سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 149

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار وحیده عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

صحبتهای استاد درباره نکته اول:

استاد چقدر باورهای خوبی درمورد ثروت و ثروتمند شدن گفتید و توضیح دادید: وقتیکه قانون رو فهمیدم که به هر چی توجه کنم تو زندگبم میاد و هر چیزی رو تحسین کنم از همون وارد زندگیم میشه و من باید ارتباط مناسبی بین ثروت و خداوند ایجاد کنم و ثروت رو معنوی کنم توی ذهنم، میرفتم 4 راه پارک وی و ماشینهایی که میدیم رو تحسین میکردمو حتی اگه میشد و صاحبش بود بهش تبریک میگفتم و هر روز میگفتم : چقدر ثروتمند شدن باشکوهه و چقدرخوبه افراد ماشین هایی میخرن که پول 100 سال حقوق منه ولی همین تحسبن کردن، همین توجه کردن، تایید کردن، باعث شد هدایت بشم به مسیرهایی که ثروت رو بیشتر و بیشتر وارد زندگیم کرد.

توضیحات استاد درباره نکته دوم:

خیلی از افراد وقتی با مشکل روبرو میشن فکر میکنن خیلی از مسائل تو زندگیشون حل نشدنیه و تمرکز می‌کنند روی مشکلات، ولی اگه بتونیم تو این لحظه هایی که مشکل هست تمرکز کنیم روی راه حل و بگیم این مشکل چه راه حلی میتونه داشته باشه؟ چطور میتونم از این مشکل آرزو های جدید ایجاد کنم؟ خواسته های جدید ایجاد کنم و به سمت آن حرکت کنم؟ اون وقت هدایت میشیم به سمت جواب های درست که من توضیح عالی و دادم.

توضیحات استاد در مورد نکته سوم:

استاد چقدر عالیه که همیشه برای سفر کردن هم هدایتی سفر می کنید واقعا توضیحاتتون در مورد این قسمت جالب بود اینکه فقط میخواید که به سمت زیبایی‌ها و لذت بیشتر هدایت بشید و خداوند هم شما را هدایت میکنه به این سمت و توضیح در مورد انتخاب این سفر خیلی جالب و شنیدنی بود و نکته جالب تلفنی بود که بهتون شده تو مسیر و گفتید که یه جورایی قدم بعدیتون مشخص شده

صحبتهای مریم جون:

من عاشق این قسمت از فایل شدم اینکه مریم جون توضیح دادند که چطوری تصمیم می‌گیرید برنامه ریزی کنید برای رشد شخصیتی تون و مریم جون گفتن که میخواستم یه برنامه رو بزارم که تمرکزی شروع کنم یکی از محصولات رو به روز رسانی بکنم و گفتن که من هربار که یه دوره رو بروزرسانی میکنم خودم یه آدم دیگه میشم، حین تدوین و بازبینی اون دوره، و اینکه به نکاتش عمل می کنم و جالبه به طرز خیلی معجزه آسایی مطالبی که میشنوم راه حل مسائلی است که من اون لحظه باهاشون برخورد میکنم. شما گفتین که چون این تجربه را از قبل داشتین شروع میکنین به بروز رسانی دوره کشف قوانین و همزمان خودتون هم رشد میکنید و این تصمیم شما بوده و مثال زدید که بارها توی کامنت ها بچه ها و دوستان نوشته بودند که سفر به دور آمریکا و یا سریال زندگی در بهشت رو بزارین و شما با خودتون گفتین که خوب الان ما این برنامه رو نداریم و برنامه دیگه ای داریم و گفتین که تو کامنتها بهتون گفتند که این سریال رو ادامه بدین و شما باز هم به تصمیم خودتون فکر می‌کردیم و جوابتون همین بود

نکته خیلی جالبی که بهش اشاره کرد این بود که :

وقتی یه درخواستی داریم و دستان خداوند را برای هدایت باز میزاریم خداوند ما رو به مسیری هدایت میکنه که قطعاً نتیجه همان رشد و پیشرفت است و مسیر اینجوری شد که شما وارد این سفر شدید و به صورت خیلی هدایتی و وقتی یک سری ماجراها اتفاق افتاد متوجه شدید این مسیر داره هم خواسته شما و خواسته خیلی از همسفرهای شما رو هم توی این سفر برآورده میکنه و وارد این سفر شدید.

نکته جالبش برای خود من:

مریم جان من به شدت به این سفر و آگاهی های جدید نیاز داشتم و همون روز اول که این سفر شروع شد با خودم گفتم و کامنت هم گذاشتم که مطمئن هستم که جواب خیلی از سوالات من تو این سفر داده میشه و قراره که بعد از سفر من تصمیمات خیلی مهم برای زندگیم بگیرم. امروز که چند روز بیشتر از این سفر نگذشته این فایل فوق العاده و بینظیر اومد و من از حرفهای شما جواب های خیلی خوب را دریافت کردم و تو این قسمت جواب یکی از سوالامو گرفتم. اینکه من هم الان احساس می کنم برای رشد خودم باید دوره‌های قبلی رو که تهیه کردم مرور کنم و جواب سوالاتم را بگیرم تا راه حل سراغ من بیاد و اینکه خداوند خیلی راحت و زیبا به خواسته های ما جواب میده.

و توضیحات استاد:

استاد گفتید وقتی که انسان مسیر رو میسپاره به خداوند و میگه من شادی و لذت را تجربه می کنم، می خوام پیشرفت و تجربه کنم، می خوام بیشتر خودم را بشناسم، و تنها تو سفر بلکه تو کل مسیر زندگی یک مقصد خاصی رو در نظر بگیریم و مشخص بکنیم، خداوند هدایت می کند، دستان خداوند و ایده ها میاد، شرایط و اتفاقات به شکلی رقم میخوره که ما به خواستمون میرسیم. خیلی وقتها ما اشتباها فکر می کنیم فقط از این طریق می توانیم پیشرفت کنم و فقط از این طریق میتونم لذت ببرم، فقط با این آدم میتونم خوشبختی رو تجربه کنم… و به این شکل می چسبیم به چگونگی!یعنی ما می‌خواهیم مسیر رسیدن به خوشبختی را هم انتخاب کنیم در صورتی که من یاد گرفتم مسیر رو انتخاب نکنم، من بگم نتیجه می خوام چی باشه بزارم خداوند بهترین، راحت ترین، لذت بخش ترین مسیر را برای من فراهم کنه و پدیدار کنه.

ادامه توضیحات استاد را در فایل صوتی و تصویری ببینید و بشنوید…

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

206 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آیسا رها» در این صفحه: 1
  1. -
    آیسا رها گفته:
    مدت عضویت: 1259 روز

    استاد عزیز

    مریم جانم

    دوستان نازنینم سلام

    اول در مورد اینکه توجه همه روی مسائل اجتماعی ایران هست تجربه ی خودمو میگم. استاد من بیشتر از همیشه احساس امنیت و آرامش و آزادی دارم، صبح ها با موی باز و کپ و بلوز شلوار با سگم میرم پارک پیاده روی میکنم و دلیلش ایمانم به خداونده و همه چیز را به هدایت پروردگارم سپردم. در این مدت تضادی در مورد اینترنت داشتم که دیدم خواهرم هر موقع میخواد اینترنت داره ازش پرسیدم که تو با چه باوری داری اینو تجربه میکنی و این سوال هم هدایت خداوند بود که پرسیدم. اون جواب داد ، چیز خاصی نیست من میگم هر وقت اینترنت لازمم باشه خواهم داشت. و از اون لحظه منم همینو تکرار کردم و گفتم خدا سپردمش به تو من می‌خوام هر لحظه خواستم به سایت وصل بشم و یا هر چی خواستم سرچ کنم، اینترنت باشه. تمام این مدت که صدای شعار و این مسائل میومد من و خواهرم مدام فایلهای دانلودی و دوره هارو گوش دادیم. روزی بالای پونصد دقیقه صدای شمارو گوش میدیم.

    در مورد توجه به نکات مثبتخمیخوام یه تجربه رو بیان کنم و البته به یک رشد در خودم اشاره کنم که نتیجه آموزه های شماست. استاد من هر دفعه سگمو میکردم پارک همش نگران واکنش دیگران بودم که به مرور کم شد و من گفتم قرار نیست که وجود این سگ دوست داشتنی در زندگیم باعث نگرانی و ترس من بشه بلکه باید خوشحالی باشه و هم من و هم این حیوون قشنگ از حضور هم لذت ببریم و این باور من باعث شد توی پارک و خیابون افراد بیشتری واکنش خوب و مثبت به ما نشون بدن ، تا اینکه دو روز پیش یه آقایی تو پارک قصد لگد زدن به سگ منو داشت در حالی که سگ من خیلی خوب تربیت شده چون هیچ وقت نمیخواستم برای خودم یا کس دیگری ایجاد مزاحمت کنه. خلاصه من با ایشون بحث کردم و بلافاصله متوجه شدم اشتباه کردم و با توجه به قانون نباید توجه میکردم. و فردای اون روز یه خانوم دیگه از کنترمون رد شدنی یه کلمه نامناسب به زبون آورد و من مدام اون کلمه تو ذهنم می‌چرخید و در ذهنم میگفتم خودتی و بازهم بعدش متوجه اشتباهم شدم و بعد یه خانومی با دیدن سگ من جیغ زد و همون روز یه دختر دیگه هم همین واکنش رو نشون داد در حالی که تو هیچ کدوم از این موارد سگ من هیچ مزاحمتی برای اونا نداشت. من در یک لحظه متوجه شدم توجه من به ناخواسته ها این تجربه هارو نثار من کرده. پس چاره راه چی بود ؟ توجه به خواسته ها که در این مورد احترام اشتیاق افراد زیادی بود که وقتی من و سگمو در حال پیاده روی میدیدن ابراز علاقه میکردم. و شروع کردم به مرور اون افراد و متوجه شدم تعداد اونهایی که به ما حال میدم چندین برابر اون چند نفر بوده و من با کانون توجهم داشتم تجربه های ناخواستنی رو برا خودم جذب میکنم. به این صورت متوجه رشد ذهنی خودم شدم.

    استاد در مورد یادگیری ، هم یه تجربه و یک هدایت که در این فایل دریافت کردم توضیح میدم . تجربه در مورد تربیت سگم هست ، که من خیلی وقت قبل از اینکه خداوند این پسر نازنین رو وارد زندگیم بکنه در مورد تربیت سگ ویدئو میدیدم به زبان انگلیسی و فارسی تا جایی که در یوتیوب و اینستاگرام فیلم های بهتری مربیان سگ رو نگاه میکردم ، دو سال به همین روال بود تا این که در شب شروع سال میلادی طبق روال هر سال من در دفترم خواسته ها و اهدافی رو یادداشت کردم و گفتم خدایا من یه سگ میخوام برام مهم نیست که مامانم اجازه میده یا نه و به شکل کاملا هدایتی بعد از دو روز این اتفاق افتاد و مامانم بر خلاف گذشته مشتاق بود. خلاصه از وقتی آوردمش ز همون لحظه ورودش تربیتشو طبق چیزی که یادگرفته بودم شروع کردم ، به صورت تکاملی هرروز بهتر و بهتر شد و خدا خدایان کرد و تا حالا هیچکدوم از مشکلاتی که صاحبین سگ باهاش درگیر هستن برای من پیش نیومده و همش لذت و خوشحالیه.

    و اون نکته هدایتی که گرفتم اینه که ، توی دو قسمت قبل در مورد گوشی جدید آیفون توضیح دادید ، من همیشه دلم میخواست آیفون داشته باشم ولی هیچ وقت نداشتم چون باور نداشتم که منم بتونم این گوشی رو داشته باشم و هر وقت به داشتنش فکر میکردم کاملا حس حسرت داشتم. ولی استاد آموزه های شما با من چه کرده ، استاد شما با قلب من چه کردین ، که اینقدر جسور شدم در خواسته هام. من خواستم و اینبار حس شعف و حس خوب داشتم و این یعنی قانون . تصمیم گرفتم برم و فیلم های آموزش استفاده از iOS رو ببینم اونقدر ببینم که به iOS آشناتر از اندروید بشم و تمام رو طی کنم و روزی که گوشی آیفونم رو دستم میگیرم دیگه سورپرایز نمیشم و میگم من این لحظه رو خلق کردم و خداوند هدایتم کرد.

    نکته بعدی در مورد میکاپ هست که مریم جان زیبا توضیح دادن و من با تمام وجودم کلمات ایشون رو می‌فهمیدم چون دقیقا همون تجربه هارو داشتم. Thanks to قانون سلامتی که چهره منو انقد. زیبا تر کرده که با دیدن خودم در آینه لذت میبرم. من به تازگی چشممو لیزیک کردم و دیگه عینک نمیزنم و هیچ آرایشی به چشمم نمیزنم و با یه مرطوب کننده و گاها یه رژ میکاپمو خلاصه کردم و چقدر راحت هستم.

    استاد من با سفر بسیار بیگانه ام ، و دارم روی باورهای کار میکنم و باورهای محدود کننده رو شناسایی میکنم و از خداوند می‌خوام هدایتم بکنه تا مثل شما با اعتماد و ایمان به خدا اقدام کنم و سفرهای زیاد و خوب و جالب تجربه کنم و من هم مثل شما رشد در سفر رو تجربه کنم.

    استاد عشق بین شما و عزیزدلتون مریم زیبا رو تحسین میکنم و عاشق احترام و علاقه بین شما هستم.

    در نهایت استاد عزیز منم مثل شما برای شما و مریم جانم و دوستان آرزوی سعادت ، سلامتی و ثروت و خوشبختی دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: