https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/10/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-10-31 02:18:082022-11-29 03:08:08سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 157
189نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
ادامه سفر رویایی با استقبال زیبای این بزهای زیبا و شاخ دار کنار جاده و یه مسیر زیبا و تمیز و مجسمه یه بوفالو که روی یه سکوی سنگی به زیبایی ساخته شده بود و یه ورودی زیبا با استقبال محترمانه پیرزنی که لباس خوشرنگ سبز فسفری به تن داشت با موهای مثل برف سفید و با لبخندی پر از انرژی مثبت که از شما استقبال کرد
تصاویر زیبا از آهوها کنار درختان چند رنگ پاییزی و دوتا سگ سفید و بامزه که تو ماشین سرجای خودشون نشسته بودند آروم و تمیز چقدر زیبا بودند و گلهای رنگی چیده شده جلوی در شمعدانی قرمز رنگ چقدر تزئین جلوی درها تو اینهمه سرسبزی و زیبایی همیشه با گل و درخت بیشتر و دلنوازتر میشند
چقدر موزه زیبا و تمیز و مجهزی بود چقدر تیشرت و لباسهای زیبایی همون اول مسیر نمایش و به فروش میرسید همیشه با این فروشهای زیبا با ایده های عالی یه فرصتی برای خلق پول ایجاد میکنند و بعد هم چقدر ایده خلاقانه ای بود درست کردن جایگاه سخنرانی ریس جمهور ها و اون متنی که خیلی عالی آماده شده جلو میز سخنرانی بود و تصویری که روی تیوی نشون میدادند چقدر به شما استاد جان و مریم جان میومد ریس جمهور شدن پرچم های برافراشته کنار میز خیلی جذاب بود
فیلمی از نحوه ساخت این مجسمه ها که با چه دقت و ظرافتی صورت و موها و حتی خطوط روی صورت فرم دستها و لباسها همه سعی شده بود طبیعی و مثل خود اون فرد آماده بشه کاشت مو روی سر مجسمه ها چقدر با دقت انجام شده بود و تصاویری زیبا از ریس جمهوریهای آمریکا طی این سالها و مذاکرات و مناظره هایی که داشتند صحنه سازیهای عالی از بک گراند حضور ریس جمهورهای در صحنه های متفاوت از برنامه یازده سپتامبر تا امضای توافق نامه ها و تصاویر زیبا از اختراع ادیسون و تلفن و حتی فرستادن فضا نوردان به فضا همه و همه نشان از گذر زمان و تکامل طی شده و رشد وگسترشی که تو هر دوره ای از ریاست جمهوریها ایجاد شده بود رو نشون میداد چقدر همه چی در نهایت دقت و تمیز چیده و طراحی شده بود چهره های سیاسی موفق با تمام ظرافت و دقت آماده شده بود و تصویر خانم های همراه در این دوره ها کنار ریس جمهوری و با پوشش هر دوره وه لباسهای اون زمان رو بر تن داشتند چقدر چهره ها زیبا و تمیز و با دقت طراحی شده بود ترامپ ،جو بایدن ،جورج بوش پدر و پسر ،جیمی کارتر ،چرچیل و آبراهام لینکولن و همه چهره های سیاسی اون دوره ها کاملا معرف تاریخ این کشور بود و چقدر قدردانی و سپاسگزاری زیبایی از خدماتی بوده که هر کدوم از این ریس جمهورها در دوران ریاست جمهوری خودشون داشتند و در رشد و پیشرفت این کشور قدرتمند و ثروتمند با اخذ تصمیمات درست موثر بودند
چقدر صحنه زیبایی از جاده رو نشون دادید درختهای پاییزی با رنگ زرد و قهوه ای نزدیک جاده و پشت این درختها انبوهی از درختان سرسبز و بلند قامت که هنوز رنگ پاییز رو به خودشون نگرفته بودند و خونه چند طبقه با نمای قهوه ای با سقف شیروانی وسط این طبیعت و زیبایی و رسیدید به یه فروشگاه بزرگ و زیبا که چه پوستهای طبیعی رو از حیوانات داشتند ماشینی پر از شاخ گوزن ها که تازه بریده شده بودند و رگال جلوی در که پوست حیوانات خیلی کامل با پنجه و دم و گوش آویزون بودند نرم و لطیف و طبیعی پوست روباه و راسو و سمور ،کیودی در رنگ های متنوع که مریم جانم رو مجذوب کرد و داخل فروشگاه که چه ایده عالی با این پوستها کلاه آماده کرده بودند و چقدر به استاد و شما مریم جانم این کلاه هایی که انتخاب کردید میومد و تو این فصل سال میتونید استفاده کنید چقدر رنگ زیبایی داشتند اصلا فکر نمیکردم بشه با دم و پنجه و گوش این حیوونها یه کلاه کامل آماده کرد و خیلی خلاقانه بود و در عین حال سرکردن این کلاه ها زیبایی پوست و تن این حیوونها رو کاملا نشون میداد کلاه راکون و روباه در رنگهای زیبا مبارکتون باشه این خریدهای جذاب و از گرمای سرتون لذت ببرید خیلی باحال بود و بهتون میومد و تصاویری از سر بوفالو و گوزن که رو دیوار زده بودند خیلی همه چی جذاب و دیدنی بود
تصویر آخر نمایی زیبا از این طبیعت وسیع و سرسبز درختها همراه با این موزییک رویایی چقدر زیبا بود عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
آرزو می کنم تمامی افراد دنیا به وقتش به این سایت بینظیر هدایت بشن آخه این سایت فقط زیبایی هارو به تصویر میکشه.
چقدر آرزوی زیبایی داشتین استاد که سایتی داشته باشین که فقط زیبایی هارو به تصویر بکشین.
برای این فایل بخوام بگم که فقط زیبایی خالص بود از مناظر زیبای محشر و حیوانات جذاب، چقدر رویایی هست سفر به دور امریکا با این ماشین به شدت زیبا و خفن مطمعن هستم همه ی بچه هایی سایت روزی میتونن این تجربه ی زیبارو تجربه کنند.
استاد عزیزم دلم نیومد این خاطره رو نگم :
پارسال همین موقع ها رفته بودین سفر و من تازه شرکت خودمو زده بودم و تنها داخل دفترم بود و ورودی مالی خیلی کم بود و در کل بیزینس حالش زیاد مساعد نبود ولی از شما یاد گرفته بودم که فقط سعی کنم تا جایی که میتونم حالمو خوب کنم.
چه جایی بهتر از این سایت محشر ؟ پارسال وقتی تنهایی سفرهاتونو میدیدم با اون اهنگ های جادویی که روش میزاشتین بارها و بارها گریه میکردم از شدت حس خوب که خدایا ممنونم دارم از طریق استاد عزیزم به جاهای خفن سفر می کنم چقدر گریه ی اون موقع هامو دوست داشتم و امروزم اخر فیلم از شدت حال خوبم بغض گلومو گرفت چون به شدت احساس سبکی میکنم با این نوع گریه سپاسگذاری. احساس اینکه خدایا داری چکار میکنی چون از چپ و راست داری به من لطف میکنی و اوضاع کم کم طوری تغییر میکنه که به قول خودتون اصلا احساس نمی کنین همه چی خیلی الان برای من بعد یکسال عوض شده چون من ورودی مالیم خیلی بهتر شده و بینهایت اتفاق های مثبت دیگه …
استاد این جمله طلایی شمارو فقط و فقط و فقط اگه روش کار کنیم غیر ممکن هست به نعمت های بینظیر هدایت نشیم اونم اینکه میگین حال خوب اتفاق های خوب رو میاره و حال بد اتفاق های بد رو میاره
خیلی وقت ها چوب سادگی این جمله رو میخوریم برای خوشبختی دنبال یک فرمول پیچیده صد خطی با کلی انتگرال از دانشگاه اکسفورد میگردیم!
خدایای عزیزم ممنونم واسه اینهمه نعمت واسه اینکه در بهترین زمان ممکن دارم زندگی میکنم چون با زوجی آشنا شدم که به صورت آنلاین و لحظه به لحظه دارن نحوه ی زندگی کردن رو به من و همه ی دوستان هم فرکانسیم یاد میدن
قدر خودتونو میدونم میدونین ولی خیلی بیشتر بدونین چون خیلی خوبین.
امروز روزی است که 16 سال از زندگی بی نظیر و فوق العاده من می گذرد.
16 سال پیش من پا به این دنیا گذاشتم و نمی دونستم قراره تا این اندازه خوشبخت و خوشحال باشم .
نمی دونستم اون کسی که من رو خلق کرده و به این دنیا فرستاده می تونه چقدرررررررر عاشقم باشه.
خداااااای مننننننن
نمی دونستم کجا می تونم برای روز تولدم و برای خودم کامنتی به یادگار و به عنوان رد پا بگذارم، این بود که روی نشانه امروز من کلیک کردم و به این فایل هدایت شدم و حالا می خوام از ته دل و با تمام وجود کامنتم رو بنویسم.
خدای عزیزم
تو من رو آفریدی تا زندگی خودم رو اون طور که دوست دارم خلق کنم ، تو من رو آفریدی تا به رشد جهانت کمک کنم و تو من رو آفریدی تا عاشقت باشم و عاشقم باشی.
خداجونم
تو خودت رو به من شناسوندی
تو به من فهموندی که فقط و فقط روی خودت حساب کنم و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگه
آخه کیه که انقدررر عاشق بنده اش باشه که بهش بگه ببین فقط خودم ، هرکار بخوای برات می کنم تو فقط به من اعتماد کن و ایمان داشته باش ، تو فقط راحت و خوشبخت زندگی کن من همه کار واست می کنم ، تو فقط از من بخواه ، تازه از من فقط زیاد بخواه من برات به بهترین شکل ممکن که تو تصورت و مدار دید محدودت نمی گنجه فراهم میکنم .
خدای من
یعنی تو انقدررررررررر عااااااااشق منیییییی؟
وقتی 6،7 سالم بود و مامان بابام از هم جدا شدن ، نمی دونستم این اتفاق انقدررررررررر می تونه برای من خوب و شیرین باشه و همچین مامانی رو وارد زندگیم کنه.
وقتی 8 ساله بودم ، نمی دونستم متولد شدن خواهری بعد از 8 سال تنهایی در روز 29 بهمن (روز تولد خودم) می تونه انقدرر شیرین و لذت بخش باشه.
وقتی 10،11 ساله بودم ، نمی دونستم شرایط مالی به ظاهر بد بابام انقدرررررر می تونه برای من عاااااالی باشه که من رو به دنبال کسب و کار و کسب درامد برای رسیدن به خواسته هام ببره.
وقتی 15 ساله بودم ، نمی دونستم خریدن قدم اول دوره دوازده قدم در روز تولدم توسط بابام ، می تونه انقدرررررر زندگیم رو خاص و متفاوت کنه که امسال بگم بهترین هدیه زندگیم بود.
وقتی 15 سال و دوماهه بودم ، یعنی بعد از خرید قدم دوم ، نمی دونستم مهاجرتمون به ترکیه ، اونم بدون پول و جا و مکان ، می تونه انقدرررررر ما رو تغییر بده و ایمان مون رو انقدررررررر بیشتر کنه.
وقتی دوماه پیش در شرایط سخت مالی بابام برگشت ایران و من و مامانم گفتیم ما نمیایم و اینجا می مونیم ، در حالی که باید بدون پول و خونه ، خونمون رو تحویل می دادیم و دو تا بچه کوچیک هم باهامون بودن ، نمی دونستم قراره خدا برامون چه کنفیکونی کنه و چه معجزه ی بزرگی در راهه
همه ی این اتفاقات زنجیره وااااااار به هم وصل شدن تا من رو به اینجایی که هستم برسونن و در آینده خدا می داند که چه خواهد شد.
خداااااااجووووووونم عااااااااشقتم و نمی دونم چطور باید ازت تشکر کنم که در این سن من انقدرررررر خوشبختم
16 سال از موفقیت های من می گذرد و من اکنون دختری با 16 سال تجربه زندگی فوق العاده و تجربه معجزات خداوند هستم.
الهییییییییی صدهزارمرتبه شکر
امسال در طول زندگیم ، اولین سالی بود که اول از همه به خودم و خداوند بابت تولدم تبریک گفتم و دوم اینکه فقط از خدا خواستم که برام تولدی بی نظیر بگیره و من رو سورپرایز کنه و از صبح ، از طلوع خورشید گرفته تا کامنت نوشتن در این لحظه دارم لذت می برم و سورپرایز می شم.
الهی شکررررررررت
خواسته ها و تصورات زیادی در ذهن محدود من می گذرد و ایمان دارم که خداوند برنامه ای فراتر از حد تصورم برایم در نظر دارد و می خواهد هزاران بار دیگر ایمان من را نسبت به خودش قوی تر سازد.
زهرای عزیزم ، زهرایی که بعدا در سال های بعد زندگیت این کامنت را خواهی خواند ، بدون که بی نهاااااایت عاااااااشقتم و دوستت دارم و بدون که تو خوشبخت ترین دختر دنیا هستی. عااااااااشقتممممممم
استاد عزیزم از صمیم قلب از شما و مریم جون سپاسگزارم
الان که این کامنت رو مینویسم روز تولدم هست و از خدا خواستم که برام نشونه بفرسته و با هم حرف بزنیم و دکمه نشانه امروز من رو فشردم …
دیدم که فایل های سفر به دور امریکا سری جدیدش هست و با اینکه قبلا دیده بودم باز هم نگاه کردم و لذت بردم و همه اش دنبال مفهومی در اون میگشتم و با خودم گفتم ببین مریم خدا بهت داره میگه این همه رءیس جمهور های مختلف اومدن و رفتن و فقط یک اسم و یک تندیس ازشون به جا مونده . نهایتا هر کاری کردن و هر گلی زدن به سر خودشون بوده چون دیگه این فرصت زندگی یک بار هست و تکرار نمیشه و در همین فکر ها بودم که چشمم افتاد به کامنت زیبای تو زهرای عزیزم … از اونجاش دیدم اولین جمله رو که نوشته بودی که ” تو من رو آفریدی که عاشقت باشم و عاشقم باشی ” که یک چیزی توی سرم صدا داد و گفت همینه … برو از اول بخونش …
یعنی بگم بهت که دیگه اشک اجازه نمیداد که بخونم و میگفتم خدا یا یعنی چطوری داری با من حرف میزنی …. عاشقتم من . خدایا شکرت شکرت بابت هدایتت به این نوشته زیبای شما دوست عزیزم.
میدونم که خدا عاشقته که اون روز تولدت که این مطلب رو نوشتی باز چرخید و چرخید تا روز تولد من مریم 43 ساله در 10 فروردین 1402 بدسم برسه و این نامه فدایت شوم برسه به دست من . آخه من خودم الهی فدااااات شم که این قدر خوب و عشقی الله مهربانیها . خدایی که من رو آفریدی و زهرا جون رو آفریدی و همه بندگانت رو که عاشقشون هستی آفریدی. ازت میخوام که امسال رو سال هدایت و رحمت برای من قرار بدی و دستم رو بگیری بیاری پیش پیش خودت که هیچ وقت فکر نکنم تنهام که البته هیچ وقت هم همچین فکری نکردم . هر وقت که ناامید شدم یه جور خوبی خودت درستش کردی و گفتی بیا بپر تو بغلم و باز من رو سورپرایز کردی مثل امشب که جزء بهترین اتفاقهای زندگیم بود این کامنت و این همزمانی . ای علیم و حکیم دوست دارم نه به اندازه تو ولی میفهمم که همه بندگانت رو عاشقانه دوست داری . سپاسگزارم بابت هدیه زندگی که هر لحظه را با من بودی و هستی و اینقدر به من نعمت و برکت دادی که تا آخر عمر هم نمیتونم خوبیهات رو بشمارم .
میدونی زهرا جان من هم امسال از خدا خواستم که تولدم رو یادش باشه . میدونی چون همیشه من تولد همسر و بچه هام رو یادمه و سورپرایزشون میکنم و البته از وقتی بچه ها بزرگ شدن اونها هم سعی بر جبران دارن و واقعا هم پارسال برام هدیه و جشن گرفتن . اما همیشه تو دلم بود که مثلا همسرم یه طور خاص یا یک هدیه خاص بگیره و… ولی یه جمله از همین سایت که یکی از دوستان نوشته بود یادم اومد که مهمترین رابطه زندگی ما رابطه با خداست و از وقتی این رو خوندم با اینکه خیلی ادعای دین داریم مثلا گفتم ای وای از تو که همش به فکر رابطه با همسر بودی . خوب چرا از خدا نمیخوای . و باورت نمیشه یه طور باور نکردنی فردا دعوت شدیم من و خواهرم خونه مامان که دقیقا همزمان شده با تولد من .. یکی دیگه اینکه قبل از اینکه بیام سایت یک کانال پیام و آهنگ های خاص تولد در ایتا اومد جلو چشمم و عضو شدم و اینگار خدا جون همون کلیپ ها و عاشقانه هایی که از همسرم توقع داشتم برام بفرسته برام فرستاد و این خییییلی لذت بخش بود برام و ازش متشکرم که اینقدر مهربونه و اجابت میکنه حتی اگه به زبون هم نیاورده باشی و فقط در دلت باهاش حرف زده باشی . عاشقتم خدای عززززززیزم . بدون که مریم ناجی میخوادت .
زهرای عزیزم متن زیبات رو چند بار خوندم و لذت بردم از این ایمان و اعتقاد درستت.
برام عزیزی دختر گلم . نتونستم به خوبی و شیوایی شما بنویسم . فقط خواستم اینجا ازت تشکر کنم و برات آرزوی بهترینها رو دارم . ممنون که مطالعه کردی . عذر خواهم اگه طولانی شد . میبوسمت عزیزم . به خدای مهربون میسپارمت و مطمءنم روزهای خوب و عالی در پیش رو خواهی داشت و ازت میخوام که در آینده تو هم مهمترین و اصلی ترین رابطه ات رو با خدا جون قرار بدی که دیگه بعدش همه رابطه ها از اون به بعد عالی میشه .راستی یادم رفت بگم همسرم هم یادش بود و تبریک گفت امشب .
از آشنایی با تو دوست خوبم و همه دوستانم در این سایت الهی خوشبختم و برای همگی و مخصوصا شما آرزوی سلامت و سعادت دارم .
من در روز تولدم به این فایل هدایت بشم و کامنتی که تک تک کاماتش بهم الهام شد رو بنویسم ، و بعد شما هم در روز تولدتون به همین فایل هدایت بشید و کامنت من رو بخونید و همچین کامنت زیبایی برام بنویسید.
خداااااااای منننننننن
عاشقتم که چطور هدایت می کنی
راستش بعدش دیگه یادم رفت که بیام و بنویسم که خدا چطور به طور معجزه آسا ، برام جشن تولد گرفت.
روز بعد از تولدم که یکشنبه بود و روز تعطیلی ، برای تفریح با مامانم و آجی و داداشم ، رفتیم بیرون و تصمیم گرفتیم به مناسبت تولد من و آجیم ،بریم و کیک بخوریم.
ما رفتیم و کیک مون رو همونجا انتخاب کردیم و منتظر بودیم برامون بیارن که اونها پرسیدن تولدتونه؟ ما هم گفتیم آره ، و بعد خودشون روی کیک شمع گذاشتن و با یک جشن کوچیک و عالی ، به ما تبریک گفتن .
این جشن انقدررررر برام خاص و دوست داشتنی بود که خدا می دونه.
من حتی نمی تونستم تصور کنم که خداوند می تونه از همچین طریقی برام تولد بگیره و سورپرایزم کنه.
الهی شکرت
مریم عزیز ، تولدتون رو بهتون تبریک می گم و بهترین اتفاقات رو براتون آرزومندم.
چه اتفاق قششنگی بوده واقعا اون تولد که گفتید خودشون پرسیدن . چطور که خدا کارها رو درست میکنه و به دل افراد میندازه .
جای شما خالی تولد من هم با کیکی که خودم پختم و بردم مهمونی دیدم اونها هم برای من کیک پختن و خیلی جشن کوچک و زیبایی بود الهی شکر .
یک چیز دیگه اینکه پسرم گفت میدونستی بابا میخواسته برات طلا بگیره !!! و من اصلا باورم نمیشد گفتم از کجا فهمیدی ؟؟؟ گفت توی گوشی سرچ کرده بوده انگشتر طلا… و داشته میگشته ….
میدونی زهرا جان با اینکه نتونسته بود بگیره و من هم اصلا به روش نیاوردم همینکه فقط به فکرش رسیده برای من در حد یک معجزه بود چون تا به حال یادم نمیاد از این کارها کرده باشه
ولی نشونه خیلی خوبی برام بود
. ممنون عزیز دلم که مجدد برام کامنت گذاشتی و وقت عزیزت رو اختصاص دادی .
امیدوارم همیشه سلامت و عاقبت به خیر باشی و به همه آرزوهای قشنگت برسی
سلام دوست عزیز من هم همین جا دلم خواست که تولدتونو بهتون تبریک بگم و هم چنین بخاطر ایمان تون به هدیه خداوند بهتون شادباش بگم. براستی که ارتباط با خداوند اصلی ترین و عاشقانه ترین ارتباط ماست.
امیدوارم همواره در پناه حق باشید و به تمام اهدافی که برای امسال تعیین کردین که شامل هدایت و رحمت و دستگیری خداوند هست برسید و این دعای خیر در حق همه ی ما اجابت بشود.
زهرا جان عزیز آگاهی تون فوق العاده بود و جا داره تشکر کنم ازت که اینقدر زیبا تونستی بنویسی و احساست رو مکتوب کنی .
تولدت رو تبریک میگم و بهترین ها رو از خداوند برات آرزو میکنم .
باو کن من چند باری آرزو داشتم که از سنین پایین تر با استاد و قوانین جهان و خدایی که الان کنارم هست آشنا می شدم . خیلی جلو بودم ،
و انقدر زیبا نوشتی که اگر سن تو نمی گفتی من اصلا فکر نمی کردم 16 ساله باشی . چون خیی خیلی کلامت پخته است و بیشتر از سنت تجربه داری و میدونم و ایمان دارم تو مسیر تکاملت عالی داری پیش میری .
انقدر تونستی مدارتو خوب عوض کنی که تو مدار همفرکانسی هایی قرار بگیری که کنارت هستن . این خیلی عالیه (پد و مادر)
زهرا جان به نشانه ها و ایده هایی که خداوند برات هدایت میکنه ایمان داشته باش و فقط به سمتشون حرکت کن .
منم تونستم تعهد بدم امسال به موفقیت مالی برسم توی کسب و کار جدیدم و خداروشکر تونستم دوره عزت نفس رو تهیه کنم تا سالم رو با تعهد به خودم و تغییر شخصیتم بتونم دنیای اطرافم رو تغییر بدم تا سریع تر به خواسته هام برسم .
و خیلی خوشحال شدم که تونستی بلورهای مخرب تو شناسایی کنی و به دوره عزت نفس برسی و تهیه کنی و تحسین میکنم شمارو .
و آرزو بهترین مسیر و بهترین دستان هدایت گر خداوند دارم که کمکت کنه تا به خواسته هات با کیفیت عالی برسی الهی آمین
سلام زهرای عزیزم. داستان هداییت رو خوندم و اشک ریختم… آفرین به اراده ی تو دختر… افرین به ایمان تو دختر….. برات ارزوی بهترینها رو از خداوند مهربون دارم… من امروز دنبال نشانه ی هدایت بودم.. که فایل سفر به امریکا 157. فیلم رو باز نکردم و اول کامنتها رو خوندم. نمیدونم چجوری رسیدم به کامنت تو و داستان هدایت تو رو خوندم…..
اما فکر میکنم، جواب سوال من توی داستان هدایت تو بود….
ای جان ای جان خدایا همه جای این کشور پر از زیباییه.
خدا جان آهو کله خری ندیده بودیم که دیدیم.الله اکبر به این همه زیبایی و فراوانی تنوع جهان الله اکبر.
چه جاده های زیبایی عجب طبیعت بکر و تروتمیز و زیبایی خدا میدونه روزانه سالانه چند میلیون نفر از این محیطها استفاده میکنند میاند چندین روز بعضاً هستند اما ذره ای محیط کثیف خراب ویران شده نیست همه چیز همیشه اون حالت طبیعی اولیه اش رو داره.احسنت به قانون و احسنت به ملتی مردمی که قوانین احترام میگذارند و واقعا رعایت میکنند و در نهایتن خودشون ارتش رو میبرند احسنت.
مریم جون عشقم منم از پشت دوربین هول شده بودم نمیدونستم کدومو انتخاب کنم همشون قشنگ بودند نرم گرم اصلا وقتی فکرشو کردم دیدم این همین زمین و آسمان و هر چه در بین آن دوهست رو مسخر شما کردیم هست خدا اینا رو آفریده برای اینکه ما به شکلهای مختلف ازشون استفاده کنیم و براشون رو ببریم البته اسراف(به معنای زیاده روی جوری که به خودمون ضربه بزنه) نکنیم.
خیلی خریدهاتون به جا زیبا و کاربردی بود خیلی فکر کردم به این موضوع مگه استاد نمیتونه کلی از این فروشگاه خرید کنه انواع و اقسام پوست شاخ کله حیوانات اما یه درسی توش هست قراره اینا در خدمت ما باشند نه ما در خدمتشون در ثانی مگه قحطیش اومده بازم از اینا بهتر و زیبا تر هست همیشه فرصت برای خرید هست از همه مهمتر اونی که بتونه احساسش رو کنترل کنه و در زمانهای مختلف این کارو بکنه این یعنی اوج قدرت این یعنی همون کنترل ذهن یعنی تقوا یعنی جاهل نبودن.
خداییش استاد تو عمل خیلی سخته اینجوری به حرفهای قشنگ عمل کردن.
کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن.
شما زندگیتون عمل به قانونه برای همین اینقدر زندگی پر باری دارید.واقعا شما تحسین برانگیزید👌👌👏👏
این صحنه آخر منو یاد منطقه زاگرس انداخت دقیقا مثل همون سمتهای کهکلویه بویر احمد و یاسوج و اونورا بود خیلی زیبا بود پسر یه پلاستیک رها شده نیست الله اکبر.مگه کم وسعت این نشنال پارکها ست.بخدا به حرف آسونه خوب معلومه کسی اشغال نمیریزه همه رعایت میکنند که اینقدر همه جا تمیز و پاکیزه هست.چقدرذدوست دارم این ملتو که خودشون به حقوق خودشون و دیگران اینقدر احترام میگذارند و رعایت میکنند آفرین به این ملت و مردم.
سلام استاد نمیدونم چرا اما جدیدا احساس میکنم دارم تو یه شهر و کشور دیگه زندگی میکنم
همه چیز برام جدید شده
میرم جاهای تکراری اما انقد برام جدید شدن و بهم حس خوبی میدن که احساس میکنم مهاجرت کردم و تازه دارم بااینجا آشنا میشم
آسمون خیلی زیباتر شده
فضا خیلی مثبت تر شده
هوا خیلی بهتر شده
و البته که جهان هم یه جاهایی واقعا بدون برنامه ریزی هدایتم میکنه به سمت زیبایی ها خیلی آسون یعنی هیچ برنامه ای ندارم یهو میبینم تویه جای خیلی بهشتی قرار دارم
و البته هرروز و هرلحظه م دارم در زمان درست در جای درست بودن رو تجربه میکنم
خیلی دقیق.
انگار همه چیز با توجه به من و برای من برنامه ریزی شده
خیلی درست و دقیق جای درست هستم بدون یک ذره خطا!
استاد جان اینا همش به خاطر این سریاله که من هرجای این شهر و استان میرم فقط آدمای شاد میبینم
که درحال رقصن
درحال لذت بردنن
درحال شادین
و من هربار که میبینم فقط با ذوق نگاهشون میکنم و بعد دوباره هی به خودم یاد اور میشم
وای استاد باورتون نمیشه چرا میشه که چقد آسونی داره بیشتر وارد زندگیم میشه که واقعا سپاسگزارشم
تو کامنت قبلنم گفتم
حتی یه رد شدن ساده از خیابون اما دارم میبینم حتی اینم تغییر کرده
که دیشب میخواستم از خیابون خیلی شلوغ تو شلوغ ترین ساعت رد شم (و این سری کسی نبود مثل قبل)ولی تا منو دیدن همه ماشینا برام ایستادن تا من رد شم
این یه مثال ساده س و من
میدونم چرا داره این اتفاقات میفته..
و البته کلی اتفاقات دیگه
که حتما به موقعش تعریف میکنم
استاد جان یه قسمت از کامنت رو ظهری رفتم تو یه پارک درحالی که کلی گل و درخت و پروانه جلوم بود و همینطور دوتا دختر بچه فسقلی شاد که در لحظه داشتن لذت میبردن و یکیشون با اسکیت اومده بود وصداشون که حسابی بهم حس خوبی میداد با یه هوای خوب و یه بادخنک تو این ساعت براتون مینوشتم(البته اینم به لطف آموزش های شما که یاد گرفتم هروقت کنترل ذهن برات سخت شد یا دیدی داری زور میزنی بزن بیرون از خونه و لذت ببر و زیبایی ها و نکات مثبت توجه کن)
واقعا خیلی عالی هم جواب میده!
راستش وقتی صبح بیدار شدم و عکس فایل رو دیدم مطمئن بودم که امروز قراره حسابی لذت ببریم و زیبایی ببینیم!
حیوونا انقد آزار ندیدن و مردم با صلح باهاشون رفتار کردن که تااین حد میان نزدیک بی ترس
چقد واقعا زیبان
چقد زیبایی هست خدایاشکرت.
و چقد عشق میکنم وقتی پرچم امریکا رو همه جا میبینم و این عشق و احترام رو میبینم پرچمایی سالمکه کثیف نشدن پاره نشدن.
چه خونه های قشنگی
چه جاده ی تمیزی
چه حیوانات زیبایی
که مسیر رو زیباتر کردن
والبته ما که میزنیم کنار تا از مسیر لذت ببریم
استادجان چقد رئیس جمهوری بهتون میاد
چه کشوری بشه اون کشوری که شما رئیس جمهورش باشی
😍
وقتی این موزه رو دیدم که بعضی از رئیس جمهورا که از اولین ها هم بودن و فقط یه مجسمه سر یه گوشه براشون درست کرده بودن با خودم گفتم
ببین مهم نیست کی زودترازتو به چه چیزی رسیده مهم اینه که تو چطور اون کار رو انجام میدی و چه کاری انجام میدی که چقد مفید باشه و به یاد بمونه
وگرنه ببین اینا که زودتر از خیلیا رئیس جمهور این کشور شدن اما فقط یه مجسمه سر خالی ازشون گذاشتن
ولی دمشون گرم واقعا عجب واقعی درستشون کردن
درحدی که کاملا غموناراحتی اون خانم پیدا بود و میشد فهمید یه اتفاقی افتاده..
و واااقعا تحسینتون میکنم که قشنگ سفر رو دارید عالی تجربه میکنید بی مقصد
لذت میبرید
رهای رها
از همه چیز دیدن میکنید
هرچیزی بخواید تجربه میکنید
و کلی ماهم بیشتر آشنا میشیم با امریکا و زیبایی هاش
تحسینتون میکنم که مقصدی رو در نظر ندارید و بنابراین زمان خاصی برای رسیدن وموندن درجای خاصی هم نیست که بخواد با عجله ونگرانی همراه بشه
قشنگ رفتید تو دل سفر با هدایت الله والبته که بااین باور و عمل باید هم هی به زیبایی های بیشتر هدایت بشید
و نمیدونم دقیقا چجوری و از کی اما این رفتار رو منم دارم انجام میدم البته نه به اندازه شما و گاهی نجواهای ذهنم نمیذارن اما واقعا سعی میکنم به حسم گوش بدم و به هدایت الله ایمان داشته باشم
و اگه جایی دارم لذت میبرم بدون اینکه به فکر بعدش باشم واقعابیشتر در لحظه باشم.
آقا من نرمی دم اون روباهه رو کاااملاا احساس کردم چقددد باحال بود
چقد عالیه که هر جایی میریم یه فروشگاه هم هست
و ماهم آزادانه خرید میکنیم خدایاشکرت😍
مریم جان کلاهی که انتخاب کردید واقعا زیبا بود منم خیلییی خوشم اومد ازش خیلیم بهتون میومد😍🫶🏻
چقد تحسین میکنم این شوخیاتون رو باهم و اینکه همه جا همیشه خود واقعیتونین و لذت میبرین و کودک درون بسیار فعالی دارین
چقد این رابطه تون رو تحسین میکنمممم رابطه ای که ازادی روکاملا میشه حس کرد و همراه با عشق و احترام هست
و انقد به همدیگه و سلایق هم احترام میذارید
تحسین میکنم این ازادی مالی رو ازادی زمانی و مکانی رو.
چقد مغازه هاشون واقعا همشون هم زیباست هم تمیزه هم درست وسایل چیده شدن هم انرژیشون مثبته هم فروشنده های فوق العاده ای دارن هم وسایل خفن هم دوباره استایل چوب حفظ شده و من چقد عاشق چوب شدم اصلا
واقعا خیلی کلاه های قشنگی بودن مبارکتون باشهه😍😍😍😍😍
عاشقتونم
اون صحنه ای هم که درون بچه گرفت به همراه آهنگ خیلی بهم حس خوبی داد داشتم غرق میشدم که یهو تموم شد 😂آقا جان خیلی کم بود بیشتر بذارین لطفا😂🙏🏻
خداروشکر که یه روز دیگه در این سفر کنارتون بودم و لذت بردم و باهم توجه کردیم به نکات مثبت.
راستی استاد میخواستم بگم کاش قسمت مربوط به هالووین رو اگه به جشنی یا جایی هدایت شدید داغ داغ بذارید امروز
اما خب به موقعش اونم روی سایت میاد و من بیصبرانه منتظرشم.
خانوم ریحانه خیلی سپاسگذارم از کامنت شما چون باعث شد به یه نعمتی که هیچوقت فکر نمیکردم فکر کنم اون رد شدن ها از خیابون بود من الان از هر خیابونی رد میشم یا برام وایمیسن یا سرعت رو کم میکنن اونم با کلی احترام و این کامنت شما باعث شد چندین سال پیش یادم بیاد و سپاس گذار خداوند باشم بخاطر این نعمت
چقدر از اینکه گفتین از خیابون رد میشین ماشین ها براتون می ایستند لذت بردم
و فهمیدم ک چقدر باید با دقت بیشتری اتفاقات اطرافم رو ببینم
و وقتی ک دارم روی خودم کار میکنم از همین اتفاق های موچیک شروع میشه ک اگه سعی کنم ی چنین اتفاق هایی مثل ایستادن ماشین ها رو ببینم و بفهمم و یادم بیاد ک این ها برای فرکانس هایی ک فرستادم باعث میشه ک هم انگیزه بیشتری برای ادامه دادن این مسیر داشته باشم هم اینکه اتفاقات بهتر بیشتری رو خلق و جذب کنم…
واقعا ممنونم
شما باعث شدین ک نگاهم رو گسترده تر و دقیق تر بشه ..
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ بشم
خدای من همین اول فایل چه صحنه ی زیبایی بود اون حرکت آروم اون ماشین پشت سر اون حیوون ها چقدر صلح چقدر امنیت چقدر آزادی توی این صحنه موج میزنه و همه ی اینها نتیجه فراوانی و غنی بودن مردم آمریکاست اینکه اینجوری آرام اونم پشت سر ی سری حیوان بری و فقط از دیدنشون لذت ببری بدون اینکه بخوای آسیبی به اونها برسونی .همینه که استاد میگن آدم وقتی میتونه از ی چیزی بگذره که ازش پر شده باشه.اینقدر این حیوانات توی جنگل های آمریکا زیادن و مردم اینا رو میبینن و بموقع شکار هم میکنن که لزومی نداره وقتی این حیوانات سرگرم لذت بردن از دنیای خودشون هستن بخوان با شکار اون لذت رهایی و آزادی رو از اونها بگیرن در عین حالی که خود آدم ها هم از دیدن این لذت بردن اونها لذت هم میبرن .و همینه ی این تجربه هابر میگرده به وجود فراوانی و باورد داشتن به این فراوانی وگرنه ی ذهن فقیر و پر از کمبود نمیتونه با دیدن این حیوانات چنین رفتاری رو داشته باشه قطعا رفتار متفاوتی خواهد داشت
و باز هم فراوانی استیت پارکها توی آمریکا .چقدر این کشور وسیع و پهناوره و سرشار از فراوانی
و باز هم دیدن آدم های مسنی که همچنان مشغول بکارن چون میدونن اگر بیکار باشن بقول استاد میگندن .چقدر هم باز خوش برخوردی اینا توجه آدم رو جذب میکنه به خودش
و چقدر استاد انگلیسیتون هم پیشرفت کرده چون شما قانون تکامل رو توی همه چیز رعایت میکنین .مکامه استاد و اون خانمه :
اون خانم پرسید قبلا اینجا اومدین استاد گفتن نه اولین باره .بعدش خانمه پرسید میخواین اینجا بمونین یا فقط ی دوری بزنین و استاد گفتن شاید فقط ی دوری بزنیم. اینجای صحبت استاد هم جالب بود که با قطعیت نگفتن حتما میخایم ی دوری بزنیم یا حتما میخوایم ی نگاهی بندازیم و برگردیم میگه شاید و این نشون دهنده همون باور استاد به اصل هدایته که چیزی از قبل تعیین شده ای رو مشخص نمیکنن و خودشون رو میسپارن به جریان هدایت و این خودش همون اصل مهم حرکت کردن و قدم برداشتنه
الله اکبر بقول شما استاد چه صحنه ای بود اون ساختمونهای تو دل کوه چقدر رنگشون زیبا بود
چقدر گوگولی بودن این سگا چقدر آروم بودن چه جیپ با حالی بود
اولین باره دارم میشنوم وکس میوزیوم اونم از پریزیدنت های ی کشور .چقدر اهمیت دارن این رپیس جمهورها توی این کشور و چقدر از توجه به همین رپیس جمهورها دارن ثروت میسازن به هزاران طرق مختلف و همین من رو یاد صحبت های استاد میندازه که به هزاران طریق میشه ثروت ساخت و هر کاری پتانسیل ثروت ساختن رو داره .البته من اولش نمیدو نستم چیه این موزه تازه بعد از توضیحاتی که نشون دادن فهمیدم که اینم ی حرفه و شغله و چقدر هم جالب بود مخصوصا اون قسمتی که موهاشون رو کار میکردن چقدر دقت و ظرافت داشتن چقدر مهارت داشتن که باین زیبایی تونستن اینا رو درست کنن .وقتی من بیننده از اینهمه ظرافت و دقت و مهارت لذت میبرم دیگه کسی که خودش کارش اینه و علاقه داره بهش چه لذتی میبره .همینه که استاد میگن ترکیب علاقه با باور و البته مهارت ی ترکیب جادوییه
چقدر ساختمونش هم جالب بود با اون گلدون های گل زیبا که دور و برش گذاشته بودن مثل همیشه و مثل همه جاهایی که تا الان دیدیم و رفتیم
اصلا توی این کشور لذت و ثروت جدای از هم نیستن هر جا لذت هست ثروت هم تو دلش هست یکی میاد از این موزه لذت میبره یکی در مقابلش داره از همین لذت بردن دیگران ثروت میسازه
چقدر اون تریبونه جای خوبیه برای تمرین عزت نفس و مخصوصا آگهی بازرگانی دقیقا یاد دوره دوازده قدم و تمرین آگهی بازرگانی افتادم تمرینی که من هنوز انجامش ندادم
استاد درسته صحبتتون رو قطع کردین اما پیامتون برای همه این بود که بیاین جهان رو جای بهتری برای زندگی کنیم هم خودمون خوب زندگی کنیم و هم جهان رو جای زیباتری برای زندگی دیگران بکنیم
خدای من چقدر واقعی به نظر میان اینا چقدر زببا هستن بازم تحسین میکنم مهارت سازندگان اینها رو چه خلاقیتی به خرج دادن
وقتی داشتم این رپپیس جمهورها رو نگاه مبکردم اون جمله های استاد توی ذهنم اومد که وقتی ی نفر تونسته رییس جمهور بشه حتما لیاقتش رو داشته حالا هر کی هست و اهل هر جا هست و باز هم یادم اومد که استاد میگفتن اگر قرار باشه راجع به کسی صحبت کنن فقط در مورد ویژگی های مثبتشون صحبت میکنن و این ویژگی تحسین کردن دیگران باعث میشه که زیبایی های بیشتری رو جذب کنیم توی افراد
بقول شما باز هم استاد بی انصافیه اینهمه خلاقیت و زیبایی رو ببینیم و تحسین نکنیم حالا ممکنه دوتا از این شخصیت ها شبیه اصلش نباشه اما در کل خیلی واقعی به نظر میرسن بقیشون
چقدر اون مسیر جاده زیبا بود با اون ردیف درختای بلند و اون ردیف های کوتاه درختهای رنگارنگ ترکیب رنگها فوق العاده زیبا بود و اون آرامش و سکوتی که میشه حسش کرد از همین جا
خدای من ۲۰۰۰ دلار برا ی پوست بوفالو چقدر فراوانی ثروت موج میزنه که ی افرادی هستن که برای این چیزا اینقدر حاضرن پول بدن و البته که شما هم جزو اونا هستین و این برای منی که دارم روی فایل های روانشناسی ثروت ۱ کار میکنم و رسیدم به بحث فراوانی ی الگوی عالیه که ی پوست ی حیوان اینقدر میتونه ارزش داشته باشه و بشه ازش ثروت ساخت .حتی دیدن اون شاخ گوزنها و اینکه از اینا هم میشه ثروت ساخت برام جالب بود چه کسب و کارهایی توی این جهان هست که حتی به فکر ما هم نرسیده بود که میشه به اینا گفت شغل و چقدر این سریاله داره ذهن ما رو گسترش میده در مورد دیدن ایده های پول ساز و تنوع کسب و کارها
چقدر ذوق کردن مریم جان آدم رو به ذوق میاره جوری که دوست دارم از همین جا دست ببرم و نرمی و لطافت اون پوست ها رو حس کنم خداییش چقدر زیبا هستن چه تنوعی دارن چقدر فراوانی بازم داره موج میزنه
چقدر با این حرکات بامزه استاد منم خندیدم سپاسگزارم که شادی رو تقدیممون میکنین با این شوخی های بامزه
وقتی آدم این چیزا رو توی آمریکا میبینه چقدر قرآن رو بهتر میفهمه اون جاهایی که خداوند در مورد نعمت هایی که در اختیار انسان ها گذاشته صحبت میکنه مخصوصا در مورد چهارپایان
همین الان سرچ کردم راجع به آیه هایی که در مورد چهارپایانه و به ی مطلب زیبایی برخوردم که عین اون رو اینجا کپی میکنم برای من که خیلی جالب بود و خیلی هم مرتبط با این قسمت آخر فایل :
آیه ۶۶ سوره نحل، به چند ویژگی چهارپایان به عنوان نعمتی برای انسان ها یاد می کند؟
«وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَهً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبین»؛ و در وجود چهارپایان، براى شما (درسهاى) عبرتى است: از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مى نوشانیم.(۱) این آیه به فواید مادی و معنوی چهارپایان برای انسان، اشاره فرموده است. از بین فواید مادی، به شیر که بسیار حائز اهمیت است و هم ماده غذایی و هم نوشیدنی محسوب می شود اشاره فرموده است. ـ برخی نکات عبرت آموز: چهارپایان، تنها وسیله تأمین نیازهاى مادّى ما نیستند، بلکه مى توانند وسیله تکامل معنوى و رشد ایمانى ما باشند. تبدیل علف به شیر، نیاز به دستگاه پالایش، میکروب زدایى، حذف مواد مضرّ، امکانات شیرین کننده، گرم کننده، چرب کننده و رنگ کننده و لوله کشى در بدن چهارپایان دارد. چگونه است که یک پالایشگاه نفت، مهندس لازم دارد، امّا پالایشگاه شیر، خالق نمى خواهد؟ راستى خدایى که شیر را از دل علف بیرون مى کشد، نمى تواند در قیامت، انسان را از دل خاک بیرون کشد؟! خدایى که شیر خالص را از لابلاى خون و غذاى هضم شده، استخراج مى کند، نمى تواند اعمال صالح را از سایر کارها جدا کند؟ مصرف شیر توسط انسان، نشان دهنده آن است که کسى که حیوان را آفرید و شیر را در درون آن ساخت، همان کسى است که ما را آفرید و نیازهاى ما را مى دانست.(۲) ـ قرآن و برخی دیگر از فواید چهارپایان: «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُون وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُون وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلى بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا بالِغیهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیم * وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَهً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون»؛ و چهارپایان را آفرید؛ در حالى که در آنها، براى شما وسیله پوشش، و منافع دیگرى است؛ و از گوشت آنها مى خورید. و در آنها براى شما زینت و شکوه است به هنگامى که آنها را به استراحتگاهشان باز مى گردانید، و هنگامى که (صبحگاهان) به صحرا مى فرستید! آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى حمل مى کنند که جز با مشقّت زیاد، به آن نمى رسیدید؛ پروردگارتان رؤوف و رحیم است (که این وسایل حیات را در اختیارتان قرار داده)! هم چنین اسب ها و استرها و الاغ ها را آفرید؛ تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد، و چیزهایى مى آفریند که نمى دانید.(۳) آیه ای دیگر: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفُّونَها یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حین»؛ و خدا براى شما از خانه هایتان محل سکونت (و آرامش) قرار داد؛ و از پوست چهارپایان نیز براى شما خانه هایى قرار داد که روز کوچ کردن و روز اقامتتان، به آسانى مى توانید آنها را جا به جا کنید؛ و از پشم و کُرک و موى آنها، براى شما اثاث و متاع (و وسایل مختلف زندگى) تا زمان معیّنى قرار داد.(۴) آیه ای دیگر: «اللَّهُ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْکَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْکُلُون»؛ خداوند کسى است که چهارپایان را براى شما آفرید تا بعضى را سوار شوید و از بعضى تغذیه کنید.(۵)
(۱) نحل/ ۶۶.
(۲) ر.ک: قرائتی، تفسیر نور، ج ۴، ص ۵۴۳ و ۵۴۴.
(۳) نحل/ ۵-۸.
(۴) نحل/ ۸۰.
(۵) غافر/ ۷۹.
منبع: سایت پرسمان قرآن
سپاسگزارم استاد و مریم جان که ما رو وادار به تفکر میکنین در مورد خودمون خدا و جهان اطرافمون و بر ایمانمون می افزایین
کامنت بسیار ارزشمندی بود، لذت بخش و آگاهی دهنده ،بابت سرچ موضوعی آیات قرآن ازتون سپاسگزارم،بسیار آیات قرآن رو لذت بخش ، آگاهی دهنده و آرامش بخش میبینم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
سپاس از شما.
در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید.
سلام به برادر خوبم آقا حمید. سپاسگزارم از شما دوست عزیزم .منم تحسین می کنم فعالیت مستمر شما رو توی سایت و دیدگاههای زیادی که ثبت میکنین هم برای خودتون و هم برای ما .قطعا خوندن این دیدگاهها میتونه به گسترش ظرف ذهنی و وجودی ما بسیار کمک کنه چون از زوایای مختلفی موضوعات بررسی میشن . براتون بهترین ها رو آرزومندم از خداوند وهاب
سلام به دوست عزیزم ریحانه جان عزیز . من هم از شما سپاسگزارم برای این توجه و دقتتون به کامنت من .منم تحسین میکنم کامنت های زیبایی که شما مینویسین و عملگرایی هایی که مثالهاش رو ثبت میکنین تا من هم حواسم باشه که ایمان بدون عمل مفت نمی ارزه .خوشحالم که دوستان بی نظیری مثل شما رو دارم .برات بی نظیرترین اتفاقات خوب رو از خداوند منان خواستارم
چقدر دیدگاه کامل و جامعی نوشتید واقعا چه درک بالای دارید از خوندن ایه های قرانی که شما پیدا کردید واقعا لذت بردم. باید از شما و سایر دوستان درس بگیرم و با دقت بیشتر مطالب را ببینم و نکته برداری کنم ، در پناه الله شاد و ثروتمند باشید
سلام به دوست خوبم نسرین جان. منم سپاسگزارم از دوست خوبی مثل شما که با دقت و حوصله مطالب رو خوندین و پاسخ گذاشتین .ان شا الله خداوند هممون رو در درک مطالب و آگاهی های این فایل ها کمک کنه که درک بهتری داشته باشیم که این خودش نیازمند استمرار در دیدن و نوشتن کامنته .
خدایاشکرت که تونستم یک قسمت دیگه از این سریال رو ببینم و لذت ببرم . ببینم و تحسین کنم .
خداااااای من آخه چقدر این پاییز زیباست. به خدا تا الان تو عمرم هیچی از پاییز نفهمیده بودم ، هیچیه هیچی.
از زمانی که به نکات مثبت توجه میکنم و زیبایی ها رو تحسین می کنم ، این پاییز دیواااااانه وار برام زیباست. البته اینم بگم که من هی زیباییش رو میبینم و خداروشکر میکنم و لذت میبرم ، باز درختای رنگارنگ بیشتری میبینم ، باز به جاهای پاییزی تر زیباتری هدایت میشم. خدایاشکرت به خاطر قوانین بی نظیر جهان هستی.
چقدر اون خانمی که توی اون کلبه نارنجی بود که برای ورود شما بلیط بده ، شاد و پرانرژی بود. من این رو تو آمریکا زیاد دیدم که افراد انقدر شاد هستن و با آغوش باز ازت استقبال میکنن.
الهی شکرت
چقدررر دقیقه 1:49 زیبااااااا بود. چه صحنه ی فوق العاده ای. خونه های خوشگل وسط یک جنگل زیبا و عالی
چه سگ های بامزه و خوشگلی بودن. چه گل های زیبایی بودن.
واقعاااااا مریم جون از بغل هیچ زیبایی بدون تحسین کردن نمی گذره. ذره ذره اونها رو میبینه ، برامون فیلم میگیره و تحسین میکنه. عاااااشقتووووونم
ببین این آمریکایی ها چه سیستم جالبی دارن. اول هر ورودی یک فروشگاه دارن که این نشان دهنده ی فراوانی و ذهن خلاق آدم هاست.
وااااااای خداااااای من استادمون Mr president شد. wooooo :)
مریم جونم همین طور:)
چقدر خوبه که شماها انقدر شاد هستید، انقدر کودک دورنتون فعاله و از همه چیز و همه جا بدون هیچ نگرانی از حرف مردم ، به هرشیوه ای که بخواید لذت می برید. خدایاشکرت
چه ایده های خلاقانه ای ، اینکه بیان طرف رو توی تلویزیون هم نشون بدن ، اینکه بیان ویدیو ی ساخت وکس ها رو نشون بدن و یه عالمه ایده ی جالبی که من دیدم اونجا به کار بردن و خیلی باحال بود.
چه جالب بود درست کردن اون وکس ها ، خیلی با دقت و ریز داشتن کارشون رو انجام میدادن و این هم نشونه ی فراوانیه. خدایاشکرت
من فکر میکنم اون وکس هایی که دقیقا عین خودشون بود ، براش زمان بیشتری گذاشتن ، با عشق انجامش دادن و اون فرد سازنده در حین کار عاشق کارش بوده و داشته لذت می برده.
دقیقه ی 21:47 چه زیباااااااااست . خدای من . درختای جلو همه زرد و نارنجی و پشت همه سبز. یک جنگل وسیع روی کوه . چقدر رویایی و فوق العاده است.
الهی شکرت
یه نکته ی جالب توی امریکا که همه جا به چشمم خورده ، اینه که همه جا پرچم کشورشون هست، همه جا به کشورشون احترام میذارن و براش ارزش قائل هستن. چرا؟ به نظرم به خاطر اینکه خود مردم کشورشون رو ساختن ، چشمشون به این نبوده که دولت برای ما چه کاری انجام میده ، دنبال این بودن که ما چه کاری برای دولت آمریکا انجام میدیم و ما چطور کشورمون رو زیباتر میکنیم. نکته ی خیلی مثبت و خوبیه.
در نهایت هم باز فراوانی رو میبینیم. باز رسوندن رزق و روزی از طرف خداوند رو میبینیم که چطور مریم جون با دیدن این پوست ها گفت حتما باید بخریم. شاید اگر یکی دیگه باشه انقدر از این پوست ها خوشش نیاد ولی مریم جون چنان ذوق و شوقی داشت که از همون اولین پوست ، گفت باید بخریم من از اینا می خوام:)
همینه دیگه
شما روی خودت و باورهات و فرکانس هات کار میکنی و این جوری خداوند آدمهای مناسب رو به سمتت هدایت میکنه.
مبارکتون باشه چقدر کلاه هاتون خوشگل و بامزه بودن ، مخصوصا دم هاش خیلی باحال بود. کلی خندیدم.
آره شما استاد و همدمتون و چشای تویی که داری این کامنت رو میخونی!میشه یه خواهش ازت کنم!؟
قول میدی کارایی که بهت بگم انجام بدی!؟
انحام ندی هم تأثیری به حاله من نداره ولی واسه دله خودت میگم که ایمانت قوی تر بشه وگرنه به من ربطی نداره!
بریم بهت بگم چی شده تا بعد میگم چکار کنی!
من 8 ،9 سال پیش تو یه ساختمونی کناف کار میکردم، یه گچ کاری رو دیدمش با موهای فر و لاغر اندام و تقریبا 17،18 ساله!
خیلی مؤدب و خوب بود و افتادگی و سربزیر بودن و سادگی روستا منشیش به دلم نشست،شماره اش رو ذخیره کردم به اسم (محمد بارانی گج کار)
لطفا قبل از اینکه ادامه ی کامنتم رو بخونی برو سریال سفر به دور آمریکا فایل شماره ی 211 کامنتم رو بخون ،وقتی بزنی به ترتیب تاریخ فکنم جزو کامنت هایی باشه که بیاد رتبه ی اول!
مخصوصا چند خط اولش رو با دقت بخون که من چه خواسته ای از خدا داشتم!!!
و تاریخ اون کامنت هم نگاه کن!
من هفته ی پیش رفتم وضعیت های واتساپ رو نگاه کردم،کاری که با ندرت انجام میدم!
دیدم محمد بارانی عکس کارت عروسیش رو گذاشته وضعیت واتساپ!
برای تاریخ 1403/09/09 !!!
آدرس:مسجد سلیمان، تنگ شلال،روستای عالی آباد!!!
زنگ زدم محمد کلی احوال پرسی گرم و حال و احوال گفت حتما بیا
قدمت روی چشمم
و بنده خدا کللی مارو احترام و عزت کرد
دیدم خواننده اش منوچهر زنگنه هست!
خوانده ای که خیلی بینه بختیاریها معروفه و شعرهای یکی از آلبوم هاش رو هم 7،6 تاش رو خودم نوشتم.
بهش زنگ زدم گفتم بیام!؟
گفت آره بیا عروسیا این منطقه معمولا خوبه!
البته قبلش تأیید رو از فرمانروا گرفتم!
حالا لطفا (لطفا قبل از خوندن ادامه ی کامنت،برو تو گوگل سرچ کن عروسی بختیاری!)
آقا ما 4 ساعت از اهواز حرکت کردیم یک کوه هایی تو جاده دیدم که تا حالا به این ابهت کوه ندیده بودم به خدا!
دوباره رفتم جلو تر دیدم از دوطرفم مه غلیظ شبیه ابر از اینور و اونورم رد میشه و کییییف کردم کییییف کردم
و رسیدم به جششششنه عروسی!!!!!!!
همینکه نزدیکه روستا شدم دیییییدم 100 تا 300 تا ماشین کنار جاده پارک کردن و متوجه شدم رسیدم عروسی!تمامه خونه های روستایی ها که از سنگ و گل بود همه گمبول (شیردنگ) زده بودن
تو اینترنت سرچ کن شیردنگ بختیاری تا ببینی من چیا دیدم
تصور کن یک خونه ی روستایی با سنگ و گل،دیوارهای کوتاه و دور تا دورشون همه همسایه ها به خاطر عروسی همه رو شیردنگ نصب کردن و با دله خوش همه خودشون رو سهیم کردن تو اون شادی
در ضمن یه چیزی بگم !
اونجا عروسی ساعت 8 صبح شروع میشه و نهاایتا تا 14:30 دقیقه تمامه!
آقا ما دلفین رو گذاشتیم کنار جاده تو دلم قلقلک کنان و تند پا روان رفتم و یک صحنه ای دیدم که چشمام قدرت حضم این همه زیبایی رو نداشت!
تصور کن یه زمینی که 2 روز قبلش کلی بارون زده روش و یک نرمی خیلی خوبی داره،نه جوری که گلی بشی!به بزرگیه یک زمین فوتبال!
حدودا 1/500 نففففر زن،دختر ،بچه ،نوجون، پیرمرد ،پیرزن 80 سااااله با لباس محلی بختیاری،همممه دارن یک دست ،منظم تو یعنی داره ای دستمال رنگ رنگی و شیردنگ گرفتن دستشون و با تفنگ میرقصن!!!
عااااح خدا تا حالا همچین صحنه ای ندیده بودم!
برا احترام رفتم پیشه منوچهر زنگنه سلام کردم و ایشون هم با نهایت احترام برخورد کرد و با میکروفون گفت (به افتخار آقای خسروی)
سعییییده رضایی و دیگر خواهرای گرامی کجا بودین که برام کل میزدین!!!!کی دیگه سرو کله ات پیدا میشه!!!
به الله واحد قسم تممممااااامه عروسی هایی که تو این 31 سال عمرم رفتم ،به لذت 20 دقیقه ی این عروس هم نبود!
ییییعنی همممه ی اون دشت شده بود لباسای رنگی رنگی!!!
من عشق رو ،شادی رو،بی آلایشی رو،سادگی رو،دوست داشتن رو ،خوشحال بودن از ثدای ساز توشمال علی ناصری رو، واسه دله خودت رقصیدن رو اونجا دیدم برا اولین بار!
آخه ایییینقدر این زمین بزرگ بود که هیچ تلاشی مثمر ثمر واقع نمیشد خخخخخخ
یک عشق خالص رو من از اون مردم دیدم واقعا!
و چقققدر ساده
چچچقد ساده!
شما تصور کن بعد از 4،3 ساعت رقصیدن ،ساعت 12 چند ردیف موکت با عرض نشستن 2 نفر و پهن کردنه سفره ،روی همون زمین خاکی پهن کردن،و نهارشون زرشک پلو با یک دونه نوشابه بود!
نهایت سادگی !
او ما مردها غذا خوردیم بعد خانم هارو غذا دادن
و دوباره شروع کرد به ساز زدن و رقصیدنه ملته شریف بختیاری همیشه در صحنه ی شادی!
به نوازنده ی ساز گفتم برام آهنگه شیرین شیرین رو بزن و به طور اختصاصی واسم زد و کیییف کردم!
اینقدر این مردم با عشق میرقصیدن که وقتی دوربین موبایل رو میگرفتم سمتشون با خنده به من نگاه میکردن میومدن سمتم و میرقصیدن!!!
یه پیر مردی بود خداشاهده بالای 75 سال 80 سال سنش بود،یه خانمی هم همینجوری!
یه جوووووووووری با عشق میرقصیدن که آدم کیف میکرد!
چقدر آدمای شریفی به خدا!
شما تصور کن همه ی مردم رو غذا داده بودن اما همون پیر مرده 80 ساله یه پلاستیک غذا تو دستش گرفت و تو زمین به اووون بزرگی تاب میخورد میگفت کی غذا نخورده!
کی غذا میخواد! همه ی اون پلاستیک غذا رو تقسیم کرد متوجه شد یکی غذا نداره،اصلا تو اون شلوغی اون بنده خدا درخواست غذا نکرده بود!
دوباره همون پیره مرد با کلاه بختیاری که رو سرش بود یه تفنگم دستش بود مسیر به این زیادی رو خودش رفت یه دونه غذا گرفت آورد داد به اون آقا!!!
مرد ها در حین چوب بازی بودن(تو اینترنت سرچ کن چوب بازی بختیاری)
یه بچه ی حدودا 6 ساله جلوی من ایستاده بود با قد کوتاهش،و به زور داشت از اون لابلا چوب بازی نگاه میکرد،من که خیییلی قلبم شاد بود و ذوق بودم دستمو گذاشتم روی شونه ی پسر بچه و با ریتم آهنگ شروع کردم به زدن روی شونه اش!
دیدم بچه بدونه اینکه به پشت سرش نگاه کنه سرررییع با دست چپ کوچولوش،چهارتا انگشتم رو مححححکم گرفت!و آروم به کم دستم رو کشید پایین که بیشتر دستم روی سینه اش باشه.
من متوجه شدم چی شد!
به خدای واحد ققققلللبببمممم شاد شد!
و همون لحظه گفتم خدایا این حس رو بهم بده تا تجربه کنم!
اون بچه فکر کرد من باباشم که دستمو گذاشتم روی سینه اش!
و من هیچی نگفتم!
باباشم که پشت سرش بود متوجه نشد!
دوباره دستمو محکم تر گرفت و باباش اومد یه کم جابجاش کنه که متوجه شد اشتباهی دسته منو محکم گرفت،بچه سرشو برگردون و دید عه!
اینکه دسته باباش نیست!!
به نگاهی بهم کردم با لبخند و خم شدم صورتشو بوسیدم!
باباش واسه تشکر بچه گفت ،زحمت کشیدی.
خلاصه دیگه دلم طاقت نیورد ررررفتم تو دور دستمال بازی و شروع کردم به رقصیدن!
تصور کن!
یک آسمون آبیه آبی که 2 روز قبلش بارون زده،با صدای ساز و حدود 1500 نفر آدم با لباس محلی داری باهاشون میرقصی!
آخرای عروسی بود که یه دختری که حرودا اونم 5،6 سالش بود قللللبم براش رفت داشت میرقصید!
تصور کن یه دختر 5،6 ساله،لباس مردونه ی بختیاری از گیوه تا کلاه پوشیده، موهارو بسته ،هی با آهنگه ارگ عربی خییییلی نرم میرقصه و در حین رقصیدن میخنده و به چال ریزی روی گونه ی سمت چپش افتاده !
دیییگه قاطی کردم!
ززززدم روس شونه اش گفتم بیا با خودم برقص !
ای درت !
ای دردت!
ای دردت!
منم شروع کردم عربی رقصیدن و این دختر بچه هم هی نگاه میکرد و میرقصید و مثله بابا کرم گردنش رو عقب جلو میکرد!!!!
خدای من!
چچچقدر لذذذت بردم !
اینقدر اینقدر این عروسی و این دختر بچه به دلم نشست که خدا شاهده نیم ساعت بعد از عروسی تو جاده که داشتم برمیگشتم اهواز،ردم کنار و فیلم رقصیدنش رو نگاه میکردم!
بعد از عروسی رفتم پیشه داماد که بهش تبریک بگم!
بنظرتون چی شد!؟
نه اون منو میشناخت،نه من ایشون رو چهرهاش تو خاطرم بود!
و قشنگ با حالت علامت تعجب که داشت میگفت تو کی هستی!داشت نگام میکرد!
خدایا قربونت برم
دورت بگردم که دلمو شاد کردی و درخواستم رو اجابت کردی
خسروی جان سلااااام. بالاخره از فامیل شریفت رونمایی کردی! یَل صنایع فولاد!!!!!
امیدوارم همیشه در مدار شادی و آرامش و نعمت و تندرستی باشی.
مثل همون حس بی نظیری که با دیدن اون دختر کوچولوی لپ چاله دار که عربی ریز می رقصید بهت دست داد.
عجب حس انگیزی قوی بکار بردی و چه نگارش قوی!
اتفاقا از طریق سعیده شهریاری عزیزم از این کامنتت مطلع شدم و وقتی خوندم برات کامنت قشنگ و بلندبالایی نوشتم ولی نمی دونم حکمتش چی بود که اینترنت موقع ارسالش یاری نکرد و همه اش پرید و دیگه فرصت نوشتن پیدا نکردم.
بعدشم که بعد از یک ماه که اهواز بودم تا حرکت کردیم بسمت کرج، نرسیده به اندیمشک خواهرشوهرم که پرستاره تو ماشین اتفاقی نوا جونمو بغل کرد و متوجه شد سینه اش تنگه و تنفسش مشکله. گفت ابراهیم برگرد اهواز و فقط گاز بده بچه حالش بده.
فرشته نجات از طریق عمه اکرم وارد عمل شد و نوای نازنینم بعد از یه عملیات احیا به زندگی برگشت…
چقدر خدای ما مهربونه، چقدر پلنهای خدا دقیقه که یک عمه پرستار با ما همسفر بشه و به موقع بچه رو بغل کنه و متوجه بحرانی بشه که انقدر خاموش و سریع عمل کرده که منِ مادر اصلا متوجهش نشده بودم.
حالا تو به من بگو من برای این معجزه چطوری باید شکرگزاری کنم که دل خودم خنک بشه؟
همون روزی که جنابعالی عروسی تشریف داشتب من تو مراسم چهلم مامانم بودم و مجبور شدم بچه رو با خودم ببرم هم مسجد و هم بهشت آباد چون کسی تقبل نکرد خونه بمونه و نگهش داره.
دوتا اتفاق کاملا متفاوت از لحاظ ظاهر و احساس برای من و تو رخ داد. عروسی و مجلس ختم.
شما با حس شیرین اونهمه رنگ و سادگی و عشق و صفا و نور به خونه برگشتی و من با مریضی دخترم که آروم آروم شروع شد و به اون مسأله که گفتم ختم شد.
اما در نهایت کنترل ذهن و مفهوم الخیر فی ماوقع هردوی ما رو به یک نتیجه و احساس رسوند.
احساس عمیق سپاسگزاری
شما با دیدن و توجه آگاهانه به نکات مثبت اطرافت بهشت رو تجربه کردی و قطعا خلقش هم کردی.
من هم با تجربه یک تضاد سنگین باز هم تمرین توجه به داشته ها و نکات مثبت کردم، باز هم کنترل ذهن و صبوری، و در نهایت سلامتی دختر کوچولوی نازنینم.
خلاصه که ما یک هفته بیشتر مهمون اهواز بودیم و به احتمال زیاد فردا از بیمارستان مرخص میشیم.
یه پرستار خییییلی خوشگل و مودب و محترمی هست که فوق العاده مسئولیت پذیر و مهربون و باوقاره. دلم میخواد برات خواستگاریش کنم !!!!!
ان شاالله به زودی با تمبون غری و لچک میام عروسیت و حسابی دلی از عزا درمیاریم.
الهی شکرررر برای گریه های سلامتی نوا جونم.
الهی شکر برای تک تک نفسهاش.
الهی شکر برای فرصتی که فراهم شد تا بنویسم و لذتشو ببرم.
این کامنت رو روز شنبه ،هفدهم ساعت 23:55 دقیقه ی شب دارم مینویسم،از بیمارستان کودکان ابوذر
من امروز ساعت 8 صبح تا همین نیم ساعت پیش سرکار بودم و این ایمیلت رو ساعت 10 امشب دریافت کردم و با شوق اینکه شاید بیام و بتونم ببینمتون از سرکار بدونه اینکه برم خونه لباس عوض کنم مستقیم اومدم بیمارستان به این امید که ببینمتون اما هرچی رفتم قستمه پذیرش مشخصات شما و آقا ابراهیم و نوا جان رو دادم گفتن ما تو لیست امروزمون بیماری با این مشخصات نداریم!
خیلی خیلی خیلی دوست داشتم میدیدمتون و دفترامو نشونتون میدادم،خونمو نشونتون میدادم، عکسای دوران کارگری و اون برگه ی دعوت به مصاحبه رو نشونتون میدادم عکسهای عروسی و مسافرت هامو به شیراز و تنگ هایقر نشون میدادم،دلفین رو نشونتون میدادم ، اما خداوند زمان بهتری برای این ملاقات در نظر گرفته قطعا.
عرض ادبه من رو به آقا ابراهیم عزیز برسونید
و از طرف من دختر نازتون رو ببوسید ،تو مسیر همش به این فکر میکردم که اگه دیدمتون یه عروسک ناز واسه نوا خانم بعنوان یادگاری بخرم که ایشالا سری بعد تقدیمش میکنم.
دوست خوبم رفیق زیبابین و قشنگم تو شاید بهتر از خیلیها بدونی که بیمارستان رفتن نوزاد واسه مادرش چه حالی ایجاد میکنه. اونجا تو فکرت بودم و همش برای خودم یادآوری می کردمت.
می گفتم یادته سمانه همون موقع که با حافظ جان بستری بودن می اومد و خیلی قوی شکرگزاری هاش رو مکتوب می کرد؟ اگه اون تونسته، وقت کرده، انرژی داشته پس حتما تو هم میتونی.
خیلی تلاشمو کردم که در مسیر باقی بمونم هرچند بصورت فقط ذهنی.
تمرین عملی صبوری می کردم. کلامم رو کنترل می کردم. حتی نگاه چشمهام و شنیدار گوشهام رو کنترل می کردم.
خودت می دونی تو بخش نوزادان و اطفال چه صداهای دلخراشی میاد و چقدر صحنه ها میتونه خوشایندت نباشه.
اما خوشحالم که خدا همیشه تو ذهنم بزرگ بود. اول خدا بود بعد هرکس و هرچیز دیگه ای.
خیلی خوشحالم که در مسیر دریافت این آگاهیها قرار گرفتم و بابتش تا بی نهایت از خداوند سپاسگزارم.
از استاد عباسمنش عزیزتر از جانم بی اندازه سپاسگزارم که فارغ از غوغای عالم فقط سعی کرده بهترین نسخه خودش باشه و همین خود خود خودش بودن باعث شده انسانیت مفهوم پیدا کنه.
ما داریم از ایشون یاد می گیریم ادا درنیاریم و نقاب نزنیم. فقط همون کودک معصوم یا روح مجردی باشیم که اگه حتی توی یک جزیره تنها باشه یا اینکه وسط شلوغی یک تمدن باشه براش فرقی نکنه. در هر حال بنده رهای خدای یگانه باشه.
بنده ای که به عجز خودش در برابر فرمانروای کیهان آگاه و معترفه و برای هر قدمش از او هدایت می طلبه.
این سرمایه ایه که هیچ ثروتمندی در عالم بهش نمیرسه مگر با خشوع.
دیشب تو بخشمون یه بچه حالش بد شد و مادرش که خیلی زن قوی و باایمانی هم بود برای دقایقی حالش دگرگون شد. دیدم کار من نیست که آرومش کنم اصلا نرفتم سمتش ولی قرآن گوشیم رو باز کردم و دلم گفت باز هم مزمل. خوندم و آرامش طلب کردم. بعد دلم گفت مومنون. آیات ابتدایی سوره مومنون رو خوندم و باز هم آروم و آروم و آرومتر شدم.
دیدم این آیات و آموزه ها رو که روزانه از روی صفای دل و کاملا هدایتی می خونیم، دقیقا یه جایی از زندگی به یادمون میان و درست سر جای خودشون می شینن که مناسب همون حال و هواست. انگار چرخدنده دقیقا به موقع سر جای درستش چفت میشه.
با درود و وقت بخیر خدمت خانم سعیده رضایی عزیز و همسرشونآقا ابراهیم و همچنین فامیل شریف تون آقا ابراهیم خسروی !!!!!! چقدر خوشحال شدم که در این سایت زوج های بینظیر حضور دارند همچنین فامیل و اقوام در یک مسیر الهی هستند وقتی کامنت آقا ابراهیم خسروی را میخواندم به کامنت شما هم هدایت شدم . آخه من همیشه کامنت های زیبای آقا ابراهیم خسروی را بطور منظم دنبال میکنم و کلی لذت میبرم و به آگاهی های بیشتری هدایت میشوم و همیشه شیوه ی مسیرشون برام تحسین برانگیزه و از بیوگرافی زندگیشون کاملا اطلاع دارم ..
سعیده جان کامنت های شما را هم همیشه میخواندم بخصوص وقتی به سمانه جون از طریق کامنت در ارتباط بودید و کامنت می نوشتید کاملا در جریان بودم و میخواندم و لذت میبردم بخصوص بخاطر اینکه سمانه جون صوفی در قسمت فایل زیبایی ها را ببینیم .. کامنت های ارزشمند روزانه اش رو می نویسه دنبال میکردم و همچنین بخاطر عکس های پسر عزیزش حافظ جان. را ببینیم هر روز دنبال می کنم و بخاطر اینکه شماها نوزاد دارید خیلی خیلی خوشحال میشدم .. نوا جان هم یکی دیگر از نوزادهای عزیزمون هست من واقعا عاشق تمام نوزاد ها هستم لطفاً یک عکس واضح ازش بذار توی سایت تا خوب ببینمش . سعیده جان داستان بیمارستان و عمه اکرم نوا جان را خواندم . خدا رو شکر عمه اکرم عزیزمون یک پرستار الهی است که همراتون بود و خیلی زود تشخیص داد که باید نوا جان را به بیمارستان ببرید .. واقعا هزاران هزار بار شکر گذارم بخاطر اینکه دست خداوند همراهتون بود و از این طریق به مسیر درست و مناسب هدایت شدید تا نوا جان بموقع درمان بشن خدا رو هزاران هزار بار شکر گذارم و میدانم که یک مادر چقدر نفسش برای هر نفس فرزندش بههم متصل هست.. از پرستار عزیزمان عمه اکرم نازنین هم تشکر و قدردانی کنم خدا یار و یاوری باشه که چنین شغل شریف و الهی را دارد خدایا شکر
واقعا باید برای این فرشته ی کوچولو از خداوند ممنون و سپاسگذار باشیم که همچنان دست هدایتگرش در زندگی تون جاری بوده و شما را بموقع و در زمان مناسب برای درمان هدایت شدید و برگشتید به اهواز .
سعیده ی نازنین مامان خوشگل و جوان تحسینت میکنم که لایق اسم زیبایت هستی لایق مادر بودن و همسر بود هستی براتون آرزوی سلامتی و تندرستی روزافزون را دارم خداوند حامی و محافظ و پشتیبان تون باشه خدا رو شکر که در این سایت بهشتی و نورانی حضور دارید شکر حضورتون . ممنون و سپاسگزار خداوندی هستم که در چنین خانواده ای گرم و صمیمی عباسمنش حضور دارم .. واقعا ما همه مون از هدایت شدگانیم ..
راستی چقدر خوشحال شدم که برای آقا ابراهیم میخواهید برید خواستگاری . امیدوارم بهترین ها نصیب آقا ابراهیم خسروی عزیز ما بشه واقعا آقا ابراهیم لایق و شایسته ی بهترین هاست .. در ضمن اسم همسر شما هم آقا ابراهیم هست !!!! ووواییی چقدر آقا ابراهیم داریم .. انگار باید با اسم فامیلی بنویسیم که این اسم ها قاطی پاتی نشه ..
سعیده جان مثل اینکه خیلی حرف زدم چون دارم قاطی پاتی مینویسم !!!
منتظر کامنت های زیبات هستم چون اسمتو سیو کردم و همیشه ایمیل هاتو دریافت میکنم
سعیده ی عزیزم مواظب خودت و فرزند عزیزمون نوا جان و همسر گرامی تون باشید که البته خداوند همه تون را زیر سایه امنیت و محافظت الهی خودش به شادی و سلامتی هدایت میکند الهی آمین
در ضمن روح مادر عزیزت قرین رحمت الهی باشه که خدا رحمت کنه همه ی مادران مون رو رو چون منم مادر عزیزمو از دست دادم هیچوقت نمی تونم فراموشش کنم انشالله جای همه شون توی بهشت هست و براتون آرزوی صبر و بردباری میکنم هر چند میدونم کار سختیه ولی باید مثل استاد عباسمنش عزیزمون بتونیم روی افکارمون کنترل داشته باشیم که این کاری است که به زمان و تکامل نیاز دارد . الهی خداوند به همه مون سلامتی بده تا بتونیم این مسیرها رو هم بگذرونیم الهی آمین
سعیده ی عزیزم برات بهترین روزها و شادمانی ها را در کنار عزیزانت آرزومندم
روز و شبت بخوبی و خوشی و شادمانی
ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق و سلامتی و تندرستی کامل و پول و ثروت و نمعت و برکت های الهی رو آرزومندم
ممنونم که حس زیبای دلت رو برام نوشتی و منو به روزهایی بردی که داشتم تمرین تقوا می کردم. منو متوجه نشونه هایی کردی که سر بزنگاه به یادمون میلن و روحمون رو از لبه پرتگاه نجات میدن.
به یادم آوردی سپاسگزاری چه معجزه هایی میکنه.
همین چند ثانیه قبل از خوندن کامنتت یه موضوعی داشت منو با خودش می برد به سرزمین ناامن دلتنگی،
ولی باز سریع پناه آوردم به ساحل امن اینجا. دیدم از قضا یه نقطه آبی دوست داشتنی انتظارم رو میکشه، باز کردم و کامنت پرمهر شما رو دیدم. روزی امشبمو دریافت کردم و باز هم روحم تنظیم شد روی سپاسگزاری.
همزمان نوا کوچولوم تو چشمام نگاه کرد و با آواهایی که برای من نامفهوم ولی برای فرشته ها کاملا قابل درک بود باهام حرف زد. با لبخند. اصلا عجیب این نوزاد 2/5 ماهه باهام ارتباط چشمی برقرار میکنه و حرف میزنه، به زبون نوزادی خودش.
دیگه چه دلیلی برای دلتنگی باقی میمونه وقتی نعمتی به این بزرگی در زندگیمه و درست زمان کم انرژی شدن زیبایی خودش رو به رخ میکشه؟
الله اکبر خدایا این چه کاری بود با دل من کردی!
خدایا چطوری شکر کنم که سزاوار باشه؟
زهرا جانم ممنونم که دست نیرومند پروردگار شدی تا آرامش رو به من هدیه کنی.
واقعاً همینه وقتایی که میبری و انگار داری دور خودت میچرخی و نمیدونی باید چیکار کنی نمیدونی با خودت چند چندی
یهو میای یه ایمیل از سایت میگیری و نقطه آبی خوشگل کنار اسم قشنگت میاد
انگار بهت یادآوری میکنه زهرا تو تنها نیستی همه چالش دارن همه با تضادهایی مواجه میشن و مهم اینه توی مسیر باشی
مهم اینه توی دل اون چالش خدارو کنار خودت ببینی
و بدونی که یه همراه همیشگی داری
داشته هاتو به یاد بیاری
من یه لیست بلند بالا از داشته هام نوشتم ولی تا کامنت شمارو ندیده بودم کلا اون لیست رو فراموش کرده بودم و الان بهم یادآوری شد که برم اون لیستمو دوباره بخونم
و بدونم که این حس بخاطر کنترل نکردن ورودی و اینکه یادم رفته شکرگزاری کنم
و دوباره به مسیرم برگردم
سعیده جانم نمیدونم باید چی بگم فقط همینقدر که انگار یه چشمک زدی که ببین زهرا مسیر اینوره دور شدی بدو بیا این سمتی
میبوسمت عاشقتم و مواظب خودت و دختر قشنگت هم باش عزیزجانم
هر چیزی رو که میگفتین رقص چوب رقص با دستمال با تفنگ اینا اصلا ماروهم باخودتون بردین تو عروسی
اتفاقا چند ماه پیش عروسی دعوت شدیم سمت شهرکردتوروستا از همین عروسیهایی که شما دوسدارین و پدرم رفت متاسفانه ما نتونستیم بریم ولی پدرم برامون کلی فیلم گرفت از اون عروسی دقیقا مثل همین عروسی که شما تعریف کردین ولی اینقد شما خوب لعاب دار ازش گفتین من خودم همینجوری سطحی نگاه کردم ولی پدرم بااینکه رفته بود از نزدیک دیده بود کلی هم ذوق میکرد با هر بار نگاه کردن فیلمش واین باعث شد من برم دوباره اون فیلمو ببینم وایبار با یه نگاه دیگه
واایی انگار عروسی دعوتم انگار اونجا بودم وایی قدم قدم کامنته تونو پیدا کردم خوندمم وبسیار این عزت نفس این لیاقت بالاتونو تحسین میکنم
این درک بالاتونو که انقد هدایتی به عروسی دعوت شدین وانقد لذت بردین واقعا خدارو شکر میکنم اصلا تا حالا کامنت به این پر از حسو حال پر بار نخونده بودم ممنون از شما
توی راه بهشت راه نعمتا باشید
خدایی شکرت
اقا ابراهیم کامنتون نفوزی بود قدرتمند بود فایل یه طرف کامنت شما یه طرف انقد لدت بردم
وتوی کامنت قبلیتون تونستم احساسمو با کامنتون خالص کنم
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز و خانم شایسته پر انرژی
چقدر این قسمت از سریال باحال و دیدنی بود
با دیدن هر قسمت از سریال من کلا احساس میکنم همراه استاد و خانم شایسته دارم از نزدیک این دیدینها و نعمتها بینهایت خداوند رو تماشا میکنم و کلی لذت میبرم خدایا شکرت
خدایا شکرت این کشور و ادمهاش و حتی حیواناتش همه باهم در صلحاند چقدر این صحنه باحال بود که اون بزهای کوهی بدون اینکه بترسند خیلی راحت بین ادمها هستند و دارند زندگی خودشون میکنند و چقدر ادمهای این کشور انسانهای بسیار نازنین و شریفی هستند که علاوه بر حقوق خودشون به حریم و حقوق دیگران و حتی حیوانات هم احترام میذارند
خیلی من لذت میبرم و کلی تحسین میکنم از اینکه این صحنهها و این اتفاقات رو از نزدیک میبینم
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خداشکرت چقدر نمایشگاه باحالی بود که از سیاست مدارها و انسانهای سرشناس کشور امریکا رو بصورت مجسمه و کاملا طبیعی و واقعی درست کرده بودن و با تمام جزئیات اتفاقاتی که تو زمان خودشون رخ داد رو کامل نمایش میدادن و چقدر اینکار بمن ادم کمک میکنه تا بهتر تاریخ رو بشناسه و بفهمه که در گذشته چه اتفاقاتی رخ داده
و چقدر خوب چهره و شخصیتها این ادمها رو کامل و طبیعی درست میکردن انگار اون ادمها خودشون بودن که اونجا وایستاده بودن
واقعا کلی جای تحسین داره از همه دقت عشقی که بکار خودشون دارند
و حالا حساب کن از همین فرصت استفاده میکنند برای پول ساختن خدایا شکرت چقدر این جهان فرصت داره و ایده داره برای کسب ثروت
خدایا شکرت من کلا با دیدن هر قسمت از سریال به اولین نکتهای که توجه میکنم
این سبک زندگی استاد و خانم شایسته هست که من عاششششششششقه اینجور زندگی هستم
در عین حال که سفر میکنند و جهان رو از نزدیک میبینند
ازادی کامل هم دارند و هر زمان هر مکان و هر مقدار که پول نیاز باشه خرج میکنند و از زندگیشون بیشترین لذت رو میبرند و در عین حال بیزنس خودشون رو هم همراه خودشون هر کجا که باشند دارند
خدایا من عاشق این سبک زندگی هستم که میخوام دنیا رو از نزدیک ببینم و لذت ببرم و تجربه کنم و همزمان هم بیزنس محبوب خودم رو هم داشته باشم
خدایا منو هدایت کن
اخ اخ چقدر ثروت خوبه چقدر باور به فراوانی احساس خوب و لذت بخشیه که استاد و خانم شایسته این باور رو خیلی خوب دارند
که وقتی میرند تو اون مارکتی که پوست و شاخ و حیوانات رو میفروختن خانم شایسته هر چی که میدید میخواست داشته باشه و بدون اینکه اصلا مهم باشه قیمتش چند باشه
از اونجایی که من دارم روی باور فراوانی کار میکنم همین یه تکه از این فیلم کلی برام درس داشت
که چقدر ادمها ثروتمندی تو این جهان وجود دارند که هر چیزی که خوششون بیاد رو میخرند
جالبه استاد و خانم شایسته از این کلاههای زیبایی که خریدهاند شاید یکی یا دوبار استفاده کنند ولی بعدش مطمئنا دیگه ازش استفاده نمیکنند و فقط صرفا بخاطر داشتن این نعمت و داشتن احساس خوب میرند همون لحظه این خواسته رو در خودشون ایجاد میکنند و خداوند هم خیلی راحت این نعمت رو در اختیارشون قرار میده
تازه قیمت اون پوست بوفالو که استاد خوند زده بود
۲/۰۰۰ دلار یعنی به دلار امروز تقریبا ۶۶/۰۰۰/۰۰۰ میلیون تومن پول ایران
خوب ببین چقدر فرصت هست ببین چقدر ثروت هست ببین چقدر انسانهای ثروتمند وجود دارند که خیلی راحت این پولها رو پرداخت میکنند و میان این جنسها رو میخرند
الان حساب کن استاد و خانم شایسته با خریدن همین این کلاهها که مطمئنا بعدا استفادهاش نمیکنند با خریدن این جنسها هم به خودشون کمک کردن تا کلی احساس خوب و لذت و شادی رو داشته باشند که خود داشتن همین احساس بالاترین و با ارزشترین نعمت خداوند هست برای لذت بردن بیشتر از زندگی تو این جهان بینهایت خداوند
و هم با پول پرداخت کردن کلی به کسب و کار و بیزنسها این انسانها و خیلی از ادمهای دیگه هم خدمت کردن و کمک کردن تا اونها هم انسان ثروتمندی باشند
من عاشق اینم که خودم خوب و عالی زندگی کنم و کاری کنم جهان هم جای بهتری برای زندگی باشه
خدایا شکرت بابت وجود این همه فراوانی
ثروت و نعمتهای بی نهایت خداوند
من عاشق شما هستم
انشالله هر کجا هستید شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
خدایا سپاسگزارم که میتونم این چند روزه بهتر و راحتتر وارد سایت بشم و بتونم فایلها و این سفر زیبا رو ببینم و حظ کنم و یاد بگیرم 🙏🙏
باز هم امریکای زیبا و پهناور 😍😍
استاد جان وقتی توی جاده های عریض و طویل این کشور جادویی قدم میزنید یا با ماشین حرکت میکنید احساس میکنم دارم با شما به قعر قصه ها و رویاهام سفر میکنم در یک قاب جادویی پراز لذت و شادی و البته آموزش .
آخه مگه میشه چشم برداشت از اون آسمان آبی و پاک ، ابرهای سفیدی که مثل گلهای بوته ایی گوشه گوشه این پارچه سرتاسر آبی خودنمایی میکنن و درختان رنگی رنگی شده پاییزی ؟؟!!!
مگه میشه ندید این همه ثروت و نعمت و آرامش رو در این سرزمین ؟؟؟
مگه میشه ندید این همه لبخند و خوش رویی و نشاط و در صلح بودن آدمهاشو ؟؟؟
خدایااااا شکرت که میبینم و قلبم باز میشه از این همه نکات مثبت و شگفتی جهانت و با همه وجودم میخوام که منم با عشق تجربه اش کنم . چون خیلی وقته که دیگه با خودم نمیگم : ای باباااا…. ما کجا و امریکا کجا ؟؟؟… ما رو چه به این حرفا ؟؟؟ این جور جاها مال از ما بهترونه !!!!
آخه قبلا میگفتم و واقعنم بهش باور داشتم .قبلا فقط با حسرت سفرهاتونو نگاه میکردم 🙈🙈
ولی حالا با لبخند و دلی گرم به فضل و هدایت خداوند میدونم که هرچی بخوام و باورهاشو در وجودم نهادینه کنم میشه بدست بیارم 💪💪😊😍
چون همه عااالم برای من آفریده شده و وظیفه من خواستنه و توکل و قدم برداشتن و وظیفه ربم اربابی کردن .
وقتی طبیعت امریکا رو نگاه میکنم حس میکنم اصلا به خودش انسان ندیده و بکر عه . از بس زیست انسان و حیوان و طبیعت در هم تنیده شده به طرز عجیبی محتاطانه ، قانونمند ولی با عشق 😍😍
چقدر تحسین میکنم احترامی که این مردم برای طبیعت و حیوانات قائلن .
وقتی رفتید تو موزه فکس و تندیسهای سیاستمداران مختلف امریکا رو دیدم خیلی به فکر فرو رفتم از این که خدای من …. این مردم حتی مردان سیاست خودشون رو هم دوست دارند با همه پیروزیها و شاید اشتباهاتشون … بهشون احترام میزارن و به پاس قدردانی از اونها صورتهاشونو با زحمت بسیااار و مخارج سرسام اور بر پهنه کوههای سر به فلک کشیده شون حک میکنن و در موزه ها تمام قد اونها رو با هنر دستشون میسازن و به نمایش در میارن 🤔🤔🤔
نه فحشی در کاره نه تهمتی نه قضاوتی …
هیییچ …. هیییچ …. جز تشکر و قدردانی و یاد بود برای هر آنچه بودند و کردند .
و چه جالب که برلب اکثرشون لبخند بود . چه خوش تیپ !!! چه با ابهت !!!
به خصوص اون پسر مزرعه که اونقدر برای خودش احترام قایل بوده و خودشو ارزشمند میدونسته که یک روز از دل همون مزرعه و گاو و گوسفند میشه رییس جمهور یک قاره 😯😯😯
آقای حسین باراک اوباما با همه رنگین پوستیش که تا همین چند سال پیش پدرانش رو به بند بردگی و ذلت میکشوندن ،تمااام اون گذشته رو نادیده میگیره و باور میکنه ارزش و جایگاه رفیعش رو به عنوان یک انسان والا مقامو با لیاقت و میشه رییس جمهور …..👏👏👏
و فکر میکردم که ما چه نوع نگاهی به سیاستمدارامون داریم و چقدر تفاوت هست بین افکار و باورهای ما ( نسل الان و نسل قبل از ما )و کشوری مثل امریکا .
انگار که هر کسی که رییس جمهور میشود واقعا هدفش ساختن امریکایی بهتر ، قویتر و سربلندتره ؟؟؟!!!
با وجود این که اونها احتمالا اکثرشون اجدادشون مال کشور های دیگه هستن نه امریکا و نمیتونیم کامل بگیم اینها ریشه هاشون نسل اندر نسل در امریکا بوده . ولی عشق میبینی و انجام وظیفه قلبی و حتی بعضیهاشون جونشونو مثل (( جان اف کندی )) بابت این تعهد و قسمشون میدن .
خدایاااا این مردم کی ان؟؟؟ چه نیروی شگرفی تفکر اونها رو به این سمت کشونده ؟؟!!!
که نتیجه اش بشه کشوری آباد و آزاد ؟؟؟!!!!
و صد البته چاشنی این سفر خنده ها و شوخی های مریم و استاد عزیز که با هر چیز و هر کس در صلحندو میرن با عشق و کمی هم کودکی کردن کلاههای پوستی واقعی از حیوانات رو میخرن و وقتی به فروشگاه فروش پوست حیوانات میرسن اخماشونو تو هم نمیکشن که ای وااای…. اینجا کجاس؟؟؟ ما طرفدار حیوانات و مبارز علیه استفاده از پوست حیواناتیم 😡😡😡
نه … با خوشرویی و خنده پوست بوفالوها و کیودی ها و سمورها و گاوها رو میبینن ، به شاخهای بریده شده حیوانات دست میزننو میخندن و رد میشن 💪💪💪
خدایاااا…. من چقدر از شما دارم یاد میگیرم . سپاسگزارم استاد جانم ، سپاسگزارم مریم جانم بهم یاد دادید که عضو هیچ فرقه و گروهی نباشم جز فرقه توحید و خداپرستی ،
یاد گرفتم که جهان خودش خودش رو ترمیم میکنه ، خودش خودش رو متعادل میکنه و خودش خودش رو به بهترین مدل گسترش میده و پیشرفت میکنه .
نیازی نیست من نگران گرمای زمین باشم ،
نگران آتش سوزی جنگل ها باشم ،
نگران زلزله ها و تخریبهاش باشم ،
نگران زادو ولد حیوانات باشم ،
نگران کم آبی ها باشم ،
نگران سیلابها باشم ،
یاد گرفتم که جهان طی میلیونها سااال یادگرفته چطوری از خودش محافظت کنه و خدایی داره بی انتهااااا دانا و بی انتهااااا توانا….
یاد گرفتم که اگه پیشنهاد خریدی به عشقم دادم هرچند با ذوق و عشقم قبول نکرد و اونو ایگنور کرد ، ناراحت نشم و قهر نکنم و نگم عه… برای حرف من ارزش قائل نبود … تفاوت دیدگاه رو بپذیرم و اصل و از فرع تشخیص بدم و لحظه هامو دریابم و عبور کنم از فرعیات دست و پاگیر شخصیتیم …
یاد گرفتم زندگی موندن در یک چهار چوب خاص نیست و نگم نمیتونم دست خودم نیست …
نمیتونم حموم عمومی برم . دست خودم نیست !!!
نمیتونم تو طبیعت اجابت مزاج کنم . دست خودم نیست !!!
نمیتونم تو فصل سرد سفر کنم. دست خودم نیست و…………….
بگم میتونممممم چون خودم ساختمش خودمم خرابش میکنم و میرم جلو 😍😍😍
یاد گرفتم اگه تو سفر خواستم هر جایی که دلم خواستم پیاده شمو لذت بیشتری ببرم به طرف مقابلم حتما بگم و در خواست کنم . نگم ای بابا … حالا ولش کن … سختش میشه … یا شاید اون نخواد ….برای خودم ارزش قایل باشم 😍😍😍
با زمین و زمان دوست باشم و رها باشم . موقع سفر حواسم به تک تک لحظه هام باشه تا هیچ زیبایی از دستم نره .
یعنی همه چی داره این دیدگاه، واقعا تحسین برانگیزی Sweetheart
تجربه ی اولین حمام عمومی و آخرین حمام عمومی من برمیگرده به سفری که با یک همسفر فوق العاده به سمنان و بعد جنوب با یک کوله رفته بودیم، سال دو ساعت مونده بود تا سال تحویل ۹۶-۹۷ استان سمنان، روستای ابر (بعد از دامغان فکر کنم ) اقاا من فکر میکردم که حمام عمومی الان میریم اینجوریه که توی تصویرهای فیلم های قدیمی ایرانی دیده بودم، یعنی بریم و بعد با یک لنگ دور خودت و مردای سبیل کلفت و ماساژ 😀😀 تا اینکه رفتیم و دیدیم نه اقاا اون جوریم نیست چند تا حمام داشت تنها حمام عمومی روستا، حماماش با فشار قوی کار میکردند در واقع از لوله آب مستقیم میومد 😁🤩 سرکی نداشت و بعد گرمه گرمه وای چه آبی بود .. آب چاه بود. واقعاا خداروشکر ادم بعضی وقتا چیزایی را نداره بیشتر قدرشون را میدونه …
و بعد من و دوستم همدیگرو مشت و مال میدادیم و خلاصه تمام و اومدیم و رفتیم نشستیم روی نیمکت در حالی که صدای سال تحویل از مسجد روستا میومد و ما داشتیم با هدیه راننده ی عزیزی که هیچهایک کنان از گرمسار تا دامغان به همراهش اومدیم و کلی تخمه و پسته و اجیل هدیه داده بود. سالمون را به خوشی و شادی و خندهههه 😂 نو کردیم و تبریک گفتیم به ۹۷
اتفاقا رضا هم یک کلاه که با پوست گاو و پشم نمیدونم چی چی بود خرید و اینجوریم به صنعت صنایع دستی روستا کمک کردیم.
واقعا سفر یک نعمت بزرگ که دقیقاا عمق میبخشه به زندگیت
و چقدرمم ثروت و ثروتمندی مقدس و معنوی و ارزشمند .. درسته ما دل شجاعی داشتیم برای همچین سبک سفری که روزها و شب با ماشین های گذری میرفتیم و میومدیم و هر روز مهاجرت پشت سر مهاجرت بود ولی تا پولی نداشته باشی نمیتونی لذت بخشش به این شکلم داشته باشی.
بسیااار ممنونم ازت که اینقدر منو مورد لطف قرار دادی و تحسین کردی ، خوشحال شدم 😊😊
دوست و برادر عزیزم منم از خوندن سفر مارکوپلو طورتون لذت بردم و با خودم گفتم چه چیزهایی دیدن و چه چیزهایی شنیدن ؟؟!!! چقدر سعی کردن آزاد و رها باشن . شجاع باشن . توکل کنن و مطمعن باشن که خدایی هست که مراقبشونه و اونها باید برن و تجربه کسب کنن . تحسینتون میکنم هم شما و هم دوستتون آقا رضا رو که تازه کلاه پوستی ام خریده .
و چه جالب که کلللی هم خوراکی خوشمزه جایزه گرفتید 👍👍
و این که حمام عمومی رفتید و گفتید قبلش یه چیزی فکر کردید و وقتی اون مورد رو تجربه کردید یه جور دیگه بوده و این منو یاد ترسهامون انداخت که به قول استاد عزیزمون ما تا قبل ورود به ترسها اونو خیییلی بزرگ میدونیم و وقتی با قدرت بلند میشیم و میریم جلو میبینیم که … هی وااای من …. این اون چیزی بود که یک عمررر ازش میترسیدم ؟؟؟؟
که البته اینم تکامل میخواد و توکل .
اما در کل همیشه تاختن به ترس حالا چه به شکل سفر ، انجام کاری فنی ، صحبت در جمع دهها نفری و…. باعث میشه بعدش واقعااا ادم حس بزرگ شدن کنه …….. حتمااا شمام اینو تجربه کردید.👍👍
دوست من منم از شما می آموزم و به داشتن خانواده ای مثل شما افتخار میکنم 😊😍
خداوند رو سپاسگزارم که کامنتم باعث شده که روح شما لذت ببره و از هم دیگه چیز یاد بگیریم ، اما باور کن عزیزم که همه اون مطالب اعتبارش برای پروردگار مهربانه و بس… من فقط میرزا بنویس بودم 😊
ربّم بر اساس مداری که توش هستم و درک و آگاهیهای الانم به من گفت و من نوشتم و البته خودم هم لذت بردم از نوشتن و ردپا گذاشتنم .
خواهر خوبم من هم از کامنت دوستان در این محیط توحیدی خیییلی چیزها یاد میگیرم و این انرژیها عجیب به هم متصله و منو شگفت زده میکنه . 😍😍😍
عزیز دلم گویا به خودت قول داده بودی برای هر فایل کامنت بزاری ولی نشده حالا به هر دلیلی ،
غصه نخوریااااا…. ما اینجاییم که یاد بگیریم قانون مهمی به نام تکامل رو . یاد بگیریم که برای شروع و ادامه دادن هر کاری و هر خواسته ای یک دفعه از صفر به صد نمیرسیم !!!!!
باید این چرخ دنده های خواسته هامون تو مسیر آروم آروم توی هم چفت بشن و ذره ذره شروع کنن به حرکت . آخه اولش سربالاییه 😅😅
ولی میرسیم به سرسره هه و گاز دادن .و پاداشها از همون حرکتهای کوچولو کوچولومون از راه میرسن 😊
پس صدهااا بار خودتو تشویق کن برای همین کامنت زیبایی ام که برای من گذاشتی 🥀🥀🥀🙏
راستش خودمم تا قبل دیدن این فایل اینطوری در مورد سیاستمداران فکر نکرده بودم از بس که یاد گرفته بودم فقط نقاط منفی و کم کاریهای یک مرد سیاسی و حکومتی رو ببینم و انگشت قضاوت و خشمم رو طرفش ببرم . اما اما اما…. یاد گرفتم که نه تنها من اجازه قضاوت هییییچ بنده ای رو ندارم چون جای اون آدم نیستم بلکه آگاه شدم که حتی مردان حکومتی هر کشوری بر اساس فرکانس خود همون ملت تشکیل میشن و هر کسی جای درستشه . اگه امریکا کشور آزادیه خوب مردمشم آزاد اندیشن نه فقط در شعار نه فقط در کلام بلکه کاملاااا در رفتارشون این مسئله هویداست و بسیااار قابل تحسین 👍👍
و این فایل چشم خود منو به زاویه دیگه ای از زندگیم باز کرد و خدارو هزار بار شکر میکنم بابت این فایلها و عشقی که استاد و مریم عزیز به ما نثار میکنن و این آگاهیها ذره ذره وجودمون رو شخم میزنه و از ناپاکی پاک میکنه 🙏🙏
امیدوارم مسیر زندگیتون سرشار از زیبایی و توحید باشه 🙏🥀
من با خوندن کامنت ها ب درک بیشتری از قانون و زیبا بینی میرسم و اون فایل رو بیشتر میتونم درکش کنم…
چقدر نگاهتون در مورد رئیس جمهور های امریکا زیبا بود و انگار در مورد این فایل پازل های گمشده ای بود در ذهنم ک با خوندن کامنت شما اون پازل ها پیدا شدن و سر جاشون نشستن…
در مورد پوست حیوانات من دلم سوخت برای حیوونا ولی ادمیم نیستم ک بگم مدافعم و از اینجور حرف ها ولی یه حسی داشتم وقتی پوست هاشون رو دیدم ولی با دیدگاه شما دوباره فایل اصل بقای اصلح استاد عزیزم یادم اومد و زاز اون فایل و اگاهی ها با خوندن نظرتون برام بیشتر جا افتاد و چقدر از اینکه گفتین جهان بلده چجوری از خودش محافظت کنه و خدایی داره ک بی انتها دانا و تواناست چقدر این حرفتون کلی احساس ارامش به ادم منتفل میکنه و چقدر از دلسوزی های بی جا ک باعث ارسال فرکانس نامناسب میشه رو جلوگیری کرد و چقدر یادم داد ک سپیده تو کاسه داغ تر از اش نشو خدا خودش خدایی کردنش رو بلده
و ممنونم از شما ک با اشتراگ دیدگاهتون در این بهشت(سایت)باعث میشین ک من و بقیه دوستان ب درک بهتری از قانون برسیم.
چقدر خوشحال شدم برام کامنت گذاشتی ، خدارو شکر که گمشده ذهنیت در این کامنت که اعتبارش برای خداونده پیدا شد و در جای درست قرار گرفت و البته شما سیر تکاملتون طی شده بوده تا این که به درک درست اون آگاهی رسیدید . راستش این موضوع برای منم خیلی وقتها صدق میکنه که یه چیزی رو در محصولات و یا همین فایلهای دانلودی میبینم ، میشنوم و حتی مینویسم ولی نمیدونم چرا اون موقع درکش نمیکنم تا این که یه جا توی یه کامنتی از یک عزیزی یا یه مثالی از زندگی دوستان یا حتی یه ضرب المثل پازل ذهنی منم جور میشه و کلللی خوشحال میشم .
به نظرم این یعنی روند تکامل در یادگیری و فهم درست آگاهیها .
بله ، همونطور که گفتی عزیزم دلسوزی هرگز چیزی رو درست نمیکنه بلکه فقط باعث میشه ما هم احساس نامناسبی رو تجربه کنیم و هم قوانین بدون تغییر خداوند رو فراموش کنیم . که این بازهم نتیجه نامناسب داره .
شاید باورت نشه ولی باور کن خودمم هم تا قبل این سریال اینجوری به هیچ مرد و زن سیاسی نگاه نکرده بودم و این قسمت منو خیییلی شگفت زده کرد و باعث شد حساااابی فکر کنم که باید از مریم جان و استاد عزیزم سپاسگزاری کنم .
چقدر خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم در این به قول خودت بهشت که از هر کدومتون یه اگاهی تازه یاد میگیرم و بهتون افتخار میکنم .
منم از شما سپاسگزاری میکنم که محبتت شامل حالم شد .
دوست نازنینم منم مثل شما خیلی وقتا وقتی ببینم حریف این ذهن چموش نمیشم و دیگه میخواد منو ببره جاده خاکی سریع میام توی سایت بنا بر هدایت قلبیم چندتا کامنت رو انتخاب میکنم و میخونم و یا قسمتهایی از سفرها رو میبینم و خلاصه هر طور شده افسار ذهنمو به دست میگیرم و مدام از خداوند آرامش و احساس خوب میخوام و خداروشکر درستم میشه حالم . که این هم جای شکر فراوان داره …….
این روزا دیگه بی خیال خودم نیستم و به قول استاد جان ما بااااید بدونیم چرا ناراحتیم ؟ ریشه اش کجاست؟؟ برا کدوم رفتاره ؟ برا کدومو حرف ؟؟ برا کدوم اتفاقه ….
و چقدر خوبه که شمام مثل من در صدد یادگیری و آشنا شدن هرچه بیشتر قانون تکامل هستید. و این فوق العاده اس و چه هاااا میکنه این قانون و چقدر روان و موج گونه ما از آدم قبلی به آدم جدید تبدیل میشیم . شگفت انگیزه نه ؟؟؟
و چقدر لذتبخشه وقتی متوجه میشیم ظرف وجودمون بزرگتر شده تا آگاهیهای بیشتری رو در خودش جا بده برای زندگی بهتر و توحیدی تر ….
دوست خوبم منم برای شما آرزوی تن درستی ، ثروت و سعادت و قلبی شاد میکنم .
سلام دوست عزیز.چقد حرفات آرامش بخش وزیبا وتوحیدی بود .این که اینقدر با منبع هماهنگی وباهمه وجودت داره به چیزهای زیبا ونکاتی که احساستو خوب میکنه توجه میکنی واقعا ستودنیه واینکه این احساسات نابتو با ما به اشتراک میزاری واقعا خیلی زیبا و الهیه .خیلی لذت بردم از این همه احساس خوبی که داری واینو به منم انتقال دادی .مطمئنم با این احساس فوق العاده وحفظ اون واراده عالی که داری به هر چی بخوای میرسی .واقعا سپاسگذارم از به اشتراک گذاشتن این همه حس خوبت.خدا به همرات
دوست عزیزم از این که در کلام من که هدایت هست و بس ، آرامش ، زیبایی و توحید رو دیدی از ته دل خوشحالم .
آره سجاد جان همه ما به منبع وصلیم اگررررر احساس لیاقت کنیم اگرررر درک کنیم به ماهم وحی میشه اگرررر ایمان داشته باشیم که رب العالمین با ماهم حرف میزنه البته بر اساس مداری که توش هستیم . میدونی که ما هیچ کدوم صفر و صد نیستیم و همواره میتونیم رو به جلو حرکت کنیم و قلبمون گنجایش بی انتهاااا هدایت رو در هر لحظه داره . فقط اگرررر ما بخواهیم و باووووور کنیم . ( که این هنوز برای خود من یه کم سخته و مدام از خداوند میخوام که منو هدایت کنه تا صداشو بهتر و واضحتر بشنوم ) چون میدونی که شیطان همیییشه آماده به خدمته .
و منم شما رو تحسین میکنم که تونستی با عشق و انرژی خوب برام یه کامنت زیبا بزاری و لبخند به لبم بیاری . سپاس …..
و چقدر زیباست که بتونی حس خوبت رو به دیگران هم انتقال بدی ، خدارو شکر ….
ممنونم ازت برای این تحسین فوق العاده ای که ازم کردی برای داشتن احساس فوق العاده و اراده عالی و رسیدنم به خواسته هام .
منم متقابلا برای شما کلللی انرژی عااالی میفرستم . امیدوارم همواره بتونی کنترل ذهن داشته باشی با حس خوب و ایمانی خلل ناپذیر و باورهایی که کوه رو جابجا کنه .
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان همراه وهم فرکانسم
خداوند و کائنات هوشمندش را هزاران مرتبه سپاسگذارم بابت هدایتم به این مسیر عالی و سراسر عشق
از کامنت زیبایتان بی نهایت لذت بردم . گذاشتن کامنت باعث میشه که دریابیم که در این مسیر تنها نیستیم و با انرژی که از هم میگیریم در مسیر بمانیم و حرکت کنیم
دوست عزیز و هم فرکانسی من هزاران بار برکت و نعمت الهی بباره بر زندگیت که در این مسیر به رب العالمین (( آری )) گفتی و دستت و گذاشتی تو دست بنده محبوبش سید حسین عباسمنشو شدی همسفر ، دوست و برادر ما .
آره مجتبی جان واقعااا منم با کامنت بقیه دوستامون در این خانه بهشتی انرژی میگیرم وصف نشدنی ، یه وقتایی دلم میخواد از فرط خوشحالی و درک یک آگاهی جیغ بزنم یادم میوفته منزلمون آپارتمانیه ( کللللی استیکر خندددده )) .
و خدارو هزار بار شکر میکنم که استاد جان فقط به انتشار فایلها و محصولات اکتفا نکردن و محلی رو برای کامنتها در نظر گرفتن و خداااا میدونه من یکی چقدر از این کامنتها که به قول استاد عزیز واقعاااا گنجها درش نهفته است و هزاران کتاب میشه باهشون نوشت آگاهی کسب کردم و قلبم باز شد از کلام الهی جاری شده به قلم دوستان .
امیدوارم هممون در این مسیر توحیدی هر روز گامهامون محکمتر و قلبمون با ایمانتر و روزگارمون شیرینتر بشه . آمین ….
دوست عزیز و همفرکانسیم ممنون از کامنت زیبا و پر محتوایی که گذاشتی واقعا لذت بردم از این همه نکات مثبت که بهشون اشاره کردی و منو آگاهتر کردی ، خوشحالم که منم عضوی از خانواده صمیمی عباسمنش هستم و از این دیدگاههای ناب استفاده میکنم و کلی چیز یاد میگیرم😘👍🙏🏽
خدارو شاکرم برای این که کامنتم که کلامی از قلبم بوده با هدایت الله تونسته باعث لذت و احساس خوب و آگاهی بیشتر شما بشه .
میدونی توجه به نکات مثبت که البته هنوز خیییلی راه دارم براش تا حسااابی در من جا بیوفته و به درخت تنومندی تبدیل بشه این روزها بیشتر از هر چیزی باعث شادی و حااال خوب من شده .
دقیقا حس پاک کردن یه الماسی رو دارم که از زیر خروارها گل و لای بیرونش کشیدم . خییییلی حس خوبیه … و مطمعنم که شما هم اینو تجربه کردی و دیدی و لمس کردی که بعد احساس خوبت تجارب بهتری وارد زندگیت شده بر اساس مداری که توش هستی . شاید نگاه محبت آمیزتر ، تخفیف بیشتر ، دیدن لبخندهای بیشتر ، راننده تاکسیهای خوش خلق تر ، پارکهای زیباتر و البته تجربه خودم ( اسکناسهای تمیزتر و نو تر…. ) (( کللللی استیکر خنده )) و یا بدنی سالمتر و……
منم خوشحالم از داشتن دوست و خواهری مثل شما که در این مسیر سرشار از آگاهی و یکتا پرستی هم قدم هستم .
آره عزیزم واقعا لذت بردن مقوله ایی که اکثر ما ادمها متاسفانه فراموشش کردیم و خدارو شکر که هدایت شدیم به سمت آموزه های استاد عزیزمون و این سایت بی نظیر و
با همه وجودمون داریم یاد میگیریم که اصلا آفریده شدیم برای لذت بردن در این عالم و زمانی که قلبمون ( روح ) رو تاریک میکنیم با هزار جور مانع ذهنی و نا خواسته ها و میلیونها پاشنه آشیل سفت و سخت برای خودمون میسازیم در مورد هرررر چیزی و دیگه عادت میکنیم به نرسیدنها و نشدنها . یه آهی میکشیمو میگیم خوب دیگه خدا نخواسته …. غافل از این که مسئله در درون خود ماست ، اون چیزی که جلوی لذت بردنمون رو از هر لحظه ایی میگیره خود ماییم …
و هزاران بار شکر پروردگار که داریم ذره ذره اگاهیهای قبل از تولدمون رو به یاد میاریم و با قلب و روحمون هماهنگتر میشیم و وجودمون بیشتر صیقل پیدا میکنه و به طبع زیباییهای بیشتری میبینیم و آرومتر میشیم و متوکلتر و در نتیجه شادتر خواهیم بود به فضل الهی .
کامنتت خوشحالم کرد و خوشحالتر از این که آونچه خودم درک کردم تونستم انتشار بدم . در واقع اونها کلام خداست و دست نوشته من 😍😊
دوست و برادر عزیزم این مسیر به قول استاد جان همش لذت و لذت و لذت ، این آموزشها و یادگیریها بر خلاف درس مدرسه و دانشگاه توام با دلهره و نگرانی نیست ….
با عشقه و لبخند و آرامش و صد البته رسیدن به گرما و نور الهی که شاید سالهاست که بهش پشت کردیم . و باور به رسیدن خواسته هامون چقدر در این مسیر دست یافتنی و نزدیکه 😍😍😍
خوشحالم که هم مسیر شما هستم در این راه توحیدی که قدم به قدمش برام شکرگزاری داره و شادی 🙏🙏
منم برای شما آرزوی قلبی آرام ، سلامتی و ثروت به غیرالحساب دارم😊👍
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
ادامه سفر رویایی با استقبال زیبای این بزهای زیبا و شاخ دار کنار جاده و یه مسیر زیبا و تمیز و مجسمه یه بوفالو که روی یه سکوی سنگی به زیبایی ساخته شده بود و یه ورودی زیبا با استقبال محترمانه پیرزنی که لباس خوشرنگ سبز فسفری به تن داشت با موهای مثل برف سفید و با لبخندی پر از انرژی مثبت که از شما استقبال کرد
تصاویر زیبا از آهوها کنار درختان چند رنگ پاییزی و دوتا سگ سفید و بامزه که تو ماشین سرجای خودشون نشسته بودند آروم و تمیز چقدر زیبا بودند و گلهای رنگی چیده شده جلوی در شمعدانی قرمز رنگ چقدر تزئین جلوی درها تو اینهمه سرسبزی و زیبایی همیشه با گل و درخت بیشتر و دلنوازتر میشند
چقدر موزه زیبا و تمیز و مجهزی بود چقدر تیشرت و لباسهای زیبایی همون اول مسیر نمایش و به فروش میرسید همیشه با این فروشهای زیبا با ایده های عالی یه فرصتی برای خلق پول ایجاد میکنند و بعد هم چقدر ایده خلاقانه ای بود درست کردن جایگاه سخنرانی ریس جمهور ها و اون متنی که خیلی عالی آماده شده جلو میز سخنرانی بود و تصویری که روی تیوی نشون میدادند چقدر به شما استاد جان و مریم جان میومد ریس جمهور شدن پرچم های برافراشته کنار میز خیلی جذاب بود
فیلمی از نحوه ساخت این مجسمه ها که با چه دقت و ظرافتی صورت و موها و حتی خطوط روی صورت فرم دستها و لباسها همه سعی شده بود طبیعی و مثل خود اون فرد آماده بشه کاشت مو روی سر مجسمه ها چقدر با دقت انجام شده بود و تصاویری زیبا از ریس جمهوریهای آمریکا طی این سالها و مذاکرات و مناظره هایی که داشتند صحنه سازیهای عالی از بک گراند حضور ریس جمهورهای در صحنه های متفاوت از برنامه یازده سپتامبر تا امضای توافق نامه ها و تصاویر زیبا از اختراع ادیسون و تلفن و حتی فرستادن فضا نوردان به فضا همه و همه نشان از گذر زمان و تکامل طی شده و رشد وگسترشی که تو هر دوره ای از ریاست جمهوریها ایجاد شده بود رو نشون میداد چقدر همه چی در نهایت دقت و تمیز چیده و طراحی شده بود چهره های سیاسی موفق با تمام ظرافت و دقت آماده شده بود و تصویر خانم های همراه در این دوره ها کنار ریس جمهوری و با پوشش هر دوره وه لباسهای اون زمان رو بر تن داشتند چقدر چهره ها زیبا و تمیز و با دقت طراحی شده بود ترامپ ،جو بایدن ،جورج بوش پدر و پسر ،جیمی کارتر ،چرچیل و آبراهام لینکولن و همه چهره های سیاسی اون دوره ها کاملا معرف تاریخ این کشور بود و چقدر قدردانی و سپاسگزاری زیبایی از خدماتی بوده که هر کدوم از این ریس جمهورها در دوران ریاست جمهوری خودشون داشتند و در رشد و پیشرفت این کشور قدرتمند و ثروتمند با اخذ تصمیمات درست موثر بودند
چقدر صحنه زیبایی از جاده رو نشون دادید درختهای پاییزی با رنگ زرد و قهوه ای نزدیک جاده و پشت این درختها انبوهی از درختان سرسبز و بلند قامت که هنوز رنگ پاییز رو به خودشون نگرفته بودند و خونه چند طبقه با نمای قهوه ای با سقف شیروانی وسط این طبیعت و زیبایی و رسیدید به یه فروشگاه بزرگ و زیبا که چه پوستهای طبیعی رو از حیوانات داشتند ماشینی پر از شاخ گوزن ها که تازه بریده شده بودند و رگال جلوی در که پوست حیوانات خیلی کامل با پنجه و دم و گوش آویزون بودند نرم و لطیف و طبیعی پوست روباه و راسو و سمور ،کیودی در رنگ های متنوع که مریم جانم رو مجذوب کرد و داخل فروشگاه که چه ایده عالی با این پوستها کلاه آماده کرده بودند و چقدر به استاد و شما مریم جانم این کلاه هایی که انتخاب کردید میومد و تو این فصل سال میتونید استفاده کنید چقدر رنگ زیبایی داشتند اصلا فکر نمیکردم بشه با دم و پنجه و گوش این حیوونها یه کلاه کامل آماده کرد و خیلی خلاقانه بود و در عین حال سرکردن این کلاه ها زیبایی پوست و تن این حیوونها رو کاملا نشون میداد کلاه راکون و روباه در رنگهای زیبا مبارکتون باشه این خریدهای جذاب و از گرمای سرتون لذت ببرید خیلی باحال بود و بهتون میومد و تصاویری از سر بوفالو و گوزن که رو دیوار زده بودند خیلی همه چی جذاب و دیدنی بود
تصویر آخر نمایی زیبا از این طبیعت وسیع و سرسبز درختها همراه با این موزییک رویایی چقدر زیبا بود عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلام به زوج خاص و بینظیر
آرزو می کنم تمامی افراد دنیا به وقتش به این سایت بینظیر هدایت بشن آخه این سایت فقط زیبایی هارو به تصویر میکشه.
چقدر آرزوی زیبایی داشتین استاد که سایتی داشته باشین که فقط زیبایی هارو به تصویر بکشین.
برای این فایل بخوام بگم که فقط زیبایی خالص بود از مناظر زیبای محشر و حیوانات جذاب، چقدر رویایی هست سفر به دور امریکا با این ماشین به شدت زیبا و خفن مطمعن هستم همه ی بچه هایی سایت روزی میتونن این تجربه ی زیبارو تجربه کنند.
استاد عزیزم دلم نیومد این خاطره رو نگم :
پارسال همین موقع ها رفته بودین سفر و من تازه شرکت خودمو زده بودم و تنها داخل دفترم بود و ورودی مالی خیلی کم بود و در کل بیزینس حالش زیاد مساعد نبود ولی از شما یاد گرفته بودم که فقط سعی کنم تا جایی که میتونم حالمو خوب کنم.
چه جایی بهتر از این سایت محشر ؟ پارسال وقتی تنهایی سفرهاتونو میدیدم با اون اهنگ های جادویی که روش میزاشتین بارها و بارها گریه میکردم از شدت حس خوب که خدایا ممنونم دارم از طریق استاد عزیزم به جاهای خفن سفر می کنم چقدر گریه ی اون موقع هامو دوست داشتم و امروزم اخر فیلم از شدت حال خوبم بغض گلومو گرفت چون به شدت احساس سبکی میکنم با این نوع گریه سپاسگذاری. احساس اینکه خدایا داری چکار میکنی چون از چپ و راست داری به من لطف میکنی و اوضاع کم کم طوری تغییر میکنه که به قول خودتون اصلا احساس نمی کنین همه چی خیلی الان برای من بعد یکسال عوض شده چون من ورودی مالیم خیلی بهتر شده و بینهایت اتفاق های مثبت دیگه …
استاد این جمله طلایی شمارو فقط و فقط و فقط اگه روش کار کنیم غیر ممکن هست به نعمت های بینظیر هدایت نشیم اونم اینکه میگین حال خوب اتفاق های خوب رو میاره و حال بد اتفاق های بد رو میاره
خیلی وقت ها چوب سادگی این جمله رو میخوریم برای خوشبختی دنبال یک فرمول پیچیده صد خطی با کلی انتگرال از دانشگاه اکسفورد میگردیم!
خدایای عزیزم ممنونم واسه اینهمه نعمت واسه اینکه در بهترین زمان ممکن دارم زندگی میکنم چون با زوجی آشنا شدم که به صورت آنلاین و لحظه به لحظه دارن نحوه ی زندگی کردن رو به من و همه ی دوستان هم فرکانسیم یاد میدن
قدر خودتونو میدونم میدونین ولی خیلی بیشتر بدونین چون خیلی خوبین.
به نام الله یکتا و مهربان
سلااااااااام به همگی
سلاااام به هفدهمین سال زندگیم
سلاااااااام به تنها حمایتگر و هدایتگرم
الهیییی شکرررررررررت
امروز روزی است که 16 سال از زندگی بی نظیر و فوق العاده من می گذرد.
16 سال پیش من پا به این دنیا گذاشتم و نمی دونستم قراره تا این اندازه خوشبخت و خوشحال باشم .
نمی دونستم اون کسی که من رو خلق کرده و به این دنیا فرستاده می تونه چقدرررررررر عاشقم باشه.
خداااااای مننننننن
نمی دونستم کجا می تونم برای روز تولدم و برای خودم کامنتی به یادگار و به عنوان رد پا بگذارم، این بود که روی نشانه امروز من کلیک کردم و به این فایل هدایت شدم و حالا می خوام از ته دل و با تمام وجود کامنتم رو بنویسم.
خدای عزیزم
تو من رو آفریدی تا زندگی خودم رو اون طور که دوست دارم خلق کنم ، تو من رو آفریدی تا به رشد جهانت کمک کنم و تو من رو آفریدی تا عاشقت باشم و عاشقم باشی.
خداجونم
تو خودت رو به من شناسوندی
تو به من فهموندی که فقط و فقط روی خودت حساب کنم و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگه
آخه کیه که انقدررر عاشق بنده اش باشه که بهش بگه ببین فقط خودم ، هرکار بخوای برات می کنم تو فقط به من اعتماد کن و ایمان داشته باش ، تو فقط راحت و خوشبخت زندگی کن من همه کار واست می کنم ، تو فقط از من بخواه ، تازه از من فقط زیاد بخواه من برات به بهترین شکل ممکن که تو تصورت و مدار دید محدودت نمی گنجه فراهم میکنم .
خدای من
یعنی تو انقدررررررررر عااااااااشق منیییییی؟
وقتی 6،7 سالم بود و مامان بابام از هم جدا شدن ، نمی دونستم این اتفاق انقدررررررررر می تونه برای من خوب و شیرین باشه و همچین مامانی رو وارد زندگیم کنه.
وقتی 8 ساله بودم ، نمی دونستم متولد شدن خواهری بعد از 8 سال تنهایی در روز 29 بهمن (روز تولد خودم) می تونه انقدرر شیرین و لذت بخش باشه.
وقتی 10،11 ساله بودم ، نمی دونستم شرایط مالی به ظاهر بد بابام انقدرررررر می تونه برای من عاااااالی باشه که من رو به دنبال کسب و کار و کسب درامد برای رسیدن به خواسته هام ببره.
وقتی 15 ساله بودم ، نمی دونستم خریدن قدم اول دوره دوازده قدم در روز تولدم توسط بابام ، می تونه انقدرررررر زندگیم رو خاص و متفاوت کنه که امسال بگم بهترین هدیه زندگیم بود.
وقتی 15 سال و دوماهه بودم ، یعنی بعد از خرید قدم دوم ، نمی دونستم مهاجرتمون به ترکیه ، اونم بدون پول و جا و مکان ، می تونه انقدرررررر ما رو تغییر بده و ایمان مون رو انقدررررررر بیشتر کنه.
وقتی دوماه پیش در شرایط سخت مالی بابام برگشت ایران و من و مامانم گفتیم ما نمیایم و اینجا می مونیم ، در حالی که باید بدون پول و خونه ، خونمون رو تحویل می دادیم و دو تا بچه کوچیک هم باهامون بودن ، نمی دونستم قراره خدا برامون چه کنفیکونی کنه و چه معجزه ی بزرگی در راهه
همه ی این اتفاقات زنجیره وااااااار به هم وصل شدن تا من رو به اینجایی که هستم برسونن و در آینده خدا می داند که چه خواهد شد.
خداااااااجووووووونم عااااااااشقتم و نمی دونم چطور باید ازت تشکر کنم که در این سن من انقدرررررر خوشبختم
16 سال از موفقیت های من می گذرد و من اکنون دختری با 16 سال تجربه زندگی فوق العاده و تجربه معجزات خداوند هستم.
الهییییییییی صدهزارمرتبه شکر
امسال در طول زندگیم ، اولین سالی بود که اول از همه به خودم و خداوند بابت تولدم تبریک گفتم و دوم اینکه فقط از خدا خواستم که برام تولدی بی نظیر بگیره و من رو سورپرایز کنه و از صبح ، از طلوع خورشید گرفته تا کامنت نوشتن در این لحظه دارم لذت می برم و سورپرایز می شم.
الهی شکررررررررت
خواسته ها و تصورات زیادی در ذهن محدود من می گذرد و ایمان دارم که خداوند برنامه ای فراتر از حد تصورم برایم در نظر دارد و می خواهد هزاران بار دیگر ایمان من را نسبت به خودش قوی تر سازد.
زهرای عزیزم ، زهرایی که بعدا در سال های بعد زندگیت این کامنت را خواهی خواند ، بدون که بی نهاااااایت عاااااااشقتم و دوستت دارم و بدون که تو خوشبخت ترین دختر دنیا هستی. عااااااااشقتممممممم
استاد عزیزم از صمیم قلب از شما و مریم جون سپاسگزارم
عااااااااشقتم خدااااااای یکی یه دونه ی من
عاااااااااااشقتووووووووووونم
1401/11/29
2023/2/18
سلام زهرا جان دختر گلم !!
الان که این کامنت رو مینویسم روز تولدم هست و از خدا خواستم که برام نشونه بفرسته و با هم حرف بزنیم و دکمه نشانه امروز من رو فشردم …
دیدم که فایل های سفر به دور امریکا سری جدیدش هست و با اینکه قبلا دیده بودم باز هم نگاه کردم و لذت بردم و همه اش دنبال مفهومی در اون میگشتم و با خودم گفتم ببین مریم خدا بهت داره میگه این همه رءیس جمهور های مختلف اومدن و رفتن و فقط یک اسم و یک تندیس ازشون به جا مونده . نهایتا هر کاری کردن و هر گلی زدن به سر خودشون بوده چون دیگه این فرصت زندگی یک بار هست و تکرار نمیشه و در همین فکر ها بودم که چشمم افتاد به کامنت زیبای تو زهرای عزیزم … از اونجاش دیدم اولین جمله رو که نوشته بودی که ” تو من رو آفریدی که عاشقت باشم و عاشقم باشی ” که یک چیزی توی سرم صدا داد و گفت همینه … برو از اول بخونش …
یعنی بگم بهت که دیگه اشک اجازه نمیداد که بخونم و میگفتم خدا یا یعنی چطوری داری با من حرف میزنی …. عاشقتم من . خدایا شکرت شکرت بابت هدایتت به این نوشته زیبای شما دوست عزیزم.
میدونم که خدا عاشقته که اون روز تولدت که این مطلب رو نوشتی باز چرخید و چرخید تا روز تولد من مریم 43 ساله در 10 فروردین 1402 بدسم برسه و این نامه فدایت شوم برسه به دست من . آخه من خودم الهی فدااااات شم که این قدر خوب و عشقی الله مهربانیها . خدایی که من رو آفریدی و زهرا جون رو آفریدی و همه بندگانت رو که عاشقشون هستی آفریدی. ازت میخوام که امسال رو سال هدایت و رحمت برای من قرار بدی و دستم رو بگیری بیاری پیش پیش خودت که هیچ وقت فکر نکنم تنهام که البته هیچ وقت هم همچین فکری نکردم . هر وقت که ناامید شدم یه جور خوبی خودت درستش کردی و گفتی بیا بپر تو بغلم و باز من رو سورپرایز کردی مثل امشب که جزء بهترین اتفاقهای زندگیم بود این کامنت و این همزمانی . ای علیم و حکیم دوست دارم نه به اندازه تو ولی میفهمم که همه بندگانت رو عاشقانه دوست داری . سپاسگزارم بابت هدیه زندگی که هر لحظه را با من بودی و هستی و اینقدر به من نعمت و برکت دادی که تا آخر عمر هم نمیتونم خوبیهات رو بشمارم .
میدونی زهرا جان من هم امسال از خدا خواستم که تولدم رو یادش باشه . میدونی چون همیشه من تولد همسر و بچه هام رو یادمه و سورپرایزشون میکنم و البته از وقتی بچه ها بزرگ شدن اونها هم سعی بر جبران دارن و واقعا هم پارسال برام هدیه و جشن گرفتن . اما همیشه تو دلم بود که مثلا همسرم یه طور خاص یا یک هدیه خاص بگیره و… ولی یه جمله از همین سایت که یکی از دوستان نوشته بود یادم اومد که مهمترین رابطه زندگی ما رابطه با خداست و از وقتی این رو خوندم با اینکه خیلی ادعای دین داریم مثلا گفتم ای وای از تو که همش به فکر رابطه با همسر بودی . خوب چرا از خدا نمیخوای . و باورت نمیشه یه طور باور نکردنی فردا دعوت شدیم من و خواهرم خونه مامان که دقیقا همزمان شده با تولد من .. یکی دیگه اینکه قبل از اینکه بیام سایت یک کانال پیام و آهنگ های خاص تولد در ایتا اومد جلو چشمم و عضو شدم و اینگار خدا جون همون کلیپ ها و عاشقانه هایی که از همسرم توقع داشتم برام بفرسته برام فرستاد و این خییییلی لذت بخش بود برام و ازش متشکرم که اینقدر مهربونه و اجابت میکنه حتی اگه به زبون هم نیاورده باشی و فقط در دلت باهاش حرف زده باشی . عاشقتم خدای عززززززیزم . بدون که مریم ناجی میخوادت .
زهرای عزیزم متن زیبات رو چند بار خوندم و لذت بردم از این ایمان و اعتقاد درستت.
برام عزیزی دختر گلم . نتونستم به خوبی و شیوایی شما بنویسم . فقط خواستم اینجا ازت تشکر کنم و برات آرزوی بهترینها رو دارم . ممنون که مطالعه کردی . عذر خواهم اگه طولانی شد . میبوسمت عزیزم . به خدای مهربون میسپارمت و مطمءنم روزهای خوب و عالی در پیش رو خواهی داشت و ازت میخوام که در آینده تو هم مهمترین و اصلی ترین رابطه ات رو با خدا جون قرار بدی که دیگه بعدش همه رابطه ها از اون به بعد عالی میشه .راستی یادم رفت بگم همسرم هم یادش بود و تبریک گفت امشب .
از آشنایی با تو دوست خوبم و همه دوستانم در این سایت الهی خوشبختم و برای همگی و مخصوصا شما آرزوی سلامت و سعادت دارم .
دوستون دارم استاد عزیزم و مریم بانو جان .
سلام مریم عزیزم
الهییییییی شکرررررت بابت معجزات پی در پی
من در روز تولدم به این فایل هدایت بشم و کامنتی که تک تک کاماتش بهم الهام شد رو بنویسم ، و بعد شما هم در روز تولدتون به همین فایل هدایت بشید و کامنت من رو بخونید و همچین کامنت زیبایی برام بنویسید.
خداااااااای منننننننن
عاشقتم که چطور هدایت می کنی
راستش بعدش دیگه یادم رفت که بیام و بنویسم که خدا چطور به طور معجزه آسا ، برام جشن تولد گرفت.
روز بعد از تولدم که یکشنبه بود و روز تعطیلی ، برای تفریح با مامانم و آجی و داداشم ، رفتیم بیرون و تصمیم گرفتیم به مناسبت تولد من و آجیم ،بریم و کیک بخوریم.
ما رفتیم و کیک مون رو همونجا انتخاب کردیم و منتظر بودیم برامون بیارن که اونها پرسیدن تولدتونه؟ ما هم گفتیم آره ، و بعد خودشون روی کیک شمع گذاشتن و با یک جشن کوچیک و عالی ، به ما تبریک گفتن .
این جشن انقدررررر برام خاص و دوست داشتنی بود که خدا می دونه.
من حتی نمی تونستم تصور کنم که خداوند می تونه از همچین طریقی برام تولد بگیره و سورپرایزم کنه.
الهی شکرت
مریم عزیز ، تولدتون رو بهتون تبریک می گم و بهترین اتفاقات رو براتون آرزومندم.
عااااااااااشقتوووووووونم
سلام زهرای عزززیزم .
چه اتفاق قششنگی بوده واقعا اون تولد که گفتید خودشون پرسیدن . چطور که خدا کارها رو درست میکنه و به دل افراد میندازه .
جای شما خالی تولد من هم با کیکی که خودم پختم و بردم مهمونی دیدم اونها هم برای من کیک پختن و خیلی جشن کوچک و زیبایی بود الهی شکر .
یک چیز دیگه اینکه پسرم گفت میدونستی بابا میخواسته برات طلا بگیره !!! و من اصلا باورم نمیشد گفتم از کجا فهمیدی ؟؟؟ گفت توی گوشی سرچ کرده بوده انگشتر طلا… و داشته میگشته ….
میدونی زهرا جان با اینکه نتونسته بود بگیره و من هم اصلا به روش نیاوردم همینکه فقط به فکرش رسیده برای من در حد یک معجزه بود چون تا به حال یادم نمیاد از این کارها کرده باشه
ولی نشونه خیلی خوبی برام بود
. ممنون عزیز دلم که مجدد برام کامنت گذاشتی و وقت عزیزت رو اختصاص دادی .
امیدوارم همیشه سلامت و عاقبت به خیر باشی و به همه آرزوهای قشنگت برسی
سلام دوست عزیز من هم همین جا دلم خواست که تولدتونو بهتون تبریک بگم و هم چنین بخاطر ایمان تون به هدیه خداوند بهتون شادباش بگم. براستی که ارتباط با خداوند اصلی ترین و عاشقانه ترین ارتباط ماست.
امیدوارم همواره در پناه حق باشید و به تمام اهدافی که برای امسال تعیین کردین که شامل هدایت و رحمت و دستگیری خداوند هست برسید و این دعای خیر در حق همه ی ما اجابت بشود.
سلام الهه عزیزم .
من هم سال نو رو به شما تبریک میگم و خیلی خوشحال و شاکرم بابت دوستانی مثل شما .
تبریک شما رو هم یک نشونه از طرف خدای مهربونم میدونم و براتون بهترین ها رو آرزومندم .
ممنونم که برام پیام تبریک گذاشتی واقعا خوشحال شدم
من هم امیدوارم سال پر از نعمت و برکت داشته باشید و به قول استاد عباس منش بهترین سال زندگیتون باشه و هر سال هم از امسال بهتر باشه ….آمین
هر چی آرزوی خوبه مال تو
سلام زهرا جان منم تولدتو تبریک میگم
خداروشکر که خوشحال و خوشبختی
خداروشکر که باور کردی خدا عاشقته
جالب بود برام که اینقدر صمیمانه با خودت حرف زدی
جالب بود برام که چه امیدی به آینده داری آنهم امیدی که از دل سختی ها برآمده و در تو متولد شده
زهراجان
ادبیات نوشتاریت رو دوست دارم خیلی جذاب مینویسی و هم چنین نگاه و دیدگاهتو دوست دارم ایمانتو دوست دارم توکل و یقین تو دوست دارم
و درک کردم که میشود با این سن کم این همه فهیم بود و هم چنین خواهر کوچولوت که با سن کمتر جملات فوق العاده ای میگه و شما مینویسی
واقعا” پدر و مادرت باید به چنین فرزندانی افتخار کنن
امیدوارم امسال هم مثل سالهای گذشته از دل چالشها با سربلندی بیرون بیای و به تمام خواسته هات برسی
بازم تولدت مبارک
زهرا جان عزیز آگاهی تون فوق العاده بود و جا داره تشکر کنم ازت که اینقدر زیبا تونستی بنویسی و احساست رو مکتوب کنی .
تولدت رو تبریک میگم و بهترین ها رو از خداوند برات آرزو میکنم .
باو کن من چند باری آرزو داشتم که از سنین پایین تر با استاد و قوانین جهان و خدایی که الان کنارم هست آشنا می شدم . خیلی جلو بودم ،
و انقدر زیبا نوشتی که اگر سن تو نمی گفتی من اصلا فکر نمی کردم 16 ساله باشی . چون خیی خیلی کلامت پخته است و بیشتر از سنت تجربه داری و میدونم و ایمان دارم تو مسیر تکاملت عالی داری پیش میری .
انقدر تونستی مدارتو خوب عوض کنی که تو مدار همفرکانسی هایی قرار بگیری که کنارت هستن . این خیلی عالیه (پد و مادر)
زهرا جان به نشانه ها و ایده هایی که خداوند برات هدایت میکنه ایمان داشته باش و فقط به سمتشون حرکت کن .
منم تونستم تعهد بدم امسال به موفقیت مالی برسم توی کسب و کار جدیدم و خداروشکر تونستم دوره عزت نفس رو تهیه کنم تا سالم رو با تعهد به خودم و تغییر شخصیتم بتونم دنیای اطرافم رو تغییر بدم تا سریع تر به خواسته هام برسم .
و خیلی خوشحال شدم که تونستی بلورهای مخرب تو شناسایی کنی و به دوره عزت نفس برسی و تهیه کنی و تحسین میکنم شمارو .
و آرزو بهترین مسیر و بهترین دستان هدایت گر خداوند دارم که کمکت کنه تا به خواسته هات با کیفیت عالی برسی الهی آمین
سلام زهرای عزیزم. داستان هداییت رو خوندم و اشک ریختم… آفرین به اراده ی تو دختر… افرین به ایمان تو دختر….. برات ارزوی بهترینها رو از خداوند مهربون دارم… من امروز دنبال نشانه ی هدایت بودم.. که فایل سفر به امریکا 157. فیلم رو باز نکردم و اول کامنتها رو خوندم. نمیدونم چجوری رسیدم به کامنت تو و داستان هدایت تو رو خوندم…..
اما فکر میکنم، جواب سوال من توی داستان هدایت تو بود….
چه زیبا نوشتی. افرین به فن بیان زیبای تو… افرین….
سلاممممممممممممممم
یه سلام پر انرژی به همه برو بچ سفر به دور امریکا
ای جان ای جان خدایا همه جای این کشور پر از زیباییه.
خدا جان آهو کله خری ندیده بودیم که دیدیم.الله اکبر به این همه زیبایی و فراوانی تنوع جهان الله اکبر.
چه جاده های زیبایی عجب طبیعت بکر و تروتمیز و زیبایی خدا میدونه روزانه سالانه چند میلیون نفر از این محیطها استفاده میکنند میاند چندین روز بعضاً هستند اما ذره ای محیط کثیف خراب ویران شده نیست همه چیز همیشه اون حالت طبیعی اولیه اش رو داره.احسنت به قانون و احسنت به ملتی مردمی که قوانین احترام میگذارند و واقعا رعایت میکنند و در نهایتن خودشون ارتش رو میبرند احسنت.
مریم جون عشقم منم از پشت دوربین هول شده بودم نمیدونستم کدومو انتخاب کنم همشون قشنگ بودند نرم گرم اصلا وقتی فکرشو کردم دیدم این همین زمین و آسمان و هر چه در بین آن دوهست رو مسخر شما کردیم هست خدا اینا رو آفریده برای اینکه ما به شکلهای مختلف ازشون استفاده کنیم و براشون رو ببریم البته اسراف(به معنای زیاده روی جوری که به خودمون ضربه بزنه) نکنیم.
خیلی خریدهاتون به جا زیبا و کاربردی بود خیلی فکر کردم به این موضوع مگه استاد نمیتونه کلی از این فروشگاه خرید کنه انواع و اقسام پوست شاخ کله حیوانات اما یه درسی توش هست قراره اینا در خدمت ما باشند نه ما در خدمتشون در ثانی مگه قحطیش اومده بازم از اینا بهتر و زیبا تر هست همیشه فرصت برای خرید هست از همه مهمتر اونی که بتونه احساسش رو کنترل کنه و در زمانهای مختلف این کارو بکنه این یعنی اوج قدرت این یعنی همون کنترل ذهن یعنی تقوا یعنی جاهل نبودن.
خداییش استاد تو عمل خیلی سخته اینجوری به حرفهای قشنگ عمل کردن.
کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن.
شما زندگیتون عمل به قانونه برای همین اینقدر زندگی پر باری دارید.واقعا شما تحسین برانگیزید👌👌👏👏
این صحنه آخر منو یاد منطقه زاگرس انداخت دقیقا مثل همون سمتهای کهکلویه بویر احمد و یاسوج و اونورا بود خیلی زیبا بود پسر یه پلاستیک رها شده نیست الله اکبر.مگه کم وسعت این نشنال پارکها ست.بخدا به حرف آسونه خوب معلومه کسی اشغال نمیریزه همه رعایت میکنند که اینقدر همه جا تمیز و پاکیزه هست.چقدرذدوست دارم این ملتو که خودشون به حقوق خودشون و دیگران اینقدر احترام میگذارند و رعایت میکنند آفرین به این ملت و مردم.
سلام استاد نمیدونم چرا اما جدیدا احساس میکنم دارم تو یه شهر و کشور دیگه زندگی میکنم
همه چیز برام جدید شده
میرم جاهای تکراری اما انقد برام جدید شدن و بهم حس خوبی میدن که احساس میکنم مهاجرت کردم و تازه دارم بااینجا آشنا میشم
آسمون خیلی زیباتر شده
فضا خیلی مثبت تر شده
هوا خیلی بهتر شده
و البته که جهان هم یه جاهایی واقعا بدون برنامه ریزی هدایتم میکنه به سمت زیبایی ها خیلی آسون یعنی هیچ برنامه ای ندارم یهو میبینم تویه جای خیلی بهشتی قرار دارم
و البته هرروز و هرلحظه م دارم در زمان درست در جای درست بودن رو تجربه میکنم
خیلی دقیق.
انگار همه چیز با توجه به من و برای من برنامه ریزی شده
خیلی درست و دقیق جای درست هستم بدون یک ذره خطا!
استاد جان اینا همش به خاطر این سریاله که من هرجای این شهر و استان میرم فقط آدمای شاد میبینم
که درحال رقصن
درحال لذت بردنن
درحال شادین
و من هربار که میبینم فقط با ذوق نگاهشون میکنم و بعد دوباره هی به خودم یاد اور میشم
وای استاد باورتون نمیشه چرا میشه که چقد آسونی داره بیشتر وارد زندگیم میشه که واقعا سپاسگزارشم
تو کامنت قبلنم گفتم
حتی یه رد شدن ساده از خیابون اما دارم میبینم حتی اینم تغییر کرده
که دیشب میخواستم از خیابون خیلی شلوغ تو شلوغ ترین ساعت رد شم (و این سری کسی نبود مثل قبل)ولی تا منو دیدن همه ماشینا برام ایستادن تا من رد شم
این یه مثال ساده س و من
میدونم چرا داره این اتفاقات میفته..
و البته کلی اتفاقات دیگه
که حتما به موقعش تعریف میکنم
استاد جان یه قسمت از کامنت رو ظهری رفتم تو یه پارک درحالی که کلی گل و درخت و پروانه جلوم بود و همینطور دوتا دختر بچه فسقلی شاد که در لحظه داشتن لذت میبردن و یکیشون با اسکیت اومده بود وصداشون که حسابی بهم حس خوبی میداد با یه هوای خوب و یه بادخنک تو این ساعت براتون مینوشتم(البته اینم به لطف آموزش های شما که یاد گرفتم هروقت کنترل ذهن برات سخت شد یا دیدی داری زور میزنی بزن بیرون از خونه و لذت ببر و زیبایی ها و نکات مثبت توجه کن)
واقعا خیلی عالی هم جواب میده!
راستش وقتی صبح بیدار شدم و عکس فایل رو دیدم مطمئن بودم که امروز قراره حسابی لذت ببریم و زیبایی ببینیم!
قبلش بگم استاد منکه دیوانه و دلباخته امریکا شدم دیگه قشنگ
کشور فراوانی و زیبایی و ازادی و شادی🤩
چقد تحسین میکنم رفتارشون با طبیعت و حیوانات رو
همه جا تمیزه
حیوونا انقد آزار ندیدن و مردم با صلح باهاشون رفتار کردن که تااین حد میان نزدیک بی ترس
چقد واقعا زیبان
چقد زیبایی هست خدایاشکرت.
و چقد عشق میکنم وقتی پرچم امریکا رو همه جا میبینم و این عشق و احترام رو میبینم پرچمایی سالمکه کثیف نشدن پاره نشدن.
چه خونه های قشنگی
چه جاده ی تمیزی
چه حیوانات زیبایی
که مسیر رو زیباتر کردن
والبته ما که میزنیم کنار تا از مسیر لذت ببریم
استادجان چقد رئیس جمهوری بهتون میاد
چه کشوری بشه اون کشوری که شما رئیس جمهورش باشی
😍
وقتی این موزه رو دیدم که بعضی از رئیس جمهورا که از اولین ها هم بودن و فقط یه مجسمه سر یه گوشه براشون درست کرده بودن با خودم گفتم
ببین مهم نیست کی زودترازتو به چه چیزی رسیده مهم اینه که تو چطور اون کار رو انجام میدی و چه کاری انجام میدی که چقد مفید باشه و به یاد بمونه
وگرنه ببین اینا که زودتر از خیلیا رئیس جمهور این کشور شدن اما فقط یه مجسمه سر خالی ازشون گذاشتن
ولی دمشون گرم واقعا عجب واقعی درستشون کردن
درحدی که کاملا غموناراحتی اون خانم پیدا بود و میشد فهمید یه اتفاقی افتاده..
و واااقعا تحسینتون میکنم که قشنگ سفر رو دارید عالی تجربه میکنید بی مقصد
لذت میبرید
رهای رها
از همه چیز دیدن میکنید
هرچیزی بخواید تجربه میکنید
و کلی ماهم بیشتر آشنا میشیم با امریکا و زیبایی هاش
تحسینتون میکنم که مقصدی رو در نظر ندارید و بنابراین زمان خاصی برای رسیدن وموندن درجای خاصی هم نیست که بخواد با عجله ونگرانی همراه بشه
قشنگ رفتید تو دل سفر با هدایت الله والبته که بااین باور و عمل باید هم هی به زیبایی های بیشتر هدایت بشید
و نمیدونم دقیقا چجوری و از کی اما این رفتار رو منم دارم انجام میدم البته نه به اندازه شما و گاهی نجواهای ذهنم نمیذارن اما واقعا سعی میکنم به حسم گوش بدم و به هدایت الله ایمان داشته باشم
و اگه جایی دارم لذت میبرم بدون اینکه به فکر بعدش باشم واقعابیشتر در لحظه باشم.
آقا من نرمی دم اون روباهه رو کاااملاا احساس کردم چقددد باحال بود
چقد عالیه که هر جایی میریم یه فروشگاه هم هست
و ماهم آزادانه خرید میکنیم خدایاشکرت😍
مریم جان کلاهی که انتخاب کردید واقعا زیبا بود منم خیلییی خوشم اومد ازش خیلیم بهتون میومد😍🫶🏻
چقد تحسین میکنم این شوخیاتون رو باهم و اینکه همه جا همیشه خود واقعیتونین و لذت میبرین و کودک درون بسیار فعالی دارین
چقد این رابطه تون رو تحسین میکنمممم رابطه ای که ازادی روکاملا میشه حس کرد و همراه با عشق و احترام هست
و انقد به همدیگه و سلایق هم احترام میذارید
تحسین میکنم این ازادی مالی رو ازادی زمانی و مکانی رو.
چقد مغازه هاشون واقعا همشون هم زیباست هم تمیزه هم درست وسایل چیده شدن هم انرژیشون مثبته هم فروشنده های فوق العاده ای دارن هم وسایل خفن هم دوباره استایل چوب حفظ شده و من چقد عاشق چوب شدم اصلا
واقعا خیلی کلاه های قشنگی بودن مبارکتون باشهه😍😍😍😍😍
عاشقتونم
اون صحنه ای هم که درون بچه گرفت به همراه آهنگ خیلی بهم حس خوبی داد داشتم غرق میشدم که یهو تموم شد 😂آقا جان خیلی کم بود بیشتر بذارین لطفا😂🙏🏻
خداروشکر که یه روز دیگه در این سفر کنارتون بودم و لذت بردم و باهم توجه کردیم به نکات مثبت.
راستی استاد میخواستم بگم کاش قسمت مربوط به هالووین رو اگه به جشنی یا جایی هدایت شدید داغ داغ بذارید امروز
اما خب به موقعش اونم روی سایت میاد و من بیصبرانه منتظرشم.
فعلا خدانگهدار👋🏻❤️.
سلام خدمت شما
خانوم ریحانه خیلی سپاسگذارم از کامنت شما چون باعث شد به یه نعمتی که هیچوقت فکر نمیکردم فکر کنم اون رد شدن ها از خیابون بود من الان از هر خیابونی رد میشم یا برام وایمیسن یا سرعت رو کم میکنن اونم با کلی احترام و این کامنت شما باعث شد چندین سال پیش یادم بیاد و سپاس گذار خداوند باشم بخاطر این نعمت
امیدوارم که همیشه شما شاد سلامت و ثروتمند باشید
ریحانه عزیزم سلام
چقدر از اینکه گفتین از خیابون رد میشین ماشین ها براتون می ایستند لذت بردم
و فهمیدم ک چقدر باید با دقت بیشتری اتفاقات اطرافم رو ببینم
و وقتی ک دارم روی خودم کار میکنم از همین اتفاق های موچیک شروع میشه ک اگه سعی کنم ی چنین اتفاق هایی مثل ایستادن ماشین ها رو ببینم و بفهمم و یادم بیاد ک این ها برای فرکانس هایی ک فرستادم باعث میشه ک هم انگیزه بیشتری برای ادامه دادن این مسیر داشته باشم هم اینکه اتفاقات بهتر بیشتری رو خلق و جذب کنم…
واقعا ممنونم
شما باعث شدین ک نگاهم رو گسترده تر و دقیق تر بشه ..
دوستون دارم
سریال سفر به آمریکا قسمت ۱۵۷
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ بشم
خدای من همین اول فایل چه صحنه ی زیبایی بود اون حرکت آروم اون ماشین پشت سر اون حیوون ها چقدر صلح چقدر امنیت چقدر آزادی توی این صحنه موج میزنه و همه ی اینها نتیجه فراوانی و غنی بودن مردم آمریکاست اینکه اینجوری آرام اونم پشت سر ی سری حیوان بری و فقط از دیدنشون لذت ببری بدون اینکه بخوای آسیبی به اونها برسونی .همینه که استاد میگن آدم وقتی میتونه از ی چیزی بگذره که ازش پر شده باشه.اینقدر این حیوانات توی جنگل های آمریکا زیادن و مردم اینا رو میبینن و بموقع شکار هم میکنن که لزومی نداره وقتی این حیوانات سرگرم لذت بردن از دنیای خودشون هستن بخوان با شکار اون لذت رهایی و آزادی رو از اونها بگیرن در عین حالی که خود آدم ها هم از دیدن این لذت بردن اونها لذت هم میبرن .و همینه ی این تجربه هابر میگرده به وجود فراوانی و باورد داشتن به این فراوانی وگرنه ی ذهن فقیر و پر از کمبود نمیتونه با دیدن این حیوانات چنین رفتاری رو داشته باشه قطعا رفتار متفاوتی خواهد داشت
و باز هم فراوانی استیت پارکها توی آمریکا .چقدر این کشور وسیع و پهناوره و سرشار از فراوانی
و باز هم دیدن آدم های مسنی که همچنان مشغول بکارن چون میدونن اگر بیکار باشن بقول استاد میگندن .چقدر هم باز خوش برخوردی اینا توجه آدم رو جذب میکنه به خودش
و چقدر استاد انگلیسیتون هم پیشرفت کرده چون شما قانون تکامل رو توی همه چیز رعایت میکنین .مکامه استاد و اون خانمه :
اون خانم پرسید قبلا اینجا اومدین استاد گفتن نه اولین باره .بعدش خانمه پرسید میخواین اینجا بمونین یا فقط ی دوری بزنین و استاد گفتن شاید فقط ی دوری بزنیم. اینجای صحبت استاد هم جالب بود که با قطعیت نگفتن حتما میخایم ی دوری بزنیم یا حتما میخوایم ی نگاهی بندازیم و برگردیم میگه شاید و این نشون دهنده همون باور استاد به اصل هدایته که چیزی از قبل تعیین شده ای رو مشخص نمیکنن و خودشون رو میسپارن به جریان هدایت و این خودش همون اصل مهم حرکت کردن و قدم برداشتنه
الله اکبر بقول شما استاد چه صحنه ای بود اون ساختمونهای تو دل کوه چقدر رنگشون زیبا بود
چقدر گوگولی بودن این سگا چقدر آروم بودن چه جیپ با حالی بود
اولین باره دارم میشنوم وکس میوزیوم اونم از پریزیدنت های ی کشور .چقدر اهمیت دارن این رپیس جمهورها توی این کشور و چقدر از توجه به همین رپیس جمهورها دارن ثروت میسازن به هزاران طرق مختلف و همین من رو یاد صحبت های استاد میندازه که به هزاران طریق میشه ثروت ساخت و هر کاری پتانسیل ثروت ساختن رو داره .البته من اولش نمیدو نستم چیه این موزه تازه بعد از توضیحاتی که نشون دادن فهمیدم که اینم ی حرفه و شغله و چقدر هم جالب بود مخصوصا اون قسمتی که موهاشون رو کار میکردن چقدر دقت و ظرافت داشتن چقدر مهارت داشتن که باین زیبایی تونستن اینا رو درست کنن .وقتی من بیننده از اینهمه ظرافت و دقت و مهارت لذت میبرم دیگه کسی که خودش کارش اینه و علاقه داره بهش چه لذتی میبره .همینه که استاد میگن ترکیب علاقه با باور و البته مهارت ی ترکیب جادوییه
چقدر ساختمونش هم جالب بود با اون گلدون های گل زیبا که دور و برش گذاشته بودن مثل همیشه و مثل همه جاهایی که تا الان دیدیم و رفتیم
اصلا توی این کشور لذت و ثروت جدای از هم نیستن هر جا لذت هست ثروت هم تو دلش هست یکی میاد از این موزه لذت میبره یکی در مقابلش داره از همین لذت بردن دیگران ثروت میسازه
چقدر اون تریبونه جای خوبیه برای تمرین عزت نفس و مخصوصا آگهی بازرگانی دقیقا یاد دوره دوازده قدم و تمرین آگهی بازرگانی افتادم تمرینی که من هنوز انجامش ندادم
استاد درسته صحبتتون رو قطع کردین اما پیامتون برای همه این بود که بیاین جهان رو جای بهتری برای زندگی کنیم هم خودمون خوب زندگی کنیم و هم جهان رو جای زیباتری برای زندگی دیگران بکنیم
خدای من چقدر واقعی به نظر میان اینا چقدر زببا هستن بازم تحسین میکنم مهارت سازندگان اینها رو چه خلاقیتی به خرج دادن
وقتی داشتم این رپپیس جمهورها رو نگاه مبکردم اون جمله های استاد توی ذهنم اومد که وقتی ی نفر تونسته رییس جمهور بشه حتما لیاقتش رو داشته حالا هر کی هست و اهل هر جا هست و باز هم یادم اومد که استاد میگفتن اگر قرار باشه راجع به کسی صحبت کنن فقط در مورد ویژگی های مثبتشون صحبت میکنن و این ویژگی تحسین کردن دیگران باعث میشه که زیبایی های بیشتری رو جذب کنیم توی افراد
بقول شما باز هم استاد بی انصافیه اینهمه خلاقیت و زیبایی رو ببینیم و تحسین نکنیم حالا ممکنه دوتا از این شخصیت ها شبیه اصلش نباشه اما در کل خیلی واقعی به نظر میرسن بقیشون
چقدر اون مسیر جاده زیبا بود با اون ردیف درختای بلند و اون ردیف های کوتاه درختهای رنگارنگ ترکیب رنگها فوق العاده زیبا بود و اون آرامش و سکوتی که میشه حسش کرد از همین جا
خدای من ۲۰۰۰ دلار برا ی پوست بوفالو چقدر فراوانی ثروت موج میزنه که ی افرادی هستن که برای این چیزا اینقدر حاضرن پول بدن و البته که شما هم جزو اونا هستین و این برای منی که دارم روی فایل های روانشناسی ثروت ۱ کار میکنم و رسیدم به بحث فراوانی ی الگوی عالیه که ی پوست ی حیوان اینقدر میتونه ارزش داشته باشه و بشه ازش ثروت ساخت .حتی دیدن اون شاخ گوزنها و اینکه از اینا هم میشه ثروت ساخت برام جالب بود چه کسب و کارهایی توی این جهان هست که حتی به فکر ما هم نرسیده بود که میشه به اینا گفت شغل و چقدر این سریاله داره ذهن ما رو گسترش میده در مورد دیدن ایده های پول ساز و تنوع کسب و کارها
چقدر ذوق کردن مریم جان آدم رو به ذوق میاره جوری که دوست دارم از همین جا دست ببرم و نرمی و لطافت اون پوست ها رو حس کنم خداییش چقدر زیبا هستن چه تنوعی دارن چقدر فراوانی بازم داره موج میزنه
چقدر با این حرکات بامزه استاد منم خندیدم سپاسگزارم که شادی رو تقدیممون میکنین با این شوخی های بامزه
وقتی آدم این چیزا رو توی آمریکا میبینه چقدر قرآن رو بهتر میفهمه اون جاهایی که خداوند در مورد نعمت هایی که در اختیار انسان ها گذاشته صحبت میکنه مخصوصا در مورد چهارپایان
همین الان سرچ کردم راجع به آیه هایی که در مورد چهارپایانه و به ی مطلب زیبایی برخوردم که عین اون رو اینجا کپی میکنم برای من که خیلی جالب بود و خیلی هم مرتبط با این قسمت آخر فایل :
آیه ۶۶ سوره نحل، به چند ویژگی چهارپایان به عنوان نعمتی برای انسان ها یاد می کند؟
«وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَهً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبین»؛ و در وجود چهارپایان، براى شما (درسهاى) عبرتى است: از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مى نوشانیم.(۱) این آیه به فواید مادی و معنوی چهارپایان برای انسان، اشاره فرموده است. از بین فواید مادی، به شیر که بسیار حائز اهمیت است و هم ماده غذایی و هم نوشیدنی محسوب می شود اشاره فرموده است. ـ برخی نکات عبرت آموز: چهارپایان، تنها وسیله تأمین نیازهاى مادّى ما نیستند، بلکه مى توانند وسیله تکامل معنوى و رشد ایمانى ما باشند. تبدیل علف به شیر، نیاز به دستگاه پالایش، میکروب زدایى، حذف مواد مضرّ، امکانات شیرین کننده، گرم کننده، چرب کننده و رنگ کننده و لوله کشى در بدن چهارپایان دارد. چگونه است که یک پالایشگاه نفت، مهندس لازم دارد، امّا پالایشگاه شیر، خالق نمى خواهد؟ راستى خدایى که شیر را از دل علف بیرون مى کشد، نمى تواند در قیامت، انسان را از دل خاک بیرون کشد؟! خدایى که شیر خالص را از لابلاى خون و غذاى هضم شده، استخراج مى کند، نمى تواند اعمال صالح را از سایر کارها جدا کند؟ مصرف شیر توسط انسان، نشان دهنده آن است که کسى که حیوان را آفرید و شیر را در درون آن ساخت، همان کسى است که ما را آفرید و نیازهاى ما را مى دانست.(۲) ـ قرآن و برخی دیگر از فواید چهارپایان: «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُون وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُون وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلى بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا بالِغیهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیم * وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَهً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون»؛ و چهارپایان را آفرید؛ در حالى که در آنها، براى شما وسیله پوشش، و منافع دیگرى است؛ و از گوشت آنها مى خورید. و در آنها براى شما زینت و شکوه است به هنگامى که آنها را به استراحتگاهشان باز مى گردانید، و هنگامى که (صبحگاهان) به صحرا مى فرستید! آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى حمل مى کنند که جز با مشقّت زیاد، به آن نمى رسیدید؛ پروردگارتان رؤوف و رحیم است (که این وسایل حیات را در اختیارتان قرار داده)! هم چنین اسب ها و استرها و الاغ ها را آفرید؛ تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد، و چیزهایى مى آفریند که نمى دانید.(۳) آیه ای دیگر: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفُّونَها یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حین»؛ و خدا براى شما از خانه هایتان محل سکونت (و آرامش) قرار داد؛ و از پوست چهارپایان نیز براى شما خانه هایى قرار داد که روز کوچ کردن و روز اقامتتان، به آسانى مى توانید آنها را جا به جا کنید؛ و از پشم و کُرک و موى آنها، براى شما اثاث و متاع (و وسایل مختلف زندگى) تا زمان معیّنى قرار داد.(۴) آیه ای دیگر: «اللَّهُ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْکَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْکُلُون»؛ خداوند کسى است که چهارپایان را براى شما آفرید تا بعضى را سوار شوید و از بعضى تغذیه کنید.(۵)
(۱) نحل/ ۶۶.
(۲) ر.ک: قرائتی، تفسیر نور، ج ۴، ص ۵۴۳ و ۵۴۴.
(۳) نحل/ ۵-۸.
(۴) نحل/ ۸۰.
(۵) غافر/ ۷۹.
منبع: سایت پرسمان قرآن
سپاسگزارم استاد و مریم جان که ما رو وادار به تفکر میکنین در مورد خودمون خدا و جهان اطرافمون و بر ایمانمون می افزایین
سلام و درود به شما
کامنت بسیار ارزشمندی بود، لذت بخش و آگاهی دهنده ،بابت سرچ موضوعی آیات قرآن ازتون سپاسگزارم،بسیار آیات قرآن رو لذت بخش ، آگاهی دهنده و آرامش بخش میبینم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
سپاس از شما.
در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید.
🌹🌹🌹🌹🌹
سلام به برادر خوبم آقا حمید. سپاسگزارم از شما دوست عزیزم .منم تحسین می کنم فعالیت مستمر شما رو توی سایت و دیدگاههای زیادی که ثبت میکنین هم برای خودتون و هم برای ما .قطعا خوندن این دیدگاهها میتونه به گسترش ظرف ذهنی و وجودی ما بسیار کمک کنه چون از زوایای مختلفی موضوعات بررسی میشن . براتون بهترین ها رو آرزومندم از خداوند وهاب
نسرین عزیزمممم سلام
چه دیدگاه ارزشمندی چه دیدگاه فوق العاده ای قشنگ معلومه خیلی عالی داری روی دوره ها کار میکنی
دمت گرممم
واقعا هر قسمت رو که میخوندم تایید میکردم و میگفتم افرین آفرین افرین
واقعا همیشه کامنت های خوبی میذاری
عاشقتم مرسی برای این تعهد و ادامه دادنت
سپاسگزارم ازت که نوشتی برامون
و چقد بهم کمک کردی
واقعا خداروووشکر که میتونم دیدگاه بچه ها رو بخونم و این خیلی بهم کمک میکنه
سپاسگزارم نسرین جان که انقد با دقت و ریزبینانه نوشتی و همینطور برای این نکته های فوق العاده ای که منشن کردی.
سلام به دوست عزیزم ریحانه جان عزیز . من هم از شما سپاسگزارم برای این توجه و دقتتون به کامنت من .منم تحسین میکنم کامنت های زیبایی که شما مینویسین و عملگرایی هایی که مثالهاش رو ثبت میکنین تا من هم حواسم باشه که ایمان بدون عمل مفت نمی ارزه .خوشحالم که دوستان بی نظیری مثل شما رو دارم .برات بی نظیرترین اتفاقات خوب رو از خداوند منان خواستارم
نسرین عزیز سلام.
چقدر دیدگاه کامل و جامعی نوشتید واقعا چه درک بالای دارید از خوندن ایه های قرانی که شما پیدا کردید واقعا لذت بردم. باید از شما و سایر دوستان درس بگیرم و با دقت بیشتر مطالب را ببینم و نکته برداری کنم ، در پناه الله شاد و ثروتمند باشید
سلام به دوست خوبم نسرین جان. منم سپاسگزارم از دوست خوبی مثل شما که با دقت و حوصله مطالب رو خوندین و پاسخ گذاشتین .ان شا الله خداوند هممون رو در درک مطالب و آگاهی های این فایل ها کمک کنه که درک بهتری داشته باشیم که این خودش نیازمند استمرار در دیدن و نوشتن کامنته .
سلام استاد عزیزم و مریم جون زیبا و دوست داشتنی
خدایاشکرت که تونستم یک قسمت دیگه از این سریال رو ببینم و لذت ببرم . ببینم و تحسین کنم .
خداااااای من آخه چقدر این پاییز زیباست. به خدا تا الان تو عمرم هیچی از پاییز نفهمیده بودم ، هیچیه هیچی.
از زمانی که به نکات مثبت توجه میکنم و زیبایی ها رو تحسین می کنم ، این پاییز دیواااااانه وار برام زیباست. البته اینم بگم که من هی زیباییش رو میبینم و خداروشکر میکنم و لذت میبرم ، باز درختای رنگارنگ بیشتری میبینم ، باز به جاهای پاییزی تر زیباتری هدایت میشم. خدایاشکرت به خاطر قوانین بی نظیر جهان هستی.
چقدر اون خانمی که توی اون کلبه نارنجی بود که برای ورود شما بلیط بده ، شاد و پرانرژی بود. من این رو تو آمریکا زیاد دیدم که افراد انقدر شاد هستن و با آغوش باز ازت استقبال میکنن.
الهی شکرت
چقدررر دقیقه 1:49 زیبااااااا بود. چه صحنه ی فوق العاده ای. خونه های خوشگل وسط یک جنگل زیبا و عالی
چه سگ های بامزه و خوشگلی بودن. چه گل های زیبایی بودن.
واقعاااااا مریم جون از بغل هیچ زیبایی بدون تحسین کردن نمی گذره. ذره ذره اونها رو میبینه ، برامون فیلم میگیره و تحسین میکنه. عاااااشقتووووونم
ببین این آمریکایی ها چه سیستم جالبی دارن. اول هر ورودی یک فروشگاه دارن که این نشان دهنده ی فراوانی و ذهن خلاق آدم هاست.
وااااااای خداااااای من استادمون Mr president شد. wooooo :)
مریم جونم همین طور:)
چقدر خوبه که شماها انقدر شاد هستید، انقدر کودک دورنتون فعاله و از همه چیز و همه جا بدون هیچ نگرانی از حرف مردم ، به هرشیوه ای که بخواید لذت می برید. خدایاشکرت
چه ایده های خلاقانه ای ، اینکه بیان طرف رو توی تلویزیون هم نشون بدن ، اینکه بیان ویدیو ی ساخت وکس ها رو نشون بدن و یه عالمه ایده ی جالبی که من دیدم اونجا به کار بردن و خیلی باحال بود.
چه جالب بود درست کردن اون وکس ها ، خیلی با دقت و ریز داشتن کارشون رو انجام میدادن و این هم نشونه ی فراوانیه. خدایاشکرت
من فکر میکنم اون وکس هایی که دقیقا عین خودشون بود ، براش زمان بیشتری گذاشتن ، با عشق انجامش دادن و اون فرد سازنده در حین کار عاشق کارش بوده و داشته لذت می برده.
دقیقه ی 21:47 چه زیباااااااااست . خدای من . درختای جلو همه زرد و نارنجی و پشت همه سبز. یک جنگل وسیع روی کوه . چقدر رویایی و فوق العاده است.
الهی شکرت
یه نکته ی جالب توی امریکا که همه جا به چشمم خورده ، اینه که همه جا پرچم کشورشون هست، همه جا به کشورشون احترام میذارن و براش ارزش قائل هستن. چرا؟ به نظرم به خاطر اینکه خود مردم کشورشون رو ساختن ، چشمشون به این نبوده که دولت برای ما چه کاری انجام میده ، دنبال این بودن که ما چه کاری برای دولت آمریکا انجام میدیم و ما چطور کشورمون رو زیباتر میکنیم. نکته ی خیلی مثبت و خوبیه.
در نهایت هم باز فراوانی رو میبینیم. باز رسوندن رزق و روزی از طرف خداوند رو میبینیم که چطور مریم جون با دیدن این پوست ها گفت حتما باید بخریم. شاید اگر یکی دیگه باشه انقدر از این پوست ها خوشش نیاد ولی مریم جون چنان ذوق و شوقی داشت که از همون اولین پوست ، گفت باید بخریم من از اینا می خوام:)
همینه دیگه
شما روی خودت و باورهات و فرکانس هات کار میکنی و این جوری خداوند آدمهای مناسب رو به سمتت هدایت میکنه.
مبارکتون باشه چقدر کلاه هاتون خوشگل و بامزه بودن ، مخصوصا دم هاش خیلی باحال بود. کلی خندیدم.
خدااااااایاشکررررررت
عاااااااااشقتوووووووووووونم
سلام به روی ماهتون!
آره شما استاد و همدمتون و چشای تویی که داری این کامنت رو میخونی!میشه یه خواهش ازت کنم!؟
قول میدی کارایی که بهت بگم انجام بدی!؟
انحام ندی هم تأثیری به حاله من نداره ولی واسه دله خودت میگم که ایمانت قوی تر بشه وگرنه به من ربطی نداره!
بریم بهت بگم چی شده تا بعد میگم چکار کنی!
من 8 ،9 سال پیش تو یه ساختمونی کناف کار میکردم، یه گچ کاری رو دیدمش با موهای فر و لاغر اندام و تقریبا 17،18 ساله!
خیلی مؤدب و خوب بود و افتادگی و سربزیر بودن و سادگی روستا منشیش به دلم نشست،شماره اش رو ذخیره کردم به اسم (محمد بارانی گج کار)
لطفا قبل از اینکه ادامه ی کامنتم رو بخونی برو سریال سفر به دور آمریکا فایل شماره ی 211 کامنتم رو بخون ،وقتی بزنی به ترتیب تاریخ فکنم جزو کامنت هایی باشه که بیاد رتبه ی اول!
مخصوصا چند خط اولش رو با دقت بخون که من چه خواسته ای از خدا داشتم!!!
و تاریخ اون کامنت هم نگاه کن!
من هفته ی پیش رفتم وضعیت های واتساپ رو نگاه کردم،کاری که با ندرت انجام میدم!
دیدم محمد بارانی عکس کارت عروسیش رو گذاشته وضعیت واتساپ!
برای تاریخ 1403/09/09 !!!
آدرس:مسجد سلیمان، تنگ شلال،روستای عالی آباد!!!
زنگ زدم محمد کلی احوال پرسی گرم و حال و احوال گفت حتما بیا
قدمت روی چشمم
و بنده خدا کللی مارو احترام و عزت کرد
دیدم خواننده اش منوچهر زنگنه هست!
خوانده ای که خیلی بینه بختیاریها معروفه و شعرهای یکی از آلبوم هاش رو هم 7،6 تاش رو خودم نوشتم.
بهش زنگ زدم گفتم بیام!؟
گفت آره بیا عروسیا این منطقه معمولا خوبه!
البته قبلش تأیید رو از فرمانروا گرفتم!
حالا لطفا (لطفا قبل از خوندن ادامه ی کامنت،برو تو گوگل سرچ کن عروسی بختیاری!)
آقا ما 4 ساعت از اهواز حرکت کردیم یک کوه هایی تو جاده دیدم که تا حالا به این ابهت کوه ندیده بودم به خدا!
دوباره رفتم جلو تر دیدم از دوطرفم مه غلیظ شبیه ابر از اینور و اونورم رد میشه و کییییف کردم کییییف کردم
و رسیدم به جششششنه عروسی!!!!!!!
همینکه نزدیکه روستا شدم دیییییدم 100 تا 300 تا ماشین کنار جاده پارک کردن و متوجه شدم رسیدم عروسی!تمامه خونه های روستایی ها که از سنگ و گل بود همه گمبول (شیردنگ) زده بودن
تو اینترنت سرچ کن شیردنگ بختیاری تا ببینی من چیا دیدم
تصور کن یک خونه ی روستایی با سنگ و گل،دیوارهای کوتاه و دور تا دورشون همه همسایه ها به خاطر عروسی همه رو شیردنگ نصب کردن و با دله خوش همه خودشون رو سهیم کردن تو اون شادی
در ضمن یه چیزی بگم !
اونجا عروسی ساعت 8 صبح شروع میشه و نهاایتا تا 14:30 دقیقه تمامه!
آقا ما دلفین رو گذاشتیم کنار جاده تو دلم قلقلک کنان و تند پا روان رفتم و یک صحنه ای دیدم که چشمام قدرت حضم این همه زیبایی رو نداشت!
تصور کن یه زمینی که 2 روز قبلش کلی بارون زده روش و یک نرمی خیلی خوبی داره،نه جوری که گلی بشی!به بزرگیه یک زمین فوتبال!
حدودا 1/500 نففففر زن،دختر ،بچه ،نوجون، پیرمرد ،پیرزن 80 سااااله با لباس محلی بختیاری،همممه دارن یک دست ،منظم تو یعنی داره ای دستمال رنگ رنگی و شیردنگ گرفتن دستشون و با تفنگ میرقصن!!!
عااااح خدا تا حالا همچین صحنه ای ندیده بودم!
برا احترام رفتم پیشه منوچهر زنگنه سلام کردم و ایشون هم با نهایت احترام برخورد کرد و با میکروفون گفت (به افتخار آقای خسروی)
سعییییده رضایی و دیگر خواهرای گرامی کجا بودین که برام کل میزدین!!!!کی دیگه سرو کله ات پیدا میشه!!!
به الله واحد قسم تممممااااامه عروسی هایی که تو این 31 سال عمرم رفتم ،به لذت 20 دقیقه ی این عروس هم نبود!
ییییعنی همممه ی اون دشت شده بود لباسای رنگی رنگی!!!
من عشق رو ،شادی رو،بی آلایشی رو،سادگی رو،دوست داشتن رو ،خوشحال بودن از ثدای ساز توشمال علی ناصری رو، واسه دله خودت رقصیدن رو اونجا دیدم برا اولین بار!
نه هیییچ پسری چشمش دنبال دختری بود،نه هیج دختری تلاش میکرد جوری برقصه وه دلبری کنه!
آخه ایییینقدر این زمین بزرگ بود که هیچ تلاشی مثمر ثمر واقع نمیشد خخخخخخ
یک عشق خالص رو من از اون مردم دیدم واقعا!
و چقققدر ساده
چچچقد ساده!
شما تصور کن بعد از 4،3 ساعت رقصیدن ،ساعت 12 چند ردیف موکت با عرض نشستن 2 نفر و پهن کردنه سفره ،روی همون زمین خاکی پهن کردن،و نهارشون زرشک پلو با یک دونه نوشابه بود!
نهایت سادگی !
او ما مردها غذا خوردیم بعد خانم هارو غذا دادن
و دوباره شروع کرد به ساز زدن و رقصیدنه ملته شریف بختیاری همیشه در صحنه ی شادی!
به نوازنده ی ساز گفتم برام آهنگه شیرین شیرین رو بزن و به طور اختصاصی واسم زد و کیییف کردم!
اینقدر این مردم با عشق میرقصیدن که وقتی دوربین موبایل رو میگرفتم سمتشون با خنده به من نگاه میکردن میومدن سمتم و میرقصیدن!!!
یه پیر مردی بود خداشاهده بالای 75 سال 80 سال سنش بود،یه خانمی هم همینجوری!
یه جوووووووووری با عشق میرقصیدن که آدم کیف میکرد!
چقدر آدمای شریفی به خدا!
شما تصور کن همه ی مردم رو غذا داده بودن اما همون پیر مرده 80 ساله یه پلاستیک غذا تو دستش گرفت و تو زمین به اووون بزرگی تاب میخورد میگفت کی غذا نخورده!
کی غذا میخواد! همه ی اون پلاستیک غذا رو تقسیم کرد متوجه شد یکی غذا نداره،اصلا تو اون شلوغی اون بنده خدا درخواست غذا نکرده بود!
دوباره همون پیره مرد با کلاه بختیاری که رو سرش بود یه تفنگم دستش بود مسیر به این زیادی رو خودش رفت یه دونه غذا گرفت آورد داد به اون آقا!!!
مرد ها در حین چوب بازی بودن(تو اینترنت سرچ کن چوب بازی بختیاری)
یه بچه ی حدودا 6 ساله جلوی من ایستاده بود با قد کوتاهش،و به زور داشت از اون لابلا چوب بازی نگاه میکرد،من که خیییلی قلبم شاد بود و ذوق بودم دستمو گذاشتم روی شونه ی پسر بچه و با ریتم آهنگ شروع کردم به زدن روی شونه اش!
دیدم بچه بدونه اینکه به پشت سرش نگاه کنه سرررییع با دست چپ کوچولوش،چهارتا انگشتم رو مححححکم گرفت!و آروم به کم دستم رو کشید پایین که بیشتر دستم روی سینه اش باشه.
من متوجه شدم چی شد!
به خدای واحد ققققلللبببمممم شاد شد!
و همون لحظه گفتم خدایا این حس رو بهم بده تا تجربه کنم!
اون بچه فکر کرد من باباشم که دستمو گذاشتم روی سینه اش!
و من هیچی نگفتم!
باباشم که پشت سرش بود متوجه نشد!
دوباره دستمو محکم تر گرفت و باباش اومد یه کم جابجاش کنه که متوجه شد اشتباهی دسته منو محکم گرفت،بچه سرشو برگردون و دید عه!
اینکه دسته باباش نیست!!
به نگاهی بهم کردم با لبخند و خم شدم صورتشو بوسیدم!
باباش واسه تشکر بچه گفت ،زحمت کشیدی.
خلاصه دیگه دلم طاقت نیورد ررررفتم تو دور دستمال بازی و شروع کردم به رقصیدن!
تصور کن!
یک آسمون آبیه آبی که 2 روز قبلش بارون زده،با صدای ساز و حدود 1500 نفر آدم با لباس محلی داری باهاشون میرقصی!
آخرای عروسی بود که یه دختری که حرودا اونم 5،6 سالش بود قللللبم براش رفت داشت میرقصید!
تصور کن یه دختر 5،6 ساله،لباس مردونه ی بختیاری از گیوه تا کلاه پوشیده، موهارو بسته ،هی با آهنگه ارگ عربی خییییلی نرم میرقصه و در حین رقصیدن میخنده و به چال ریزی روی گونه ی سمت چپش افتاده !
دیییگه قاطی کردم!
ززززدم روس شونه اش گفتم بیا با خودم برقص !
ای درت !
ای دردت!
ای دردت!
منم شروع کردم عربی رقصیدن و این دختر بچه هم هی نگاه میکرد و میرقصید و مثله بابا کرم گردنش رو عقب جلو میکرد!!!!
خدای من!
چچچقدر لذذذت بردم !
اینقدر اینقدر این عروسی و این دختر بچه به دلم نشست که خدا شاهده نیم ساعت بعد از عروسی تو جاده که داشتم برمیگشتم اهواز،ردم کنار و فیلم رقصیدنش رو نگاه میکردم!
بعد از عروسی رفتم پیشه داماد که بهش تبریک بگم!
بنظرتون چی شد!؟
نه اون منو میشناخت،نه من ایشون رو چهرهاش تو خاطرم بود!
و قشنگ با حالت علامت تعجب که داشت میگفت تو کی هستی!داشت نگام میکرد!
خدایا قربونت برم
دورت بگردم که دلمو شاد کردی و درخواستم رو اجابت کردی
به نام الله زیبا
خسروی جان سلااااام. بالاخره از فامیل شریفت رونمایی کردی! یَل صنایع فولاد!!!!!
امیدوارم همیشه در مدار شادی و آرامش و نعمت و تندرستی باشی.
مثل همون حس بی نظیری که با دیدن اون دختر کوچولوی لپ چاله دار که عربی ریز می رقصید بهت دست داد.
عجب حس انگیزی قوی بکار بردی و چه نگارش قوی!
اتفاقا از طریق سعیده شهریاری عزیزم از این کامنتت مطلع شدم و وقتی خوندم برات کامنت قشنگ و بلندبالایی نوشتم ولی نمی دونم حکمتش چی بود که اینترنت موقع ارسالش یاری نکرد و همه اش پرید و دیگه فرصت نوشتن پیدا نکردم.
بعدشم که بعد از یک ماه که اهواز بودم تا حرکت کردیم بسمت کرج، نرسیده به اندیمشک خواهرشوهرم که پرستاره تو ماشین اتفاقی نوا جونمو بغل کرد و متوجه شد سینه اش تنگه و تنفسش مشکله. گفت ابراهیم برگرد اهواز و فقط گاز بده بچه حالش بده.
فرشته نجات از طریق عمه اکرم وارد عمل شد و نوای نازنینم بعد از یه عملیات احیا به زندگی برگشت…
چقدر خدای ما مهربونه، چقدر پلنهای خدا دقیقه که یک عمه پرستار با ما همسفر بشه و به موقع بچه رو بغل کنه و متوجه بحرانی بشه که انقدر خاموش و سریع عمل کرده که منِ مادر اصلا متوجهش نشده بودم.
حالا تو به من بگو من برای این معجزه چطوری باید شکرگزاری کنم که دل خودم خنک بشه؟
همون روزی که جنابعالی عروسی تشریف داشتب من تو مراسم چهلم مامانم بودم و مجبور شدم بچه رو با خودم ببرم هم مسجد و هم بهشت آباد چون کسی تقبل نکرد خونه بمونه و نگهش داره.
دوتا اتفاق کاملا متفاوت از لحاظ ظاهر و احساس برای من و تو رخ داد. عروسی و مجلس ختم.
شما با حس شیرین اونهمه رنگ و سادگی و عشق و صفا و نور به خونه برگشتی و من با مریضی دخترم که آروم آروم شروع شد و به اون مسأله که گفتم ختم شد.
اما در نهایت کنترل ذهن و مفهوم الخیر فی ماوقع هردوی ما رو به یک نتیجه و احساس رسوند.
احساس عمیق سپاسگزاری
شما با دیدن و توجه آگاهانه به نکات مثبت اطرافت بهشت رو تجربه کردی و قطعا خلقش هم کردی.
من هم با تجربه یک تضاد سنگین باز هم تمرین توجه به داشته ها و نکات مثبت کردم، باز هم کنترل ذهن و صبوری، و در نهایت سلامتی دختر کوچولوی نازنینم.
خلاصه که ما یک هفته بیشتر مهمون اهواز بودیم و به احتمال زیاد فردا از بیمارستان مرخص میشیم.
یه پرستار خییییلی خوشگل و مودب و محترمی هست که فوق العاده مسئولیت پذیر و مهربون و باوقاره. دلم میخواد برات خواستگاریش کنم !!!!!
ان شاالله به زودی با تمبون غری و لچک میام عروسیت و حسابی دلی از عزا درمیاریم.
الهی شکرررر برای گریه های سلامتی نوا جونم.
الهی شکر برای تک تک نفسهاش.
الهی شکر برای فرصتی که فراهم شد تا بنویسم و لذتشو ببرم.
سلام سعیده جان.
این کامنت رو روز شنبه ،هفدهم ساعت 23:55 دقیقه ی شب دارم مینویسم،از بیمارستان کودکان ابوذر
من امروز ساعت 8 صبح تا همین نیم ساعت پیش سرکار بودم و این ایمیلت رو ساعت 10 امشب دریافت کردم و با شوق اینکه شاید بیام و بتونم ببینمتون از سرکار بدونه اینکه برم خونه لباس عوض کنم مستقیم اومدم بیمارستان به این امید که ببینمتون اما هرچی رفتم قستمه پذیرش مشخصات شما و آقا ابراهیم و نوا جان رو دادم گفتن ما تو لیست امروزمون بیماری با این مشخصات نداریم!
خیلی خیلی خیلی دوست داشتم میدیدمتون و دفترامو نشونتون میدادم،خونمو نشونتون میدادم، عکسای دوران کارگری و اون برگه ی دعوت به مصاحبه رو نشونتون میدادم عکسهای عروسی و مسافرت هامو به شیراز و تنگ هایقر نشون میدادم،دلفین رو نشونتون میدادم ، اما خداوند زمان بهتری برای این ملاقات در نظر گرفته قطعا.
عرض ادبه من رو به آقا ابراهیم عزیز برسونید
و از طرف من دختر نازتون رو ببوسید ،تو مسیر همش به این فکر میکردم که اگه دیدمتون یه عروسک ناز واسه نوا خانم بعنوان یادگاری بخرم که ایشالا سری بعد تقدیمش میکنم.
با قلبم آرزوی توحید دارم واستون
به نام خداوند نور و زیبایی
ابراهیم جان دوست نازنینم سلام
امیدوارم عالی و متعالی باشی
باز هم نوشتم و سیو نشد و پرید. دوباره با عشق می نویسم.
بله من بودم. طبقه هفتم بیمارستان ابوذر بودم و تو اون دقایق داشتم به نوا جانم بُخور میدادم که نفسش باز شه.
ولی وقتی کاری نخواد انجام بشه و در مشیتش نباشیم حتی از طبقه همکف به طبقه هفتم اتصال برقرار نمیشه.
شاید چون ما سه شنبه پذیرش شده بودیم اسممون تو لیست پذیرش شنبه نبوده.
ولی خدا هیچوقت دیر نمیکنه، همه چیز به موقع رخ میده.
حتی اگه رخ نده خیالی نیست. ما اینجا با همیم، در کنار هم و با پرتو نوری که داره به همه مون میتابه داریم روشن وتابان میشیم. و اصل همینه.
به ابراهیم جریان رو گفتم و بزرگواریت رو رسوندم، ایشون هم خییییلی خوشحال و شگفت زده شد و گفت وااااای این پسر چقدر مهربونه! چه بچه خوبیه.
می بینی؟ فرکانس عشق و محبت دورادور هم عمل میکنه. بدون اینکه افراد هم یگه رو ببینن یا بشناسن.
همونی که استاد گفت اگر احساس ارزشمندی مناسبی داشته باشی فرکانس اون احساسات پاک و مهر و صداقتت پیشاپیش فرستاده میشه حتی اگر حرفی نزنی یا اصلا دیده نشی.
من اینو الان به وضوح در این اتفاق دیدم.
خدا حفظت کنه دوست خوبم و باز هم ممنون که به ملاقاتمون اومدی.
خدا به لطف خاص خودش یه دختر نااااز با چاله لپ و موهای فرفری بهت بده که با هر نگاهش دلت ضعف بره براش.
سلام به سعیده جانم.
به یادت بودم و امشب کامنتهات رسیدن دستم.
خدا رو بی نهایت بار شکر که نوا جانم صحیح و سلامته.
خدایا شکرت که دستِ مهربونت، عمه جانِ نوا رو فرستادی و نوا جانم الان سلامته.
خدایا مرسی که کنار سعیده و خانواده اش هستی همیشه.
خدایا شکرت که نوای عزیزم رو سلامت دادی بغلِ مامانش.
سعیده جان دلم برات تنگ شده بود و صد البته چشم انتظار خوندن کامنت هات در سایت.
خوشحالم که با خبر خوش سلامتیِ نوا جانم اومدی سایت.
روحِ مادر نازنینت در منزل جدید و همیشگیِ همه مون، سرشار از شادی.
کامنتت رو که میخوندم دست خودم نبود اشک هام سرازیر شد، چون یه لحظه حس کردم برای نوا چقدر تو دلت غوغا به پا شده.
الحمدالله که خدا هست.
همیشه هست.
بیداره.
آگاهه.
مهربانه.
ان شاالله صحیح و سلامت برگردین خانه.
الله پشتیبانِ خودت و عزیزانت باشه نازنینم.
الهی شکر برای نوا جان کوچکِ عزیزم، فرزندِ دوستم.
الهی شکرت برای بندهای دست های کوچولوش.
الهی شکرت برای نفس هاش.
الهی شکرت برای شیر خوردنش.
الهی شکرت برای چشم هاش.
الهی شکرت برای سلامتیش.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام پروردگار مشرق و مغرب
سلام به گل نازم سمانه جان عزیزم
دوست خوبم رفیق زیبابین و قشنگم تو شاید بهتر از خیلیها بدونی که بیمارستان رفتن نوزاد واسه مادرش چه حالی ایجاد میکنه. اونجا تو فکرت بودم و همش برای خودم یادآوری می کردمت.
می گفتم یادته سمانه همون موقع که با حافظ جان بستری بودن می اومد و خیلی قوی شکرگزاری هاش رو مکتوب می کرد؟ اگه اون تونسته، وقت کرده، انرژی داشته پس حتما تو هم میتونی.
خیلی تلاشمو کردم که در مسیر باقی بمونم هرچند بصورت فقط ذهنی.
تمرین عملی صبوری می کردم. کلامم رو کنترل می کردم. حتی نگاه چشمهام و شنیدار گوشهام رو کنترل می کردم.
خودت می دونی تو بخش نوزادان و اطفال چه صداهای دلخراشی میاد و چقدر صحنه ها میتونه خوشایندت نباشه.
اما خوشحالم که خدا همیشه تو ذهنم بزرگ بود. اول خدا بود بعد هرکس و هرچیز دیگه ای.
خیلی خوشحالم که در مسیر دریافت این آگاهیها قرار گرفتم و بابتش تا بی نهایت از خداوند سپاسگزارم.
از استاد عباسمنش عزیزتر از جانم بی اندازه سپاسگزارم که فارغ از غوغای عالم فقط سعی کرده بهترین نسخه خودش باشه و همین خود خود خودش بودن باعث شده انسانیت مفهوم پیدا کنه.
ما داریم از ایشون یاد می گیریم ادا درنیاریم و نقاب نزنیم. فقط همون کودک معصوم یا روح مجردی باشیم که اگه حتی توی یک جزیره تنها باشه یا اینکه وسط شلوغی یک تمدن باشه براش فرقی نکنه. در هر حال بنده رهای خدای یگانه باشه.
بنده ای که به عجز خودش در برابر فرمانروای کیهان آگاه و معترفه و برای هر قدمش از او هدایت می طلبه.
این سرمایه ایه که هیچ ثروتمندی در عالم بهش نمیرسه مگر با خشوع.
دیشب تو بخشمون یه بچه حالش بد شد و مادرش که خیلی زن قوی و باایمانی هم بود برای دقایقی حالش دگرگون شد. دیدم کار من نیست که آرومش کنم اصلا نرفتم سمتش ولی قرآن گوشیم رو باز کردم و دلم گفت باز هم مزمل. خوندم و آرامش طلب کردم. بعد دلم گفت مومنون. آیات ابتدایی سوره مومنون رو خوندم و باز هم آروم و آروم و آرومتر شدم.
دیدم این آیات و آموزه ها رو که روزانه از روی صفای دل و کاملا هدایتی می خونیم، دقیقا یه جایی از زندگی به یادمون میان و درست سر جای خودشون می شینن که مناسب همون حال و هواست. انگار چرخدنده دقیقا به موقع سر جای درستش چفت میشه.
خدای ما سمانه جانم درست به همین زیباییه.
دوستت دارم و برات نور و عشق و سلامتی آرزو می کنم.
حافظ جان نازنینمو ببوس.
با درود و وقت بخیر خدمت خانم سعیده رضایی عزیز و همسرشونآقا ابراهیم و همچنین فامیل شریف تون آقا ابراهیم خسروی !!!!!! چقدر خوشحال شدم که در این سایت زوج های بینظیر حضور دارند همچنین فامیل و اقوام در یک مسیر الهی هستند وقتی کامنت آقا ابراهیم خسروی را میخواندم به کامنت شما هم هدایت شدم . آخه من همیشه کامنت های زیبای آقا ابراهیم خسروی را بطور منظم دنبال میکنم و کلی لذت میبرم و به آگاهی های بیشتری هدایت میشوم و همیشه شیوه ی مسیرشون برام تحسین برانگیزه و از بیوگرافی زندگیشون کاملا اطلاع دارم ..
سعیده جان کامنت های شما را هم همیشه میخواندم بخصوص وقتی به سمانه جون از طریق کامنت در ارتباط بودید و کامنت می نوشتید کاملا در جریان بودم و میخواندم و لذت میبردم بخصوص بخاطر اینکه سمانه جون صوفی در قسمت فایل زیبایی ها را ببینیم .. کامنت های ارزشمند روزانه اش رو می نویسه دنبال میکردم و همچنین بخاطر عکس های پسر عزیزش حافظ جان. را ببینیم هر روز دنبال می کنم و بخاطر اینکه شماها نوزاد دارید خیلی خیلی خوشحال میشدم .. نوا جان هم یکی دیگر از نوزادهای عزیزمون هست من واقعا عاشق تمام نوزاد ها هستم لطفاً یک عکس واضح ازش بذار توی سایت تا خوب ببینمش . سعیده جان داستان بیمارستان و عمه اکرم نوا جان را خواندم . خدا رو شکر عمه اکرم عزیزمون یک پرستار الهی است که همراتون بود و خیلی زود تشخیص داد که باید نوا جان را به بیمارستان ببرید .. واقعا هزاران هزار بار شکر گذارم بخاطر اینکه دست خداوند همراهتون بود و از این طریق به مسیر درست و مناسب هدایت شدید تا نوا جان بموقع درمان بشن خدا رو هزاران هزار بار شکر گذارم و میدانم که یک مادر چقدر نفسش برای هر نفس فرزندش بههم متصل هست.. از پرستار عزیزمان عمه اکرم نازنین هم تشکر و قدردانی کنم خدا یار و یاوری باشه که چنین شغل شریف و الهی را دارد خدایا شکر
واقعا باید برای این فرشته ی کوچولو از خداوند ممنون و سپاسگذار باشیم که همچنان دست هدایتگرش در زندگی تون جاری بوده و شما را بموقع و در زمان مناسب برای درمان هدایت شدید و برگشتید به اهواز .
سعیده ی نازنین مامان خوشگل و جوان تحسینت میکنم که لایق اسم زیبایت هستی لایق مادر بودن و همسر بود هستی براتون آرزوی سلامتی و تندرستی روزافزون را دارم خداوند حامی و محافظ و پشتیبان تون باشه خدا رو شکر که در این سایت بهشتی و نورانی حضور دارید شکر حضورتون . ممنون و سپاسگزار خداوندی هستم که در چنین خانواده ای گرم و صمیمی عباسمنش حضور دارم .. واقعا ما همه مون از هدایت شدگانیم ..
راستی چقدر خوشحال شدم که برای آقا ابراهیم میخواهید برید خواستگاری . امیدوارم بهترین ها نصیب آقا ابراهیم خسروی عزیز ما بشه واقعا آقا ابراهیم لایق و شایسته ی بهترین هاست .. در ضمن اسم همسر شما هم آقا ابراهیم هست !!!! ووواییی چقدر آقا ابراهیم داریم .. انگار باید با اسم فامیلی بنویسیم که این اسم ها قاطی پاتی نشه ..
سعیده جان مثل اینکه خیلی حرف زدم چون دارم قاطی پاتی مینویسم !!!
منتظر کامنت های زیبات هستم چون اسمتو سیو کردم و همیشه ایمیل هاتو دریافت میکنم
سعیده ی عزیزم مواظب خودت و فرزند عزیزمون نوا جان و همسر گرامی تون باشید که البته خداوند همه تون را زیر سایه امنیت و محافظت الهی خودش به شادی و سلامتی هدایت میکند الهی آمین
در ضمن روح مادر عزیزت قرین رحمت الهی باشه که خدا رحمت کنه همه ی مادران مون رو رو چون منم مادر عزیزمو از دست دادم هیچوقت نمی تونم فراموشش کنم انشالله جای همه شون توی بهشت هست و براتون آرزوی صبر و بردباری میکنم هر چند میدونم کار سختیه ولی باید مثل استاد عباسمنش عزیزمون بتونیم روی افکارمون کنترل داشته باشیم که این کاری است که به زمان و تکامل نیاز دارد . الهی خداوند به همه مون سلامتی بده تا بتونیم این مسیرها رو هم بگذرونیم الهی آمین
سعیده ی عزیزم برات بهترین روزها و شادمانی ها را در کنار عزیزانت آرزومندم
روز و شبت بخوبی و خوشی و شادمانی
ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق و سلامتی و تندرستی کامل و پول و ثروت و نمعت و برکت های الهی رو آرزومندم
موفق و پایدار باشی
سلام سعیده ی عزیزم چقدر قشنگ نوشتی و از دل یه تضاد اینجوری زیبایی دیدی و و نوشتی و به ماهم یادآوری کردی میشه از دل سخت ترین تضاد ها به شکرگزاری رسید
از وضعیت نوا کوچولو به شکرگزاری بابت سلامتیش و تک تک نفسهاش رسیدی
خدایا شکرت خدا دختر ناز و ملوس و قشنگت رو برات حفظ کنه عزیزم
و خداروشکر برای سلامتیش
خداروشکر برای مادر مهربانی مثل شما که نواجان از نعمت وجودت بهرمنده خداروشکر
عاشقتم و تحسینت میکنم سعیده جان عزیزم
الهی و ربی من لی غیرک
سلام زهرا خانم زیبا
ممنونم که حس زیبای دلت رو برام نوشتی و منو به روزهایی بردی که داشتم تمرین تقوا می کردم. منو متوجه نشونه هایی کردی که سر بزنگاه به یادمون میلن و روحمون رو از لبه پرتگاه نجات میدن.
به یادم آوردی سپاسگزاری چه معجزه هایی میکنه.
همین چند ثانیه قبل از خوندن کامنتت یه موضوعی داشت منو با خودش می برد به سرزمین ناامن دلتنگی،
ولی باز سریع پناه آوردم به ساحل امن اینجا. دیدم از قضا یه نقطه آبی دوست داشتنی انتظارم رو میکشه، باز کردم و کامنت پرمهر شما رو دیدم. روزی امشبمو دریافت کردم و باز هم روحم تنظیم شد روی سپاسگزاری.
همزمان نوا کوچولوم تو چشمام نگاه کرد و با آواهایی که برای من نامفهوم ولی برای فرشته ها کاملا قابل درک بود باهام حرف زد. با لبخند. اصلا عجیب این نوزاد 2/5 ماهه باهام ارتباط چشمی برقرار میکنه و حرف میزنه، به زبون نوزادی خودش.
دیگه چه دلیلی برای دلتنگی باقی میمونه وقتی نعمتی به این بزرگی در زندگیمه و درست زمان کم انرژی شدن زیبایی خودش رو به رخ میکشه؟
الله اکبر خدایا این چه کاری بود با دل من کردی!
خدایا چطوری شکر کنم که سزاوار باشه؟
زهرا جانم ممنونم که دست نیرومند پروردگار شدی تا آرامش رو به من هدیه کنی.
در پناه لطف الله درخشان باشی.
سلام سعیده جانم چه توصیف قشنگی از اینجا داشتی
ساحل امن :)
واقعاً همینه وقتایی که میبری و انگار داری دور خودت میچرخی و نمیدونی باید چیکار کنی نمیدونی با خودت چند چندی
یهو میای یه ایمیل از سایت میگیری و نقطه آبی خوشگل کنار اسم قشنگت میاد
انگار بهت یادآوری میکنه زهرا تو تنها نیستی همه چالش دارن همه با تضادهایی مواجه میشن و مهم اینه توی مسیر باشی
مهم اینه توی دل اون چالش خدارو کنار خودت ببینی
و بدونی که یه همراه همیشگی داری
داشته هاتو به یاد بیاری
من یه لیست بلند بالا از داشته هام نوشتم ولی تا کامنت شمارو ندیده بودم کلا اون لیست رو فراموش کرده بودم و الان بهم یادآوری شد که برم اون لیستمو دوباره بخونم
و بدونم که این حس بخاطر کنترل نکردن ورودی و اینکه یادم رفته شکرگزاری کنم
و دوباره به مسیرم برگردم
سعیده جانم نمیدونم باید چی بگم فقط همینقدر که انگار یه چشمک زدی که ببین زهرا مسیر اینوره دور شدی بدو بیا این سمتی
میبوسمت عاشقتم و مواظب خودت و دختر قشنگت هم باش عزیزجانم
سلام به آقا ابراهیم گل وبلبل
آقا ابراهیم ما اصالتا بختیاری هستیم سمت شهرکرد
چقدر قشنگ این عروسی رو توصیف کردین
هر چیزی رو که میگفتین رقص چوب رقص با دستمال با تفنگ اینا اصلا ماروهم باخودتون بردین تو عروسی
اتفاقا چند ماه پیش عروسی دعوت شدیم سمت شهرکردتوروستا از همین عروسیهایی که شما دوسدارین و پدرم رفت متاسفانه ما نتونستیم بریم ولی پدرم برامون کلی فیلم گرفت از اون عروسی دقیقا مثل همین عروسی که شما تعریف کردین ولی اینقد شما خوب لعاب دار ازش گفتین من خودم همینجوری سطحی نگاه کردم ولی پدرم بااینکه رفته بود از نزدیک دیده بود کلی هم ذوق میکرد با هر بار نگاه کردن فیلمش واین باعث شد من برم دوباره اون فیلمو ببینم وایبار با یه نگاه دیگه
سلام اقای ابراهیم عزیز
ممنون بابت کامنت بکرتون
واایی انگار عروسی دعوتم انگار اونجا بودم وایی قدم قدم کامنته تونو پیدا کردم خوندمم وبسیار این عزت نفس این لیاقت بالاتونو تحسین میکنم
این درک بالاتونو که انقد هدایتی به عروسی دعوت شدین وانقد لذت بردین واقعا خدارو شکر میکنم اصلا تا حالا کامنت به این پر از حسو حال پر بار نخونده بودم ممنون از شما
توی راه بهشت راه نعمتا باشید
خدایی شکرت
اقا ابراهیم کامنتون نفوزی بود قدرتمند بود فایل یه طرف کامنت شما یه طرف انقد لدت بردم
وتوی کامنت قبلیتون تونستم احساسمو با کامنتون خالص کنم
اون لیاقته تون زبانزد برو برید فلان کامنته منو پیدا کنید
برید فلان فیلمو تو انترنت پیدا کنید
برید ببینید فلان چیزو من یه ساعته روی کامنته شمام اون جرات عالی بود
میدونی من که از نظر خودمو بقیه لیاقت بالایی دارم پیشه شما گفتم چقد باز هم میشع لیاقت بالا ببری ببین
اونجایی که با ابوتاب عروسیتون اون شوقتون تعریف میکردین گفتم ببین میشه روحت از اینم لطیف تر بشه
اینی که شما میگید برای منم اتفاق افتادهدایتی
من سریال سفرنامه میبینم بعد یه جایی استاد ساک میبندن میخان برن کجا جزیره هاوایی
کامنتم هست قسمت 144
هدایت به یه سفر رویایی وکلی لذت
انقد توی دریا لذت بردم این دریا یه طرف همه دریاهایی که رفتم یه طرف دیگه
به تحسین جرات شما یه نسکافه ناب سفارش دادم
دمتون گرم بازم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز و خانم شایسته پر انرژی
چقدر این قسمت از سریال باحال و دیدنی بود
با دیدن هر قسمت از سریال من کلا احساس میکنم همراه استاد و خانم شایسته دارم از نزدیک این دیدینها و نعمتها بینهایت خداوند رو تماشا میکنم و کلی لذت میبرم خدایا شکرت
خدایا شکرت این کشور و ادمهاش و حتی حیواناتش همه باهم در صلحاند چقدر این صحنه باحال بود که اون بزهای کوهی بدون اینکه بترسند خیلی راحت بین ادمها هستند و دارند زندگی خودشون میکنند و چقدر ادمهای این کشور انسانهای بسیار نازنین و شریفی هستند که علاوه بر حقوق خودشون به حریم و حقوق دیگران و حتی حیوانات هم احترام میذارند
خیلی من لذت میبرم و کلی تحسین میکنم از اینکه این صحنهها و این اتفاقات رو از نزدیک میبینم
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خداشکرت چقدر نمایشگاه باحالی بود که از سیاست مدارها و انسانهای سرشناس کشور امریکا رو بصورت مجسمه و کاملا طبیعی و واقعی درست کرده بودن و با تمام جزئیات اتفاقاتی که تو زمان خودشون رخ داد رو کامل نمایش میدادن و چقدر اینکار بمن ادم کمک میکنه تا بهتر تاریخ رو بشناسه و بفهمه که در گذشته چه اتفاقاتی رخ داده
و چقدر خوب چهره و شخصیتها این ادمها رو کامل و طبیعی درست میکردن انگار اون ادمها خودشون بودن که اونجا وایستاده بودن
واقعا کلی جای تحسین داره از همه دقت عشقی که بکار خودشون دارند
و حالا حساب کن از همین فرصت استفاده میکنند برای پول ساختن خدایا شکرت چقدر این جهان فرصت داره و ایده داره برای کسب ثروت
خدایا شکرت من کلا با دیدن هر قسمت از سریال به اولین نکتهای که توجه میکنم
این سبک زندگی استاد و خانم شایسته هست که من عاششششششششقه اینجور زندگی هستم
در عین حال که سفر میکنند و جهان رو از نزدیک میبینند
ازادی کامل هم دارند و هر زمان هر مکان و هر مقدار که پول نیاز باشه خرج میکنند و از زندگیشون بیشترین لذت رو میبرند و در عین حال بیزنس خودشون رو هم همراه خودشون هر کجا که باشند دارند
خدایا من عاشق این سبک زندگی هستم که میخوام دنیا رو از نزدیک ببینم و لذت ببرم و تجربه کنم و همزمان هم بیزنس محبوب خودم رو هم داشته باشم
خدایا منو هدایت کن
اخ اخ چقدر ثروت خوبه چقدر باور به فراوانی احساس خوب و لذت بخشیه که استاد و خانم شایسته این باور رو خیلی خوب دارند
که وقتی میرند تو اون مارکتی که پوست و شاخ و حیوانات رو میفروختن خانم شایسته هر چی که میدید میخواست داشته باشه و بدون اینکه اصلا مهم باشه قیمتش چند باشه
از اونجایی که من دارم روی باور فراوانی کار میکنم همین یه تکه از این فیلم کلی برام درس داشت
که چقدر ادمها ثروتمندی تو این جهان وجود دارند که هر چیزی که خوششون بیاد رو میخرند
جالبه استاد و خانم شایسته از این کلاههای زیبایی که خریدهاند شاید یکی یا دوبار استفاده کنند ولی بعدش مطمئنا دیگه ازش استفاده نمیکنند و فقط صرفا بخاطر داشتن این نعمت و داشتن احساس خوب میرند همون لحظه این خواسته رو در خودشون ایجاد میکنند و خداوند هم خیلی راحت این نعمت رو در اختیارشون قرار میده
تازه قیمت اون پوست بوفالو که استاد خوند زده بود
۲/۰۰۰ دلار یعنی به دلار امروز تقریبا ۶۶/۰۰۰/۰۰۰ میلیون تومن پول ایران
خوب ببین چقدر فرصت هست ببین چقدر ثروت هست ببین چقدر انسانهای ثروتمند وجود دارند که خیلی راحت این پولها رو پرداخت میکنند و میان این جنسها رو میخرند
الان حساب کن استاد و خانم شایسته با خریدن همین این کلاهها که مطمئنا بعدا استفادهاش نمیکنند با خریدن این جنسها هم به خودشون کمک کردن تا کلی احساس خوب و لذت و شادی رو داشته باشند که خود داشتن همین احساس بالاترین و با ارزشترین نعمت خداوند هست برای لذت بردن بیشتر از زندگی تو این جهان بینهایت خداوند
و هم با پول پرداخت کردن کلی به کسب و کار و بیزنسها این انسانها و خیلی از ادمهای دیگه هم خدمت کردن و کمک کردن تا اونها هم انسان ثروتمندی باشند
من عاشق اینم که خودم خوب و عالی زندگی کنم و کاری کنم جهان هم جای بهتری برای زندگی باشه
خدایا شکرت بابت وجود این همه فراوانی
ثروت و نعمتهای بی نهایت خداوند
من عاشق شما هستم
انشالله هر کجا هستید شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
🙏🌸
به نام خداوند بخشنده و مهربان ⚘
خدایا سپاسگزارم که میتونم این چند روزه بهتر و راحتتر وارد سایت بشم و بتونم فایلها و این سفر زیبا رو ببینم و حظ کنم و یاد بگیرم 🙏🙏
باز هم امریکای زیبا و پهناور 😍😍
استاد جان وقتی توی جاده های عریض و طویل این کشور جادویی قدم میزنید یا با ماشین حرکت میکنید احساس میکنم دارم با شما به قعر قصه ها و رویاهام سفر میکنم در یک قاب جادویی پراز لذت و شادی و البته آموزش .
آخه مگه میشه چشم برداشت از اون آسمان آبی و پاک ، ابرهای سفیدی که مثل گلهای بوته ایی گوشه گوشه این پارچه سرتاسر آبی خودنمایی میکنن و درختان رنگی رنگی شده پاییزی ؟؟!!!
مگه میشه ندید این همه ثروت و نعمت و آرامش رو در این سرزمین ؟؟؟
مگه میشه ندید این همه لبخند و خوش رویی و نشاط و در صلح بودن آدمهاشو ؟؟؟
خدایااااا شکرت که میبینم و قلبم باز میشه از این همه نکات مثبت و شگفتی جهانت و با همه وجودم میخوام که منم با عشق تجربه اش کنم . چون خیلی وقته که دیگه با خودم نمیگم : ای باباااا…. ما کجا و امریکا کجا ؟؟؟… ما رو چه به این حرفا ؟؟؟ این جور جاها مال از ما بهترونه !!!!
آخه قبلا میگفتم و واقعنم بهش باور داشتم .قبلا فقط با حسرت سفرهاتونو نگاه میکردم 🙈🙈
ولی حالا با لبخند و دلی گرم به فضل و هدایت خداوند میدونم که هرچی بخوام و باورهاشو در وجودم نهادینه کنم میشه بدست بیارم 💪💪😊😍
چون همه عااالم برای من آفریده شده و وظیفه من خواستنه و توکل و قدم برداشتن و وظیفه ربم اربابی کردن .
وقتی طبیعت امریکا رو نگاه میکنم حس میکنم اصلا به خودش انسان ندیده و بکر عه . از بس زیست انسان و حیوان و طبیعت در هم تنیده شده به طرز عجیبی محتاطانه ، قانونمند ولی با عشق 😍😍
چقدر تحسین میکنم احترامی که این مردم برای طبیعت و حیوانات قائلن .
وقتی رفتید تو موزه فکس و تندیسهای سیاستمداران مختلف امریکا رو دیدم خیلی به فکر فرو رفتم از این که خدای من …. این مردم حتی مردان سیاست خودشون رو هم دوست دارند با همه پیروزیها و شاید اشتباهاتشون … بهشون احترام میزارن و به پاس قدردانی از اونها صورتهاشونو با زحمت بسیااار و مخارج سرسام اور بر پهنه کوههای سر به فلک کشیده شون حک میکنن و در موزه ها تمام قد اونها رو با هنر دستشون میسازن و به نمایش در میارن 🤔🤔🤔
نه فحشی در کاره نه تهمتی نه قضاوتی …
هیییچ …. هیییچ …. جز تشکر و قدردانی و یاد بود برای هر آنچه بودند و کردند .
و چه جالب که برلب اکثرشون لبخند بود . چه خوش تیپ !!! چه با ابهت !!!
به خصوص اون پسر مزرعه که اونقدر برای خودش احترام قایل بوده و خودشو ارزشمند میدونسته که یک روز از دل همون مزرعه و گاو و گوسفند میشه رییس جمهور یک قاره 😯😯😯
آقای حسین باراک اوباما با همه رنگین پوستیش که تا همین چند سال پیش پدرانش رو به بند بردگی و ذلت میکشوندن ،تمااام اون گذشته رو نادیده میگیره و باور میکنه ارزش و جایگاه رفیعش رو به عنوان یک انسان والا مقامو با لیاقت و میشه رییس جمهور …..👏👏👏
و فکر میکردم که ما چه نوع نگاهی به سیاستمدارامون داریم و چقدر تفاوت هست بین افکار و باورهای ما ( نسل الان و نسل قبل از ما )و کشوری مثل امریکا .
انگار که هر کسی که رییس جمهور میشود واقعا هدفش ساختن امریکایی بهتر ، قویتر و سربلندتره ؟؟؟!!!
با وجود این که اونها احتمالا اکثرشون اجدادشون مال کشور های دیگه هستن نه امریکا و نمیتونیم کامل بگیم اینها ریشه هاشون نسل اندر نسل در امریکا بوده . ولی عشق میبینی و انجام وظیفه قلبی و حتی بعضیهاشون جونشونو مثل (( جان اف کندی )) بابت این تعهد و قسمشون میدن .
خدایاااا این مردم کی ان؟؟؟ چه نیروی شگرفی تفکر اونها رو به این سمت کشونده ؟؟!!!
که نتیجه اش بشه کشوری آباد و آزاد ؟؟؟!!!!
و صد البته چاشنی این سفر خنده ها و شوخی های مریم و استاد عزیز که با هر چیز و هر کس در صلحندو میرن با عشق و کمی هم کودکی کردن کلاههای پوستی واقعی از حیوانات رو میخرن و وقتی به فروشگاه فروش پوست حیوانات میرسن اخماشونو تو هم نمیکشن که ای وااای…. اینجا کجاس؟؟؟ ما طرفدار حیوانات و مبارز علیه استفاده از پوست حیواناتیم 😡😡😡
نه … با خوشرویی و خنده پوست بوفالوها و کیودی ها و سمورها و گاوها رو میبینن ، به شاخهای بریده شده حیوانات دست میزننو میخندن و رد میشن 💪💪💪
خدایاااا…. من چقدر از شما دارم یاد میگیرم . سپاسگزارم استاد جانم ، سپاسگزارم مریم جانم بهم یاد دادید که عضو هیچ فرقه و گروهی نباشم جز فرقه توحید و خداپرستی ،
یاد گرفتم که جهان خودش خودش رو ترمیم میکنه ، خودش خودش رو متعادل میکنه و خودش خودش رو به بهترین مدل گسترش میده و پیشرفت میکنه .
نیازی نیست من نگران گرمای زمین باشم ،
نگران آتش سوزی جنگل ها باشم ،
نگران زلزله ها و تخریبهاش باشم ،
نگران زادو ولد حیوانات باشم ،
نگران کم آبی ها باشم ،
نگران سیلابها باشم ،
یاد گرفتم که جهان طی میلیونها سااال یادگرفته چطوری از خودش محافظت کنه و خدایی داره بی انتهااااا دانا و بی انتهااااا توانا….
یاد گرفتم که اگه پیشنهاد خریدی به عشقم دادم هرچند با ذوق و عشقم قبول نکرد و اونو ایگنور کرد ، ناراحت نشم و قهر نکنم و نگم عه… برای حرف من ارزش قائل نبود … تفاوت دیدگاه رو بپذیرم و اصل و از فرع تشخیص بدم و لحظه هامو دریابم و عبور کنم از فرعیات دست و پاگیر شخصیتیم …
یاد گرفتم زندگی موندن در یک چهار چوب خاص نیست و نگم نمیتونم دست خودم نیست …
نمیتونم حموم عمومی برم . دست خودم نیست !!!
نمیتونم تو طبیعت اجابت مزاج کنم . دست خودم نیست !!!
نمیتونم تو فصل سرد سفر کنم. دست خودم نیست و…………….
بگم میتونممممم چون خودم ساختمش خودمم خرابش میکنم و میرم جلو 😍😍😍
یاد گرفتم اگه تو سفر خواستم هر جایی که دلم خواستم پیاده شمو لذت بیشتری ببرم به طرف مقابلم حتما بگم و در خواست کنم . نگم ای بابا … حالا ولش کن … سختش میشه … یا شاید اون نخواد ….برای خودم ارزش قایل باشم 😍😍😍
با زمین و زمان دوست باشم و رها باشم . موقع سفر حواسم به تک تک لحظه هام باشه تا هیچ زیبایی از دستم نره .
یادم باشه هدف ، لذت بردنه 😊😊😊
رسیدن به مقصد ، جایزه 🌹🌹🌹🌺🌼⚘🌱
خدا شما دوتا عزیز رو برای ما نگه داره
آمین 🙏🙏
بماند به یادگار
شیرین ❤
چقدر کامنتت شیرینه شیرین جوون 😍🤩🥳
جزییات فراوان، قلم شیوا، ذهن خلاق، سادگی و زیبایی، آگاهی فراوان. Wow
یعنی همه چی داره این دیدگاه، واقعا تحسین برانگیزی Sweetheart
تجربه ی اولین حمام عمومی و آخرین حمام عمومی من برمیگرده به سفری که با یک همسفر فوق العاده به سمنان و بعد جنوب با یک کوله رفته بودیم، سال دو ساعت مونده بود تا سال تحویل ۹۶-۹۷ استان سمنان، روستای ابر (بعد از دامغان فکر کنم ) اقاا من فکر میکردم که حمام عمومی الان میریم اینجوریه که توی تصویرهای فیلم های قدیمی ایرانی دیده بودم، یعنی بریم و بعد با یک لنگ دور خودت و مردای سبیل کلفت و ماساژ 😀😀 تا اینکه رفتیم و دیدیم نه اقاا اون جوریم نیست چند تا حمام داشت تنها حمام عمومی روستا، حماماش با فشار قوی کار میکردند در واقع از لوله آب مستقیم میومد 😁🤩 سرکی نداشت و بعد گرمه گرمه وای چه آبی بود .. آب چاه بود. واقعاا خداروشکر ادم بعضی وقتا چیزایی را نداره بیشتر قدرشون را میدونه …
و بعد من و دوستم همدیگرو مشت و مال میدادیم و خلاصه تمام و اومدیم و رفتیم نشستیم روی نیمکت در حالی که صدای سال تحویل از مسجد روستا میومد و ما داشتیم با هدیه راننده ی عزیزی که هیچهایک کنان از گرمسار تا دامغان به همراهش اومدیم و کلی تخمه و پسته و اجیل هدیه داده بود. سالمون را به خوشی و شادی و خندهههه 😂 نو کردیم و تبریک گفتیم به ۹۷
اتفاقا رضا هم یک کلاه که با پوست گاو و پشم نمیدونم چی چی بود خرید و اینجوریم به صنعت صنایع دستی روستا کمک کردیم.
واقعا سفر یک نعمت بزرگ که دقیقاا عمق میبخشه به زندگیت
و چقدرمم ثروت و ثروتمندی مقدس و معنوی و ارزشمند .. درسته ما دل شجاعی داشتیم برای همچین سبک سفری که روزها و شب با ماشین های گذری میرفتیم و میومدیم و هر روز مهاجرت پشت سر مهاجرت بود ولی تا پولی نداشته باشی نمیتونی لذت بخشش به این شکلم داشته باشی.
امیدوارم که شیرین جان
روز و شبت غرق در ثروت و شادی و عشق باشه.
دوست دارم
سلام سلام سلام
بازم کودک درون ممد فتحی اومد توی کامنت ها شلوغ بازی و ورجه وورجه کنه 😍😍🤩🤩😂😂
پسر عجب کامنتی نوشتی
چه خاطرات جالبی
قشنگ عین فیلم سینمایی بود میتونستم تک تک سکانس ها رو تجسم کنم و بهشون با حس مثبت لبخند بزنم.
قشنگ مشخصه اون بخش احساسات کودکانه درونت هنوز شاد و پر انرژی و سرحاله. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
امیدوارم گذرت به کامنت من زیر همین پست نیافته. وقتی نوشتمش و ارسالش کردم، برای ادیت کردنش وقت کم آوردم 🤦🤦🤦 خودم توش موندم چقدر پرحرفی کردم.
از بس طولانی بود کسی نخوندش
😂😂😂
راستی امیدوارم ناراحت نشی اول کامنت بجای محمد نوشتم ممد
خداییش ممد خیلی رفاقتی تر از محمد هست ، اصن زندگی روی این سیاره بدون حضور ممد ها خیلی کسل کننده میشد 😂😂
عشقی پسر پر انرژی
در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی
سلام محمد جانم 🌺
بسیااار ممنونم ازت که اینقدر منو مورد لطف قرار دادی و تحسین کردی ، خوشحال شدم 😊😊
دوست و برادر عزیزم منم از خوندن سفر مارکوپلو طورتون لذت بردم و با خودم گفتم چه چیزهایی دیدن و چه چیزهایی شنیدن ؟؟!!! چقدر سعی کردن آزاد و رها باشن . شجاع باشن . توکل کنن و مطمعن باشن که خدایی هست که مراقبشونه و اونها باید برن و تجربه کسب کنن . تحسینتون میکنم هم شما و هم دوستتون آقا رضا رو که تازه کلاه پوستی ام خریده .
و چه جالب که کلللی هم خوراکی خوشمزه جایزه گرفتید 👍👍
و این که حمام عمومی رفتید و گفتید قبلش یه چیزی فکر کردید و وقتی اون مورد رو تجربه کردید یه جور دیگه بوده و این منو یاد ترسهامون انداخت که به قول استاد عزیزمون ما تا قبل ورود به ترسها اونو خیییلی بزرگ میدونیم و وقتی با قدرت بلند میشیم و میریم جلو میبینیم که … هی وااای من …. این اون چیزی بود که یک عمررر ازش میترسیدم ؟؟؟؟
که البته اینم تکامل میخواد و توکل .
اما در کل همیشه تاختن به ترس حالا چه به شکل سفر ، انجام کاری فنی ، صحبت در جمع دهها نفری و…. باعث میشه بعدش واقعااا ادم حس بزرگ شدن کنه …….. حتمااا شمام اینو تجربه کردید.👍👍
دوست من منم از شما می آموزم و به داشتن خانواده ای مثل شما افتخار میکنم 😊😍
روز و شب شما هم غرق در نور الهی 🙏
دوستدار شما
شیرین 🌹
سلام به استاد گرامی و مریم عزیز و دوستان خوبم
سلام شیرین جان
عجب کامنتی
عجت جملاتی
عجب مفاهیمی
هر موضوعی که مطرح کردی و تک تک جملاتی که براشون نوشتی پر از مغز و عمق و مفهوم بود
هنوز در عجبم
چندین بار باید بخونم تا تمامی منظورت رو بفهمم
عالی بود عاااالی بیستِ بیستی
ازت ممنونم
از خدای مهربونم ممنونم که منو در مدار خوندن کامنت شما قرار داد
و کامنتهای همه ی دوستان….
واقعا” فوق العاده اید
از وقتی سریال سفر به دور امریکا شروع شده دهها برابر بیشتر از گذشته وقت برای خوندن کامنتها میگذارم
راستش به خودم قول داده بودم این سری حتما” واسه هر فایلی کامنت بذارم ولی خب ….
نمیدونم چی شد که نشد
ولی به لطف خدا خیلی کامنت میخونم .
واسه همین تغییر و پیشرفت هم سپاسگزار خداوندم
و ممنون از استاد عزیز که این سایت رو ایجاد کردن
و ممنون از مریم جان که واسه مون فیلم میگیره و تدوین میکنه
و ممنون از دوستای گلم و نوشته های آگاهی دهنده شون
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شاد باشید
سلام الهه جانم ✋🌹
خداوند رو سپاسگزارم که کامنتم باعث شده که روح شما لذت ببره و از هم دیگه چیز یاد بگیریم ، اما باور کن عزیزم که همه اون مطالب اعتبارش برای پروردگار مهربانه و بس… من فقط میرزا بنویس بودم 😊
ربّم بر اساس مداری که توش هستم و درک و آگاهیهای الانم به من گفت و من نوشتم و البته خودم هم لذت بردم از نوشتن و ردپا گذاشتنم .
خواهر خوبم من هم از کامنت دوستان در این محیط توحیدی خیییلی چیزها یاد میگیرم و این انرژیها عجیب به هم متصله و منو شگفت زده میکنه . 😍😍😍
عزیز دلم گویا به خودت قول داده بودی برای هر فایل کامنت بزاری ولی نشده حالا به هر دلیلی ،
غصه نخوریااااا…. ما اینجاییم که یاد بگیریم قانون مهمی به نام تکامل رو . یاد بگیریم که برای شروع و ادامه دادن هر کاری و هر خواسته ای یک دفعه از صفر به صد نمیرسیم !!!!!
باید این چرخ دنده های خواسته هامون تو مسیر آروم آروم توی هم چفت بشن و ذره ذره شروع کنن به حرکت . آخه اولش سربالاییه 😅😅
ولی میرسیم به سرسره هه و گاز دادن .و پاداشها از همون حرکتهای کوچولو کوچولومون از راه میرسن 😊
پس صدهااا بار خودتو تشویق کن برای همین کامنت زیبایی ام که برای من گذاشتی 🥀🥀🥀🙏
این خودش میتونه یکی از همون چرخ دنده ها باشه 👍
پس با قدرت برو جلو عزیزم 💪💪💪
دوستدار شما
شیرین 🌹
سلام بر شیرین جان
چقدر نگاه زیبایی به این قسمت از فایل داشتید
توصیفتون از ابر و آسمان فوق العاده بود
مقایسه کشورمون با کشور آمریکا هم از دید ریاست جمهوری هم خوب بود
اینکه اونها فقط روی خوبی های انسان ها متمرکز میشن و ما روی بدها
سلام محمد جانم 🌺
سپاسگزارم ازت دوست هم فرکانسی من . 🙏🥀
راستش خودمم تا قبل دیدن این فایل اینطوری در مورد سیاستمداران فکر نکرده بودم از بس که یاد گرفته بودم فقط نقاط منفی و کم کاریهای یک مرد سیاسی و حکومتی رو ببینم و انگشت قضاوت و خشمم رو طرفش ببرم . اما اما اما…. یاد گرفتم که نه تنها من اجازه قضاوت هییییچ بنده ای رو ندارم چون جای اون آدم نیستم بلکه آگاه شدم که حتی مردان حکومتی هر کشوری بر اساس فرکانس خود همون ملت تشکیل میشن و هر کسی جای درستشه . اگه امریکا کشور آزادیه خوب مردمشم آزاد اندیشن نه فقط در شعار نه فقط در کلام بلکه کاملاااا در رفتارشون این مسئله هویداست و بسیااار قابل تحسین 👍👍
و این فایل چشم خود منو به زاویه دیگه ای از زندگیم باز کرد و خدارو هزار بار شکر میکنم بابت این فایلها و عشقی که استاد و مریم عزیز به ما نثار میکنن و این آگاهیها ذره ذره وجودمون رو شخم میزنه و از ناپاکی پاک میکنه 🙏🙏
امیدوارم مسیر زندگیتون سرشار از زیبایی و توحید باشه 🙏🥀
دوستدار شما
شیرین 🌺
سلام شیرین عزیزم
چقدر از نگاهتون لذت بردم واقعا..
من با خوندن کامنت ها ب درک بیشتری از قانون و زیبا بینی میرسم و اون فایل رو بیشتر میتونم درکش کنم…
چقدر نگاهتون در مورد رئیس جمهور های امریکا زیبا بود و انگار در مورد این فایل پازل های گمشده ای بود در ذهنم ک با خوندن کامنت شما اون پازل ها پیدا شدن و سر جاشون نشستن…
در مورد پوست حیوانات من دلم سوخت برای حیوونا ولی ادمیم نیستم ک بگم مدافعم و از اینجور حرف ها ولی یه حسی داشتم وقتی پوست هاشون رو دیدم ولی با دیدگاه شما دوباره فایل اصل بقای اصلح استاد عزیزم یادم اومد و زاز اون فایل و اگاهی ها با خوندن نظرتون برام بیشتر جا افتاد و چقدر از اینکه گفتین جهان بلده چجوری از خودش محافظت کنه و خدایی داره ک بی انتها دانا و تواناست چقدر این حرفتون کلی احساس ارامش به ادم منتفل میکنه و چقدر از دلسوزی های بی جا ک باعث ارسال فرکانس نامناسب میشه رو جلوگیری کرد و چقدر یادم داد ک سپیده تو کاسه داغ تر از اش نشو خدا خودش خدایی کردنش رو بلده
و ممنونم از شما ک با اشتراگ دیدگاهتون در این بهشت(سایت)باعث میشین ک من و بقیه دوستان ب درک بهتری از قانون برسیم.
سپاس دوست خوبم
سلام سپیده جانم ؛
چقدر خوشحال شدم برام کامنت گذاشتی ، خدارو شکر که گمشده ذهنیت در این کامنت که اعتبارش برای خداونده پیدا شد و در جای درست قرار گرفت و البته شما سیر تکاملتون طی شده بوده تا این که به درک درست اون آگاهی رسیدید . راستش این موضوع برای منم خیلی وقتها صدق میکنه که یه چیزی رو در محصولات و یا همین فایلهای دانلودی میبینم ، میشنوم و حتی مینویسم ولی نمیدونم چرا اون موقع درکش نمیکنم تا این که یه جا توی یه کامنتی از یک عزیزی یا یه مثالی از زندگی دوستان یا حتی یه ضرب المثل پازل ذهنی منم جور میشه و کلللی خوشحال میشم .
به نظرم این یعنی روند تکامل در یادگیری و فهم درست آگاهیها .
بله ، همونطور که گفتی عزیزم دلسوزی هرگز چیزی رو درست نمیکنه بلکه فقط باعث میشه ما هم احساس نامناسبی رو تجربه کنیم و هم قوانین بدون تغییر خداوند رو فراموش کنیم . که این بازهم نتیجه نامناسب داره .
شاید باورت نشه ولی باور کن خودمم هم تا قبل این سریال اینجوری به هیچ مرد و زن سیاسی نگاه نکرده بودم و این قسمت منو خیییلی شگفت زده کرد و باعث شد حساااابی فکر کنم که باید از مریم جان و استاد عزیزم سپاسگزاری کنم .
چقدر خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم در این به قول خودت بهشت که از هر کدومتون یه اگاهی تازه یاد میگیرم و بهتون افتخار میکنم .
منم از شما سپاسگزاری میکنم که محبتت شامل حالم شد .
دوستدار شما
شیرین
سلام خانم احتشامی عجب دیدگاه تاثیر گذار و زیبایی از حال دلتون و برداشتای زیباتون ازین قسمت سفر استاد گرفتین
از خوندن دیدگاهتون لذت بردم و خوندنش برام لذت بخش بود و یجورایی مروری بود از اموزه هامون از استاد
تا یادمون باشه چیا یاد گرفتیم 😊✌️و بایدبه مسیر ادامه بدیم
و من همچنان خودم باید با خوندن دیدگاها و دیدن فایلای بیشتر حال خودمو بهتر کنم و خوب نگه دارم
تا روند تکاملم طی بشه و به فرکانس های بالاتر برم 🙏
تندرست و سلامت و شاد باشین
ان شاالله خدا قسمت کنه هممون بتونیم ازین طور سفر های استاد بریم 😎 خدارو شاکر و سپاس گزارم
خانم احتشامی از شماهم ممنونم ✌️
سلام ابوالحسن جانم ؛
ممنونم که برام کامنت گذاشتی و خوشحالم کردی .
دوست نازنینم منم مثل شما خیلی وقتا وقتی ببینم حریف این ذهن چموش نمیشم و دیگه میخواد منو ببره جاده خاکی سریع میام توی سایت بنا بر هدایت قلبیم چندتا کامنت رو انتخاب میکنم و میخونم و یا قسمتهایی از سفرها رو میبینم و خلاصه هر طور شده افسار ذهنمو به دست میگیرم و مدام از خداوند آرامش و احساس خوب میخوام و خداروشکر درستم میشه حالم . که این هم جای شکر فراوان داره …….
این روزا دیگه بی خیال خودم نیستم و به قول استاد جان ما بااااید بدونیم چرا ناراحتیم ؟ ریشه اش کجاست؟؟ برا کدوم رفتاره ؟ برا کدومو حرف ؟؟ برا کدوم اتفاقه ….
و چقدر خوبه که شمام مثل من در صدد یادگیری و آشنا شدن هرچه بیشتر قانون تکامل هستید. و این فوق العاده اس و چه هاااا میکنه این قانون و چقدر روان و موج گونه ما از آدم قبلی به آدم جدید تبدیل میشیم . شگفت انگیزه نه ؟؟؟
و چقدر لذتبخشه وقتی متوجه میشیم ظرف وجودمون بزرگتر شده تا آگاهیهای بیشتری رو در خودش جا بده برای زندگی بهتر و توحیدی تر ….
دوست خوبم منم برای شما آرزوی تن درستی ، ثروت و سعادت و قلبی شاد میکنم .
دوستدار شما
شیرین
سلام دوست عزیز.چقد حرفات آرامش بخش وزیبا وتوحیدی بود .این که اینقدر با منبع هماهنگی وباهمه وجودت داره به چیزهای زیبا ونکاتی که احساستو خوب میکنه توجه میکنی واقعا ستودنیه واینکه این احساسات نابتو با ما به اشتراک میزاری واقعا خیلی زیبا و الهیه .خیلی لذت بردم از این همه احساس خوبی که داری واینو به منم انتقال دادی .مطمئنم با این احساس فوق العاده وحفظ اون واراده عالی که داری به هر چی بخوای میرسی .واقعا سپاسگذارم از به اشتراک گذاشتن این همه حس خوبت.خدا به همرات
سجاد جانم سلام ؛
دوست عزیزم از این که در کلام من که هدایت هست و بس ، آرامش ، زیبایی و توحید رو دیدی از ته دل خوشحالم .
آره سجاد جان همه ما به منبع وصلیم اگررررر احساس لیاقت کنیم اگرررر درک کنیم به ماهم وحی میشه اگرررر ایمان داشته باشیم که رب العالمین با ماهم حرف میزنه البته بر اساس مداری که توش هستیم . میدونی که ما هیچ کدوم صفر و صد نیستیم و همواره میتونیم رو به جلو حرکت کنیم و قلبمون گنجایش بی انتهاااا هدایت رو در هر لحظه داره . فقط اگرررر ما بخواهیم و باووووور کنیم . ( که این هنوز برای خود من یه کم سخته و مدام از خداوند میخوام که منو هدایت کنه تا صداشو بهتر و واضحتر بشنوم ) چون میدونی که شیطان همیییشه آماده به خدمته .
و منم شما رو تحسین میکنم که تونستی با عشق و انرژی خوب برام یه کامنت زیبا بزاری و لبخند به لبم بیاری . سپاس …..
و چقدر زیباست که بتونی حس خوبت رو به دیگران هم انتقال بدی ، خدارو شکر ….
ممنونم ازت برای این تحسین فوق العاده ای که ازم کردی برای داشتن احساس فوق العاده و اراده عالی و رسیدنم به خواسته هام .
منم متقابلا برای شما کلللی انرژی عااالی میفرستم . امیدوارم همواره بتونی کنترل ذهن داشته باشی با حس خوب و ایمانی خلل ناپذیر و باورهایی که کوه رو جابجا کنه .
دوستدار شما
شیرین
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان همراه وهم فرکانسم
خداوند و کائنات هوشمندش را هزاران مرتبه سپاسگذارم بابت هدایتم به این مسیر عالی و سراسر عشق
از کامنت زیبایتان بی نهایت لذت بردم . گذاشتن کامنت باعث میشه که دریابیم که در این مسیر تنها نیستیم و با انرژی که از هم میگیریم در مسیر بمانیم و حرکت کنیم
مجتبی جانم سلام ؛
دوست عزیز و هم فرکانسی من هزاران بار برکت و نعمت الهی بباره بر زندگیت که در این مسیر به رب العالمین (( آری )) گفتی و دستت و گذاشتی تو دست بنده محبوبش سید حسین عباسمنشو شدی همسفر ، دوست و برادر ما .
آره مجتبی جان واقعااا منم با کامنت بقیه دوستامون در این خانه بهشتی انرژی میگیرم وصف نشدنی ، یه وقتایی دلم میخواد از فرط خوشحالی و درک یک آگاهی جیغ بزنم یادم میوفته منزلمون آپارتمانیه ( کللللی استیکر خندددده )) .
و خدارو هزار بار شکر میکنم که استاد جان فقط به انتشار فایلها و محصولات اکتفا نکردن و محلی رو برای کامنتها در نظر گرفتن و خداااا میدونه من یکی چقدر از این کامنتها که به قول استاد عزیز واقعاااا گنجها درش نهفته است و هزاران کتاب میشه باهشون نوشت آگاهی کسب کردم و قلبم باز شد از کلام الهی جاری شده به قلم دوستان .
امیدوارم هممون در این مسیر توحیدی هر روز گامهامون محکمتر و قلبمون با ایمانتر و روزگارمون شیرینتر بشه . آمین ….
دوستدار شما
شیرین
دوست عزیز و همفرکانسیم ممنون از کامنت زیبا و پر محتوایی که گذاشتی واقعا لذت بردم از این همه نکات مثبت که بهشون اشاره کردی و منو آگاهتر کردی ، خوشحالم که منم عضوی از خانواده صمیمی عباسمنش هستم و از این دیدگاههای ناب استفاده میکنم و کلی چیز یاد میگیرم😘👍🙏🏽
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشی🌸
مینا جانم سلام ؛
خدارو شاکرم برای این که کامنتم که کلامی از قلبم بوده با هدایت الله تونسته باعث لذت و احساس خوب و آگاهی بیشتر شما بشه .
میدونی توجه به نکات مثبت که البته هنوز خیییلی راه دارم براش تا حسااابی در من جا بیوفته و به درخت تنومندی تبدیل بشه این روزها بیشتر از هر چیزی باعث شادی و حااال خوب من شده .
دقیقا حس پاک کردن یه الماسی رو دارم که از زیر خروارها گل و لای بیرونش کشیدم . خییییلی حس خوبیه … و مطمعنم که شما هم اینو تجربه کردی و دیدی و لمس کردی که بعد احساس خوبت تجارب بهتری وارد زندگیت شده بر اساس مداری که توش هستی . شاید نگاه محبت آمیزتر ، تخفیف بیشتر ، دیدن لبخندهای بیشتر ، راننده تاکسیهای خوش خلق تر ، پارکهای زیباتر و البته تجربه خودم ( اسکناسهای تمیزتر و نو تر…. ) (( کللللی استیکر خنده )) و یا بدنی سالمتر و……
منم خوشحالم از داشتن دوست و خواهری مثل شما که در این مسیر سرشار از آگاهی و یکتا پرستی هم قدم هستم .
غرق در حس خوب باشی عزیزم
دوستدار شما
شیرین
با سلام به شیرین عزیز
لذت برم از کامنت زیبا و پرمحتوات که هیچ چی رو از قلم ننداخته
و همینطور این جمله ت خیلی توی قلب و ذهنم حک شد:
هدف لذت بردن از مسیره
به مقصد رسیدن، جایزه
امیدوارم همیشه در پناه حق و دستتان در دستان خدا باشد
❤️❤️❤️🌺🌺🌺
سحر عزیزم سلام :
سپاسگزار هستم برای کامنت زیبایی که برام نوشتی .
آره عزیزم واقعا لذت بردن مقوله ایی که اکثر ما ادمها متاسفانه فراموشش کردیم و خدارو شکر که هدایت شدیم به سمت آموزه های استاد عزیزمون و این سایت بی نظیر و
با همه وجودمون داریم یاد میگیریم که اصلا آفریده شدیم برای لذت بردن در این عالم و زمانی که قلبمون ( روح ) رو تاریک میکنیم با هزار جور مانع ذهنی و نا خواسته ها و میلیونها پاشنه آشیل سفت و سخت برای خودمون میسازیم در مورد هرررر چیزی و دیگه عادت میکنیم به نرسیدنها و نشدنها . یه آهی میکشیمو میگیم خوب دیگه خدا نخواسته …. غافل از این که مسئله در درون خود ماست ، اون چیزی که جلوی لذت بردنمون رو از هر لحظه ایی میگیره خود ماییم …
و هزاران بار شکر پروردگار که داریم ذره ذره اگاهیهای قبل از تولدمون رو به یاد میاریم و با قلب و روحمون هماهنگتر میشیم و وجودمون بیشتر صیقل پیدا میکنه و به طبع زیباییهای بیشتری میبینیم و آرومتر میشیم و متوکلتر و در نتیجه شادتر خواهیم بود به فضل الهی .
قلبت نورانی باشه سحر عزیزم
دوستدار شما
شیرین
شیرین عزیز ممنونم که اینقدر زیبا نوشتی…
چقدر تو این کامنت درس یاد گرفتم واقعا..
چقدر چیز هایی رو دیدی و بازگو کردی که به چشم من اصلا نیومده بود واقعا…
چقدر دیدگاه های عالی از این فایل اومده بیرون….
سپاسگذارم ازت…امیدوارم تو این مسیر زیبا به هرچیزی که تو قاب جادویی زندگیت کشیدی و حتی هزاران بار بیشتر برسی🖐❤😍😍🌺🌺
سلام آرمان جانم 🌺
کامنتت خوشحالم کرد و خوشحالتر از این که آونچه خودم درک کردم تونستم انتشار بدم . در واقع اونها کلام خداست و دست نوشته من 😍😊
دوست و برادر عزیزم این مسیر به قول استاد جان همش لذت و لذت و لذت ، این آموزشها و یادگیریها بر خلاف درس مدرسه و دانشگاه توام با دلهره و نگرانی نیست ….
با عشقه و لبخند و آرامش و صد البته رسیدن به گرما و نور الهی که شاید سالهاست که بهش پشت کردیم . و باور به رسیدن خواسته هامون چقدر در این مسیر دست یافتنی و نزدیکه 😍😍😍
خوشحالم که هم مسیر شما هستم در این راه توحیدی که قدم به قدمش برام شکرگزاری داره و شادی 🙏🙏
منم برای شما آرزوی قلبی آرام ، سلامتی و ثروت به غیرالحساب دارم😊👍
دوستدار شما
شیرین 🌹