادی و درصلح بودن مردمان این شهر.

    چقدر خانمها وآقایان خوش قد وقامت وزیبا رو زیاد بودن .

    چقدر زوج های عاشق زباد بودن که تو خیابان دستهای همو میگرفتن وشاد بودن .

    چقدر این کشور آزادی داره به راحتی تو خیابان بزن وبرقص راه میاندازن و سرخوش هستند

    چقدر من آزاد بودن عقاید وسلایق با وجود اینهمه مهاجر رو دوست دارم

    چقدر ابراز عشق استاد و مریم جان زیباست .

    چقدر خوبه ماشین آدم هم ماشین باشه و هم خونه که نیاز به هتل نداشته باشیم

    چقدر خوبه تمامی راننده ها مثل استاد صبور و باهوش و سرخوش باشند .

    چقدر داشتن ثروت مقدسه که با تکنولوژی پیشرفته میتونی سفرهای عالی تری رو تجربه کنی

    چقدر شهر تنسی زیباست و تمیز .

    چقدر پایه بودن مریم جان در مسافرت رو دوست دارم

    چقدر وسایل رو به طور عالی داخل ماشین قرار دادین که دسترسی بهش راحته .

    چقدر خوبه داخل ماشین شیر آب و ظرفشویی و یخچال و تخت و… ضروری است که مسافرت کردن رو راحت تر کرده .

    چقدر خوبه مریم جان هر روز یه لباس شیک وتازه میپوشه و خندونه .

    چقدر من باید خدا روشکر کنم که هدایت شدم به شما دوتا استاد وعزیز بزرگوار که چگونه زیستن رو بهم آموختید .

    خدا رو سپاسگزارم بابت اینهمه زیباییها وهدایتم به این مسیر الهی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 663 روز

    به نام خداوند زیبایی‌ها

    سلام به همه دوستان

    در همین ابتدای ورود، چقدر این فضای داخل ویزیتور سنتر نشویل تنسی زیبا و شکیل چیدمان شده دمشون گرم.

    داشتم پوتین‌های داخل فروشگاه را نگاه می‌کردم و چقدر فراوانی چرم و طراحی های زیبا برای همین پوتین ها وجود داره و مشتری زیاد داره که اینقدر تولید میشه.

    رفته رفته و با سرعت داره تکنولوژی در همه ابعاد رو به پیشرفت میره و همین گوشی که باهاش فیلم می‌گیرین کیفیت تصاویرش فوق العاده تفاوت داره تا روزهای اول سفر به دور آمریکا.

    تو این تصاویر توی خیابان چیزی که توجه منو به خودش جلب کرد این عزت نفس مردم هست که حتی خانم‌هایی هستند که کچل کردن یا افرادی که کنار خیابون با سطل اهنگ مینوازند و یا تو خیابون میرقصن و برای هم دست تون میدن و هر کسی داره برای خودش خوش می‌گذرونه و هیجانات رو ابراز میکنند ،این توجه من رو به خودش جلب کرد . تحسینشون میکنم

    خداروشکر دیدن شادی واقعا لذت بخشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    خدایا هر انچه که در زندگیم دارم از آن توست.

    خدایا! شکرت که دیشب باران رحمتت بارید و بارید ….

    ببار باران رحمتت را ….

    که دلم را بشوید تا نرم شود، زلال شود

    و به یاد تو پر از محبت شود‌،

    من همیشه در انتظار لطفت به سر می‌برم،

    تا به لطف باران مهربانیت‌ ، شکوفه‌های امید در دلم

    جوانه بزند و درختان رویاهایم‌ سرسبز شود.

    ببار بر زمین‌های خشک، که زندگی دوباره بیابند، چون روزهای سخت را پشت سر گذاشتند و به امیدِ بهار صبوری کردند ….

    خدایا شکرت…

    خدایا میدانم تک تک خواسته هایم در حال اجابت هستن.

    خودت کمکم کن که بهتر از همیشه بندگی ترا بکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    به نام خدا

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت

    چه خوب که استاد جون و مریم جون همیشه در سفر هستن و از همه مهم تر از بودن با هم لذت می برند

    اول قسمت سفر ذهنم گفت چه عکسی گرفتن و بعد به خودم گفتم چقدر میخواهی در این جور کارها با این طرز فکر باشی بیا از خودت سوالات خوب بپرس از خودت بپرس

    چطور میتونم به این نوع آزادی برسم که همیشه با لذت در سفر باشم

    چطور میتونم با این همه لذت سفر خودمو لذت بخش تر کنم

    چطور میتونم همیشه مثل استاد لبخند روی لب هام باشه

    ……

    چطور من با استاد و مریم جون همراه هستم و خداوند بهم گفت چون از خودم می خواهی همیشه

    استاد من خیلی دوستت دارم

    همیشه می خواهی با این نوع طرز فکر باشی تمومش کن دیگه و خاموشش کردم خدا را شکر

    وقتی مریم جون کلاه رو روی سرشون گذاشت ، چقدر با لذت این کار رو انجام میدادن و من خیلی لذت بردم و چند بار این صحنه را دیدم و لذت بردم و کیف کردم چون خیلی هم بهشون می اومد اون کلاه

    خدا را شاکرم که من لیاقت هم نشینی با شما را دارم

    خدا را شاکرم که من لیاقت دیدن این قسمت های عالی ، به یادموندنی و ناب و خالص را دارم

    خدا را شکر من این همه فراوانی را دیدم از کفش های زیبا ، از کتاب های عالی و گوشی های آیفون امروز رفتم قاب گوشی سوال کردم و فروشنده گفت صد و هفتاد هزار تومن گفتم چه خوب و این می رسونه که خدا را شکر ذهنم ثروتمند شده و الان هم که این همه فراوانی را دیدم با لذت و شادی

    من این قسمت سفر را دو بار دیدم و لذت بردم

    من بخواهم گوشی آیفون بخرم هم باید قسمت ها و سریال های استاد را دنبال کنم چون همه را برامون توضیح میده چون دیدم که میگن ان میلیون دارم نمیدونم کدوم مدل را بخرم و این معلومه که در مدار دریافت اون پول نبوده که اون پول را دریافت کرده وگرنه باید در مدار پول دریافتی ات باشی تا بتونی به راحتی از پولت نهایت استفاده را ببری و لذت اش را هم دارا شوی

    استاد من که عاشقتم با این همه فیلم های زیبا وبه یاد موندنی که می زارید

    مریم جون عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    Malek_success گفته:
    مدت عضویت: 2982 روز

    به نام خالق زیبایی و شادی

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم خانم

    شادی میتونه مسری باشه..یعنی اگه در یک جمعی باشی که همه شاد هستند تو هم خودبه خود مود و روحیه ت شاد میشه پس چقدر خوبه که جمعی رو انتخاب کنیم که شادی و خوشی رو انتخاب کردند.

    ایده مرکز خوشامد گویی در ورودی هر شهر جالب و کاربردی هستش که کمک میکنه هر ایالت رو قبل از ورود بشناسی ..مثلا من تا قبل از این قسمت در مورد جنگ داخلی امریکا چیزی نمیدونستم و بعد از دیدن عکس جنگ کنجکاو شدم که اطلاعاتم رو زیاد بکنم..و کلی اطلاعات در مورد جنگ داخلی چهار ساله امریکا کسب کنم..مرسی استاد عزیز که این حس رو به من منتقل میکنی که من همسفر شما برای دیدن این زیبایی های فوق العاده باشم..

    خدای من …شهر نشویل ..کلی حس و حال خوب..خنده و شادی..زیبایی ..

    با دیدن کلاب های موزیک که همه شلوغ بودند و باور فراوانی رو تقویت میکردند به موزیک کانتری علاقمند شدم و اهنگ god’s country رو دانلود کردم که بی نظیره..

    نکته زیبایی که باید بهش اشاره کنم، واقعی بودن مردم بود..با هر استعداد و وسیله ایی که داشتن مهارت خودشون رو به معرض نمایش میزارن..حتی با چندتا سطل و یک تکه چوب!

    چقدر راحت لباس پوشیده بودند و اولویت اول رو راحتی خودشون گذاشته بودند نه خوب به نظر اومدن

    نه ارایش عجیب و غریبی بود و نه مدل های خاص..

    زوجهای سن بالا هم در سطح خیابون کم نبود و این اهمیت خونواده رو در امریکا نشون میده که از بچگی این رو به ما گفته بودند که در جامعه غرب خونواده جایگاهی نداره..

    ان شالله روزی این شهر فوق العاده رو خواهم دید و براتون خواهم نوشت

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زهرا فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    سلام

    من بعد مدت‌های مدید دوباره تصمیم گرفتم که نوشتن رو شروع کنم هر چند اندک

    امروز که داشتم این قسمت از ب دور آمریکا رونگاه کنم دیدم چقدر استاد و مریم جان توی عزت نفسشون رشد کردن چقدر راحت فیلم برداری میکنند بدون هیچ قضاوتی و بدون هیچ ترس از قضاوت شدن

    کلی صحنه ها رو تحسین کردم و خودم توی اونجا می‌دیدم اما خیلی ام سخت نبود تصور اینکه اگر من جای استاد و مریم جان بودم چی میشد ؟

    آیا من هم می‌تونستم برم تو دل ترسهام آیا من هم میتونستم برم و فیلم بگیرم ؟ ایا میتونستم نترسم از برخورد با آدمهایی که اصلا نمی شناسمشون ؟ایا میتونستم برم کنار اون آدمها ؟ایا میتونستم حتی قدم بزارم تو این مسیر ؟ میدونید فهمیدم که فقط داشتن پول تو زندگی مهم نیست بقول استاد عزت نفس همه چیزه وقتی عزت نفس داشته باشی میتونی با ترس از ناشناخته ها روبرو بشی و دیدم که استاد چقدر راحت با ناشناخته ها روبرو می‌شد امروز که داشتم قسمت ۴از عزت نفس کار میکردم فهمیدم که عزت نفس همه چیزه و من اگر بتونم برترسهام غلبه کنم میتونم به ثروت هم برسم. وای خدای من کمکم کن

    چقدر تحسین برانگیز بود مقابله با ترسها .چقدر تحسین برانگیز بودند مردمی که بشدت شاد بودند .راحت می‌رقصیدند راحت راه می‌رفتند میگفتن و می‌خندیدم

    راستی چرا مردمی که هیچ فرقی با ما ندارن !!!چرا ی فرقایی داشتن اون هم در نوع تفکر،اره همین نوع نگرش بود که من رو از اونها متمایز میکرد هم چنین استاد رو از خیلی از مردمی که برای داشتن آزادی که دارن ولی نمی‌بینند و اون آزادییه که هیچ کس نمیتونه در نابودیش دخل و تصرفی داشته باشه و شاید کسی بتونه جسممون به بند بکشه اما کسی نمیتونه فکر مون و نگرشمون به تسخیر خودش در بیاره

    و این یعنی آزادی

    بعد از دیدن سفر به دور آمریکا،با همسرم به باغ کوچیک و قشنگمون هدایت شدیم تصمیم گرفتم کمی آتیش درست کنم اما شدیداً باد میومد گ،خیلی تلاش کردم اما نشد نجواها ب من امید میدادند و گاهی من ناامید میکردن اما من تلاش میکردم تا اینکه دست از تلاش برداشتم و ویکی خسته و کوفته از پیاده روی سلانه سلانه از راه رسید و رفت ی گوشه نشست چند تکه استخون انداختم و شروع کرد به خوردنشون منم ب کلاغهایی که تو آسمون پرواز میکردن نگاه میکردم و بجای اونها پرواز تجربه میکردم یهو متوجه دودی شدم که از سمت اجاق چوبی بیرون میزد بازهم غرق در تجربه پروازم شدم که یهو صدای گر گرفتن آتیشی شدم که نیم ساعت قبل آرزوی شعله ور شدنش داشتم

    کم کم با گره زدن نشانه های کوچیک داشتم روند یادگیریمو تکمیل میکردم

    روند یادگیری و مسیر آموزش بقول استاد یک رونده و بقول خودم گره زدن نشانه ها مثل بافتن قالی ،کم کم یاد میگیرم بافتن قالیچه زندگی دلخواهم رو ،

    اما از یافتنش خسته نمیشم ،

    نمی‌ترسم پیش میرم و بازوی تصمیم گیریم و قوی قویتر میکنم تا جاییکه مرگ فراخوان بده و اونموقع هم با قلبی مطمئن با بالهای گشوده ب سمتش روانه خواهم شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    سلام

    نکات دیگر 🌱❤

    یاد گرفتم احساسات ام رو بروز بدم،هیجانات ام رو مخفی نکنم و خجالت نکشم از برزو خوشحالی و شادی ام توی جمع

    و از طرز عکس گرفتن اون انسان ها از فیزیک بدن و میمیک صورت خندان شون میشد اعتماد بنفس رو دید

    ک نظر مردم براشون مهم نیست و خود خودشونن،و این نقاب نداشتن و خودم بودن چقدر جذاب هست

    از این قسمت یاد گرفتم هیچ کس رو هیچ کس بخاطر طرز لباس نوع آرایش صورت و رفتارش قضاوت نکنم به هیچ وجه و از خنده و خوشحالی مردم خوشحال بشم و بخندم

    از این فایل یاد گرفتم به خوشحالی و شادی و زیبایی هیکل و صورت هیچ کس حسادت نکنم و تحسین اش کنم و من کلی خانم و آقای زیبا و خوش هیکل دیدم و تحسین میکنم شون

    اون خانم هایی ک تو بار می رقصیدن،نمونه اش مثلا توی عروسی ها من اگر کسی زیاده روی توی رقص و یا خوردن یا هرچی ک ب نظر من ب نظر من درست نبود،زیاده روی میکرد من تو دلم حرف میزدم بهش،ولی امروز یاد گرفتم اگر کسی زیادی خوش بود زیادی رقصید زیادی خندید منم حال کنم با شادی ایش،چرا که نه ،مگر مه نیومدیم تو این دنیا ک شاد باشیم و لذت ببریم چرا که نه 😉💃💃

    اقا هر کسی مختار عه ک هرنوع لباسی رو بپوشه هر نوع رفتاری رو داشته باشه

    و اینکه جای تحسین داره ک هم خواننده خانم داشتیم هم آقا و این جای تحسین داره ک تبعیض نژادی قائل نمیشن و همه مساوی هستن

    نکته بعدی ثروت و پر بودن اکثریت بارها هست

    و نکته بعدی اون آقایی ک با چوب طبل میزد،هم اعتماد بنفس اش جای تحسین داشت برام

    و چه پل زیبایی چ رودخونه زیبایی ، بشینی کنار رودخونه و آهنگ هم ک صداش از همه جا می پیچه چه شادی رو بوجود بیاره

    چه زیبا بودن اون خانم های جوان و شاد و خوش اندام با صورت های زیبا و موهای بسیار خوش رنگ ک سوار اون ماشین بودن و کلی لذت بردن و عشق کردن

    و چه خانواده های سالم و صالحی ک با هم در کنار هم برای لذت بردن و شاد بودن اونجا بودن

    اون آقای خواننده روی پل چقدر آرام بود چهره اش،چ صدای زیبا و آرامی داشت مناسب اون شب آرام و زیبا 👌

    و بازهم تحسین میکنم اون ساختمون های بزرگ و بسیار زیبا و لاکچری رو،چقدر ثروت و نعمت اون هم توی شب چه ویویی داشت

    و تحسین میکنم اعتماد بنفس و شادی اون خانم رو ک درخواست کرد از اون آقا ک بلندش کنه،دمش گرم واقعا و چه تشکر جانانه ای کرد

    و تحسین میکنم شجاعت اون خانم هایی ک امتحان کردن مار رو بندازن گردن شون،و چقدر خوشحال ب دوربین لبخند میزدن

    و تحسین میکنم اون دسته خانمی ک اتحاد زیادی داشتن و بدون حس حسادت و یا قضاوت یکدیگر باهم می رقصیدن و لذت می بردن

    و آخرین نکته در ثانیه های پایانی،دیدم ک دخترهای جوان ک می رقصیدن ب هم علامت شادی و ادامه رقصیدن و خوشحال بودن رو میدن،مثل اون دختر خانمی ک بالای قطار یا اتوبوسی بود و رو ب دخترهای جوان هم سن اش می‌رقصید و اون هام تایید میکردن خوشی رو و هیچ حس حسادت و قضاوتی در کار نبود،این خیلی برام جالب بود

    مرسیییی😘🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    لیلی زارع گفته:
    مدت عضویت: 1527 روز

    سلام و درود برشما استاد گرامی و مریم جان عزیز

    خدای مـــــــــــــــن

    مگه داریم انقدر انرژی مثبت و عالی یکجا

    چقدر زیبا وعالی مردم در حال لذت بردن از لحظه حالشون هستن

    فارغ از اینکه کسی به کسی کاری داشته باشه

    هر کسی توی فضای خودشه

    چقدر دوست دارم

    آمریکا و مردمش فوق العاده عالی و دوست داشتنی هستن

    حالم خیلی خیلی خوب شد از دیدن این فایل سفرنامه

    بیصبرانه منتظر قسمت های بعدی هستم مریم بانوی عزیز

    به خدای مهربان میسپارمتون و سفر خوبی و عالی داشته باشید

    🙏🏻💋🌹🤠♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    حمید رجایی گفته:
    مدت عضویت: 2767 روز

    به نام مهربان هستی

    و باز هم زیبایی و زیبایی و لذت و شادی و آفرین به استاد آزاد و آزادی طلب ام که چقدر قشنگ در سیرو فی العرض میکنه و جهان اطرافشون رو به زیبایی میبینه ، به زیبایی میشناسه ، به زیبایی تجربه میکنه ، به زیبایی لذت میبره ، و در نهایت به زیبایی به اشتراک میزاد و این همه عاشقانه توی مسیر رسالتش قدم برمیداره و عشق و لذت و توحید رو داره اشاعه میده .

    چقدر از شادی و لذت دیگران انسان شاد میشه و میگه خداروشکر این همه آدم ثروتمند و آزاد که دارند هر کدوم به نحوی از هر کجای این جشن لذت میبرند و همشون با خودشون در صلح اند.

    آفرین به اپل که همیشه یه چیز جدید و یک کیفیت بهتر واسه رونمایی داره و آفرین به ثروتمندها که که این شرکت رو با خریدهاشون گسترش دادند و این همه ثروت رو خلق کردند خدارشکر .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: