https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/10/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-10-27 07:44:292022-12-12 07:23:53سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 155
303نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ازونجایی که کلا این سایت فوندانسیونش بر پایه ی هدایت الهی بنا شده ،هیچ شکی توش نیست که هر کدوم از ما اعضای این خانواده و سایت به چالشی بر میخوریم به محض ورود به سایت به مسیری هدایت میشیم که دقیقا جواب سوال ماست و من ازین بابت هیجان زده و سرشار از شوق و سپاسگذاری میشم اما دیگه تعجب نمی کنم چون میدونم قانون جهان اینه و یک روند طبیعیه و هر کس در مدارش قرار بگیره قطعا این اتفاق براش میفته
قبل از هر چیز باز هم سپاس گذارم از تدوین این فیلمای زیبا و این جهان شناسی عمیق که برای ما فراهم کردید خداوند به شما خیر و برکت بده و همواره شمارو به سمت زیبایی ها هدایت کنه
اما بعد از دیدن این فایل زیبا و گوش دادن به صحبت های استاد در مورد هدایت الهی من بلند شدم و دفترچمو برداشتم و صحبت هامو با خدا داخل اون نوشتم و دوست داشتم این نوشته رو با شما هم به اشتراک بزارم
به نام خدا
الهی راضیم به رضای تو
سلام خدا جون ،عاشقتم و همواره شاکر و ممنون از توجه بی دریغت به خودم
خداجون زندگی من خیلی متحول شده و اتفاقاتی داره برام میفته که شاید به ظاهر خوب نباشه ولی من میدونم که باطنش داره وجود منو صیقل میده و آماده میکنه برای وارد شدن به مدار بعدی،و من توی این مسیر تنها تورو پشتیبان خودم میدونم و به هیچ بنی بشری دل نمیبندم ،فقط از تو یاری می خواهم ولاغیر
هیچ انسانی نمی تونه کمکم کنه جز تو ،قدرت بی اندازه و معجزه گر تویی و من فقط دل به هدایت تو میبندم .
خدای مهربانم ،من یک زندگیه سرشار از شادی،زیبایی،آرامش،ثروت و نعمت رو از تو میخواهم ،از هر راهی که خودت صلاح میدونی من رو به اون سمت هدایت کن،اگر صلاحه که تنها باشم خودت هدایتم کن و اگر لازمه که وارد رابطه ای شوم باز هم محتاج هدایت تو هستم و بر خلاف اصرار و فشار دیگران به من،
من به هیچ چیزی اصرار نمی کنم و خودم رو تمام و کمال به تو میسپارم تا من رو به بهترین مسیر هدایت کنی
خدایا همیشه من رو در مکان مناسب،زمان مناسب و در کنار افراد مناسب قرار بده
استاااااد چقدر صحبت هاتون تو این فایل به موقع بود برای من
از همون اول صحبت ها انگار داشتید شخصا با من صحبت میکردید
جالب بود شب قبل از اینکه این فایل بیاد تو سایت حس و حال خوبی نداشتم و یکم فرکانسم پایین اومده بود،و یکی از دلایلش این بود که دارم برای سفری برنامه میچینم
و این حس رو داشتم که نکنه کارم تو این شرایط کشور درست نباشه و درسته که باید تمرکزم رو خودم باشه ولی دیگه سفر و تفریح که نباید برم
و امروز هدایت شدم به، به موقع نگاه کردن فایل جدید سایت(چون معمولا تصویری هارو هر موقع فرصت بشه میبینم گاها دو سه روز بعد از انتشار در سایت) دقیقا شما تو این فایل این رو مطرح کردید که
از حاشیه ها دور شیم بریم سفر و تمرکزمون رو زیبایی ها باشه و با خدا خلوت کنیم😍
و چقدررر قلبم آروم شد از صحبت هاتون
الهی شکر
در مورد هدایت گفتید
در مورد تسلیم بودن
خیلی وقت ها تجربش کردم و این روزها سعی میکنم خیلی بیشتر از قبل عمل کنم به آگاهی هایی که از طریق شما دریافت کردم و واقعا حس میکنم خیلی آروم ترم،هم با خودم هم با بقیه و اتفاقات و شرایط
گاهی میزنم جاده خاکی ولی مثل امروز (که از طریق فایل شما آروم شدم )خدا دوباره برم میگردونه به مسیر درست
تو قضیه روابط هم خیلی این روزها تمرکزم روی خواسته هاست اینکه مدام به خودم یادآوری میکنم که چه زندگی میخوام داشته باشم،با چه شخصیتی و..
چه احساسی رو میخوام تجربه کنم و…
تو ثروت هم همینطور
الهی شکر که این روزها خواسته هام داره روز به روز برام واضح تر میشه و فرکانس ها خالص تر
و به قول شما جهان داره کارها رو انجام میده و نتیجه ی این فرکانس ها رو به زودی دریافت میکنم
شنیدن هدایت های خدا گوش دادن بهشون این روزها جزء اولویت هامه
همیشه میگم خدایا تو جاری باش تو لحظه هام
تو بهم بگو چیکار کنم،چی بگم،کجا برم و….
امیدوارم عملگرا باشم تو این مسیر
در مورد تجربه های هدایت
تجربه سفرم به ترکیه همین یکی دوماه پیش بود که من فقط تصمیم داشتم برم،نه همسفری داشتم نه میدونستم از چه طریقی میخوام برم تسلیم بودم و خودم رو رها کردم در دستان قدرتمند خدا و تسلیمش شدم
و خدا هدایتم کرد به عزیزانی که همسفرم شدن،اونم همسفر های بی نظیر و فوق العاده ای که شاید اگر خودم دنبالشون میگشتم هیچ وقت پیداشون نمیکردم ولی خدا ما رو سر راه هم قرار داد و بحث ترکیه شد و…
و ما تقریبا دوماه بعد از آشنایی باهم دیگه به این سفر رفتیم
و من همچنان برام سواله که این فرکانس چجوری ما رو بهم رسوند و انقدرررر باهم هم فرکانس بودیم که یه سفرر چند روزه باهم رفتیم و من از همون لحظه اول احساس میکردم سالهاست میشناسمشون و باهاشون راحت بودم و عاشقانه دوسشون داشتم و دارم البته😄
از طریق همین همسفر ها میزبان هم در شهر استانبول جور شد و کلی اتفاقای خوب دیگه برامون افتاد
و من میلیون ها بار این رو به خودم یادآوری کردم و میکنم همچنان
که این خدا خدای منه ،که من خواسته م رو بهش گفتم و اون افرادی رو سر راهم قرار داد از دوستای ۱۵ سالم بهتر و صمیمیتر و هم فرکانس تر و یه سفر فوق العاده رو رقم زد برام
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم دوست داشتنی و مهربان و زیبا.❤️
قسمت 155 سفر به دور امریکا
خدایا شکرت که هدایتم کردی به دیدن این فایل زیبا و فوق العاده.
استاد عزیزم سپاسگزارم بابت تهیه این فایل. برای حرف های ارزشمندتون.
🙏 استاد خواهش می کنم یک فایل صوتی از صحبت های خوبتون که روی این فایل هست، تهیه کنید که بتونیم دانلود کنیم و در پلیلیستمون مدام گوش بدیم. فایل تصویری رو نمی شه. این حرف ها رو هزار بار باید گوش کرد.
استاد من به لطف خدای وهاب و هدایتگر بارها شده که وقتی حالت پذیرا و تسلیم داشتم و سکوت کردم و آروم بودم خود به خود و بدون هیچ پرس و جو یا تحقیقی یا بدون هیچ تلاشی به بهترین نتیجه رسیدم. اصلا اون بهترین نتیجه خودش اومده سراغم.
ولی گاهی که کنترل ذهن نداشتم یا سر یه موضوعی ناآروم بودم و هی تلاش کردم و خودم رو به آب و آتیش زدم و کشتم که بررسی کنم و بهترین راه رو انتخاب کنم، گند زدم و آخرش هم به نتیجه خوبی نرسیدم و ناراضی بودم.
✅ استاد به طور روزمره مثال های کوچیک زیادی هست. مثلا برای خرید پرده، اطرافیان اصرار داشتند که فلان مدل و بهمان مدل بخریم.
با هم، یک بار رفتیم یکی دو تا پرده فروشی خیلی خوب. مفصل گشتیم و قیمت گرفتیم. یا خیلی گرون بودند یا مناسب سلیقه ما نبودند.
یک بار هم اطرافیانمون پرده فروشی بهمون معرفی کردند و گفتند خودش نمونه ها رو میاره خونه.
تماس گرفتیم. ایشون اومد، با چند تا بسته خیلی بزرگ پر از کالیته انواع پرده.
دو تا مدل انتخاب کردیم. رفت. سه روز بعد زنگ زد که استعلام گرفتم. اونا موجود نیستند. دوباره میام یکی دیگه انتخاب کنید.
دوباره راه افتاد اومد… کلی مدل دیدیم، چیزی متناسب با سلیقه پیدا نکردیم.
فرداش، غروب که همسرم اومد، یهو گفتم بریم یه کم همین اطراف قدم بزنیم و نون و… هم بخریم. حالا من هیچ وقت همچین پیشنهادی نمی دم. دوست دارم سر شب همیشه خونه باشم.
استاد ما تازه اسباب کشی کردیم.
رفتیم و به فاصله پنج دقیقه از خونه مون یک پرده فروشی دیدیم. 😍
رفتیم تو. یک آقای خوش برخورد و خیلی صادق بود. در عرض یک ربع بیست دقیقه پرده ای که دنبالش بودیم رو انتخاب کردیم و فرداش اومد اندازه گیری. چند روز بعد هم نصب. و تموم شد. خیلی قشنگ شد.
✅ استاد یه مورد دیگه از هدایت خدای هدایتگرم، چند ماه پیش، برای یک مهمونی مفصل، اطرافیان از سه روز قبل از فلان آرایشگاه لاکچری و گرون شمال شهر وقت آرایش مو گرفتند. و اصرار که تو هم بیا. گفتم نه.
بعد به خدا گفتم: خدا جون، من همچین پولی ندارم که برم اونجا، ولی دلم می خواد اون روز خیلی خوب باشم.
چند روز گذشت… به دلیل کار زیاد، وقت گرفتن یادم رفت.
روز مهمونی، صبح، گفتم خدایا چی کار کنم؟
گفت بیا بشین.
نشستم. دیدم خب چند تا آرایشگاه توی خیابون اصلی مون هست.
من خیلی اهل آرایشگاه رفتن نیستم فقط همین جور مواقع خیلی مهم می رم.
شماره هاشون رو پیدا کردم.
اولی جواب نداد. از دومی قیمت پرسیدم. از طرز جواب دادنش خوشم اومد و گفتم پیش همین می رم.
سرش خلوت بود و واسه عصر وقت داد… موهام عالی شد. و حدود یک چهارم آرایشگاهی که فامیلمون رفته بود پول دادم.
در مهمونی چشم های اون بنده خداها چهار تا شده بود. و من تو دلم می گفتم مرسی خدا جونم. مرسی 🥺
استاد عزیزم از این مثال ها خیلی هست. هر جا که آروم هستم، ذهنم آروم و ساکته، کنترل ذهن دارم، خدا جون خودش عالی هدایتم می کنه به مسیری که اگه خودم رو می کشتم هم بهش نمی رسیدم.
راهش فقط اینه که خودم رو بسپرم به اون. بگم خودت ببر.
استاد این هدایت ها که ازشون حرف می زنید همیشه برای همه ما اتفاق می افته. مثل هوا در اطرافمون هست. خدا مدام داره هدایت می کنه. ولی ما اغلب گوش شنوا نداریم. نمی شنویم، نمی بینیم، توجه نمی کنیم و اصلا چون در مدارش نیستیم اون هدایت ها رو درنمی یابیم.
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش.
حرف هاتون دُر و گوهر و طلاست استاد… ❤️
می گید: از خدا بخوایم ما رو هدایت کنه.
بگیم ما می خوایم نعمت رو تجربه کنیم، ثروت رو، شادی و آرامش و عشق و لذت و سلامتی رو تجربه کنیم. خودت هدایتمون کن. و بعد ساکت بشیم و گوش کنیم…
آخ که چقدر قشنگ گفتید استاد. هزاران بار ازتون ممنونم استاد عزیزم.
چقدر ازتون یاد می گیرم استاد. نه فقط در مورد بحث هدایت و خودشناسی، بلکه در همه زمینه ها. با شما سفر می رم و زیبایی ها رو می بینم. در مورد همه چیز ازتون می آموزم. از شما و مریم جانم. عاشقتونم و سپاسگزارتون هستم بی نهایت. ❤️
چه قدر لذت بردم از این فایل اولین باره یکی از قسمت هارو چهار بار دیدم.به نظرم این فایل یکی از قسمت های دوره 12 قدم بود.
واقعا این سفر هر لحظه ش برای من هماهنگی داره با قسمت های دوره 12 قدم.
مثلا الان با شروع جلسه 7 قدم دوم جلسه ی قرآنی مون که داستان هدایت است من این فایلو دیدم و حسابی از این هماهنگی لذت بردم.
من عاشق هدایتم
من عاشق جلساتی هستم که استاد درمورد هدایت صحبت میکنن و این قسمت که سراسر آگاهی و آرامش بود.
من توی این فایل یکی از پاشنه های آشیلم رو پیدا کردم.
من هیچ وقت به خدا نمیگم چی میخوام یا این چیزی ک میخوام چه ویژگی داشته باشه و بقیه شو بسپارم به خدا.
یعنی نمیدونم چه شغلی رو میخوام و با چه ویژگی های باشه همین طور در روابط و …. مسائل دیگه.
و این خیلیییی برام لذت بخشه این که فهمیدم کجاها مورد دارم و از امروز با دریافت این آگاهیی هار راحت تر هدایت های الهی رو دریافت میکنم و نشانه هارو رو دنبال میکنم برای رسیدن به اهدافم.
موضوع هدایت همیشه برای من جذاب و با ارزشه
(اگر ما به خدا بگیم چیو میخوایم و اجازه بدیم خدا مارو هدایت کنه به اون سمت یا به اون زندگی که میخوایم تجربه کنیم
اجازه میدیدم خدا صحبت کنه.اجازه میدیم نشانه ها هدایت کنه و وقتی آدم رها و آزاد باشه و اینقدر قلبش رو پاک کنه برای هدایت الهی حتما هدایت میشه.)
تحسینتون میکنم برای هر لحظه هدایتتون به زیبایی های بیشتر و لذت بیشتر.
کوه های راشمر برای من خیلیی جذاب هست و قطعا هدایت میشم به دیدنشون از نزدیک.
قطعاً دنبال کردن مطالب سایت عباسمنش و دیدن فایل های بسیار ارزشمند و خیرخواهانتون از الطاف خدا در زندگی من بوده و هست.
چرا که گاهی فکر می کنم چقدر خوبه که انگار با دیدن فایل های شما دارم اون لحظه رو زندگی می کنم و لذت میبرم از دیدن این همه زیبایی و درس.
من اواخر سال 1400 بود که شروع کردم به دیدن فایل های سفر به دور آمریکای شما و از اونجایی که باورهای خیلی محدود کننده ای تو ذهنم وجود داشت در مورد سفر رفتن مثل باورهای خانواده ام که حتما باید جا و مکان خاصی داشته باشیم تا با خیال راحت بریم به سفر بسیار کم اتفاق می افتاد که به سفر بریم و تا خیالم از همه چی در زمان سفر راحت نبود قدم از قدم بر نمی داشتم و این موضوع خیلی سفرهای مارو محدود کرده بود به مکان های تکراری و تفریحات تکراری.
بعد از دیدن فایل های سفر به دور آمریکای شما و این باور که به خدا اعتماد کنو خودتو بسپار به خدا و دنبال مقصد خاصی نباش تا زیبایی های فوق العاده ای که خدا نصیبت می کنه رو ببینیم، ما همین کارو کردیم و سفر خودمون رو به سمت غرب ایران که کاملا هدایتی و دلی بود رو شروع کردیم با تمام فیدبک های بدی که اطرافیانم در مورد اون مناطق مثل سنندج و کرمانشاه و… بهمون داده بودن ولی چون به دلم افتاده بود فقط حرکت کردیم بدون توجه به اون نظرات.
استاد خلاصه کنم که کیلومتر به کیلومتر اون سفر 10 – 12 روزه ما توام بود با زیبایی های عجیب و غریب و آدم های فوق العاده ای که اصلا من تو زندگیم با همچین آدم ها و فرهنگ هایی آشنا نشده بودم بود و این سفر هم برای من و هم برای همسرم فراموش نشدنی ترین سفر در طول زندگیمون شد به طوری که اصلا از قبل هیچ هتلی رو رزرو نکرده بودیمو هیچ مکان خاصی مدنظرمون نبود و تمام جاهایی که می رفتیم بیشتر بر اساس توصیه افراد در مسیرمون بود و بومی های اون مناطق.
اتفاقا امسال هم تصمیم گرفتیم که به همین صورت و روش شما عمل کنیمو فقط منتظر اتفاقات بی نظیر در مسیرمون بشیم تا بتونیم یک سفر خاطره انگیز دیگه رو برای خودمون ثبت کنیم.
سپاس گذار خداوند مهربونمم بخاطر وجود با ارزش افرادی مثل شما در زندگیم.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین که اینقدر با عشق این سفرها رو مستند میکنند. سپاسگزارم از جفتتون و روی ماهتون رو میبوسم.
سفرهایی که فقط یک سفر معمولی نیست بلکه پره از آگاهی، تجربه و درسهایی که دست کمی از دوره های آموزشی نداره!
همونجوری که خانم شایسته گفتند توی هر سفر رشد میکنند و به خودشناسی بیشتر میرسند، ماهم رشد میکنیم بشرطی که بچشم یه سریال باحال نگاه نکنیم و این فایل ها رو با تمام وجود ببینیم، از نگاه توحیدی استاد به همه چی درس بگیریم و از نوع جهان بینی استاد یاد بگیریم از سبک زندگیش با قانون درس بگیریم.
خیلی وقته کامنت نذاشتم نه رو دوره ها و نه فایل های دانلودی! ولی امروز این فایل اشکم رو درآورد از اینکه چقدر گاها جلوی هدایت رو بستم و به خدا اجازه ندادم هدایتم کنه! چسبیدم به راههایی که فکر میکردم تنها راه همینه! خداروشکر که هدایتم کرد به یک ذره درک بیشتر قانون. امروز توی تمرینات صبحم نوشته بودم خدایا هدایتم کن به درک بهتر قانونت و هنوز ظهره که جوابم رو گرفتم. خدایا هزاران مرتبه شکرت.
از تجربه هام درمورد هدایت فکر میکنم توی کامنت های قبلیم گفتم ولی دوست دارم دوباره درموردش بگم تا اول برای خودم یادآوری شه که بابا پریسا تو نیستی که برنامه بریزی و فکر کنی و تصمیم بگیری تو خواسته هاتو بگو و به راهش نچسب خدا راههایی بهتری رو بلده بذار هدایتت کنه! راهای خدا کوتاهتره، لذتبخش تر و زیباتره! بقول استاد مسیر جنگلی زیبا و سرسبزی هست که سوت زنان میرسی به اهدافت چرا فکر میکنی اون مسیری که الان میتونی ببینی تنها مسیره؟! چرا نمیذاری خودش تو رو ببره چرا زور میزنی؟
درحقیقت همه جاهایی که به خواسته ای رسیدم و هرآنچه بدست آوردم از مسیر هدایت بوده نه مسیر عقل و منطق خودم. نمونه اش برای مهاجرت اولم 3-4 سال پیش که بخاطر شرایط نظام وظیفه همسرم چند ماه بیشتر وقت نداشتیم، هیچ دری دیده نمیشد و انگار فقط دیواره نه در !! قبلش کلی زور زده بودیم و کمتر از یکماه به تاریخ موعود مونده بود دیگه بیخیال شدیم، انگار دیگه راهی دیده نمیشد، تصمیم گرفتیم بیخیال شیم و بریم سفر. رفتیم تبریز و گیلان و مازندران و فکر کنم دوهفته تو سفر بودیم برگشتیم همون هفته یه درهایی باز شد که قبلا اصلا در نبودو فقط دیوار بود اما هدایت شدیم زمانی که از چسبیدن به همه درها کندیم و اجازه دادیم هدایت کنه و دو روز قبل از اینکه نامه اعزام به خدمت بخوره مجوز خروج گرفتیم و مهاجرت گردیم.
دوباره دوسال پیش که برگشتیم همین داستان تکرار شد. انگار همه درها بسته بود بازم گفتیم میریم سفر و ذهنمون رو از روی این موضوع برمیداریم خودش هدایتمون میکنه اینبار هم 2 هفته کیش، شیراز و اصفهان رفتیم و وقتی برگشتیم تهران دیدیم همه چی عالی پیش رفته و هدایت شدیم به حل مسیله و 4-5 روز بعد بلیط گرفتیم و اومدیم. این راهها قبلا هم بودند ما ندیدیم چرا؟ چون چسبیده بودیم به راههایی که بلد بودیم ولی وقتی دیدیم راههای ما بیراهه ست فهمیدیم که بابا بیخیال شو و بذار خدا راهش رو نشونت بده! البته دفعه دوم خیلی کمتر زمان برد چون تجربه هدایت اولیه رو داشتیم ولی انتظارم از خودم خیلی بیشتره!
الان هم چندین وقته که ذهنم درگیر یک موضوعی هست که دارم تلاش خودمو میکنم ولی خیلی نتایج قابل قبولی نداشتم داشتم فکر میکردم باید کجای کار رو اصلاح کنم و… دیروز از طریق یکی از دوستام که ازم سوال کرد معنی رهایی و تسلیم چیه وقتی داشتم درک خودم رو توضیح میدادم گفتم پریسا انصافا خودت چقدر تسلیمی و رها هستی از خواسته هات؟ جوابم کم نبود اما خودمو قانع نکرد گفتم چرا چسبیدم به یکسری چیزا ؟ چرا راهها رو نمیذارم به عهده خدا ؟ یادم اومد از یک جمله استاد با این مفهوم که ما میخایم قانون رو با باورها و شرایط الان خودمون وفق بدیم بجای اینکه بخایم خودمون رو تسلیم قانون کنیم و طبقش عمل کنیم! الان بعد دیدن این فایل عالی، تصمیم گرفتم یه دفتر بردارم و یکسری تعهداتی به خودم بدم و اینا رو مکتوب کنم تا اصولم رو یادم نره! تا یادم باشه فقط خواسته هام رو ببینم نه راههاش رو! یادم باشه خدا بهترین برنامه ریزه بجای اینکه بشینم من برنامه بریزم، خواسته هامو مشخص کنم و اجازه بدم خودش برنامه ها رو بچینه! اجازه بدم هدایتم کنه!
البته که کار راحتی نیست خیلی وابستگی ها هست خیلی باورهایی هست که باید روش کار بشه و… اما اینجا و به خودم تهعد میدم رها کنم همه وابستگی ها رو همونجوری که قبلا بطور عالی انجام دادم و انصافا هم نتایج عالی گرفتم نتایجم اینقدر عالی بوده که ایمان 100 درصد دارم به درست بودن مسیر ولی گاها یادمون میره که این نتایج از چه مسیری بدست اومده. اما اشکال نداره و نمیخام خودمو سرزنش کنم جلو ضرر رو هر وقت بگیری سوده! بازم میتونم و باید بتونم این قانون بدون تغییر خداست که باید بتونم طبق قانون پیش برم تا جزء هدایت شدگان باشم و نه جزء گمراهان.
خدایا هدایتمون کن تا در مسیر تو باشیم و درمسیرت ثابت قدم باشیم…
هنوز فایل را دانلود نکرده ام اما همین تصویر ابتدایی که من را محو تماشای زیبایی ها این فایل کرد خدا می داند چه خبر است
استاد جان من همیشه که این جاهایی که در دل کوه کنده کاری شده است است و کتیبه هایی با این زیبایی از سالها و قرنها پیش به اللان رسیده است را می بینیم مات و مبهوت می مانم که چگونه این کار را در زمانی انجام داده اند که اصلا امکاناتی مثل الان وجود نداشته است و الان شاید قابل قبول باشد بلاخره کلی امکانات داریم
اما در آن زمانها هم کسانی بوده اند که نشدن را قبول نداشته اند و با امکانات همان زمان هم به خوبی توانسته اند شاهکارهایی خلق کنند که بی نظیر و بی نظیر هستند.
در ایران هم از این نمونه و شاهکار آن تخت جمشید است.
واقعاً می شود در هر زمانی محدودیتها را نپذیرفت و قبول کرد که می شود و انجام داد و انجام داد.
بریم ببینیم که این فایل زیبا چه چیزهایی را به من نشان خواهد داد.
واقعا چقدر این فایل پر بود از در لحظه بودن، پر بود از حس و حال های خوب و پاداش های کنترل ذهن رو دیدن. پر بود از یادآوری قانون و پر بود از دیدن در مسیر راستی و درستی قرار گرفتن…پر بود از هـدایت پر بود از توانایی…پر بود از قادر مطلق.
خدایا چطور هماهنگ میکنی ما رو با انسان ها،موقعیت ها و شرایط مطابق و همانگ با فرکانس ها و مدارمون.
خدایا چطور چطور که من در شگفت این همه ام. اصلا نمیدونم چطور بنویسم. از نشانه ی منم که امروز کلیک کردم بنویسم. از تماس معلم دبیرستانم و شنیدن خبرخوب و پیشنهاد همکاری اش بنویسم(البته من دیگه مشهد نیستم). از حرف ها و فکرهای دیشبم با همسرم بنویسم. وای همینــو ادامه میدیم. میدونید چی شد دیشب همسرم وقتی از سرکار اومد خونه از هدایت شدنش برای خرید فنری گفت که با چه قیمت مناسب و کیفیت مناسب در پانار پیدا کرده گفت و اینکه چقدر مشتری هاش راضی بودن و کارشون راه افتاد. حالا من خیلی از کار ایشون یا ابزارها سر درنمیارم اما با حوصله برام توضیح داد و منم مشتاقانه سوال کردم و متوجه شدم. جالب بود و همون دیشب وقتی گفت این فنر رو هدایتی خربده و اون مغازه رو پیدا کرده. من در بین حرفـش خودکار از کنارم برداشتم و تو یک برگه نوشتم (صبر کردم تا حرفش تموم شد و به یکجای خوب رسید ازش خواستم بازم از این مدل هدایت هاش بگه و تعریف کنه…باورتون میشه. چرا نشه…آره استاد جان،آره دوستان جان من دیشب هدایت شدم به این موضوع قبل اینکه استاد از ما بخواد من در اسکیل خودم از همسرم خواستم که در مورد هدایت هایی که اخیرا در این هفته شده بگه و بنویسم. بهش گفتم در مورد این موارد هدایت هات بگو تا من تیتروار بنویسم. در جواب به من گفت من همیشه دارم این اتفاق ها رو که هدایت بوده با خودم مرور میکنم و حافظه خوبی دارم(انصافا حافظه خوبی داره و من تحسین میکنم این حافظه و به یاد آوردن هاشو) من اما گفتم درسته که حافظه خوبی داری و برای منم تعریف کردی اما این یک پیشنهاده. میتونیم بنویسیم از این بعد خلاصه و تیتر وار. بعد بچسبونیم یا تو دفتری جایی داشته باشیم و هر ازگاهی بهشون نگاه کنیم و بخونیم. و گفتم بنظر من این کار باعث میشه تا هیچ وقت هدایت های ریز و درشت رو یادمون نره. باعث میشه برای به یاد آوردن شون زور نزنیم. باعث میشه که وقتی که نیاز داریم کنترل ذهن انجام بدیم یا اتفاقات خوب رو به یاد بیاریم که اون جور مواقع سختت میشه با مرور هر تیتر و اتفاق و خوندن این نوشته ها کلی خاطره تو ذهنمو پلی بشه و خیلی راحت هم ذهن مون رو کنترل کنیم هم با احساس خوب اون اتفاق گره بخوریم. هم اینکه چیزی یادمون نمیره. مثلا ما دوسال پیش هدایت های مختلفی برامون رخ داده چه وقتی میخواستیم بیایم به این شهر چه وقتی که تازه میخواستیم تصمیم بگیریم اما اینقدر خوب یادمون نیست یا یک چیز کلی یادمون هست. یا باید خیلی تلاش کنیم اما اینجوری مثل نوشتن خاطره. نوشتن هدایت هامون خیلی خیلی خیلی کمک میکنه و مسیر رو برامون روشن تر و راحت تر میکنه.
واقعا این ایده دیشب و نوشتنم همون لحظه(خدایی سریع همونجا به الهامم عمل کردم خدایا شکرت) و این ایده استاد و توضیحات شون برای چگونگی ادامه این سفر و پیش رفتن هاشون و هدایت شدن هاشون با این درخواستی که از ما همسفرها خواستن انجام بدیم خیلی خیلی برام جالب بود. خدا منـو هدایت کرد تا هدایت بشم به مسیر و درخواستی که امروز ااستاد ازمون خواستن. این اگر هدایت نیست پس چیه….
میخوام بنویسم تمام اون چیزهایی که دیشب نوشتم.
یعنی من از قبل شنیدن سوال و درخواس استاد خودمو آماده کرده بود با شنیدن الهام و ایده دیشبم. خدایا چقدر ذق زده هستم. یعنی جواب رو دارم و یعنی باید این ایده رو جدی تر امروز تکمیل کنم و ادامه بدم. خدایا شکرت
*هدایت شدن برای خرید فنر با قیمت مناسب با کیفیت مناسب با آدم حرفه ای و کاربلد مناسب
*هدایت سمت LCD دستگاه دایان الکتریک برای تجهیز کردن دستگاه خودش
* هدایت شدن به پیدا کردن اهرم انتقال نیرو جک برای مشتری دماوندش
* هدایت شدن برای خرید لنت و کلاج
*هدایت شدن برای اشنا شدن با تراش کار خوب و حرفه ایی
* هدایت شدن برای خرید اورینگ و پکینگ برای جک مشتری
* هدایت شدن خرید کلید برق با قیمت خوب با کیفیت عالی
* هدایت شدن به سمت خرید ترانزیستور خوب با ترانس خوب
* هدایت شدن برای خرید اورینگ تخت لانچ آقای فرهادی
* هدایت شدن برای خرید لوله شیشه ای که کاردست و یک تهران رو پیداکرده.
*هدایت شدن برای ایده درهای خونه با گشتن تو اینترنت
* هدایت شدن برای ایده لوله پلکسی نشکن و مقاوم و خریدنش
*هدایت برای دیدن و آشنا شدن با آدم هایی که کارشون طراحی برد هست.
* هدایت برای آشنا شدن با رمضان پور موسس برد و تماس با اون.
* هدایت و برانگیختگی روابط در تماس با موسس شرکت اونم پاسخگویی عالی و خوش برخورد با حسین جواب داده
*هدایت شدن به راهنمایی های خوب و به موقع مصطفی
*هدایت شدن برای خرید کارتن پلاست سیاه و سبز از پامنار
* هدایت شدن برای تغذیه مناسب با قیمت عالی مثل کله پاچه،مرغ منجمد ترکیه ایی، کره و پنیر محلی، فندق عالی بادام عالی، گوشت و مرغ هایی که هدایتی خربدیم.
* هدایت شدن برای خریدراحت و ارزان و کارآمد لوله های عایق یا فوم لوله ایی برای زمستان
*هدایت شدن برای دیدن درمانگاه و انجام کار جراحی دندان فهیمه به سرعت و احتی
……….
اینا رو دیشب نوشتم.
این داستان همچنان ادامه دارد…
خدا هدایت میکنه
خدا منو هدایت کرد دیشب تا آماده باشم برای نوشتن هدایت هام.
خدا منو استاد جان با شما هماهنگ کرد تا همینطور که میخوام شاگرد با نتیجه باشم و شاگرد عمل کننده باشم تا باعثا اففتخار خودم وشما باشم و الان با این اتفا مطمئونم که قدم ها رو باید همینطور ادامه بدم.
میرم که تا شب تمرکزی هدایت های خودمو بنویسم اینقدر زیاد هستن که بتونم دوباره رگباری و با تمرکز بنویسم.
اینقدر توانا شدم برای دیدن ردپاهای هدایت. خدا کمکم کنه تا بیشتر درک کنم و به همون نسبت م بیشتر عمل کنم به هدایت ها و الهامات. …سپاس گزارم از صمیم قلبم
سلام به فهیمه عزیزم احسنت به تو چه ایده خوبی فهیمه جان بهت تبریک میگم با پیشرفتت خوشحالم وخداروشاکر بخاطر بودنت فهیمه جان ازت ممنونم چون هروقت یه موقعیتی پیش میاد یه بحثی میشه تا ذهن چموشم شروع میکنه به نجوا به خودم میگم دهنت رو ببند زیپ دهنت رو بکش سکوت کن اینا تضادهایی هست که سبب رشد تو میشه میگم هر آنچه تو را نکشد قویترت خواهد کرد البته اولش یه نجوایی میکنه فهیمه داره همه چی رو سر تو میشکونه جوابش بده سریع بخودم میگم نه من هیچی نمیگم قانون درست عمل میکنه خداروشکر مخصوصا تو رابطه ام باهمسرم خیلی مواظب نجواها هستم فهیمه جان میشه لطف کنی منو راهنمایی کنی در مورد سلامتی یکی از خواسته هایی که دارم از خداوند بازگشت سلامتیمه باور ساختم براش شکرگزاری هم میکنم ولی حس میکنم یه جای کارم ایراد داره به خودم میگم شاید این خواسته شده نیازم یا هنوز تکاملش طی نشده نمیدونم یا شاید هم واقعا تسلیم خداوند نشدم نمیدونم چی شد که برات نوشتم یه حسی بهم گفت همین جا بنویس خواستم پاک کنم گفتم حالا که نوشتم بزار باشه اگر هدایت الهی هست جوابم رو میگیرم
خدارو شاکرم که منو به دیدگاهت هدایت کرد از تو هم که دستی از دستان خدایی ممنونم که هر دفعه یه چیز تازه ازت یاد میگیرم من خیلی وقته عضو سایتم ولی تا حالا نه زیاد کامنت میزاشتم نه پاسخ کسی میدادم فقط میخوندم وبعضی فایلها رو گذری گوش میکردم ولی با اینکه فقط گذری گوش میکردم خیلی جاها بهم جواب داد و میتونم بگم بودنت ،نوشتنت و موقعیت الانم که وقت آزاد بیشتری دارم سبب شد بیشتر وقت بگو
ذارم برای خودم واز این بابت از خدای خودم ممنونم از استاد عزیزم ومریم جان وتو فهیمه عزیز که همه دستانی از طرف خدایی برای هدایت من دوستت دارم
از خوندن کامنتتون لذت بردم و دیدم که چقدر شبیه کامنت من هست
من هم شوکه شدم چون بحث دیشب ما هم درباره هدایت های خداوند بود
دقیقا موضوع همین فایل
و امروز بعد از دیدن و شنیدن صحبتهای استاد واقعا دیدم که چقدر اعضا این خانواده بهم وصل هستن انگار همه یک روح داریم وقبل از بارگزاری فایل ما دریافت کردیم ،دربارش حرف زدیم ومثل شما تمرین کردیم
انشالله همیشه مورد هدایت خداوند بهترینهارو تجربه کنیم
ممنونم از اینکه برام نوشتی. ممنونم از این همه دقت و توجه زیبا و خوبت. ممنونم که باعث شدی کلی کامنت عالی بخونم و لذت ببرم.
کامنت شما رو هم خوندم واقعاا جالب بود. واقعا عالی بود. واقعا تحسینت میکنم. واقعا پسرت وشوهرت و خودت رو بارها تحسین میکنم. واقعا خیلی خیلی خوشحالم که ردپاتو دنبال کردم و خیلی ازت سپاسگزارم که دستی از دستان خداوند شدی تا هدایت بشم برای خوندن و درک بهتر قوانین…واقعا بیشتر روح جهان رو درک میکنم اینکه وقتی وصل بشی به این روح یکپارچه چقدر هماهنگی ها و ایده های مشابه با خودت رو در زمان مشابه میبینی و این یعنی فرکانس هست که داره کار میکنه و انگار که مــا هر کدوم در یک نقطه ایی طبق شرایط خودمون دسترسی پیدا کردیم به فرکانسی مشابه…و اینطور میشه که جنس مشابه و تجربه مشابه ایی رو داریم با اینکه من شما رو نمیشناسم من یک ور شهر تهران شما یک ور و استاد عزیز یک ور دیگه از کره زمین. اما فاصله و مکان برای فرکانس معنا نداره…خدایا شکرت که به ما اینقدر ردپای قانون رو نشون میدی تا ایمان مون بیشتر بشه خدایا شکرت برای این دوستان خوب و ارزشمندم
بازهم صمیمانه سپاسگزارم.
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی از الله یکتا خواهانم.
خدایا ازت سپاسگزارم که همواره من را به مسیر درست هدایت میکنی
استاد و خانم شایسته عزیزم ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها رو با ما هم به اشتراک میزارین
داشتم با خودم فکر میکردم ما بچه های سایت تو چه مدار درستی هستیم که میتونیم این زیبایی ها رو ببینیم
جاهایی که حتی خود مردمی که تو امریکا زندگی میکنن هم شاید ندیده باشن ولی ما به برکت وجود استاد و خانم شایسته میتونیم از این زیبایی ها لذت ببریم و چقدر اطلاعاتمون میره بالا
خدایا شکرت
به نظر من یه نکته مهمی که هست تو جریان هدایت اینه که تو در برابر هدایت الهی تسلیم باشی
اگه تو تسلیم باشی و مقاومت نداشته باشی و خودت رو بسپاری به جریان هدایت و بهش اعتماد کنی اون وقت میبینی که خداوند چقدر قشنگ همه چیز و مثل پازل میچینه کنار هم
این که استاد و خانم شایسته همیشه دارن هدایت میشن به زیبایی های بیشتر و همه چیز براشون عالی پیش میره اینه که مقاومت ندارن و کاملا خودشون رو سپردن به جریان
استاد من چون تمرکزم رو گذاشتم رو پیشرفت کسب و کارمون به خاطر همین دوست دارم از این مورد مثال بزنم
استاد میگن وقتی شما رو باورهاتون کار میکنید
شما هدایت میشین به ایده ها به افراد و به شرایطی که باعث ورود ثروت به زندگی تون میشن
من و همسرم وقتی اومدیم رو باورهای ثروت کار کردیم و هدف مون رو هم گذاشتیم گسترش کسب و کارمون خیلی واضح خداوند به ما گفت اگه میخوای پیشرفت کنید و ثروت بیشتری وارد زندگیتون بشه تمرکزتون رو بزارین رو یک کار
تمرکز کنید رو اون کاری که تخصص بیشتری دارین و شاخ و برگ های اضافی رو قطع کنید
جریان هدایت به شکل یک ایده بود برای ما
شاید تو ظاهر و از نظر منطقی ایده جالبی نبود چون همون شاخ و برگ های اضافی داشت برای ما کار میکرد و برای ما ورودی مالی داشت
ما واسه همون شاخ و برگ های اضافی کلی هزینه کرده بودیم کلی زحمت کشیده بودیم و داشتیم ازشون پول درمیاوردیم و حالا باید همه رو میزاشتیم کنار
در ظاهر این بود که ما خودمون داریم یکی از راه های ورودی مالی مون رو قطع میکنیم
اصلا هم منطقی نبود و تصمیم سختی هم بود
و همه میگفتن که دارین اشتباه میکنین به هر حال یه پولی از این طریق داره میاد
ولی وقتی تو از خدا هدایت میخوای و خداوند بهت میگه این کار و انجام بده باید تسلیم باشی اگه بهش اعتماد داری
و وقتی یه ایده ای از طرف خدا هست قلبت بهت گواهی میده که این ایده درسته چون تو احساس خوبی داری نسبت بهش
با اینکه همه گفتن دارین اشتباه میکنین ولی ما به خدا و به ایده ای که بهمون گفته شد اعتماد کردیم و اون کارایی که لازم بود برای قطع شاخ و برگ های اضافی انجام دادیم و گفتیم خدایا ما تمرکز صد درصد گذاشتیم رو کاری که توش تخصص بیشتری داریم
خدایا تو به ما گفتی این کار و انجام بده ما هم گفتیم چشم
حالا خودت قدم بعدی رو بگو
حالا خودت مشتریا رو هدایت کن به سمت ما
الان چند ماه میشه که از اون ایده و اون تصمیم ما میگذره
و من الان میفهمم که چقدر قشنگ خدا ما رو هدایت کرد
چقدر خوشحالم که با اینکه از نظر منطقی تصمیم درستی نبود ولی ما به خدا اعتماد کردیم و اصلا روند کسب و کارمون عوض شد و هرروز داره بهتر میشه
هرروز ایده های جدیدتر
هرروز مشتریان بهتر
هرروز کار با کیفیت تر
هرروز درآمد بیشتر
اصلا به خاطر همین تصمیم مون چقدر ما با افراد حرفه ای تر و با تجربه تر تو کارمون آشنا شدیم که همشون به شکل کاملا هدایتی با ما آشنا شدن و باعث شد کیفیت کارمون بره بالاتر
من همیشه میگم اگه ما خودمون میخواستیم بگردیم پیداشون کنیم نمیتونستیم ولی خداوند برای ما این کار و انجام داد
یه باوری که من الان مدتهاست که دارم روش کار میکنم اینه که
خدایا من کارهای سمت خودم رو انجام میدم و میدونم که تو هم کارهای سمت خودت رو عالی انجام میدی
خدایا وظیفه من اینه که کارم رو درست انجام بدم مسیر درست رو برم تو کسب و کارم و وظیفه تو هم اینه که خودت مشتریان خوب رو به سمت من هدایت کنی
و واقعا خدا داره بی نظیر کار سمت خودش رو انجام میده
استاد کار ما یه جوریه که همه اونایی که تو صنف ما هستن دارن با یه سری جاهایی که مشتریامون مشترک هست کار میکنند
یعنی پورسانت میگیرن و برای هم مشتری میفرستن
خیلیا هم به ما پیشنهاد میدن که بابت هر مشتری این مبلغ میگیریم و براتون مشتری میفرستیم
ولی ما میگیم خدایا خودت برای ما مشتری شو
خودت برای ما تبلیغ شو
ما هیچ وقت به کسی پول نمیدیم که برامون مشتری بفرسته
وقتی ما بخوایم به کسی پول بدیم که برامون مشتری بفرسته یعنی ما داریم رو اون آدم حساب باز میکنیم و دست خدا رو بستیم
در صورتی که بقیه دارن همینطوری کار میکنن و مشتری میگیرن
چند روز پیش یه نفر ما گفت
شما نه با جایی کارمیکنید نه پیج اینستا دارین نه تابلو دارین نه تبلیغ میکیند چطوری این همه مشتری دارین
مشتریا رو کی براتون میفرسته؟
همسر منم جواب داد
خدا
اون طرفم گفت ایول دمت گرم هیچ کسی این طرز نگاه رو نداره
استاد ما هم اینارو بلد نبودیم ازتون سپاسگزارم که راه درست رو به ما نشون دادین
ما از وقتی با قانون آشنا شدیم و داریم رو خودمون کار میکنیم
محل زندگی مون و محل کارمون عوض شد
یعنی خداوند ما رو به جاهایی هدایت کرده که خواسته هامون رو گذاشته جلوی چشممون
خوب این خیلی خوبه که ما مدام ماشین های گرون قیمت و ساختمون های شیک و میبینیم
همسایه های ثروتمند رو میبینیم و باهاشون در ارتباط هستیم
مردم رو میبینیم که به راحتی خرید میکنن و پول خرج میکنن
یعنی تمرکز ما همیشه میره رو ثروت رو فراوانی رو زیبایی ها
همین یعنی هدایت خدا
چرا قبلا نبود چرا ما قبلا به این افراد به این موقعیت ها برخورد نمیکردیم
ولی از وقتی داریم رو خودمون کار میکنیم و تمرکز کردیم بر نکات مثبت جهان هم داره کمک میکنه که هدایت بشیم به زیبایی های بیشتر به دیدن فراوانی و ثروت بیشتر
سلام استاد جان و مریم مهربان و همسفرای عزیزم که با عشق داریم زندگیمون رو میسازیم وخدارو صدهزار بار شکر که دستان خدا باعث و وسیله رسیدن ما به اینهمه زیبای و دیدن نعمت های خداوند شدند خدایا شکرت
من مادر دکتر میری هستم و این دومین کامنتی هست که با افتخار برای دوستانم و عزیزان دلم استان جان و مریم مهربان ثبت میکنم
اول از همه عذر خواهی میکنم از اینکه واقعا کم کامنت میزارم اما این دلیل بر آن نیست که حرفهای که استاد جان میزنه رو حجت قرار ندم اصلا خدا میدونه که الان گیجم از کجای این همراهی براتون بگم عزیزان که بتونم گوشه ای از الطاف خداوندی رو که با آشنای با آموزه های استادم کسب کردم براتون به ثبت برسونم اولین کامنتم رو تودوره سلامتی قسمت ۱۲ گذاشتم و بهتون گفتم که چطور به لطف الله مهربان و دستانش که این دو فرشته آسمانی باشند از ی بیماری مهلک بسلامت گذشتم که شرحش رو اونجا نوشتم که خالی از لطف نیست اگه بخونید و اما دیروز استاجانم وقتی که به جلسه آرزوهام که با ی تهیه کننده صدا و سیما بود رفتم گفتم که باید طبق فرمایش استاد کامنت دومم رو با عشق بزارم
فقط ی کوچلو براتون بگم که من کارشناس بیمه هستم و در واقع سی ام سال خدمتم رو سپری میکنم
داستان از اون جای شروع شد که من عاشق گویندگی و اجرا بودم و هستم و وقتی سی سال پیش وارد شرکتم شدم بهر ترتیبی بود شرایط اجرا در برنامه های شرکت خودمون بود رو پیگیری کردم و تا ۱۰ سال پیش همه مجری برنامه های شرکت و بعضا جاهای که دعوت میشدم بودم این ی مقدمه روداشته باشید تا بگم ده سال پس از ورود به شرکتم تو بخش خبر سیاسی شبکه سه شرکت کردم و با مصاحبه و گزینش ومراحل سختی که توسالهای ۷۹ وجود داشت من خبرسیاسی شبکه سه رو به صورت آزمایشی اجرا کردم و موفق شدم که درست گزارش بگم البته متاسفانه بنا به دلایلی که الان براتون میکم این آخرین باری بود که من به صدا و سیما رفتم چون همسرم موافق با اینکه من در رسانه توسط همگان دیده بشم نبود این موضوع همزمان شد با رفتنم از دانشگاه به مکه مکرمه که بصورت کاملا هدایت شده (که من اون زمان داستان قانون هدایت الهی رو نمیدونستم) اتفاق افتاد و من از خدا خواستم اگه قرار من تو صدا و سیما نتونم فعالیت داشته باشم او با نشانه هاش بمن بگه و این موضوع که همسرم مانع رفتنم باشه موجب کدورت بین من و زندگی مانشه سرتون رو درد نیازم که همون موقع که از ما تست گرفتن بهمون گفتن که اگه موقع قبولی و اعلام اسامی حضور نداشته باشیم جامون رو به کسی که حاضر هست میدن و ما هم مجبور بودیم قبول کنیم این موضوع دقیقا مصادف شد با اتفاقی رفتنم به مکه و اعلام اسامی در همان زمان و عدم حضور من و بقیه ماجرا که به سه روز قبل منتهی شد
سه روز قبل من در حال خرید لوازم ساخت زیورالات با سنگ و گشتن تو مغازه ها برای پیدا کردن سنگهای متنوع و اکسسوری های که باهاشون کار میکردم بودم (اینو بگم با توجه به انرژی که درخودم سراغ دارم و هنرهای که بلد بودم دوست داشتم بعد بازنشستگی فعالیتم رو تو رشته سنگ و ساخت زیور آلات با سنگ ادامه بدم و اینها رو هم از دوره آخری که اخیرا از سایت استادجان خریداری کردم بنام دوره کسب و کار دارم که به همه عزیزان که شرایط مشابه من رودارن یا حتی جوان هستند و میخوان کسب و کار خودشون رو داشته باشن پیشنهاد میکنم که حتما این دوره رو تهیه کنند که بسیار بسیار عالی و کاربردی هست
ببخشید که از مطلب دور شدم جونم براتون بگه که من حین برگشت به منزل به خدای خودم گفتم خدایا من ازت ثروت زیاد میخوام میدونم که من میتونم از همین راهم بقول استاد اگه با عشق ادامه بدم و تکاملم رو طی کنم حتما بهش برسم اما من ی راه ساده تر و مسیر سهل الوصول تر برای رسیدن به ثروت از طریق علایقم میخوام خدای مهربانم منو هدایت کن
عزیزان نمیخوام براتون قسم بخورم که وقتی رسیدم به مغازه ای که سرراهم شیر بخرم فروشند بدون مقدمه ازم پرسید ببخشید خانم شما مجری صدا و سیما هستین لحظه برگشتم فکر کردم با کسی دیگه است ولی کسی پشتم نبود و من متوجه شدم خطابشون بامن با ی لبخند زیبا گفتم بله ولی الان کارشناس بیمه هستم چون لیبل شرکتم رو مقنه بود باورتون نمیشه که بعد از اینکه این کلام رو گفتم اصلا تعجب کردم من چرا سوال ایشون رو تایید کردم ؟من که الان اجرا نمیکنم بعدشم این موضوع مال بیست سال قبل بود که من اصلا ی اجرای آزمایشی داشتم و خلاصه با حس خوب و اینکه این شاید ی ندای درون و ی نشون باشه اومدم منزل
خدا میدونه که چقدر حس خوب تو او چند روز داشتم که به این حال خوب رسیده بودم همانطوریکه استاد جان میفرمایند حال خوب نتایج خوب میاره من بوضوع میدیم که چقدر حالم خوب و اصلا منتظر خبرهای خوب هستم بدون دلیل و پیش زمینه
داشتم میگفتم وقتی رسیدم منزل دخترم منزل بود و تاایشون رودیدم باذوق گفتم مامان جان امروز رفتم شیر بخرم فروشنده ی خانم بسیار خوش رو برگشت ازم پرسید که شما مجری صدا و سیما هستین منم بدون اینکه فکر کنم بهش جواب مثبت دادم و بعدش گفتم که الان کارشناس بیمه هستم با شنیدن این مطلب دخترم ی لبخندی زد و گفت انشاالله که میشی مامان جانم بعد یهو گفت مامان الان یادم افتاد دوروز قبل ی آقای بمن پیام دادو گفت تهیه کننده برنامه تلویزیونی هست و تلفن و آدرس منو تو پیجم پیدا کرده و دنبال ی مجری خاص برای مصاحبه با سلیبریتها میگرده و دوست داره که مجریش دندانپزشک باشه گفتم خوب جان دل قبول میگردی تو که خیلی خوب اجرا میکنی و توانایش روداری گفتش حالا در موردش فکر میکنم اما وقتی پیشنهادش رو دیدم یاد شما افتادم که چقدر علاقمند هستی و مهارتش روداری گفتم جان دلم ایشون میخوان مجریشون دندانپزشک و خاص باشه من که نیستم گفت باشه ایشون که از توانیهای شما خبر ندارن اصلا من تماس میگیرم و انشالله من بهانه ای بشم که شما به خواسته سالهای گذشته خودت بررسی
فقط خود خدا و استاد جان و مریم عزیزم الان احساس منو درک میکنند و همه دوستانی که از آموزه های استاد نتیجه گرفتن از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شد
گفتم خدا یا همینه همینه اون عشقی که دنبالش بودم تا هم کار باشه هم عشق باشه هم در کنارش ثروت خدایا شکرت شکرت شکرت
فقط اینو براتو بگم دیروز تو ی هتل شیک و معروف تو تهران به اتفاق دخترم و تهیه کننده در مورد برنامه جدید که انشالله بزودی اون برنامه تهیه بشه ،قرار داشتیم و خدارو شکر به نتایج عالی رسیدیم البته تهیه کنندطرف خطابش دخترم بود ولی وقتی استایل من و نحوه صحبت کردنم رو دیدن از منم دعوت کردن که تست بدم و خدا میدونه که چه نتایج عالی در آینده نزدیک در انتظارم هست خدایا شکرت شکرت شکرت
استاد جان این کامنت رو فقط و فقط به پاس زحمات خالصانه شما و مریم عزیزم نوشتم نمیدونم در آینده چی پیش میاد ولی مطمئنم من به خواستم میرسم کما اینکه همین الان هم رسیدم
از خداوند بزرگ بابت تمام نعمت هاش که یکیش شما استاد جان ودیگری فرشته مهربان مریم عزیزم باشه شکر گذاری میکنم
منتظر خبرهای داغ با کامنت بعدی و نتایج هدایتم باشید. اراتمند همه شما مادر خانم دکتر میری
سلام استاد،خانم شایسته و بچه های سفرنامه
ازونجایی که کلا این سایت فوندانسیونش بر پایه ی هدایت الهی بنا شده ،هیچ شکی توش نیست که هر کدوم از ما اعضای این خانواده و سایت به چالشی بر میخوریم به محض ورود به سایت به مسیری هدایت میشیم که دقیقا جواب سوال ماست و من ازین بابت هیجان زده و سرشار از شوق و سپاسگذاری میشم اما دیگه تعجب نمی کنم چون میدونم قانون جهان اینه و یک روند طبیعیه و هر کس در مدارش قرار بگیره قطعا این اتفاق براش میفته
قبل از هر چیز باز هم سپاس گذارم از تدوین این فیلمای زیبا و این جهان شناسی عمیق که برای ما فراهم کردید خداوند به شما خیر و برکت بده و همواره شمارو به سمت زیبایی ها هدایت کنه
اما بعد از دیدن این فایل زیبا و گوش دادن به صحبت های استاد در مورد هدایت الهی من بلند شدم و دفترچمو برداشتم و صحبت هامو با خدا داخل اون نوشتم و دوست داشتم این نوشته رو با شما هم به اشتراک بزارم
به نام خدا
الهی راضیم به رضای تو
سلام خدا جون ،عاشقتم و همواره شاکر و ممنون از توجه بی دریغت به خودم
خداجون زندگی من خیلی متحول شده و اتفاقاتی داره برام میفته که شاید به ظاهر خوب نباشه ولی من میدونم که باطنش داره وجود منو صیقل میده و آماده میکنه برای وارد شدن به مدار بعدی،و من توی این مسیر تنها تورو پشتیبان خودم میدونم و به هیچ بنی بشری دل نمیبندم ،فقط از تو یاری می خواهم ولاغیر
هیچ انسانی نمی تونه کمکم کنه جز تو ،قدرت بی اندازه و معجزه گر تویی و من فقط دل به هدایت تو میبندم .
خدای مهربانم ،من یک زندگیه سرشار از شادی،زیبایی،آرامش،ثروت و نعمت رو از تو میخواهم ،از هر راهی که خودت صلاح میدونی من رو به اون سمت هدایت کن،اگر صلاحه که تنها باشم خودت هدایتم کن و اگر لازمه که وارد رابطه ای شوم باز هم محتاج هدایت تو هستم و بر خلاف اصرار و فشار دیگران به من،
من به هیچ چیزی اصرار نمی کنم و خودم رو تمام و کمال به تو میسپارم تا من رو به بهترین مسیر هدایت کنی
خدایا همیشه من رو در مکان مناسب،زمان مناسب و در کنار افراد مناسب قرار بده
خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه نیازمندم
خدایا شکرت
آبان ۱۴۰۱
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جانم
سلام خانواده ی دوست داشتنی من
استاااااد چقدر صحبت هاتون تو این فایل به موقع بود برای من
از همون اول صحبت ها انگار داشتید شخصا با من صحبت میکردید
جالب بود شب قبل از اینکه این فایل بیاد تو سایت حس و حال خوبی نداشتم و یکم فرکانسم پایین اومده بود،و یکی از دلایلش این بود که دارم برای سفری برنامه میچینم
و این حس رو داشتم که نکنه کارم تو این شرایط کشور درست نباشه و درسته که باید تمرکزم رو خودم باشه ولی دیگه سفر و تفریح که نباید برم
و امروز هدایت شدم به، به موقع نگاه کردن فایل جدید سایت(چون معمولا تصویری هارو هر موقع فرصت بشه میبینم گاها دو سه روز بعد از انتشار در سایت) دقیقا شما تو این فایل این رو مطرح کردید که
از حاشیه ها دور شیم بریم سفر و تمرکزمون رو زیبایی ها باشه و با خدا خلوت کنیم😍
و چقدررر قلبم آروم شد از صحبت هاتون
الهی شکر
در مورد هدایت گفتید
در مورد تسلیم بودن
خیلی وقت ها تجربش کردم و این روزها سعی میکنم خیلی بیشتر از قبل عمل کنم به آگاهی هایی که از طریق شما دریافت کردم و واقعا حس میکنم خیلی آروم ترم،هم با خودم هم با بقیه و اتفاقات و شرایط
گاهی میزنم جاده خاکی ولی مثل امروز (که از طریق فایل شما آروم شدم )خدا دوباره برم میگردونه به مسیر درست
تو قضیه روابط هم خیلی این روزها تمرکزم روی خواسته هاست اینکه مدام به خودم یادآوری میکنم که چه زندگی میخوام داشته باشم،با چه شخصیتی و..
چه احساسی رو میخوام تجربه کنم و…
تو ثروت هم همینطور
الهی شکر که این روزها خواسته هام داره روز به روز برام واضح تر میشه و فرکانس ها خالص تر
و به قول شما جهان داره کارها رو انجام میده و نتیجه ی این فرکانس ها رو به زودی دریافت میکنم
شنیدن هدایت های خدا گوش دادن بهشون این روزها جزء اولویت هامه
همیشه میگم خدایا تو جاری باش تو لحظه هام
تو بهم بگو چیکار کنم،چی بگم،کجا برم و….
امیدوارم عملگرا باشم تو این مسیر
در مورد تجربه های هدایت
تجربه سفرم به ترکیه همین یکی دوماه پیش بود که من فقط تصمیم داشتم برم،نه همسفری داشتم نه میدونستم از چه طریقی میخوام برم تسلیم بودم و خودم رو رها کردم در دستان قدرتمند خدا و تسلیمش شدم
و خدا هدایتم کرد به عزیزانی که همسفرم شدن،اونم همسفر های بی نظیر و فوق العاده ای که شاید اگر خودم دنبالشون میگشتم هیچ وقت پیداشون نمیکردم ولی خدا ما رو سر راه هم قرار داد و بحث ترکیه شد و…
و ما تقریبا دوماه بعد از آشنایی باهم دیگه به این سفر رفتیم
و من همچنان برام سواله که این فرکانس چجوری ما رو بهم رسوند و انقدرررر باهم هم فرکانس بودیم که یه سفرر چند روزه باهم رفتیم و من از همون لحظه اول احساس میکردم سالهاست میشناسمشون و باهاشون راحت بودم و عاشقانه دوسشون داشتم و دارم البته😄
از طریق همین همسفر ها میزبان هم در شهر استانبول جور شد و کلی اتفاقای خوب دیگه برامون افتاد
و من میلیون ها بار این رو به خودم یادآوری کردم و میکنم همچنان
که این خدا خدای منه ،که من خواسته م رو بهش گفتم و اون افرادی رو سر راهم قرار داد از دوستای ۱۵ سالم بهتر و صمیمیتر و هم فرکانس تر و یه سفر فوق العاده رو رقم زد برام
استاد عاشقتونممم واقعا حرف هاتون میشینه وسط قلبم
بی نهایت برام عزیزید
دوستون دارم
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم دوست داشتنی و مهربان و زیبا.❤️
قسمت 155 سفر به دور امریکا
خدایا شکرت که هدایتم کردی به دیدن این فایل زیبا و فوق العاده.
استاد عزیزم سپاسگزارم بابت تهیه این فایل. برای حرف های ارزشمندتون.
🙏 استاد خواهش می کنم یک فایل صوتی از صحبت های خوبتون که روی این فایل هست، تهیه کنید که بتونیم دانلود کنیم و در پلیلیستمون مدام گوش بدیم. فایل تصویری رو نمی شه. این حرف ها رو هزار بار باید گوش کرد.
استاد من به لطف خدای وهاب و هدایتگر بارها شده که وقتی حالت پذیرا و تسلیم داشتم و سکوت کردم و آروم بودم خود به خود و بدون هیچ پرس و جو یا تحقیقی یا بدون هیچ تلاشی به بهترین نتیجه رسیدم. اصلا اون بهترین نتیجه خودش اومده سراغم.
ولی گاهی که کنترل ذهن نداشتم یا سر یه موضوعی ناآروم بودم و هی تلاش کردم و خودم رو به آب و آتیش زدم و کشتم که بررسی کنم و بهترین راه رو انتخاب کنم، گند زدم و آخرش هم به نتیجه خوبی نرسیدم و ناراضی بودم.
✅ استاد به طور روزمره مثال های کوچیک زیادی هست. مثلا برای خرید پرده، اطرافیان اصرار داشتند که فلان مدل و بهمان مدل بخریم.
با هم، یک بار رفتیم یکی دو تا پرده فروشی خیلی خوب. مفصل گشتیم و قیمت گرفتیم. یا خیلی گرون بودند یا مناسب سلیقه ما نبودند.
یک بار هم اطرافیانمون پرده فروشی بهمون معرفی کردند و گفتند خودش نمونه ها رو میاره خونه.
تماس گرفتیم. ایشون اومد، با چند تا بسته خیلی بزرگ پر از کالیته انواع پرده.
دو تا مدل انتخاب کردیم. رفت. سه روز بعد زنگ زد که استعلام گرفتم. اونا موجود نیستند. دوباره میام یکی دیگه انتخاب کنید.
دوباره راه افتاد اومد… کلی مدل دیدیم، چیزی متناسب با سلیقه پیدا نکردیم.
فرداش، غروب که همسرم اومد، یهو گفتم بریم یه کم همین اطراف قدم بزنیم و نون و… هم بخریم. حالا من هیچ وقت همچین پیشنهادی نمی دم. دوست دارم سر شب همیشه خونه باشم.
استاد ما تازه اسباب کشی کردیم.
رفتیم و به فاصله پنج دقیقه از خونه مون یک پرده فروشی دیدیم. 😍
رفتیم تو. یک آقای خوش برخورد و خیلی صادق بود. در عرض یک ربع بیست دقیقه پرده ای که دنبالش بودیم رو انتخاب کردیم و فرداش اومد اندازه گیری. چند روز بعد هم نصب. و تموم شد. خیلی قشنگ شد.
✅ استاد یه مورد دیگه از هدایت خدای هدایتگرم، چند ماه پیش، برای یک مهمونی مفصل، اطرافیان از سه روز قبل از فلان آرایشگاه لاکچری و گرون شمال شهر وقت آرایش مو گرفتند. و اصرار که تو هم بیا. گفتم نه.
بعد به خدا گفتم: خدا جون، من همچین پولی ندارم که برم اونجا، ولی دلم می خواد اون روز خیلی خوب باشم.
چند روز گذشت… به دلیل کار زیاد، وقت گرفتن یادم رفت.
روز مهمونی، صبح، گفتم خدایا چی کار کنم؟
گفت بیا بشین.
نشستم. دیدم خب چند تا آرایشگاه توی خیابون اصلی مون هست.
من خیلی اهل آرایشگاه رفتن نیستم فقط همین جور مواقع خیلی مهم می رم.
شماره هاشون رو پیدا کردم.
اولی جواب نداد. از دومی قیمت پرسیدم. از طرز جواب دادنش خوشم اومد و گفتم پیش همین می رم.
سرش خلوت بود و واسه عصر وقت داد… موهام عالی شد. و حدود یک چهارم آرایشگاهی که فامیلمون رفته بود پول دادم.
در مهمونی چشم های اون بنده خداها چهار تا شده بود. و من تو دلم می گفتم مرسی خدا جونم. مرسی 🥺
استاد عزیزم از این مثال ها خیلی هست. هر جا که آروم هستم، ذهنم آروم و ساکته، کنترل ذهن دارم، خدا جون خودش عالی هدایتم می کنه به مسیری که اگه خودم رو می کشتم هم بهش نمی رسیدم.
راهش فقط اینه که خودم رو بسپرم به اون. بگم خودت ببر.
استاد این هدایت ها که ازشون حرف می زنید همیشه برای همه ما اتفاق می افته. مثل هوا در اطرافمون هست. خدا مدام داره هدایت می کنه. ولی ما اغلب گوش شنوا نداریم. نمی شنویم، نمی بینیم، توجه نمی کنیم و اصلا چون در مدارش نیستیم اون هدایت ها رو درنمی یابیم.
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش.
حرف هاتون دُر و گوهر و طلاست استاد… ❤️
می گید: از خدا بخوایم ما رو هدایت کنه.
بگیم ما می خوایم نعمت رو تجربه کنیم، ثروت رو، شادی و آرامش و عشق و لذت و سلامتی رو تجربه کنیم. خودت هدایتمون کن. و بعد ساکت بشیم و گوش کنیم…
آخ که چقدر قشنگ گفتید استاد. هزاران بار ازتون ممنونم استاد عزیزم.
چقدر ازتون یاد می گیرم استاد. نه فقط در مورد بحث هدایت و خودشناسی، بلکه در همه زمینه ها. با شما سفر می رم و زیبایی ها رو می بینم. در مورد همه چیز ازتون می آموزم. از شما و مریم جانم. عاشقتونم و سپاسگزارتون هستم بی نهایت. ❤️
سلام به همسفرانم و استاد و مریم جانم
چه قدر ترکیب صدای استاد و این تصاویر خوبه.
چه قدر لذت بردم از این فایل اولین باره یکی از قسمت هارو چهار بار دیدم.به نظرم این فایل یکی از قسمت های دوره 12 قدم بود.
واقعا این سفر هر لحظه ش برای من هماهنگی داره با قسمت های دوره 12 قدم.
مثلا الان با شروع جلسه 7 قدم دوم جلسه ی قرآنی مون که داستان هدایت است من این فایلو دیدم و حسابی از این هماهنگی لذت بردم.
من عاشق هدایتم
من عاشق جلساتی هستم که استاد درمورد هدایت صحبت میکنن و این قسمت که سراسر آگاهی و آرامش بود.
من توی این فایل یکی از پاشنه های آشیلم رو پیدا کردم.
من هیچ وقت به خدا نمیگم چی میخوام یا این چیزی ک میخوام چه ویژگی داشته باشه و بقیه شو بسپارم به خدا.
یعنی نمیدونم چه شغلی رو میخوام و با چه ویژگی های باشه همین طور در روابط و …. مسائل دیگه.
و این خیلیییی برام لذت بخشه این که فهمیدم کجاها مورد دارم و از امروز با دریافت این آگاهیی هار راحت تر هدایت های الهی رو دریافت میکنم و نشانه هارو رو دنبال میکنم برای رسیدن به اهدافم.
موضوع هدایت همیشه برای من جذاب و با ارزشه
(اگر ما به خدا بگیم چیو میخوایم و اجازه بدیم خدا مارو هدایت کنه به اون سمت یا به اون زندگی که میخوایم تجربه کنیم
اجازه میدیدم خدا صحبت کنه.اجازه میدیم نشانه ها هدایت کنه و وقتی آدم رها و آزاد باشه و اینقدر قلبش رو پاک کنه برای هدایت الهی حتما هدایت میشه.)
تحسینتون میکنم برای هر لحظه هدایتتون به زیبایی های بیشتر و لذت بیشتر.
کوه های راشمر برای من خیلیی جذاب هست و قطعا هدایت میشم به دیدنشون از نزدیک.
عاشقتونم
بسم الله الرحمن الرحیم
درود بر استادِ جان و همسر گرانقدرتون
قطعاً دنبال کردن مطالب سایت عباسمنش و دیدن فایل های بسیار ارزشمند و خیرخواهانتون از الطاف خدا در زندگی من بوده و هست.
چرا که گاهی فکر می کنم چقدر خوبه که انگار با دیدن فایل های شما دارم اون لحظه رو زندگی می کنم و لذت میبرم از دیدن این همه زیبایی و درس.
من اواخر سال 1400 بود که شروع کردم به دیدن فایل های سفر به دور آمریکای شما و از اونجایی که باورهای خیلی محدود کننده ای تو ذهنم وجود داشت در مورد سفر رفتن مثل باورهای خانواده ام که حتما باید جا و مکان خاصی داشته باشیم تا با خیال راحت بریم به سفر بسیار کم اتفاق می افتاد که به سفر بریم و تا خیالم از همه چی در زمان سفر راحت نبود قدم از قدم بر نمی داشتم و این موضوع خیلی سفرهای مارو محدود کرده بود به مکان های تکراری و تفریحات تکراری.
بعد از دیدن فایل های سفر به دور آمریکای شما و این باور که به خدا اعتماد کنو خودتو بسپار به خدا و دنبال مقصد خاصی نباش تا زیبایی های فوق العاده ای که خدا نصیبت می کنه رو ببینیم، ما همین کارو کردیم و سفر خودمون رو به سمت غرب ایران که کاملا هدایتی و دلی بود رو شروع کردیم با تمام فیدبک های بدی که اطرافیانم در مورد اون مناطق مثل سنندج و کرمانشاه و… بهمون داده بودن ولی چون به دلم افتاده بود فقط حرکت کردیم بدون توجه به اون نظرات.
استاد خلاصه کنم که کیلومتر به کیلومتر اون سفر 10 – 12 روزه ما توام بود با زیبایی های عجیب و غریب و آدم های فوق العاده ای که اصلا من تو زندگیم با همچین آدم ها و فرهنگ هایی آشنا نشده بودم بود و این سفر هم برای من و هم برای همسرم فراموش نشدنی ترین سفر در طول زندگیمون شد به طوری که اصلا از قبل هیچ هتلی رو رزرو نکرده بودیمو هیچ مکان خاصی مدنظرمون نبود و تمام جاهایی که می رفتیم بیشتر بر اساس توصیه افراد در مسیرمون بود و بومی های اون مناطق.
اتفاقا امسال هم تصمیم گرفتیم که به همین صورت و روش شما عمل کنیمو فقط منتظر اتفاقات بی نظیر در مسیرمون بشیم تا بتونیم یک سفر خاطره انگیز دیگه رو برای خودمون ثبت کنیم.
سپاس گذار خداوند مهربونمم بخاطر وجود با ارزش افرادی مثل شما در زندگیم.
سلام به همه دوستای عزیزم در این سفر فوق العاده
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین که اینقدر با عشق این سفرها رو مستند میکنند. سپاسگزارم از جفتتون و روی ماهتون رو میبوسم.
سفرهایی که فقط یک سفر معمولی نیست بلکه پره از آگاهی، تجربه و درسهایی که دست کمی از دوره های آموزشی نداره!
همونجوری که خانم شایسته گفتند توی هر سفر رشد میکنند و به خودشناسی بیشتر میرسند، ماهم رشد میکنیم بشرطی که بچشم یه سریال باحال نگاه نکنیم و این فایل ها رو با تمام وجود ببینیم، از نگاه توحیدی استاد به همه چی درس بگیریم و از نوع جهان بینی استاد یاد بگیریم از سبک زندگیش با قانون درس بگیریم.
خیلی وقته کامنت نذاشتم نه رو دوره ها و نه فایل های دانلودی! ولی امروز این فایل اشکم رو درآورد از اینکه چقدر گاها جلوی هدایت رو بستم و به خدا اجازه ندادم هدایتم کنه! چسبیدم به راههایی که فکر میکردم تنها راه همینه! خداروشکر که هدایتم کرد به یک ذره درک بیشتر قانون. امروز توی تمرینات صبحم نوشته بودم خدایا هدایتم کن به درک بهتر قانونت و هنوز ظهره که جوابم رو گرفتم. خدایا هزاران مرتبه شکرت.
از تجربه هام درمورد هدایت فکر میکنم توی کامنت های قبلیم گفتم ولی دوست دارم دوباره درموردش بگم تا اول برای خودم یادآوری شه که بابا پریسا تو نیستی که برنامه بریزی و فکر کنی و تصمیم بگیری تو خواسته هاتو بگو و به راهش نچسب خدا راههایی بهتری رو بلده بذار هدایتت کنه! راهای خدا کوتاهتره، لذتبخش تر و زیباتره! بقول استاد مسیر جنگلی زیبا و سرسبزی هست که سوت زنان میرسی به اهدافت چرا فکر میکنی اون مسیری که الان میتونی ببینی تنها مسیره؟! چرا نمیذاری خودش تو رو ببره چرا زور میزنی؟
درحقیقت همه جاهایی که به خواسته ای رسیدم و هرآنچه بدست آوردم از مسیر هدایت بوده نه مسیر عقل و منطق خودم. نمونه اش برای مهاجرت اولم 3-4 سال پیش که بخاطر شرایط نظام وظیفه همسرم چند ماه بیشتر وقت نداشتیم، هیچ دری دیده نمیشد و انگار فقط دیواره نه در !! قبلش کلی زور زده بودیم و کمتر از یکماه به تاریخ موعود مونده بود دیگه بیخیال شدیم، انگار دیگه راهی دیده نمیشد، تصمیم گرفتیم بیخیال شیم و بریم سفر. رفتیم تبریز و گیلان و مازندران و فکر کنم دوهفته تو سفر بودیم برگشتیم همون هفته یه درهایی باز شد که قبلا اصلا در نبودو فقط دیوار بود اما هدایت شدیم زمانی که از چسبیدن به همه درها کندیم و اجازه دادیم هدایت کنه و دو روز قبل از اینکه نامه اعزام به خدمت بخوره مجوز خروج گرفتیم و مهاجرت گردیم.
دوباره دوسال پیش که برگشتیم همین داستان تکرار شد. انگار همه درها بسته بود بازم گفتیم میریم سفر و ذهنمون رو از روی این موضوع برمیداریم خودش هدایتمون میکنه اینبار هم 2 هفته کیش، شیراز و اصفهان رفتیم و وقتی برگشتیم تهران دیدیم همه چی عالی پیش رفته و هدایت شدیم به حل مسیله و 4-5 روز بعد بلیط گرفتیم و اومدیم. این راهها قبلا هم بودند ما ندیدیم چرا؟ چون چسبیده بودیم به راههایی که بلد بودیم ولی وقتی دیدیم راههای ما بیراهه ست فهمیدیم که بابا بیخیال شو و بذار خدا راهش رو نشونت بده! البته دفعه دوم خیلی کمتر زمان برد چون تجربه هدایت اولیه رو داشتیم ولی انتظارم از خودم خیلی بیشتره!
الان هم چندین وقته که ذهنم درگیر یک موضوعی هست که دارم تلاش خودمو میکنم ولی خیلی نتایج قابل قبولی نداشتم داشتم فکر میکردم باید کجای کار رو اصلاح کنم و… دیروز از طریق یکی از دوستام که ازم سوال کرد معنی رهایی و تسلیم چیه وقتی داشتم درک خودم رو توضیح میدادم گفتم پریسا انصافا خودت چقدر تسلیمی و رها هستی از خواسته هات؟ جوابم کم نبود اما خودمو قانع نکرد گفتم چرا چسبیدم به یکسری چیزا ؟ چرا راهها رو نمیذارم به عهده خدا ؟ یادم اومد از یک جمله استاد با این مفهوم که ما میخایم قانون رو با باورها و شرایط الان خودمون وفق بدیم بجای اینکه بخایم خودمون رو تسلیم قانون کنیم و طبقش عمل کنیم! الان بعد دیدن این فایل عالی، تصمیم گرفتم یه دفتر بردارم و یکسری تعهداتی به خودم بدم و اینا رو مکتوب کنم تا اصولم رو یادم نره! تا یادم باشه فقط خواسته هام رو ببینم نه راههاش رو! یادم باشه خدا بهترین برنامه ریزه بجای اینکه بشینم من برنامه بریزم، خواسته هامو مشخص کنم و اجازه بدم خودش برنامه ها رو بچینه! اجازه بدم هدایتم کنه!
البته که کار راحتی نیست خیلی وابستگی ها هست خیلی باورهایی هست که باید روش کار بشه و… اما اینجا و به خودم تهعد میدم رها کنم همه وابستگی ها رو همونجوری که قبلا بطور عالی انجام دادم و انصافا هم نتایج عالی گرفتم نتایجم اینقدر عالی بوده که ایمان 100 درصد دارم به درست بودن مسیر ولی گاها یادمون میره که این نتایج از چه مسیری بدست اومده. اما اشکال نداره و نمیخام خودمو سرزنش کنم جلو ضرر رو هر وقت بگیری سوده! بازم میتونم و باید بتونم این قانون بدون تغییر خداست که باید بتونم طبق قانون پیش برم تا جزء هدایت شدگان باشم و نه جزء گمراهان.
خدایا هدایتمون کن تا در مسیر تو باشیم و درمسیرت ثابت قدم باشیم…
الهی آمین…
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته
سلام دوستان همفرکانسی
الله اکبر
هنوز فایل را دانلود نکرده ام اما همین تصویر ابتدایی که من را محو تماشای زیبایی ها این فایل کرد خدا می داند چه خبر است
استاد جان من همیشه که این جاهایی که در دل کوه کنده کاری شده است است و کتیبه هایی با این زیبایی از سالها و قرنها پیش به اللان رسیده است را می بینیم مات و مبهوت می مانم که چگونه این کار را در زمانی انجام داده اند که اصلا امکاناتی مثل الان وجود نداشته است و الان شاید قابل قبول باشد بلاخره کلی امکانات داریم
اما در آن زمانها هم کسانی بوده اند که نشدن را قبول نداشته اند و با امکانات همان زمان هم به خوبی توانسته اند شاهکارهایی خلق کنند که بی نظیر و بی نظیر هستند.
در ایران هم از این نمونه و شاهکار آن تخت جمشید است.
واقعاً می شود در هر زمانی محدودیتها را نپذیرفت و قبول کرد که می شود و انجام داد و انجام داد.
بریم ببینیم که این فایل زیبا چه چیزهایی را به من نشان خواهد داد.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
بنام تنها کسی که هدایت کردن بی خطا از آن اوست
بنام تنها فرمانروای هدایتگر آسمان ها و زمیـن
سلام استاد عزیزم سلام مریم عزیزم سلام دوستان عزیزم
واقعا چقدر این فایل پر بود از در لحظه بودن، پر بود از حس و حال های خوب و پاداش های کنترل ذهن رو دیدن. پر بود از یادآوری قانون و پر بود از دیدن در مسیر راستی و درستی قرار گرفتن…پر بود از هـدایت پر بود از توانایی…پر بود از قادر مطلق.
خدایا چطور هماهنگ میکنی ما رو با انسان ها،موقعیت ها و شرایط مطابق و همانگ با فرکانس ها و مدارمون.
خدایا چطور چطور که من در شگفت این همه ام. اصلا نمیدونم چطور بنویسم. از نشانه ی منم که امروز کلیک کردم بنویسم. از تماس معلم دبیرستانم و شنیدن خبرخوب و پیشنهاد همکاری اش بنویسم(البته من دیگه مشهد نیستم). از حرف ها و فکرهای دیشبم با همسرم بنویسم. وای همینــو ادامه میدیم. میدونید چی شد دیشب همسرم وقتی از سرکار اومد خونه از هدایت شدنش برای خرید فنری گفت که با چه قیمت مناسب و کیفیت مناسب در پانار پیدا کرده گفت و اینکه چقدر مشتری هاش راضی بودن و کارشون راه افتاد. حالا من خیلی از کار ایشون یا ابزارها سر درنمیارم اما با حوصله برام توضیح داد و منم مشتاقانه سوال کردم و متوجه شدم. جالب بود و همون دیشب وقتی گفت این فنر رو هدایتی خربده و اون مغازه رو پیدا کرده. من در بین حرفـش خودکار از کنارم برداشتم و تو یک برگه نوشتم (صبر کردم تا حرفش تموم شد و به یکجای خوب رسید ازش خواستم بازم از این مدل هدایت هاش بگه و تعریف کنه…باورتون میشه. چرا نشه…آره استاد جان،آره دوستان جان من دیشب هدایت شدم به این موضوع قبل اینکه استاد از ما بخواد من در اسکیل خودم از همسرم خواستم که در مورد هدایت هایی که اخیرا در این هفته شده بگه و بنویسم. بهش گفتم در مورد این موارد هدایت هات بگو تا من تیتروار بنویسم. در جواب به من گفت من همیشه دارم این اتفاق ها رو که هدایت بوده با خودم مرور میکنم و حافظه خوبی دارم(انصافا حافظه خوبی داره و من تحسین میکنم این حافظه و به یاد آوردن هاشو) من اما گفتم درسته که حافظه خوبی داری و برای منم تعریف کردی اما این یک پیشنهاده. میتونیم بنویسیم از این بعد خلاصه و تیتر وار. بعد بچسبونیم یا تو دفتری جایی داشته باشیم و هر ازگاهی بهشون نگاه کنیم و بخونیم. و گفتم بنظر من این کار باعث میشه تا هیچ وقت هدایت های ریز و درشت رو یادمون نره. باعث میشه برای به یاد آوردن شون زور نزنیم. باعث میشه که وقتی که نیاز داریم کنترل ذهن انجام بدیم یا اتفاقات خوب رو به یاد بیاریم که اون جور مواقع سختت میشه با مرور هر تیتر و اتفاق و خوندن این نوشته ها کلی خاطره تو ذهنمو پلی بشه و خیلی راحت هم ذهن مون رو کنترل کنیم هم با احساس خوب اون اتفاق گره بخوریم. هم اینکه چیزی یادمون نمیره. مثلا ما دوسال پیش هدایت های مختلفی برامون رخ داده چه وقتی میخواستیم بیایم به این شهر چه وقتی که تازه میخواستیم تصمیم بگیریم اما اینقدر خوب یادمون نیست یا یک چیز کلی یادمون هست. یا باید خیلی تلاش کنیم اما اینجوری مثل نوشتن خاطره. نوشتن هدایت هامون خیلی خیلی خیلی کمک میکنه و مسیر رو برامون روشن تر و راحت تر میکنه.
واقعا این ایده دیشب و نوشتنم همون لحظه(خدایی سریع همونجا به الهامم عمل کردم خدایا شکرت) و این ایده استاد و توضیحات شون برای چگونگی ادامه این سفر و پیش رفتن هاشون و هدایت شدن هاشون با این درخواستی که از ما همسفرها خواستن انجام بدیم خیلی خیلی برام جالب بود. خدا منـو هدایت کرد تا هدایت بشم به مسیر و درخواستی که امروز ااستاد ازمون خواستن. این اگر هدایت نیست پس چیه….
میخوام بنویسم تمام اون چیزهایی که دیشب نوشتم.
یعنی من از قبل شنیدن سوال و درخواس استاد خودمو آماده کرده بود با شنیدن الهام و ایده دیشبم. خدایا چقدر ذق زده هستم. یعنی جواب رو دارم و یعنی باید این ایده رو جدی تر امروز تکمیل کنم و ادامه بدم. خدایا شکرت
*هدایت شدن برای خرید فنر با قیمت مناسب با کیفیت مناسب با آدم حرفه ای و کاربلد مناسب
*هدایت سمت LCD دستگاه دایان الکتریک برای تجهیز کردن دستگاه خودش
* هدایت شدن به پیدا کردن اهرم انتقال نیرو جک برای مشتری دماوندش
* هدایت شدن برای خرید لنت و کلاج
*هدایت شدن برای اشنا شدن با تراش کار خوب و حرفه ایی
* هدایت شدن برای خرید اورینگ و پکینگ برای جک مشتری
* هدایت شدن خرید کلید برق با قیمت خوب با کیفیت عالی
* هدایت شدن به سمت خرید ترانزیستور خوب با ترانس خوب
* هدایت شدن برای خرید اورینگ تخت لانچ آقای فرهادی
* هدایت شدن برای خرید لوله شیشه ای که کاردست و یک تهران رو پیداکرده.
*هدایت شدن برای ایده درهای خونه با گشتن تو اینترنت
* هدایت شدن برای ایده لوله پلکسی نشکن و مقاوم و خریدنش
*هدایت برای دیدن و آشنا شدن با آدم هایی که کارشون طراحی برد هست.
* هدایت برای آشنا شدن با رمضان پور موسس برد و تماس با اون.
* هدایت و برانگیختگی روابط در تماس با موسس شرکت اونم پاسخگویی عالی و خوش برخورد با حسین جواب داده
*هدایت شدن به راهنمایی های خوب و به موقع مصطفی
*هدایت شدن برای خرید کارتن پلاست سیاه و سبز از پامنار
* هدایت شدن برای تغذیه مناسب با قیمت عالی مثل کله پاچه،مرغ منجمد ترکیه ایی، کره و پنیر محلی، فندق عالی بادام عالی، گوشت و مرغ هایی که هدایتی خربدیم.
* هدایت شدن برای خریدراحت و ارزان و کارآمد لوله های عایق یا فوم لوله ایی برای زمستان
*هدایت شدن برای دیدن درمانگاه و انجام کار جراحی دندان فهیمه به سرعت و احتی
……….
اینا رو دیشب نوشتم.
این داستان همچنان ادامه دارد…
خدا هدایت میکنه
خدا منو هدایت کرد دیشب تا آماده باشم برای نوشتن هدایت هام.
خدا منو استاد جان با شما هماهنگ کرد تا همینطور که میخوام شاگرد با نتیجه باشم و شاگرد عمل کننده باشم تا باعثا اففتخار خودم وشما باشم و الان با این اتفا مطمئونم که قدم ها رو باید همینطور ادامه بدم.
میرم که تا شب تمرکزی هدایت های خودمو بنویسم اینقدر زیاد هستن که بتونم دوباره رگباری و با تمرکز بنویسم.
اینقدر توانا شدم برای دیدن ردپاهای هدایت. خدا کمکم کنه تا بیشتر درک کنم و به همون نسبت م بیشتر عمل کنم به هدایت ها و الهامات. …سپاس گزارم از صمیم قلبم
سلام به فهیمه عزیزم احسنت به تو چه ایده خوبی فهیمه جان بهت تبریک میگم با پیشرفتت خوشحالم وخداروشاکر بخاطر بودنت فهیمه جان ازت ممنونم چون هروقت یه موقعیتی پیش میاد یه بحثی میشه تا ذهن چموشم شروع میکنه به نجوا به خودم میگم دهنت رو ببند زیپ دهنت رو بکش سکوت کن اینا تضادهایی هست که سبب رشد تو میشه میگم هر آنچه تو را نکشد قویترت خواهد کرد البته اولش یه نجوایی میکنه فهیمه داره همه چی رو سر تو میشکونه جوابش بده سریع بخودم میگم نه من هیچی نمیگم قانون درست عمل میکنه خداروشکر مخصوصا تو رابطه ام باهمسرم خیلی مواظب نجواها هستم فهیمه جان میشه لطف کنی منو راهنمایی کنی در مورد سلامتی یکی از خواسته هایی که دارم از خداوند بازگشت سلامتیمه باور ساختم براش شکرگزاری هم میکنم ولی حس میکنم یه جای کارم ایراد داره به خودم میگم شاید این خواسته شده نیازم یا هنوز تکاملش طی نشده نمیدونم یا شاید هم واقعا تسلیم خداوند نشدم نمیدونم چی شد که برات نوشتم یه حسی بهم گفت همین جا بنویس خواستم پاک کنم گفتم حالا که نوشتم بزار باشه اگر هدایت الهی هست جوابم رو میگیرم
خدارو شاکرم که منو به دیدگاهت هدایت کرد از تو هم که دستی از دستان خدایی ممنونم که هر دفعه یه چیز تازه ازت یاد میگیرم من خیلی وقته عضو سایتم ولی تا حالا نه زیاد کامنت میزاشتم نه پاسخ کسی میدادم فقط میخوندم وبعضی فایلها رو گذری گوش میکردم ولی با اینکه فقط گذری گوش میکردم خیلی جاها بهم جواب داد و میتونم بگم بودنت ،نوشتنت و موقعیت الانم که وقت آزاد بیشتری دارم سبب شد بیشتر وقت بگو
ذارم برای خودم واز این بابت از خدای خودم ممنونم از استاد عزیزم ومریم جان وتو فهیمه عزیز که همه دستانی از طرف خدایی برای هدایت من دوستت دارم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند باشی
با عرض سلام خدمت شما
از خوندن کامنتتون لذت بردم و دیدم که چقدر شبیه کامنت من هست
من هم شوکه شدم چون بحث دیشب ما هم درباره هدایت های خداوند بود
دقیقا موضوع همین فایل
و امروز بعد از دیدن و شنیدن صحبتهای استاد واقعا دیدم که چقدر اعضا این خانواده بهم وصل هستن انگار همه یک روح داریم وقبل از بارگزاری فایل ما دریافت کردیم ،دربارش حرف زدیم ومثل شما تمرین کردیم
انشالله همیشه مورد هدایت خداوند بهترینهارو تجربه کنیم
🙏🙏🙏🙏
سلام به شما دوست هم فرکانسی مریم عزیز
ممنونم از اینکه برام نوشتی. ممنونم از این همه دقت و توجه زیبا و خوبت. ممنونم که باعث شدی کلی کامنت عالی بخونم و لذت ببرم.
کامنت شما رو هم خوندم واقعاا جالب بود. واقعا عالی بود. واقعا تحسینت میکنم. واقعا پسرت وشوهرت و خودت رو بارها تحسین میکنم. واقعا خیلی خیلی خوشحالم که ردپاتو دنبال کردم و خیلی ازت سپاسگزارم که دستی از دستان خداوند شدی تا هدایت بشم برای خوندن و درک بهتر قوانین…واقعا بیشتر روح جهان رو درک میکنم اینکه وقتی وصل بشی به این روح یکپارچه چقدر هماهنگی ها و ایده های مشابه با خودت رو در زمان مشابه میبینی و این یعنی فرکانس هست که داره کار میکنه و انگار که مــا هر کدوم در یک نقطه ایی طبق شرایط خودمون دسترسی پیدا کردیم به فرکانسی مشابه…و اینطور میشه که جنس مشابه و تجربه مشابه ایی رو داریم با اینکه من شما رو نمیشناسم من یک ور شهر تهران شما یک ور و استاد عزیز یک ور دیگه از کره زمین. اما فاصله و مکان برای فرکانس معنا نداره…خدایا شکرت که به ما اینقدر ردپای قانون رو نشون میدی تا ایمان مون بیشتر بشه خدایا شکرت برای این دوستان خوب و ارزشمندم
بازهم صمیمانه سپاسگزارم.
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی از الله یکتا خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان ارزشمندم
خدایا ازت سپاسگزارم که همواره من را به مسیر درست هدایت میکنی
استاد و خانم شایسته عزیزم ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها رو با ما هم به اشتراک میزارین
داشتم با خودم فکر میکردم ما بچه های سایت تو چه مدار درستی هستیم که میتونیم این زیبایی ها رو ببینیم
جاهایی که حتی خود مردمی که تو امریکا زندگی میکنن هم شاید ندیده باشن ولی ما به برکت وجود استاد و خانم شایسته میتونیم از این زیبایی ها لذت ببریم و چقدر اطلاعاتمون میره بالا
خدایا شکرت
به نظر من یه نکته مهمی که هست تو جریان هدایت اینه که تو در برابر هدایت الهی تسلیم باشی
اگه تو تسلیم باشی و مقاومت نداشته باشی و خودت رو بسپاری به جریان هدایت و بهش اعتماد کنی اون وقت میبینی که خداوند چقدر قشنگ همه چیز و مثل پازل میچینه کنار هم
این که استاد و خانم شایسته همیشه دارن هدایت میشن به زیبایی های بیشتر و همه چیز براشون عالی پیش میره اینه که مقاومت ندارن و کاملا خودشون رو سپردن به جریان
استاد من چون تمرکزم رو گذاشتم رو پیشرفت کسب و کارمون به خاطر همین دوست دارم از این مورد مثال بزنم
استاد میگن وقتی شما رو باورهاتون کار میکنید
شما هدایت میشین به ایده ها به افراد و به شرایطی که باعث ورود ثروت به زندگی تون میشن
من و همسرم وقتی اومدیم رو باورهای ثروت کار کردیم و هدف مون رو هم گذاشتیم گسترش کسب و کارمون خیلی واضح خداوند به ما گفت اگه میخوای پیشرفت کنید و ثروت بیشتری وارد زندگیتون بشه تمرکزتون رو بزارین رو یک کار
تمرکز کنید رو اون کاری که تخصص بیشتری دارین و شاخ و برگ های اضافی رو قطع کنید
جریان هدایت به شکل یک ایده بود برای ما
شاید تو ظاهر و از نظر منطقی ایده جالبی نبود چون همون شاخ و برگ های اضافی داشت برای ما کار میکرد و برای ما ورودی مالی داشت
ما واسه همون شاخ و برگ های اضافی کلی هزینه کرده بودیم کلی زحمت کشیده بودیم و داشتیم ازشون پول درمیاوردیم و حالا باید همه رو میزاشتیم کنار
در ظاهر این بود که ما خودمون داریم یکی از راه های ورودی مالی مون رو قطع میکنیم
اصلا هم منطقی نبود و تصمیم سختی هم بود
و همه میگفتن که دارین اشتباه میکنین به هر حال یه پولی از این طریق داره میاد
ولی وقتی تو از خدا هدایت میخوای و خداوند بهت میگه این کار و انجام بده باید تسلیم باشی اگه بهش اعتماد داری
و وقتی یه ایده ای از طرف خدا هست قلبت بهت گواهی میده که این ایده درسته چون تو احساس خوبی داری نسبت بهش
با اینکه همه گفتن دارین اشتباه میکنین ولی ما به خدا و به ایده ای که بهمون گفته شد اعتماد کردیم و اون کارایی که لازم بود برای قطع شاخ و برگ های اضافی انجام دادیم و گفتیم خدایا ما تمرکز صد درصد گذاشتیم رو کاری که توش تخصص بیشتری داریم
خدایا تو به ما گفتی این کار و انجام بده ما هم گفتیم چشم
حالا خودت قدم بعدی رو بگو
حالا خودت مشتریا رو هدایت کن به سمت ما
الان چند ماه میشه که از اون ایده و اون تصمیم ما میگذره
و من الان میفهمم که چقدر قشنگ خدا ما رو هدایت کرد
چقدر خوشحالم که با اینکه از نظر منطقی تصمیم درستی نبود ولی ما به خدا اعتماد کردیم و اصلا روند کسب و کارمون عوض شد و هرروز داره بهتر میشه
هرروز ایده های جدیدتر
هرروز مشتریان بهتر
هرروز کار با کیفیت تر
هرروز درآمد بیشتر
اصلا به خاطر همین تصمیم مون چقدر ما با افراد حرفه ای تر و با تجربه تر تو کارمون آشنا شدیم که همشون به شکل کاملا هدایتی با ما آشنا شدن و باعث شد کیفیت کارمون بره بالاتر
من همیشه میگم اگه ما خودمون میخواستیم بگردیم پیداشون کنیم نمیتونستیم ولی خداوند برای ما این کار و انجام داد
یه باوری که من الان مدتهاست که دارم روش کار میکنم اینه که
خدایا من کارهای سمت خودم رو انجام میدم و میدونم که تو هم کارهای سمت خودت رو عالی انجام میدی
خدایا وظیفه من اینه که کارم رو درست انجام بدم مسیر درست رو برم تو کسب و کارم و وظیفه تو هم اینه که خودت مشتریان خوب رو به سمت من هدایت کنی
و واقعا خدا داره بی نظیر کار سمت خودش رو انجام میده
استاد کار ما یه جوریه که همه اونایی که تو صنف ما هستن دارن با یه سری جاهایی که مشتریامون مشترک هست کار میکنند
یعنی پورسانت میگیرن و برای هم مشتری میفرستن
خیلیا هم به ما پیشنهاد میدن که بابت هر مشتری این مبلغ میگیریم و براتون مشتری میفرستیم
ولی ما میگیم خدایا خودت برای ما مشتری شو
خودت برای ما تبلیغ شو
ما هیچ وقت به کسی پول نمیدیم که برامون مشتری بفرسته
وقتی ما بخوایم به کسی پول بدیم که برامون مشتری بفرسته یعنی ما داریم رو اون آدم حساب باز میکنیم و دست خدا رو بستیم
در صورتی که بقیه دارن همینطوری کار میکنن و مشتری میگیرن
چند روز پیش یه نفر ما گفت
شما نه با جایی کارمیکنید نه پیج اینستا دارین نه تابلو دارین نه تبلیغ میکیند چطوری این همه مشتری دارین
مشتریا رو کی براتون میفرسته؟
همسر منم جواب داد
خدا
اون طرفم گفت ایول دمت گرم هیچ کسی این طرز نگاه رو نداره
استاد ما هم اینارو بلد نبودیم ازتون سپاسگزارم که راه درست رو به ما نشون دادین
ما از وقتی با قانون آشنا شدیم و داریم رو خودمون کار میکنیم
محل زندگی مون و محل کارمون عوض شد
یعنی خداوند ما رو به جاهایی هدایت کرده که خواسته هامون رو گذاشته جلوی چشممون
خوب این خیلی خوبه که ما مدام ماشین های گرون قیمت و ساختمون های شیک و میبینیم
همسایه های ثروتمند رو میبینیم و باهاشون در ارتباط هستیم
مردم رو میبینیم که به راحتی خرید میکنن و پول خرج میکنن
یعنی تمرکز ما همیشه میره رو ثروت رو فراوانی رو زیبایی ها
همین یعنی هدایت خدا
چرا قبلا نبود چرا ما قبلا به این افراد به این موقعیت ها برخورد نمیکردیم
ولی از وقتی داریم رو خودمون کار میکنیم و تمرکز کردیم بر نکات مثبت جهان هم داره کمک میکنه که هدایت بشیم به زیبایی های بیشتر به دیدن فراوانی و ثروت بیشتر
استاد و خانم شایسته عزیزم عاشقتونم
در پناه خدای مهربان باشید
سلام استاد جان و مریم مهربان و همسفرای عزیزم که با عشق داریم زندگیمون رو میسازیم وخدارو صدهزار بار شکر که دستان خدا باعث و وسیله رسیدن ما به اینهمه زیبای و دیدن نعمت های خداوند شدند خدایا شکرت
من مادر دکتر میری هستم و این دومین کامنتی هست که با افتخار برای دوستانم و عزیزان دلم استان جان و مریم مهربان ثبت میکنم
اول از همه عذر خواهی میکنم از اینکه واقعا کم کامنت میزارم اما این دلیل بر آن نیست که حرفهای که استاد جان میزنه رو حجت قرار ندم اصلا خدا میدونه که الان گیجم از کجای این همراهی براتون بگم عزیزان که بتونم گوشه ای از الطاف خداوندی رو که با آشنای با آموزه های استادم کسب کردم براتون به ثبت برسونم اولین کامنتم رو تودوره سلامتی قسمت ۱۲ گذاشتم و بهتون گفتم که چطور به لطف الله مهربان و دستانش که این دو فرشته آسمانی باشند از ی بیماری مهلک بسلامت گذشتم که شرحش رو اونجا نوشتم که خالی از لطف نیست اگه بخونید و اما دیروز استاجانم وقتی که به جلسه آرزوهام که با ی تهیه کننده صدا و سیما بود رفتم گفتم که باید طبق فرمایش استاد کامنت دومم رو با عشق بزارم
فقط ی کوچلو براتون بگم که من کارشناس بیمه هستم و در واقع سی ام سال خدمتم رو سپری میکنم
داستان از اون جای شروع شد که من عاشق گویندگی و اجرا بودم و هستم و وقتی سی سال پیش وارد شرکتم شدم بهر ترتیبی بود شرایط اجرا در برنامه های شرکت خودمون بود رو پیگیری کردم و تا ۱۰ سال پیش همه مجری برنامه های شرکت و بعضا جاهای که دعوت میشدم بودم این ی مقدمه روداشته باشید تا بگم ده سال پس از ورود به شرکتم تو بخش خبر سیاسی شبکه سه شرکت کردم و با مصاحبه و گزینش ومراحل سختی که توسالهای ۷۹ وجود داشت من خبرسیاسی شبکه سه رو به صورت آزمایشی اجرا کردم و موفق شدم که درست گزارش بگم البته متاسفانه بنا به دلایلی که الان براتون میکم این آخرین باری بود که من به صدا و سیما رفتم چون همسرم موافق با اینکه من در رسانه توسط همگان دیده بشم نبود این موضوع همزمان شد با رفتنم از دانشگاه به مکه مکرمه که بصورت کاملا هدایت شده (که من اون زمان داستان قانون هدایت الهی رو نمیدونستم) اتفاق افتاد و من از خدا خواستم اگه قرار من تو صدا و سیما نتونم فعالیت داشته باشم او با نشانه هاش بمن بگه و این موضوع که همسرم مانع رفتنم باشه موجب کدورت بین من و زندگی مانشه سرتون رو درد نیازم که همون موقع که از ما تست گرفتن بهمون گفتن که اگه موقع قبولی و اعلام اسامی حضور نداشته باشیم جامون رو به کسی که حاضر هست میدن و ما هم مجبور بودیم قبول کنیم این موضوع دقیقا مصادف شد با اتفاقی رفتنم به مکه و اعلام اسامی در همان زمان و عدم حضور من و بقیه ماجرا که به سه روز قبل منتهی شد
سه روز قبل من در حال خرید لوازم ساخت زیورالات با سنگ و گشتن تو مغازه ها برای پیدا کردن سنگهای متنوع و اکسسوری های که باهاشون کار میکردم بودم (اینو بگم با توجه به انرژی که درخودم سراغ دارم و هنرهای که بلد بودم دوست داشتم بعد بازنشستگی فعالیتم رو تو رشته سنگ و ساخت زیور آلات با سنگ ادامه بدم و اینها رو هم از دوره آخری که اخیرا از سایت استادجان خریداری کردم بنام دوره کسب و کار دارم که به همه عزیزان که شرایط مشابه من رودارن یا حتی جوان هستند و میخوان کسب و کار خودشون رو داشته باشن پیشنهاد میکنم که حتما این دوره رو تهیه کنند که بسیار بسیار عالی و کاربردی هست
ببخشید که از مطلب دور شدم جونم براتون بگه که من حین برگشت به منزل به خدای خودم گفتم خدایا من ازت ثروت زیاد میخوام میدونم که من میتونم از همین راهم بقول استاد اگه با عشق ادامه بدم و تکاملم رو طی کنم حتما بهش برسم اما من ی راه ساده تر و مسیر سهل الوصول تر برای رسیدن به ثروت از طریق علایقم میخوام خدای مهربانم منو هدایت کن
عزیزان نمیخوام براتون قسم بخورم که وقتی رسیدم به مغازه ای که سرراهم شیر بخرم فروشند بدون مقدمه ازم پرسید ببخشید خانم شما مجری صدا و سیما هستین لحظه برگشتم فکر کردم با کسی دیگه است ولی کسی پشتم نبود و من متوجه شدم خطابشون بامن با ی لبخند زیبا گفتم بله ولی الان کارشناس بیمه هستم چون لیبل شرکتم رو مقنه بود باورتون نمیشه که بعد از اینکه این کلام رو گفتم اصلا تعجب کردم من چرا سوال ایشون رو تایید کردم ؟من که الان اجرا نمیکنم بعدشم این موضوع مال بیست سال قبل بود که من اصلا ی اجرای آزمایشی داشتم و خلاصه با حس خوب و اینکه این شاید ی ندای درون و ی نشون باشه اومدم منزل
خدا میدونه که چقدر حس خوب تو او چند روز داشتم که به این حال خوب رسیده بودم همانطوریکه استاد جان میفرمایند حال خوب نتایج خوب میاره من بوضوع میدیم که چقدر حالم خوب و اصلا منتظر خبرهای خوب هستم بدون دلیل و پیش زمینه
داشتم میگفتم وقتی رسیدم منزل دخترم منزل بود و تاایشون رودیدم باذوق گفتم مامان جان امروز رفتم شیر بخرم فروشنده ی خانم بسیار خوش رو برگشت ازم پرسید که شما مجری صدا و سیما هستین منم بدون اینکه فکر کنم بهش جواب مثبت دادم و بعدش گفتم که الان کارشناس بیمه هستم با شنیدن این مطلب دخترم ی لبخندی زد و گفت انشاالله که میشی مامان جانم بعد یهو گفت مامان الان یادم افتاد دوروز قبل ی آقای بمن پیام دادو گفت تهیه کننده برنامه تلویزیونی هست و تلفن و آدرس منو تو پیجم پیدا کرده و دنبال ی مجری خاص برای مصاحبه با سلیبریتها میگرده و دوست داره که مجریش دندانپزشک باشه گفتم خوب جان دل قبول میگردی تو که خیلی خوب اجرا میکنی و توانایش روداری گفتش حالا در موردش فکر میکنم اما وقتی پیشنهادش رو دیدم یاد شما افتادم که چقدر علاقمند هستی و مهارتش روداری گفتم جان دلم ایشون میخوان مجریشون دندانپزشک و خاص باشه من که نیستم گفت باشه ایشون که از توانیهای شما خبر ندارن اصلا من تماس میگیرم و انشالله من بهانه ای بشم که شما به خواسته سالهای گذشته خودت بررسی
فقط خود خدا و استاد جان و مریم عزیزم الان احساس منو درک میکنند و همه دوستانی که از آموزه های استاد نتیجه گرفتن از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شد
گفتم خدا یا همینه همینه اون عشقی که دنبالش بودم تا هم کار باشه هم عشق باشه هم در کنارش ثروت خدایا شکرت شکرت شکرت
فقط اینو براتو بگم دیروز تو ی هتل شیک و معروف تو تهران به اتفاق دخترم و تهیه کننده در مورد برنامه جدید که انشالله بزودی اون برنامه تهیه بشه ،قرار داشتیم و خدارو شکر به نتایج عالی رسیدیم البته تهیه کنندطرف خطابش دخترم بود ولی وقتی استایل من و نحوه صحبت کردنم رو دیدن از منم دعوت کردن که تست بدم و خدا میدونه که چه نتایج عالی در آینده نزدیک در انتظارم هست خدایا شکرت شکرت شکرت
استاد جان این کامنت رو فقط و فقط به پاس زحمات خالصانه شما و مریم عزیزم نوشتم نمیدونم در آینده چی پیش میاد ولی مطمئنم من به خواستم میرسم کما اینکه همین الان هم رسیدم
از خداوند بزرگ بابت تمام نعمت هاش که یکیش شما استاد جان ودیگری فرشته مهربان مریم عزیزم باشه شکر گذاری میکنم
منتظر خبرهای داغ با کامنت بعدی و نتایج هدایتم باشید. اراتمند همه شما مادر خانم دکتر میری