سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 153 - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

بنام الله هدایتگرم

درود بر پیام آور زمانم و خانم شایسته قشنگم و تمام همفرکانسی های عزیز دل

این فایل یک نشانه برای من بود نشانه که مسیرمو روشن کرد

میخوام بنویسم از امروز من روزها بود حال ناجالب داشتم افکارم ناجالب توجه هاتم به ناخواسته ها بود وهر تلاشی که میکردم در خدمت مسیر نبود چون از مسیر خارج بودم برای همین از خدا هدایت خواستم گفتم خدایا چکار کنم انرژیم پایینه، ذوق و شوقم پایینه سطح درامدم افت کرده و بدترین حالت سلامتیم در معرض خطر جدی بود. نمیدونستم دیگه چکار کنم دو هفته اس تمرین نداشتم بخاطر کمرم که آسیب دیده بود تو تمرینات تااینکه اومدم خونه خدا و مرا به مسیرم هدایت کن رو زدم واین فایل بینظیر اومدو شنیدم بااینکه بار اولی نیست که این حرفا این رو میشنیدم ولی امروز انگار فرق داشت انگار بار اول میشنیدم و انگار از خواب بیدار شدم اصن یجوری سرحالم اورد خداروشکر واقعاااا بعد تصمیم گرفتم تحت هر شرایطی که بودم یادم نره که حال خوب =اتفاقات خوب و حرف نزنم از ناخواسته ها حداقل برای امروز که اصن عجیب بود همین که من قدم گذاشتم تو مسیر معجزه ها شد و استاد زمانی که میگن تو یه قدم برداری برای حال خوبت جهان برات میدوئه واقعا همینه و امروز میخوام دویدن جهان برای حال خوبمو بگم:

با حال خوب و پر انرژی آماده شدم که برم سر کار قبل از اینکه از خونه بزنم سوره حمد رو خوندم و از خدا هدایت خواستم و زدم بیرون تو مسیر با یکی از شاگردای باشگاه رو به رو شدم سلام کردم دختره تا منو دید بهم گفت خیلی حس خوب میگیرم وقتی میبینمت لذت بردم از حرفش انقدر ذوق کردم بغلش کردم و ازش تشکر کردم بهم یه بسته اجیل داد گفت اینم از من به تو موندم چی بگم اون هدا میدید و من خدایی که حواسش به قدمی که برای خودم برداشتم و داره بهم هدیه میده از دستان این دختر شکر

بعد رفتم داخل باشگاه چند وقتی بود منشی باشگاه کار ناجالبی کرده بود و من ازش دور شدع بودم و امروز اومده بود معذرت خواهی کرد خداروشکر میکنم چون من هرروز بااین فرد تعامل داشتم و باید مسئله رفع میشد

بعدش شاگردم که رفیق فابریکمه اومد پیشم دوتا جعبه هدیه بهم داد گفت هدیه اول مامانم چون خیلی دوست داره برات گرفته و چون میدونه هر شب باهم از اتفاقات قشنگ روزمون میگیم شکر گذاری میکنیم برات دفتر شکر گذاری گرفته یعنیییی رفتممممم بااین هدیه قشنگگگگ دویدن جهان رو برای بهتر شدنم دیدم بعد هدیه دوستم که به مناسب شروع سال میلادی بود و گفت سفارش دادم تازه رسیده بود دوتا جوراب ساق بلند زنبوری انقدر لذت برم و ذوقشونو کردمممم خیلیییی قشنگ بودن خداروشکر

و قشنگترین هدیه امروز خدا منی که دو هفته کمر درد داشتم نتونستم تمرین کنم امروز بدون کوچکترین درد تمرین کردم و لذت برم اصن الله اکبر خدار‌وشکررررر

همکارام خیلی بهم محبت داشتن یکیشون برام انرژی بار اورده بود یکیشون برام فسنجون اورده بود اصن کیف کردم برای این همه قشنگیا برا این رخداد های که قلبمو مملو از شوق و ذوق میکنه لذت بردم از تک تک رخدادهای قشنگ مسیرم برام جالبه که همیشه خیلیا بهم میگفتن تو عزیز شده خدایی چون عجیب همه دوست دارن و مهرت بدل خیلیا میشنه و باور نکردنیه این عشقی که بقیه بهم میدن وامروز واقعا عزیز دل خدا بودم شکر

وامشب یه شعر قشنگ از حافظ شنیدم که برام روزمو تکمیل کرد:

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟

مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

نمیدونم چی بگم از این همه زکاتی که بهم رسیده خداروهزار بار شکر برای هدایت ها برای قشنگی مسیرم و رخداد های که امروز برم پیش اومد امروز نتونستم از این همه قشنگی بگذرم و ننویسم و نگم و رد پا نزارم شکر برای این سایت که مث خانه خدا میمونه برام و شکر برای پیام اور هدایت الله

شاد پرانرژی و تندرست سلامت باشید در پناه حق