سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 150 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

سلام به همسفرهای عزیزم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم

استادجونم منم بعد از دوره قانون سلامتی هرجا مسافرت میرفتیم کش سی ایکس ورزشی رو که باهاش توی دوره کار میکردیم رو با خودم میبردم امروز که داشتم وسایل سفرم رو جمع میکردم برای یه سفر کوتاه بجای اون کش کفش و لباس باشگاهم رو برداشتم گفتم میخام ایندفعه برم باشگاه توی شهر جدید، اینکارو یبار دیگه چند وقت پیش هم انجام دادم توی یه شهری که مسافرت رفته بودم اما لباس نبرده بودم و همونجا تو باشگاه خریدم، خیلی حس فوق العاده ای داشت. ایندفعه با خودم گفتم وسایلم رو میبرم که دیگه نخام بخرم و کفش برای سالن همراهم باشه. توی راه بودم که فایل سفرنامه رو باز کردم ببینم و چقدر خوشحال شدم بابت این تشابه و این تصمیمم.

چقدر عالیه که یه باشگاه با این همه تجهیزات و تدارکات و از همه جذابتر وسعت جا شعبه های زیادی داره. دیگه برام باور شده که اونجا همه چی بزرگه از فروشگاه ها تا خونه ها الانم که باشگاه با این وسعت فکرشو نمیکردم

از همین هزینه ای که شما بابت چنین باشگاهی میدید خیلی بیشتر هزینه باشگاه های اینجاست که سرویس بهداشتی هم نداره😅 واقعا خوشحالم که چنین فضا و امکاناتی یه جایی از این دنیای قشنگ هست و من امروز ازش مطلع شدم خیلی سپاسگزارم بابت دیدن این فراوانی ها این نکات پرباری که توی این باشگاه بهش اشاره کردید،

اصلا با دیدن تجربه احترام و عزتی که ممکنه انسان هایی در این مکان تجربه کنن به ما چقدر حس خوب و بهشتی میده اینو در تک تک کامنت دوستان میبینم حالا تجربه واقعی بودن در چنین فضایی که یکی از امکاناتش چنین باشگاهی با چنین خدماتی هست قطعا حسی شبیه تجربه بهشت رو داره

واقعا اینکه میگید باید بهشت رو بسازید و همین دنیا تو بهشت باشید چقدر حرف درستی هست درکنار بقیه قانون ها و اصلیات دیگه.

استاد عزیزم تحسینتون میکنم همچنان بابت تعهدی که داشتید در قانون سلامتی ، همین تعهد شمارو به جایی آورد که اینطوری شرایط به شکل بهشتی فراهم شده و اصلا خدا همه شعبه های این باشگاه رو جوری تو همه شهرها گذاشته تا بنده های متعهدش هم سفر برن هم لذت ببرن .

واقعا پاداش چنین تعهدی بایدم چنین امکاناتی باشه الحمدالله

مریم جانم رو هم تحسین میکنم بابت متفاوت انجام دادن کارهای روزمره و متعارفی که ما خانمها داریم ، متفاوت ازین نظر که هرروز همون کارها به شکل مسئله ای هست که مریم جون برای بهتر و اسونتر حل کردنش از خداوند هدایت میخاد و با لذت و عشق مسئله هارو حل میکنه ، من از شما خیلی درس گرفتم مریم جان ، واقعا نگاهم به زندگی تغییر کرد بخاطر تغییر نگاهم به کارهای روزمره و خانه داری و تمیزکاری ،

وقتی عشق و علاقه و مخصوصا دیدگاه حل مسئله رو همراه کردم با انجام دادن کارهام، چقدر انرژی و شور و نشاط پیدا کردم و هر روز برام روز جدیدی شد با مسائل جدید که باید با عشق حلشون میکردم.

خیلی دوستون دارم و خیلی از این صلح درونی شما دو عزیز نکته ها یادگرفتم و در سبک زندگیم اجرا کردم.

این روزا دارم روی ۱۲ قدم کار میکنم و الان قدم پنجمم ، چقدر درباره هدررفت انرژی که برای دیگران صرف میشه رو درست گفتید و متناسب بود با این روزا ، من باید این جلسات رو همیشه مرور کنم تا یادم بمونه که باید بیشتر و متعهدانه تر و با خساستی که از اگاهی میاد تمرکز بزارم روی خودم و این خودخواهی خداپسند رو ترجیح بدم به دیگرخواهی که الان میدونم خداپسند نیست. چقدر باورهای من کن فیکون شد وقتی دیدم خداهم موافق این گوناگونی و این نظرات و عقاید زیاده و از همه مهمتر هیچکجا امر نکرده که آهای مسلمونا بقیه رو هم مسلمون کنید و به راه راست هدایت کنید. یا اینکه برید حکومت رو تغییر بدید ، چیزی که من فکر میکردم گفته! ولی الان چقدر آرومم و چقدر راحت حواسم به افکار و نتایج زندگی خودمه.

با خودم گفتم چقدر خوبه این شعار باشگاه رو بزنیم تو خونه هامون که نه تنها بخاطر چاقی و لاغری همو قضاوت نکنیم بلکه تو بقیه موارد هم همدیگر رو میپذیریم و باهم در صلح و صفاییم.

منکه از دوره دارم با نگاه صلح به بقیه نگاه میکنم وهر مثالی که میشنوم گذشته خودم بیادم میاد اما خب قبلا دیگران و اشتباهاتشون و نتایجشون تو ذهنم میومد

حتی تو سوره حمد وقتی میگم که خدایا غضب شدگان و گمراهان، گذشته و اعمال فرکانس پایین خودم میاد تو ذهنم درحالی که قبلا ناخوداگاه اطرافیانم بودن که بازم ناخوداگاه مواخذه میشدن تو ذهنم و یه حس برتری نسبت بهشون پیدا میکردم

در حالی که هدایت به دست خداوند و من جز به لطف خودش این توفیق نمیتونست نصیبم بشه. منم با همین چک و لگد های روزگار هدایت شدم و همین مشکلات و تضادها برام شد نعمت که هدایت و رشد پیدا کنم و پاشنه اشیلهامو بشناسم .

خلاصه که این جمله روی دیوار باشگاه خیلی باور خوبیه که منم دارم تو دوره روی خودم نهادینه اش میکنم .

استاد تو سفر به دور امریکا اینقدر با رستورانا دل مارو اب انداختید حالا میگید خوب نبودن😁 اینقدر این توجه به نکات مثبت شمارو دوست دارم که خدا میدونه اینقدر اگاهانه با ظرافت این کار رو انجام میدید که کاری که همه از نکات منفیش میدونن جوری دیدگاه نسبت بهش تغییر داده میشه که همه عاشقش میشن

اون موقع با رستوران های خیلی خوبی که میرفتید باور فراوانی و راحتی رو بهمون میگفتید و الانم با نرفتن به این مراکز باور سلامتی و راحتی رو.

واقعا یسری کارها رو میدونم چه زحماتی داره مثل بحث جوجه ها تو پرادایس اما شما مستقیم با ذهن ما حرف میزنید و لذت رو بیشتر از رنج میکنید و ساختن همین اهرم انصافا خیلی لطف بزرگیه و نتایج عالی هم تا بحال داشته

بخاطر همین فقط دیدن همین سریال های سایت کلی ذهنمون رو دگرگون میکنه

خیلی خداوند رو شاکرم که همصحبت و یجورایی همنشین شما و تمام خانواده عباسمنشی هستم

طی کردن تکامل و بالاتر رفتن فرکانسم رو هم کاملا درک میکنم قبلنا میگفتم کسی نفهمه من اینجام و کسی توی سایت منو نشناسه اما الان به خودم میگفتم فامیلی مو کامل بنویسم تا همه منو بشناسن و به دیگران هم بدون توضیح اضافه اسم سایت رو معرفی میکنم و همش دوست دارم دوستان عباسمنشی خداوند سر راهم قرار بده. احساس میکنم آماده این هستم که خداوند منو بیشتر به این خانواده بزرگ و عزیزم نزدیک تر کنه.

در کل از این شخصیت جدیدی که داره برای خودم ساخته میشه خیلی استقبال میکنم یه شخصیت خودساخته نه! یه شخصیت خداساخته😁 با باورهای توحیدی و سرشار از توکل و شجاعت و جسارت و حرکت به سمت جلو و در عین حال با نشاط و آرام ، سوت زنان در جاده مستقیم خوشبختی و هدایت

خیلی خیلی سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و مریم جون و همه دوستانم

عید ولادت پیامبر اسلام حضرت محمد رو هم بهتون تبریک میگم

در پناه الله خوش بگذره بهتون